📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)
🖌 کوشاد تلگرام
🔸 یادداشت کوشاد تلگرام (یک از یک)
هرچه خواننده از پیشامدهای تاریخ معاصر بیشتر آگاه باشد بهرهی او از این کتاب بیشتر خواهد بود. چون بسیاری از خوانندگان از چگونگی نیرو و میدان یافتن ملایان پس از برافتادن رضاشاه بزرگ و سیاستبازیهای پس از او آگاهی درستی ندارند ، اینست بسخنان زیر میپردازیم تا پارهای جُستارها در پیرامون این کتاب هرچه روشنتر گردد.
نخست ، ملایان که با راستیهای این کتاب روبرو شدند بجای خشنودی از شنیدن آمیغها ، بجای آنکه این را یک موهبت و رستگاری دانند که آنها را از گمراهی میرهاند ، چون پاسخی به نوشتههای کتاب نیافتند ، از بسِ بدنهادی همچنان در گمراهیها پا فشاردند. چون میدیدند خوانندگان بسیاری با خواندن این کتاب بیدار گردیده و دیگر فریب دینفروشان را نمیخورند بلکه در هر جایی که فرصت مییابند همین ایرادها را برخشان میکشند ، از راههای ناسزا و رسوایی آغاز کردند به نبرد با این کتاب ـ که نابودکنندهی دستگاهشانست.
از جمله شایع کردند که نویسنده و یارانش قرآن میسوزانند. گفتند : کتاب شیعیگری (داوری) سراسر دشنام بکیش شیعی و «ائمهی اطهار» است. بنام پاسخ باین کتاب «دشنامنامهها» چاپ کردند و با دروغسازیهایی عامیان را از «دین جدید» بیم دادند. به نویسنده عنوان دروغ «ادعای پیغمبری» را بستند.
خوانندهی هوشیار دانسته است که نویسنده در این کتاب به چه میکوشد. گذشته از نشان دادن بیپایی و زیانمندی شیعیگری ، همان گفتار چهارم کتاب که سخن از دعوای بزرگ «حق حکومت ملایان» بمیان میآورد ، میکوشد شکافی را که ملایان با مردمآزاری و مفتخواریهاشان میان مردم و دولت پدید آوردهاند ببندد. مردم را بیدار گرداند. دولت را بیدار گرداند. پردهی فریب و دعوای بیجا و پوچ را از چهرهی ملایان برگیرد.
دوم ، احمد کسروی به یک کوشش بیمانند بزرگی برخاست که این کتاب تنها یکی از نمودهای آنست. او در این کتاب میکوشد تا جلو زیان ملایان را گرفته مردم را از دودلی و آوارگی برهاند. از بدبینی و دلسردی مردم بدولت جلو گیرد. او سیاهکاریها و بیگانهپرستیهای ملایان را که ـ پس از سی و اند سال ـ در آن هنگام فراموش شده بود بیاد توده میاندازد و بدینسان میکوشد راه را برای آرمانهای آزادیخواهانه گشاده هموار گرداند ، تا میتوان به نیروی دولت بیفزاید که همچون کشورهای نیرومند اروپایی ، توده و دولت پشتیبان و همراه هم گردند.
با چنین حالی ، چه باید اندیشید دربارهی دولتهایی که بجای ارجشناسی از چنین خدمتی ، به پروندهسازیها برای نویسنده برخاستند؟!. دست در دست ملایان نهاده او را به کشتنگاه کشاندند. به این بس نکرده «توطئهی سکوت» براه انداختند که نامی ازو برده نشود. جلو چاپهای بعدی کتاب را با دورویی و به بهانهی آنکه «ملایان شلوغ میکنند» گرفتند.
بدخواهی تنها از سوی دولتها نبود ، سرجنبانان و «روشنفکران» بسیاری نیز سرمست از اینکه در سکوتی که پدید آمده آنها میدانی یافتهاند ، سی و اند سال اسب کور هوسها و نادانیهای خود را به تاخت و تاز درآوردند؟!. تاخت و تازهایی که جز نادانی و غفلت بهرهی مردم نکرد. چه داوری باید کرد دربارهی «نویسندگانی» که از یک یادآوری از کتاب و نویسندهاش دریغ کردند و بدینسان توده را در ناآگاهی نگاه داشتند. بدینسان آنان نیز به نوبت خود تا توانستند به توطئهی سکوت دامن زدند.
سوم ، خواننده امروز بیش از آن زمان به ارج این کتاب و خواستی که به آن میکوشد آگاه میشود. ما رشته را از دست نداده میپرسیم : آیا آنچه ملایان دربارهی این کتاب شایع کردند درست بوده است؟! آیا در این کتاب به «ائمهی اطهار» و یا هر کس دیگر دشنامی داده شده؟!.
امروز که پردههای دروغ و فریب ملایان کنار رفته ، آیا این راستست که کسروی که خود درفشدار دینداریست و پیامبر اسلام را «پاکمرد عرب» میخواند ، قرآن سوزانیده؟!
چهارم ، چون کتابهای احمد کسروی با بیشتر باورهایی که هست ناسازگار است و خود راه دیگری را دنبال میکند اینست خواننده در خواندنِ نخست تکان میخورد و رمنده میگردد. ولی چون بار دوم میخواند و نیک میاندیشد و بداوری خرد میسپارد همه را راست مییابد و از آن رمیدگی پایین میآید. هر راه نوینی چنینست.
پس از مشروطه که روزنامهها در ایران پیدا شدند و کتابها ، بویژه رُمان فراوان گردید یکی از عادتهای بد این شده که خوانندگان هر چیزی را که میخوانند ، میخواهند تندتر بپایان رسانند و آن را کنار گزارده پی یک نوشتهی دیگری روند ، و این کار گذشته از آنکه مغزها را آشفته میگرداند ، این زیان را نیز میدارد که مردم را از عادت «خواندن باندیشه» دور میگرداند و به سرسری خواندن عادت میدهد. (1)
👇
🖌 کوشاد تلگرام
🔸 یادداشت کوشاد تلگرام (یک از یک)
هرچه خواننده از پیشامدهای تاریخ معاصر بیشتر آگاه باشد بهرهی او از این کتاب بیشتر خواهد بود. چون بسیاری از خوانندگان از چگونگی نیرو و میدان یافتن ملایان پس از برافتادن رضاشاه بزرگ و سیاستبازیهای پس از او آگاهی درستی ندارند ، اینست بسخنان زیر میپردازیم تا پارهای جُستارها در پیرامون این کتاب هرچه روشنتر گردد.
نخست ، ملایان که با راستیهای این کتاب روبرو شدند بجای خشنودی از شنیدن آمیغها ، بجای آنکه این را یک موهبت و رستگاری دانند که آنها را از گمراهی میرهاند ، چون پاسخی به نوشتههای کتاب نیافتند ، از بسِ بدنهادی همچنان در گمراهیها پا فشاردند. چون میدیدند خوانندگان بسیاری با خواندن این کتاب بیدار گردیده و دیگر فریب دینفروشان را نمیخورند بلکه در هر جایی که فرصت مییابند همین ایرادها را برخشان میکشند ، از راههای ناسزا و رسوایی آغاز کردند به نبرد با این کتاب ـ که نابودکنندهی دستگاهشانست.
