پیرانشهر، مراسم چهلم شهید #امیر_فراستیشاد شهید راه آزادی
چهارشنبه ۷ دی، ساعت ١٣ بر سر مزارش در آرامستان کهنه خانه برگزار میگردد
چهارشنبه ۷ دی، ساعت ١٣ بر سر مزارش در آرامستان کهنه خانه برگزار میگردد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#امیر_طاهری:
روابط رضاشاه بزرگ و هیتلر سر طرح کشتار یهودیان ایران تیره شد
روابط رضاشاه بزرگ و هیتلر سر طرح کشتار یهودیان ایران تیره شد
📣انعکاس خاطرات تلخ زندان کهریزک از آقای مسعود علیزاده به درخواست ایشون.
قسمت اول:
من «مسعود علیزاده» هستم. من از جهنمی به نام کهریزک زنده بیرون اومدم.
صبح روز ۱۹ تیر هشتاد و هشت بود در میدان انقلاب تهران پلیس پیشگیری. همه ما بازداشتی ها رو به داخل حیاط بردن و همه رو به صف کردن، یه میز بزرگ گذاشته بودن با کلی میوه روی اون، دادیار «حیدری فر» به همراه چند نفر نظامی به داخل حیاط اومدن و پشت اون میزها نشستن. بعد از نیم ساعت برگه های چاپ شده ای رو به همه ما دادن که باید اون برگه رو با ذکر نام و نام خانوادگی امضا میکردیم، توی برگه پنج اتهام بود آشوب گر، اختلال در نظم عمومی، توهین به رهبری ، تخریب اموال دولتی و توهین به رئیس جمهور، متاسفانه با ضرب و شتم مامورا مجبور شدیم برگه ها را امضا کنیم.
بازپرس «حیدری فر » بازداشتی ها رو به دو دسته تقسیم کرد، حدود ۱۵۰ نفر رو به زندان اوین انتقال دادن و حدود ۱۳۶ نفر هم قرار شد به بازداشتگاه کهریزک اعزام کنن، بچه ها از «حیدری فر» پرسیدن کهریزک کجاس؟؟ حیدری فر در جواب گفت اگه تا آخر تابستون زنده از بازداشتگاه کهریزک بیرون اومدین تازه بگین کهریزک کجاست! همه در استرس بودیم کهریزک کجاست و چه جهنمی هس که قراره تا آخر تابستون از اونجا زنده بیرون نیایم! از یه شخصی به نام «محمد محمدپور» پرسیدم کهریزک بهتره یا اوین؟؟ در جوابم گفت نترس کهریزک از اوین خیلی بهتره و منم پیش خودم خوشحال شدم که خدا رو شکر اوین نرفتم ولی بیخبر بودم که قراره وارد چه جهنمی بشیم. ما رو سوار اتوبوس کردن و وارد بیابونای کهریزک شدیم همه در شوک بودیم و نگران آیا تا آخر تابستون زنده از کهریزک بیرون میایم؟ حدود یک ساعتی پشت در بازداشتگاه بودیم. مسئولین بازداشتگاه به خاطر کمبود جا اول ما رو پذیرش نمیکردن «سعید مرتضوی» به فرماندهی نیروی انتظامی فشار
میاورد که بازداشتیها رو باید پذیرش کنین ما بعد از یه ساعت پذیرش شدیم، جلوی در بازداشتگاه چند سرباز و نظامی باتوم به دست بودن و یه تونل وحشت درست کرده بودن که از همون لحظه ورود از ما حسابی پذیرایی کنن. همگی مجبور شدیم وارد تونل بشیم و کلی کتک خوردیم، وقتی تونل رو رد کردیم وارد حیاط بازداشتگاه شدیم همه ما حس بدی داشتیم از در و دیوارهای بازداشتگاه صدای ضجه آدمها به گوش میرسید... از بچه ۱۷ ساله تا پیرمرد ۶۰ ساله رو برهنه کردن، فقط به خاطر این که شپش لای درز لباسهای ما نره و با خود وسیله ای به داخل قرنطنیه «یک» نبریم. حدود ۳ تا ۴ ساعت طول کشید تا همه دوستامون برهنه بشن. همگی از اینکه جلوی همدیگه برهنه میشدیم شرمگین و ناراحت بودیم، عینک افراد را به زور میگرفتن از جمله عینکهای #محمد_کامرانی و #محسن_روح_الامینی هر چه التماس کردن عینکا رو پس ندادن. از داخل قرنطینه یک و دو صدای مجرمان خطرناک میومد و همه ما ترسیده بودیم که اینجا کجاس؟