پاکدینی ـ احمد کسروی
7.79K subscribers
8.07K photos
451 videos
2.28K files
1.69K links
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad

تاریخ مشروطه ایران
@Tarikhe_Mashruteye_Iran

اینستاگرام
instagram.com/pakdini.info

کتاب سودمند
@KetabSudmand

یوتیوب
youtube.com/@pakdini

پیام بما
@PakdiniHambastegibot

farhixt@gmail.com
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
80%
آری
13%
نه
7%
نه ، علتش را برایتان می‌نویسم.
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)

🖌 احمد کسروی

🔸گفتار سوم : زیانهایی که از این کیش برمی‌خیزد (4 از 21)


یک شیعی باید از هر چیزی ستایشی برای امامان خود ، و یا نکوهشی برای دشمنان ایشان پدید آورد و هیچ فرصتی را در این باره از دست ندهد. این بایای شیعیگری اوست. مثلاً ابوبکر چون خلیفه شده و بمنبر رفته و پاکدلانه بمردم چنین گفته : «وَلَّیتُکُمْ وَلَسْتُ بِخَیرٍ مِنْکُمْ» ، (من سررشته‌دارتان گردیدم در حالی که بهتر از شما نمی‌باشم) ، شیعی باید فرصت از دست ندهد و بآن گفته‌ی ابوبکر «وَ عَلِی فِیکُم» ⁽¹⁾ بیفزاید تا دانسته گردد که ابوبکر با همه‌ی دشمنی که با علی می‌داشت به بزرگتری و برتری او می‌خَستُوید ⁽²⁾ و این بپاس جایگاه او بوده که گفته : «من بهتر از شما نمی‌باشم».

یک جمله‌ای در کتابهاست : خدا به پیغمبر اسلام گفته : «لَو لاَک لَمَا خَلَقتُ الأَفْلاَک» ، (اگر تو نبودی این چرخها را نیافریدمی) این جمله غلطست و همانا ⁽³⁾ آن را یکی از ایرانیان عربی‌دان ساخته است. در عربی بایستی گفت : «لولا انت ...». «لولاک» غلطست و جز بنام «سجع‌سازی» با افلاک آورده نشده. چنین جمله‌ی دروغ و غلطی ، شیعه آن را نیز بحال خود نگزارده و بآن نیز افزوده : «ولولاَ عَلِی لَمَا خَلَقْتُک» ، (و اگر علی نبودی تُرا هم نیافریدمی).

چنانکه گفتیم در این باره بآیه‌های قرآن نیز دست برده و هر کجا که زمینه‌ای دیده‌اند بآنها افزوده‌اند.

هر تکانی که در جهان پیش آید و هر داستان بزرگی که رخ دهد شیعی باید بگردد و حدیثی پیدا کند تا نشان دهد که امامان آن را از پیش آگاهی داده‌اند. این بایای شیعیگری اوست.

در سالهای اخیر که دانشهای اروپایی در ایران رواج یافت ، ملایان شیعه تنها بهره‌ای که از آن دانشها بردند این بود که بگردند و حدیثهایی پیدا کنند و آنها را به رخ جهانیان کِشند و چنین گویند : «این را فلان امام آگاهی داده».

بنوشته‌ی هبة‌الدین (وزیر فرهنگ عراق) ستاره‌شناسی نوین تازگی نمی‌دارد و همه‌ی آنها در آیه‌های قرآن فهمانیده شده و در حدیثها یادش رفته است.

بنوشته‌ی خالصی‌زاده ⁽⁴⁾ «نیروی کشش» (یا قوه‌ی جاذبه) را امامان می‌دانسته‌اند و در گفته‌هاشان بازنموده‌اند ، و بسیار دور از دادگریست که اروپاییان آن را از نیوتن انگلیسی نوشته‌اند.

در این ده سال که ما بکوشش برخاسته‌ایم ⁽⁵⁾ و سخنانی در زمینه‌ی زندگانی می‌نویسیم ، در سالهای نخست بسیاری از طلبه‌ها و دیگران می‌آمدند و چنین می‌گفتند : «اینها که در حدیثها هم هست. شما چرا حدیث ذکر نمی‌کنید که مردم هم زودتر بپذیرند». سپس چون از ما نومید شدند خودشان بکار پرداختند. بدینسان که ما هرچه نوشتیم آنان کتابها را گردیده از میان صد حدیثِ بی‌معنی یکی را ، که بیش یا کم ، مانندگی بگفته‌های ما می‌داشت پیدا کرده به رخ ما می‌کشیدند.

