ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
●نقد اول به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.…
●نقد دوم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی
آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.
او در مقدمه کتاب مینویسد:
Why a biography of the Shah now?
There have been at least a dozen books on his life. Most have been “commissioned,” written to lionize or demonize him. Even those that were dedicated to finding and reporting the truths of his life were stymied by the fact that much remained hidden in still-classified documents, mired in adulating or
acrimonious whispers, or marred by conspiracy theories concocted by his friends and his foes, or by himself.
📚The Shah, Abbas Milani, page 7
ترجمه: چرا اکنون زندگینامهای از شاه؟ تا کنون حداقل دوازده کتاب درباره زندگی او نوشته شده است. بیشتر آنها بهطور سفارشی نگاشته شدهاند، تا او را برجستهسازند یا برعکس، مورد نکوهش قرار دهند. حتی آنهایی که متعهد به کشف و گزارش حقایق زندگی او بودند، به دلیل باقی ماندن حجم زیادی از اطلاعات در اسناد محرمانه، شایعات مغرضانه یا توطئههای خیالی که توسط دوستان یا دشمنانش، یا حتی گاهی خود او ساخته شده بود، به نتیجه نرسیدند.
👇🏻👇🏻
اولاً آنچه آقای میلانی در خصوص سفارشی بودن کتابها در زمینه برجسته کردن شاه مینویسد، دروغ محض است. اکثر کتابهایی که در مورد شاه نوشته شده است، در تخریب این چهره اثر گذار بوده است که این از سمت و سوی جمهوری اسلامی و چپهای غربی است.
دوماً هیچ کتابی به شکل سفارشی در دفاع از محمدرضاشاه پهلوی نوشته نشده است؛ وقتی کتابی سفارشی است، یعنی گروه یا افرادی با پرداخت پول از یک فردی که در زمینه تاریخ مطالعاتی داشته میخواهند که در مورد یک شخص یا یک جریان بنویسد و به هر شکل ممکن آن را تایید یا تخریب کنند، با این مبنا هیچ کتابی در تایید شاه به شکل سفارشی نگاشته نشده است.
سوماً آقای میلانی صراحتاً تمامی کتابهایی که در مورد زندگی محمّدرضا شاه پهلوی حتی به شیوه بیطرفانه نوشته شده است را رد میکند و مینویسد که چون اسناد زیادی به شکل محرمانه باقی مانده لذا این تحقیقات اصطلاحاً ره به جایی ندارد. وقتی کسی چنین چیزی مینویسد، مخاطب انتظار دارد که کتاب خودِ مدعی فتح الباب باشد و انتظار میرود با یک کتاب تحقیقیِ مستند و تخصصی طرف باشیم در حالی که نه تنها اینگونه نیست که صرفاً با یک کتاب داستان و یک رمان تاریخی طرف هستیم.
چهارماً این سخنان آقای میلانی به حدی برای خود او عجیب و غریب بوده که ایشان در نسخه فارسی کتاب، این مطالب را نمینویسد و این سخنان در نسخه فارسی وجود ندارد.
@na_ta_ma
آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.
او در مقدمه کتاب مینویسد:
Why a biography of the Shah now?
There have been at least a dozen books on his life. Most have been “commissioned,” written to lionize or demonize him. Even those that were dedicated to finding and reporting the truths of his life were stymied by the fact that much remained hidden in still-classified documents, mired in adulating or
acrimonious whispers, or marred by conspiracy theories concocted by his friends and his foes, or by himself.
📚The Shah, Abbas Milani, page 7
ترجمه: چرا اکنون زندگینامهای از شاه؟ تا کنون حداقل دوازده کتاب درباره زندگی او نوشته شده است. بیشتر آنها بهطور سفارشی نگاشته شدهاند، تا او را برجستهسازند یا برعکس، مورد نکوهش قرار دهند. حتی آنهایی که متعهد به کشف و گزارش حقایق زندگی او بودند، به دلیل باقی ماندن حجم زیادی از اطلاعات در اسناد محرمانه، شایعات مغرضانه یا توطئههای خیالی که توسط دوستان یا دشمنانش، یا حتی گاهی خود او ساخته شده بود، به نتیجه نرسیدند.