وقتی یکی از دوستامون از افسر نگهبان پرسید: اینجا کجاس؟ گفت «اینجا آخر دنیاس اینجا خدا هم آنتن نمیده». تازه فهمیدم وارد چه جهنمی شدیم. #امیر_جوادیفر از روز اول حال خوبی نداشت، بدنش زخمی بود و دنده ها و فکش شکسته بود. از ساعت چهار بعد از ظهر تا ساعت ده شب در حیاط نشستیم هوا خیلی گرم بود و همه تشنه بودیم ولی خبری از آب نبود. در همون روز چند نفر از دوستامون به خاطر اعتراض به وضعیت بازداشتگاه کتک خوردن. همه از ترس داشتیم سکته میکردیم و در شوک بودیم. حدود ۱۳۶ نفر در قرنطینه «یک» حضور داشتن، مساحت قرنطینه خیلی کوچک و درحدود ۶۰ متر مکعب بود قرنطینه یک فاقد آب، تهويه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کفپوش، موکت، تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بود. حدود یک ساعت گذشت ۳۰ تا ۳۵ نفر از مجرمان خطرناک را از قرنطینه «دو» وارد قرنطینه ما کردن با این حال که حتی جا برای نشستن خودمون هم نبود...تصورش هم سخته که حدود ۱۷۰ نفر در مساحت ۶۰ متری بمونیم. نشستن که سهله حتی جا برای نفس کشیدن هم نبود...خواب به چشمامون نمیومد، ولی خب جایی هم برای خواب نبود. استرس زنده بیرون اومدن از کهریزک یک لحظه از ما غافل نمیشد همه به فکر این بودیم که بر خانواده های ما چه میگذره چون کسی از خانواده ها از ما خبری نداشت که آیا زنده ایم یا نه این افکار تا صبح گریبان گیر ما بود...
ادامه داره…
قسمت اول:
من «مسعود علیزاده» هستم. من از جهنمی به نام کهریزک زنده بیرون اومدم.
صبح روز ۱۹ تیر هشتاد و هشت بود در میدان انقلاب تهران پلیس پیشگیری. همه ما بازداشتی ها رو به داخل حیاط بردن و همه رو به صف کردن، یه میز بزرگ گذاشته بودن با کلی میوه روی اون، دادیار «حیدری فر» به همراه چند نفر نظامی به داخل حیاط اومدن و پشت اون میزها نشستن. بعد از نیم ساعت برگه های چاپ شده ای رو به همه ما دادن که باید اون برگه رو با ذکر نام و نام خانوادگی امضا میکردیم، توی برگه پنج اتهام بود آشوب گر، اختلال در نظم عمومی، توهین به رهبری ، تخریب اموال دولتی و توهین به رئیس جمهور، متاسفانه با ضرب و شتم مامورا مجبور شدیم برگه ها را امضا کنیم.
بازپرس «حیدری فر » بازداشتی ها رو به دو دسته تقسیم کرد، حدود ۱۵۰ نفر رو به زندان اوین انتقال دادن و حدود ۱۳۶ نفر هم قرار شد به بازداشتگاه کهریزک اعزام کنن، بچه ها از «حیدری فر» پرسیدن کهریزک کجاس؟؟ حیدری فر در جواب گفت اگه تا آخر تابستون زنده از بازداشتگاه کهریزک بیرون اومدین تازه بگین کهریزک کجاست! همه در استرس بودیم کهریزک کجاست و چه جهنمی هس که قراره تا آخر تابستون از اونجا زنده بیرون نیایم! از یه شخصی به نام «محمد محمدپور» پرسیدم کهریزک بهتره یا اوین؟؟ در جوابم گفت نترس کهریزک از اوین خیلی بهتره و منم پیش خودم خوشحال شدم که خدا رو شکر اوین نرفتم ولی بیخبر بودم که قراره وارد چه جهنمی بشیم. ما رو سوار اتوبوس کردن و وارد بیابونای کهریزک شدیم همه در شوک بودیم و نگران آیا تا آخر تابستون زنده از کهریزک بیرون میایم؟ حدود یک ساعتی پشت در بازداشتگاه بودیم. مسئولین بازداشتگاه به خاطر کمبود جا اول ما رو پذیرش نمیکردن «سعید مرتضوی» به فرماندهی نیروی انتظامی فشار
