پاکدینی ـ احمد کسروی
8.16K subscribers
8.12K photos
457 videos
2.28K files
1.71K links
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad

تاریخ مشروطه ایران
@Tarikhe_Mashruteye_Iran

اینستاگرام
instagram.com/pakdini.info

کتاب سودمند
@KetabSudmand

یوتیوب
youtube.com/@pakdini

بوست
https://t.me/boost/pakdini

پیام بما
@PakdiniHambastegibot

farhixt@gmail.com
Download Telegram
📖 کتاب «شیعیگری و شیعیان» (ترجمه‌ی کتاب «التشیع و الشیعه»)

🖌 احمد کسروی


🔸یادداشتها : ۱ـ پوزش (یک از چهار)

این کتاب داستانی دارد که باید برای خوانندگان بازگو کنیم :

از دوازده سال پیش ، مردی در ایران برخاست (مؤلف این کتاب) که از دین دفاع می‌کند و با کسانی که آن را خوار می‌شمارند ، از پیروان فلسفه‌ی مادی و دیگران ، مجادله می‌کند و چنانکه شایسته است از آن دفاع می‌نماید. با این تفاوت که او راهی را پیمود که دیگران نپیموده‌اند. او دین را به معنایی بدیع تفسیر کرد و گفت :

«دین عبارت است از شناخت جهان تا حدی که ممکن است و شناخت حقایق زندگی و پیروی از عقل در همه‌ی امور».

و این بیان خود را چنین شرح داد :

«زندگی مردم می‌تواند بر یکی از [این] دو وجه باشد :

۱) اینکه مردم به شناخت جهان و شناخت حقایق اهمیتی ندهند و هر گروهی دنباله‌رو رشته‌ای دیگر از پندارها باشد و مردم با هوا و هوس خود زندگی کنند ، اینست هر مردی آنچه را به سود اوست طلب کند و به دیگران اعتنایی نکند و زندگی به نبردی میانشان تبدیل شود. و این همان زندگی جانوری است.

۲) اینکه هر کسی در شناخت جهان و در دانستن حقایق بکوشد و مردم هوا و هوس خود را رها کنند و در کارها و امورشان از خرد پیروی نمایند و از نیک و بد آگاه باشند و از هر آنچه در آن زیان است دوری کنند و هر کسی به سودهای دیگران همان‌گونه اهمیت دهد که به سودهای خود اهمیت می‌دهد ، و میان توده‌ها همبستگی برقرار باشد و هر توده‌ای به سود توده‌های دیگر توجه کند. اینست این زندگی آدمیانه است ، و این همان دین است».

گفت : «در جهان حقایقی وجود دارد که اگر مردم آنها را بشناسند و زندگی خود را بر آنها بنا کنند ، سعادت و رفاه جهان را فرامی‌گیرد».

گفت : «پیروان فلسفه‌ی مادی گمراه شده‌اند ، آنجا که زندگی را نبرد میان مردم و جهان را آوردگاهی برای آنان پنداشتند. زیرا آدمیزادگان ناچار از نبرد نیستند. بلکه می‌توانند به جای نبرد ، با یاری و همدستی متقابل زندگی کنند».

گفت : «آدمی دارای دو سرشت است : سرشت جان و سرشت روان. یکمی میان او و جانوران مشترک است و دومی ویژه‌ی اوست. (یعنی آدمی جانوری است که سرشت روانی بر آن افزوده شده است). سپس هر یک از این دو سرشت ، خصلت‌ها و خواهشهای جداگانه‌ای دارد. از خصلت‌های سرشت یکم ، خوددوستی ، تکبر ، رشک ، خشم و پیروی از هوا و هوس است و از خصلت‌های سرشت دوم ، مهربانی به دیگران ، اهمیت دادن به سودهاشان ، غمخواری در غمهاشان ، دادگری‌دوستی ، دستگیری (احسان) و آبادانی و بیزاری از ستم ، بدی ، ویرانگری و مانند اینهاست».

