کمیته بین‌المللی علیه اعدام
928 subscribers
7.64K photos
7.76K videos
67 files
3.08K links
#کمیته_بین_المللی_علیه_اعدام برای لغو مجازات اعدام، و متوقف کردن احکام اعدام تلاش می‌کند.

راه‌های ارتباطی:

تلفن تماس: +46737896505
توییتر: twitter.com/icae14
فیسبوک: facebook.com/icaeiran
اینستاگرام: instagram.com/no_to_the_death_penalty
Download Telegram
ما هم شکنجه شده ایم
مادر آتنا دائمی

من مادر #آتنا_دائمی دختری هستم که بارها در زندان شکنجه شد. زمانی که دخترم در انفرادی بود بارها با فکر شکنجه شدنش شکستم. هرگز نتوانستم از دخترم در مورد شکنجه‌های دوران بازجویی سوال کنم اما هربار که کسی از من یا آتنا در مورد شکنجه‌ها سوال کرد و من مجبور به شنیدن شدم، شکستم.

شکنجه نه فقط در دوران بازجویی بلکه در تمام مدت انفرادی و بازجویی و حبس و دادگاه و زندان و دادسرا در ایران رایج است. در تمام لحظه‌هایی که همراه با آتنا بودم در دادگاه و دادسرا شاهد بودم که قاضی و بازپرس و دادیارو ... هرگز دست از تحقیر و شکنجه روانی فرزندم بر نداشتند.

این شکنجه‌ها فقط مختص زندانیان نیست، همراه با زندانی خانواده هایشان نیز شکنجه می‌شوند. نه فقط شکنجه روحی و روانی که خود من و دخترم هانیه سال گذشته زمانی که در مقابل زندان اوین برای پیگیری پرونده انتقال آتنا به قرچک رفته بودیم به مدت پنج ساعت بازداشت شدیم ومورد ضرب و شتم ماموران و نیروهای لباس شخصی سپاه و زندان قرار گرفتیم. کتک زدن و فحاشی به یک مادر در کدام مسلک و دین و کشور مورد تایید است!؟ زمانی که در مقابل زندان به همراه دختر کوچکم مورد هجوم حداقل۱۰ مامور مرد قرار گرفتیم، خود را در مقابل دختر کوچکم قرار می‌دادم تا ضربه‌های باتوم و شوکر به جگر گوشه‌ام اصابت نکند که آن ضربه‌ها بعد از گذشت یک‌سال آثار خود را نشان داده و امروز قادر به راه رفتن نیستم. زمانی که ماموران لباس شخصی الفاظ رکیک و جنس به زبان می‌آوردند، در خود شکستم و تحقیر شدم، اما تنها نگرانی من در آن زمان دخترم بود. با تمام قدرتم دستش را در دستم نگه می‌داشتم که مبادا او را هم مانند آتنایم از من جدا کنند. شکنجه من، خرد شدن من، زمانی تکمیل شد که بعد از آن ضرب و شتم درد به جانم افتاد. بارها با خودم تکرار کردم چه بر سر فرزندم در انفرادی آمده؟ یا زمانی که دخترم را به زندان قرچک بردند چگونه او را مورد ضرب و شتم قرار دادند؟ زمانی که به منِ مادر رحم نکردند با او چه کردند؟

پس از گذشت چهار سال اکنون من آن فرد سالم سابق نیستم. مادری هستم با روحی آزرده و جسمی آسیب دیده که حتی ایستادن و راه رفتن برایم دشوار شده، و شکنجه امروز من این است که به دلیل بیماری و جراحی شاید نتوانم برای مدت طولانی دخترم را ملاقات کنم و در آغوش بگیرم. من هم همراه با آقای #اسماعیل_بخشی خواهان پاسخ وزیر اطلاعات هستم که مامورانشان بر اساس چه قانونی من و دخترم را مورد ضرب و شتم قرار دادند؟
متن نامه #سپیده_قلیان به نقل از تویتر ایشان :

‏سلام به همگی
‏دوشنبه که برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم دو نفر که خود را مامور "بررسی" معرفی می‌کردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحث‌های ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ و من در مورد شکنجه توهم است

به بررسی‌شان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم.

‏گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج می‌دهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خنده‌آور و البته دردی مضاعف است.
‏یادآوری سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری هنوز هم می‌تواند چشم‌هایم را خیس کند و تنم را بلرزاند.
‏حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.

