انجمن علمی فلسفه علم شریف
11.7K subscribers
1.35K photos
66 videos
243 files
1.09K links
انجمن‌ علمی فلسفه‌علم دانشگاه صنعتی شریف

ارتباط با ما:
@Philofscisharif

سایت گروه:
https://philsci.sharif.ir

کانال آرشیو فایل‌ها:
@philsharif_archive

آدرس گروه فلسفه علم:
https://maps.app.goo.gl/J75NkLxV9TJmi2WJ9
Download Telegram
#اطلاعیه

🔸 نتایج انتخابات انجمن علمی فلسفه علم به شرح زیر است:
🔰اعضای اصلی(به ترتیب آرا):
بهزاد خداقلیزاده
علی سلطان‌زاده
بهراد موسوی
محسن میرزاده
اشکان رزاقی

🔰 اعضای علی‌البدل:
سیما قاسمی
ابراهیم قهاری

🔹 همچنین، طی جلسه‌ای که با حضور اعضای جدید انجمن علمی فلسفه علم، مورخ ۱ آذر ۹۹ برگزار گردید، جناب آقای علی سلطان‌زاده به عنوان دبیر انجمن علمی فلسفه علم انتخاب شد.

🔸 برای انجمن علمی جدید، آرزوی موفقیت داریم.

—————
🆔: @philsharif
سلسله‌جلسات حلقه‌ی #فلسفه_و_فیزیک ژرفا

🧪 علم‌زدگی (scientism): مسیری از انکار خدا تا نفی انسان
👤 دکتر نیما نریمانی (دانشگاه تهران)
چهارشنبه، ۵ آذرماه؛ ساعت ۱۳:۳۰
📍 جهت شرکت در برنامه، در زمان برگزاری، به‌عنوان میهمان وارد پیوند زیر شوید:
vc.sharif.edu/ch/physics-stu

🆔 @Zharfa90
👍1
Schedule.pdf
91.5 KB
#برنامه

برنامه زمانبندی سمینار “هنر، فلسفه و تاریخ علم ایران در عصر صفویه”

لینک شرکت در این سمینار:
https://vc.sharif.edu/ch/phil-scicom

——————
🆔: @philsharif
Forwarded from فلسفه علم
با سلام و احترام

انجمن فارغ‌التحصیلان گروه فلسفۀ دانشگاه تربیت مدرس در نظر دارد با همکاری گروه و انجمن علمی-دانشجویی فلسفه سلسله‌برنامه‌هایی را درخصوص گزینه‌های شغلی پیش روی فارغ‌التحصیلان فلسفه و منطق برگزار کند. نخستین جلسۀ برخطِ این برنامه در روز چهارشنبه 12 آذر 1399 باعنوان «بدیل آکادمی؛ چه راه‌هایی، جز آکادمی، پیش روی فلسفه‌خوانده‌ها است؟» به شرح زیر برگزار می‌شود:

معیشت فیلسوفان در عصر اینستاگرام

حسین بیات (مدیر مؤسسۀ فرهنگی خانۀ آشنا)

زندگی با بافتنی، زندگی با کار

سید احمد موسوی خوئینی (مترجم و مدیر انتشارات ترجمان علوم انسانی)

آیا همۀ راه‌ها به آکادمی ختم می‌شود؟

وحید سهرابی‌فر (مدیرگروه فلسفۀ دین دانشگاه ادیان و مذاهب)

 

ساعت 14 تا 17

لینک شرکت در سمینار: https://vclass2.modares.ac.ir/b/dav-s20-hiv-kb4

شرکت برای عموم آزاد است.

@philosophyofscience
Forwarded from Philosophy Cafe ♨️ (علی سلطان زاده)
🗯 پل فایرابند کتابی داره به اسم «علیه روش». انتشار اول این کتاب، تو سال 1975 بوده. مهدی قوام صفری این کتاب رو به فارسی ترجمه کرده؛ که به نظر بندۀ حقیر، ترجمۀ مناسبی از این کتاب نیست.
این کتابِ 20 فصلی، مورد سوءفهم‌های زیادی قرار گرفت (حتی از سوی فیلسوفان علم) و فایرابند توی مقدمه‌ای که سال 1993 بر این کتاب می‌نویسه، میگه جای خالی ایمره لاکاتوش (که دوست نزدیک فایرابند بود و قبل از انتشار اول کتاب «علیه روش» فوت شد) رو حس می‌کنه، چون اگه لاکاتوش زنده بود، این حجم عظیم انتقاداتِ مکتوب (که در مورد «علیه روش» نوشته شد) رو با هم می‌خوندن و کلی می‌خندیدن. چرا فایرابند چنین حرفی می‌زنه؟ به نظرم به این دلیله که خیلی از کسانی که از فایرابند انتقاد می‌کنن، حتی نوشته‌ای از خود فایرابند رو نخوندن، چه برسه به این‌که حرفهاش رو اساساً متوجه شده باشن.