مثلاً ما که در زمینه‌ی خِرَد ، هم با کیشها و هم با صوفیگری و خراباتیگری ، و هم با روانشناسی نوین در چَخِش می‌بودیم و در برابر همه‌ی آنها گفته‌های خود را با دلیلهای استوار روشن می‌گردانیدیم ، آنان حدیثی را به رخ ما می‌کشیدند : «خدا چون خرد را آفرید باو گفت جلو بیا ، آمد. گفت پس برو ، رفت. گفت با تُست که کیفر خواهم داد ، با تُست که پاداش خواهم داد».


🔹 پانوشتها (از ویراینده) :

1ـ معنی : در حالی که علی درمیان شماست.

2ـ خستویدن (همچون برگزیدن) = اقرار کردن.

3ـ همانا = «چنین پیداست».

4ـ یکی از آخوندهای ایرانی‌تبار در عراق بود که انگلیسیان او را از آنجا بیرون راندند. اندکی پس از آمدنش به ایران در برابر جنبش جمهوری‌خواهی رضاشاه به مخالفت برخاست. به این کتاب نیز ایرادی نوشته که در گفتار پایانی آمده.

5ـ کسروی آغاز کوششهایش را از سال 1312می‌شمارد ـ سالی که مهنامه‌ی پیمان را بنیاد گزارد.


————————————

📣 (خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot

یک نظرپرسی هم در زیر آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید).


🌸
📊 آیا ایرادهای نویسنده را به کیش شیعی خردپذیر می‌یابید؟
Anonymous Poll
90%
1️⃣ آری
9%
2️⃣ نه
1%
3️⃣ نه ، علتش را در ربات همبستگی می‌نویسم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علت آفرش خدا بنی‌آدم را ، زیارت حسین و گریه بَرو است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
90%
آری
9%
نه
1%
نه ، علتش را برایتان می‌نویسم.
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)

🖌 احمد کسروی

🔸گفتار سوم : زیانهایی که از این کیش برمی‌خیزد (5 از 21)


این خود جُستاریست که آیا دین بهرِ مردم است یا مردم بهرِ دین می‌باشند. اگر راستش بخواهیم دین بهر مردم است. دین بهر آنست که آمیغهای زندگانی را بمردم یاد دهد و آنان را از گمراهی بیرون آورد. خدا چنین خواسته است که هر چندگاهی یک بار کسی را از میان مردمان برانگیزد و با دست او شاهراهی برای زندگانی بروی مردم بگشاید. دین بهر اینست. ولی در اندیشه‌ی شیعیان وارونه‌ی این می‌باشد. در اندیشه‌ی آنان مردم بهر دینند. باینمعنی که خدا «چهارده معصوم» را آفریده و آنان را بسیار گرامی داشته ، و اینجهان و مردمان را آفریده که آن گرامی‌داشتگان را بشناسند و جایگاه آنان را در نزد خدا بدانند و برای خشنودی خدا همیشه نامهای آنان را بزبان رانند و درودها فرستند ، و بروی گورهاشان گنبدهای سیمین و زرین افرازند و از راههای دور بدیدن آن گنبدها روند ، سرگذشتهای آنان را فراموش نساخته همیشه تازه نگه دارند ، با دشمنان ایشان همیشه دشمن باشند و نفرین و دشنام دریغ نگویند ، و پیداست که بپاداش این کارها در آنجهان به بهشت خواهند رفت و آب کوثر خواهند خورد و هر گناهی که کرده‌اند بپاس میانجیگری آن گرامیان ، آمرزیده خواهد شد. اینست فهمیده‌ی شیعیان.

در زمانهای باستان چون خواستندی از پهلوانانی ارجشناسی نشان دهند ، به یک نمایشی برخاستندی. بدینسان که یک کاروان بزرگی پدید آوردندی که دسته‌هایی در پیشِ رو ، و دسته‌هایی در پشت سر ، و آن پهلوانان درمیانه جا گرفتندی ، و به همان حال با موزیک و سرود براه افتادندی ، و همگی ستایش آن پهلوانان کردندی ، و بدینسان سراسر شهر را گردیدندی.

