#مطلب
🔸 تکنولوژی با ماهیت تکنولوژی معادل نیست. بنابراین مادام که صرفا به امر تکنولوژیک میاندیشیم و به آن دامن میزنیم، با آن کنار میآییم یا از آن طفره میرویم، هرگز نخواهیم توانست نسبت خود را با ماهیت تکنولوژی تجربه کنیم. چه آن را با شوق و ذوق بپذیریم و چه آن را طرد کنیم، همواره اسیر و دربند تکنولوژی خواهیم ماند. اما اگر تکنولوژی را امری خنثی تلقی کنیم، به بدترین صورت تسلیم آن خواهیم شد.
🔹 تکنولوژی یک وسیله صرف نیست، نحوی انکشاف است. چنانچه به این امر توجه کنیم، قلمرو کاملا متفاوتی در مورد ماهیت تکنولوژی به روی ما گشوده خواهد شد. این قلمرو، ساحت انکشاف است: ساحت حقیقت.
انکشافی که بر سراسر تکنولوژی جدید حاکم است، خصلت درافتادن، به معنای تعرض دارد .. واین انکشاف، هیچگاه امری صرفا پایانیافته نیست.
اینکه هرجا تلاش میکنیم تکنولوژی جدید را به عنوان انکشافی تعرض آمیز نشان دهیم، کلمات «درافتادن»، «انضباط بخشیدن»، «منبع ثابت» هجوم میآورد و به نحوی خشک و یکنواخت برهم انباشته میشوند دلیلش در امری نهفته است. آن عدم استتاری که این انضباط در قالب آن شکوفا میشود، هیچگاه ساخته دست بشر نیست.
حقیقت امر آن است که بشر در عصر تکنولوژیک، به نحو چشمگیری، به انکشاف فراخوانده شده است.
🔸 ماهیت تکنولوژی جدید مدتهاست که پنهان است، حتی در آنجا که ماشینهای صنعتی اختراع شده ... متفکران یونان کاملا به این امر آگاه بودند: « آنچه در پیدایش و مسلط شدن امور مقدم است، برای ما آدمیان در آخر آشکار میشود»
این نحو انکشاف، مثل همه انحاء، حوالتِ تقدیر است. اما این تقدیر جبر سرنوشت نیست چون آدمی هنگامی به راستی آزاد میشود که به قلمرو تقدیر تعلق داشته باشد و در نتیجه کسی شود که گوش فرا میدهد.
🔹 آنچه بشر را تهدید میکند، در وهله اول تکنولوژی نیست، ماهیت تکنولوژی، به عنوان تقدیر انکشاف، خودِ خطر است چراکه امکان آن است که انسان نتواند در مسیر انکشافِ اصیلتری قرار گیرد و در نتیجه فراخوان حقیقت آغازینتری را تجربه کند.
🔸 «اما هرجا خطری هست، نیروی منجی نیز میبالد»... نجات دادن یعنی بازفرستادن به اصل و ماهیت خود.
هرچه به خطر نزدیکتر میشویم به همان اندازه راههای نیروی منجی به طور روشنتری میدرخشد و ما هم پرسشجو تر میشویم. چراکه پرسشگری تقوای تفکر است.
🔰 خلاصهای از مقالهی "پرسش از تکنولوژی"، اثر مارتین هایدگر؛ ترجمهی شاپور اعتماد
———————
🆔: @philsharif
🔸 تکنولوژی با ماهیت تکنولوژی معادل نیست. بنابراین مادام که صرفا به امر تکنولوژیک میاندیشیم و به آن دامن میزنیم، با آن کنار میآییم یا از آن طفره میرویم، هرگز نخواهیم توانست نسبت خود را با ماهیت تکنولوژی تجربه کنیم. چه آن را با شوق و ذوق بپذیریم و چه آن را طرد کنیم، همواره اسیر و دربند تکنولوژی خواهیم ماند. اما اگر تکنولوژی را امری خنثی تلقی کنیم، به بدترین صورت تسلیم آن خواهیم شد.
🔹 تکنولوژی یک وسیله صرف نیست، نحوی انکشاف است. چنانچه به این امر توجه کنیم، قلمرو کاملا متفاوتی در مورد ماهیت تکنولوژی به روی ما گشوده خواهد شد. این قلمرو، ساحت انکشاف است: ساحت حقیقت.
انکشافی که بر سراسر تکنولوژی جدید حاکم است، خصلت درافتادن، به معنای تعرض دارد .. واین انکشاف، هیچگاه امری صرفا پایانیافته نیست.