ادامه 👇👇👇
متن نامه #سپیده_قلیان به نقل از تویتر ایشان :

‏سلام به همگی
‏دوشنبه که برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم دو نفر که خود را مامور "بررسی" معرفی می‌کردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحث‌های ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ و من در مورد شکنجه توهم است

به بررسی‌شان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم.

‏گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج می‌دهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خنده‌آور و البته دردی مضاعف است.
‏یادآوری سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری هنوز هم می‌تواند چشم‌هایم را خیس کند و تنم را بلرزاند.
‏حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.

شکنجه‌ی ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ از زمان بازداشت در فرماندهی حفاظت اطلاعات، تا پلیس امنیت ( که فریاد میزد من یک کارگرم دنده‌هایم را شکستی) و زمان انتقالمان از شوش به بازداشتگاه اطلاعات اهواز چنان شدید بود، که من ده روز نخست بازداشتم تصور میکردم برادرم مرده است.

ده روز نه میتوانستم غذا بخورم، نه میدانستم شب است یا روز؟ فریاد میکشیدم، تا اینکه از بی‌قراری‌ها و فریادهایم عاصی شدند و نزدیک اتاق بازجویی‌اش بردند و صدای زخمی‌اش را شنیدم. برادرم اسماعیل زنده بود.
روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود.سایه‌ی کابل بالای سرم بود تا اعتراف بنویسم . به همین دلیل بود که بی‌آنکه حرفی از شکنجه با خانواده‌ام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیت‌ام شدند. ‏و ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه می‌شد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد می‌زدم صدایم به جایی نمی‌رسید، دردناک‌ترین قسمت ماجرا بود. ‏روز آخر بازجو می‌گفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد. بله خداوندگاران قدرت اگر من نمیدانستم که شما میتوانید ما را پودر کنید که روی این صندلی نشسته نبودم.
‏من حتی در مورد رنگ مو و مدل لباس‌هایم بازجویی و تحقیر شدم، بازجویی با شکم گرسنه از صبح تا چند ساعت پس از خاموشی، آیا شکنجه نیست؟بازداشت پایان یافت اما شکنجه‌ها نه. شخصی که خود را نماینده‌ی وزارت اطلاعات شوش معرفی کرده، در میان پنج هزار کارگر نسبت‌های غیراخلاقی به من داده و این اتهام‌ها به گوش خانواده‌‌ام هم رسیده. ‏تصور کنید در یک شهر کوچک، و در فرهنگی سنتی، صرفاً به میانجی آن ادعاها، در این روزهای به اصطلاح آزادی چه بر من گذشته و می‌گذرد...
‏من در مرحله‌ی دستگیری شاهد ضرب و شتم وحشیانه‌ی اسماعیل بخشی بودم و در روزهای بازجویی شاهد تحقیر او. به شکلی که چند بار او را مجبور کردند در مقابل دیگران به خودش هتاکی کند. حاضرم چه در مورد خودم و چه در مورد برادرم ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ ، در دادگاهی عادلانه برای این شکنجه‌ها شهادت بدهم.
کنار #اسماعیل_بخشی هستم!
با انقلاب ۵۷ وازه ی شکنجه را شنیدم که ورد زبان همه شد. شکنجه هایی که ساواک بر مخالفینش روا میداشته و خشم و انزجار همگانی را دوچندان میکرد. همه از فکر اینکه دوران شکنجه به سر آمده سرمست بودند.
اما آغاز دهه شصت،
از ورودی آهنین اوین با کتک و فحش و چشم بند میتوان آشنا شد زندانی که چشم به کارش نمیاید فقط باید لمس کند.
درب بزرگ دادسرا دنیای دیگری را میگشود 
بوی تعفن و عرق و خون، ازدحامی که قدمهایت را دقیق میکرد تا مجروحی را لگد نکنی
فریاد و فریاد ، تنها صدایی که حق تو میشد. تخت و پابند و دستبند و کابل های ریز و درشت که کلکسیون درد را همراه داشت
دیگر با کفشهایت خداحافظی میکردی به کار پاهای ورم کرده نمیآمد
