گزارش تصویری شماره ۱ از تجمع اعتراضی در حمایت از سه شنبه های نه به اعدام در ایران ـ کانادا #تورنتو میدان مل لستمن
شنبه ۲۴ مه ۲۰۲۵
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
شنبه ۲۴ مه ۲۰۲۵
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
گزارش تصویری شماره ۲ از تجمع اعتراضی در حمایت از سه شنبه های نه به اعدام در ایران ـ کانادا #تورنتو میدان مل لستمن
شنبه ۲۴ مه ۲۰۲۵
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
شنبه ۲۴ مه ۲۰۲۵
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
آلمان- #فرانکفورت
شنبه های اعتراضی در پیوند با فراخوان ۱۲ شبکه مبارزاتی در اعتراض به اعدام ها در ایران
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
شنبه های اعتراضی در پیوند با فراخوان ۱۲ شبکه مبارزاتی در اعتراض به اعدام ها در ایران
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
کانادا- #ونکوور
تجمع اعتراضی در پیوند با فراخوان ۱۲ شبکه مبارزاتی در اعتراض به اعدام ها در ایران
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
تجمع اعتراضی در پیوند با فراخوان ۱۲ شبکه مبارزاتی در اعتراض به اعدام ها در ایران
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
جایزه نخل طلایی برای جعفر پناهی
حسن صالحی
جعفر پناهی با فیلم "یک تصادف ساده" موفق به دریافت نخل طلای هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم کن شد، اما این تنها جایزهای برای یک فیلم نیست ــ فیلمی که بدون هیچ مجوزی از سوی جمهوری اسلامی و در دل محدودیتها ساخته شده و بازیگران زن آن بیحجاب نقشآفرینی کردهاند. این نخل طلا، صرفنظر از هر تصوری که از فیلم داشته باشیم، نماد تکریم از هنرمندانی است که در برابر دیوارهای سانسور، سرکوب و آپارتاید جنسیتی قد علم میکنند و در برابر استبداد و خشونت حکومتی سر تسلیم فرود نمیآورند.
این جایزه تنها سهم سینماگران نیست، بلکه ادای احترامی است به زنان ایران ــ زنانی که در برابر قوانین زنستیز، تهدید دائمی و خطر زندان، مبارزهای پرهزینه و شجاعانه را پیش بردهاند. زنانی که با مقاومتشان در برابر تحمیل حجاب اجباری و برای کسب حقوق انسانی، یکی از بنیادیترین ستونهای سرکوب را به لرزه درآورده و حکومت آپارتاید جنسیتی اسلامی را به عقبنشینی واداشتهاند.
اما این موفقیت در فستیوال کن، فراتر از زنان و سینماگران است. این جایزه، در حقیقت، تجلی ارجگذاری به مردمانی است که سالهاست با شجاعت و پایداری در برابر یکی از وحشیترین حکومتهای سرمایهداری ایستادهاند. این نخل طلا، سمبلی است از امید، ایستادگی، و صدایی که جهان دیگر نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
حکومت اسلامی کوشید با تشدید سرکوب، افزایش شمار اعدامها و گسترش فضای رعب و وحشت، صدای مردم ایران را در گلو خفه کند. با دولت آمریکا وارد مذاکره شد، به این امید که از رهگذر سازش با "دشمن خارجی"، بتواند در سایه بیتوجهی به حقوق بشر، فشار بر مردم را ادامه دهد.
اما جهان، اینبار در جشنواره فیلم کن، صدای مردم ایران را شنید. با اهدای نخل طلا به جعفر پناهی ــ هنرمندی که زخمهای جمهوری اسلامی را بر تن و جان خود دارد ــ جامعه جهانی همبستگیاش را با مردمانی زخمخورده و مبارز اعلام کرد. این جایزه، پژواک رنج، امید و ایستادگی مردمی است که همچنان در برابر تاریکی ایستادهاند و جهان را نیز به تماشای آن فراخواندهاند.
این مردم، تشنه آزادی، شایسته تجلیلاند. از زندانیانی که در "سهشنبههای نه به اعدام" فریاد زندگی سر میدهند، تا کارگران، معلمان، دانشجویان، دادخواهان و زنانی که برای کرامت انسانی میجنگند ــ همه سزاوار همبستگی جهانیاند. اینان نماینده گان واقعی جامعه ایراناند، نه رژیمی که دشمن مردم است و باید بایکوت شود.
