پشت پرده ها
چنین جامعه مستاصلی نیاز به کمک داره کاش خودمان با وجود اینکه هزار درد و زخم داریم، همدیگر رو در آغوش بگیریم. کاش اونجا بودم میرفتم بغلش میکردم. شاید کاری نتونم براش بکنم اما اون آدم و ملیون ها مثل او نیاز دارن که ببینن تنها نیستن. بر خاندان خمینی و خامنه…
👤مردم بشدت زیر فشار اقتصادیان و دارن له میشن. #فقر زندگیاشون رو پاشونده. فقر عزت نفسشون رو گرفته. فقر زندگیاشونو کرده بحث و جدل و شرمندگی.
فقر به معنای واقعی کلمه داغونشون کرده.
طرف صبح تا شب مثل سگ میدوئه و اخرش هیچ. هیچ. هیچ.... که ایکاش #هیچ بود، بدبختانه منفی هم میشن، و هرروز عقب هم میفتن.
مردها با #غرورشون دائما پیش زن و بچه شرمندهان. تو تنهایی بغض میکنن، کم اوردن، و نمیدونن کجا داد بزنن...
دائما ترسشون اینه کمترین خرج اضافهای مثل یه بیماری ساده نیاد که بدبخت میشن....
یا مثلا الان #مهرماه شده طرف از خریدن یه کیف و چارتا دونه مداد و دفتر عاجزه و شرمنده بچهش.
شما یک کلمه میشنوی طرف #شرمنده ست ولی اون مرد داره خرد میشه. حاضره بمیره ولی این وضعیت رو جلوی #بچهش - که مثلا پدرشه و قهرمانشه - نبینه.
-----
الان یه ساعتی بود که داشتم با یه دوستی حرف میزدم...، با حرفاش #غم تموم وجودم رو گرفته....
یه ساعته که تعریف تعریف تعریففففف.... که چرا زندگیش داره میپاشه... کم اورده، روانش داغونه. ذهنش رد داده... به هرکس میتونسته رو زده. خجالت زدهست. #غرورش شکسته. و این اخری واسه من خیلی دردناکه....
اخه کمکاری هم نکرده، صب تا شب مثل سگ دوییده و کارکرده. ولی الان رسیده به مرز #خودکشی و من یه ساعته دارم بهش امید میدم، و «بچهش» رو یاداوری میکنم، و میگم دنیا بالا پایین داره و چه و چه و چه....
ولی واقعیت اینه دارم به طرف، امیدی میدم که خودم باورش ندارم.
بخش #مضحک تموم این ماجرا میدونید چیه؟
حرف زدیم زدیم زدیم زدیمممم.....
آخر فهمیدم زندگیش گیر ۵۰ میلیون تومنه.
خب تو وهله اول این پول تو ذهنت درشت میاد... ولی دقت میکنی میبینی طرف فقط گیر ۵۰۰ دلاره (تازه کمتر)
میفهمی؟ فقط #پونصد دلار. دردناکه.
والا بلا این مضحک و احمقانهست که کسی بخاطر فاکینگ «پونصد دلار» کارش به #خودکشی برسه....
کاری کردن که «زندگی» یه ایرانی، یعنی #جونش، در گرو چقدره؟ پول تو جیبی یه جوون امریکایی، اروپایی؛ و یا عمانی و اماراتی و قطری و....
اخه این چه کثافتیه که مردک چلاق تریاکی حرومزادهی #شیطانصفت درست کرده؟
-----------
دوستی میگه چرا انقدر بیحوصله و بیاعصاب شدی. چرا انقدر فحش میدی؟
انصافا راست میگه.... اصلا زیبنده نیست ادم اینجور حرف بزنه....
ولی واقعا حوصله و اعصاب پنجسال قبل که هیچ، حتی اعصاب پنج ماه قبلم رو هم ندارم.
من محال بود کسی رو بلاک کنم، یا گفتمان نداشته باشم... ولی الان میبینم واقعا عوض شدم، تحملم رو از دست دادم.
چرا اینجور نباشم؟
نابود شدیم رفته.