👇🏻👇🏻
اولاً آنچه آقای میلانی در خصوص سفارشی بودن کتابها در زمینه برجسته کردن شاه مینویسد، دروغ محض است. اکثر کتابهایی که در مورد شاه نوشته شده است، در تخریب این چهره اثر گذار بوده است که این از سمت و سوی جمهوری اسلامی و چپهای غربی است.
دوماً هیچ کتابی به شکل سفارشی در دفاع از محمدرضاشاه پهلوی نوشته نشده است؛ وقتی کتابی سفارشی است، یعنی گروه یا افرادی با پرداخت پول از یک فردی که در زمینه تاریخ مطالعاتی داشته میخواهند که در مورد یک شخص یا یک جریان بنویسد و به هر شکل ممکن آن را تایید یا تخریب کنند، با این مبنا هیچ کتابی در تایید شاه به شکل سفارشی نگاشته نشده است.
سوماً آقای میلانی صراحتاً تمامی کتابهایی که در مورد زندگی محمّدرضا شاه پهلوی حتی به شیوه بیطرفانه نوشته شده است را رد میکند و مینویسد که چون اسناد زیادی به شکل محرمانه باقی مانده لذا این تحقیقات اصطلاحاً ره به جایی ندارد. وقتی کسی چنین چیزی مینویسد، مخاطب انتظار دارد که کتاب خودِ مدعی فتح الباب باشد و انتظار میرود با یک کتاب تحقیقیِ مستند و تخصصی طرف باشیم در حالی که نه تنها اینگونه نیست که صرفاً با یک کتاب داستان و یک رمان تاریخی طرف هستیم.
چهارماً این سخنان آقای میلانی به حدی برای خود او عجیب و غریب بوده که ایشان در نسخه فارسی کتاب، این مطالب را نمینویسد و این سخنان در نسخه فارسی وجود ندارد.
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
●نقد دوم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.…
●نقد دوم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی
اولاً آنچه میلانی در خصوص سفارشی بودن کتابها در زمینه برجسته کردن شاه مینویسد، دروغ محض است. اکثر کتابهایی که در مورد شاه نوشته شده است، در تخریب او بوده که این از سمت و سوی جمهوری اسلامی و چپهای غربی است.
دوماً هیچ کتابی به شکل سفارشی در دفاع از شاه نوشته نشده است؛....
سوماً آقای میلانی صراحتاً تمامی کتابهایی که در مورد زندگی محمّدرضا شاه پهلوی حتی به شیوه بیطرفانه نوشته شده است را رد میکند و مینویسد که چون اسناد زیادی به شکل محرمانه باقی مانده لذا این تحقیقات اصطلاحاً ره به جایی ندارد. وقتی کسی چنین چیزی مینویسد، مخاطب انتظار دارد که کتاب خودِ مدعی فتح الباب باشد و انتظار میرود با یک کتاب تحقیقیِ مستند و تخصصی طرف باشیم در حالی که نه تنها اینگونه نیست که صرفاً با یک کتاب داستان و یک رمان تاریخی طرف هستیم.
چهارماً این سخنان آقای میلانی به حدی برای خود او عجیب و غریب بوده که ایشان در نسخه فارسی کتاب، این مطالب را نمینویسد و این سخنان در نسخه فارسی وجود ندارد.
@na_ta_ma
اولاً آنچه میلانی در خصوص سفارشی بودن کتابها در زمینه برجسته کردن شاه مینویسد، دروغ محض است. اکثر کتابهایی که در مورد شاه نوشته شده است، در تخریب او بوده که این از سمت و سوی جمهوری اسلامی و چپهای غربی است.
دوماً هیچ کتابی به شکل سفارشی در دفاع از شاه نوشته نشده است؛....
سوماً آقای میلانی صراحتاً تمامی کتابهایی که در مورد زندگی محمّدرضا شاه پهلوی حتی به شیوه بیطرفانه نوشته شده است را رد میکند و مینویسد که چون اسناد زیادی به شکل محرمانه باقی مانده لذا این تحقیقات اصطلاحاً ره به جایی ندارد. وقتی کسی چنین چیزی مینویسد، مخاطب انتظار دارد که کتاب خودِ مدعی فتح الباب باشد و انتظار میرود با یک کتاب تحقیقیِ مستند و تخصصی طرف باشیم در حالی که نه تنها اینگونه نیست که صرفاً با یک کتاب داستان و یک رمان تاریخی طرف هستیم.