از جمله شایع کردند که نویسنده و یارانش قرآن میسوزانند. گفتند : کتاب شیعیگری (داوری) سراسر دشنام بکیش شیعی و «ائمهی اطهار» است. بنام پاسخ باین کتاب «دشنامنامهها» چاپ کردند و با دروغسازیهایی عامیان را از «دین جدید» بیم دادند. به نویسنده عنوان دروغ «ادعای پیغمبری» را بستند.
خوانندهی هوشیار دانسته است که نویسنده در این کتاب به چه میکوشد. گذشته از نشان دادن بیپایی و زیانمندی شیعیگری ، همان گفتار چهارم کتاب که سخن از دعوای بزرگ «حق حکومت ملایان» بمیان میآورد ، میکوشد شکافی را که ملایان با مردمآزاری و مفتخواریهاشان میان مردم و دولت پدید آوردهاند ببندد. مردم را بیدار گرداند. دولت را بیدار گرداند. پردهی فریب و دعوای بیجا و پوچ را از چهرهی ملایان برگیرد.
دوم ، احمد کسروی به یک کوشش بیمانند بزرگی برخاست که این کتاب تنها یکی از نمودهای آنست. او در این کتاب میکوشد تا جلو زیان ملایان را گرفته مردم را از دودلی و آوارگی برهاند. از بدبینی و دلسردی مردم بدولت جلو گیرد. او سیاهکاریها و بیگانهپرستیهای ملایان را که ـ پس از سی و اند سال ـ در آن هنگام فراموش شده بود بیاد توده میاندازد و بدینسان میکوشد راه را برای آرمانهای آزادیخواهانه گشاده هموار گرداند ، تا میتوان به نیروی دولت بیفزاید که همچون کشورهای نیرومند اروپایی ، توده و دولت پشتیبان و همراه هم گردند.
با چنین حالی ، چه باید اندیشید دربارهی دولتهایی که بجای ارجشناسی از چنین خدمتی ، به پروندهسازیها برای نویسنده برخاستند؟!. دست در دست ملایان نهاده او را به کشتنگاه کشاندند. به این بس نکرده «توطئهی سکوت» براه انداختند که نامی ازو برده نشود. جلو چاپهای بعدی کتاب را با دورویی و به بهانهی آنکه «ملایان شلوغ میکنند» گرفتند.
بدخواهی تنها از سوی دولتها نبود ، سرجنبانان و «روشنفکران» بسیاری نیز سرمست از اینکه در سکوتی که پدید آمده آنها میدانی یافتهاند ، سی و اند سال اسب کور هوسها و نادانیهای خود را به تاخت و تاز درآوردند؟!. تاخت و تازهایی که جز نادانی و غفلت بهرهی مردم نکرد. چه داوری باید کرد دربارهی «نویسندگانی» که از یک یادآوری از کتاب و نویسندهاش دریغ کردند و بدینسان توده را در ناآگاهی نگاه داشتند. بدینسان آنان نیز به نوبت خود تا توانستند به توطئهی سکوت دامن زدند.
سوم ، خواننده امروز بیش از آن زمان به ارج این کتاب و خواستی که به آن میکوشد آگاه میشود. ما رشته را از دست نداده میپرسیم : آیا آنچه ملایان دربارهی این کتاب شایع کردند درست بوده است؟! آیا در این کتاب به «ائمهی اطهار» و یا هر کس دیگر دشنامی داده شده؟!.
امروز که پردههای دروغ و فریب ملایان کنار رفته ، آیا این راستست که کسروی که خود درفشدار دینداریست و پیامبر اسلام را «پاکمرد عرب» میخواند ، قرآن سوزانیده؟!
چهارم ، چون کتابهای احمد کسروی با بیشتر باورهایی که هست ناسازگار است و خود راه دیگری را دنبال میکند اینست خواننده در خواندنِ نخست تکان میخورد و رمنده میگردد. ولی چون بار دوم میخواند و نیک میاندیشد و بداوری خرد میسپارد همه را راست مییابد و از آن رمیدگی پایین میآید. هر راه نوینی چنینست.
پس از مشروطه که روزنامهها در ایران پیدا شدند و کتابها ، بویژه رُمان فراوان گردید یکی از عادتهای بد این شده که خوانندگان هر چیزی را که میخوانند ، میخواهند تندتر بپایان رسانند و آن را کنار گزارده پی یک نوشتهی دیگری روند ، و این کار گذشته از آنکه مغزها را آشفته میگرداند ، این زیان را نیز میدارد که مردم را از عادت «خواندن باندیشه» دور میگرداند و به سرسری خواندن عادت میدهد. (1)
👇
امروز که فضای مجازی خودش اقیانوسی از خواندنیها گردیده و بیشتر خوانندگان میکوشند تا میتوانند بیشتر و تندتر بخوانند ، این عادت هرچه بدتر شده است.
کتابهای احمد کسروی از ردهی کتابهای دیگران نیست. آنها را باید از این عادت بدور داشت و باندیشه خواند و گفتههایش را فهمید و بداوری خرد سپارد.
پنجم ، چنانکه خوانندگان باریکبین از این کتاب درمییابند ، یک خواست نویسنده آنست که جلو نیرو گرفتن ملایان را پس از پیشامدهای ننگین شهریور 1320 و کوششهایی که خائنان کشور به بازگردانیدن ارتجاع میکردند بگیرد. یک بخش از کتاب بیش از همه به دعوای پوچ و زورگویانهی ملایان پرداخته تا از میدانداری آنان جلو گیرد و سر جاشان نشاند. پس اگر کسانی از زبان کسروی شایع کردهاند که «مردم یک حکومت به ملایان بدهکارند» ، باید دانست این شایعه یا از نادانی و نافهمی بوده یا از خیانت. در هر حال یک دسته این بسودشان است که مردم را با چنین نیرنگی از کوشش دلسرد گردانند.
مهر 1399
پانوشت :
1ـ در بند «چهارم» از گفتاری از پیمان سال ششم ، شمارهی هشتم ، سات 487 (608487) سود جسته شده.
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
کتابهای احمد کسروی از ردهی کتابهای دیگران نیست. آنها را باید از این عادت بدور داشت و باندیشه خواند و گفتههایش را فهمید و بداوری خرد سپارد.