گفت : «این دو سرشت با یکدیگر در تضاد و تعارض‌اند و مانند دو کفه‌ی ترازو هستند که اگر یکی بالا رود ، دیگری پایین می‌آید».

معنای این سخن آن است که هر انسانی اگر سرشت روانی‌اش قوی شود ، بر سرشت جانیش چیره می‌گردد و آن را زیر فرمان خود درمی‌آورد ، اینست ستودگیهایش افزون گشته و خویهایش (اخلاق) نیکو می‌شود ، وگرنه کار برعکس می‌شود. نتیجه‌ی مطلوب اینست که هر انسانی به نیرومند گردانیدن سرشت روانی خود نیازمند است و پایه‌ی این نیرومندی ، شناخت حقایق است و اگر خواستی بگو : همان دین است.

همچنین از کارهای او این بود که بر هستی خدای پاک و بزرگ با دلایل دانشی استوار استدلال کرد و با مادّیان بشدت مخالفت نمود. کوتاهِ سخنانش این است که ما در این جهان نظم و حکمتی می‌بینیم که خردْ ما را بازمی‌دارد از اینکه آن را به خود جهان نسبت دهیم و نمی‌توانیم جهان را مستقل و بدون چیزی بیرون آن بپنداریم.

او در معنای روان و خرد و استدلال بر هستی خدا و رد بر پیروان فلسفه‌ی مادی ، گفتارهای بسیار و دفترهای پرشماری دارد.



———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸
📖 دفتر «در پیرامون شعر و صوفیگری»

🖌 انصاری ، احمد کسروی

🔸 شعر بخردانه (یک از یک)


الا ای چامه‌گوی نغزگفتار
که گردیده است نطق تو شکربار

سخن از بهر معنی گو چو گوئی
ز بهر بخردان اینست معیار

نخستین باید اندیشه بسر داشت
سپس فرسود تن از بهر اشعار

بدا آن بیخرد کو در همه عمر
کند وصف بتان چین و فرخار

خُنُک آن کس که بهر سرخ‌رویان
نسازد خویشتن را زردرخسار

ز سروقد دلا کمتر سخن گوی
که نارد این شجر جز بی‌بری بار

مزن از خط و خال گلرخان دم
مکن عمر گران را صرف این کار

بهل از کف رخ چون قرص مه را
برو یک قرصه نانی بدست آر

لب چاه زنخ لب‌تشنه تا چند
چو نبود آبی اندر وی پدیدار

کمان منمای سرو قامت خویش
بپای سرو قد و قامت یار

گهی در سایه‌ی زلفش نشینی
گه از هجر رخش گردی تو بیمار

مخاطب گه کنی باد صبا را
که مشک آرد ز موی وی بخروار

گه از لعل لب یاقوت‌رنگش
گهی از در دندان دُرَربار

سخن گویی گه از خال سیاهش
گهی از نرگس چشمان خمار

گهی تشبیه زلفش را بعقرب
مقابل موی وی را گاه با مار

گهی ناخورده می مستی و گاهی
اناالحق‌گو چو منصوری سر دار

نسازد دفع صفرا از مزاجت
ترنج غبغب و پستان چون نار

در این ره هرچه باید گفت گفتند
ادیبان جهان با طبع سرشار

بقدری گشته این کالا فراوان
که نبود بهر وی دیگر خریدار

در این بیهوده‌گویی عمر خود را
مکن مصرف که ان العمر سیار

بیا زین حرفهای زشت موهوم
برای خاطر حق دست بردار

بگیر از من فرا این نکته‌ی نغز
که زود این نکته را دریافت انصار

قم ، انصاری

پیمان : آفرین بر آزاده‌مرد پاکدل! امروز ایران باینگونه شعرهای خردمندانه نیاز دارد وگرنه شعرهای بیهوده از خروارهای آن چه سود؟!