چهارماً این سخنان آقای میلانی به حدی برای خود او عجیب و غریب بوده که ایشان در نسخه فارسی کتاب، این مطالب را نمینویسد و این سخنان در نسخه فارسی وجود ندارد.
@na_ta_ma
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
٢٢ بهمن برای ما ایرانیان، سرآغاز سقوطی دردناک به قعر جهنم جمهوری اسلامی است: کشور از مسیر پیشرفت و شکوفایی خارج شد؛ امت جای ملت را گرفت؛ به نام دین، آزادی به قتل رسید؛ بوستانها نابود و قبرستانها آباد شد؛ ناامنی و سرکوب و تبعیض به جای امنیت و نظم و قانون حاکم شد؛ زنان، شهروند درجه دو شدند؛ آزادی مذهب از دست رفت؛ و توهمات آخرالزمانی گروهی مرتجع، نام ارجمند ایران را به آشوب و تروریسم پیوند زد؛ پول ملی ایران را روزبهروز بیارزشتر و مردم ما را روزبهروز فقیرتر کرد. آنچه در بهمن ۵۷ رخ داد، شورش اتحاد نامبارک ارتجاع سرخ و سیاه علیه خردگرایی و میهنپرستی بود.
آن سقوط تلخ اما یادآور این نکته نیز است که اینجا که هستیم بر خلاف آنچه پایمردان دیو در گوش ما میخوانند جایگاه حقیقی ما نیست. هنوز در میان ما بسیاری هستند که ایرانی دیگر، ایرانی مرفه، ایرانی امن، ایرانی محترم، ایرانی آزاد را تجربه کردهاند.
در گذشته نمیتوان زیست اما برای ساخت آیندهای تحسینبرانگیز، از گذشته میتوان آموخت و الهام گرفت.
ما، هم شایسته وضعی بهتریم و هم نشان دادهایم توانایی ساختن ایرانی متفاوت را داریم. چنانکه پیش از این یک بار همراه یکدیگر، به عنوان ملتی متحد، ایرانی را که در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود به کشوری مدرن و مرفه تبدیل کردیم. ما همان ملت کبیریم و از تبار همان مردان و زنان سختکوش.
از پیوند آن تجربه موفق گذشته با باور به آیندهای بهتر است که بازپسگیری ایران از رژیم غیرایرانی تبدیل به خواست ملی شده است.
هممیهنان،
جمهوری اسلامی در ضعیفترین و ناکارآمدترین روزهای خود به سر میبرد و تحولات منطقهای و جهانی نیز فرصتی تاریخی را پیش روی ما قرار داده است. اما این پنجره فرصت همیشگی نیست.
من با پشتیبانی و خواست شما هممیهنانم برای به زیر کشیدن ضحاک زمانه و رژیمش در این میدان ایستادهام و برای پس گرفتن ایران و دوباره ساختن آن برنامهای مشخص و مدون دارم: طرحی پنجگانه که هم مسیر پیروزی را مشخص میکند و هم نقشه راه فردای پیروزی را. ما این کارزار برای رهایی و نجات میهنمان را با هم در ایران و چهارگوشه جهان پیش خواهیم برد. همانطور که بارها گفتهام، ما اگرچه در پایتختهای خارجی به دنبال دوستان و متحدانی برای این راه هستیم، اما میدانیم که آزادیمان تنها به دست خود ما رقم خواهد خورد.
اینک زمان اقدام است. زمان آن است که همراه هم مام میهن را روستا به روستا، محله به محله، شهر به شهر، استان به استان از چنگال اهریمنی جمهوری اسلامی آزاد کنیم و نجات دهیم. اگر آمادهاید، هر جا که هستید، داخل یا خارج، روستا یا شهر، شرق یا غرب، شمال یا جنوب یک گام برای پیروزی، برای فشار بر رژیم، برای حمایت از انقلاب ملی مردم ایران بردارید؛ هر کس به سهم خود و به هر اندازه که میتواند. انقلاب ملی برای پیروزی به تکتک ما نیاز دارد، ایران به تکتک ما نیاز دارد.