درد بی انتهاست، نفست که شماره رفت زمان میدهند مبادا که درد قهرش بیاید 
پاهای بزرگ و شیشه ای و چنگالهایی که قشو میکشند بر پوست ورم کرده پاهایت 
باید راه بروی تا درد جاری شود در رگهایت 
دوباره تخت و پابند و دستبند 
ساعتها. روزها تا به خون افتد همه ی خروجی هایت 
بهداری و کیسه خونین ادرار
دوباره آغاز میشود
👇👇👇
کنار #اسماعیل_بخشی هستم!
با انقلاب ۵۷ وازه ی شکنجه را شنیدم که ورد زبان همه شد. شکنجه هایی که ساواک بر مخالفینش روا میداشته و خشم و انزجار همگانی را دوچندان میکرد. همه از فکر اینکه دوران شکنجه به سر آمده سرمست بودند.
اما آغاز دهه شصت،
از ورودی آهنین اوین با کتک و فحش و چشم بند میتوان آشنا شد زندانی که چشم به کارش نمیاید فقط باید لمس کند.
درب بزرگ دادسرا دنیای دیگری را میگشود 
بوی تعفن و عرق و خون، ازدحامی که قدمهایت را دقیق میکرد تا مجروحی را لگد نکنی
فریاد و فریاد ، تنها صدایی که حق تو میشد. تخت و پابند و دستبند و کابل های ریز و درشت که کلکسیون درد را همراه داشت
دیگر با کفشهایت خداحافظی میکردی به کار پاهای ورم کرده نمیآمد
درد بی انتهاست، نفست که شماره رفت زمان میدهند مبادا که درد قهرش بیاید 
پاهای بزرگ و شیشه ای و چنگالهایی که قشو میکشند بر پوست ورم کرده پاهایت 
باید راه بروی تا درد جاری شود در رگهایت 
دوباره تخت و پابند و دستبند 
ساعتها. روزها تا به خون افتد همه ی خروجی هایت 
بهداری و کیسه خونین ادرار
دوباره آغاز میشود
اینبار به جای تخت با دیوار آشنا میشوی 
دیوارهایی که تورا چنگک میکنند دستهایت راه فرار ندارند. بدن بی مهابا آویزانش شده اند ، زمین از تو دور می شود و کابل که بدنت را رقص میدهد دقیقه ها ساعت میشوند و روزها کار صبح تا غروبت را میسازند آنقدر که حس را از دستانت فراری دهند برای ماهها و حتی سالها
درد آنقدر غوغا میکند که صدا خفه میشود
تاول تو را در بر میگیرد ریز و درشت مثل بذری که بر تو جاری شده حتی پشت گوشهایت
اینها آشنایی با شکنجه است 
رکورد میزنی ساعت ایستادن را 
۸ و ۱۶ و ۲۴ ،ایستادن را خسته میکنی تا جایی که خون از سرت فراری شود و به هذیان بیوفتی 
و هنوز راه زیادی است تا سلولها و پوتین های آهنین و تابوت ها که بشود مثنوی هفتادمن کاغذ !
مریم محمدی 
#من_هم_شکنجه_شدم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گیریم اسماعیل را شکنجه کنند، اعترافات اجباری از او بگیرند و حتی زندانش کنند، اما باید بدانند که صدای اسماعیل هرگز خفه نمی‌شود. تاوقتی استبداد و استثمار است، اسماعیل تکثیر می‌شود. او در قلب ماست. شعارماست. صدای ماست. پیام همبستگی او از شوش به کل کشور رسیده، شنیده شده و به حافظه سپرده شده. ما این پیام را زنده نگه خواهیم داشت.

▪️حمایت دانشجویان و فعالین کردستان از #اسماعیل_بخشی
نام #اسماعیل_بخشی و #سپیده_قلیان بر فراز دماوند در صعود زمستانی به قله دماوند از جبهه جنوبی؛ سوم بهمن ۱۳۹۷ در حمایت از کارگران و فعالین دربند

#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد

برگرفته از کانال سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گرافیتی در حمایت از #سپیده_قلیان
بیش از یک ماه از بازداشت سپیده قلیان و #اسماعیل_بخشی نماینده کارگران هفت تپه میگذرد و هنوز اطلاع مشخصی از وضعیت آنها در دست نیست.
طوفان توییتری
در حمایت از کارگران زندانی
#جعفر_عظیم_زاده #پروین_محمدی، #اسماعیل_بخشی، #بهنام_ابراهیم_زاده
با هشتگ
#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
و در اعتراض به حضور محمد جواد ظریف در شورای حقوق بشر سازمان ملل
تاریخ
۶ اسفند( ۲۵ فوریه)
ساعت به وقت ایران ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰
@ettehad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در برابر حکومت سرکوب کنار #اسماعیل_بخشی می ایستم

