پخش ققنوس
1.98K subscribers
30.1K photos
207 videos
52 files
13.6K links
معرفی کتاب پخش ققنوس
Download Telegram
داستان‌های مجموعه‌ی «افتاده بودیم در گردنه‌ی حیران» جهانی ملموس و آدم‌هایی زنده را با خوانندگانش به اشتراک می‌گذارد. حسین لعل بذری با زبانی تراش‌خورده و نثری پخته و منسجم، به خلق فضاهایی دست می‌زند که میان وهم و واقعیت در نوسان است و آدم‌هایی را به نمایش می‌گذارد که با ویژگی‌ها و واکنش‌های زنده و قدرتمندشان به خوبی قابلیت ماندگار شدن در ذهن خواننده را دارا می‌باشند. نویسنده در این مجموعه با بهره گرفتن از فرهنگ‌ها و گویش‌های مختلف، فضایی متنوع ایجاد می‌کند و از یکنواختی و سکونی که گریبانگیر بخش عمده‌ای از فضاهای داستانی اخیر است، دور می‌شود. حس‌های متنوع انسانی از مرگ و رنج‌ گرفته تا عشق و امید، در این مجموعه هر یک سهم خود را دارند و هیچ‌کدام جا را بر دیگری تنگ نمی‌کنند. هرچند درد و مرگ عناصر پررنگی در داستان‌های لعل بذری هستند، اما «افتاده بودیم در گردنه‌ی حیران» کتابی است که با وجود تمام ناکامی‌ها و رنج‌ها و مرگ‌هایی که روایت می‌کند، در نهایت خالصانه در ستایش عشق و زندگی تصنیف شده.
این مجموعه داستان در #دوازدهمین_دوره_جایزه_جلال عنوان مجموعه داستان شایسته تقدیر را به خود اختصاص داد.

#نشر_نیماژ #پخش_ققنوس
پخش ققنوس
#نشر_نیماژ #پخش_ققنوس
#هاکلبری‌_فین نسل بیت در کتابفروشی‌های ایران
ترجمه‌ی فارسی #اشراق_در_پاریس منتشر شد

کتاب «اشراق در پاریس» نوشته‌ی #جک_کرواک با ترجمه‌ی #محمد_رزازیان‌، توسط #نشر_نیماژ منتشر و به بازار کتاب عرضه شد.

«اشراق در پاریس» #سفرنامه‌ای است از نویسنده‌ای که هوای #اودیسه‌ شدن دارد و هم‌زمان می‌تواند پروازش را در توالت فرودگاه از دست بدهد. از کتابخانه‌های پاریس برای ممنوعیت سیگار کشیدن متنفر است. خودش را تحویل پلیس می‌دهد تا جایی برای خواب داشته باشد. در اینجا کرواک از اسم خودش استفاده می‌کند. تلاشی برای مخفی‌کاری نیست. تجربه‌ی سَتوری یا اشراقی آنی برای او در این لحظه‌ها اتفاق می‌افتد.
داستان دوم این کتاب آخرین نوشته‌ی کرواک است؛ «پیک». پیک در این شرایط نوشته می‌شود: اشراق در پاریس مسیر انتقادها را تغییر نداده، الکل کبد و معده‌ی جک را تا نابودی کشانده، مادر جک از بعد از سکته‌ی مغزی، فلج شده، جک از اطرافیانش بریده و در آخرین مصاحبه‌ی زنده‌‌اش حتی به آلن گینزبرگ هم بدوبیراه می‌گوید، و گاهی شب‌ها فکر می‌کند استلا می‌خواهد مسمومش کند.
هم‌زمان دختری به اسم ژانت میشل ادعا می‌کند دختر اوست. و در آخر این که نیل کسیدی می‌میرد؛ کسی که رمان «در جاده» با محوریت شخصیت او شکل گرفت. نیل در مکزیک با مواد اوردوز می‌کند؛، اما جک تا مدت‌ها این اتفاق را باور نمی‌کند.

این دو داستان، آخرین نوشته‌ی اسطوره‌ی هیپی‌های دهه‌ی شصت است، که بعد از مرگش بیشتر در قالب یک کتاب منتشر شد. دنیای کرواک، دنیای داستان‌هایی است با راوی اول‌ شخص و زبانی صریح، دنیای اوج‌های زودگذر و بداهه‌گویی‌های مدام، به شیوه‌ی پیامبران نسل بیت؛ ویلیام باروز، آلن گینزبرگ و جک کرواک، چیزی که از زل ‌زدن به گذری‌های جاده‌ها و بی‌خیالی ساکسیفونیست‌های هارلم درآمده بود، بداهه‌نویسی به غم‌انگیزی مغز پارانویازده‌ی جک کرواک.
محمد رزازیان؛ مترجم این کتاب در مقدمه‌ی ترجمه‌ی فارسی «اشراق در پاریس» آورده است:
«اشراق در پاریس و پیک، بعد از در جاده، تریستسا و زیرزمینی‌ها چهارمین ترجمه‌ی من از جک کرواک است، تلاش بزرگ او برای بازگشت به اوج و فرار از بی‌پولی، که با مرگش همراه می‌شود.
شخصیت نوجوان پیک برای بسیاری یادآور هالکلبری فین و برای برخی حتی خود کرواک است؛ بچه‌روستایی مبهوت و خیال‌پردازی که سال‌ها بعد در خیابان‌های مه‌گرفته‌ی پاریس درگیر مکاشفه‌ی طنزآمیزش با جهان می‌شود.
اشراق در پاریس و پیک در مقایسه با کارهای قبلی #کرواک از مغموم‌ترین و پیچیده‌ترین خودزندگی‌نامه‌های اوست.
نشر نیماژ پیشتر از همین نویسنده و مترجم، کتاب #زیرزمینی‌_ها را ترجمه و روانه‌ی بازار کتاب کرده بود.
شومیز / رقعی / 216 صفحه / 33000 تومان
#چاپ_اول
#رمان #رمان_خارجی
#پخش_ققنوس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رمزگشایی از #اسرار_عمارت_تابان در کتاب‌فروشی‌ها
جدیدترین رمان #شیوا_مقانلو منتشر شد
رمان «اسرار عمارت تابان» نوشته‌ی شیوا مقانلو توسط #نشر_نیماژ منتشر و به بازار کتاب عرضه شد.
این رمان مخاطبش را به سفری رازآلود می‌برد که در آن باز شدن هر گره، گرهی جدید به‌دنبال دارد هیچ‌کس و هیچ‌چیز، آن‌چه می‌نماید نیست. خانم دکتر تابان رودکی، باستان‌شناسی جدی و خوش‌نام است که به دعوت استاد قدیمیش، دکتر نادران و در کنار محقق جوانی به نام آیدین، عازم کاوشی محرمانه در قلعه‌ی بلقیس در خراسان شمالی می‌شود. این تیم کوچک در عمارتی اربابی و خلوت به نگهبانی پیرمردی لال و مرموز اقامت می‌کند.
با رخ دادن حوادثی عجیب و خطرناک، پای #قاچاقچیان و #پلیس هم به این کاوش باز می‌شود و...
اسرار عمارت تابان، 352 صفحه است که در قطع رقعی و با جلد شومیز و کاغذ سبک و با قیمت 59000 تومان روانه‌ی بازار کتاب شده است.

#رمان
#رمان_فارسی
#چاپ_اول
#تازه_ها
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
.
هوگو در ۱۸۳۱ با انتشار کتاب نوتردام دوپاری که پس از بینوایان بزرگترین اثر اوست شهرتی فراگیر یافت. در ۱۸۲۷ درام کرمول را نوشت و بر این کتاب مقدمهٔ مفصلی نوشت که خود کتابی مستقل است و اهمیت آن به مراتب فراتر از خود درام است. که می‌توان آن را مرام‌نامهٔ مکتب رومانتیسم دانست و بدین گونه هوگو مکتبی به نام رومانتیسم را بنیان می‌نهد. او معتقد بود که هر آنچه که در طبیعت است به هنر تعلق دارد

پخش ققنوس توزیع کننده برخی آثار وی از ناشرینی چون:

#انتشارات_افق
#نشر_هرمس
#نشر_نیماژ
#نشر_حکمت

و در واحد کودک و نوجوان ققنوس:

#شهر_قلم
#محراب_قلم

است که هم‌اکنون می‌توانید در وب‌سایت پخش ققنوس نسبت به بازدید یا تهیه آثار اقدام بفرمایید.

@qoqnoosbookstore @qoqnoospkoodak @hermesbooks @nimajpublication @shghalam @mehrabeghalampub @ofoqpublication @ofoqkidsandteens @qoqnoosp

Www.qoqnoosp.com
https://www.instagram.com/p/CQXtHC-tUpA/?utm_medium=share_sheet
- هی زن گریه‌نکن ترجمه‌ای از کتاب تاثیرگذار No woman, no cry نوشته‌ی ریتا همسر باب مارلی است که نام آن برگرفته از یکی از قطعات این خواننده و آهنگساز بزرگ جاماییکایی‌ست. ریتا خاطرات خود از زمان گمنامی تا اوج شهرت جهانی باب را برای هتی‌جونز نویسنده‌ی شهیر نسل بیت و همسر سابق لیروی جونز و همسر کنونی امیری باراکا بازگو می‌کند و هتی جونز این خاطرات را به بهترین نحو به‌رشته‌ی تحریر درمی‌آورد. کتابی برگرفته از دو زندگیِ سراسر مبارزه، تلخکامی، موفقیت و فراز و فرود.

برشی از کتاب:

باب همیشه درباره‌ی مسائل واقعی و احساساتش می‌نوشت. آن‌ها گیتار می‌زدند و همه‌ی ما می‌خواندیم و فرنیِ ذرت می‌خوردیم یا هرآنچه آن روز پخته بودیم با هم می‌خوردیم. باقی آهنگ هم بر پایه‌ی واقعیت استوار بود و چون باب بسیار صمیمی و با خودش صادق بود، حس می‌کنم باید اینجا روی این خصلت او و آهنگ‌هایش تاکید کنم. عمه همیشه می‌گفت: «قصه به هم نباف.»
که منظورش از قصه، دروغ بود. پس این، «قصه» نیست؛ این روایت زندگی من است...


از کتاب #هی_زن_گریه_نکن
زندگی #باب_مارلی و همسرش
نوشته‌ی #ریتا_مارلی
با همراهی #هتی_جونز
ترجمه‌ی #مینا_صفار
#نشر_نیماژ