پاینده ایران،
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
آن سقوط تلخ اما یادآور این نکته نیز است که اینجا که هستیم بر خلاف آنچه پایمردان دیو در گوش ما میخوانند جایگاه حقیقی ما نیست. هنوز در میان ما بسیاری هستند که ایرانی دیگر، ایرانی مرفه، ایرانی امن، ایرانی محترم، ایرانی آزاد را تجربه کردهاند.
در گذشته نمیتوان زیست اما برای ساخت آیندهای تحسینبرانگیز، از گذشته میتوان آموخت و الهام گرفت.
ما، هم شایسته وضعی بهتریم و هم نشان دادهایم توانایی ساختن ایرانی متفاوت را داریم. چنانکه پیش از این یک بار همراه یکدیگر، به عنوان ملتی متحد، ایرانی را که در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود به کشوری مدرن و مرفه تبدیل کردیم. ما همان ملت کبیریم و از تبار همان مردان و زنان سختکوش.
از پیوند آن تجربه موفق گذشته با باور به آیندهای بهتر است که بازپسگیری ایران از رژیم غیرایرانی تبدیل به خواست ملی شده است.
هممیهنان،
جمهوری اسلامی در ضعیفترین و ناکارآمدترین روزهای خود به سر میبرد و تحولات منطقهای و جهانی نیز فرصتی تاریخی را پیش روی ما قرار داده است. اما این پنجره فرصت همیشگی نیست.
من با پشتیبانی و خواست شما هممیهنانم برای به زیر کشیدن ضحاک زمانه و رژیمش در این میدان ایستادهام و برای پس گرفتن ایران و دوباره ساختن آن برنامهای مشخص و مدون دارم: طرحی پنجگانه که هم مسیر پیروزی را مشخص میکند و هم نقشه راه فردای پیروزی را. ما این کارزار برای رهایی و نجات میهنمان را با هم در ایران و چهارگوشه جهان پیش خواهیم برد. همانطور که بارها گفتهام، ما اگرچه در پایتختهای خارجی به دنبال دوستان و متحدانی برای این راه هستیم، اما میدانیم که آزادیمان تنها به دست خود ما رقم خواهد خورد.
اینک زمان اقدام است. زمان آن است که همراه هم مام میهن را روستا به روستا، محله به محله، شهر به شهر، استان به استان از چنگال اهریمنی جمهوری اسلامی آزاد کنیم و نجات دهیم. اگر آمادهاید، هر جا که هستید، داخل یا خارج، روستا یا شهر، شرق یا غرب، شمال یا جنوب یک گام برای پیروزی، برای فشار بر رژیم، برای حمایت از انقلاب ملی مردم ایران بردارید؛ هر کس به سهم خود و به هر اندازه که میتواند. انقلاب ملی برای پیروزی به تکتک ما نیاز دارد، ایران به تکتک ما نیاز دارد.
پاینده ایران،
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
●بخشی از پیام شاهنشاه ایران، اعلیحضرت رضاشاه پهلوی:
٢٢ بهمن برای ما ایرانیان، سرآغاز سقوطی دردناک به قعر جهنم جمهوری اسلامی است: کشور از مسیر پیشرفت و شکوفایی خارج شد؛ امت جای ملت را گرفت؛ به نام دین، آزادی به قتل رسید؛ بوستانها نابود و قبرستانها آباد شد؛ ناامنی و سرکوب و تبعیض به جای امنیت و نظم و قانون حاکم شد؛ زنان، شهروند درجه دو شدند؛ آزادی مذهب از دست رفت؛ و توهمات آخرالزمانی گروهی مرتجع، نام ارجمند ایران را به آشوب و تروریسم پیوند زد؛ پول ملی ایران را روزبهروز بیارزشتر و مردم ما را روزبهروز فقیرتر کرد. آنچه در بهمن ۵۷ رخ داد، شورش اتحاد نامبارک ارتجاع سرخ و سیاه علیه خردگرایی و میهنپرستی بود.
من با پشتیبانی و خواست شما هممیهنانم برای به زیر کشیدن ضحاک زمانه و رژیمش در این میدان ایستادهام و برای پس گرفتن ایران و دوباره ساختن آن برنامهای مشخص و مدون دارم: طرحی پنجگانه که هم مسیر پیروزی را مشخص میکند و هم نقشه راه فردای پیروزی را. ما این کارزار برای رهایی و نجات میهنمان را با هم در ایران و چهارگوشه جهان پیش خواهیم برد.
