انجمن علمی فلسفه‌علم شریف
10.4K subscribers
1.2K photos
61 videos
221 files
965 links
• انجمن‌ علمی فلسفه‌علم دانشگاه شریف

کانال آرشیو فایل‌ها:
@philsharif_archive

«تبلیغات نداریم و تنها محتواهای مربوط به فلسفه و علم را نشر می‌دهیم»
ارتباط با ما:
@SUTphilsci
Download Telegram
#معرفی_مقاله

❇️ «وحدت در کثرت»، «کثرت در وحدت»، «مطلق نسبی»، «یکتایی دین»، «تسلیم» و «نجات»، کلیدواژه‌هایی است که سیدحسن‌حسینی جهت تبیین نظریه خود در خصوص دینِ پلورالیستی، از آن بهره می‌گیرد. به عقیده وی، پایه‌های پلورالیزمِ دینیِ جان‌هیک بر چهار مولفه‌ی تمایز میان «نومن» و «فنومن» کانت، تفکیک بین «seeing» و «seeing as» ویتگنشتاین، اصل تجربه دینی شلایرماخر و مبنای هرمنوتیک گادامر استوار است. حسینی ضمن انتقاد از دیدگاهِ جان هیک که در آن حقیقت، دست‌نیافتنی است و نجات و سعادت جایگاهی ندارد، تکثّرِ دینی را رد کرده و در مقابل از تکثّر در دین دفاع می‌کند. او با تکیه بر آیاتی از قرآن به تاکیدِ اسلام بر وحدتِ دین و یکتایی آن‌- که همان تسلیم در برابر امر خداست- اشاره کرده و معتقد است هر دینی یک تجلّی و مطلقِ نسبی از آن مطلق و دینِ واحد است. تنوع ادیان به درجات کمال آن‌هاست. بنابراین وحدتِ دین و کثرتِ آن تعارضی با هم نداشته و مکمّل یکدیگرند.

🔰 مقاله‌ی Religious Pluralism and Pluralistic Religion؛ نوشته دکتر سیدحسن حسینی.

—————————
🆔: @philsharif
#معرفی_مقاله

❇️ فرض کنید شما و دوستتان همتای معرفتی هستید، یعنی هر دو از نظر قوه‌‌ی تحلیل و قضاوت در یک سطح قرار دارید و هیچ یک از شما از این نظر بر دیگری برتری ندارد. فرض کنید با در دست داشتن شواهد و استدلال‌‌های یکسان قرار است در مورد موضوعی قضاوت کنید. در آخر می‌‌بینید با وجود همتای معرفتی بودن و با وجود یکسان بودن شواهدِ در دسترس، به دو نتیجه مختلف در مورد آن موضوع رسیده‌‌اید، به این تضاد شکل گرفته "اختلاف نظر همتایان" می‌‌گویند. اکنون پرسش این است که چگونه می‌‌توان قضاوت کرد؟ هریک از طرفین اختلاف نظر چگونه باید باور خود را بازبینی کنند؟ عده‌‌ای معتقدند در چنین شرایطی هریک از طرفین باید برای دیدگاه طرف مقابل، وزن و ارزشی برابر با دیدگاه خود قائل شود و نهایتا باور و قضاوت خود را به تعلیق درآورد(به اصطلاح اگنوستیک شود) تا زمانی‌‌که شواهد بیشتری در اختیار قرار بگیرد. به این دیدگاه "دیدگاه وزن برابر" می‌‌گویند که در موارد بسیاری شهودا عقلانی به نظر می‌‌رسد. اما کلی فکر می‌‌کند این دیدگاه درست نیست و در مقاله "اختلاف نظر همتایان و شواهد مرتبه بالاتر" سعی می‌‌کند این امر را با استدلال‌‌های مختلفی نشان دهد. وی در این مقاله ابتدا مسئله "اختلاف نظر همتایان" را توضیح می‌‌دهد، سپس به شرح دیدگاه‌‌هایی که هریک به پاسخ دادن به این مسئله برآمده‌‌اند می‌‌پردازد، استدلال‌‌هایی علیه آن‌‌ها می‌‌آورد و در آخر نیز دیدگاه "تمام شواهد" را معرفی کرده و به دفاع از آن می‌‌پردازد.
این مقاله برای آشنایی با مسئله "اختلاف نظر همتایان" و ‌‌پاسخ‌‌هایی که تا بحال به آن داده شده مقاله جامع و مناسبی است.

