تجدیدچاپ شد
کتاب «درسهای تاریخ» شامل یادداشتها یا به عبارتی جستارهایی کوتاه است که ویل دورانت و همسرش در طول نگارش «تاریخ تمدن» تهیه و در نهایت در قالب این کتاب منتشر کردهاند. هر یک از این جستارها تاریخ را، از حیث پیوندی که با موضوعی خاص دارد، چکیدهوار به ما مینمایاند.
نسبت تاریخ با جغرافیا و آب وهوا چیست؟
آیا شکوفایی تمدنهای بشری از برتری نژادی حکایت دارد؟
آیا تعداد فرزندان خانوادهها در شکست و پیروزی ملتها دخیل بوده؟
تاریخ دربارۀ دین به ما چه میآموزد؟
آنچه هزار کشتی یونانی را روانۀ تروا کرد جاهطلبی اقتصادی بود یا رخسار هلن؟
این کتاب حاوی درسها و پندهایی تاریخی است که به زبان ساده و با آوردن مثالهای فراوانی از شرق و غرب بیان شدهاند، و چکیدۀ سالها تحقیق و تفحص دورانتها در تاریخ چندهزارسالۀ بشرند.
دورانتها پس از پایان تاریخ تمدن تا وقایع مربوط به سال ۱۷۸۹، کل مجموعه را بازنگری کردند و این کتاب نتیجه این بررسی است.
دورانتها بر این باورند آنچه عرضه میشود محصول تجربهٔ انسان و نه کشف و دریافت شخصی
#درسهای_تاریخ #فلسفه #تاریخ #ویل_دورانت #دورانت #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
کتاب «درسهای تاریخ» شامل یادداشتها یا به عبارتی جستارهایی کوتاه است که ویل دورانت و همسرش در طول نگارش «تاریخ تمدن» تهیه و در نهایت در قالب این کتاب منتشر کردهاند. هر یک از این جستارها تاریخ را، از حیث پیوندی که با موضوعی خاص دارد، چکیدهوار به ما مینمایاند.
نسبت تاریخ با جغرافیا و آب وهوا چیست؟
آیا شکوفایی تمدنهای بشری از برتری نژادی حکایت دارد؟
آیا تعداد فرزندان خانوادهها در شکست و پیروزی ملتها دخیل بوده؟
تاریخ دربارۀ دین به ما چه میآموزد؟
آنچه هزار کشتی یونانی را روانۀ تروا کرد جاهطلبی اقتصادی بود یا رخسار هلن؟
این کتاب حاوی درسها و پندهایی تاریخی است که به زبان ساده و با آوردن مثالهای فراوانی از شرق و غرب بیان شدهاند، و چکیدۀ سالها تحقیق و تفحص دورانتها در تاریخ چندهزارسالۀ بشرند.
دورانتها پس از پایان تاریخ تمدن تا وقایع مربوط به سال ۱۷۸۹، کل مجموعه را بازنگری کردند و این کتاب نتیجه این بررسی است.
دورانتها بر این باورند آنچه عرضه میشود محصول تجربهٔ انسان و نه کشف و دریافت شخصی
#درسهای_تاریخ #فلسفه #تاریخ #ویل_دورانت #دورانت #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
تجدیدچاپ شد
آتروپاتن نام یونانی پادشاهیای است که ربع آخر قرن چهارم پیش از میلاد در آذربایجان و کردستان ایران و بخشی از جمهوری آذربایجان کنونی ایجاد شد و نزدیک به سه قرن و نیم به حیات خود ادامه داد.
آتروپاتن کشوری غنی و قدرتمند بود که در آن کشاورزی، دامپروری و تجارت رونق فراوان داشت و شهرنشینی در شهرهای آباد آن توسعه یافته بود.
در منابع برای اولین بار در سال ۳۳۱ ق.م و در هنگام جنگ بسیار مهم گوگمل که به فروپاشی کامل امپراتوری هخامنشی انجامید از آتروپات یاد شده است. بنا بر منابع، آتروپات فرمانده سوارهنظامی بود که قبل از شروع جنگ از طرف پادشاه پارس به ماموریت تجسسی فرستاده شد.
آتروپات بعدها بنیانگذار پادشاهیای شد که ماد کوچک یا آتروپاتن نامیده شد.
آتروپات که دولتمردی بزرگ، انسانی برجسته، سیاستمداری واقعبین و دوراندیش بود، بیثمر بودن جنگ با اسکندر مقدونی را دریافت و به همین دلیل راه مذاکره و نزدیکی با یونانیان را برگزید، و به این ترتیب آتروپاتن در مقابل فاتحان مقدونی-یونانی در امان ماند.