🗯 یکی از بدفهمی‌هایی که از حرف‌های فایرابند شده، مربوط به این جملۀ معروفه: "هر چیزی امکان‌پذیر است" (anything goes). فایرابند توی مقدمۀ 1993 می‌نویسه که افراد به اشتباه تصور می‌کنن منظور اون از این جمله، یک "اصل روش‌شناختی" برای علمه و اون داره یک تز روش‌شناختی صادر می‌کنه. در حالی که فایرابند با هر "اصل روش‌شناختی جهان‌شمول" در مورد علم مخالفه. آیا مخالفان و منتقدان فایرابند، از خودشون پرسیدن که چرا فایرابند با "اصل روش‌شناختی جهان‌شمول" مخالفه؟ حرف فایرابند اینه که اگه ما تمام تاریخ علم رو با جزئیات بخونیم (منظور از "تاریخ علم"، کارها و نوشته‌های کسانی در طول تاریخه که امروزه ما اون‌ها رو به عنوان "دانشمند" می‌شناسیم)، اون‌وقت می‌بینیم که ««هیچ»» روش و قاعدۀ روش‌شناختی‌ای وجود نداره که توسط ««همۀ»» این افراد رعایت شده باشه.

🗯 آیا این حرف فایرابند "به وضوح" غلط نیست؟ ما "می‌دونیم" که علم طبیعی بر مبنای "قواعد عقلانی" و "روش‌های مستحکمی" جلو اومده و تا به این‌جا رسیده. توضیح فایرابند برای این حرف عجیبش چیه؟ فایرابند توی فصول 2 تا 5 این کتاب (4 فصل)، چهار قاعدۀ روش‌شناختی که فیلسوفان علم به طور رایج تصور می‌کنن که بر علم حاکمه رو بررسی می‌کنه و با مثال‌های تاریخی نشون میده که ««همۀ»» این قواعد در طول تاریخ علم و توسط دانشمندان نادیده گرفته شدن و حتی نقض شدن: مثلاً دانشمندان بارها نظریات ابطال‌شده رو نگه داشتن و کنار نذاشتن؛ نظریات به لحاظ "تجربی" ضعیف‌تر رو به نظریات قوی‌تر ترجیح دادن؛ دو نظریۀ متناقض با هم رو هم‌زمان پذیرفتن و حتی فرضیه‌های موضعی (فرنگی‌ها بهش میگن ad hoc و خیلی از فیلسوفان علم فکر میکنن این فرضیه‌ها چیز بدی‌ان و دانشمندا اصلاً ازشون استفاده نمی‌کنن!) به نظریات پذیرفته‌شده اضافه کردن تا اون نظریه رو نگه دارن.

🗯 نکتۀ جالب موردکاوی‌های فایرابند در مورد تاریخ علم اینه که اون به دنبال موارد حاشیه‌ای و کم‌اهمیت تاریخ علم نیست. اتفاقاً به دنبال دانشمندان بزرگه تا نشون بده اگه این افراد این قواعد روش‌شناختی رو نقض نمی‌کردن، اصلاً علم جلو نمیرفت. از فصل 6 تا 14 این کتاب (9 فصل) فایرابند فقط به موردکاوی گالیله، که به عنوان قهرمان و اسطورۀ علم مدرن شناخته میشه، می‌پردازه تا نشون بده از دل‌ِ نوشته‌ها و بحث‌های گالیله، ««هیچ»» قاعدۀ روش‌شناختی یا "عقلانی" ««واحدی»» نمیشه استخراج کرد: گالیله بعضی از اوقات پروپاگاندا می‌کنه؛ بعضی اوقات ادعا می‌کنه که باید به عقل بیشتر از حواس تجربی بها داد؛ بعضی اوقات ادعا می‌کنه که به حواس تجربی باید بیشتر از عقل بها داد؛ مثلاً گالیله همه‌ش دعوت می‌کنه که آسمون رو باید با تلسکوپ مشاهده کرد، اما هیچ دلیل نظری‌ای در اختیار نداره که توضیح بده چرا فکر می‌کنه تلسکوپ تصویر "حقیقی" یا "حقیقی‌تر"ی از آسمون نشون میده.

📢 فصل 16 کتاب، طولانی‌ترین فصل کتابه: 45 صفحه‌ست. توی این فصل، فایرابند مفهوم "قیاس‌ناپذیری" رو (که خیلی از مخالفان فایرابند اصلاً نمی‌دونن قیاس‌ناپذیری دقیقاً چیه و هم‌چنین نمی‌دونن فایرابند این مفهوم رو برای توضیح چه پدیدۀ پرتکراری در طول تاریخ علم به کار می‌گیره) شرح می‌ده.
به نظر من، فایرابند یکی از مصادیق بارز عبارت "خلاف جریان" محسوب میشه؛ اما خلاف چه جریانی؟ خلاف جریان بسیاری از فیلسوفان آکادمیک که فقط با خوندن چهار تا فیلسوف از قرن بیستم و بیست و یکم در مورد تمام پدیده‌های مهم و پیچیدۀ انسانی و اجتماعی (از جمله علم طبیعی) و هم‌چنین در مورد کل فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، صرفاً با یه سری استدلال (یا به تعبیر خودشون "آرگیومنت") و منطق‌بازی و نمادپردازی نظر میدن و حرف ‌می‌زنن و می‌نویسن.

نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh

@philosophycafe
#سخنرانی_آنلاین

🔰 عنوان ارائه: طبیعتگرایی روش‌شناختی و تأثیر آن بر رابطه علم و دین
👤 ارائه‌دهنده: یوسف دانشور(استاد موسسه پژوهشی امام خمینی)

📅 زمان: 12 آذر 1399؛ ساعت 15
این سخنرانی در اتاق مجازی زیر برگزار خواهد شد:
🌐 https://vc.sharif.edu/ch/philsci-speech

🔸 طبیعت‌‌گرایی روش‌‌شناختی، به معنای التزام به تمسک انحصاری به علل و قوانین طبیعی و اجتناب از تمسک به علل فراطبیعی و داده‌‌های وحیانی در تبیین علمی پدیده‌‌های طبیعی، از ویژگی‌‌های مایز علم ‌‌جدید از حوزه‌‌های دیگر معرفت و تجربه بشری است. همین ویژگی در علم جدید است که منشأ عمده تعارض‌‌ها بین علم و دین است. این تعارض‌‌آفرینی با ماهیت روش‌‌شناختی اصل مذکور چندان سازگار به نظر نمی رسد، چرا که التزامی صرفاً روش‌‌شناختی نباید با هیچ داده وجود‌‌شناختی در تعارض افتد. از این رو، می توان نتیجه گرفت که طبیعت‌‌گرایی آن گونه که در علم به‌‌کار‌‌گرفته می‌‌شود عاری از مؤلفه‌‌ها یا ‌‌ملحقات متافیزیکی نیست. این ادعا اگر پذیرفته‌‌شود ضرورت فراهم آوردن توجیه معرفت‌‌شناختی را برای طبیعت‌‌گرایی مذکور نتیجه خواهد داد. چنین توجیهی لاجرم باید یک نگاه متافیزیکی خاص باشد. کاندیداهای که به نظر می رسند عبارت هستند از طبیعت‌‌‌‌گرایی متافیزیکی، الهیات دئیستی و اصل بستار علی فیزیکی. هر کدام از این گزینه ها با مشکلاتی جدی مواجه هستند. به نظر می‌‌رسد این وضعیت ما را با دو گزینه در برخورد با طبیعت‌‌گرایی روش‌‌شناختی مواجه می‌‌سازد: دست شستن از آن یا تصفیه آن از مؤلفه‌‌های متافیزیکی به گونه‌‌ای که حقیقتاً به مثابه اصلی روش‌‌شناختی عمل کند. این که هر کدام از این گزینه‌‌ها با چه مشکلات عملی و نظری‌‌ای مواجه خواهد بود و چه تأثیری بر رابطه علم و دین خواهد داشت جای بحث و بررسی دارد.

——————
🆔: @philsharif
Forwarded from فرهنگ و علم
🔰🔰🔰

🔸معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف با همکاری دانشکده فلسفه علم و انجمن علمی دانشکده فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف برگزار می کند:

🔹 وبینارهای شبانه Sharif Frontiers

🔹شب یازدهم، حوزه فلسفه علم و فناوری

🔹بررسی آخرین مباحث و مرزهای دانش در حوزه فلسفه علم و فناوری

🔹رایگان

👤 با حضور دکتر ابراهیم آزادگان و دکتر مصطفی تقوی، اساتید دانشکده فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف

📅 یکشنبه 16 آذرماه

از ساعت 🕠 21 تا 🕖 22:30

🔴 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:

🆔 @Sharifculture
🆔 @philsharif
Forwarded from Philosophy Cafe ♨️ (علی سلطان زاده)
🗯 «معرفت و جامعه»، عنوان کتابیه که پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشرش کرده و شامل دوازده مقاله از دوازده نویسندۀ ایرانی در مورد موضوعات مرتبط با جامعه‌شناسی معرفته. مقالات کتاب، در یک سطح نیستن: بعضی از مقالاتش ضعیفن و محتوای خاصی توی اون‌ها پیدا نمیشه؛ اما بعضی از مقالاتش خوبن. یکی از مقالات این کتاب رو سعید زیباکلام نوشته با عنوان «مکتب ادینبورا و جامعه‌شناختی کردنِ تمام عیارِ معرفت». مکتب ادینبورا به تعبیر زیباکلام "یکی از بنیانی‌ترین (رادیکال‌ترین) مکاتب جامعه‌شناسی معرفت" محسوب میشه. این مکتب از اوایل دهۀ هفتاد قرن بیستم شکل گرفته. چرا زیباکلام این مکتب رو "رادیکال" می‌نامه؟

🗯 این رو در نظر بگیریم که در فضای رایج فلسفی امروز در دنیا که بعضی از مکاتب فکری (مثل پوزیتیویسم و نسبی‌گرایی) تابو و "لولو" محسوب میشن و کمتر متفکری به صراحت خودش رو معتقد به یکی از این دو مکتب معرفی می‌کنه، بری بارنز (یکی از بنیان‌گذاران مکتب ادینبورا) توی مقاله‌ای با عنوان «دربارۀ چگونگی و چرایی تحولات فرهنگی» می‌نویسه "من واقع‌انگار (رئالیست) نیستم، بلکه ابزارانگار و نسبی‌گرا هستم". توی این یادداشت به این موضوع کاری ندارم که ابزارانگاری به چه معناست؛ سعی می‌کنم کمی در مورد نسبی‌انگاری مدنظر مکتب ادینبورا توضیح بدم. مکتب ادینبورا معتقده ««همۀ»» باورها، عقاید، اعتقادات، مکاتب و ادعاها (در ««تمام»» شاخه‌های معرفت بشری) فارغ از صادق (درست) یا کاذب (اشتباه) بودنشون، فارغ از معقول یا نامعقول بودنشون، فارغ از موجه یا ناموجه بودنشون، علل یکسان دارن. این حرف به چه معناست؟