پنجم ، چنانکه خوانندگان باریکبین از این کتاب درمییابند ، یک خواست نویسنده آنست که جلو نیرو گرفتن ملایان را پس از پیشامدهای ننگین شهریور 1320 و کوششهایی که خائنان کشور به بازگردانیدن ارتجاع میکردند بگیرد. یک بخش از کتاب بیش از همه به دعوای پوچ و زورگویانهی ملایان پرداخته تا از میدانداری آنان جلو گیرد و سر جاشان نشاند. پس اگر کسانی از زبان کسروی شایع کردهاند که «مردم یک حکومت به ملایان بدهکارند» ، باید دانست این شایعه یا از نادانی و نافهمی بوده یا از خیانت. در هر حال یک دسته این بسودشان است که مردم را با چنین نیرنگی از کوشش دلسرد گردانند.
مهر 1399
پانوشت :
1ـ در بند «چهارم» از گفتاری از پیمان سال ششم ، شمارهی هشتم ، سات 487 (608487) سود جسته شده.
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
98%
آری
2%
نه
0%
نه ، علتش را برایتان مینویسم.
📖 دفتر «در پیرامون شعر و صوفیگری»
🖌 احمد کسروی
🔸 پیام ... (شش از هفت)
آن کسی که میگوید : «گلزار خاطر شعرا آب از سرچشمهی فیض میخورد» آیا این شعر شاعر اصفهان را نخوانده :
هر آن شاعری کو نباشد هجاگو
چو شیریست چنگال و دندان ندارد
خداوند امساک را هست دردی
که الا هجا هیچ درمان ندارد
آیا نخوانده که همان شاعر گدایی و قلدری خود را بیشرمانه با سورهی قرآن بسنجش نهاده میگوید :
چه نفرین بود بولهب را ز ایزد
مرا هجو گفتن پشیمان ندارد
آیا نخوانده که باز همان شاعر میگوید :
سه شعر رسم بود شاعران طامع را
یکی مدیح و دوم قطعهی تقاضایی
اگر بداد سوم شکر ور نداد هجا
از این سه من دو بگفتم دگر چه فرمایی؟
آیا نخوانده که ابوالعلای گنجهای دربارهی داماد خود میگوید :
خاقانیا اگرچه سخن نیک دانیا
یک نکته گویمت بشنو رایگانیا
هجو کسی مکن که ز تو مِه بود بسن
شاید ترا پدر بود و تو ندانیا !
من هنوز از دشنامهای بیشرمانهی آنان دست نگاه داشتم ، هنوز از سوزنی و مختاری غزنوی و ایرجمیرزا و دیگران سخنی نیاوردم.
کسی تا چه اندازه بیانصاف باشد که بگوید اینان «تندباران حقیقت بر ساحت دلهایشان میباریده»؟! آیا بهتر نیست که بگوییم : تندتگرگ بیآزرمی و بیعاری بوده که بر ساحت دلهای اینان باریده و اینست که اثر از شرم و آزرم بازنگزارده!
آری من انکار ندارم که نیکانی نیز درمیان شعرا بوده ولی اینان بسیار کم بودهاند. نیز انکار ندارم که شعر اگر بیتکلف درآید چهبسا که بر نثر برتری پیدا کند. ولی اینگونه شعرها بس اندک میباشد.
🌸
🖌 احمد کسروی
🔸 پیام ... (شش از هفت)
آن کسی که میگوید : «گلزار خاطر شعرا آب از سرچشمهی فیض میخورد» آیا این شعر شاعر اصفهان را نخوانده :
هر آن شاعری کو نباشد هجاگو
چو شیریست چنگال و دندان ندارد
خداوند امساک را هست دردی
که الا هجا هیچ درمان ندارد
آیا نخوانده که همان شاعر گدایی و قلدری خود را بیشرمانه با سورهی قرآن بسنجش نهاده میگوید :
چه نفرین بود بولهب را ز ایزد
مرا هجو گفتن پشیمان ندارد
آیا نخوانده که باز همان شاعر میگوید :
سه شعر رسم بود شاعران طامع را
یکی مدیح و دوم قطعهی تقاضایی
اگر بداد سوم شکر ور نداد هجا
از این سه من دو بگفتم دگر چه فرمایی؟
آیا نخوانده که ابوالعلای گنجهای دربارهی داماد خود میگوید :
خاقانیا اگرچه سخن نیک دانیا
یک نکته گویمت بشنو رایگانیا
هجو کسی مکن که ز تو مِه بود بسن
شاید ترا پدر بود و تو ندانیا !
من هنوز از دشنامهای بیشرمانهی آنان دست نگاه داشتم ، هنوز از سوزنی و مختاری غزنوی و ایرجمیرزا و دیگران سخنی نیاوردم.
کسی تا چه اندازه بیانصاف باشد که بگوید اینان «تندباران حقیقت بر ساحت دلهایشان میباریده»؟! آیا بهتر نیست که بگوییم : تندتگرگ بیآزرمی و بیعاری بوده که بر ساحت دلهای اینان باریده و اینست که اثر از شرم و آزرم بازنگزارده!
آری من انکار ندارم که نیکانی نیز درمیان شعرا بوده ولی اینان بسیار کم بودهاند. نیز انکار ندارم که شعر اگر بیتکلف درآید چهبسا که بر نثر برتری پیدا کند. ولی اینگونه شعرها بس اندک میباشد.
🌸
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
89%
آری
7%
نه
5%
نه ، علتش را برایتان مینویسم.
در این میان در کشورمان جنبشی پدیدار شد که ما از آن بعنوان «خجسته کوششی که به آن امیدهای بسیاری هست» (در هفت بخش) یاد کردیم. این جنبشی بود که آقای رحیم قمیشی (از رزمندگان و اسیران جنگ عراق) و یارانشان پیش آوردند بدینسان که آماده شده بودند در روز 25 بهمنماه جلو سردر دانشگاه تهران یک اعتراض خاموش و آرامی به زندانی شدن بیمحاکمهی میرحسین موسوی نخستوزیر پیشین و همسرشان و مهدی کروبی و نیز دیگر زندانیان سیاسی که رسیدگیهای قضایی آنها پر از اشکال بوده برپا کنند که سرانشان پیش از گردآمدن هواداران در چنان روزی دستگیر شدند. لیکن همین کاردانی و دلیری برای برپا کردن یک اعتراض هرچند خاموش و آرام و جلوگیری پلیس از آن ، نتیجهی نیکی درپی داشت.
در این باره ما را سخنانی هست که در پایان پیام نوروزی خواهیم آورد.
(1) : در این باره ما دفتری در دو بخش فراهم کردیم. بخش دوم آن را «چه توانیم کرد؟» نامیدیم. این بخش برای خود دفتری مستقل است و چنانکه از نامش پیداست ، در پیرامون نیرو و سرمایهی اجتماعی ایرانیان بعنوان راه چاره به گرفتاریها و درماندگیها کشور میباشد.
در این باره ما را سخنانی هست که در پایان پیام نوروزی خواهیم آورد.