#تاریخ_آتروپاتن
#آذربایجان_باستان
#اقرار_علییف
#مهناز_صدری
#انتشارات_ققنوس
آتروپاتن نام یونانی پادشاهیای است که ربع آخر قرن چهارم پیش از میلاد در آذربایجان و کردستان ایران و بخشی از جمهوری آذربایجان کنونی ایجاد شد و نزدیک به سه قرن و نیم به حیات خود ادامه داد.
آتروپاتن کشوری غنی و قدرتمند بود که در آن کشاورزی، دامپروری و تجارت رونق فراوان داشت و شهرنشینی در شهرهای آباد آن توسعه یافته بود.
در منابع برای اولین بار در سال ۳۳۱ ق.م و در هنگام جنگ بسیار مهم گوگمل که به فروپاشی کامل امپراتوری هخامنشی انجامید از آتروپات یاد شده است. بنا بر منابع، آتروپات فرمانده سوارهنظامی بود که قبل از شروع جنگ از طرف پادشاه پارس به ماموریت تجسسی فرستاده شد.
آتروپات بعدها بنیانگذار پادشاهیای شد که ماد کوچک یا آتروپاتن نامیده شد.
آتروپات که دولتمردی بزرگ، انسانی برجسته، سیاستمداری واقعبین و دوراندیش بود، بیثمر بودن جنگ با اسکندر مقدونی را دریافت و به همین دلیل راه مذاکره و نزدیکی با یونانیان را برگزید، و به این ترتیب آتروپاتن در مقابل فاتحان مقدونی-یونانی در امان ماند.
#تاریخ_آتروپاتن
#آذربایجان_باستان
#اقرار_علییف
#مهناز_صدری
#انتشارات_ققنوس
انتشارات ققنوس
تجدیدچاپ شد آتروپاتن نام یونانی پادشاهیای است که ربع آخر قرن چهارم پیش از میلاد در آذربایجان و کردستان ایران و بخشی از جمهوری آذربایجان کنونی ایجاد شد و نزدیک به سه قرن و نیم به حیات خود ادامه داد. آتروپاتن کشوری غنی و قدرتمند بود که در آن کشاورزی، دامپروری…
آتروپات به منظور استقبال از اسکندر به دشتهای نسا آمد. اسکندر کمی بعد با سپاهیانش به اکباتان که در این هنگام غرق در جشن و سرور بود رهسپار شد. برای این جشن سه هزار بازیگر تئاتر، نوازنده و ورزشکار از یونان به اکباتان آمده بودند. آتروپات در یکی از این جشنها، برای سرگرمی اسکندر گروهی متشکل از صد سوار زن به همراه آورده بود که احتمالا از زنان جنگجوی قبیلههای اسکیت-سکا بودند.
آتروپات تنها با توسل به این گونه کارها توانست دست مقدونیها را از سرزمین خود کوتاه کند. ظاهرا آتروپات تنها ساتراپ یا جزو معدود ساتراپهای حکومت فروپاشیده هخامنشی بوده که توانست قدرت خود را حداقل بر قسمتی از سرزمین تحت فرمانش حفظ و چندی بعد اعلام استقلال کند و خود را شاه بنامد.
بر اساس تمام آنچه گفته شد، آتروپات، ساتراپ سابق دولت هخامنشی که اصالتا مادی بود، در اواخر سده چهارم ق.م حکمران مستقل حکومت جدیدی شد که در ابتدا رسما ماد و سپس به نام اولین حاکم خود آتروپاتن نامیده شد.
#تاریخ_آتروپاتن
#آذربایجان_باستان
#اقرار_علییف
#مهناز_صدری
#انتشارات_ققنوس
آتروپات تنها با توسل به این گونه کارها توانست دست مقدونیها را از سرزمین خود کوتاه کند. ظاهرا آتروپات تنها ساتراپ یا جزو معدود ساتراپهای حکومت فروپاشیده هخامنشی بوده که توانست قدرت خود را حداقل بر قسمتی از سرزمین تحت فرمانش حفظ و چندی بعد اعلام استقلال کند و خود را شاه بنامد.
بر اساس تمام آنچه گفته شد، آتروپات، ساتراپ سابق دولت هخامنشی که اصالتا مادی بود، در اواخر سده چهارم ق.م حکمران مستقل حکومت جدیدی شد که در ابتدا رسما ماد و سپس به نام اولین حاکم خود آتروپاتن نامیده شد.
