پشت پرده ها
Video
یکی دیگر از جنایات رژیم:
اسم من پویاست ، ۲۵ ساله ، من کشته شدم ، هیچ وقت فکر نمیکردم سرنوشتم این باشه که سه تا بسیجی کثیف وارد خونه بشوند و منو دار بزنند …. داستان زندگی من از کامیاران در کردستان شروع شد ، ثمره عشق نافرجام پدر و مادر ،پدر درگیر اعتیاد شد ، مادرم برای نجات من ازش جدا شد ، فقیر بودیم ، مادرم کارگری میکرد نتونستم درسمو تموم کنم شدم شاگرد یک مکانیکی در کرمانشاه، کار فنی ام خیلی خوب بود ، جذب ورزش شدم ، هر روز از کامیاران میرفتم کرمانشاه و شب با خستگی برمیگشتم ، تونستم برای مادرم خانه ای بخرم ، میخواستم رشد کنم و خودم یک مکانیکی بزنم ، تنها تفریحی ورزش بود زندگی با همه سختی ها پیش میرفت و من مملو از امید بودم ، تا انقلاب ژینا شد ، شهر در آشوب میسوخت ، ۲۵ شهریور بود ، مشغول کار بودم که بسیجی ها بچه های جوان را با باتوم میزدند ، عصبانی شدم در دفاع از بچه ها به میدان اومدم با بسیجی درگیر و مشت محکمی به دهنش زدم و محل را ترک کردم ! بسیجی ها دنبالم بودند ، دور روز بعد از اطلاعات کامیاران به خاطر درگیری با بسیج احضار شدم ، سینه سپر کردم و از خودم دفاع کردم! نتوانستند نگهم دارند ، همون شب آزاد شدم ، بسیجی ها که از این جریان کینه داشتند دنبال فرصت انتقام بودند،دور روز بعد از کرمانشاه به خانه رفتم ، مادرم نبود ، کفتارهای بسیج همه چیز را برنامه ریزی کرده بودند ، وارد خونه که شدم ریختند سرم درگیر شدم ، از خودم دفاع کردم اما با وسیله آهنی به سرم زدند بعد هم طناب را پیجیدند به گردنم ، تلاش کردم برای نجات ! دست و پا زدم ! من مرده بودم … خیلی ناشیانه صحنه سازی کردند ، به راحتی میشد فهمید من به قتل رسیدم !مادرم با پیکر حلق آویز شده ام روبرو شد ، خانواده ام مرا به پزشک قانونی بردند .پزشکی به مادرم گفته بود که با توجه به کبودی و شکستگی و آثار ضرب و جرح این قتل است اما بعدا از ترس جان از نظرش عقب نشینی کرد! همسایه ها دیده بودند سه نفر درب خانه ما بودند اما مزدوران اطلاعاتی با تهدید به مادر بی پناهم گفتند دنبالش را نگیره … مادرم راهی به جایی نداشت به جنون رسید ! و من قربانی کینه کثیف بسیج و مزدوران ضحاک شدم که جان عزیز میستانند و مردار میخورند ، دوم مهر در تدابیر امنیتی من و آرزوهام دفن شدیم .. مادرم مجنون شد و مرگ من با خودکشی جعل و من حتی هشتک نشدم …..هنوز باور دارم سپیدی در راه است
#پویا_قیسوندی
https://t.me/poshtpardeha/204263
اسم من پویاست ، ۲۵ ساله ، من کشته شدم ، هیچ وقت فکر نمیکردم سرنوشتم این باشه که سه تا بسیجی کثیف وارد خونه بشوند و منو دار بزنند …. داستان زندگی من از کامیاران در کردستان شروع شد ، ثمره عشق نافرجام پدر و مادر ،پدر درگیر اعتیاد شد ، مادرم برای نجات من ازش جدا شد ، فقیر بودیم ، مادرم کارگری میکرد نتونستم درسمو تموم کنم شدم شاگرد یک مکانیکی در کرمانشاه، کار فنی ام خیلی خوب بود ، جذب ورزش شدم ، هر روز از کامیاران میرفتم کرمانشاه و شب با خستگی برمیگشتم ، تونستم برای مادرم خانه ای بخرم ، میخواستم رشد کنم و خودم یک مکانیکی بزنم ، تنها تفریحی ورزش بود زندگی با همه سختی ها پیش میرفت و من مملو از امید بودم ، تا انقلاب ژینا شد ، شهر در آشوب میسوخت ، ۲۵ شهریور بود ، مشغول کار بودم که بسیجی ها بچه های جوان را با باتوم میزدند ، عصبانی شدم در دفاع از بچه ها به میدان اومدم با بسیجی درگیر و مشت محکمی به دهنش زدم و محل را ترک کردم ! بسیجی ها دنبالم بودند ، دور روز بعد از اطلاعات کامیاران به خاطر درگیری با بسیج احضار شدم ، سینه سپر کردم و از خودم دفاع کردم! نتوانستند نگهم دارند ، همون شب آزاد شدم ، بسیجی ها که از این جریان کینه داشتند دنبال فرصت انتقام بودند،دور روز بعد از کرمانشاه به خانه رفتم ، مادرم نبود ، کفتارهای بسیج همه چیز را برنامه ریزی کرده بودند ، وارد خونه که شدم ریختند سرم درگیر شدم ، از خودم دفاع کردم اما با وسیله آهنی به سرم زدند بعد هم طناب را پیجیدند به گردنم ، تلاش کردم برای نجات ! دست و پا زدم ! من مرده بودم … خیلی ناشیانه صحنه سازی کردند ، به راحتی میشد فهمید من به قتل رسیدم !مادرم با پیکر حلق آویز شده ام روبرو شد ، خانواده ام مرا به پزشک قانونی بردند .پزشکی به مادرم گفته بود که با توجه به کبودی و شکستگی و آثار ضرب و جرح این قتل است اما بعدا از ترس جان از نظرش عقب نشینی کرد! همسایه ها دیده بودند سه نفر درب خانه ما بودند اما مزدوران اطلاعاتی با تهدید به مادر بی پناهم گفتند دنبالش را نگیره … مادرم راهی به جایی نداشت به جنون رسید ! و من قربانی کینه کثیف بسیج و مزدوران ضحاک شدم که جان عزیز میستانند و مردار میخورند ، دوم مهر در تدابیر امنیتی من و آرزوهام دفن شدیم .. مادرم مجنون شد و مرگ من با خودکشی جعل و من حتی هشتک نشدم …..هنوز باور دارم سپیدی در راه است
#پویا_قیسوندی
https://t.me/poshtpardeha/204263