@na_ta_ma
٢٢ بهمن برای ما ایرانیان، سرآغاز سقوطی دردناک به قعر جهنم جمهوری اسلامی است: کشور از مسیر پیشرفت و شکوفایی خارج شد؛ امت جای ملت را گرفت؛ به نام دین، آزادی به قتل رسید؛ بوستانها نابود و قبرستانها آباد شد؛ ناامنی و سرکوب و تبعیض به جای امنیت و نظم و قانون حاکم شد؛ زنان، شهروند درجه دو شدند؛ آزادی مذهب از دست رفت؛ و توهمات آخرالزمانی گروهی مرتجع، نام ارجمند ایران را به آشوب و تروریسم پیوند زد؛ پول ملی ایران را روزبهروز بیارزشتر و مردم ما را روزبهروز فقیرتر کرد. آنچه در بهمن ۵۷ رخ داد، شورش اتحاد نامبارک ارتجاع سرخ و سیاه علیه خردگرایی و میهنپرستی بود.
من با پشتیبانی و خواست شما هممیهنانم برای به زیر کشیدن ضحاک زمانه و رژیمش در این میدان ایستادهام و برای پس گرفتن ایران و دوباره ساختن آن برنامهای مشخص و مدون دارم: طرحی پنجگانه که هم مسیر پیروزی را مشخص میکند و هم نقشه راه فردای پیروزی را. ما این کارزار برای رهایی و نجات میهنمان را با هم در ایران و چهارگوشه جهان پیش خواهیم برد.
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
●نقد دوم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.…
●نقد سوم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی
آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.
او در مقدمه کتاب خود مینویسد:
The revolution that overthrew him in 1979 was democratic in its nature and demands. Sadly, it begot a regime more despotic than the Shah’s own modernizing authoritarianism. The continuous tumult in Iranian politics over the last three decades is rooted in the fact that the democratic dreams and aspirations of that revolution were aborted and remain unrealized. Understanding the forces that overthrew the Shah, then, helps us understand the dynamics of Iran’s current democratic movement. Like all histories, this one is as much about the future as it is about the past.
📚The Shah, Abbas Milani, page 8
ترجمه: انقلاب ۵۷ که باعث سرنگونی شاه شد، در ذات و خواستههایش دموکراتیک بود. متأسفانه، این انقلاب رژیمی را به وجود آورد که از حکومت خودکامانه و مدرنگرایانه شاه نیز مستبدتر بود. آشوب مداوم در سیاست ایران طی سه دههی گذشته در این واقعیت ریشه دارد که رؤیاها و آرزوهای دموکراتیک آن انقلاب ناکام ماندند و همچنان محقق نشدهاند. فهم نیروهایی که شاه را سرنگون کردند به ما کمک میکند تا پویاییهای جنبش دموکراتیک فعلی ایران را درک کنیم. مانند هر تاریخ دیگری، این موضوع همانقدر که درباره گذشته است، به آینده نیز مربوط میشود.
👇🏻👇🏻
اولاً این سخن آقای میلانی که ادعا میکند انقلاب ۵۷ در ذات خویش دموکراتیک بود کذب محض است. انقلاب ۵۷ تحت هیچ شرایطی دموکراتیک نبود، کدام یک از نیروهای ۵۷ دموکرات بودند؟ بمب گذاران تروریست مجاهدین یا آخوندهای کپک مغز؟
دوماً هیچ یک از جریانهای ۵۷ به دنبال دموکراسی نبودند و اساساً چنین خواستهای هم نداشتند. مهدی بازرگان از استوانههای فتنه ۵۷ در کتب متعدد خویش مینویسد که ما از همان ابتدا خواهان یک حکومت اسلامی بودیم. چگونه میتوان افرادی که به دنبال حکومت اسلامی هستند را دموکرات بنامیم؟ بنابراین نه انقلاب ۵۷ دموکراتیک بود و نه دموکراتی در آن بود.
