انتشارات ققنوس
5.6K subscribers
1.73K photos
633 videos
109 files
1.18K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
Dostat Daram
Alireza Ghorbani
به اندازه غم تورا دوست دارم ،
تورا دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم باهم تورا دوست دارم ،
تورا دوست دارم
من از عهد آدم تورا دوست دارم
از آغاز عالم تورا دوست دارم

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥

یک لیوان آب کدر را با همه آلودگی ها و ذرات درونش تجسم کنید.
اگر دائما آبی تمیز را درون این لیوان بریزیم تا محتوای لیوان سرریز شود، بالاخره همة آب کثیف از لیوان خارج می‌شود و آبی که لیوان را پر می‌کند، کاملا شفاف خواهد بود.
لازم نبود که سعی کنیم از شر آب کثیف لیوان خلاص شویم.
فقط بایستی آنچه را درست بود جایگزین می‌کردیم و طولی نمی‌کشید که آنچه غلط بود، از بین می‌رفت.

همین امر دربارة شیوة فکرکردنمان هم صادق است. اگر به داشتن افکار درست عادت کنید، افکاری برخاسته از ایمان، امید، دلگرمی و می‌توانم ها؛
آنگاه ذهنتان دگرگون خواهد شد و خودتان را خوشبین، امیدوار، قوی و پر جرات خواهید یافت.

#جوئل_اوستین
#هر_روز_پنجشنبه_است
#شبنم_سميعيان
#ققنوس

@qoqnoospub
💠 بازی در بن‌بستی تاریک
@qoqnoospub

📚 معرفی رمان «شهریور شعله‌ور»؛ نوشتۀ محمدحسن شهسواری؛ انتشارات هیلا

🖋 شیما جوادی

🌀 رمان «شهریور شعله‌ور» نوشتۀ محمدحسن شهسواری توسط انتشارات هیلا، گروه انتشاراتی ققنوس در زمستان نود و هشت چاپ شده است. این رمان در واقع ادامۀ رمان «مرداد دیوانه» است که برای اولین بار در گروه «مجموعۀ ژانر» انتشارات هیلا در سال نود و شش چاپ شده بود. در جلد اول ظاهراً با داستان همیشگی انتقام خون زن ‌و فرزند روبه‌رو هستیم. مردی به نام «شهراد شاهانی» با مرگ زن‌ و فرزند و برادرزنش به مرز فروپاشی رسیده و فکر انتقام مثل خوره روح و روانش را می‌خورد. در این بین خواهر و برادری به نام ساغر و سهراب سرایش هم دنبال انتقام بی‌حیثیتی خودشان هستند. ظاهراً هر سه یک هدف مشترک دارند. این سه نفر در داستان با هم آشنا می‌شوند و هم‌پیمان برای اجرای عدالت به شیوۀ خودشان.

🌀 نویسنده سعی کرده در این رمان تمام قواعد ژانر را به درستی و کاملی رعایت کند؛ درست مثل کتاب اولش. ژانر تریلر در ایران درست مثل ژانر پلیسی‌ جنایی ژانری مهجوری است؛ چه از لحاظ کیفی چه از لحاظ کمی. خوانندگان این‎گونه کتاب‌ها بیشتر نویسنده‌های طراز اول خارجی را می‌شناسند و طالب کتاب‌هایشان هستند. چون در بازار داخلی چیز دندان‌گیری را پیدا نمی‌کنند. از آن طرف نویسندۀ حرفه‌ای چون نمی‌داند کتابش با استقبال مواجه خواهد شد یا نه دست به نگارش چنین ژانری نمی‌زند. گروه ژانر هیلا در اقدامی با برنامۀ منسجم سعی کرده در قالب ژانرهای مختلفی که در ایران کمتر به آن پرداخته شده، مثل ژانر فانتزی، عملی‌تخیلی، پلیسی‌جنایی و تریلر کتاب‌هایی را با استاندارد و اصول درست این ژانرها چاپ کند. دو نمونۀ موفقش همین کتاب‌های «مرداد دیوانه» و «شهریور شعله‌ور» هستند که در قالب ژانر تریلر نوشته شده است.

