فلسفه بدون سانسور
1.42K subscribers
162 photos
119 videos
124 files
30 links
هر آنچه که یک ذهن اندیشمند نیاز دارد

کتاب

کلیپ فلسفی

مطالب ناب فلسفی و علمی




جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
Download Telegram
◼️جباران سه نوع اند: برخی از طرف مردم انتخاب می شوند، برخی به زور سلاح و نظامی گری بر مسند می نشینند، و دسته ای نیز استبداد را به ارث می برند. آنان که از طریق جنگ به قدرت می رسند چنان عاقلانه عمل می کنند که هیچ کس شک ندارد (که ایشان) سرزمینی را فتح کرده و بر آن حکومت میکنند.

آنها که در خاندان سلطنتی به دنیا می آیند، دست کمی از دیگر جباران ندارند، زیرا از سینه ی استبداد شیر خورده اند و همراه با این شیر، خصایل یک ظالم را به ارث می برند؛ اینان مردم را بردگان موروثی خود می انگارند. از نظر خلق و خو و طبع شخصیتی و فردی نیز، خواه سخاوتمند باشند خواه خسیس، اریکه ی قدرت و سلطنت را جزیی از دارایی های شخصی خود می دانند.

و اما آن که توسط مردم به قدرت می رسد، گرچه به نظر می رسد که ملایم تر و قابل تحمل تر است، اما وقتی خود را در موقعیتی برتر می یابد و در مقام عظمت و نفوذ قرار می گیرد بعید است از قدرت دست بکشد. چنین حاکمی معمولا تصمیم می گیرد که حکومت تفویضی از سوی مردم به خود را به صورت موروثی در آورد و هنگامی که وراث او نیز چنین طرز تفکری را بپذیرند، چنان به بی رحمی و قساوت و ستمگری روی می آورند که از بقیه ی جباران نیز پیشی می گیرند، زیرا آنها برای مهار مردم و تحميل استبداد، ناچارند با توسل به زور و ارعاب، خاطرهی آزادی را از اذهان مردم پاک کنند و معمولا در این کار موفق می شوند. قبول دارم که بین این سه نوع استبداد تفاوت وجود دارد، اما باید بگویم هیچ یک را نمی توان بر دیگری ترجیح داد.

#تین_دولابوئتی
#بردگی_اختیاری

@philosophibisansoor
اگر #انسانها کر نباشند، غرش زنده باد #آزادی!! را حتا از زبان جانوران فاقد شعور نیز می شوند. بسیاری از آنها اندکی پس از اسارت می میرند درست همانند ماهی ای که از آب جدا مانده باشد. اما اینان (انسانها) چشمان خود را بر نور #حقیقت بسته اند و هیچ رغبتی به حفظ آزادی طبیعی خود نشان نمی دهند.

اگر قرار بود حیوانات و وحوش برای خود یک سلسله پادشاهی تأسیس کنند، اصالت و اشرافیت آنها براساس میزان آزادی خواهی شان معین می شد. همه ی حیوانات، از قوی ترین و بزرگترین گرفته تا ضعیفترها و کوچکترها، وقتی به #دام گرفتار می شوند، چنان با چنگ و دندان و منقار و سم و شاخ و... #مقاومت می کنند که هر ناظری به آسانی در می یابد که آنها برای بازپس گیری آزادی شان چنین می کنند، و اگر از دام اسارت رهایی نیابند می توان دید که چطور در حسرت آزادشدن، پژمرده و غمگین می شوند.

آنها هرگز از #اسارت و در #بردگی زیستن لذت نمی برند. چه توضیحی بهتر از رفتار فیلی است که به دام افتاده و تا آخرین ذرهای انرژی خود را صرف می کند، پای می گوید و عاج خود را به درختان می زند و از بیخ جدا می کند تامگر از دست #شکارچی رهایی یابد؛ رفتاری که گویای شعور حیوانی او برای آزاد شدن است و او در این راه، عاج خود را فدا می کند و به عنوان خون بهای آزادی اش می دهد......

#تین_دولابوئتی
#بردگی_اختیاری
@philosophibisansoor
باورنکردنی است که وقتی یک ملت فرمانبردار می شود، چه زود آزادی خود را به فراموشی می سپارد و چنان آن را از یاد می برد که دیگر هرگز تصوری از بازیافتن آن به خود راه نمی دهد، و چنان سهل و آسان و در کمال میل مطیع می شود که هر ناظری گمان می کند آنان بیش از آن که چیزی به نام آزادی را از دست داده باشند، چیز دیگری موسوم به بردگی را به دست آورده اند. درست است که به انقیاد در آوردن مردم، در ابتدای کاری دشوار و محدود است، به طوری که به کارگیری زور لازم می آید، اما نسل بعد به آسانی اطاعت را می پذیرد و آن را به سیاق گذشتگان خود بدیهی و غیرقابل تردید میانگارد. به همین دلیل است که بسیاری از انسانهایی که زیر یوغ زاده می شوند و زیر همان یوغ پرورش می یابند و بزرگ می شوند و با بردگی خو می گیرند، آن را وضعی کاملا عادی و بی عیب تصور میکنند. این مردمان از حقوق خود آگاه نیستند و صورت دیگری از حکومت را نمی شناسند و شرایطی را که در آن پا به جهان گذاشته اند کاملا طبیعی می پندارند. البته نسل آینده همواره نقاط ضعف و زوایای تاریک زندگی و مناسبات گذشتگان را میکاود و در میان کتاب ها و آثار آنها به کنکاش می پردازد. با این همه، نفوذ قدرتمند سنت و عادت پذیری، به ویژه عادت به اطاعت، هیچکدام قانع کننده و تو چیه گر نیستند...