اصلا مساله این نیست من #نوعی چقدر گرفتارم و کجای این کشتی درحال غرق شدن ایستادم!!!
نه.. مهم اینه که هرجای این کشتی هستیم، حالمون خوب نیست.... چون همه باهم در حال غرق شدنیم... مگه فرقی داره کجا نشستیم؟
-----------
بعد میدونی چی زور داره؟
اینکه بعد این حرفا میای اینجا میبینی فلان #الاغِمرتضیعلی (که مثلا اپوزوسیونه: زارت) از کانادا نوشته:
وای اون ادم گرسنه فلسطینی چی؟
اینجاس که دیگه میخوای فحش عالم رو بهش بکشی.
اخه بیپدرمادر، اون جاکش فلسطینی گرسنه بیاد سرشو....
عجب...
هی میگم باادب باشما. نمیذارن که...
واسه من یکی که، کودکان غزه درست مثل سیدعلی و عرزشیای جنایتکارش، بقول وحشی بافقی اندازه «#قفلِ ... استر» هم ارزش ندارن. اون #انسانیت قلابیتون رو هم لوله کنید، بیزحمت تا آخر بکنید تو ماتحتتون....
-----
ادمایی دیدم تو #ایران، چندین ماه رنگ گوشت ندیدن. طبقات پایینتر گوشت چیه، مرغ چیه، حتی میوهجاتم دیگه دارن فراموش میکنن....
اصلا گور پدر گوشت و مرغ و میوه.
مهمتر از اینا، اینه که دیگه #امید هم ندارن. و رنگ باختن امید، یعنی #مرگ انسان.
یه ادم مگه چقدر میتونه با سیلی صورتشو سرخ نگهداره؟ چقدر میتونه بگه: میگذره!!! چقدر میتونه به زن و بچهش بگه «ندارم» و خجالت بکشه؟! چقدر میتونه فشار روانی تحمل کنه، چقدر.......!!!!!!!!!!!
اسم این #زندگی نیست، بلکه صرفا زنده بودنه. یا بهتره بگیم این «مردن تدریجی»ه.
این خود جهنمه. مردن تدریجی وسط جهنم.
------
بیخیال....
این رنجنامهی امروز ما، خیلی مفصله.
هزار صفحه دیگه هم میتونم بنویسم.
#غم وجودم رو گرفته و واقعا حوصله و اعصاب ندارم....
فقر به معنای واقعی کلمه داغونشون کرده.
طرف صبح تا شب مثل سگ میدوئه و اخرش هیچ. هیچ. هیچ.... که ایکاش #هیچ بود، بدبختانه منفی هم میشن، و هرروز عقب هم میفتن.
مردها با #غرورشون دائما پیش زن و بچه شرمندهان. تو تنهایی بغض میکنن، کم اوردن، و نمیدونن کجا داد بزنن...
دائما ترسشون اینه کمترین خرج اضافهای مثل یه بیماری ساده نیاد که بدبخت میشن....
یا مثلا الان #مهرماه شده طرف از خریدن یه کیف و چارتا دونه مداد و دفتر عاجزه و شرمنده بچهش.
شما یک کلمه میشنوی طرف #شرمنده ست ولی اون مرد داره خرد میشه. حاضره بمیره ولی این وضعیت رو جلوی #بچهش - که مثلا پدرشه و قهرمانشه - نبینه.
-----
الان یه ساعتی بود که داشتم با یه دوستی حرف میزدم...، با حرفاش #غم تموم وجودم رو گرفته....
یه ساعته که تعریف تعریف تعریففففف.... که چرا زندگیش داره میپاشه... کم اورده، روانش داغونه. ذهنش رد داده... به هرکس میتونسته رو زده. خجالت زدهست. #غرورش شکسته. و این اخری واسه من خیلی دردناکه....
اخه کمکاری هم نکرده، صب تا شب مثل سگ دوییده و کارکرده. ولی الان رسیده به مرز #خودکشی و من یه ساعته دارم بهش امید میدم، و «بچهش» رو یاداوری میکنم، و میگم دنیا بالا پایین داره و چه و چه و چه....