رجوع کنید به:
https://t.me/na_ta_ma/5874?single
https://t.me/na_ta_ma/5864?single
سوماً آقای میلانی این خزعبلات خویش را در نسخه فارسی کتاب نیاورده است که این خود نشان میدهد که او نمیخواهد مخاطب ایرانی با این مسائل روبرو شود.
چهارماً آقای میلانی در مصاحبه با رسانههای فارسی زبان به صورت متعدد انقلاب ۵۷ را میکوبد و آن را ضد دموکراسی و ضد تجدد میخواند. چرا او دچار دوگانگی میشود؟ به مخاطب انگلیسی زبان که میرسد از ذات انقلاب ۵۷ حمایت میکند و آن را یک ارزش و افتخار میخواند اما به مخاطب فارسی زبان که میرسد، انقلاب ۵۷ را یک ضد انقلاب و ضد آزادی میخواند. این یک رفتار شیادی است که امیدواریم ایشان را به پاسخ و تغییر موضع وا دارد.
رجوع کنید به:
https://t.me/na_ta_ma/8677
https://t.me/na_ta_ma/7605
پنجماً آقای میلانی میگوید شناخت نیروهایی که شاه را سرنگون کرد به ما کمک میکند که دموکراتیک بودن انقلاب ۵۷ را درک کنیم. باید گفت کدام نیروها بودند که دموکراتیک بودند؟ تروریستهایی مثل رجوی، بازرگان، قطب زاده و خمینی؟ یا کوته نظرانی مثل حاج سید جوادی و سنجابی؟ یا کوتوله های سیاسی تودهای؟ ای کاش آقای میلانی به صورت دقیق و عینی از این نیروهای سرآمدِ پویا و دموکراتیک نام میبرد و آنان را معرفی میکرد.
@na_ta_ma
آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.
او در مقدمه کتاب خود مینویسد:
The revolution that overthrew him in 1979 was democratic in its nature and demands. Sadly, it begot a regime more despotic than the Shah’s own modernizing authoritarianism. The continuous tumult in Iranian politics over the last three decades is rooted in the fact that the democratic dreams and aspirations of that revolution were aborted and remain unrealized. Understanding the forces that overthrew the Shah, then, helps us understand the dynamics of Iran’s current democratic movement. Like all histories, this one is as much about the future as it is about the past.
📚The Shah, Abbas Milani, page 8
ترجمه: انقلاب ۵۷ که باعث سرنگونی شاه شد، در ذات و خواستههایش دموکراتیک بود. متأسفانه، این انقلاب رژیمی را به وجود آورد که از حکومت خودکامانه و مدرنگرایانه شاه نیز مستبدتر بود. آشوب مداوم در سیاست ایران طی سه دههی گذشته در این واقعیت ریشه دارد که رؤیاها و آرزوهای دموکراتیک آن انقلاب ناکام ماندند و همچنان محقق نشدهاند. فهم نیروهایی که شاه را سرنگون کردند به ما کمک میکند تا پویاییهای جنبش دموکراتیک فعلی ایران را درک کنیم. مانند هر تاریخ دیگری، این موضوع همانقدر که درباره گذشته است، به آینده نیز مربوط میشود.
👇🏻👇🏻
اولاً این سخن آقای میلانی که ادعا میکند انقلاب ۵۷ در ذات خویش دموکراتیک بود کذب محض است. انقلاب ۵۷ تحت هیچ شرایطی دموکراتیک نبود، کدام یک از نیروهای ۵۷ دموکرات بودند؟ بمب گذاران تروریست مجاهدین یا آخوندهای کپک مغز؟
دوماً هیچ یک از جریانهای ۵۷ به دنبال دموکراسی نبودند و اساساً چنین خواستهای هم نداشتند. مهدی بازرگان از استوانههای فتنه ۵۷ در کتب متعدد خویش مینویسد که ما از همان ابتدا خواهان یک حکومت اسلامی بودیم. چگونه میتوان افرادی که به دنبال حکومت اسلامی هستند را دموکرات بنامیم؟ بنابراین نه انقلاب ۵۷ دموکراتیک بود و نه دموکراتی در آن بود.
رجوع کنید به:
https://t.me/na_ta_ma/5874?single
https://t.me/na_ta_ma/5864?single
سوماً آقای میلانی این خزعبلات خویش را در نسخه فارسی کتاب نیاورده است که این خود نشان میدهد که او نمیخواهد مخاطب ایرانی با این مسائل روبرو شود.
