پخش ققنوس
1.97K subscribers
30K photos
206 videos
52 files
13.6K links
معرفی کتاب پخش ققنوس
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
"و چشم‌هایش کهربایی بود"

از افق که بگذری
زمین و آسمان یکیست

داستان، داستان زنده‌گی است، و مرگی که مغلوبِ پیوند میان چیزهاست. این جا مرگ نقطه‌ی پایان نیست، می‌تواند نباشد. فرقی نمی‌کند خاک باشی یا سنگ یا گیاه یا آدم؛ جزیی از چرخه‌ی حیاتی و شاخه‌ای از درخت زندگی. فقط کافی است به اندازه‌ی کافی بخواهی و نترسی.
زندگی با گناه آغاز شد؛ گناه نخستین. برون‌رفتی از امر همیشگی باعث پیدایش حادثه‌ای شد که با حیات تداوم یافت. داستان "و چشم‌هایش کهربایی بود" نیز با خطا آغاز می‌شود. خطای سوگل در خالی نکردن چاهک، خطای مرد قبرکن(چاه‌کن) در احداث صحیح چاهک و حتی خطای مردان و زنانی در بارآوری نابه‌هنگام... اما همین خطا سرآغاز عشق و پیوند می‌شود‌ تا به آن جا که شهری مرده را زنده می‌کند.
زندگی از سطر سطر این داستان فوران می‌کند، تن متن را می‌شکافد و صمغ‌وار بیرون می‌زند. کهربا!
"و چشم‌هایش..." را می‌توان دو گونه خواند: می‌شود به مثابه یک پازل، اجزا و بخش‌های آن را در کنار هم چید و جور کرد تا به کلیت داستان رسید و هم می‌توان آن را از ابتدا تا انتها مانند یک شعر خواند و لذت برد. داستان در عین برخورداری از مولفه‌های داستانی قوی، در ذات خود شعرگونه است و حظ فکری و عاطفی هم زمان می‌بخشد.
زنانگی در داستان برجسته است، چه به لحاظ محتوایی و چه شخصیت‌پردازی؛ اما نمی‌توان آن را یکسره داستانی زنانه دانست. نویسنده با استفاده از راوی‌های متعدد بی‌جان و جان‌دار ما را از مرز جنسیت و حتی انسانیت فراتر می‌برد و با کل اجزای طبیعت پیوند می‌زند. حتی اجزایی مانند موزاییک یا پلاستیک و پارچه نیز که ساخته‌ی بشرند و چند مرحله از بکارت طبیعی خود فاصله گرفته‌اند در داستان جایی دارند. گرچه در نهایت این خاک است که با شهامتِ خون در هم می‌آمیزد و ولوله به پا می‌کند در زمین و رگ درخت و جان آدمیزاد.
لبه‌ها در داستان مفهومی فلسفی دارند. جنین سقط شده هم چنان بر "لبه"‌ی کاسه و خاک‌انداز و بشکه میان مرگ و زندگی معلق است و در نهایت، این اراده‌ی معطوف به حیات اوست که با کمک تخمی دیگر و به واسطه‌ی پیوندی که میان آن دو برقرار می‌شود دوباره او را به چرخه‌ی حیات بازمی‌گرداند. چه بسا تخم‌هایی که در همان چاهک از ترس مردند یا به قعر "فاضلاب" فرستاده شدند.
زن چشم عسلی حضوری اثیری و فارغ از زمان دارد و گویی نقش شاهد یا به یادآورنده یا آشتی دهنده را بازی می‌کند که با "چمدان کتاب"‌هایش در گورستان می‌چرخد و با درخت و مورچه‌ها حرف می‌زند. او از پس سال‌ها با همان ریخت و هیبت ظاهر می‌شود در حالی که گورستان به باغ گیاه ‌شناسی تبدیل شده است!
داستان ضعف‌های کوچکی هم دارد مثل تعلیق کم‌رنگ در یک سوم ابتدایی و توصیفات اضافی و تکراری در پاره‌ای موارد. در فصل بیست و هفتم حضور مهندس به نظر قابل حذف می‌آید.
نویسنده با به کار گرفتن راوی غیرجاندار جسارت قابل تحسینی از خود نشان داده است. او در توصیف فضا از منظر این اشیا نیز موفق عمل کرده است، به گونه‌ای که خواننده در ارتباط برقرار کردن با راوی موزاییک یا تخم سقط شده یا تسبیح دچار مشکل نمی‌شود و داستان به روانی پیش می‌رود اما به نظر می‌رسد کارکردگیری از این اشیا اندکی ضعف دارد.
مهری بهرامی در نوشتن از جان مایه می‌گذارد، از همین رو داستانش بر جان می‌نشیند.
#اعظم_خواجوی
#مهری_بهرامی
#و_چشم‌هایش_کهربایی_بود
#نشر_ققنوس
#کتاب_خوب
#معرفی_کتاب
#خیابان_میگل
#و_س_نایپل ترجمه #مهدی_غبرایی