🗯 با یک مثال این حرف رو توضیح میدم: اگه از خیلی از افراد پرسیده بشه که «چرا متفکران بزرگ یونان باستان از عقایدی طرفداری می‌کردن که امروزه به نظر ما به "وضوح" غلط و "غیر شهودی" هستن؟ مثلاً برده‌داری رو کار عادی و حتی خوبی می‌دونستن؛ ولی ما امروزه، اون رو چیز ناپسند و غیرانسانی می‌دونیم»، پاسخ خیلی از افراد به این سؤال احتمالاً اینه که چون متفکران یونان باستان، ««در شرایط اجتماعی‌ای»» زندگی می‌کردن که این‌طور بهشون القا شده بود. یعنی اون چیزی که محتوای تفکر این متفکران بزرگ رو تعیین کرد، شرایط اجتماعی زندگی اون‌ها بوده. در نتیجه ««علت»» باور این متفکران به برده‌داری، شرایط اجتماعی یونان باستان بود و اگه اون‌ها در شرایط اجتماعی دیگه‌ای زندگی می‌کردن، نظرشون در مورد برده‌داری متفاوت می‌بود. حالا اگه پرسیده بشه که «چرا امروزه خیلی از متفکران بزرگ به آزادی و برابری انسان‌ها معتقدن؟» چه پاسخی داریم؟

🗯 آیا می‌تونیم پاسخ بدیم چون ««شرایط اجتماعی»» زندگی این متفکران بهشون چنین چیزی رو القا کرده؟ به عبارت دقیق‌تر، آیا می‌تونیم بگیم علل اجتماعی‌ای از همون جنس و میزانی که باعث رواج و رونق برده‌داری شد، باعث رواج و رونق ایدۀ آزادی و برابری آدم‌ها شد؟ مکتب ادینبورا به این سؤال، پاسخ مثبت میده. در نتیجه مکتب ادینبورا نمی‌پذیره که به سؤالِ «چی شد که در اروپای مدرن، این شعار داده شد که آدم‌ها برابرن و نظام برده‌داری رو منسوخ اعلام کردن؟» پاسخ بدیم "چون واقعاً آدم‌ها برابرن و نظام برده‌داری، غیر انسانیه"؛ بلکه باید به شرایط اجتماعی اروپای مدرن نگاه کنیم و ببینیم مثلاً چه اتفاقاتی مرتبط با امر تجارت در اروپای قرون شونزده و هفده میلادی رخ داد که شعار «آزادی» تا این حد برای اروپایی‌ها مهم شد.

📢 به همین خاطر، بری بارنز و دیوید بلور (مهم‌ترین متفکران مکتب ادینبورا) اصلی رو به نام «اصل همسانی» (equivalence principle) معرفی می‌کنن و توی مقالۀ «نسبی‌انگاری، عقلانیت و جامعه‌شناسی معرفت» می‌نویسن "اصل همسانی ما بر آن است که تمام عقاید و آرا از جهت ««علل»» مقبولیت و اعتبارشان، با هم معادل هستند" (گیومه‌ها از منه). به همین جهت، ««همۀ»» معیارها و مبناها به طور اجتماعی و محلی معقول و پذیرفته شدن؛ و ««هیچ»»گونه موازین فکری و اندیشه‌ای جهان‌شمول و فرافرهنگی وجود نداره.
به همین دلیل زیباکلام پروژۀ فکری این مکتب رو به درستی "جامعه‌شناختی کردنِ تمام عیارِ معرفت" نامیده؛ و سعی می‌کنه توی این مقاله به نقادی بخشی از عقاید این مکتب بپردازه.

نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh

@philosophycafe
Forwarded from فرهنگ و علم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ فایل تصویری وبینارهای شبانه Sharif Frontiers

#فلسفه_علم_و_فناوری

🔸نام برگزار کننده:

▫️دانشکده فلسفه علم با همکاری انجمن علمی دانشکده فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف

🔸اساتید مدعو:

▫️دکتر ابراهیم آزادگان و دکتر مصطفی تقوی

🔸تاریخ برگزاری: یکشنبه، 16 آذر ماه 1399

🔸تعداد شرکت کنندگان: 230 نفر

🆔 @Sharifculture
Audio
❇️ فایل صوتی وبینارهای شبانه Sharif Frontiers

#فلسفه_علم_و_فناوری

🔸نام برگزار کننده:

▫️دانشکده فلسفه علم با همکاری انجمن علمی دانشکده فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف

🔸اساتید مدعو:

▫️دکتر ابراهیم آزادگان و دکتر مصطفی تقوی

🔸تاریخ برگزاری: یکشنبه، 16 آذر ماه 1399

🔸تعداد شرکت کنندگان: 230 نفر

🆔 @Sharifculture
👍1
#سخنرانی_آنلاین

🔰 عنوان ارائه: پاسخی به نسبی‌گرایی در علم
👤 ارائه‌دهنده: دکتر مصطفی تقوی (هیئت علمی دانشگاه شریف)
📅 زمان: 26 آذر 1399؛ ساعت 18
این سخنرانی در اتاق مجازی زیر برگزار خواهد شد:
connect.kntu.ac.ir/physics
———————
🆔: @philsharif
Forwarded from Philosophy Cafe ♨️ (علی سلطان زاده)
🗯 پل فایرابند مقاله‌ای داره با عنوان «چگونه باید از جامعه در برابر علم دفاع کرد؟». گویا این مقاله برای اولین بار توی دهۀ هفتاد قرن بیستم منتشر شد. عنوان مقاله عجیبه. چرا باید از جامعه در برابر علم دفاع کرد؟ مگه علم، پدیدۀ خطرناکیه؟ علم که به کشف "حقیقت" و به "آزاداندیشی" و توسعۀ جامعه و رشد گفتگو و هم‌چنین رفاه بشر کمک می‌کنه؛ چرا عنوان این مقاله این‌طوریه؟ گویی علم یه هیولا یا نوعی آسیبه که باید از جامعه در برابر اون دفاع کرد. آیا این رو نباید به حساب یکی از حرف‌های مسخرۀ این نسبی‌گراها گذاشت که چیزی از فلسفه و علم نمی‌دونن و همین‌طوری اظهار نظر می‌کنن؟ آیا این، مصداق حرف‌هایی نیست که از روی شکم‌سیری زده شده و هیچ ارتباطی با جامعۀ ما نداره؟ به نظرم برای درک بهتر عنوان و محتوای این مقاله، نیاز به مقدماتی هست.

🗯 این رو باید در نظر داشته باشیم که علم طبیعی (مخصوصاً در دوران معاصر) فقط با انگیزه و علاقۀ تعدادی دانشمند "حقیقت‌طلب" و نوع‌دوست جلو نمیره؛ علم نیاز به شروط و امکانات دیگه‌ای هم داره. یکی از این امکانات مهم، پوله. باید نهادهایی پیدا بشن که برای تحقیقات و آزمایش‌های علمی هزینه کنن. سؤال اینه: چه کسانی این هزینه رو می‌پردازن؟ یکی از نهادهایی که معمولاً این هزینه رو تأمین می‌کنه، دولته. اما این‌جا مسئله‌ای وجود داره: آیا دولت بدون هیچ چشم‌داشتی و فقط در راه خدمت به علم بودجۀ تحقیقات علمی رو تأمین می‌کنه؟ خیر. دولت برای مسائلی بودجه تخصیص میده که مشکلات و مسائلش رو حل کنه. پس اگه قراره دولت هزینۀ علم رو بپردازه، این حق رو برای خودش قائله که بر علم نظارت داشته باشه.

🗯 مایکل مولکی (جامعه‌شناس بریتانیایی) توی کتاب «جامعه‌شناسیِ علم» این‌طور توضیح میده که جنبۀ اساسی رابطۀ نهاد علم و نهاد دولت در آمریکای پس از جنگ جهانی دوم این بود که از یک طرف دانشمندان می‌خواستن حمایت مالی وسیعی از طرف دولت داشته باشن، اما از طرف دیگه نمی‌خواستن که استقلال نهاد علم هم از بین بره. در واقع دانشمندان از یک ایدئولوژی پنهان دفاع می‌کردن: "جامعه باید از علم حمایت کند؛ ولی بر آن حکومت نکند". دلیل اون‌ها هم این بوده که علم به هیچ فعالیت دیگۀ انسانی شباهت نداره و نظام ارزشی درونی خودِ علم، می‌تونه معیارهای اخلاقی علم رو تضمین کنه و به همین جهت، علم نیازی به نظارت بیرونی نداره. هم‌چنین دانشمندان آمریکایی معتقد بودن که جدی گرفتن علم از سوی جامعه، منجر به پیشرفت‌های تکنولوژیک و حتی سیاسی جامعه خواهد شد.

🗯 توی چنین فضایی شاید حرف‌های فایرابند در مقالۀ «چگونه باید از...» رو بشه بهتر فهمید. یکی از حرف‌های فایرابند در این مقاله اینه که علم هیچ فرقی با ایدئولوژی‌های دیگه (از جمله مارکسیسم و مکاتب دینی) نداره. همون‌طوری که ممکنه از دل ادیان و ایدئولوژی‌ها، نهادهایی خلق بشن که خطرناک و مستبد باشن، از دل علم هم چنین نهادهایی می‌تونه به وجود بیاد و همین الان هم به وجود اومده. فایرابند می‌نویسه نگاه کنیم که نهادهای علمی با "مرتدان علمی" چطور برخورد می‌کنن؛ آیا اون‌ها حق دارن توی دانشگاه‌ها عقیدۀ خودشون رو تبلیغ کنن؟ آیا برچسب "شبه‌علم" و "خرافه" به اون‌ها زده نمیشه؟ اما آیا این حرف‌های فایرابند بی‌انصافی علیه علم نیست؟ دانشمندان هیچ‌وقت (به طور دقیق‌تر باید گفت «تقریباً» هیچ‌وقت) ادعای این رو نداشتن که علم به حقیقت رسیده و همیشه گفتن که نقص‌هایی در نظریات اون‌ها وجود داره. چرا باید نگران استبداد چنین نهادی (نهاد علم) باشیم؛ وقتی که پذیرای خطاهای خودشه؟

