فلسفه بدون سانسور
چگونگی تشکیل #حیات بر زمین #مقاله #بخش_دوم درباره بررســی چگونگی آغاز زندگی روی زمین، لازم است ابتدا به کلیات چهارچوب حیات بپردازیم و ببینیم که زندگی در علوم زیستی به چه معناست و در چه محدوده هایی تعریف میشود. حیات بنا به نظر اکثریت دانشمندان در علم…
چگونگی تشکیل #حیات بر زمین
#مقاله
#بخش_سوم
ســلول، نقطه آغازین پدیدارشــدن هــر نمونه از
گونه های زیســتی اســت. هر ســلول به عنوان نقطه شــروع حیات، نیازمند دســتورالعمل، مــواد اولیه و
انرژی بــرای ســاخت آن موجود زنده اســت. برای کشف ریشه مشــترک موجودات زنده نیازمند بررسی
این دستورالعمل هســتیم. دستورالعمل ساخت یک موجود زنده با مولکول DNA در ســلولها نگهداری
میشود. این دستورالعمل که برای تشکیل اندامهای موجودات زنده اســتفاده میشــود، دارای یک زبان مشــترک است که به آن الفبای ژنتیک گفته میشود.
درواقع »دســتور زبان« فرمولی که برای ساخته شدن
انگشت پای ما استفاده شده است، دقیقا مانند »دستور
زبانی« است که فرمول ساخته شدن یک برگ درخت را مشــخص کرده اســت. در این زبان مشــترک، تنها
چهــار حرف وجــود دارد: C ،T ،A و G. و هریک از این حروف نشانگر نام یک مولکول باز آلی )یکی از انواع
ترکیبات شــیمیایی( هستند. دســتورالعمل ساخت
هر جــزء از یک موجــود زنده یا انــواع فعالی شیمایی دیگر زیســتی در قالب رشــته های طولانی از این چهار
حرف که در کنار هم قرار گرفته اند، تعریف می شــود.
براساس عملکرد هر رشــته، بخش مشخص شده ای از دستورالعمل کلی ســاخت موجود زنده با نام ژن
مورد شناســایی قرار میگیرد. به طــور مثال گروهی
از ژنها با عنــوان HOX در دوران جنینی مهره داران مســئول ایجاد اســکلت بدن از دم تا ســر است.
@philosophibisansoor
#مقاله
#بخش_سوم
ســلول، نقطه آغازین پدیدارشــدن هــر نمونه از
گونه های زیســتی اســت. هر ســلول به عنوان نقطه شــروع حیات، نیازمند دســتورالعمل، مــواد اولیه و
انرژی بــرای ســاخت آن موجود زنده اســت. برای کشف ریشه مشــترک موجودات زنده نیازمند بررسی
این دستورالعمل هســتیم. دستورالعمل ساخت یک موجود زنده با مولکول DNA در ســلولها نگهداری
میشود. این دستورالعمل که برای تشکیل اندامهای موجودات زنده اســتفاده میشــود، دارای یک زبان مشــترک است که به آن الفبای ژنتیک گفته میشود.
درواقع »دســتور زبان« فرمولی که برای ساخته شدن
انگشت پای ما استفاده شده است، دقیقا مانند »دستور
زبانی« است که فرمول ساخته شدن یک برگ درخت را مشــخص کرده اســت. در این زبان مشــترک، تنها
چهــار حرف وجــود دارد: C ،T ،A و G. و هریک از این حروف نشانگر نام یک مولکول باز آلی )یکی از انواع
ترکیبات شــیمیایی( هستند. دســتورالعمل ساخت
هر جــزء از یک موجــود زنده یا انــواع فعالی شیمایی دیگر زیســتی در قالب رشــته های طولانی از این چهار
حرف که در کنار هم قرار گرفته اند، تعریف می شــود.
براساس عملکرد هر رشــته، بخش مشخص شده ای از دستورالعمل کلی ســاخت موجود زنده با نام ژن
مورد شناســایی قرار میگیرد. به طــور مثال گروهی
از ژنها با عنــوان HOX در دوران جنینی مهره داران مســئول ایجاد اســکلت بدن از دم تا ســر است.