🔰 مقاله Peer Disagreement and Higher Order Evidence؛ نوشته Thomas Kelly

—————————
🆔: @philsharif
#معرفی_مقاله

🔸 طبق تعریف سنتی که نشئت گرفته از تلقی ارسطو از دوستی است، دوستی یک فضیلت اخلاقی است. اما آیا واقعا دوستی یک فضیلت است؟ آیا ما هنگام انتخاب دوست صرفا جذب فضیلت‌‌های او ‌‌می‌‌شویم؟ آیا در فرآیند دوستی صرفا فضایل اخلاقی به اشتراک گذاشته می‌‌شوند؟ زندگی عملی نشان می‌‌دهد که چنین نیست. روابط دوستانه‌‌ای را مشاهده می‌‌کنیم که در آن دوستان نسبت به هم وفادارند و به هم کمک می‌‌کنند اما در عین حال ممکن است دست به جنایت یا بی‌‌اخلاقی نسبت به افراد خارج از این گروه دوستی بزنند. مثلا دو دوست وفادار به هم، که باهم دست به دزدی و زورگیری می‌‌زنند.
🔹 نیهاماس تصور می‌‌کند تلقی سنتی از دوستی را نمی‌‌توان جدی گرفت. از نظر وی دوستی یک مقوله مهم و مفید است، اما در چارچوب اخلاق نمی‌‌گنجد. اخلاق بر برابری انسان‌‌ها تأکید دارد و بحث‌‌های اخلاقی حول امور مشترک بین انسان‌‌ها صورت می‌‌گیرد. اما دوستی چنین نیست. وقتی عده‌‌ای را وارد گروه دوستی خود کرده‌‌اید یعنی این افراد را از سایرین جدا کرده‌‌اید. چرا؟ چون این افراد ویژگی‌‌هایی متفاوت از سایرین داشته‌‌اند. دوستی برخلاف اخلاق بر پایه تفاوت‌‌ها استوار است نه اشتراکات. دوستی می‌‌تواند با جرم و جنایت یا فضیلت همراه باشد. می‌‌تواند برای ما مفید یا مضر واقع شود. می‌‌تواند خطرناک باشد. اما چیزی که مسلم است ما برای گسترش ابعاد وجودی خود، به دوستی نیاز داریم. دوستی به ما امکان تجربه‌‌های مختلف و بودن(being)‌‌ به شیوه‌‌های مختلف را می‌‌دهد.
پرسش مهم دیگر این است که دوستان ما چه ویژگی‌‌هایی دارند؟ ما دوستانمان را دوست داریم اما دقیقا چه چیزی را در آن‌‌ها دوست داریم؟ احتمالا خواهیم گفت فلان ویژگی یا فلان طرز رفتار را، اما ممکن است کسان دیگری این ویژگی‌‌ها یا رفتارها را داشته باشند، آیا ما با آن‌‌ها نیز دوست هستیم یا آن‌‌ها را دوست داریم؟ پاسخ دیگر ممکن است این باشد که ما آن‌‌ها را به خاطر خودشان دوست داریم. اما این خود یا شخصیت چیست که ما بخاطر آن کسی را دوست داریم؟
🔸 هنگام بهم خوردن یک رابطه دقیقا چه اتفاقی می‌‌افتد؟ آیا دوست ما ویژگی‌‌های سابق را که زمانی دوست می‌‌داشتیم از دست داده‌‌است؟ نیهاماس سعی می‌‌کند در این مقاله علاوه بر نشان دادن اینکه دوستی امری اخلاقی نیست با آوردن مثال‌‌هایی از روابط دوستانه به این پرسش‌‌ها نیز پاسخ دهد.
🔹 پرسش دیگری که ممکن است در این رابطه به ذهن خطور کند این است که چرا ترک کردن یک دوست می‌‌تواند دردناک و عذاب آور شود؟ یقینا از دست دادن صرفِ یک همپای تنیس یا یک همراه برای تماشای فیلم یا تئاتر نباید تا این اندازه دردناک باشد. نیهاماس اشاره می‌‌کند که دوستان بخشی از شخصیت ما را می‌‌سازند و با از دست دادن آن‌‌ها آن بخشی از وجودمان که در ارتباط با آن‌‌ها شکل گرفته بود نیز از دست می‌‌رود و دلیل آزردگی ما نیز دقیقا همین است. وقتی دوستی را ترک می‌‌کنیم فقط او را ترک نمی‌‌کنیم بلکه آن بخش از وجودمان که با او ساخته بودیم را نیز ترک می‌‌کنیم.
🔸 نیهاماس تلاش کرده یک نگاه فلسفی و همه جانبه به بحث دوستی و رابطه داشته باشد، در عین حال مسائلی را مطرح کرده و به چالش کشیده‌‌است که همواره در زندگی روزمره خود با آن‌‌ها سروکار داریم، از این رو خواندن این مقاله می‌‌تواند به ما در تحلیل هرچه بهتر ارتباطمان با دوستان کمک کننده باشد.