(1) : در این باره ما دفتری در دو بخش فراهم کردیم. بخش دوم آن را «چه توانیم کرد؟» نامیدیم. این بخش برای خود دفتری مستقل است و چنانکه از نامش پیداست ، در پیرامون نیرو و سرمایهی اجتماعی ایرانیان بعنوان راه چاره به گرفتاریها و درماندگیها کشور میباشد.
Telegram
کتابخانه پاکدینی (کتابهای احمد کسروی و یاران او)
📗 چه توانیم کرد؟
✍️ نویساد (هیئت تحریریه)
🔍 جُستار : در پیرامون نیرو و سرمایهی اجتماعی مردم بعنوان راه چاره به گرفتاریها و درماندگیها
🔹 1ـ آغاز سخن
🔹 2ـ یک حکومت هنگامی پایدار ماند که دستهی نیرومندی پشتیبانش باشد
🔹 3ـ دمکراسی ، تنها راه رسیدن یک…
✍️ نویساد (هیئت تحریریه)
🔍 جُستار : در پیرامون نیرو و سرمایهی اجتماعی مردم بعنوان راه چاره به گرفتاریها و درماندگیها
🔹 1ـ آغاز سخن
🔹 2ـ یک حکومت هنگامی پایدار ماند که دستهی نیرومندی پشتیبانش باشد
🔹 3ـ دمکراسی ، تنها راه رسیدن یک…
Forwarded from پاکدینی ـ احمد کسروی
🔹 سخنی با خوانندگان
🖌 کوشاد تلگرام
1ـ چنانکه میدانید تلگرام تبلیغهایی در کانال مشترکان خود میگزارد که دارندگان کانال از آن ناآگاهند. ما نیز این تبلیغات را نمیبینیم ولی آگاه شدیم که برخی از آنها با اندیشههای ما ناسازگارست. مثلاً یک رشته از آنها ، تبلیغ کارهایی است که میگویند از آن راه میتوان «پول پارو کرد». خوانندگانی که از اندیشههای پاکدینی آگاهند میدانند ما کار و پیشه و پول و معنی راست هر کدام را نیک بازنموده جای ناروشنی باز نگزاردهایم. بسیار کارها و پیشهها از جمله فالگیری ، شاعری (که شعرهای یاوه بافد) ، بورسبازی ، ملایی ، مداحی ، خادمی زیارتگاهها و مانند اینها هست که ما همگی را مفتخواری میشماریم. کار یا پیشهی سزا (مشروع) آنست که نیازی از نیازهای توده و کشور را برآورد. پول نیز رسیدی است که به کسی در برابر چنان خدمتی میدهند. تنها در این حال آن درآمد را سزا توان شمارد. ما به سزامندی کاری که با رمزارز پول پارو کند بدگمانیم. چنانکه پیشتر نیز دربارهی شرکتهای هرمی همچون گلد کوئیست گفتهایم.
گاهی نیز تبلیغها نشانی کانالیست که جستارهایش گمراه کننده است. در هر حال خوانندگان این دو نکته را بدیده بدارند که اینها بیرون اختیار ماست.
2ـ ما از آغاز کار این کانال همهی نوشتههای پاکدینی از مهنامهی پیمان ، نامهی پرچم (روزانه ، نیمهماهه و هفتگی) و کتابهای کسروی و یاران او را برایگان در دسترس خوانندگان گزاردهایم ـ کاری که از هیچ جمعیت دیگری سراغ نداریم. از بازدید کنندگان کانال نیز چشم داریم که دیگران را با کانال ما آشنا گردانند تا ایشان نیز از نوشتههای کسروی ـ راهنمای پاکدینان ـ بهرهمند گردند. لیکن جای افسوس بسیارست که دیدیم کسانی مهنامه ، روزنامه و کتابهای احمد کسروی (بلکه گفتارهای کانال) را از کتابخانهی ما برداشته ، برای آنکه بازدیدهاشان بیشتر باشد در کانالهای خود میگزاردند بیآنکه سرچشمهی (منبع) آن را یاد کنند. این رفتار رندانه بما دشوار میافتاد. زیرا خواست از آنهمه نوشته از میان برداشتن پراکندگیها در این تودهی بدبخت بوده ولی آنان بیکبار وارونهی این خواست را بکار میبستند. زیرا چون خود راهی برای کوشش در پیش رو نداشتند و جز به آن نمیکوشیدند که بازدید کانالهاشان بیشتر شود ، آنها را در میان صدها نوشتهی دیگر که بضد نوشتههای ماست (از جمله صدها کتاب زیانمندی که ما خواهان از میان رفتن آنهاییم) جا میدادند. بدینسان به آشفتهمغزی و پراکندگی هممیهنان خود میکوشیدند. بلکه دیده شد پایگاهها یا کانالهایی بجای آنکه بخواهندگانِ کتابهای کسروی نشانی ما را بدهند و از این راه سودی به توده برسانند ، تنها بهرهای که از آن کتابها چشم دارند فروختن و پول اندوختن از آنهاست.
کانالهای ما با دست یارانی میگردد که جز سود توده نخواسته و نمیخواهند و اینست فداکارانه به این کوششها میپردازند. ایشان از هیچ گونه یاوری دریغ نکرده و زیان پولیش را نیز میکشند.
3ـ هیچ کار بزرگی نیست که به تنهایی به نتیجه رسد و باید خردمندان و دلسوزان کشور همدست گردیده و کوششها کنند و همه در یک راه گام بردارند تا یک کار بزرگی را به نتیجه رسانند. اینست ما از کسانی که کوششهای این کانال را بسود توده و کشور مییابند و با ما همراهند خواستاریم از هر گونه یاوری بما دریغ نکنند. این یاوریها از راههای گوناگون تواند بود. برای مثال اگر کسانی بر یکی از زبانهای ارجدار جهان چیره و خواهانند که کتابها و نوشتههای پاکدینی را به آن زبان ترجمه کنند ، خود کوشش بسیار بزرگ و هنایایی خواهد بود.
اگر توانایی نیک خواندن نوشتهها و کتابهای ما را دارند در راه گویا گردانیدن آنها بکوشند این کوشش خجستهی ایشان ماندگار خواهد بود. اگر در فراهم آوردن پیکره (عکس) ، ساخت فیلم و کلیپ و جستارهایی که با راه پاکدینی سازگاری دارد بما یاوری کنند ، این نیز یاوری ارجداری بشمار میرود.
کوتاهش آنکه هر کوششی ـ هرچند اندک ـ برای رهایی ایران از بدبختیها و درماندگیها درخور ارجشناسی است. ما به این همراهیهای شما امید بسیار داریم.