@philosophibisansoor
مضمون افترای آنان تقریباً چنین است و شما که کمدی آریستو- فانس را تماشا کرده اید می دانید که در آن مردی سقراط نام به روی صحنه می آید و مدعی می شود که می تواند پرواز کند و کارهای بی معنی دیگری از همین دست انجام می دهد، در حالی که روح من خبری از آن کارها ندارد. مرادم از این سخن آن نیست که اگر کسی چنان دانشی داشته باشد تحقیرش کنم. زیرا امثال ملتوس فراوانند و نمی خواهم هر روز یکی از آنان این سخن را بهانه سازد و دعوائی تازه برمن کند. بلکه می گویم که من هرگز گرد آن گونه کارها نگشته ام و شما خود گواه درستی این سخنید. بسیاری از کسان که در این دادگاه حضور دارند بارها سخنان مرا شنیده اند. اگر یکی گواهی دهد که تاکنون سخنی درباره ی آن مسائل از من شنیده است حق دارید دعوی ملتوس را بپذیرید و مرا محکوم کنید. از همین جا می توانید دریافت که ادعاهای دیگری هم که دیگران می کنند تا چه اندازه درست است. نه در آن ادعاها حقیقتی هست و نه در اینکه می گویند من به تربیت جوانان می پردازم و از این راه پول به دست می آورم.
بی گمان بسیار پسندیده است اگر کسی بتواند مانند گرگیاس لئونتینی یا پرودیکوس کئوسی یا هیپیاس الیسی مردمان را تربیت کند. اینان مردانی هستند که از عهده ی تربیت دیگران می توانند برآیند. از این رو هر روز از شهری به شهری می روند و با سخنان دلنشین جوانان را مفتون خود می سازند و بر آن می دارند که از معاشرت هموطنان خود دست بردارند و با پرداخت مزد و قبول منت در حلقه ی درس آنان در آیند، در حالی که همان جوانان هر کدام از هم وطنان خود را که بخواهند به آسانی به استادی بگزینند و در پرتو همنشینی او از تربیت برخوردار شوند بی آنکه در برابر این خدمت مزدی بپردازند. حتی شنیده ام در شهر ما نیز مردی از پاروس سکنی گزیده است و بدین پیشه اشتغال دارد. چند روز پیش کالیاس پسر هیپونیکوس را دیدم. پولی که این مرد تا کنون به سوفیست ها داده بیش از مجموع پول هائی است که دیگران داده اند. به او گفتم: کالیاس گرامی، اگر پسران تو کره اسب یا گوساله بودند و می خواستی کسی را پیدا کنی که با دریافت مزد آنان را بپرورد و بزرگ کند، بی گمان برای این منظور مهتر یا دهقانی بر می گزیدی. اکنون که فرزندان تو آدمیزاده اند کدام کس را برای آموزگاری آنان در نظر گرفته ای تا بتواند قابلیت انسانی را به آنان بیاموزد؟ چون تو دو پسر داری، گمان می کنم در این باره نیک اندیشیده باشی. سرانجام کسی یافته ای که از عهده ی آن کار برآید؟
گفت: البته.
گفتم: کیست؟ از کجا آمده است و چه مزد می گیرد؟
گفت: ائنوس پاری است و پنج مینه می گیرد.
گفتم: اگر او به راستی از آن هنر بهره دارد و بدین ارزانی درس می دهد، مرد نیک بختی است. و نیز اگر آن توانائی را داشتم به آن مباهات می کردم.
#بخش_سوم
@philosophibisansoor
بی گمان بسیار پسندیده است اگر کسی بتواند مانند گرگیاس لئونتینی یا پرودیکوس کئوسی یا هیپیاس الیسی مردمان را تربیت کند. اینان مردانی هستند که از عهده ی تربیت دیگران می توانند برآیند. از این رو هر روز از شهری به شهری می روند و با سخنان دلنشین جوانان را مفتون خود می سازند و بر آن می دارند که از معاشرت هموطنان خود دست بردارند و با پرداخت مزد و قبول منت در حلقه ی درس آنان در آیند، در حالی که همان جوانان هر کدام از هم وطنان خود را که بخواهند به آسانی به استادی بگزینند و در پرتو همنشینی او از تربیت برخوردار شوند بی آنکه در برابر این خدمت مزدی بپردازند. حتی شنیده ام در شهر ما نیز مردی از پاروس سکنی گزیده است و بدین پیشه اشتغال دارد. چند روز پیش کالیاس پسر هیپونیکوس را دیدم. پولی که این مرد تا کنون به سوفیست ها داده بیش از مجموع پول هائی است که دیگران داده اند. به او گفتم: کالیاس گرامی، اگر پسران تو کره اسب یا گوساله بودند و می خواستی کسی را پیدا کنی که با دریافت مزد آنان را بپرورد و بزرگ کند، بی گمان برای این منظور مهتر یا دهقانی بر می گزیدی. اکنون که فرزندان تو آدمیزاده اند کدام کس را برای آموزگاری آنان در نظر گرفته ای تا بتواند قابلیت انسانی را به آنان بیاموزد؟ چون تو دو پسر داری، گمان می کنم در این باره نیک اندیشیده باشی. سرانجام کسی یافته ای که از عهده ی آن کار برآید؟
گفت: البته.