میاورد که بازداشتیها رو باید پذیرش کنین ما بعد از یه ساعت پذیرش شدیم، جلوی در بازداشتگاه چند سرباز و نظامی باتوم به دست بودن و یه تونل وحشت درست کرده بودن که از همون لحظه ورود از ما حسابی پذیرایی کنن. همگی مجبور شدیم وارد تونل بشیم و کلی کتک خوردیم، وقتی تونل رو رد کردیم وارد حیاط بازداشتگاه شدیم همه ما حس بدی داشتیم از در و دیوارهای بازداشتگاه صدای ضجه آدمها به گوش میرسید... از بچه ۱۷ ساله تا پیرمرد ۶۰ ساله رو برهنه کردن، فقط به خاطر این که شپش لای درز لباسهای ما نره و با خود وسیله ای به داخل قرنطنیه «یک» نبریم. حدود ۳ تا ۴ ساعت طول کشید تا همه دوستامون برهنه بشن. همگی از اینکه جلوی همدیگه برهنه میشدیم شرمگین و ناراحت بودیم، عینک افراد را به زور میگرفتن از جمله عینکهای #محمد_کامرانی و #محسن_روح_الامینی هر چه التماس کردن عینکا رو پس ندادن. از داخل قرنطینه یک و دو صدای مجرمان خطرناک میومد و همه ما ترسیده بودیم که اینجا کجاس؟وقتی یکی از دوستامون از افسر نگهبان پرسید: اینجا کجاس؟ گفت «اینجا آخر دنیاس اینجا خدا هم آنتن نمیده». تازه فهمیدم وارد چه جهنمی شدیم. #امیر_جوادیفر از روز اول حال خوبی نداشت، بدنش زخمی بود و دنده ها و فکش شکسته بود. از ساعت چهار بعد از ظهر تا ساعت ده شب در حیاط نشستیم هوا خیلی گرم بود و همه تشنه بودیم ولی خبری از آب نبود. در همون روز چند نفر از دوستامون به خاطر اعتراض به وضعیت بازداشتگاه کتک خوردن. همه از ترس داشتیم سکته میکردیم و در شوک بودیم. حدود ۱۳۶ نفر در قرنطینه «یک» حضور داشتن، مساحت قرنطینه خیلی کوچک و درحدود ۶۰ متر مکعب بود قرنطینه یک فاقد آب، تهويه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کفپوش، موکت، تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بود. حدود یک ساعت گذشت ۳۰ تا ۳۵ نفر از مجرمان خطرناک را از قرنطینه «دو» وارد قرنطینه ما کردن با این حال که حتی جا برای نشستن خودمون هم نبود...تصورش هم سخته که حدود ۱۷۰ نفر در مساحت ۶۰ متری بمونیم. نشستن که سهله حتی جا برای نفس کشیدن هم نبود...خواب به چشمامون نمیومد، ولی خب جایی هم برای خواب نبود. استرس زنده بیرون اومدن از کهریزک یک لحظه از ما غافل نمیشد همه به فکر این بودیم که بر خانواده های ما چه میگذره چون کسی از خانواده ها از ما خبری نداشت که آیا زنده ایم یا نه این افکار تا صبح گریبان گیر ما بود...
ادامه داره…
⬅️#یزد
بازداشت یک جوان معترض
👈 #امیر_محمدرضایی_اردکانی، جوانی که به دلیل انتشار چند استوری اعتراضی با اتهاماتی مانند توهین به رهبری و نشر اکاذیب بازداشت شده است.
امیر محمدرضایی ۲۰ ساله، ساکن #اردکان یزد بوده؛ فعلا تحت بازجویی است و نهادهای امنیتی از خانواده و نزدیکان وی خواستهاند درباره او سکوت کرده و اطلاعرسانی نکنند.
امیر پدرش را از دست داده و مادرش توان رسیدگی به کارهای او را ندارد.
🙏لطفاً صدایش باشید تا قضائیه جلادان حاکم به سرنوشت شوم دچارش نکنن.
بازداشت یک جوان معترض
👈 #امیر_محمدرضایی_اردکانی، جوانی که به دلیل انتشار چند استوری اعتراضی با اتهاماتی مانند توهین به رهبری و نشر اکاذیب بازداشت شده است.
امیر محمدرضایی ۲۰ ساله، ساکن #اردکان یزد بوده؛ فعلا تحت بازجویی است و نهادهای امنیتی از خانواده و نزدیکان وی خواستهاند درباره او سکوت کرده و اطلاعرسانی نکنند.