#زن_زندگی_آزادی
https://journalfarsi.com/2025/05/25/26470/
حسن صالحی
جعفر پناهی با فیلم "یک تصادف ساده" موفق به دریافت نخل طلای هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم کن شد، اما این تنها جایزهای برای یک فیلم نیست ــ فیلمی که بدون هیچ مجوزی از سوی جمهوری اسلامی و در دل محدودیتها ساخته شده و بازیگران زن آن بیحجاب نقشآفرینی کردهاند. این نخل طلا، صرفنظر از هر تصوری که از فیلم داشته باشیم، نماد تکریم از هنرمندانی است که در برابر دیوارهای سانسور، سرکوب و آپارتاید جنسیتی قد علم میکنند و در برابر استبداد و خشونت حکومتی سر تسلیم فرود نمیآورند.
این جایزه تنها سهم سینماگران نیست، بلکه ادای احترامی است به زنان ایران ــ زنانی که در برابر قوانین زنستیز، تهدید دائمی و خطر زندان، مبارزهای پرهزینه و شجاعانه را پیش بردهاند. زنانی که با مقاومتشان در برابر تحمیل حجاب اجباری و برای کسب حقوق انسانی، یکی از بنیادیترین ستونهای سرکوب را به لرزه درآورده و حکومت آپارتاید جنسیتی اسلامی را به عقبنشینی واداشتهاند.
اما این موفقیت در فستیوال کن، فراتر از زنان و سینماگران است. این جایزه، در حقیقت، تجلی ارجگذاری به مردمانی است که سالهاست با شجاعت و پایداری در برابر یکی از وحشیترین حکومتهای سرمایهداری ایستادهاند. این نخل طلا، سمبلی است از امید، ایستادگی، و صدایی که جهان دیگر نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
حکومت اسلامی کوشید با تشدید سرکوب، افزایش شمار اعدامها و گسترش فضای رعب و وحشت، صدای مردم ایران را در گلو خفه کند. با دولت آمریکا وارد مذاکره شد، به این امید که از رهگذر سازش با "دشمن خارجی"، بتواند در سایه بیتوجهی به حقوق بشر، فشار بر مردم را ادامه دهد.
اما جهان، اینبار در جشنواره فیلم کن، صدای مردم ایران را شنید. با اهدای نخل طلا به جعفر پناهی ــ هنرمندی که زخمهای جمهوری اسلامی را بر تن و جان خود دارد ــ جامعه جهانی همبستگیاش را با مردمانی زخمخورده و مبارز اعلام کرد. این جایزه، پژواک رنج، امید و ایستادگی مردمی است که همچنان در برابر تاریکی ایستادهاند و جهان را نیز به تماشای آن فراخواندهاند.
این مردم، تشنه آزادی، شایسته تجلیلاند. از زندانیانی که در "سهشنبههای نه به اعدام" فریاد زندگی سر میدهند، تا کارگران، معلمان، دانشجویان، دادخواهان و زنانی که برای کرامت انسانی میجنگند ــ همه سزاوار همبستگی جهانیاند. اینان نماینده گان واقعی جامعه ایراناند، نه رژیمی که دشمن مردم است و باید بایکوت شود.
#زن_زندگی_آزادی
https://journalfarsi.com/2025/05/25/26470/
ژورنال
جایزه نخل طلایی برای جعفر پناهی – حسن صالحی - ژورنال
روایتی از #مهدی_حسنی : شوخطبعی در سایه مرگ
در گوشهای از زندان قزل حصار، جایی که دیوارها قصههای بیپایان از درد و مقاومت را در خود حک کردهاند، مردی با سه فرزند و چهرهای آرام اما مصمم، زیر سایه سنگین حکم اعدام زندگی میکند. نامش مهدی حسنی است؛ زندانی سیاسی ۴۸ سالهای که حتی در تاریکترین لحظات، شوخطبعیاش چون فانوسی روشنایی میبخشد.
سلول انفرادی و نبرد با سکوت :
مهدی ماهها در سلول انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین، برای اخذ اعتراف اجباری محبوس بود؛ جایی که نه امکان تماس با خانواده را داشت و نه حق برخورداری از وکیل. او در زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روانی، همراه با تهدید خانوادهاش، ناچار به «اعتراف» شد.
شدت شکنجهها بهحدی بود که گردن و زانوی او دچار آسیبهای جدی شد. در همان سلول یازده متری، گاه تا هفت زندانی دیگر را نیز جای میدادند؛ جایی که «خوابیدن» به رویایی دور از دسترس تبدیل شده بود.
شب آتشسوزی: آزمونی برای روحیه :
شب آتشسوزی اوین و در بند ۲۰۹، همهی ما در هراس فرو رفته بودیم. دود غلیظ راه نفسمان را بند آورده بود. نگرانی از وضعیت جسمی «آقای اسدالله هادی»، زندانی هفتادساله و بیمار، که همچنان در زندان قزلحصار محبوس است، بر اضطرابها افزوده بود. اما مهدی، با همان طنز همیشگیاش، فریاد زد: «دیدن سردمون شده، آتیش زدن شاید گرمتر بشیم!»