گفتم: کیست؟ از کجا آمده است و چه مزد می گیرد؟
گفت: ائنوس پاری است و پنج مینه می گیرد.
گفتم: اگر او به راستی از آن هنر بهره دارد و بدین ارزانی درس می دهد، مرد نیک بختی است. و نیز اگر آن توانائی را داشتم به آن مباهات می کردم.
#بخش_سوم
@philosophibisansoor
فلسفه بدون سانسور
#بخش_دوم ☘ مراحل رشد جنین 👈مراحل رشد جنین در آیات 12 تا 14 سوره مومنون بیان شده است: مؤمنون: ☘وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ«12» ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَكِینٍ«13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا…
#بخش_سوم
☘ منی آب پستی است
سوره سجده/8:
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ
ترجمه :
🔸سپس نسل او (انسان) را از چكيده آبى پست مقرر فرمود.
#قرآن در این 👆آیه بیان میکند که منی آب پستی است درحالیکه امروزه مشخص شده است كه مني يكي از برترين پديده هاي حياتي است.
🔹در هر قطره ي آن ميليونها اسپرم زنده ي در حال فعاليت همراه با همه ي مواد لازم مثل غذا و آب و مواد حفاظتي وجود دارند. اما انسان بي اطلاع گذشته گمان مي كرد كه مني آبي پست و بي ارزش و نفرت انگيز است و #محمد همين ايده ي غلط عوام را وارد #قرآن كرده است.
☘ خروج منی از بین ستون فقرات و دنده ها
طارق/5 تا 7:
فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ«5» خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ«6» یخْرُجُ مِنْ بَینِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ«7»
ترجمه:
🔸پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است (5) از آب جهنده اى خلق شده (6) كه از بين ستون فقرات و استخوانهاى سينه بيرون مى آيد.
#قرآن در این آیات بیان میکند که خروج منی از بین ستون فقرات و دنده هاست. در آیه 172 اعراف نیز مي گويد" نسل آدم را از پشت انسان برگرفته است" كه مؤيد همان آيات قبل است.
🔹امروزه مشخص است كه مني در بيضه ها ساخته شده و در كيسه ي مني ذخيره مي شود و از مجراي ادرار خارج مي شود و محل ساخت و مسير خروج آن هيچ ربطي به ستون فقرات و سينه ندارد.[2] اين غلط، ريشه در خرافات باستاني دارد.
🔸مثلا Hippocrates پزشك يوناني در 2500 سال قبل معتقد بود كه مني از مغز سرچشمه مي گيرد و سپس وارد نخاع موجود در ستون فقرات مي شود و از آنجا به كليه و بيضه و مجراي ادرار مي رود.[3]
🔹همچنين در تورات (3000 سال پيش) در موارد متعدد بهمين مطلب اشاره شده است از جمله یهوه در خطاب به يعقوب مي گويد "پادشاهان بسيار از پشت (صلب) تو پديد خواهند آمد".[4]
👆اين غلط نیز در بين اعراب از قديم و حتی تا امروز شایع است.
نتیجه گیری:
🔸چنانچه مشاهده كرديد #محمد مطالب مربوط به انسان و طبيعت را از محيطش گرفته است و وارد قرآن كرده است. كه چنانچه انتظار مي رود اين مطالب عمدتا غلطند چون بدور از هرگونه تحقيق علمي يا كارشناسي بوده است.
🔹بدتر اينكه بعضي از مطالب را #قرآن پر خطاتر از محيط مطرح كرده است. مثلا در حاليكه فلاسفه ي يوناني كروي بودن زمين را بيش از هزار سال قبل از محمد مطرح كرده بودند قرآن زمين را مسطح مي داند كه در ادامه بحث به ان ميپردازيم.
👈مثال ديگر رشد جنين است كه #محمد عينا از محيط گرفته است ولي آنچه محمد نقل كرده است ضعيفتر و مغلوط تر از اصل مطلب است.