امیر پدرش را از دست داده و مادرش توان رسیدگی به کارهای او را ندارد.
🙏لطفاً صدایش باشید تا قضائیه جلادان حاکم به سرنوشت شوم دچارش نکنن.
🔴بازداشت سه تن از آسیبدیدگان چشم و صورت
#علی_زارعی که الان بازداشت شده. او با شلیک مزدوران جمهوری اسلامی، هم چشم راستش از دست داد و هم دوستش حمیدرضا روحی را.
این چند ماه مقابل فشارها و تهدیدها ایستاد و گفت: «اگه بشه جونم رو هم میدم تا مردمم آزاد زندگی کنن»
#امیر_ولایتی و #حسین_جعفری از آسیبدیدگان چشم هم از چند روز پیش بازداشت شدند.
#علی_زارعی که الان بازداشت شده. او با شلیک مزدوران جمهوری اسلامی، هم چشم راستش از دست داد و هم دوستش حمیدرضا روحی را.
این چند ماه مقابل فشارها و تهدیدها ایستاد و گفت: «اگه بشه جونم رو هم میدم تا مردمم آزاد زندگی کنن»
#امیر_ولایتی و #حسین_جعفری از آسیبدیدگان چشم هم از چند روز پیش بازداشت شدند.
🐦 توئیتر
امیر طاهری: در جمهوری اسلامی، اسلام به معنای پرستش خامنهای است.
پس از انتشار تصاویر از فستیوال حکومتی به بهانه «عید غدیر» و نمایش سواستفاده رژیم از فقر مردم که برخی را برای گرفتن غذای رایگان راهی این فستیوال خیابانی کرد، استاد امیر طاهری در توئیتی با اشاره به سو استفاده رژیم از این فستیوال حکومتی نوشتند:
دستگاه امنیت اسلامی، راهپیمایی عید غدیر توسط پیروان آیتالله علوی بروجردی در شهر «مقدس» قم را ممنوع کرد.
در نظام خامنهای حتی آیتاللههای رده بالا هم از آزادی محروم هستند، حتی در مورد شعائر شیعی.
در جمهوری اسلامی، اسلام به معنای پرستش خامنهای است.
#امیر_طاهری
امیر طاهری: در جمهوری اسلامی، اسلام به معنای پرستش خامنهای است.
پس از انتشار تصاویر از فستیوال حکومتی به بهانه «عید غدیر» و نمایش سواستفاده رژیم از فقر مردم که برخی را برای گرفتن غذای رایگان راهی این فستیوال خیابانی کرد، استاد امیر طاهری در توئیتی با اشاره به سو استفاده رژیم از این فستیوال حکومتی نوشتند:
دستگاه امنیت اسلامی، راهپیمایی عید غدیر توسط پیروان آیتالله علوی بروجردی در شهر «مقدس» قم را ممنوع کرد.
در نظام خامنهای حتی آیتاللههای رده بالا هم از آزادی محروم هستند، حتی در مورد شعائر شیعی.
در جمهوری اسلامی، اسلام به معنای پرستش خامنهای است.
#امیر_طاهری
۲۴ روز پیش،همزمان ۲۰ شهروند در اصفهان بازداشت شده و هیچ خبری هم ازشون نیست.
#سما_عموشاهی و#روزبه_دانا بیمار هستند.
برادر روزبه، #پویا_دانا رو هم سه روز پیش بازداشت کردند.
صدای زندانیان گمنام باشیم.
#هدی_صادقی
#مینا_ندایی
#مهشاد_کشانی
#مرجان_بشتام
#امیر_سالاری
#مریم_پرنده
#سما_عموشاهی و#روزبه_دانا بیمار هستند.
برادر روزبه، #پویا_دانا رو هم سه روز پیش بازداشت کردند.
صدای زندانیان گمنام باشیم.
#هدی_صادقی
#مینا_ندایی
#مهشاد_کشانی
#مرجان_بشتام
#امیر_سالاری
#مریم_پرنده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #امیر_طاهری:
مشروطه یک ایدئولوژی نیست، روش اداره یک کشور است. یعنی برای اینکه یک کشور را اداره کنیم یک شرایطی دارد.
اول ببینیم قدرت برای کیست؟ در مشروطیت قدرت حکومتی مربوط به #ملت_ایران است.
دوم، تفکیک قوا هست.
در آغاز مشروطه هم ۳۱۸ گروه مختلف شرکت داشتند.