💐
🖌 کوشاد تلگرام
1ـ چنانکه میدانید تلگرام تبلیغهایی در کانال مشترکان خود میگزارد که دارندگان کانال از آن ناآگاهند. ما نیز این تبلیغات را نمیبینیم ولی آگاه شدیم که برخی از آنها با اندیشههای ما ناسازگارست. مثلاً یک رشته از آنها ، تبلیغ کارهایی است که میگویند از آن راه میتوان «پول پارو کرد». خوانندگانی که از اندیشههای پاکدینی آگاهند میدانند ما کار و پیشه و پول و معنی راست هر کدام را نیک بازنموده جای ناروشنی باز نگزاردهایم. بسیار کارها و پیشهها از جمله فالگیری ، شاعری (که شعرهای یاوه بافد) ، بورسبازی ، ملایی ، مداحی ، خادمی زیارتگاهها و مانند اینها هست که ما همگی را مفتخواری میشماریم. کار یا پیشهی سزا (مشروع) آنست که نیازی از نیازهای توده و کشور را برآورد. پول نیز رسیدی است که به کسی در برابر چنان خدمتی میدهند. تنها در این حال آن درآمد را سزا توان شمارد. ما به سزامندی کاری که با رمزارز پول پارو کند بدگمانیم. چنانکه پیشتر نیز دربارهی شرکتهای هرمی همچون گلد کوئیست گفتهایم.
گاهی نیز تبلیغها نشانی کانالیست که جستارهایش گمراه کننده است. در هر حال خوانندگان این دو نکته را بدیده بدارند که اینها بیرون اختیار ماست.
2ـ ما از آغاز کار این کانال همهی نوشتههای پاکدینی از مهنامهی پیمان ، نامهی پرچم (روزانه ، نیمهماهه و هفتگی) و کتابهای کسروی و یاران او را برایگان در دسترس خوانندگان گزاردهایم ـ کاری که از هیچ جمعیت دیگری سراغ نداریم. از بازدید کنندگان کانال نیز چشم داریم که دیگران را با کانال ما آشنا گردانند تا ایشان نیز از نوشتههای کسروی ـ راهنمای پاکدینان ـ بهرهمند گردند. لیکن جای افسوس بسیارست که دیدیم کسانی مهنامه ، روزنامه و کتابهای احمد کسروی (بلکه گفتارهای کانال) را از کتابخانهی ما برداشته ، برای آنکه بازدیدهاشان بیشتر باشد در کانالهای خود میگزاردند بیآنکه سرچشمهی (منبع) آن را یاد کنند. این رفتار رندانه بما دشوار میافتاد. زیرا خواست از آنهمه نوشته از میان برداشتن پراکندگیها در این تودهی بدبخت بوده ولی آنان بیکبار وارونهی این خواست را بکار میبستند. زیرا چون خود راهی برای کوشش در پیش رو نداشتند و جز به آن نمیکوشیدند که بازدید کانالهاشان بیشتر شود ، آنها را در میان صدها نوشتهی دیگر که بضد نوشتههای ماست (از جمله صدها کتاب زیانمندی که ما خواهان از میان رفتن آنهاییم) جا میدادند. بدینسان به آشفتهمغزی و پراکندگی هممیهنان خود میکوشیدند. بلکه دیده شد پایگاهها یا کانالهایی بجای آنکه بخواهندگانِ کتابهای کسروی نشانی ما را بدهند و از این راه سودی به توده برسانند ، تنها بهرهای که از آن کتابها چشم دارند فروختن و پول اندوختن از آنهاست.
کانالهای ما با دست یارانی میگردد که جز سود توده نخواسته و نمیخواهند و اینست فداکارانه به این کوششها میپردازند. ایشان از هیچ گونه یاوری دریغ نکرده و زیان پولیش را نیز میکشند.
3ـ هیچ کار بزرگی نیست که به تنهایی به نتیجه رسد و باید خردمندان و دلسوزان کشور همدست گردیده و کوششها کنند و همه در یک راه گام بردارند تا یک کار بزرگی را به نتیجه رسانند. اینست ما از کسانی که کوششهای این کانال را بسود توده و کشور مییابند و با ما همراهند خواستاریم از هر گونه یاوری بما دریغ نکنند. این یاوریها از راههای گوناگون تواند بود. برای مثال اگر کسانی بر یکی از زبانهای ارجدار جهان چیره و خواهانند که کتابها و نوشتههای پاکدینی را به آن زبان ترجمه کنند ، خود کوشش بسیار بزرگ و هنایایی خواهد بود.
اگر توانایی نیک خواندن نوشتهها و کتابهای ما را دارند در راه گویا گردانیدن آنها بکوشند این کوشش خجستهی ایشان ماندگار خواهد بود. اگر در فراهم آوردن پیکره (عکس) ، ساخت فیلم و کلیپ و جستارهایی که با راه پاکدینی سازگاری دارد بما یاوری کنند ، این نیز یاوری ارجداری بشمار میرود.
کوتاهش آنکه هر کوششی ـ هرچند اندک ـ برای رهایی ایران از بدبختیها و درماندگیها درخور ارجشناسی است. ما به این همراهیهای شما امید بسیار داریم.
💐
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)
🖌 احمد کسروی
🔸 یادداشتهای تو و پشت جلد کتاب (یک از یک)
📣 یادداشتهای صفحههای تو و پشت جلد کتابهای «شیعیگری» (چاپ یکم 1322) و «بخوانند و داوری کنند» (چاپ یکم 1323) را گردآوری کرده و برای آنکه در تاریخ بماند در اینجا میآوریم. [1]
🔹 بخوانندگان
ما در این کتاب از کیش شیعی ، و از ملایان که پیشروان آن کیشند ، بگفتگو پرداخته تاخت بسیار بردهایم. آنچه که تاکنون دربارهی شیعیگری گفته نشده بود گفتهایم. ولی باید دانست :
نخست این سخنان نه از راه دشمنی ، بلکه از آنروست که ما میخواهیم همهی گمراهیها را براندازیم ، و همگی مردمان را به یک شاهراه آوریم ، و اینست به یکایک گمراهیها پرداخته کتابی دربارهی هر یکی مینویسیم.
ما خواستمان بلندی نام پاکْآفریدگار است. خواستمان برافتادن بتپرستیهاست.
دوم ما هر سخنی که گفتهایم یک یا چند دلیل برایش نوشتهایم. در سراسر این کتاب سخنی بیدلیل نتوانید یافت. پیداست که از سخنی بادلیل نباید رنجید.
سخنی که بادلیل است رنجش از آن چه سزاست؟!.
خوانندگان باید گفتههای ما را نیک فهمند و باندیشه سپارند و خرد را داور گردانند ، از اینکه با باورهای آنان ناسازگار است رو نگردانند. اگر میخواهند نتیجهی درستی بردارند کتاب را نه یک بار ، بلکه دو بار و سه بار بخوانند و همیشه خرد را بداوری گمارند.
گرانمایهترین چیزی که خدا بآدمیان داده خرد است. با خرد است که توان راست را از کج و سود را از زیان بازشناخت.
خوانندگان که این کتاب را میخوانند ، اگر بخواهند معنی راست دین و اندازهی ارجمندی و والاتری آن را بدانند کتاب «ورجاوندْبنیاد» را بدست آورده بخوانند.