چهارماً آقای میلانی در مصاحبه با رسانههای فارسی زبان به صورت متعدد انقلاب ۵۷ را میکوبد و آن را ضد دموکراسی و ضد تجدد میخواند. چرا او دچار دوگانگی میشود؟ به مخاطب انگلیسی زبان که میرسد از ذات انقلاب ۵۷ حمایت میکند و آن را یک ارزش و افتخار میخواند اما به مخاطب فارسی زبان که میرسد، انقلاب ۵۷ را یک ضد انقلاب و ضد آزادی میخواند. این یک رفتار شیادی است که امیدواریم ایشان را به پاسخ و تغییر موضع وا دارد.
رجوع کنید به:
https://t.me/na_ta_ma/8677
https://t.me/na_ta_ma/7605
پنجماً آقای میلانی میگوید شناخت نیروهایی که شاه را سرنگون کرد به ما کمک میکند که دموکراتیک بودن انقلاب ۵۷ را درک کنیم. باید گفت کدام نیروها بودند که دموکراتیک بودند؟ تروریستهایی مثل رجوی، بازرگان، قطب زاده و خمینی؟ یا کوته نظرانی مثل حاج سید جوادی و سنجابی؟ یا کوتوله های سیاسی تودهای؟ ای کاش آقای میلانی به صورت دقیق و عینی از این نیروهای سرآمدِ پویا و دموکراتیک نام میبرد و آنان را معرفی میکرد.
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
●نقد سوم به کتاب شاه نوشته آقای عباس میلانی، مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ امروزی آقای عباس میلانی در سال ۲۰۱۳ کتابی را در خصوص محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر نوشت که نسخه انگلیسی را تحت عنوان The Shah و کتاب فارسی را تحت عنوان نگاهی به شاه چاپ کرد.…
●ادعای عجیب آقای عباس میلانی: انقلاب ۵۷ در ذات دموکراتیک بود.
ترجمه: انقلاب ۵۷ که باعث سرنگونی شاه شد، در ذات و خواستههایش دموکراتیک بود.
📚The Shah, Abbas Milani, page 8
اولاً این سخن آقای میلانی کذب محض است. انقلاب ۵۷ تحت هیچ شرایطی دموکراتیک نبود، کدام یک از نیروهای ۵۷ دموکرات بودند؟ بمب گذاران مجاهدین یا آخوندهای کپک مغز؟
دوماً هیچ یک از جریانهای ۵۷ به دنبال دموکراسی نبودند و اساساً چنین خواستهای هم نداشتند. مهدی بازرگان از استوانههای فتنه ۵۷ در کتب متعدد خویش مینویسد که ما از همان ابتدا خواهان یک حکومت اسلامی بودیم. چگونه میتوان افرادی که به دنبال حکومت اسلامی هستند را دموکرات بنامیم؟ بنابراین نه انقلاب ۵۷ دموکراتیک بود و نه دموکراتی در آن بود.
...
چهارماً آقای میلانی در مصاحبه با رسانههای فارسی زبان به صورت متعدد انقلاب ۵۷ را میکوبد و آن را ضد دموکراسی و ضد تجدد میخواند. چرا او دچار دوگانگی میشود؟ به مخاطب انگلیسی زبان که میرسد از ذات انقلاب ۵۷ حمایت میکند و آن را یک ارزش و افتخار میخواند اما به مخاطب فارسی زبان که میرسد، انقلاب ۵۷ را یک ضد انقلاب و ضد آزادی میخواند.
@na_ta_ma
ترجمه: انقلاب ۵۷ که باعث سرنگونی شاه شد، در ذات و خواستههایش دموکراتیک بود.
📚The Shah, Abbas Milani, page 8
اولاً این سخن آقای میلانی کذب محض است. انقلاب ۵۷ تحت هیچ شرایطی دموکراتیک نبود، کدام یک از نیروهای ۵۷ دموکرات بودند؟ بمب گذاران مجاهدین یا آخوندهای کپک مغز؟
دوماً هیچ یک از جریانهای ۵۷ به دنبال دموکراسی نبودند و اساساً چنین خواستهای هم نداشتند. مهدی بازرگان از استوانههای فتنه ۵۷ در کتب متعدد خویش مینویسد که ما از همان ابتدا خواهان یک حکومت اسلامی بودیم. چگونه میتوان افرادی که به دنبال حکومت اسلامی هستند را دموکرات بنامیم؟ بنابراین نه انقلاب ۵۷ دموکراتیک بود و نه دموکراتی در آن بود.