دریغ که آنهمه عمرهای گرانبها هدر گردیده و ما امروز جز سرشکستگی و شرمندگی نتیجه‌ی دیگری از آنها نمی‌یابیم. مگر این سخنوران پاکدل خردمند جبران آن بیخردیها را بکنند!


———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
7ـ یک دسته نیز برای سودمندیِ حمله‌ی آمریکا دلیل از تاریخ آورده‌اند. برای مثال یکی آن را با اشغال ایران از سوی انگلیس و روس در شهریور 1320 به سنجش کشیده و در پرده ، ایرانِ پس از شهریور 20 را بهتر از زمان رضاشاه وانموده. دیگری با حمله‌ی درنده‌خویانه‌ی آمریکا به ژاپن سنجیده و نتیجه گرفته که بسود ژاپنیها شده ، آن دیگری گرفتاری کنونی ما را با حمله‌ی متفقین به فرانسه در زمان جنگ جهانی دوم که در اشغال آلمانها بوده و به آزادی فرانسه انجامیده به سنجش کشیده و مخالفت با حمله‌ی بیگانه به ایران را به ریشخند گرفته.

ما پیشتر نیز از هواداران حمله‌ی آمریکا دلیلهای دیگری از تاریخ شنیده بودیم ـ دلیلهایی برای سودمندیِ حمله‌ی بیگانگان که به آزادی مردم از دست حکومت خودکامه‌شان انجامیده. هیچگاه گمان نداشتیم تاریخ در دست اینان افزاری برای نتیجه‌گیریهایی خواهد بود که مسئولیت ناپذیری خود را در پس آن پنهان کنند.
اینان هیچ نمی‌اندیشند کشورها ، مردمان و شیوه‌ی زندگی و فرهنگشان با هم یکسان نیست. یک راه چاره در کشوری ممکنست برای دیگری هیچ بکار نیاید. آخر مگر مردم فرانسه در زمان اشغال آلمان نازی را تنها حمله‌ی متفقین به نُرماندی رهانید که چنین مثالی می‌آورند؟! آیا از کوششهای پارتیزانهای فرانسوی بضد نازیها و کوششهای «فرانسه‌ی آزاد» آگاهی نداشتند یا فراموش کرده یا نمی‌خواهند از آنها نیز یاد کنند؟!. در زیر یک ویدئوی تاریخی از گرفتاریهای فرانسه در زمان جنگ آمده است.

ویدئوی ارزشمند زیر به ایستادگی فرانسه در برابر آلمانها می پردازد :

از شکست تا فیروزی فرانسه در برابر آلمان
📖 کتاب «شیعیگری و شیعیان» (ترجمه‌ی کتاب «التشیع و الشیعه»)

🖌 احمد کسروی


🔸یادداشتها : ۱ـ پوزش (دو از چهار)


نیز بارها در دفترها و نوشتارهایش درباره‌ی اسلام بحث کرده است و از سخنان اوست که اسلام دو تاست : اول ، آنچه پیامبر عربی هزاروسیصدوپنجاه سال پیش بنیاد نهاد و قرنها ادامه یافت. دوم ، آنچه امروز میان مسلمانان رایج است و نزد هر تیره‌ای به رنگی دیگر درآمده است.

هر دوی اینها اسلام نامیده می‌شوند ، در حالی که راستی آنست که این جز از آن است ، بلکه این با آن در تناقض است.

زیرا اسلام یکم ، دینی پاک و خدایی بود که مردم را به یگانگی خدا و ترک پرستش بتها دعوت می‌کرد و مردم را به اندیشیدن و خرد را داور گرفتن و شناخت آیین خدا در آفرینش تشویق می‌نمود ، و این اسلام (اگر خواستی بگو : این کیشهای پراکنده) مردم را به پرستش مردگان و زیارت گنبدها و پیروی از پندارها (اوهام) برانگیخته و آنان را از داوری خرد و اندیشیدن و شناخت آیین خدا بازداشته است.

اسلامِ یکم میان عربها دوستی پدید آورد و آنان را توده‌ای یگانه گردانید و به اوج شکوه و بلندی رسانید ، و این اسلام مردم را به تیره‌هایی پراکنده گردانیده و میانشان دشمنی و کینه پدید آورده و آنان را به بدترین پستی و خواری فروکشانده است.

از نظرات او در دین اینست که مردم همان‌گونه که باید به [هستی] خدا آگاهی داشته باشند ، باید به آیین او در آفرینش نیز آگاه بوده و در زندگی و کارهایشان از آن پیروی کنند و از هر آنچه با آیین خدا مخالف است ، روی‌گردان شوند.

این گفته‌ی خود را به ‌تفصیل شرح داده و از جمله گفته است : برخی مردم هنگامی که بیمار می‌شوند ، با دعا یا با قرآن درمان می‌جویند. اینست می‌بینی که دعا یا آیه‌ای را می‌نویسند و بر خود می‌آویزند یا دعا یا آیه‌ای را می‌خوانند و بر آنان می‌دمند و این کار را از نشانه‌های استواری باور می‌شمارند.

در حالی که این ، نافرمانی با خدا و خروج از فرمان اوست. زیرا خدا برای هر دردی ، دوایی قرار داده و چاره‌ی بیماریها را در درمان [پزشکی] نهاده و هرگز درمان بیماری با دعا نبوده و نخواهد بود و هر آنچه از حکایات در این باره روایت می‌کنند ، از جعلیات است. راستی آن است که این گمراهی ، انبوهی از مردم را که جز خدا کسی شمارشان را نداند ، به نابودی کشانده است.

مانندهای این بسیار است. اینست اگر مردم آیین خدا را در زندگی بشناسند ، از این گرفتاریها رها می‌گردند.



———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📖 کتاب «شیعیگری و شیعیان» (ترجمه‌ی کتاب «التشیع و الشیعه»)

🖌 احمد کسروی


🔸یادداشتها : ۱ـ پوزش (سه از چهار)


از گفته‌های او یکی اینست که کیشهای امروزی ، دین شمرده می‌شوند ، در حالی که حقیقت این است که آنها بیدینی و گمراهی‌اند و دین جز برای آن نیامده که مردم را از گمراهی‌هایی از اینگونه نگاه دارد.

می‌گوید : مسیحیان را برای خود مثال بزن ، آنان خود را پیروان دین می‌شمارند ، در حالی که راستی این است که آنان پیروان بیدینی و گمراهی‌اند. زیرا دین برای آن بود که حقایق را به مردم بیاموزد و آنان را از پیروی پندارها بازدارد ، از جمله : خدا را دارنده‌ی فرزندی شناختن ، یا باور به برخاستن مردی از میان مردگان و به آسمانها رفتنش ، و چشم دوختن به بازآمدنش به جهان. از اینرو ما با گمراهی‌هایی از اینگونه ، بر بایستگی (لزوم) دین و نیاز مردم به آن استدلال می‌کنیم. آری ، ما بر بایستگی دین استدلال می‌کنیم و به خوارشمارندگان آن چنین پاسخ می‌دهیم : اگر مردم دینی نداشته باشند که آنان را راه نماید و گرد هم آورد ، گمراه و پراکنده می‌شوند و هر گروهی پیرو پندارهای دیگری می‌گردد ؛ گروهی عیسا را فرزند خدا و شریک او قرار دادند و گروهی دیگر امور جهان را به دست امامان مرده‌شان سپردند و گروهی دیگر پنداشت که خدا از اینجهان بیزار است و مردم را به ترک آن و زهد ورزیدن فراخواند.

می‌گوید : شگفت‌آور است که این گمراهی‌ها دین شمرده شوند ، در حالی که دین جز برای نگاهداشت مردم از آنها و مانندهایش نیست.