ولی واقعیت اینه دارم به طرف، امیدی میدم که خودم باورش ندارم.
بخش #مضحک تموم این ماجرا میدونید چیه؟
حرف زدیم زدیم زدیم زدیمممم.....
آخر فهمیدم زندگیش گیر ۵۰ میلیون تومنه.
خب تو وهله اول این پول تو ذهنت درشت میاد... ولی دقت میکنی میبینی طرف فقط گیر ۵۰۰ دلاره (تازه کمتر)
میفهمی؟ فقط #پونصد دلار. دردناکه.
والا بلا این مضحک و احمقانهست که کسی بخاطر فاکینگ «پونصد دلار» کارش به #خودکشی برسه....
کاری کردن که «زندگی» یه ایرانی، یعنی #جونش، در گرو چقدره؟ پول تو جیبی یه جوون امریکایی، اروپایی؛ و یا عمانی و اماراتی و قطری و....
اخه این چه کثافتیه که مردک چلاق تریاکی حرومزادهی #شیطانصفت درست کرده؟
-----------
دوستی میگه چرا انقدر بیحوصله و بیاعصاب شدی. چرا انقدر فحش میدی؟
انصافا راست میگه.... اصلا زیبنده نیست ادم اینجور حرف بزنه....
ولی واقعا حوصله و اعصاب پنجسال قبل که هیچ، حتی اعصاب پنج ماه قبلم رو هم ندارم.
من محال بود کسی رو بلاک کنم، یا گفتمان نداشته باشم... ولی الان میبینم واقعا عوض شدم، تحملم رو از دست دادم.
چرا اینجور نباشم؟
نابود شدیم رفته.
اصلا مساله این نیست من #نوعی چقدر گرفتارم و کجای این کشتی درحال غرق شدن ایستادم!!!
نه.. مهم اینه که هرجای این کشتی هستیم، حالمون خوب نیست.... چون همه باهم در حال غرق شدنیم... مگه فرقی داره کجا نشستیم؟
-----------
بعد میدونی چی زور داره؟
اینکه بعد این حرفا میای اینجا میبینی فلان #الاغِمرتضیعلی (که مثلا اپوزوسیونه: زارت) از کانادا نوشته:
وای اون ادم گرسنه فلسطینی چی؟
اینجاس که دیگه میخوای فحش عالم رو بهش بکشی.
اخه بیپدرمادر، اون جاکش فلسطینی گرسنه بیاد سرشو....
عجب...
هی میگم باادب باشما. نمیذارن که...
واسه من یکی که، کودکان غزه درست مثل سیدعلی و عرزشیای جنایتکارش، بقول وحشی بافقی اندازه «#قفلِ ... استر» هم ارزش ندارن. اون #انسانیت قلابیتون رو هم لوله کنید، بیزحمت تا آخر بکنید تو ماتحتتون....
-----
ادمایی دیدم تو #ایران، چندین ماه رنگ گوشت ندیدن. طبقات پایینتر گوشت چیه، مرغ چیه، حتی میوهجاتم دیگه دارن فراموش میکنن....
اصلا گور پدر گوشت و مرغ و میوه.
مهمتر از اینا، اینه که دیگه #امید هم ندارن. و رنگ باختن امید، یعنی #مرگ انسان.
یه ادم مگه چقدر میتونه با سیلی صورتشو سرخ نگهداره؟ چقدر میتونه بگه: میگذره!!! چقدر میتونه به زن و بچهش بگه «ندارم» و خجالت بکشه؟! چقدر میتونه فشار روانی تحمل کنه، چقدر.......!!!!!!!!!!!
اسم این #زندگی نیست، بلکه صرفا زنده بودنه. یا بهتره بگیم این «مردن تدریجی»ه.
این خود جهنمه. مردن تدریجی وسط جهنم.
------
بیخیال....
این رنجنامهی امروز ما، خیلی مفصله.
هزار صفحه دیگه هم میتونم بنویسم.
#غم وجودم رو گرفته و واقعا حوصله و اعصاب ندارم....
❤283😢94👍31👌6🤬3