#تاریخ_آتروپاتن
#آذربایجان_باستان
#اقرار_علییف
#مهناز_صدری
#انتشارات_ققنوس
انتشارات ققنوس
منتشر شد واکاوی تاریخی «تجربۀ مردن» اين سرنوشت مشترك نوع بشر ما چطور ميميريم؟ مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر 👇👇👇👇 @qoqnoospublication
مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر
در این کتاب درخشان نویسنده سعی داشته تا ساحت تجربههای ازهمگسیخته در باب مرگ را سامان بخشیده و با تکیه بر یک خط داستانی گستردهٔ تاریخی، نقطهٔ عزیمت نوینی در راه درک و دریافت موسعتر از تجربهٔ مرگ پیش چشمانمان قرار دهد.
در قدم بعدی کتاب در پی آن بوده تا بنمایههای مشترکی در رفتارها و نیروهای محرکهٔ انسانی در باب مضمون مرگ را یافته تا با تکیه بر آنها به رهیافتی ژرفتر در باب این «سرنوشت مشترک نوع بشر» برسد.
در عینحال کتاب به دنبال آن بوده تا در کنار نظریات اجتماعی در باب «تجربهٔ مردن» و به جای طرح مباحث صرفاً تئوریک، به ساحتهای سیاسی و نیز ادبیات تجربی در این حوزه نیز نگاهی بیندازد.
در گام دیگر نویسنده کوشیده تا از نظرگاه محدود و تکسویهٔ غربی به مردن و مرگ فراتر رفته تا کثرتی که مضمونی تا این حد فراخ همچون مرگ شایستهی آن است را به تحلیل و رهیافت پژوهش خود بیفزاید.
این نگاه تکثرمحور نهتنها در تنوع در نگرشهای گوناگون نسبت به مرگ وجود دارد که در باب پرداختی عمیقتر نسبت به اشکال مختلف مردن نیز پیگرفته شده و از این روی کتاب کلهیر را بدل به اثری بیبدیل در فهم معنای مرگ ساخته است.
کتاب در واقع میخواهد بر این نکتهٔ محوری انگشت گذارد که درکی کامل از مفهومی به گستردگی و دیرپایی مرگ نیازمند نظرگاهی کلان است تا پیوندهای عمیقتر و ازلی ما با انسانهای اولیه و میراث بیولوژیکی و اجتماعیمان با تمامی حیوانات را نیز مدنظر قرار دهد.
نتیجه آن بوده که نویسنده به نوعی «نقشهٔ جامع» از تجربهٔ مرگ رسیده، حوزههای میانفردی، سیاسی، و فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار داده، و در نهایت پژوهشهای شاخههایی همچون انسانشناسی، رفتارشناسی، و غیره را نیز در نظر داشته. نویسنده همهٔ این شاخهها را زیر چتر فراگیر نوعی «جامعهشناسی تاریخی» کلان قرار داده تا با طرح قسمی گونهشناسی ایدئالی، مثالهایی که شاخههای گوناگون معرفتی در باب تجربهٔ مرگ را پیش رویش قرار میدهند انتظام بخشد.
با مرور و واکاویای تاریخی از درک و دریافت از فرآیند «مردن»، از جوامع شکارگر که زندگی در آنها اغلب کوتاه بود و به دلیل رخدادهای غیرمنتظره یا ماجراجوییهای غلط به شکلی ناگهانی پایان مییافت تا جوامع یکجانشین که در آنها مردن علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیّتی این جهانی را نیز به عهده گرفته بود، نویسنده به ساختار نوعی مرگ «خوبمدیریتشده» میرسد که در آنها با کسب آگاهی و آمادگی برای مرگ، این تجربهٔ ناب و غریب از رختبربستن از جهان در کالبد اجتماعی انسان جای میگیرد.
در آخرین مرحله از «تجربهٔ مردن» در جوامع مدرن، و همزمان با فرآیند سکولاریزاسیون و نیز بالاتر رفتن امید به زندگی، ما با مرگ هایی روبرو میشویم که دیگر «خوب» یا «مدیریتشده» نیستند بلکه صرفاً رامشدهاند و ما را به ساحت آن چیزی که او «مرگهای شرمآور» مینامد میرسانند: مرگ در قامت نوعی آزمون اینجهانی که زمانمندی و معنای هویت آن کس که تا دیروز زندگیای عادی را در کنار دیگران از سر میگذراند.
مرگ در عصر حاضر بدل به امری تماماً خصوصی و شخصی شده که به قول نویسنده شخصِ در حال مرگ تنها کسی است که از آن اطلاع مییابد.