🌀 شخصیت‌های داستان نه سفید هستند نه سیاه. درست برعکس نمونه‌های کلاسیک و قدیمی کتاب‌های پلیسی ایرانی. بلکه خاکستری‌اند و گاهی حتی تمایل‌شان به سمت سیاهی بیشتر است. چه ضد قهرمان‌ها چه قهرما‌ن‌ها. تمام ضعف‌ها و نقطه‌های کور و سیاه زندگی‌شان در مقابل چشم‌های ما عریان شده و ما در این کتاب بیشتر از کتاب اول به آنها نزدیک می‌شویم. این سیاهی بیشتر کمک می‌کند باور کنیم آنها از جنس ما هستند. پس با آنها همراه می‌شویم و درد می‌کشیم ودچار تردید می‌شویم. نمی‌دانیم باید بین خودمان و انگیزه‌های خودخواهانه‌مان و شخص مقابلی که دوستش داریم کدام را انتخاب کنیم. نویسنده داستانش را شبیه یک درخت کهنسال طراحی کرده با ریشه‌ای واحد که از آن ریشه‌های باریک و کلفتی منشعب می‌شود و همه به یک کل واحد وصل هستند...
@qoqnoospub

📍متن کامل مطلب در لینک زیر:

https://b2n.ir/569944

🔗 www.Cafedastan.com

كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
Mahe Bi Tekrare Man
Hojat Ashrafzadeh | موزیکدل
شراب کهنه ام
دلیل مستی ام
به رویای عشقت دچارم
چه بی بهانه در دلم نشسته ای
که با عشق تو ماندگارم

پس از تو از دل شکسته می‌رود قرارم قرارم قرارم
چرا ندارمت چرا ندارمت ندارم ندارم ندارم

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥

گذشته ها قابل تکرار نیستند،
همان طوری که از اسمش پیداست،
آن زمان گذشته است.
دوران جدید ممکن نیست مثل قدیم ها باشد،
آدم هیچ وقت نباید به خاطر قدیم ها غصه بخورد.
کسی که عزای گذشته را می گیرد،
پیر و عزادار است.

#دانیل_گلاتائور
#مفید_در_برابر_باد_شمالی
#شهلا_پيام
#ققنوس

@qoqnoospub
یکی از نخستین اتفاقاتی که بعد از عاشق شدن رخ میدهد، تغییر شدید در خودآگاهی انسان است: «محبوب» شما به قول روان شناسان «معنایی خاص» پیدا میکند، و به موجودی بدیع، منحصر به فرد و بسیار مهم بدل میشود.

به قول یکی از مردان دلباخته: «تمام دنیایم تغییر یافته و محور جدیدی پیدا کرده بود به نام مرلین.»
توصیف رومئوی شکسپیر از محبوبش موجزتر و پربارتر است: «ژولیت خورشید است.»

چرا عاشق میشویم
#هلن_فیشر
#نشر_ققنوس

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥

آدم هايی هستن توی زندگی، نه نزديک،
كه گاهی حتی هزار فرسنگ دورتر،
ولی انگار اين آدم ها هميشه بايد باشن،
چسبيده به تو، چشم تو چشم با تو، همنفس با تو.
اين آدم ها انگار حق تو هستن، مال تو هستن،
امان از وقتی كه اين آدم ها گم و گور بشن و نباشن، برزخ از همون موقع شروع میشه...