🔰 مقاله The Good of Friendship، از الکساندر نیهاماس

———————
🆔: @philsharif
#معرفی_مقاله
🖋 بهزاد خداقلیزاده(دانشجوی ارشد فلسفه‌ی علم)

🔹 همه‌ی ما قبول داریم که یک حاکمیت استبدادی نمی‌تواند یک جامعه‌ی زیست‌پذیر را برای شهروندان خود بسازد. در چنین جامعه‌ای وظایفی که شهروندان نسبت به حاکمیت دارند، مانند پرداخت مالیات و شرکت در جنگ‌ها، از جانب خودشان تعیین نشده است و عمل به چنین وظایفی نیز از روی اجبار است. چنین زیست‌ناپذیری‌ای ناشی از آن است که اعضای جامعه، کنش‌های خود را از جانب خودشان نمی‌بینند و حاکمیت را به مثابه‌ی یک "دیگری" می‌بینند. بنابراین به نظر می‌رسد که اگر اجبار در جامعه‌ای برآمده از یک حاکمیت استبدادی باعث زیست‌ناپذیری آن می‌شود، آن‌گاه آزادی‌ای که در برابر این نوع اجبار مستبدانه قرار می‌گیرد، از شرایط مهم برای تحقق جامعه‌ای زیست‌پذیر خواهد بود.

🔸 چارلز تیلور در مقاله‌ی "قصد‌های متقابل: نزاع لیبرال-جامعه‌گرا" به دنبال آن است که شرط زیست‌پذیری را در جامعه‌ای که نظریه‌ی لیبرالیسم فراروندی(Procedural Liberalism) آن را می‌سازد، بررسی کند. او با در نظر گرفتن تمایز میان مسائل هستی‌شناختی و مسائل اخلاقی یک نظریه‌ی اجتماعی، توجه ما را به سوی کمبود‌های هستی‌شناختی این نوع از لیبرالیسم جلب می‌کند. به نظر او برای آن‌که آزادی متناظر با یک جامعه‌ی زیست‌پذیر محقق شود، باید بیگانگی جامعه با امر سیاسی از بین برود و کنش‌های آن‌ها در فضای سیاسی معنادار و تاثیرگذار باشد. تیلور استدلال می‌کند که بدین منظور نمی‌توان صرفاً به ارزش‌های صرفاً همگرای شهروندان تکیه کرد؛ بلکه به نظر او باید به تمایز پسادکارتی "برای من-برای تو" و "برای ما" توجه کرد و بدین‌ترتیب نتیجه می‌گیرد که باید ارزش‌های مشترک میان شهروندان را در سطح هستی‌شناسی به رسمیت شناخت. او با بررسی موضوع واترگیت در ایالات متحده، این موضوع را مورد توجه قرار می‌دهد که هم پویایی جامعه‌ی مدرن و هم پایداری جامعه‌ی مدرن به خاطر وجود چنین ارزش‌های مشترکی میان شهروندان است.

❗️ جهت مشاهده‌ی این مقاله به لینک زیر مراجعه کنید:
📎 https://hup.degruyter.com/view/book/9780674864443/10.4159/harvard.9780674864443.c13.xml


————————
🆔: @philsharif
🔷 معرفی مقاله

📚 "اخلاق و فناوری؛ چیستی و چرایی" 📚

۱. مقدمه
۲. ارزش باری یا ارزش‌ عاری؟
۲.۱. دیدگاه ابزارگرایانه
۲.۱.۱. ساعت
۲.۱.۲. دستگاه چاپ
۲.۱.۳ تلویزیون
۲.۲. دیدگاه جبرگرایانه
۲.۲.۱. دوچرخه
۲.۲.۲. پل‌های لانگ‌آیلند
۲.۲.۳. چند موردکاویِ دیگر
۲.۳. دیدگاه میانه
۳. جایگاه اخلاق فناوری در فلسفه اخلاق

در صد سال گذشته به ویژه مسائل و چالش‌های اخلاقی خلق و کاربرد تکنولوژی همواره مطرح بوده است.

رهیافت فهم مناسبت اخلاق و فناوری ذیل فلسفه اخلاق و نیز فلسفه تکنولوژی طرح می‌شود، این بحث از جمله مباحث پر اهمیتِ میان گرایشی در فلسفه است!

📌 برای دسترسی به متن کامل مقاله به سایت اندیشکده رستا مراجعه نمایید.

برای مطالعه کلیک کنید

#اندیشکده_رستا
#معرفی_مقاله
🌐Rasta-tt.ir
@cyborgreadinggroup

@philsharif