#مهسا_امینی
#آیدا_رستمی
مشروطه یک ایدئولوژی نیست، روش اداره یک کشور است. یعنی برای اینکه یک کشور را اداره کنیم یک شرایطی دارد.
اول ببینیم قدرت برای کیست؟ در مشروطیت قدرت حکومتی مربوط به #ملت_ایران است.
دوم، تفکیک قوا هست.
در آغاز مشروطه هم ۳۱۸ گروه مختلف شرکت داشتند.
#مهسا_امینی
#آیدا_رستمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#امیر_جهانبخش اهل الیگودرز از مبارزان آزادیخواه که در سال ۱۴۰۰ با شلیک مسقیم گلوله مدتهای طولانی در بیمارستانها سپری کرد و یک چشمش و توانایی حرکتی را از دست داد، امروز قهرمانانه تولدش را با کیکی مزین به پرچم شیر و خورشید جشن گرفت و گفت “ جانم فدای ایران “
#روز_مهسا
#پرچم_شیروخورشید
#شاهزاده_را_صداکن
#روز_مهسا
#پرچم_شیروخورشید
#شاهزاده_را_صداکن
پس از آنکه یکی از عکاسان حاضر در اردوی تیمملی فوتبال #ایران عکسی از #امیر_قلعهنویی منتشر کرد که اضافه وزن و شکم برآمده او را نشان میداد، مدیررسانهای تیمملی از ورود این عکاس به اردو جلوگیری کرد.
به گزارش رسانههای داخلی ایران، این اقدام مدیررسانهای تیمملی فوتبال ایران با واکنش و اعتراض دیگر خبرنگاران و عکاسان حاضر در اردو روبرو شدە است.
مدیر رسانهای تیم ملی در این باره مدعی شده که فدراسیون با انتقاد سازنده مشکلی ندارد اما عکس قلعهنویی به قصد تمسخر گرفته شده است.
پخش این عکس از امیر قلعەنویی دستمایه طنز کاربران در شبکههای اجتماعی شدە است. برخی اضافه وزن قلعهنویی را با آمادگی جسمانی #روبرتو_مانچینی سرمربی تیمملی فوتبال #عربستان مقایسه کردند.
البته برخی از کاربران نیز عنوان کردەاند کە نباید معیار سنجش مربیان هیکل و اندام آنان باشد.
مانچینی که پیش از این سرمربیگری تیم ملی ایتالیا را بر عهده داشت، با قراردادی ۴ ساله به ارزش سالیانه ۳۰ میلیون یورو راهی عربستان شد، تا گرانترین سرمربی تاریخ فوتبال لقب گیرد.
به گزارش رسانههای داخلی ایران، این اقدام مدیررسانهای تیمملی فوتبال ایران با واکنش و اعتراض دیگر خبرنگاران و عکاسان حاضر در اردو روبرو شدە است.
مدیر رسانهای تیم ملی در این باره مدعی شده که فدراسیون با انتقاد سازنده مشکلی ندارد اما عکس قلعهنویی به قصد تمسخر گرفته شده است.
پخش این عکس از امیر قلعەنویی دستمایه طنز کاربران در شبکههای اجتماعی شدە است. برخی اضافه وزن قلعهنویی را با آمادگی جسمانی #روبرتو_مانچینی سرمربی تیمملی فوتبال #عربستان مقایسه کردند.
البته برخی از کاربران نیز عنوان کردەاند کە نباید معیار سنجش مربیان هیکل و اندام آنان باشد.
مانچینی که پیش از این سرمربیگری تیم ملی ایتالیا را بر عهده داشت، با قراردادی ۴ ساله به ارزش سالیانه ۳۰ میلیون یورو راهی عربستان شد، تا گرانترین سرمربی تاریخ فوتبال لقب گیرد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جدال لفظی شب گذشته #فیصل_قاسم با #امیر_موسوی دیپلمات سابق ایرانی در برنامه #الاتجاه_المعاکس شبکه الجزیره بازتاب گسترده ای در رسانه های عربی و اسرائیلی داشته است.