از همه فعالان سیاسی،مدنی، اجتماعی،حقوق بشری، روزنامه نگاران، دانشجویان، زندانیان سیاسی، خانواده های زندانیان و اعدام شدگان و تمام قربانیان حکومت سرکوبگر اسلامی دعوت میکنم به هر طریقی ممکن حمایت خود را از مطالبه اسماعیل بخشی نشان دهند
سکوت نکنیم.
‌‎#اسماعیل_بخشی و خانواده اش تحت فشار شدید برای تکذیب واقعیت شکنجه شدنش قرار گرفتند.سکوت ما یعنی تداوم چهل سال شکنجه و سرکوب و اعدام
به هر طریق ممکن نگذاریم صدای اسماعیل که صدای تک تک ماست خاموش بشه.
شعار نویسی کنیم
روی دیوارها از چهل سال شکنجه و اعدام بنویسیم
خیابانها مال ماست
صدای بیدادی که به ما و مردممون رفته رو در خیابانها بلند کنیم
دیوارهای شهر رو پر از شعار کنیم
ویدیوهای حمایتی خودمون رو در فضاهای مجازی منتشر کنیم
بیانیه های حمایتی را پشتیبانی کنیم
با سندیکاهای کارگری در سراسر دنیا ارتباط بگیریم و شرح شکنجه کارگران را به گوششون برسونیم
نامه اسماعیل را به زبانهای مختلف ترجمه و نشر بدیم و .... سکوت نکنیم
نگذاریم صدای اسماعیل خاموش بشه و حکومت به خواستش برسه. سولماز اسکندری
موزیک #اسماعیل_بخشی کاری از پدرام پور کریمی، تقدیم به اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و همه کارگران و زندانیان هفت تپه، زنده باد جنبش برابری‌ طلبی و آزادی‌ خواهیhttps://soundcloud.com/pedram-saroseda/bakhshi
احکام ظالمانه زندان علیه بازداشتی های هفت تپه
متحدانه علیه صدور احکام زندان برای فعالین کارگری و حامیان کارگران بپاخیزیم

صبح شنبه ۱۶ شهریور احکام بیدادگاه جمهوری اسلامی علیه بازداشت شدگان هفت تپه بدین قرار صادر شد:
#اسماعیل_بخشی، کارگر هفت‌تپه : ۱۴ سال حبس تعزیری
#سپیده_قلیان، حامی کارگران هفت تپه: ۱۹ سال و ۶ ماه حبس تعزیری
#امیرحسین_محمدی_فرد، سر دبیر نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#عسل_محمدی، عصو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#ساناز_الهیاری، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#امیر_امیرقلی، عصو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#محمد_خنیفر، کارگر هفت تپه: ۶ سال حبس تعزیری

قوه قضائیه جمهوری اسلامی با صدور چنین احکام ظالمانه ای یک بار دیگر نشان داد که وظیفه ای جز دفاع از امنیت مشتی انگل و مفتخور سرمایه دار ندارد و در هراس از گسترش اعتراضات کارگران و مردم زحمتکش چاره ای جز توسل به زور و سرکوب بیشتر در مقابل خود نمی بیند. جمهوری اسلامی اما باید بداند که با صدور احکام زندان و شلاق و حبس های طویل المدت نمی تواند گریبان خود را از خشم و اعتراض عمومی مردم رها کند. 👇👇👇
احکام ظالمانه زندان علیه بازداشتی های هفت تپه
متحدانه علیه صدور احکام زندان برای فعالین کارگری و حامیان کارگران بپاخیزیم

صبح شنبه ۱۶ شهریور احکام بیدادگاه جمهوری اسلامی علیه بازداشت شدگان هفت تپه بدین قرار صادر شد:
#اسماعیل_بخشی، کارگر هفت‌تپه : ۱۴ سال حبس تعزیری
#سپیده_قلیان، حامی کارگران هفت تپه: ۱۹ سال و ۶ ماه حبس تعزیری
#امیرحسین_محمدی_فرد، سر دبیر نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#عسل_محمدی، عصو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#ساناز_الهیاری، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#امیر_امیرقلی، عصو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری
#محمد_خنیفر، کارگر هفت تپه: ۶ سال حبس تعزیری