دین شناختن معنی جهان و زندگانی و زیستن بآیین خرد است. در دین کسی را جز خدا جایگاه نیست.
🔹 پاسخ دلیل هایهوی نیست
پاسخ دلیل هایهوی نیست ، ریشخند و بیفرهنگی نیست.
در برابر دلیل بهایهوی برخاستن ، و یا بریشخند و بیفرهنگی پرداختن نشان دُژخوییست.
ما را از هایهوی ترسی نخواهد بود. بیفرهنگان کیفر خود را خواهند یافت.
اگر کیش شما راستست ، اگر شما را دانشی هست ، چرا با زبان فرهنگ پاسخ ندهید؟!.. چرا در برابر دلیل ، دلیل نیاورید؟!..
امامِ شما بشما سپرده : «إِذَا ظَهَرَتِ اَلْبِدَعُ فَلْیُظْهِرِ اَلْعالِمُ عِلْمَهُ» [2] ، اگر آن راستست که راه ما «بدعت» است و سخنان ما بیپاست ، شما دانش خود را بآشکار آورید. صدهزار ملا سالها مفت خورده و بمردم پیشوایی فروختهاید ، خود را نگاهدارندهی دین نشان دادهاید. اکنون هنگام آن رسیده که آزمایشی شود و مایه و پایگاه شما شناخته گردد.
شما درمیان خود نشستی برپا کرده این کتاب را بخوانید ، و یکایک ایرادها و پرسشهای ما را بگفتگو گزارید و هر پاسخی توانید بدهید. نمیگویم : اگر راست یافتید بپذیرید و به پاکدینی آیید ، چنین امیدی بشما نمیدارم ـ میگویم هر پاسخی توانید بدهید.
هرچه هست از هایهوی هودهای نخواهد بود. از روی آوردن بدولت و رفتن بنزد این و آن سودی نتواند برخاست.
ما نمیدانیم شما از دولت چه میخواهید؟!.. آنگاه دولت چه باید کند و چه تواند کند؟!.. قانون بدولت در این کارها راهی نداده است. پس از همه فراموش نکنید که این همان دولتست که «غاصب و جائر» میدانید و مالیات دادن بآن را «حرام» میشمارید. با اینحال میخواهید جانشین شما باشد و بما پاسخ دهد.
🔹 یک نیکوکاری بجایی
یکی از یاران نیکوکار هزار ریال فرستاده و چنین پیام فرستاده : «من از چندی پیش در اندیشه میداشتم که دررفت چاپ «شیعیگری» را پرداخته خواهش کنم آن را ببهای کمتری میان مردم بپراکنید ، و جای افسوسست که اکنون که شما بچاپ آن پرداختهاید من بسیار بیپول میباشم ، و اینست بیش از هزار ریال نتوانستم فرستاد».
ما باین نیکوکاری سپاس میگزاریم و 50 نسخه از این کتاب را بنام همین نیکوکاری جدا گردانیده به نجف و قم و دیگر جاهایی که باید فرستاد خواهیم فرستاد.
(از کتاب شیعیگری)
🔹 این کتاب برای فروش و سودجویی نیست.
برای دادخواهی و داوریطلبیست.
این کتاب برای آنست که خردمندان پاکدل بخوانند و داوری کنند.
چنانکه در دیباچه نوشته شده از این کتاب جز نسخههای کمی بچاپ نرسیده و اینست برای فروش همگان نیست و به کتابفروشیها داده نخواهد شد.
این کتاب تنها بکسان ویژهای از خردمندان و نیکخواهان ، از وزیران و نمایندگان پارلمان و سران ادارهها و نمایندگان ایران در اروپا و آمریکا ، و نمایندگان اروپا و آمریکا در ایران ، و بدانشمندان و نویسندگان داده خواهد شد.
🔹 یک یادآوری بجا
کسانی که این کتاب را میخوانند و از خردهگیریهای ما بکیشها آگاه میگردند ، اگر میخواهند معنایی را که ما به دین میدهیم بدانند و از ارجی که به دینِ راست میگزاریم آگاه گردند کتاب «ورجاوندْبنیاد» را که ارجمندترین کتابهای ماست بخوانند.
* * *
(از کتاب داوری)
👇
🖌 احمد کسروی
🔸 یادداشتهای تو و پشت جلد کتاب (یک از یک)
📣 یادداشتهای صفحههای تو و پشت جلد کتابهای «شیعیگری» (چاپ یکم 1322) و «بخوانند و داوری کنند» (چاپ یکم 1323) را گردآوری کرده و برای آنکه در تاریخ بماند در اینجا میآوریم. [1]
🔹 بخوانندگان
ما در این کتاب از کیش شیعی ، و از ملایان که پیشروان آن کیشند ، بگفتگو پرداخته تاخت بسیار بردهایم. آنچه که تاکنون دربارهی شیعیگری گفته نشده بود گفتهایم. ولی باید دانست :
نخست این سخنان نه از راه دشمنی ، بلکه از آنروست که ما میخواهیم همهی گمراهیها را براندازیم ، و همگی مردمان را به یک شاهراه آوریم ، و اینست به یکایک گمراهیها پرداخته کتابی دربارهی هر یکی مینویسیم.
ما خواستمان بلندی نام پاکْآفریدگار است. خواستمان برافتادن بتپرستیهاست.
دوم ما هر سخنی که گفتهایم یک یا چند دلیل برایش نوشتهایم. در سراسر این کتاب سخنی بیدلیل نتوانید یافت. پیداست که از سخنی بادلیل نباید رنجید.
سخنی که بادلیل است رنجش از آن چه سزاست؟!.
خوانندگان باید گفتههای ما را نیک فهمند و باندیشه سپارند و خرد را داور گردانند ، از اینکه با باورهای آنان ناسازگار است رو نگردانند. اگر میخواهند نتیجهی درستی بردارند کتاب را نه یک بار ، بلکه دو بار و سه بار بخوانند و همیشه خرد را بداوری گمارند.
گرانمایهترین چیزی که خدا بآدمیان داده خرد است. با خرد است که توان راست را از کج و سود را از زیان بازشناخت.
خوانندگان که این کتاب را میخوانند ، اگر بخواهند معنی راست دین و اندازهی ارجمندی و والاتری آن را بدانند کتاب «ورجاوندْبنیاد» را بدست آورده بخوانند.
دین شناختن معنی جهان و زندگانی و زیستن بآیین خرد است. در دین کسی را جز خدا جایگاه نیست.
🔹 پاسخ دلیل هایهوی نیست
پاسخ دلیل هایهوی نیست ، ریشخند و بیفرهنگی نیست.
در برابر دلیل بهایهوی برخاستن ، و یا بریشخند و بیفرهنگی پرداختن نشان دُژخوییست.
ما را از هایهوی ترسی نخواهد بود. بیفرهنگان کیفر خود را خواهند یافت.