میگوید میخواهید قدس را آزاد کنید و بعد چه کارش کنید؟
به چه فهرستی اضافه کنید؟ به فهرست بغداد آلوده ترین شهر جهان؟ بیروت بزرگترین محل دفن زباله جهان؟ دمشق که مردمش از گرسنگی می میرند؟ صنعای حوثی ها؟
ویدیو به زبان عربی است
#حرفحساب
میگوید میخواهید قدس را آزاد کنید و بعد چه کارش کنید؟
به چه فهرستی اضافه کنید؟ به فهرست بغداد آلوده ترین شهر جهان؟ بیروت بزرگترین محل دفن زباله جهان؟ دمشق که مردمش از گرسنگی می میرند؟ صنعای حوثی ها؟
ویدیو به زبان عربی است
#حرفحساب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جدال لفظی شب گذشته #فیصل_قاسم با #امیر_موسوی دیپلمات سابق ایرانی در برنامه #الاتجاه_المعاکس شبکه الجزیره بازتاب گسترده ای در رسانه های عربی و اسرائیلی داشته است.
میگوید میخواهید قدس را آزاد کنید و بعد چه کارش کنید؟
به چه فهرستی اضافه کنید؟
به فهرست بغداد آلودهترین شهر جهان؟
بیروت بزرگترین محل دفن زباله جهان؟
دمشق که مردمش از گرسنگی میمیرند؟ صنعای حوثیها؟
میگوید میخواهید قدس را آزاد کنید و بعد چه کارش کنید؟
به چه فهرستی اضافه کنید؟
به فهرست بغداد آلودهترین شهر جهان؟
بیروت بزرگترین محل دفن زباله جهان؟
دمشق که مردمش از گرسنگی میمیرند؟ صنعای حوثیها؟
من #امیر_الوندی_مهر هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۶ اسفند ماه ۱۳۷۲. فرزند مریم و محمد، یه خواهر و برادر کوچکتر از خودم به نام آیدا و ماهان داشتم و اهل شیراز و ساکن شهرک گویم شیراز بودم. من اصولا سرم به کار خودم بود، کاری و آروم بودم.
من #امیر_الوندی_مهر هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۶ اسفند ماه ۱۳۷۲. فرزند مریم و محمد، یه خواهر و برادر کوچکتر از خودم به نام آیدا و ماهان داشتم و اهل شیراز و ساکن شهرک گویم شیراز بودم. من اصولا سرم به کار خودم بود، کاری و آروم بودم.
اعتراضات سراسری با گرون شدن ناگهانی قیمت بنزین در ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ شروع شد. مردم غیور شیراز هم به اعتراضات پیوستن. روز سوم اعتراضات یعنی ۲۶ آبان بود که منم در شهرک گویم، محل زندگیم با هموطنای مبارزم به خیابون رفتیم و اعتراضمونو فریاد زدیم. اونروز تجمع مردم جلوی پایگاه بسیج سلمان فارسی بود. ساعت شش عصر بود که سرکوبگرا از پشت بام پایگاه شروع به تیراندازی با گلوله های ساچمه ای کردن ولی ناگهان یکی از مزدورا یه گلوله جنگی از فاصله سی متری مستقیما بمن شلیک کرد که به شکمم اصابت کرد و مجروح شدم، افتادم زمین، مردم منو به درمانگاه ابوعلی سینای گویم در نزدیکی بزرگراه اردکان بردن. ساعت ۸ شب به بیمارستان پیوند اعضا تو شهرک صدرا منتقل شدم. خانوادم به سختی خودشونو رسوندن اونجا چون همه راهها بسته بود. ساعت ده شب بخاطر خونریزی شدید تو اتاق عمل جان باختم…
مردم بسیجی ضارب رو شناسایی کردن و به محل زندگیش رفتن ولی از اونجا متواری شده بود.
بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی یه هفته جنازه منو به خانوادم ندادن. عاقبت در تاریخ ۳ آذر جسدم تحویل خانواده داده شد و در فضایی به شدت امنیتی در آرامستان گویم شیراز به خاک سپرده شد…مراسم خاکسپاری با حضور گسترده مردم برگزار شد و با وجودیکه بخاطر قطع اینترنت اطلاع رسانی انجام نشده بود تعداد چشمگیری از همشهریام تو مراسم شرکت کردن.
مراسم چهلم هم در تاریخ ۱۲ دیماه در فاطمیه گویم شیراز برگزار شد.
بعد از مراسم پدرم شکایتی از کشته شدن من به دادگاه ارائه داد. اون هر روز به دادگاههای مختلف میرفت و دادخواه خون من بود تا اینکه حکم قطعی بعد از مدتها صادر شد، طی اون حکم منو بیگناه شناختن ولی حکم آخری که صادر شد مبنی بر منع تعقیب بود! در نهایت شکایت پدرم به جایی نرسید.
خانوادم یه سال سکوت کردن و حرفی نزدن ولی بعد از گذشت یه سال تصمیم گرفتن سکوت رو بشکنن و دادخواه خون به ناحق ریخته شده من باشن.