📢 پاسخ من به این سؤال اینه که به ادعاهای ایدئولوژی‌های مستبد و دیکتاتور نگاه کنیم: کدوم متفکر و سیاستمدار در این ایدئولوژی‌ها و مکاتب ادعای این رو داشته که حکومت و نهاد اون‌ها ««هیچ»» ایرادی ««نداره؟»». همۀ این ایدئولوژی‌ها می‌پذیرفتن که ناقصن و ایراداتی به اون‌ها وارده. پس مشکل در کجا بود؟ مشکل در نگاه و مواجهۀ این مکاتب با مخالفانشونه. همین سؤال رو میشه در مورد علم هم پرسید: افرادی که نظریات و دیدگاه‌های بنیادین و رایج جامعۀ علمی رو قبول نداشته باشن، می‌تونن عقاید خودشون رو در مجلات معتبر علمی منتشر کنن؟ آیا اجازۀ تدریس در دانشگاه‌های معتبر پیدا می‌کنن؟ چرا نمی‌کنن؟ چون حرف‌هاشون "نامعتبر" محسوب میشه. چه کسانی حرف‌های اون‌ها رو "نامعتبر" تشخیص داده؟
آیا این مباحث و حرف‌ها هیچ ارتباطی با جامعۀ ما پیدا نمی‌کنه؟ آیا ما در زمینۀ علم با نوعی تک‌صدایی روبه‌رو نیستیم؟ مثلاً در مقولۀ سلامت، اقتصاد، آموزش مدارس و ... .

نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh

@philosophycafe
موسسه مطالعاتی پیدایش(رویش دیگر) و کافه فیلو برگزار می کنند:

گفت و گوهای "فلسفه در زندگی"؛
🌟🌟پرونده نخست: از علم تا شبه علم؛

✔️ ۷ گفت و گو با رویکردی فلسفی پیرامون ماهیت علم، شبه علم و تمایز این دو؛

علاقه مندان می توانند این گفت و گوها را مطابق تاریخ و زمان تعیین شده در پوستر ضمیمه شده از طریق پیج اینستاگرام دبیر علمی پرونده مشاهده کنند:⬇️

http://instagram.com/mrvaez

🔸🔸🔸🔸

اطلاعات بیشتر درباره مهمانان و جزئیات این پرونده در پیج اینستاگرام کافه فیلو:
https://instagram.com/cafe__philo?igshid=13dscloloq4km

و یا پیج اینستاگرام و وبسایت موسسه پیدایش(رویش دیگر):
https://instagram.com/rooyeshedigar?igshid=9sn7vzdko020

www.rooyeshedigar.ir
#سخنرانی_آنلاین

🔰 عنوان ارائه: ویتگنشتاین و فلسفه‌ورزی درباره‌ی جنبه‌های چیزها
👤 ارائه‌دهنده: مالک حسینی

🕒 زمان: ۲۶ آذر ۱۳۹۹؛ ساعت ۱۷-۱۵
❗️ این سخنرانی در اتاق مجازی زیر برگزار خواهد شد:
🌐 https://vc.sharif.edu/ch/philsci-speech

🔸
لودویگ ویتگنشتاین(1889-1951) در دوره‌ای نزدیک به پایان عمرش، پس از تحقیقات فلسفی و پیش از دو اثر آخرش یعنی دربارۀ رنگ‌ها و دربارۀ یقین، بر موضوعی متمرکز شد که بیشتر با عنوان‌های «ادراک جنبه» یا «دیدن جنبه» یا «دیدن به‌عنوان» شناخته می‌شود. او، که پیش از آن در آثار دیگرش هم به این موضوع پرداخته بود، در این دوره مسائل متعددی را در ارتباط با آن طرح می‌کند و وجوه مختلفش را می‌کاود. شیوۀ پرداخت ویتگنشتاین به این موضوع چنان است که می‌توان بحث او را در این زمینه نمونه‌ای بارز از روش فلسفه‌ورزی او دانست، و دقت در آن ما را با تلقی او از کار فلسفی آشنا می‌کند. پارادوکسی که در پدیدۀ دیدن جنبه‌های چیزها با آن مواجهیم، تنوع این پدیده، و کورجنبگی از جمله موضوعاتی هستند که در این بحث مطرح می‌شوند.