#تین_دولابوئتی
#بردگی_اختیاری

@philosophibisansoor
وقتی هزاران و بلکه #میلیونها تن، از مقابله با کسی که به جز ستم و اسارت و بیدادگری بر #مردم هیچ چیز دیگری ندارد، خودداری می کنند، این را چه می توان نام نهاد؟ آیا این #ترس است؛ همه می دانیم که پلیدی و شرارت حدی دارد که نمی توان از آن فراتر رفت. ممکن است در با ده نفر از یک نفر بترسند، اما وقتی صدها، هزاران، و میلیونها نفر در برابر سلطه ی یک تن دم برنمی آورند و از خود دفاع نمی کنند، نمی توانیم آن را ترس بنامیم؛ زیرا #ترس ممکن نیست به این اندازه باشد، همانگونه که اگر یک نفر بخواهد در برابر یک #ارتش بایستد با سلطنتی را سرنگون سازد، نشانه ی شجاعت او نیست. پس این چه پلیدی #هیولاواری است که حتا واژه ی ترس را برنمی تابد. پلیدی ای که هیچ نامی برای آن وجود ندارد، طبیعت نشانی از آن به ما نمی دهد، و زبانهای ما از بیان آن قاصر است؟

#تین_دولابوئتی
#بردگی_اختیاری

@philosophibisansoor
اگر #انسانها کر نباشند، غرش زنده باد #آزادی!! را حتا از زبان جانوران فاقد شعور نیز می شوند. بسیاری از آنها اندکی پس از اسارت می میرند درست همانند ماهی ای که از آب جدا مانده باشد. اما اینان (انسانها) چشمان خود را بر نور #حقیقت بسته اند و هیچ رغبتی به حفظ آزادی طبیعی خود نشان نمی دهند.

اگر قرار بود حیوانات و وحوش برای خود یک سلسله پادشاهی تأسیس کنند، اصالت و اشرافیت آنها براساس میزان آزادی خواهی شان معین می شد. همه ی حیوانات، از قوی ترین و بزرگترین گرفته تا ضعیفترها و کوچکترها، وقتی به #دام گرفتار می شوند، چنان با چنگ و دندان و منقار و سم و شاخ و... #مقاومت می کنند که هر ناظری به آسانی در می یابد که آنها برای بازپس گیری آزادی شان چنین می کنند، و اگر از دام اسارت رهایی نیابند می توان دید که چطور در حسرت آزادشدن، پژمرده و غمگین می شوند.

آنها هرگز از #اسارت و در #بردگی زیستن لذت نمی برند. چه توضیحی بهتر از رفتار فیلی است که به دام افتاده و تا آخرین ذرهای انرژی خود را صرف می کند، پای می گوید و عاج خود را به درختان می زند و از بیخ جدا می کند تامگر از دست #شکارچی رهایی یابد؛ رفتاری که گویای شعور حیوانی او برای آزاد شدن است و او در این راه، عاج خود را فدا می کند و به عنوان خون بهای آزادی اش می دهد......

#تین_دولابوئتی
#بردگی_اختیاری
@philosophibisansoor
وقتی هزاران و بلکه #میلیونها تن، از مقابله با کسی که به جز ستم و اسارت و بیدادگری بر #مردم هیچ چیز دیگری ندارد، خودداری می کنند، این را چه می توان نام نهاد؟ آیا این #ترس است؛ همه می دانیم که پلیدی و شرارت حدی دارد که نمی توان از آن فراتر رفت. ممکن است در با ده نفر از یک نفر بترسند، اما وقتی صدها، هزاران، و میلیونها نفر در برابر سلطه ی یک تن دم برنمی آورند و از خود دفاع نمی کنند، نمی توانیم آن را ترس بنامیم؛ زیرا #ترس ممکن نیست به این اندازه باشد، همانگونه که اگر یک نفر بخواهد در برابر یک #ارتش بایستد با سلطنتی را سرنگون سازد، نشانه ی شجاعت او نیست. پس این چه پلیدی #هیولاواری است که حتا واژه ی ترس را برنمی تابد. پلیدی ای که هیچ نامی برای آن وجود ندارد، طبیعت نشانی از آن به ما نمی دهد، و زبانهای ما از بیان آن قاصر است؟

#تین_دولابوئتی
#بردگی_اختیاری

@philosophibisansoor