اینکه هرجا تلاش میکنیم تکنولوژی جدید را به عنوان انکشافی تعرض آمیز نشان دهیم، کلمات «درافتادن»، «انضباط بخشیدن»، «منبع ثابت» هجوم میآورد و به نحوی خشک و یکنواخت برهم انباشته میشوند دلیلش در امری نهفته است. آن عدم استتاری که این انضباط در قالب آن شکوفا میشود، هیچگاه ساخته دست بشر نیست.
حقیقت امر آن است که بشر در عصر تکنولوژیک، به نحو چشمگیری، به انکشاف فراخوانده شده است.
🔸 ماهیت تکنولوژی جدید مدتهاست که پنهان است، حتی در آنجا که ماشینهای صنعتی اختراع شده ... متفکران یونان کاملا به این امر آگاه بودند: « آنچه در پیدایش و مسلط شدن امور مقدم است، برای ما آدمیان در آخر آشکار میشود»
این نحو انکشاف، مثل همه انحاء، حوالتِ تقدیر است. اما این تقدیر جبر سرنوشت نیست چون آدمی هنگامی به راستی آزاد میشود که به قلمرو تقدیر تعلق داشته باشد و در نتیجه کسی شود که گوش فرا میدهد.
🔹 آنچه بشر را تهدید میکند، در وهله اول تکنولوژی نیست، ماهیت تکنولوژی، به عنوان تقدیر انکشاف، خودِ خطر است چراکه امکان آن است که انسان نتواند در مسیر انکشافِ اصیلتری قرار گیرد و در نتیجه فراخوان حقیقت آغازینتری را تجربه کند.
🔸 «اما هرجا خطری هست، نیروی منجی نیز میبالد»... نجات دادن یعنی بازفرستادن به اصل و ماهیت خود.
هرچه به خطر نزدیکتر میشویم به همان اندازه راههای نیروی منجی به طور روشنتری میدرخشد و ما هم پرسشجو تر میشویم. چراکه پرسشگری تقوای تفکر است.
🔰 خلاصهای از مقالهی "پرسش از تکنولوژی"، اثر مارتین هایدگر؛ ترجمهی شاپور اعتماد
———————
🆔: @philsharif
#مطلب
🔸 برای برخی از خوانندگان مایهٔ شگفتی است که چگونه ممکن است مطالعات تاریخی به آن نوع دگرگونی مفهومی که در اینجا مورد نظر است منجر شود. زرّادخانهٔ کاملی از دوگانگیها وجود دارد تا نشان دهد که این دگرگونی را مطالعات تاریخی نمیتواند به درستی تحقق بخشد. ما اغلب قائلیم که تاریخ حوزهای کاملا توصیفی است با این حال آموزههایی که .... ذکر شدند، غالباً تفسیری و بعضاً هنجاری هستند در اینجا نیز بسیاری از تعمیمهای من مربوط به جامعهشناسی یا روانشناسی اجتماعی دانشمندان است. با این حال دستکم معدودی از نتیجهگیریهای من بهطور سنتی به منطق و معرفتشناسی تعلق دارند. ممکن است تصور شود من در فراز پیشین تمایز بسیار موثر معاصر میان «مقام نظریهسازی» و «مقام نظریهداوری» را نقض کردهام. آیا خلط این حوزهها و تعلقات متنوع میتواند حاکی از چیزی جز سردرگمی عمیق باشد؟
🔰 بخشی از پیشگفتار توماس کوهن در کتاب "ساختار انقلابهای علمی" ترجمه سعید زیباکلام
———————
🆔: @philsharif
🔸 برای برخی از خوانندگان مایهٔ شگفتی است که چگونه ممکن است مطالعات تاریخی به آن نوع دگرگونی مفهومی که در اینجا مورد نظر است منجر شود. زرّادخانهٔ کاملی از دوگانگیها وجود دارد تا نشان دهد که این دگرگونی را مطالعات تاریخی نمیتواند به درستی تحقق بخشد. ما اغلب قائلیم که تاریخ حوزهای کاملا توصیفی است با این حال آموزههایی که .... ذکر شدند، غالباً تفسیری و بعضاً هنجاری هستند در اینجا نیز بسیاری از تعمیمهای من مربوط به جامعهشناسی یا روانشناسی اجتماعی دانشمندان است. با این حال دستکم معدودی از نتیجهگیریهای من بهطور سنتی به منطق و معرفتشناسی تعلق دارند. ممکن است تصور شود من در فراز پیشین تمایز بسیار موثر معاصر میان «مقام نظریهسازی» و «مقام نظریهداوری» را نقض کردهام. آیا خلط این حوزهها و تعلقات متنوع میتواند حاکی از چیزی جز سردرگمی عمیق باشد؟
🔰 بخشی از پیشگفتار توماس کوهن در کتاب "ساختار انقلابهای علمی" ترجمه سعید زیباکلام
———————
🆔: @philsharif