همین شوخطبعی، برای ما که هیچ اطلاعی از آنچه در زندان میگذشت نداشتیم، لحظهای اضطراب ما را به خنده بدل کرد. او حتی در وحشتناکترین شرایط، امید را زنده نگه میداشت، گویی مرگ برایش بیمعنا بود.
نامه های ناتمام به سه فرزند:
مهدی همیشه از فرزندانش میگفت: «پسر کوچکم میپرسد، بابا کی برمیگردی؟ میگویم وقتی ستارهها از آسمان به پایین بیایند…».
نامههایش به خانواده، همواره آمیخته با شعر و طنز بود، اما هرگز به دستشان نرسید. مقامات زندان حتی تماس تلفنیاش را هم قطع کرده بودند.
ولی مگر میشود صدای مهدی را خاموش کرد؟
دادگاهی بدون عدالت :
حکم اعدام مهدی در شهریور ۱۴۰۳، توسط قاضی «ایمان افشاری» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شد، با اتهاماتی همچون «بغی و محاربه»، بیهیچ مدرک قابل استنادی.
او سهبار درخواست اعادهی دادرسی داد، اما دیوان عالی کشور هر بار، حتی بدون مطالعهی پرونده، آن را رد کرد.
وکیلش، «امین عادل» میگوید: «حتی حق مطالعهی پرونده را هم به ما ندادند.»
انتقال به قزلحصار: پایانی نزدیک؟
در بهمن ۱۴۰۳، مهدی و همبندش، #بهروز_احسانی ، به بهانهی «درمان» به زندان قزلحصار، مکانی که اجرای احکام اعدام در آن صورت میگیرد، منتقل شدند.
از همان روز اول، همراه با همسرش به قزلحصار رفتیم، چرا که هر لحظه ممکن بود حکم اجرا شود. با پیگیریهای مداوم و تلاشهای وکیلش، درخواست اعاده دادرسی ثبت شد و در نهایت، مهدی و آقای احسانی را به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند؛ هرچند این همان اعادهای بود که کمی بعدتر بدون مطالعه توسط قضات دیوان رد شد.
با این حال، او هنوز در بند ۴ زندان قزلحصار محبوس است.
پاسخ جهانی،فریادی که شنیده نشد:
سازمان عفو بینالملل و ۲۲۲ کارشناس حقوق بشری، نامههایی خطاب به سازمان ملل فرستادند و خواستار توقف اجرای حکم اعدام شدند. «اما کو گوش شنوا؟»
جمهوری اسلامی بیتوجه به این درخواستهای بین المللی، صرفا بر تأیید حکم اصرار ورزید، پروندهای که از ابتدا و پر از ایراد و خالی از هرگونه ادلهی متقن بود را بی هیچ تغییری در روند بررسی با همان حکم اعدام پیش می برد.
و اما در پایان…
«مهدی حسنی»، امروز هنوز زنده است…
شاید به لطف فشارهای جهانی، همبستگی هموطنان آزادیخواه و رسانههایی که صدایش را بازتاب دادند.
در پیوست همین روایت برای چندمین بار، بی هیچ لکنتی و با صدای بلند میگویم:
حتی یک ساعت زندان برای مهدی حسنی ظلم است،چه برسد به این حکم ناعادلانه ی اعدام که حتی نمیخواهم و نمیتوانم به آن فکر کنم.
کامبیز نوروززاده
فعال حقوق بشر
#نه_به_اعدام
https://t.me/no_execution1/22185
در گوشهای از زندان قزل حصار، جایی که دیوارها قصههای بیپایان از درد و مقاومت را در خود حک کردهاند، مردی با سه فرزند و چهرهای آرام اما مصمم، زیر سایه سنگین حکم اعدام زندگی میکند. نامش مهدی حسنی است؛ زندانی سیاسی ۴۸ سالهای که حتی در تاریکترین لحظات، شوخطبعیاش چون فانوسی روشنایی میبخشد.
سلول انفرادی و نبرد با سکوت :
مهدی ماهها در سلول انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین، برای اخذ اعتراف اجباری محبوس بود؛ جایی که نه امکان تماس با خانواده را داشت و نه حق برخورداری از وکیل. او در زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روانی، همراه با تهدید خانوادهاش، ناچار به «اعتراف» شد.