اگر کیش شما راستست ، اگر شما را دانشی هست ، چرا با زبان فرهنگ پاسخ ندهید؟!.. چرا در برابر دلیل ، دلیل نیاورید؟!..
امامِ شما بشما سپرده : «إِذَا ظَهَرَتِ اَلْبِدَعُ فَلْیُظْهِرِ اَلْعالِمُ عِلْمَهُ» [2] ، اگر آن راستست که راه ما «بدعت» است و سخنان ما بیپاست ، شما دانش خود را بآشکار آورید. صدهزار ملا سالها مفت خورده و بمردم پیشوایی فروختهاید ، خود را نگاهدارندهی دین نشان دادهاید. اکنون هنگام آن رسیده که آزمایشی شود و مایه و پایگاه شما شناخته گردد.
شما درمیان خود نشستی برپا کرده این کتاب را بخوانید ، و یکایک ایرادها و پرسشهای ما را بگفتگو گزارید و هر پاسخی توانید بدهید. نمیگویم : اگر راست یافتید بپذیرید و به پاکدینی آیید ، چنین امیدی بشما نمیدارم ـ میگویم هر پاسخی توانید بدهید.
هرچه هست از هایهوی هودهای نخواهد بود. از روی آوردن بدولت و رفتن بنزد این و آن سودی نتواند برخاست.
ما نمیدانیم شما از دولت چه میخواهید؟!.. آنگاه دولت چه باید کند و چه تواند کند؟!.. قانون بدولت در این کارها راهی نداده است. پس از همه فراموش نکنید که این همان دولتست که «غاصب و جائر» میدانید و مالیات دادن بآن را «حرام» میشمارید. با اینحال میخواهید جانشین شما باشد و بما پاسخ دهد.
🔹 یک نیکوکاری بجایی
یکی از یاران نیکوکار هزار ریال فرستاده و چنین پیام فرستاده : «من از چندی پیش در اندیشه میداشتم که دررفت چاپ «شیعیگری» را پرداخته خواهش کنم آن را ببهای کمتری میان مردم بپراکنید ، و جای افسوسست که اکنون که شما بچاپ آن پرداختهاید من بسیار بیپول میباشم ، و اینست بیش از هزار ریال نتوانستم فرستاد».
ما باین نیکوکاری سپاس میگزاریم و 50 نسخه از این کتاب را بنام همین نیکوکاری جدا گردانیده به نجف و قم و دیگر جاهایی که باید فرستاد خواهیم فرستاد.
(از کتاب شیعیگری)
🔹 این کتاب برای فروش و سودجویی نیست.
برای دادخواهی و داوریطلبیست.
این کتاب برای آنست که خردمندان پاکدل بخوانند و داوری کنند.
چنانکه در دیباچه نوشته شده از این کتاب جز نسخههای کمی بچاپ نرسیده و اینست برای فروش همگان نیست و به کتابفروشیها داده نخواهد شد.
این کتاب تنها بکسان ویژهای از خردمندان و نیکخواهان ، از وزیران و نمایندگان پارلمان و سران ادارهها و نمایندگان ایران در اروپا و آمریکا ، و نمایندگان اروپا و آمریکا در ایران ، و بدانشمندان و نویسندگان داده خواهد شد.
🔹 یک یادآوری بجا
کسانی که این کتاب را میخوانند و از خردهگیریهای ما بکیشها آگاه میگردند ، اگر میخواهند معنایی را که ما به دین میدهیم بدانند و از ارجی که به دینِ راست میگزاریم آگاه گردند کتاب «ورجاوندْبنیاد» را که ارجمندترین کتابهای ماست بخوانند.
* * *
(از کتاب داوری)
👇
🔹 پانوشتها :
1ـ درشتی و پررنگی حرفها در اصل بوده. ـ و
2ـ چون بدعتها آشکار شد عالِم باید علم خود را آشکار گرداند. ـ و
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
1ـ درشتی و پررنگی حرفها در اصل بوده. ـ و
2ـ چون بدعتها آشکار شد عالِم باید علم خود را آشکار گرداند. ـ و
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
آیا سخنان بالا را آگاه کننده و راست یافتید؟
Anonymous Poll
96%
آری
2%
نه
2%
نه ، علتش را برایتان مینویسم.
📖 دفتر «در پیرامون شعر و صوفیگری»
🖌 احمد کسروی
🔸 پیام ... (هفت از هفت)
اما دفاعی که از انوری کردهاید بگفتهی عوام از پیغمبران جرجیس را پیدا نمودهاید. باری خوب بود از شعرای آبرومند از ناصر خسرو و سنایی و بوحنیفهی اِسکافی و مانند اینان هواداری کنید. انوری با آن آلودگیهای زشت چگونه شما ازو هواداری مینمایید؟!
اما شعر :
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد
که در پایان مقالهی خود آوردهاید دیگر شگفتتر و دیگر زشتتر است.
از اینجا پیداست که شما از آیین گفتگو و استدلال پاک بیخبرید. زیرا من عیبهای بزرگی بر انوری میشمارم و مقصودم آنست که او از پستترین مردمان بوده و شما باید نخست پاسخ آن عیبها را بگویید نه اینکه پاسخ آنها را نداده چنان شعری بخوانید!
اگر راه این باشد که شما پیش گرفتهاید ما دیگر نباید بهیچ کس خرده بگیریم و عیبهایش برشماریم. دزدان محبس نظمیه هم همینکه بپرسیم چرا دزدی کردی بیدرنگ این شعر را خواهند خواند.
شما اگر منطق خواندهاید تا «صغرا» مسلم نباشند اثری بر «کبرا» بار نیست. شما باید نخست ثابت نمایید که انوری از بزرگان بوده سپس این شعر را بخوانید. آیا بر بزرگی انوری چه دلیلی دارید؟!
آیا شما آن قطعهی انوری را که میگوید : «قاصد خویش را فرستادم» تا آخر خواندهاید یا نه؟ اگر نخواندهاید بخوانید و از این گفتههای خود شرمسار شوید! و اگر خواندهاید و با اینحال هواداری ازو میکنید بارکالله بر شما.
دریغا ! مگر در ایران تا این اندازه کمیابی بزرگان است که هر شاعرک یاوهگوی نابکاری را از بزرگان بشمارند؟!
دریغا ! مگر غیرت تا این اندازه کم شده که ما مردی را که بآن آشکاری اقرار بنابکاری میکند از پیشوایان بینگاریم؟!
من سخنی را که تاکنون نگفته بودم در اینجا میگویم : نابکاری با نرینه یا بگفتهی شعرا سادهپرستی زشتترین عیب و پستترین نامردی است.
این کامگزاری در طبیعت آدمی نهاده نشده و آنان که دنبال آن کار میروند بیمارانی بیش نیستند و بگفتهی عوام «آزار» دارند و این بیماری جز از بیمار دیگری آن هم از راه کار بکسی سرایت نمیکند. پس هر که پی سادهای میرود و لذت از این نابکاری میبرد بیشک خود او زمانی سادهی دیگران بوده و در آن زمان بوده که باین بیماری گرفتار گردیده.