می‌گوید : این کیشها ، دین را نزد دانشمندان خوار کرده و مادیان را بر انکار هستی خدا و باور نداشتن به پیامبران و دشمنی با دین دلیر کرده. بر ما واجب است که با این گمراهی‌ها دشمنی کنیم و با پیروانشان نبرد نماییم.

این اندیشه‌ها او را به مخالفت با کیشها و گمراهی‌ها که در ایران بسیارند برانگیخت. اینبود نخست نوشتارهای پیاپی در مهنامه‌اش «پیمان» نوشت که هفت سال پیاپی منتشر شد تا آنکه تعطیل گشت ، و در روزنامه‌اش «پرچم» که یازده ماه منتشر شد تا آنکه بازداشت گردید. سپس به چاپ کتابها پرداخت و به هر کیش یا گمراهی یک یا دو کتاب اختصاص داد.

کوتاه‌سخن اینکه او برای دفاع از دین و زدودن گمراهیها و وارد کردن مردم به یک دین یگانه ، یک دم نیاسوده تلاش کرد و تلاشهایش میوه داد. زیرا گروه‌هایی از مردم ـ از هر توده و کیشی ـ به‌ویژه جوانان فارغ‌التحصیل مدارس و غیر آنان ، به او روی آوردند. بدینسان هزاران نفر از آنان گرد او جمع شدند و به یاری‌اش برخاستند و به نشر آراء و انتشار کتاب‌هایش پرداختند و نگاهبانی از او را در برابر نیرنگ دشمنانش بعهده گرفتند. اینست این جنبش امروز در ایران نیرومندانه به پیش می‌رود.

آری ، مخالفانش بسیار بیشترند. زیرا شیعیان ، بهائیان ، صوفیان ، مادیان ، سرمایه‌داران ، متعصبان به سعدی و خیام و حافظ ، و کسانی که با جادوگری و استخاره و دعانویسی نان می‌خورند ، همگی بدخواهان او هستند که با او دشمنی و مخالفت می‌کنند. اما راستی چیرگی می‌یابد و چیزی بر آن چیرگی نمی‌یابد و خدا جز آن نمی‌پذیرد که نور خود را کامل کند ، هرچند کافران ناخوش بدارند. [1]



🔹 پانوشت :

1ـ اشاره است به سوره‌ی توبه ، آیه‌ی 32 : وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ. ـ و

———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
علی‌اصغر حکمت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸 امروز چاره چیست؟

🖌 احمد کسروی

🔍 نیازمندیهای ایران ، تغییراتی که باید بکار بست و راه رسیدن به این آرمان.

📊 شمار ساتها : ۷۳

بازپسین پراکنش : شهریور ۱۴۰۱


🔷 کتابخانه‌ی پاکدینی

🔸 این کتاب از سوی «باهَمادِ پاکدینان» و بدست «کوشادِ تلگرام» پراکنده می‌گردد.

کتاب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.


🌸
📖 کتاب «شیعیگری و شیعیان» (ترجمه‌ی کتاب «التشیع و الشیعه»)

🖌 احمد کسروی


🔸یادداشتها : ۱ـ پوزش (چهار از چهار)


اما سبب نوشتن کتاب این بود که جوانی از خانواده‌ای ایرانی در کویت به او پیوست و به نشر این اندیشه در میان کویتی‌ها پرداخت. از اینجا نیاز به کتاب‌های عربی احساس شد و برخی کویتی‌ها از او درخواست تألیف کتابهایی به زبان عربی برای استفاده‌ی خود کردند. او درخواستشان را پذیرفت و از آنجا که تشیع از مذاهب رایج در کویت و عراق است ، تصمیم گرفت اولین کتاب به زبان عربی در این باره باشد ، اینبود این کتاب را نوشت و در دو هفته به پایان رساند ، و می‌خواست در آن بازنگرد و جز پس از انجام اصلاحاتی در آن ، چاپش نکند.