شدت شکنجهها بهحدی بود که گردن و زانوی او دچار آسیبهای جدی شد. در همان سلول یازده متری، گاه تا هفت زندانی دیگر را نیز جای میدادند؛ جایی که «خوابیدن» به رویایی دور از دسترس تبدیل شده بود.
شب آتشسوزی: آزمونی برای روحیه :
شب آتشسوزی اوین و در بند ۲۰۹، همهی ما در هراس فرو رفته بودیم. دود غلیظ راه نفسمان را بند آورده بود. نگرانی از وضعیت جسمی «آقای اسدالله هادی»، زندانی هفتادساله و بیمار، که همچنان در زندان قزلحصار محبوس است، بر اضطرابها افزوده بود. اما مهدی، با همان طنز همیشگیاش، فریاد زد: «دیدن سردمون شده، آتیش زدن شاید گرمتر بشیم!»
همین شوخطبعی، برای ما که هیچ اطلاعی از آنچه در زندان میگذشت نداشتیم، لحظهای اضطراب ما را به خنده بدل کرد. او حتی در وحشتناکترین شرایط، امید را زنده نگه میداشت، گویی مرگ برایش بیمعنا بود.
نامه های ناتمام به سه فرزند:
مهدی همیشه از فرزندانش میگفت: «پسر کوچکم میپرسد، بابا کی برمیگردی؟ میگویم وقتی ستارهها از آسمان به پایین بیایند…».
نامههایش به خانواده، همواره آمیخته با شعر و طنز بود، اما هرگز به دستشان نرسید. مقامات زندان حتی تماس تلفنیاش را هم قطع کرده بودند.
ولی مگر میشود صدای مهدی را خاموش کرد؟
دادگاهی بدون عدالت :
حکم اعدام مهدی در شهریور ۱۴۰۳، توسط قاضی «ایمان افشاری» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شد، با اتهاماتی همچون «بغی و محاربه»، بیهیچ مدرک قابل استنادی.
او سهبار درخواست اعادهی دادرسی داد، اما دیوان عالی کشور هر بار، حتی بدون مطالعهی پرونده، آن را رد کرد.
وکیلش، «امین عادل» میگوید: «حتی حق مطالعهی پرونده را هم به ما ندادند.»
انتقال به قزلحصار: پایانی نزدیک؟
در بهمن ۱۴۰۳، مهدی و همبندش، #بهروز_احسانی ، به بهانهی «درمان» به زندان قزلحصار، مکانی که اجرای احکام اعدام در آن صورت میگیرد، منتقل شدند.
از همان روز اول، همراه با همسرش به قزلحصار رفتیم، چرا که هر لحظه ممکن بود حکم اجرا شود. با پیگیریهای مداوم و تلاشهای وکیلش، درخواست اعاده دادرسی ثبت شد و در نهایت، مهدی و آقای احسانی را به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند؛ هرچند این همان اعادهای بود که کمی بعدتر بدون مطالعه توسط قضات دیوان رد شد.
با این حال، او هنوز در بند ۴ زندان قزلحصار محبوس است.
پاسخ جهانی،فریادی که شنیده نشد:
سازمان عفو بینالملل و ۲۲۲ کارشناس حقوق بشری، نامههایی خطاب به سازمان ملل فرستادند و خواستار توقف اجرای حکم اعدام شدند. «اما کو گوش شنوا؟»
جمهوری اسلامی بیتوجه به این درخواستهای بین المللی، صرفا بر تأیید حکم اصرار ورزید، پروندهای که از ابتدا و پر از ایراد و خالی از هرگونه ادلهی متقن بود را بی هیچ تغییری در روند بررسی با همان حکم اعدام پیش می برد.
و اما در پایان…
«مهدی حسنی»، امروز هنوز زنده است…
شاید به لطف فشارهای جهانی، همبستگی هموطنان آزادیخواه و رسانههایی که صدایش را بازتاب دادند.
در پیوست همین روایت برای چندمین بار، بی هیچ لکنتی و با صدای بلند میگویم:
حتی یک ساعت زندان برای مهدی حسنی ظلم است،چه برسد به این حکم ناعادلانه ی اعدام که حتی نمیخواهم و نمیتوانم به آن فکر کنم.
کامبیز نوروززاده
فعال حقوق بشر
#نه_به_اعدام
https://t.me/no_execution1/22185
Telegram
کمیته بینالمللی علیه اعدام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آلمان- #نورمبرگ
در پاسخ به فراخوان «نگذارید ما را بکشند» در اعتراض به اعدام ها در ایران
یکشنبه ۲۵ مه ۲۰۲۵
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
در پاسخ به فراخوان «نگذارید ما را بکشند» در اعتراض به اعدام ها در ایران
یکشنبه ۲۵ مه ۲۰۲۵
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas