پخش ققنوس
#يك_روز_بلند_طولاني #گيتي_صفرزاده #رمان_ايراني #چاپ_اول_1396 #گروه_انتشاراتي_ققنوس #نشر_هيلا #پخش_ققنوس @qoqnoosp
#يك_روز_بلند_طولاني
#گيتي_صفرزاده
#هیلا
یک روز ابری بدون باران بود. تمام عمرش از روزهای ابری بدون باران متنفر بود. روزهایی که انگار معلق میمانی بین زمین و آسمان و راه فراری هم نداری. خودش را توی خانه قایم میکرد در انتظار آن لحظه که باران بزند و از آن حال رها شود. اما حالا، این روز ابری بدون باران، آنقدرها هم بد به نظر نمیآمد. ثبت لحظهای از هستی بود که پایدار نبود. مثل همه چیزهایی که نباید باشد ولی هست. مثل همه آن چیزهایی که فکر میکردیم پایدارند، اما روزی میفهمیم که ناپایدار و معلق بودند.
@qoqnoosp
#گيتي_صفرزاده
#هیلا
یک روز ابری بدون باران بود. تمام عمرش از روزهای ابری بدون باران متنفر بود. روزهایی که انگار معلق میمانی بین زمین و آسمان و راه فراری هم نداری. خودش را توی خانه قایم میکرد در انتظار آن لحظه که باران بزند و از آن حال رها شود. اما حالا، این روز ابری بدون باران، آنقدرها هم بد به نظر نمیآمد. ثبت لحظهای از هستی بود که پایدار نبود. مثل همه چیزهایی که نباید باشد ولی هست. مثل همه آن چیزهایی که فکر میکردیم پایدارند، اما روزی میفهمیم که ناپایدار و معلق بودند.
@qoqnoosp