قوه قضائیه جمهوری اسلامی با صدور چنین احکام ظالمانه ای یک بار دیگر نشان داد که وظیفه ای جز دفاع از امنیت مشتی انگل و مفتخور سرمایه دار ندارد و در هراس از گسترش اعتراضات کارگران و مردم زحمتکش چاره ای جز توسل به زور و سرکوب بیشتر در مقابل خود نمی بیند. جمهوری اسلامی اما باید بداند که با صدور احکام زندان و شلاق و حبس های طویل المدت نمی تواند گریبان خود را از خشم و اعتراض عمومی مردم رها کند. مبارزه با اعتراض دسته جمعی همه ما برای لغو احکام زندان و شلاق و جارو کردن بساط ظلم و سرکوب جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت.

کمیته بین المللی علیه اعدام ضمن محکوم کردن شدید احکام زندان علیه بازداشتی های هفت تپه، همگان را به مبارزه متحدانه علیه جمهوری اسلامی و آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی فرا می خواند.

کمیته بین المللی علیه اعدام
۱۶ شهریور ۱۳۹۸- ۷ سپتامبر ۲۰۱۹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اسماعیل_بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه که به ۱۴ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است : من تنها یه چیزی به ذهنم می‌رسه تمام مسئولین این کشور را که باعث بدبختی کارگران شدن، همه را جمع کنیم یه جا، همه‌شون را، و بهشون بگیم خاک بر سرتون بی‌لیاقت‌ها

محمد مساعد خبرنگار می نویسد:
ماهها پیش از بازداشت #اسماعیل_بخشی، یکی از مدیران #هفت‌تپه می‌گفت: ما هرکسی را اراده کردیم خریدیم جز این بخشی، که هرکاری می‌کنیم نه پول می‌گیرد نه ساکت می‌شود.
جرم بزرگ اسماعیل همین بود که به خواست مدیران تن نداد.
نوشته ای از سپیده قلیان
پاره‌ای توضیحات درباره آنچه در این #شنبه_سیاه گذشت:
امروز صبح پیروی پیامک چهارشنبه به دادگاه انقلاب مراجعه کردم. ابتدا گفتند رای صادر نشده.
در نهایت با پیگیری و پافشاری وکیلم حکم به ما ابلاغ شد.
در دادنامه کوتاهی که سرنوشت و آینده ما را تعیین می کرد نوشته بود عضویت در گروه های ضد نظام فعالیت تبلیغاتی و نشر تکاذیب برای #سپیده_قلیان #محمد_خنیفر #امیر_امیرقلی #اسماعیل_بخشی #امیرحسین_محمدی_فرد #ساناز_الهیاری و #عسل_محمدی محرز شده و جملگی مصداق اجتماع و تبانی بوده و تمام ما به صورت #کیلویی به ۵سال حبس قابل اجرا محکوم شدیم.
بعلاوه اتهام توهین به رهبری نیز برای آقای بخشی تایید شده که با توجه به تجمیع اتهامات همان ۵ سال برای ایشان قابل اجرا است.
ضمن اینکه #عاطفه_رنگریز و #مرضیه_امیری با توجه به اینکه فعالیت شان در همین راستا تشخیص داده شده(!) به اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس قابل اجرا محکوم شده اند. که نمی‌دانم با توجه به بازداشت در #روز_کارگر و بازپرسی و روند به اصطلاح قضایی متفاوت چنین حکمی چه جایگاه حقوقی می تواند داشته باشد؟!
وقتی از منشی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب جزئیات احکام را مطالبه کردم با توهین و تشر به من گفتند که نمی گوییم حکم شما چند سال است که بازی رسانه‌ای انجام ندهید و فقط میزان قابل اجرای آن را به شما می گوییم. در واقع #مزه_شیرین_عدالت برای ما #تایید_نظر به جای تجدید نظر بوده است.
آن هم در شرایطی که تمام مسئولان به ما قول برگزاری دادگاه با حضور خودمان و وکیل را داده بودند و حتی صحبت از برگزاری دادگاه علنی بود تا حداقل بتوانیم صدای حق خواهی کارگران باشیم.
با توجه به روند غیر شفاف من هیچ مشروعیتی برای این احکام قائل نیستم و از ابتدا می دانستم که آزادی موقت ما چیزی جز کارناوال نمایشی برای مسولان نبوده است.
در روزهای آینده اعتراضهای خود را به هر طریقی که برایمان مقدور باشد ادامه خواهیم داد.
عجالتا به شما یادآور می شوم که آبان ماه نشان داده که نسلهای بعد با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت
#از_هفت_تپه_تا_تهران_سرکوب_زحمتکشان
🖋️ نشسته بودم پای مونیتور و راشِ اعتصاب‌های سالِ پیش هفت تپه را میدیدم. #اسماعیل_بخشی مدیوم شات، توی حیاطِ یه خونه قدیمی ایستاده بود. صدای پشت دوربین بهش گفت: کی الگوت بود تو زندگی؟
گفت: پسرخاله‌م.
صدا گفت: مگه پسرخاله‌ت چطور آدمی بود؟
گفت: شریف بود. غم آدما رو داشت. میفهمید کی چشه، میرفت خوبش میکرد. حواسش به آدمای دورش بود، صداشم در نمیومد. شلوغ بازیای کلاه قرمزیو نداشت که...
یهو تو صندلی صاف شدم! نفهمیدم کلاه قرمزی چی بود اون وسط! به میثم که فیلم رو گرفته بود گفتم بیار اولش. برگردوند. صدای پشت دوربین دوباره گفت: کی الگوت بود تو زندگی؟
گوشمو بردم جلو... نگفت پسرخالم... نمیگفت پسرخاله "م" گفت: پسر خاله.
پسر خاله‌ی کلاه قرمزی، پسر خاله‌ی حمید جبلی!!
رفتم چسبیدم به دیوار...
تصویر روی چشای قشنگِ پسر #هفت_تپه پآوز موند. ولی خودم دور تُند داشتم میرفتم عقب... رفتم هفتادو دو سه...رفتم اول دوم راهنمایی که دوتا عروسک تازه متولد شده بودند. روزهایی که حیاط مدرسه پرِ ادایِ صدایِ کلاه قرمزی بود... در حالیکه، همان وقت‌ها آنطرف‌تر، لای نیزارهای هفت تپه، پسری تحت تاثیر ۲۰۰ گرم کاموا، جهانش داشت عوض میشد، آنقدر عوض که ۲۵ سال بعد، شد لیدر #جنبش_کارگری_ایران