در اندیشه‌ی شیعه دستگاه آفرش یک چنان نمایشی برای نشان دادن ارج و جایگاه «چهارده معصوم» می‌باشد. دسته‌هایی از پیش رو رفته و درمیانه‌ آن چهارده ‌تن و بستگان و پیرامونیانشان آمده‌اند و از پشت‌سر نیز دسته‌هایی در کار آمدن و گذشتنند.

در سایه‌ی همین باور است که شیعیان زمان آن چهارده تن (صده‌های نخست اسلام) را بهترین زمانها شناسند ، و در پندار ایشان زمان هرچه می‌گذرد بدتر و بی‌ارجتر می‌گردد.

در سایه‌ی همین باور است که بزمان خود و پیشامدهای این زمان ارج نگزارند و همه دربند زمان آن چهارده ‌تن و پیشامدهای آن زمان باشند.

مثلاً امروز جنگ بسیار بزرگی درمیان دولتهای اروپا می‌رود و هر توده‌ای باید از پیشامد بتکان آید و در راه آینده‌ی خود بکوششهایی پردازد. ولی شیعی پروایی باینها ندارد و چه‌بسا که بداستانش نیز گوش ندهد. لیکن شما اگر از جنگ صفین بگویید یا داستان مختار سرایید ، آنها را با دلخواه و خوشی بشنوند و خرسندی نمایند.


————————————

📣 (خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot

یک نظرپرسی هم در زیر آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید).


🌸
آیا با سخن نویسنده همداستانید : «دین بهر مردم است.»
Anonymous Poll
87%
آری.
13%
نه.
0%
نه ، دلیلش را برایتان می‌نویسم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)

🖌 احمد کسروی

🔸گفتار سوم : زیانهایی که از این کیش برمی‌خیزد (6 از 21)


دولتهای آزمند اروپا آنهمه چیرگی بشرقیان می‌نمایند و سراسر کشورهای شرقی بزیرِ دست آنان افتاده ، شیعی را باینها کاری نیست و پروا نیز ننماید. ولی پس از هزاروسیصد سال هنوز داستان فدک را فراموش نکرده است و هر زمان که پایش افتد بگفتگو از آن پردازد و به ابوبکر و عمر و دیگران از بدگویی بازنایستد.

در سال ۱۳۳۰[ق] که در تبریز با سپاه روس جنگ رفت و روسیان چیره درآمده شادروان ثقةالاسلام را با هشت تن دیگر ، بگناه دلبستگی بکشور و توده‌ی خودشان ، دستگیر کردند و روز عاشورا در سربازخانه بدار کشیدند ، در همان هنگام که آن هشت تن را بالای دار می‌فرستادند پیروان جعفربن‌محمد در بازارها زنجیر می‌زدند و فریاد می‌کشیدند : «داد از ظلم یزید». ⁽¹⁾

در شهریور١٣٢٠ (خورشیدی) که سپاهیان روس و انگلیس مرز ایران را شکسته باین کشور درآمدند ، در همان روزها من ناچار بودم بشیراز و بوشهر روم ، و در اتوبوس که نشستیم یک دسته نیز «زوار» نشستند که از مشهد بازمی‌گشتند. درمیان راه نادانیهایی از آنان دیدم که ناگفتنیست. با آن گزندی که بکشور رسیده کمترین پروایی نمی‌داشتند و همه‌ی سخنشان از سفر خودشان و یا از سرگذشتهای راست و دروغ امامانشان می‌بود ، و پیاپی آواز برداشته «صلوات» می‌کشیدند. تنها یک بار سخن از پیشامد کشور رفت یکی چنین پاسخ داد : «اینها خواهند رفت. روسها در مشهد می‌گفتند : اینجا مملکت امام‌ رضاست. ما نخواهیم ماند».

از شیراز تا بوشهر با دسته‌ی دیگری دچار بودم که اگر نادانیهای ایشان را بنویسم سخن بدرازا خواهد کشید. یک مدیر دبستانی بدیگران دستور می‌داد : «شش قُلْ هُوَ اللَّه بخوانید و به شش سوی خود بدمید و از بمب و از هیچ چیز نترسید». درمیان راه جز «صلوات» کاری نمی‌داشتند و گاهی نیز بدنهادی نشان داده آواز برمی‌داشتند : «به هر سه خلیفه‌ی ناحق ...».

از گفتن بی‌نیاز است که چنین مردمی ، با این بی‌پروایی بآمیغهای زندگانی و بیگانگی بزمان خود ، سرنوشتی جز درماندگی و بدبختی نتوانند داشت ، و این سزای نادانی و گمراهی ایشانست که همیشه توسری‌خورِ بیگانگان باشند. اگر راستی را بخواهیم شیعیان با این گرفتاریهاشان مردم زمان خود نیستند ، بلکه مردگان هزاروسیصد ساله‌اند که به زندگان درآمیخته‌اند. اینست راه زندگانی را نمی‌شناسند.

اگر مثلی خواهیم باید گفت داستان اینان داستان آن مردیست که چشمش نادرست باشد که پیرامون خود و زیر پایش را نبیند ولی در یک فرسخی دیهی را تواند دید و بکارهای آنجا تماشا تواند کرد. پیداست که چنین مردی با آن چشم شگفتی ، زندگی نتواند کرد. زیرا چون پیرامون خود را نمی‌بیند بهنگامی که در یک فرسخی بتماشای آن دیه سرگرم است ، ناگهان لغزیده از پا خواهد افتاد و یا بچاهی فروخواهد رفت. این بدبختیها که امروز گریبانگیر شرقیان می‌باشد و آنان را بزیردستی غربیان کشانیده نتیجه‌ی همین نادانی و ماننده‌های آنهاست.

می‌دانم کسانی ایراد گرفته خواهند گفت : در زمان صفویان که ایرانیان همگی در کیش شیعی می‌بودند پس چگونه بآن جنگهای بزرگ برخاستند و کشور را نگه داشتند؟!. چگونه بآن فیروزیها رسیدند؟..

می‌گویم : نخست : در زمان صفویان شیعیان شیفته‌ی روضه‌خوانی و زیارتِ تنها نمی‌بودند ، و بکارهای کشور نیز می‌پرداختند و دلیلش همانست که در راه نگهداری آن بجانفشانی برمی‌خاستند.

دوم : زمان صفویان جز از زمان ماست. در آن زمانها توده‌ها را اختیاری نبودی و پادشاهان توانستندی آنان را چنانکه می‌خواهند راه برند و به هر کاری وادارند. در آن زمان نیز جُربُزه و غیرت شاه‌اسماعیل و شاه‌تهماسب و شاه‌عباس می‌بود که از ایرانیان شیعی جنگجویان پدید می‌آورد. آنگاه چنانکه در جای دیگری بگشادی نوشته‌ایم ، شاه‌اسماعیل و جانشینان او ، نه از ایرانیان ، بلکه از ایلهای ترک سود می‌جستند که مردانِ بیابانیِ جنگجویِ غیرتمندی می‌بودند و از شیعیگری جز جنگ با سنیان را یاد نگرفته بودند.

سوم : در زمان صفویان ایرانیان در برابر خود ، عثمانیان و ازبکان را می‌داشتند که چندان برتر نمی‌بودند. ولی امروز در برابرشان اروپاییان را می‌دارند که بسیار برتری پیدا کرده‌اند.

چهارم : در زمان صفویان جهان حال دیگری می‌داشت و امروز حال دیگری می‌دارد. امروز زندگانی تنها با جنگ و شمشیر زدن نیست و هر توده‌ای باید در همه‌ی کارهای زندگی دلبستگی از خود نشان دهد و همه‌ی هوش و پروای خود را در راه نیکی زندگانی بکار اندازد ، وگرنه از دیگران پس افتاده نابود خواهد گردید. زمان صفویان با این زمان از هر باره جداست.


🔹 پانوشت (از ویراینده) :

1ـ داستان آن بیدادگری را در کتاب «تاریخ هجده‌ساله‌ی آذربایجان» بخوانید.


👇
📣 (خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot

یک نظرپرسی هم در زیر آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید).


🌸
9ـ شادروان ثقة‌الاسلام و دیگران

بالای دار از راست بچپ :

1) قدیر 2) ضیاء‌العلماء 3) دایی او 4) صادق‌الملک 5) ثقة‌الاسلام 6) آقا محمدابراهیم 7) حسن 8) شیخ ‌سلیم.

[نامهای بدار کشیدگان از روی کتاب «تاریخ هجده‌ساله‌ی آذربایجان» آورده شده.]
آیا با سخنان نویسنده درباره‌ی «بی‌پروایی پیروان کیشی شیعی به زندگانی و زیانهایش» همداستانید؟
Anonymous Poll
92%
آری.
4%
نه.
4%
نه ، دلیلش را برایتان می‌نویسم.