کسی تا پردهی شرمش با دست دیگران دریده نشده باشد بدریدن پردهی شرم و آزرم بچههای مردم گستاخ نمیشود.
پس هر کس که پی چنین نابکاریست بیگفتگو خود او آن رویهی [1] نابکاری را هم دیده و از پستترین و پلیدترین کسان میباشد.
چیزی که هست دربارهی شعرا احتمال دیگر نیز هست و آن اینکه آنان بخیره زبان بچنان سخنانی باز کنند بیآنکه براستی خداوند آن کار باشند. چه شعرا از این نادانیها فراوان دارند. هرگز می نخورده لاف بدمستی میزنند. دل نباخته و یاری نداشته از درد عشق مینالند. درس نخوانده و چیزی نیاموخته دعوای دانش میکنند. در اینجا نیز احمقانه پنداشتهاند که دم از سادهپرستی زدن یا در ستایش چشم و ابروی پسری شعر سرودن اگرچه پاک دروغ باشد هنری است.
گواه این سخن : شرح حال صادق ملا رجب است که مردی بوده گوشهگیر و با قرآننویسی روزی درمییافته. ولی از نادانی و کودنی آنهمه سخنان زشتی را برشتهی نظم کشیده و بخیره و بیهوده [2] خود را رسوای جهان گردانیده. خاک بر سر نادانیش!
دیگران را نیز از این قیاس میتوان گرفت. ولی به هر حال درخور نکوهشاند و باید همیشه نامشان را بزشتی برد. زیرا پیداست که یک مشت بیباکی بیش نبودهاند و از بهر خوشدلی دیگران خود را آلودهی هر بدنامی میساختهاند.
ای که سرمایهی خرد داری
مکن از یاوهگو هواداری
یاوهگو ننگ تودهی بشر است
یاوهگویی ز هر بدی بتر است
🔹 پانوشتها :
1ـ رویه (ruye) = صورت ، شکل ، ظاهر.
2ـ اینجا بمعنی «بیسبب» بکار رفته.
🌸
🖌 احمد کسروی
🔸 پیام ... (هفت از هفت)
اما دفاعی که از انوری کردهاید بگفتهی عوام از پیغمبران جرجیس را پیدا نمودهاید. باری خوب بود از شعرای آبرومند از ناصر خسرو و سنایی و بوحنیفهی اِسکافی و مانند اینان هواداری کنید. انوری با آن آلودگیهای زشت چگونه شما ازو هواداری مینمایید؟!
اما شعر :
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد
که در پایان مقالهی خود آوردهاید دیگر شگفتتر و دیگر زشتتر است.
از اینجا پیداست که شما از آیین گفتگو و استدلال پاک بیخبرید. زیرا من عیبهای بزرگی بر انوری میشمارم و مقصودم آنست که او از پستترین مردمان بوده و شما باید نخست پاسخ آن عیبها را بگویید نه اینکه پاسخ آنها را نداده چنان شعری بخوانید!
اگر راه این باشد که شما پیش گرفتهاید ما دیگر نباید بهیچ کس خرده بگیریم و عیبهایش برشماریم. دزدان محبس نظمیه هم همینکه بپرسیم چرا دزدی کردی بیدرنگ این شعر را خواهند خواند.
شما اگر منطق خواندهاید تا «صغرا» مسلم نباشند اثری بر «کبرا» بار نیست. شما باید نخست ثابت نمایید که انوری از بزرگان بوده سپس این شعر را بخوانید. آیا بر بزرگی انوری چه دلیلی دارید؟!
آیا شما آن قطعهی انوری را که میگوید : «قاصد خویش را فرستادم» تا آخر خواندهاید یا نه؟ اگر نخواندهاید بخوانید و از این گفتههای خود شرمسار شوید! و اگر خواندهاید و با اینحال هواداری ازو میکنید بارکالله بر شما.
دریغا ! مگر در ایران تا این اندازه کمیابی بزرگان است که هر شاعرک یاوهگوی نابکاری را از بزرگان بشمارند؟!
دریغا ! مگر غیرت تا این اندازه کم شده که ما مردی را که بآن آشکاری اقرار بنابکاری میکند از پیشوایان بینگاریم؟!
من سخنی را که تاکنون نگفته بودم در اینجا میگویم : نابکاری با نرینه یا بگفتهی شعرا سادهپرستی زشتترین عیب و پستترین نامردی است.
این کامگزاری در طبیعت آدمی نهاده نشده و آنان که دنبال آن کار میروند بیمارانی بیش نیستند و بگفتهی عوام «آزار» دارند و این بیماری جز از بیمار دیگری آن هم از راه کار بکسی سرایت نمیکند. پس هر که پی سادهای میرود و لذت از این نابکاری میبرد بیشک خود او زمانی سادهی دیگران بوده و در آن زمان بوده که باین بیماری گرفتار گردیده.
کسی تا پردهی شرمش با دست دیگران دریده نشده باشد بدریدن پردهی شرم و آزرم بچههای مردم گستاخ نمیشود.
پس هر کس که پی چنین نابکاریست بیگفتگو خود او آن رویهی [1] نابکاری را هم دیده و از پستترین و پلیدترین کسان میباشد.
چیزی که هست دربارهی شعرا احتمال دیگر نیز هست و آن اینکه آنان بخیره زبان بچنان سخنانی باز کنند بیآنکه براستی خداوند آن کار باشند. چه شعرا از این نادانیها فراوان دارند. هرگز می نخورده لاف بدمستی میزنند. دل نباخته و یاری نداشته از درد عشق مینالند. درس نخوانده و چیزی نیاموخته دعوای دانش میکنند. در اینجا نیز احمقانه پنداشتهاند که دم از سادهپرستی زدن یا در ستایش چشم و ابروی پسری شعر سرودن اگرچه پاک دروغ باشد هنری است.
گواه این سخن : شرح حال صادق ملا رجب است که مردی بوده گوشهگیر و با قرآننویسی روزی درمییافته. ولی از نادانی و کودنی آنهمه سخنان زشتی را برشتهی نظم کشیده و بخیره و بیهوده [2] خود را رسوای جهان گردانیده. خاک بر سر نادانیش!
دیگران را نیز از این قیاس میتوان گرفت. ولی به هر حال درخور نکوهشاند و باید همیشه نامشان را بزشتی برد. زیرا پیداست که یک مشت بیباکی بیش نبودهاند و از بهر خوشدلی دیگران خود را آلودهی هر بدنامی میساختهاند.
ای که سرمایهی خرد داری
مکن از یاوهگو هواداری
یاوهگو ننگ تودهی بشر است
یاوهگویی ز هر بدی بتر است
🔹 پانوشتها :
1ـ رویه (ruye) = صورت ، شکل ، ظاهر.
2ـ اینجا بمعنی «بیسبب» بکار رفته.
🌸