امری که از فرآیندی موازی ناشی میشود که علتش بیمعناشدن پدیدهی مرگ در جامعهی مدرن است.
#تاریخ_اجتماعی_مردن
@qoqnoospub
در این کتاب درخشان نویسنده سعی داشته تا ساحت تجربههای ازهمگسیخته در باب مرگ را سامان بخشیده و با تکیه بر یک خط داستانی گستردهٔ تاریخی، نقطهٔ عزیمت نوینی در راه درک و دریافت موسعتر از تجربهٔ مرگ پیش چشمانمان قرار دهد.
در قدم بعدی کتاب در پی آن بوده تا بنمایههای مشترکی در رفتارها و نیروهای محرکهٔ انسانی در باب مضمون مرگ را یافته تا با تکیه بر آنها به رهیافتی ژرفتر در باب این «سرنوشت مشترک نوع بشر» برسد.
در عینحال کتاب به دنبال آن بوده تا در کنار نظریات اجتماعی در باب «تجربهٔ مردن» و به جای طرح مباحث صرفاً تئوریک، به ساحتهای سیاسی و نیز ادبیات تجربی در این حوزه نیز نگاهی بیندازد.
در گام دیگر نویسنده کوشیده تا از نظرگاه محدود و تکسویهٔ غربی به مردن و مرگ فراتر رفته تا کثرتی که مضمونی تا این حد فراخ همچون مرگ شایستهی آن است را به تحلیل و رهیافت پژوهش خود بیفزاید.
این نگاه تکثرمحور نهتنها در تنوع در نگرشهای گوناگون نسبت به مرگ وجود دارد که در باب پرداختی عمیقتر نسبت به اشکال مختلف مردن نیز پیگرفته شده و از این روی کتاب کلهیر را بدل به اثری بیبدیل در فهم معنای مرگ ساخته است.
کتاب در واقع میخواهد بر این نکتهٔ محوری انگشت گذارد که درکی کامل از مفهومی به گستردگی و دیرپایی مرگ نیازمند نظرگاهی کلان است تا پیوندهای عمیقتر و ازلی ما با انسانهای اولیه و میراث بیولوژیکی و اجتماعیمان با تمامی حیوانات را نیز مدنظر قرار دهد.
نتیجه آن بوده که نویسنده به نوعی «نقشهٔ جامع» از تجربهٔ مرگ رسیده، حوزههای میانفردی، سیاسی، و فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار داده، و در نهایت پژوهشهای شاخههایی همچون انسانشناسی، رفتارشناسی، و غیره را نیز در نظر داشته. نویسنده همهٔ این شاخهها را زیر چتر فراگیر نوعی «جامعهشناسی تاریخی» کلان قرار داده تا با طرح قسمی گونهشناسی ایدئالی، مثالهایی که شاخههای گوناگون معرفتی در باب تجربهٔ مرگ را پیش رویش قرار میدهند انتظام بخشد.
با مرور و واکاویای تاریخی از درک و دریافت از فرآیند «مردن»، از جوامع شکارگر که زندگی در آنها اغلب کوتاه بود و به دلیل رخدادهای غیرمنتظره یا ماجراجوییهای غلط به شکلی ناگهانی پایان مییافت تا جوامع یکجانشین که در آنها مردن علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیّتی این جهانی را نیز به عهده گرفته بود، نویسنده به ساختار نوعی مرگ «خوبمدیریتشده» میرسد که در آنها با کسب آگاهی و آمادگی برای مرگ، این تجربهٔ ناب و غریب از رختبربستن از جهان در کالبد اجتماعی انسان جای میگیرد.
در آخرین مرحله از «تجربهٔ مردن» در جوامع مدرن، و همزمان با فرآیند سکولاریزاسیون و نیز بالاتر رفتن امید به زندگی، ما با مرگ هایی روبرو میشویم که دیگر «خوب» یا «مدیریتشده» نیستند بلکه صرفاً رامشدهاند و ما را به ساحت آن چیزی که او «مرگهای شرمآور» مینامد میرسانند: مرگ در قامت نوعی آزمون اینجهانی که زمانمندی و معنای هویت آن کس که تا دیروز زندگیای عادی را در کنار دیگران از سر میگذراند.
مرگ در عصر حاضر بدل به امری تماماً خصوصی و شخصی شده که به قول نویسنده شخصِ در حال مرگ تنها کسی است که از آن اطلاع مییابد.
امری که از فرآیندی موازی ناشی میشود که علتش بیمعناشدن پدیدهی مرگ در جامعهی مدرن است.
#تاریخ_اجتماعی_مردن
@qoqnoospub