...
چهارماً آقای میلانی در مصاحبه با رسانههای فارسی زبان به صورت متعدد انقلاب ۵۷ را میکوبد و آن را ضد دموکراسی و ضد تجدد میخواند. چرا او دچار دوگانگی میشود؟ به مخاطب انگلیسی زبان که میرسد از ذات انقلاب ۵۷ حمایت میکند و آن را یک ارزش و افتخار میخواند اما به مخاطب فارسی زبان که میرسد، انقلاب ۵۷ را یک ضد انقلاب و ضد آزادی میخواند.
@na_ta_ma
Forwarded from ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
●مهدی بازرگان به تأسی از رهبرش روح الله خمینی تکلیف را از همان ابتدا با تشکیل حکومت اسلامی مشخص کرد.
مهدی بازرگان: از همان ابتدا حکومت اسلامی میخواستیم و در سال ۱۳۴۰ بطور کامل نوشتم.
مصاحبه مهدی بازرگان با لندن پست در مهر ۱۳۵۷ خورشیدی: ما وارد مبارزهی سیاسی شدهایم و آن را فریضه دینی خود میدانیم؛ به عبارت دیگر، وظیفه شرعی خود و نظرمان را درست مثل کاسبی مسلمان میدانیم که کسب میکند، اما کسب او مطابق با دستور اسلام و وظایف هر مسلمان صورت میگیرد. در حقیقت، عمل اجتماعی و سیاسی و در صورت امکان عمل حکومتی بدان صورت خواهد بود. من در کتاب مرز دین و سیاست را که در سال ۱۳۴۰ نوشتهام، مرز دخالتهای دین و مذهب را در سیاست به طور کامل بیان کردهام.
بازرگان در ادامه افزود: از هر مسلمانی سوال کنید چه حکومتی را مشروع میداند، جوابی جز حکومت اسلامی ندارد؛ ما هم چون روی ایدئولوژی اسلام گام بر میداریم، بنابراین حکومت مورد نظر ما همیشه از بدو آغاز فعالیت، حکومت اسلامی بوده است.
📚مجموعه آثار مهدی بازرگان در مورد انقلاب اسلامی(۱)، صفحه ۱۲۲ و ۱۲۳
آیا تفاوتی میان مهدی بازرگان با امثال داعشیها و خمینی وجود دارد؟
@na_ta_ma
مهدی بازرگان: از همان ابتدا حکومت اسلامی میخواستیم و در سال ۱۳۴۰ بطور کامل نوشتم.
مصاحبه مهدی بازرگان با لندن پست در مهر ۱۳۵۷ خورشیدی: ما وارد مبارزهی سیاسی شدهایم و آن را فریضه دینی خود میدانیم؛ به عبارت دیگر، وظیفه شرعی خود و نظرمان را درست مثل کاسبی مسلمان میدانیم که کسب میکند، اما کسب او مطابق با دستور اسلام و وظایف هر مسلمان صورت میگیرد. در حقیقت، عمل اجتماعی و سیاسی و در صورت امکان عمل حکومتی بدان صورت خواهد بود. من در کتاب مرز دین و سیاست را که در سال ۱۳۴۰ نوشتهام، مرز دخالتهای دین و مذهب را در سیاست به طور کامل بیان کردهام.
بازرگان در ادامه افزود: از هر مسلمانی سوال کنید چه حکومتی را مشروع میداند، جوابی جز حکومت اسلامی ندارد؛ ما هم چون روی ایدئولوژی اسلام گام بر میداریم، بنابراین حکومت مورد نظر ما همیشه از بدو آغاز فعالیت، حکومت اسلامی بوده است.
📚مجموعه آثار مهدی بازرگان در مورد انقلاب اسلامی(۱)، صفحه ۱۲۲ و ۱۲۳
آیا تفاوتی میان مهدی بازرگان با امثال داعشیها و خمینی وجود دارد؟
@na_ta_ma