#زندگی_منفی_يک
#کیوان_ارزاقی
#ققنوس
@Qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
هیس؛ حرفش را نزن
یادداشتی بر رمان «انگار خودم نیستم» نوشته یاسمن خلیلی‌فرد
مریم عربی
 
کتاب «انگار خودم نیستم» داستان فروپاشی رابطه‌هاست. روابط دوستی، زناشویی و خانوادگی. داستانی که می‌تواند در ژانر داستان‌های روان‌شناختی نیز قرار بگیرد. بی‌شک داستان از منظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد. تنهایی انسان مدرن و تحصیل‌کرده را عریان می‌سازد، پرده از خانواده و جامعه‌ای برمی‌دارد که ترس بر همه جوانب زندگی و کار آن محیط شده، سکوت و حفظ آبرو و همسانی با دیگران در جامعه ارمغانی جز تنهایی به بار نمی‌آورد. انسان در این شرایط با وجودی که به نظر می‌آید در جمع است و در حال تعامل ولی هرچه بیشتر در خود فرو می‌رود. این تعامل ساختگی تعاملی است برخاسته از نقاب نه برخاسته از شخصیت خود-آگاه و مستقل. این، درد انسان امروز است. از دست دادن خود-آگاهی و کرختی در برابر جهان و درگیر شدن و فرو رفتن در روزمرگی. چیزی که در ادامه برای من قابل ذکر است جدا از ارزش روان‌شناختی و جامعه‌شناسی اثر بوده، بلکه بر توانایی اثر در ساحت یک رمان چندصدایی و میزان موفقیت رمان در دست‌یابی به آن است. توجه به محتوا و تطابق آن با فرم و ساختار انتخاب شده نیز از نظر دور نمانده است.
داستان تحت سیطره یک روح حاکم یک گزاره قطعی به سوی یک نقطه هم‌گرایی پیش می‌رود: «هرکس خودش نیست.»
رمان، توصیف ترس است از گفتمان، لب فروبستن. سرخوردگی از تصمیمات برخاسته از عدم شناخت. چه کامروز و لعیا که فکر می‌کنند به تعبیر خودشان عشق را شناخته و انتخاب کرده‌اند چه کتی و علیرضا که می‌پندارند در راه عشق شهامت انجام کاری را داشته‌اند که دیگر دوستان شهامت انجامش را ندارند و حتی نازنین و مسعود که وقایع پرده از روابط و عمق عشقشان برمی‌دارد.
چالش اصلی رویارویی واقعیت زندگی در میانسالی آدم‌هاست با دنیای آرمانی جوانی. ترس از این فاصله و تردید در انتخاب‌های گذشته. این مضمون بارها در رفتار هر راوی بازتاب شده همانطور که ایده در اسم رمان و در زبان راویان بارها تکرار شده است.
اندیشه بزرگ و حل نشده عشق در این سه زوج باعث تجلی دیگری و دیدن واقعیت وجودشان در مقابل آرزوهای درونی خود یا در تعامل با دیگران شده است. این تجلی شخصیت‌ها را به درک جدیدی از خویشتن می‌رساند ولی شخصیت‌ها توانایی رسیدن به درک جدید منجر به کنشی از جهان و دیگران که ناشی از تقاطع و تعامل چند آگاهی مستقل و خود-آیین است، نمی‌یابند. این شناخت در سایه روح ایده حاکم بر اثر فرصت موضع‌گیری و کنش مستقل به شخصیت‌ها نمی‌دهد. همه کنش‌ها در راستای پیرنگ چند پرده‌ای و ایده به درستی طراحی شده‌اند.

@qoqnoospub
Audio
زخمه‌ها زد راه بر جانم؛
ولی… زخمِ عشق؛ آورده تا کویت، مرا…
خوب شد…
دردم؛ دوا شد…
خوب شد…
دل به عشقت؛
به عشقت، مبتلا شد… خوب شد!
خـوب شـــد…
دردم؛ دوا شـــد…

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥

عزیز دلم می دانی "سیم آخر" چیست ؟
همه خیال می کنند سیم آخرِ ساز، است.
حتی یک نوازنده بی سواد هم روی صحنه زد به سیمِ آخر سازش. گفت: این هم سیم آخر.
اما سیمِ آخر یعنی: وقتی می رفتند قمار، سکه زرشان را که می باختند، جیب شان را می گشتند آخرین سکه سیم را هم به قمار می زدند. می زدند به سیمِ آخر، با امید بردن همه هستی، یا به باد دادن آخرین سکه نیستی.