من قبل از کشته شدنم به دوستام گفتم: «باید بریم تا حقمونو پس بگیریم اگه من بشینم تو خونه کی میخواد جوونی از دست رفتمونو پس بگیره؟ میرم از حق جوونا دفاع کنم، اگه ما ساکت باشیم آینده چه خواهد شد؟»
و خطاب به مادرم گفتم: «مامان هر اتفاقی افتاد بهم افتخار کن و نامم رو فریاد بزن»
پدر داغدارم تو یه پست اینستاگرام برام نوشت:
«امیرم، معنای غیرت را زمانی یافتم که گفتی من برای گرفتن حق جوانها بیرون میروم، براستی که حق گرفتنی است، لیکن بزرگمردانی چون تو را می طلبد، آینه تمام نمای غیرتی پسرم»
مادرم هم در استوری اینستاگرامش با دلی دردمند نوشت:
«عکس را در آغوش میگیرم، به عکست نگاه میکنم و اشک می ریزم به همان عکسی که پیر نمی شود اما پیر میکند...»
هموطن من در مقابل حکومت ظلم و زور ایستادم و مبارزه کردم ولی جواب اعتراض مسالمت آمیز من گلوله جنگی بود! هنوز خیلی جوون بودم و یه دنیا آرزو در سر داشتم که با خودم خاک شد…تو هنوز فرصت اینو داری که تغییر ایجاد کنی و برای حقت بجنگی، تو پیروز میشی شک نکن، روز پیروزی به یاد منم باش….
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
اعتراضات سراسری با گرون شدن ناگهانی قیمت بنزین در ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ شروع شد. مردم غیور شیراز هم به اعتراضات پیوستن. روز سوم اعتراضات یعنی ۲۶ آبان بود که منم در شهرک گویم، محل زندگیم با هموطنای مبارزم به خیابون رفتیم و اعتراضمونو فریاد زدیم. اونروز تجمع مردم جلوی پایگاه بسیج سلمان فارسی بود. ساعت شش عصر بود که سرکوبگرا از پشت بام پایگاه شروع به تیراندازی با گلوله های ساچمه ای کردن ولی ناگهان یکی از مزدورا یه گلوله جنگی از فاصله سی متری مستقیما بمن شلیک کرد که به شکمم اصابت کرد و مجروح شدم، افتادم زمین، مردم منو به درمانگاه ابوعلی سینای گویم در نزدیکی بزرگراه اردکان بردن. ساعت ۸ شب به بیمارستان پیوند اعضا تو شهرک صدرا منتقل شدم. خانوادم به سختی خودشونو رسوندن اونجا چون همه راهها بسته بود. ساعت ده شب بخاطر خونریزی شدید تو اتاق عمل جان باختم…
مردم بسیجی ضارب رو شناسایی کردن و به محل زندگیش رفتن ولی از اونجا متواری شده بود.
بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی یه هفته جنازه منو به خانوادم ندادن. عاقبت در تاریخ ۳ آذر جسدم تحویل خانواده داده شد و در فضایی به شدت امنیتی در آرامستان گویم شیراز به خاک سپرده شد…مراسم خاکسپاری با حضور گسترده مردم برگزار شد و با وجودیکه بخاطر قطع اینترنت اطلاع رسانی انجام نشده بود تعداد چشمگیری از همشهریام تو مراسم شرکت کردن.
مراسم چهلم هم در تاریخ ۱۲ دیماه در فاطمیه گویم شیراز برگزار شد.
بعد از مراسم پدرم شکایتی از کشته شدن من به دادگاه ارائه داد. اون هر روز به دادگاههای مختلف میرفت و دادخواه خون من بود تا اینکه حکم قطعی بعد از مدتها صادر شد، طی اون حکم منو بیگناه شناختن ولی حکم آخری که صادر شد مبنی بر منع تعقیب بود! در نهایت شکایت پدرم به جایی نرسید.
خانوادم یه سال سکوت کردن و حرفی نزدن ولی بعد از گذشت یه سال تصمیم گرفتن سکوت رو بشکنن و دادخواه خون به ناحق ریخته شده من باشن.
