پخش ققنوس
1.97K subscribers
30K photos
207 videos
52 files
13.6K links
معرفی کتاب پخش ققنوس
Download Telegram
Forwarded from داستان ایرانی
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان

#چی_خوندم_توی_این_هفته
نمی دانم تاحالا چندتا از داستانهای محمدرضا گودرزی رو خوندید؟ از داستان های کوتاه مجموعه اگه تو بمیری نشر افق بگیر تا داستان بلند نعش کش و تا مجموعه داستان تازه منتشر شده اش # بگذار_برسانمت با #نشر_هیلا #چاپ_اول_1395
در آثار داستانی محمدرضا گودرزی نوعی فانتزی خاص وجود دارد که رگه هایی از طنز خاصی از موقعیت ها بوجود می آورد که دلنشین است و خودمانی. نثر همه آثارش تا کنون نثر روان و سلیسی است که تلاش دارد از هرگونه پیچیدگی زبانی به دور باشد. آدمهای قصه هایش آدمها معمول جامعه اند ولی در موقعیت ایجاد شده رفتار معمول ندارند و این تضاد بازهم بر شوخ طبعی داستانهای گودرزی می افزاید. دغدقه مدرن ، نثر روان و گسستگی روایت همراه با سایر ویژگیهای فرم داستانی مدرن گودرزی را در جرگه داستان نویسان مدرن قرار می دهد - مطابق نظریه ژانر، نظریه مورد علاقه ایشان در نقد- و این اثر هم از همین گونه است. اغلب داستانها از 4 یا 5 صفحه تجاوز نمی کند و برشی کوتاه از زندگیها را به نمایش می گذارد. هرچند در چند داستان این مجموعه شخصیتی به داستان دیگر سریده اند و نقش گرفته اند.
نکته جالب اغلب کتابهای محمدرضا گودرزی اینست که خود نویسنده و فرایند خلق اثر داستانی و دغدقه ها و دلمشغولی نویسندگی همیشه حضوری تاثیر گذار دارند. کتاب خواندن شخصیت ها یا بهتر است بگویم شخصیت های متفاوت کتابخوان موجود در آثارشان- بخصوص همین کتاب بگذار برسانمت- نوعی آرمانخواهی هنرمندانه است و -متاسفانه باید بگویم- آرزوی انسانی جامعه روشنفکری ایران.
میخواستم کتاب را معرفی کنم ولی رفتم به صحرای کربلا.
#بگذار_برسانمت در 114 صفحه کتابی است که امروز در مسیر رفت و برگشت و در وقتهای اضافه و زمانهای انتظارم خواندم و روز شادی را برایم رقم زد. ناگفته نماند که من گرایش ناخواسته ای به طنز زیبای آثار گودرزی دارم و برایم لذتش را دو چندان کرد.
بنظرم بعد ایرج پزشکزاد طنازترین داستان نویس معاصر گودرزیست.
دعوت به خوانش #بگذار_برسانمت و بقیه آثار محمد رضا گودرزی، دعوت به خوانش طنازانه زندگیست در کمال جدی گری.
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان
#کی_چی_خونده
Forwarded from داستان ایرانی
اسماعیل حاج علیان:
#چی_خوندم_توی_این_هفته
علائم حیاتی یک زن
فرزانه کرم پور
لادن نیکنام
مهناز رونقی
انتشارات ققنوس
چاپ سوم زمستان 93

از همان موقع که این کتاب چاپ شد تعریفش پیچید. اینکه سه زن یک رمان نوشته اند محور توجه ها شد. دوبار این کتاب را خریدم و نخوانده هدیه دادم. همیشه می خواستم بخوانمش ولی هی عقب می انداختم، تا اینکه کتابهای نمایشگاه کتاب تهران را نگاه کردم و دیگر انگار وقتش شده بود سری به علائم حیاتی یک زن بزنم.
خواندمش. چه دلنشین و خواندنی است. چقدر نثر کرم پور و رونقی را دوست داشتم. چقدر خوب قصه آدمهای ساده پیچیده شد و دنیایی شد. درست مثل همین زندگی.
زندگی محوری سه زن میترا، ناناز(در فصل بندی سروناز) و ترلان در کنار بقیه زنان و مردان آن بیمارستان آدم را یاد تشبیه محیط به کالبد انسانی می اندازد که هر کدام وظیفه و استعداد و قصه ای دارد ولی در کنار هم یک پیکره را می سازند.
گفتن تنها خوبی کمکی به تشخیص و درمان نمی کند. بهم ریختگی ساختاری شخصیت ها بخصوص ناناز باعث بهم ریختن عملکرد این پیکره می شود. این بهم ریختگی سوای نگرش به شخصیت از زاویه دیدهای مختلف است. عملکرد شخصیت یا کنشش در فصل دوم مخالف دو کنشی است که در فصل اول و سوم از این شخصیت به ذهن مخاطب متبادر می شود.
اگر هالیوود می تواند 14 فیلمنامه نویس را در یک سریال یا فیلم در اختیار بگیرد و وحدت پیکره را به خوبی و کمال حفظ کند، بخاطر اینست که خوب بلندند داده های اطلاعاتی را جمع آوری و مستند کنند. از جزئیات هم نمی گذرند، پس شخصیت تابع داده عمل می کند، نه احساس لحظه نوشتن. این معظل هم ریشه ایست در قوم ایرانی چون از گذشته تاریخ به مستند نگاری علاقمند نبوده و نیست و بخاطر همین هم تاویل ها و روایت ها جای مستندات را گرفته اند.
در نهایت علائم حیاتی یک زن در 503 صفحه رمانیست خواندنی و جاندار که هیچگاه از خواندنش پشیمان نمی شویم. زندگی ها هم شاید همراهمان بشوند تا پاره ای از زمان.
با اینکه این اثر توسط سه نویسنده زن نوشته شده و محور قصه ها هم زنان هستند ولی بعلت اینکه نگاه های نویسنده ها به علائم حیاتی زنان متفاوت است نمی شود خوانش مستقیم و کامل فمنیستی از این اثر داشت. البته این خوانش در فصل میترا پر رنگ تر است. در فصل سروناز بی اهمیت می شود و در فصل ترلان به برابری می رسد و از انتفاع ساقط می شود.
واقعا چقدر زنان موجودات پیچیده ای هستند!
خواندن این رمان خوب ایرانی، اشتراک با زندگی ایرانی و زندگی در بیمارستان است بدون کشیدن درد و رنج ناخوشی.
خسته نباشید و دستمریزاد به هر سه نویسنده و به نشر ققنوس!
#محمد_اسماعیل_حاجی_علیان #كى_چى_خونده.