من هم دلم می خواست در این قمار بزنم به سیمِ آخر، اما گلستان به من گفت: "ببین زری که باختی اصل بود؟"
رفتم توی فکر ...

#تماما_مخصوص
#عباس_معروفی

@qoqnoospub
هوش مصنوعی و علوم شناختی، که به بررسی وضعیت کنونی آن و بیان اندیشه‌های اخیر سرل در این باره اختصاص دارد.

فلسفه زبان، که در آن سرل با برقراری ارتباط میان ایده‌های مختلف، پاسخ‌هایی اصیل به پرسش‌هایی بنیادی می‌دهد.

همچنین در این کتاب جستارهایی درباره محدودیت‌های تحقیق و تفحص پدیدارشناختی، مسئله ذهن‌ـبدن و نیز چیستی و آینده فلسفه از نگاه جان سرل خواهید یافت.

#فلسفه_در_قرن_جدید
#جان_سرل
#ترجمه_محمد_یوسفی
#نشر_ققنوس

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥

گاهی؛
دلم می خواهد
بگذارم بروم
بی هرچه آشنا...
گوشه ی دوری
گمنام
حوالیِ جایی بی اسم.

#سید_علی_صالحی

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥

بی‌خوابی‌ام را
یک شب در آغوش تو چاره می‌کنم
عشق من
بی‌تابی‌ام را چه کنم ...؟

#عباس_معروفی

@qoqnoospub
💥💥💥💥

ما شک های خود را فرو می خوریم و از گله پیروی می کنیم،
زیرا نمی توانیم خود را پیشگام درک حقایق دشواری بدانیم
که پیش از این ناشناخته بوده است.

#تسلي_بخشي‌_هاي_فلسفه
#الن_دوباتن
#ققنوس

@qoqnoospub
💥💥💥💥

#پري_از _بال_ققنوس

اپیکور به ویژه این دغدغه را داشت که خود و دوستانش بیاموزند که اضطراب‌ ها و نگرانی‌ های خود درباره‌ی پول، بیماری، مرگ و امور فراطبیعی را تحلیل کنند. اگر کسی به‌ طور عقلانی به میرایی و فناپذیر بودن بیندیشد، به نظر اپیکور، در می‌ یابد که پس از مرگ چیزی جز فراموشی و نسیان وجود ندارد، و «بیهوده است که از قبل نگران چیزی باشیم که چون فرا می‌رسد مشکلی نمی‌ آفریند.» بی‌ معناست اگر پیشاپیش از حالتی بترسیم که هرگز تجربه نخواهیم کرد: برای کسی که واقعا دریافته باشد در مرگ هیچ چیز هولناکی وجود ندارد، هیچ چیز هراسناکی در زندگی هم وجود ندارد.

#تسلي_بخشي_هاي_فلسفه
#آلن_دوباتن
#ققنوس

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥

از خودم برایت بگویم؟
از خانه، از خیابان شهر، صدای پایِ ما، شب؟
از کجا برایت بگویم
عشق من ،
جایی که تو نیستی، گفتن دارد ...

#عباس_معروفی

@qoqnoospub
In Ke Deltange Toam
Salar Aghili
این‌که دلتنگ توام اقرار می‌خواهد مگر
این‌که از من دلخوری انکار می‌خواهد مگر
وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش
دل بریدن وعده دیدار می‌خواهد مگر

@qoqnoospub
عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می شویم
💥💥💥💥💥💥💥💥

#پري_از_بال_ققنوس

حقیقت این است که در این دنیا همیشه کسی هست که با کمال میل بخواهد جایش را با شما عوض کند.
بخواهد مثل شما نفس بکشد، مثل شما راه برود، در جایی که شما زندگی می کنید، زندگی کند.
آیا اخیرا خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتی و فرصت هایی که به شما داده است، شکر کرده اید؟

#هر_روز_پنجشنبه_است
#جوئل_اوستین
#شبنم_سميعيان

@qoqnoospub
#ققنوس