اما حادثه‌ای میان او و خواسته‌اش فاصله انداخت. او در روز پانزدهم جمادی‌الاولی (سال جاری) [1] هنگامی که در یکی از خیابانها به همراه دو جوان برای محافظتش راه می‌رفت ، گروهی از اراذل و اوباش از متعصبان شیعه برای ترور او ، محاصره‌اش کردند. یکی از آنان دو گلوله از پشت به او شلیک کرد. سپس با چاقو و سنگ بر او یورش بردند و از ناحیه‌ی سر ، صورت و سینه ، سیزده زخم بر او وارد کردند.

در این حادثه عبرتی برای عبرت‌گیرندگان بود. زیرا تعداد اراذل بیش از سی نفر بود ، گذشته از کسانی از رهگذران که به آنان پیوستند. او در حالی که غرق در زخمها بود ، بیش از نیم ساعت با آنان ایستادگی کرد تا اینکه افسران پلیس به محل رسیدند و او و دو جوان را نجات داده و به مرکز پلیس رساندند.

نتیجه آنکه این حادثه او را از آنچه برای اصلاح و بهبود کتاب می‌خواست ، بازداشت. زیرا او به درمان نیاز پیدا کرد و کار نوشتن را تا مدتی رها نمود ، و چون برادران کویتی ما درخواست خود را بارها تکرار کردند ، تصمیم گرفتیم کتاب را همان‌گونه که بود چاپ کنیم ، و این را شرح می‌دهیم تا خوانندگان از چگونگی آگاه باشند و اگر در عبارات کتاب چیزی یافتند که نمی‌پسندند ، با ما با چشم‌پوشی رفتار کنند. و امید استوار داریم که آنچه را از اصلاح و بهبود از دست ما بدر رفته است در چاپ دوم جبران کنیم. [2]



🔹 پانوشتها :

1ـ هشتم اردی‌بهشت 1324

2ـ ما نیز بیگمانیم در ترجمه کمیهایی هست. اگر کسانی ایرادهای آن را به ما یادآور شوند منت به گردن ما خواهند داشت. کوشاد تلگرام


———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸
📖 دفتر «در پیرامون شعر و صوفیگری»

🖌 کوشاد تلگرام

🔸 «مفاخر ملی» ، لات و هبل امروزی ایرانیان (سه از چهار)


چنانکه دیده می‌شود ، حکمت از زورِ وزارت خود سودجویی نامردانه کرده تا راه خیانتی که وزارت فرهنگ پیش گرفته بود مانعی در جلو خود نبیند. کسروی پیش از آن در دادگستری داور ، در داستان اوین و رایی که او به زیان دربار رضاشاهی داد (1) ، از رهگذر آن پیشآمد زیانهای فراوانی کشید. چند سالی پس از آن به علت یک بدگمانی زندانی شد و یکایک نوشته‌ها و کتابهایش را بشهربانی بردند و به بررسی پرداختند که آسیبهایی نیز از آن یافت ، اینها همه نشان می‌داد که کسروی بیدی نبود که با چنان بادهایی بلرزد.

وزارت فرهنگ نیز نمی‌خواست گامی به پس بردارد. این بود یک مشت شاعر بی‌ادب به پشتیبانی او در برابر مهنامه به زشتگوییها برخاستند. انجمن ادبی نیز کسروی را «دشمن ادبیات» می‌شناسانید. از اینرو کسروی به آن انجمن رفته و سخنرانی سَهاننده‌ای (2) در زمینه‌ی ادبیات کرد که بخش یکم آن در پیمان چاپ شد و نخست‌وزیر فروغی ، یار و همدست حکمت از چاپ بخش دوم آن بدستیاری اداره‌ی سیاسی (سانسور) جلو گرفت. این سخنرانی نیز در دفتری گرد آمده که در کتابخانه‌ی ما می‌باشد.