——————
🆔: @philsharif
Forwarded from مسئلۀ ایران
علوم اجتماعی دوپارادایمی در ایران

بی‌گمان، بعد از کتاب انقلاب‌های علمی توماس کوهن، مفهوم پارادایم با وجود ابهام‌های فراوان به‌دلیل کاربردهای زیاد در معناهای گوناگون، از جایگاه ویژه‌ای در علم، از جمله علوم انسانی و علوم اجتماعی برخوردار شد؛ تا حدی که در علوم اجتماعی روش‌ها و نظریه‌های گوناگون را بر اساس آن دسته‌بندی و فهم و نقد می‌کنند؛ زیرا چنان‌که مورگان می‌گوید، از این مفهوم چهار برداشت در علوم اجتماعی وجود دارد: موضع هستی‌شناختی، موضع معرفت‌شناختی، باورهای مشترک در یک زمینۀ پژوهش و مثال‌های نمونه. این چهار برداشت در کنار هم عملاً بیشتر گسترۀ علم اجتماعی را در بر می‌گیرند.

صرف‌نظر از این کاربردهای مفهومی گوناگون پارادایم در علوم اجتماعی، دربارۀ انواع آن نیز نظرهای بسیاری در بین فیلسوفان علوم اجتماعی وجود دارد؛ چنان‌که بلیکی معتقد است یازده پارادایم در علوم اجتماعی وجود دارد، شش پارادایم کلاسیک و پنج پارادایم معاصر: اثبات‌گرایی، منفی‌گرایی، تاریخی‌گری، عقل‌گرایی، هرمنوتیک، تفسیرگرایی و نیز نظریۀ انتقادی، رئالیسم، هرمنوتیک معاصر، نظریۀ ساخت‌یابی و فمنیسم. اما نیومن به وجود سه پارادایم اصلی در گسترۀ علوم اجتماعی باور دارد: اثبات‌گرایی و تفسیرگرایی و انتقادی. در هر صورت، علوم اجتماعی را به دو پارادایم و آن هم به شکل خاصی از آن‌ها محدود نمی‌دانند.

جالب اینکه با وجود این‌همه بحث و درگیری نظری و تخصصی دربارۀ جایگاه پارادایم و چیستی و انواع آن در علوم اجتماعی، ما در ایران فارغ از همۀ این بحث‌ها، دهه‌های متمادی به انجام‌ پژوهش‌هایی ذیل پارادایم اثباتی مشغول بودیم. بالاخره، در یکی‌دو دهۀ اخیر کم‌کم بعد از ترجمۀ تعدادی از منابع روش‌های کیفی، تا حدی پژوهش‌های تفسیری هم در ایران رونق گرفت؛ اما بی‌گمان، هنوز پارادایم اثباتی به‌صورت آشکار و پنهان بر ذهن و قلم ما در علوم اجتماعی مسلط است.

عجیب اینکه در این فضای اثباتی‌‌زدۀ جامعۀ علمی ما که انجام‌‌دادن پژوهش‌هایی ذیل پارادایم تفسیرگرایی، در برهه‌ای، به نوعی مد روز و مخالفت با جریان حاکم بر علوم اجتماعی در ایران تبدیل شده بود، پژوهش‌های اجتماعی به همین دو پارادایم اثباتی و تفسیری محدود شد؛ گویا هیچ پارادایم دیگری در علوم اجتماعی وجود ندارد.

در ایران با پارادایم انتقادی تا چه اندازه آشناییم؟ چند کتاب ترجمه‌ای و تألیفی در این زمینه در دسترس دانشجویان و پژوهشگران علوم اجتماعی در ایران قرار دارد؟ چند پژوهش ذیل این پارادایم انجام‌ داده‌ایم یا دیده‌ایم که پژوهشگران دیگر انجام داده باشند؟ اگر باشد، آیا تعداد آن‌ها با پژوهش‌های اثباتی یا دست‌کم، پژوهش‌های تفسیری قابل‌مقایسه است؟‌ همین پرسش‌ها را می‌توان دربارۀ پارادایم‌های دیگر هم پرسید.

متأسفانه، ما پس از دوران اثبات‌گرایی‌زدگی، امروزه گرفتار نگاه تنگ و محدود پارادایمی به پژوهش‌های اجتماعی و بی‌توجه و بی‌اعتنا به دیگر پارادایم‌ها و نقد و اصلاح و بهبود پارادایم‌های اثبات‌گرایی و تفسیرگرایی و البته تکرار کلیشه‌وار الگوهای حاضر پژوهش اجتماعی هستیم. البته آنچه گفتیم، به‌معنای نادیده‌انگاشتن تلاش‌های اهالی علوم اجتماعی در دهه‌های گذشته نیست؛ بلکه به‌معنای ضرورت نقد و بازبینی مداوم علوم اجتماعی از منظر فلسفۀ علوم اجتماعی است که می‌کوشد زمینۀ پویایی علوم اجتماعی را فراهم سازد.