📚منابع متن بالا _______________
1️⃣ Corpus Medicorum Graecorum: Galeni de Semine (Galen: On Semen) (Greek text with English trans. Phillip de Lacy, Akademic Verlag, 1992) section I:9:1-10 pp. 92-95, 101
2️⃣ http://www.gomaneh.com/5406/5406/
3️⃣ Hippocratic Writings, Penguin Classics, 1983, pgs.317-318
4️⃣ Torah, Genesis 35:11
#نقد_قران
#نقد_اسلام
@philosophibisansoor
#بخش_سوم
☘ منی آب پستی است
سوره سجده/8:
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ
ترجمه :
🔸سپس نسل او (انسان) را از چكيده آبى پست مقرر فرمود.
#قرآن در این 👆آیه بیان میکند که منی آب پستی است درحالیکه امروزه مشخص شده است كه مني يكي از برترين پديده هاي حياتي است.
🔹در هر قطره ي آن ميليونها اسپرم زنده ي در حال فعاليت همراه با همه ي مواد لازم مثل غذا و آب و مواد حفاظتي وجود دارند. اما انسان بي اطلاع گذشته گمان مي كرد كه مني آبي پست و بي ارزش و نفرت انگيز است و #محمد همين ايده ي غلط عوام را وارد #قرآن كرده است.
☘ خروج منی از بین ستون فقرات و دنده ها
طارق/5 تا 7:
فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ«5» خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ«6» یخْرُجُ مِنْ بَینِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ«7»
ترجمه:
🔸پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است (5) از آب جهنده اى خلق شده (6) كه از بين ستون فقرات و استخوانهاى سينه بيرون مى آيد.
#قرآن در این آیات بیان میکند که خروج منی از بین ستون فقرات و دنده هاست. در آیه 172 اعراف نیز مي گويد" نسل آدم را از پشت انسان برگرفته است" كه مؤيد همان آيات قبل است.
🔹امروزه مشخص است كه مني در بيضه ها ساخته شده و در كيسه ي مني ذخيره مي شود و از مجراي ادرار خارج مي شود و محل ساخت و مسير خروج آن هيچ ربطي به ستون فقرات و سينه ندارد.[2] اين غلط، ريشه در خرافات باستاني دارد.
🔸مثلا Hippocrates پزشك يوناني در 2500 سال قبل معتقد بود كه مني از مغز سرچشمه مي گيرد و سپس وارد نخاع موجود در ستون فقرات مي شود و از آنجا به كليه و بيضه و مجراي ادرار مي رود.[3]
🔹همچنين در تورات (3000 سال پيش) در موارد متعدد بهمين مطلب اشاره شده است از جمله یهوه در خطاب به يعقوب مي گويد "پادشاهان بسيار از پشت (صلب) تو پديد خواهند آمد".[4]
👆اين غلط نیز در بين اعراب از قديم و حتی تا امروز شایع است.
نتیجه گیری:
🔸چنانچه مشاهده كرديد #محمد مطالب مربوط به انسان و طبيعت را از محيطش گرفته است و وارد قرآن كرده است. كه چنانچه انتظار مي رود اين مطالب عمدتا غلطند چون بدور از هرگونه تحقيق علمي يا كارشناسي بوده است.
🔹بدتر اينكه بعضي از مطالب را #قرآن پر خطاتر از محيط مطرح كرده است. مثلا در حاليكه فلاسفه ي يوناني كروي بودن زمين را بيش از هزار سال قبل از محمد مطرح كرده بودند قرآن زمين را مسطح مي داند كه در ادامه بحث به ان ميپردازيم.
👈مثال ديگر رشد جنين است كه #محمد عينا از محيط گرفته است ولي آنچه محمد نقل كرده است ضعيفتر و مغلوط تر از اصل مطلب است.
📚منابع متن بالا _______________
1️⃣ Corpus Medicorum Graecorum: Galeni de Semine (Galen: On Semen) (Greek text with English trans. Phillip de Lacy, Akademic Verlag, 1992) section I:9:1-10 pp. 92-95, 101
2️⃣ http://www.gomaneh.com/5406/5406/
3️⃣ Hippocratic Writings, Penguin Classics, 1983, pgs.317-318
4️⃣ Torah, Genesis 35:11
#نقد_قران
#نقد_اسلام
@philosophibisansoor
هرکه ناموخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
«رودکی»
ملتی که تاریخ گذشته اش را نمی خواند و نمی داند، همه چیز را خودش باید تجربه کند. آیا فرصت این کار را دارد؟ از این دردناکتر نمی شود که تجربه ای را به قیمت گزاف به دست می آوریم ولی نگاه نمی داریم، یک
نسل، دو نسل میگذرد همه یادمان می رود و آن وقت دوباره روز از نو روزی از نو»
تاریخ، دریچه ای است به زندگی پدران و اجدادمان، نگاهی است به حوادث، رویدادها و حرکتها؛ به عوامل بازدارنده با پویا، و به رخدادهای بی ثمر یاتأثیرگزار.