اینها را شرح دادیم تا خوانندگان درباره‌ی معنی شعر و «ادبیات» و راه آن در ایران که کسروی در نوشته‌هایش بازنموده بینش بهتری پیدا کنند. به نقشه‌ای که پشت سر «مفاخر ملی» بوده آگاه شوند و رازش را دریابند. خوانندگان برای آگاهیهای بیشتر و دانستن کامل چنین نقشه‌ی خائنانه‌ای باید کتاب «در پیرامون ادبیات» را بخوانند.


🔹 پانوشتها :

1ـ کتاب «ده سال در عدلیه» دیده شود.

2ـ سهیدن (همچون جهیدن) = برانگیخته شدن احساسات. سهانیدن = برانگیختن احساسات.


———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸
محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📖 کتاب «شیعیگری و شیعیان» (ترجمه‌ی کتاب «التشیع و الشیعه»)

🖌 احمد کسروی


🔸یادداشتها : ۲ـ متمم (یک از یک)


نویسنده‌ی کتاب از آنچه نوشته است ، خواستی [=مقصودی] جز بازنمودن [=بیان] راستی نداشته است ، وگرنه میان او و شیعیان چیزی که موجب کینه‌توزی متقابل شود ، وجود نداشته است ، و او از کسانی نیست که به دنبال اغراض[شخصی] باشد ، و خوانندگان خواهند دید که او شیعیانِ نخستین را ستوده و جهادشان در راه راستی و خیزششان برای یاری علویان به رسمیت شناخته است ، و این از روشن‌ترین دلایل بر دوری او از هرگونه غرضی است.

آنگاه او سخنان خود را به دلایلْ مستند کرده است. این شیوه‌ی او در نوشتن است. خواننده می‌تواند در هر سخن و دلیل او تأمل کند و خرد خود را داور قرار دهد تا به آنچه حقیقت می‌بیند حُکم کند ، و علمای شیعه می‌توانند از کیش خود دفاع کنند و اگر دلایل را استوار نمی‌بینند ، آن‌ها را رد کنند.

کوتاه‌سخن اینکه نویسنده جز بازنمودن راستی خواستی نداشته است. او چنانکه گفتیم آرزوی درآوردن مردم به یک دین واحد را دارد و برای تحقق آن آرزوی بزرگ از دو راه تلاش می‌کند :

۱) پرده برداشتن از معنای راست دین ، که سازگار با دانشها و خرد است.

۲) روشن ساختن گمراهی کیشهای پراکنده که مردم را از یکدیگر جدا می‌کنند.

آنچه باید به آن توجه کرد اینست که او از کلمات یا جملاتش قصد هیچ‌گونه توهین یا ابراز کینه و دشمنی نداشته و جز فهماندن معنا خواستی نداشته است. مثلاً از کلمه‌ی «گمراهی» خواستی جز «بیرون رفتن از راه حقیقت» نداشته است ، و همچنین دیگر کلمات.

از جمله کلماتی که ممکن است توهمِ توهین ایجاد کند ، کلمه‌ی «رافضیان» است. در حالی که مؤلف آن را هر جا آورده ، جز برای فهماندن معنا و بازنمودن خواست نیاورده است. زیرا شیعیان تیره‌های پرشماری دارند و این تیره در تاریخ به «رافضیان» شناخته شده‌اند. و نویسنده بازنموده که این کلمه را زیدبن‌علی شهید بر آنان اطلاق کرده است ، و «رَفْض» در لغت به معنای ترک کردن است و چیزی در آن نیست که موجب توهین شود. به هر حال نویسنده در بکار بردن آن ، راه تاریخنویسان را پیموده است.

امید استوار داریم که کتاب مورد پذیرش و پسند برادران عرب ما قرار گیرد و از میان آنان مردانی باهمت برخیزند و دست یاری به سوی ما دراز کنند.

دفترِ نامه‌ی «پرچم»



———————————-

📣 خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot


🌸