پخش ققنوس
2.01K subscribers
30.7K photos
215 videos
52 files
14.3K links
معرفی کتاب پخش ققنوس
Download Telegram
پخش ققنوس
#گفتن_در_عین_نگفتن #جواد_مجابی #نشر_ققنوس @qoqnoosp
بعضی وقت‌ها متهوری بی مانندم. تهور من از شجاعت اخلاقی نمی‌آید یا از بی‌پروایی و بی‌کله‌گی، حالا در این سن می‌دانم که از یک نقیصه بدنی می‌آید، چیزی در تن من ترشحش در کمترین حد است که باعث می‌شود تشخیص بین خوب و بد را در کمترین حد ممکن داشته باشم. نه این‌که عقلم به خوب و بد نرسد، اما در عمل حسی که باعث عذاب وجدان یک انسان طبیعی می‌شود در من نیست‌، آنچه دیگران عقلانیت عملی و مصلحت می‌شمارند در رفتار روزانه‌ام جای ندارد. نمی‌ترسم، چون ترس را نمی‌شناسم، می‌زنم و می‌کشم و نابود می‌کنم، چون این چیزها را قبیح نمی‌دانم، از لحاظ نظری می‌دانم چه چیزهایی قبیح است و چه چیزهایی نه، خوب هم می‌دانم و از دیگران بیشتر می‌توانم درباره‌شان داد سخن بدهم؛ اما در عمل شرارت ذاتی من از نوعی بی‌گناهی زاده می‌شود، درک اندکی از شر دارم و معصومیت برایم همان‌قدر بی‌معناست که قساوت. جسم من کارهایی می‌کند که ذهنم آن را نمی‌پسندد اما شماتتش هم نمی‌کند، می‌گذارد این سرکش بی‌مهار به هر راهی برود. اندکی تناقض آمیز است، این تناقض اساس زندگی من شده و از زنجیره‌اش رهایی ندارم. شاید نمی‌خواهم از آن رهایی یابم، چرا که این بی‌بندوباری نوعی آزادی لذت‌بخش روزافزون دارد. این را کسانی می‌توانند تجربه کنند و دریابند که به کسی و جایی حساب پس نمی‌دهند.
وقتی در جامعه‌ای بی‌قانون باشی یا بتوانی با قدرت ثروت و شهرت و منصب خودت هر قاعده و قانونی را ندیده بگیری، بالای عرف و عادت و آداب و رسوم بایستی، از اتهام عمومی و جرم مشهود نترسی و مواخذه نشوی، مثل خلیفه ولید و امپراتور کالیگولا و صدراعظم هیتلر، آن نیروی جهنمی محبوس را مهیب‌ترین لذت می‌یابی که تا از بند آزاد می‌شود، دیگران را به بند می‌کشد و به انهدام می‌کشاند. در حد آن‌ها نبودم اما می‌دانستم از رده جانوران نادری هستم که نفرت بی‌سبب مایه انگیزش او در حیات جمعی است. شناخت این واقعیت ترسناک است، هم برای خودم هم برای دیگران.
(از متن کتاب)
#گفتن_در_عین_نگفتن
#جواد_مجابی
#نشر_ققنوس

@qoqnoosp
چیز غریبی است، مردم از آدم متفاوت با خودشان می‌ترسند، حالا جذبش می‌شوند یا از او می‌پرهیزند، به هر حال از آدمی که اصلا مثل آن‌ها نیست خوششان نمی‌آید، حالا می‌خواهد این آدم یاغی کوه باشد یا هنرمند محله. با یاغی یا نقاش نمی‌شود نشست و مثل بقال سر کوچه اختلاط کرد. چنین آدمی قابل پیش‌بینی نیست. و این وضع ترس‌آور است و نفرت‌زا. پس از فهم این معنا، سعی کردم ترس آن‌ها از نقاش بریزد. اما این فاصله کم‌شدنی نیست بین عوام و تو.
( از متن کتاب)
#گفتن_در_عین_نگفتن
#جواد_مجابی
#نشر_ققنوس

@qoqnoosp
جایزه ادبی «واو» پس از مطالعه، بررسی و داوری ۸۰ رمان چاپ شده در سال ١٣۹٦، ۶ اثر را به عنوان نامزد دریافت عنوان بهترین رمان متفاوت سال معرفی کرد که رمان #گفتن_در_عین_نگفتن نوشته #جواد_مجابی یکی از آن‌هاست.
مجابی در این رمان به تحلیل جامعه‌ای می‌پردازد که از راستی و درستی و صلح و مدارا تهی شده است و آدم‌های آن دچار دغل بازی‌اند. «گفتن در عین نگفتن»، روایت تحولات و غریب روحی یک نقاش است که زندگی‌اش تمثیلی از خضونت بی‌حد و حصر انسان معاصر در حق همنوع خود است. راوی که نقاش است در نود و اندی سالگی به مرور خاطرات گذشته خود و احضار آدم‌های دخیل در زندگی‌اش سرگرم است و از خلال این احضارها و یادآوری‌هاست که با لایه‌های متعدد شخصیت او و روزگارش آشنا می‌شویم.
#رمان #رمان_ایرانی #داستان_فارسی #داستان_ایرانی #جایزه_واو #جایزت_ادبی_واو #رمان_متفاوت #جایزا_متفاوت_ترین_رمان_سال #کتاب_خوب
#نشر_ققنوس
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
yon.ir/Qg7Qx