پسر دخترهای ۱۲، ۱۳ ساله‌ای، این شب‌ها از #اعدام میپرسند. از #دار ... از آن سه تا پسری که "یه کاری کردن که میخوان بکشنشون!"... پدر مادرهایشان جای جواب فحش میدهند به در و دیوار، بعد بچه‌ها، در حالیکه چیز زیادی دستگیرشان نشده، میروند میخوابند. اما... کمی دیرتر میخوابند... کلماتی را -آنشب- توی ذهنشان کنار میگذارند و به بزرگ شدن ادامه میدهند. و چه‌کسی میداند که به کدام گونه‌ آتش شبیه خواهند شد! اگر ۲۰۰ گرم کاموا اسماعیل بخشی ساخت، سه تا تنِ ۶۰، ۷۰ کیلویی با رگهای خون دارِ جوان چه خواهد ساخت؟؟

پسرهای ایران، پسرهایِ فریادِ گرسنگی از میانه‌ دلار ۱۱ تومنی!
بنظرم بند از گردنشان باز کنید ولشان کنید بیایند توی دلار ۳۰ تومنی و سقفِ کوتاهتر شده‌ زندگی ادامه حیات بدهند، قدر لطفی که میخواست بهشان بشود را بفهمند.
خودشان میمیرند. دیده‌بان حقوق بشر هم نمیبیند.
آن آسایشی که آنها زندگی توش را تاب نیاوردند و راه افتادند توی خیابان سنگ زدند، ما برای برگشتن بهش حاضریم جان بدهیم! میبینید چه کاریکاتوری شد؟ قواعد کاریکاتور را لااقل رعایت کنید. توی سرزمینِ کاریکاتور که کسی را نمیکُشند.

از احسان عبدی‌پور

▪️ به یاد آنان که برای آزادی، جان دادند.

#کمیته_بین_المللی_علیه_اعدام
#نه_به_اعدام

راه‌های تماس با کمیته:

+46737896505
@ICAE_TAMAS
@HORMOZRAHA