سیدمحسن ملاباشی

#پارادایم
#روش_شناسی
#پوزیتیویسم
#تفسیرگرایی
#جستار
@philosophyofss
#رساله_دکتری

🔰عنوان: بررسی چگونگی برهم کنش فرهنگ و فناوری در بستر جامعه
👤 ارائه دهنده: صابر منادی نوری
📅زمان: ۸ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱

🌐 لینک به زودی اعلام خواهد شد.
-------------------------
🆔: @philsharif
💠 انجمن علمی دانشجویی فلسفه دانشگاه محقق اردبیلی با مشارکت و همکاری موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و اتحادیه انجمن‌های علمی دانشجویی فلسفه ایران برگزار می‌کند:

💢 همایش ملی فلسفه💢

🔸 با محوریت: حیات فلسفه اسلامی

▫️با سخنرانی: دکتر غلامرضا ذکیانی (رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)

▫️ با اجرای: سید علی ستاری‌نژاد (دبیر انجمن علمی دانشجویی فلسفه دانشگاه محقق اردبیلی)

🗓️ زمان: پنجشنبه ۹۹/۱۰/۰۴
🕰️ ساعت ۱۷

🔆 محل برگزاری:
صفحه اینستاگرامی انجمن علمی دانشجویی فلسفه به آدرس

https://www.instagram.com/Philosophy_Uma
Forwarded from انجمن علمی فلسفه علم شریف (Philosadmin)
#سخنرانی_آنلاین

🔰 عنوان ارائه: تکوین مفهوم وجود در فلسفه اسلامی نخستین در کتاب العلل
👤 ارائه‌دهنده: عاطفه اسماعیلی

📅 زمان: چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹؛ ساعت ۱۵
❗️ این سخنرانی در اتاق مجازی زیر برگزار خواهد شد:
🌐 https://vc.sharif.edu/ch/philsci-speech

🔸 در فلسفه اسلامی نخستین، از مفهوم وجود به شیوه‌های گوناگون و با اصطلاحات متعددی بحث شده است. در شماری از متن‌های فلسفی حلقه کندی در سده سوم هـ./ سده نهم م. علاوه بر اطلاق وجود محض به علت اولی یا مبدع، از دو سنخ متفاوت وجود برای هر موجود سخن رفته است: وجود بسیط چیزها و وجود مرکب آن‌ها. خود کندی وجود بسیط را حاملی (substrate) برای بعضی از ویژگی‌ها یا محمول‌های موجودات می‌داند که می‌توان آن‌ها را محمول‌های ذاتی یا شاید وجودی نامید، در حالی که وجود مرکب، موضوع ویژگی‌های عرضی موجودات است. این ایده به شکل‌گیری دوگانه وجود و ماهیت در فلسفه ابن‌سینا مرتبط دانسته شده است. بعضی محققان ریشه این تمایز را در فلسفه افلوطین جستجو کرده‌اند، اما پیتر آدامسون آن را برآمده از دوگانگی منابع فلسفه اسلامی متقدم –یعنی فلسفه ارسطو و تفسیر عربی فلسفه نوافلاطونی- دانسته‌است.

🔹 در این گفتار تلاش می‌کنم این دو مفهوم وجود و دلالت متافیزیکی و منطقی آن‌ها را توضیح دهم. همچنین می‌کوشم نشان دهم که برخلاف پیشنهادات مذکور، این تمایز ریشه در آراء پروکلوس، فیلسوف نوافلاطونی سده پنجم م.، دارد. این حدس حاکی از آن است که وجود بسیط با مفاهیم «نیرو» در فلسفه پروکلوس و تفسیر آن در کتاب‌ العلل ، ترجمه آزاد کتاب پروکلوس به عربی، ارتباط دارد و در چارچوبی متفاوت با ماده-صورت‌انگاری ارسطو درباب جوهر، ماده و فعلیت تکوین یافته است. این مدعا به عنوان بخشی از پژوهش‌های جاری در باب خاستگاه و ماهیت فلسفه اسلامی اهمیت دارد.

——————
🆔: @philsharif
#سخنرانی_آنلاین

🔰 عنوان ارائه: حیات دینی در فرهنگ تکنولوژیک با بررسی انتقادی نسبت دین و تکنولوژی در فلسفه آلبرت بورگمان
👤 ارائه‌دهنده: محمدعلی روزبهانی(دانش‌آموخته‌ی دکتری فلسفه‌ی علم و فناوری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)

📅 زمان: ۷ دی ۱۳۹۹؛ ساعت ۱۹
❗️ این سخنرانی در اتاق مجازی زیر برگزار خواهد شد:
🌐 https://vc.sharif.edu/ch/phil-scicom

🔸 آلبرت بورگمان فیلسوف تکنولوژی معاصر معتقد است فرهنگ تکنولوژیک سراسر زندگی بشر را احاطه کرده است و انسان در محاصره ی شبکه ای از دستگاه ها و فرآیندهای پشتیبان آنها به سختی می تواند رهیافت و حیاتی معنوی و دینی را در هر دو سطح فردی و اجتماعی سامان دهد. بورگمان بازآفرینی الهیاتی نوین برای نجات زندگی انسان از ابتلائات فرهنگ تکنولوژیک را ضروری می داند. می توان طرح او در نسبت میان الهیات و تکنولوژی را بسط داد و تصویری از آنچه که او مطلوب می داند ترسیم کرد. منظر عمل گرایانه ی بورگمان به دین در نسبت با تکنولوژی اگرچه نقطه قوتی در فلسفه ی او به حساب می آید، اما همزمان به پاشنه آشیل دیدگاه او نیز بدل خواهد شد. گفتار پیش رو بنا دارد با بازخوانی انتقادی اندیشه بورگمان در نسبت الهیات مسیحی و تکنولوژی، طرحی جدید در این باره را در بوته ی نقد و نظر اندازد.

——————
🆔: @philsharif