من قبل از کشته شدنم به دوستام گفتم: «باید بریم تا حقمونو پس بگیریم اگه من بشینم تو خونه کی میخواد جوونی از دست رفتمونو پس بگیره؟ میرم از حق جوونا دفاع کنم، اگه ما ساکت باشیم آینده چه خواهد شد؟»
و خطاب به مادرم گفتم: «مامان هر اتفاقی افتاد بهم افتخار کن و نامم رو فریاد بزن»
پدر داغدارم تو یه پست اینستاگرام برام نوشت:
«امیرم، معنای غیرت را زمانی یافتم که گفتی من برای گرفتن حق جوانها بیرون میروم، براستی که حق گرفتنی است، لیکن بزرگمردانی چون تو را می طلبد، آینه تمام نمای غیرتی پسرم»
مادرم هم در استوری اینستاگرامش با دلی دردمند نوشت:
«عکس را در آغوش میگیرم، به عکست نگاه میکنم و اشک می ریزم به همان عکسی که پیر نمی شود اما پیر میکند...»
هموطن من در مقابل حکومت ظلم و زور ایستادم و مبارزه کردم ولی جواب اعتراض مسالمت آمیز من گلوله جنگی بود! هنوز خیلی جوون بودم و یه دنیا آرزو در سر داشتم که با خودم خاک شد…تو هنوز فرصت اینو داری که تغییر ایجاد کنی و برای حقت بجنگی، تو پیروز میشی شک نکن، روز پیروزی به یاد منم باش….
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
«۲۶سال حبس بخاطر حمایت از مردم بعنوان ورزشکار ملی»
صدای پسر جوان و ورزشکار باشرفمان #امیر_نصر_آزادانی
صدای پسر جوان و ورزشکار باشرفمان #امیر_نصر_آزادانی
تولد #امیر_نصرآزادانی هم بود. پسر فوتبالیستی که برای زن زندگی آزادی، زندانیه. درست وقتی که فوتبالیستا، با تشویق بسیجیای قاتل روی سکوها، دنبال یه جام حلبی برای جمهوری اسلامی هستند
امروز تولد فوتبالیست شریف و آزادیخواه ایرانی #امیر_نصر_آزادانی هست
امیر در آبان ۱۴۰۱ کنار مردمش در خیابان
برای رسیدن به آزادی و عدالت جنگید
برای دومین سال در زندان دستگرد اصفهان
تولد ۲۷ سالگیش رو جشن میگیره.
تولدت مبارک قهرمان،
#مهسا_امینی
امیر در آبان ۱۴۰۱ کنار مردمش در خیابان
برای رسیدن به آزادی و عدالت جنگید
برای دومین سال در زندان دستگرد اصفهان
تولد ۲۷ سالگیش رو جشن میگیره.
تولدت مبارک قهرمان،
#مهسا_امینی
اراک - چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰ صبح مراسم تشییع و خاکسپاری زنده یاد #امیر_مهدیچگینی دانشجوی شیمی کاربردی دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران
@poshtpardeha
@poshtpardeha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز جهانی کودک
⚫️بیش از ۷۰ کودک جان شیرینشان را جمهوری اسلامی گرفت که یکی از آنها امیرحسین بساطی است.
امیر حسین در ۱۵ سالگی اهل #کرمانشاه در اوج تنهایی در خیابان جان داد.
او روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، برای خرید دفتر نقاشی و مداد رنگی از خانه بیرون زد و در خیابان سپهر #کرمانشاه به معترضان پیوست، اما با شلیک مستقیم مأموران ضد امنیتی به سینهاش، دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
خانواده #امیر_حسین_بساطی ، یک هفته در بیمارستانها، پرشکی قانونی و حتی در زندانها در پی او بودند، اما پیکر او را نیروهای ضد امنیتی مطابق معمول دزدیده بودند، تا اینکه فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که امیر حسین را غرق در خون نشان میداد.
@poshtpardeha
⚫️بیش از ۷۰ کودک جان شیرینشان را جمهوری اسلامی گرفت که یکی از آنها امیرحسین بساطی است.
امیر حسین در ۱۵ سالگی اهل #کرمانشاه در اوج تنهایی در خیابان جان داد.
او روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، برای خرید دفتر نقاشی و مداد رنگی از خانه بیرون زد و در خیابان سپهر #کرمانشاه به معترضان پیوست، اما با شلیک مستقیم مأموران ضد امنیتی به سینهاش، دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
خانواده #امیر_حسین_بساطی ، یک هفته در بیمارستانها، پرشکی قانونی و حتی در زندانها در پی او بودند، اما پیکر او را نیروهای ضد امنیتی مطابق معمول دزدیده بودند، تا اینکه فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که امیر حسین را غرق در خون نشان میداد.
@poshtpardeha