نشر #نیماژ
شومیز / رقعی / ۲۱۶ صفحه / ۱۲۹۰۰ تومان
سال چاپ ۱۳۹۴
#رمان #رمان_خارجی
#پخش_ققنوس

@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
#و_روح_جسم_را_آفرید
داستان تکامل مغز
#کارل_زیمر
ترجمه #سیمین_موحد


نشر #ورجاوند

شومیز / رقعی / ۳۸۰ صفحه / ۲۰۰۰۰ تومان


چاپ اول ۱۳۹۰
#عرفان #فرا_روانشناسی
#پخش_ققنوس

@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
🗓تاریخ: #دوازدهم_مهر_ماه
🔻🔻🔻

📖 #و_خلیج_عازم_خیابان_شد

نویسنده: #سیده_محبوبه_بصری

ℹ️ ۵۴صفحه |رقعی/شومیز| قیمت: ۱۱۰۰۰ تومان

نشر: #آرادمان
نوبت چاپ: #اول
سال چاپ: ۱۳۹۹


#شعر
#پخش_ققنوس
🆔@qoqnoosp
🌐www.qoqnoosp.com
🗓تاریخ: #بیست‌وچهارم_آبان_ماه
🔻🔻🔻

📖 #و_این_منم_زنی_تنها

نویسنده:#امین_یاری

ℹ️ ۲۰۴ صفحه |رقعی/شومیز| قیمت: ۴۰ هزار تومان

نشر: #نقد_فرهنگ
نوبت چاپ: #اول
سال چاپ: ۱۳۹۹

#اقتصاد
#مدیریت
#پخش_ققنوس
🆔@qoqnoosp
🌐www.qoqnoosp.com
🗓تاریخ: #بیست_و_سوم_اسفند_ماه
🔻🔻🔻

📖#مشت‌_مالچی_عارف

نویسنده: #و_س_نایپل
👤مترجم: #مهدی_غبرائی

ℹ️ ۲۸۰ صفحه |رقعی،شومیز| قیمت: ۴۵ هزار تومان

نشر: #ققنوس
نوبت چاپ: #سوم
سال چاپ: ۱۳۹۹

#رمان_خارجی
#پخش_ققنوس
🆔@qoqnoosp
🌐www.qoqnoosp.com
Forwarded from تازه چه کتاب؟
مشت‌مالچی عارف
نوشته‌ی #و_س_نایپل

نایپل، نویسنده‌ی نوبلیست، در این رمان طنزآمیز و مبتکرانه که اولین اثر او نیز به حساب می‌آید، به ماجرای عجیب مردی به نام گانش رامسومر می‌پردازد. گانش، معلمی نه‌چندان موفق و مشت‌مال دهنده‌ی فقیر روستاست که با گذر زمان به عارفی مورد احترام، کارآفرینی موفق و محبوب‌ترین سیاست‌مدار در ترینیداد تبدیل می‌شود.
ماریو بارگاس یوسا درباره‌ی این کتاب می‌گوید که طنز آن دو وجه دارد، یکی وجه‌ کلامی‌، به‌ ویژه‌ در گفتارها که‌ در سراسر رمان‌ موج‌ می‌زند؛ دوم‌، وجه‌ موقعیتی‌، از جمله‌ صحنه‌های‌ بسیار درخشانی‌ که‌ در فصل‌های‌ مختلف‌ کتاب‌ وجود دارد و کشف‌ آن‌ها به‌ عهده‌ خواننده‌ است‌.

این کتاب را #مهدی_غبرائی ترجمه و #نشر_ققنوس در ۲۸۰ صفحه منتشر کرده‌است.

صفحه ما در اینستا:
http://www.Instagram.com/tazecheketab

@tazecheketab