آشنائی با تاریخ، آشنائی با نقش بازیگران و دست اندرکاران است. چه دشمنان خارجی و عمال گمراه داخلی شان و چه قهرمانان ایثارگر و آگاه تاریخ، زندگی دور و دراز یک ملت در یک سرزمین و در یک سفر طولانی است تاریخ، پلی است میان گذشته و آینده که از امروز عبور می کند. بدون
شناخت دیروز هرگز قادر نخواهیم بود امروز روشن تر و فردای بهتری برای خودمان بسازیم احمد کسروی در مورد اهمیت آگاهی از تاریخ، می نویسد: «جنبش مشروطه خواهی با پاکدلی ها آغازید ولی با ناپاکدلی ها بپایان رسیده... مردم ندانستند آن چگونه آمد و چگونه رفت، و انگیزه نا انجام ماندنش چه بود.... نا آگاهی ایرانیان از سود و زیان، و سستی اندیشه های ایشان باندازه ایست که... بچون و چرائی برخاسته اند... مردم ایران گرفتار پراکندگی اندیشه اند، و شما ده تن را که دارای یک راه و یک اندیشه باشند، نتوانید یافت... پیش آمد مشروطه زمینه دیگری برای پراکنده اندیشی ها شده بود... در یک جنبشی که هزاران مردان ارجمند و پاک کوشش برخاستند، و هزاران جوان جان در راه آن باختند، بی خردانی از نا آگاهی این را یک پیش آمد بسیار کوچکی وانموده و چنین می گفتند: چیزی بود دیگران پیش آورده بودند و خودشان هم برداشتند.»
#امیرحسین_اردلان
#خداسالاری_و_درماندگی
#بخش_سوم
@philosophibisansoor
«رودکی»
ملتی که تاریخ گذشته اش را نمی خواند و نمی داند، همه چیز را خودش باید تجربه کند. آیا فرصت این کار را دارد؟ از این دردناکتر نمی شود که تجربه ای را به قیمت گزاف به دست می آوریم ولی نگاه نمی داریم، یک
نسل، دو نسل میگذرد همه یادمان می رود و آن وقت دوباره روز از نو روزی از نو»
تاریخ، دریچه ای است به زندگی پدران و اجدادمان، نگاهی است به حوادث، رویدادها و حرکتها؛ به عوامل بازدارنده با پویا، و به رخدادهای بی ثمر یاتأثیرگزار.
آشنائی با تاریخ، آشنائی با نقش بازیگران و دست اندرکاران است. چه دشمنان خارجی و عمال گمراه داخلی شان و چه قهرمانان ایثارگر و آگاه تاریخ، زندگی دور و دراز یک ملت در یک سرزمین و در یک سفر طولانی است تاریخ، پلی است میان گذشته و آینده که از امروز عبور می کند. بدون
شناخت دیروز هرگز قادر نخواهیم بود امروز روشن تر و فردای بهتری برای خودمان بسازیم احمد کسروی در مورد اهمیت آگاهی از تاریخ، می نویسد: «جنبش مشروطه خواهی با پاکدلی ها آغازید ولی با ناپاکدلی ها بپایان رسیده... مردم ندانستند آن چگونه آمد و چگونه رفت، و انگیزه نا انجام ماندنش چه بود.... نا آگاهی ایرانیان از سود و زیان، و سستی اندیشه های ایشان باندازه ایست که... بچون و چرائی برخاسته اند... مردم ایران گرفتار پراکندگی اندیشه اند، و شما ده تن را که دارای یک راه و یک اندیشه باشند، نتوانید یافت... پیش آمد مشروطه زمینه دیگری برای پراکنده اندیشی ها شده بود... در یک جنبشی که هزاران مردان ارجمند و پاک کوشش برخاستند، و هزاران جوان جان در راه آن باختند، بی خردانی از نا آگاهی این را یک پیش آمد بسیار کوچکی وانموده و چنین می گفتند: چیزی بود دیگران پیش آورده بودند و خودشان هم برداشتند.»
#امیرحسین_اردلان
#خداسالاری_و_درماندگی
#بخش_سوم
@philosophibisansoor