من نتوانستم. نتوانستم تمرکز کنم. نتوانستم تصمیم بگیرم. نتوانستم قدرت پیدا کنم سرم را از روی متکا بلند کنم چه برسد به این که از جایم بلند شوم و دوباره به حرکت ادامه بدهم. من در مه افسردگی خودم، در هورمون‌های پس از زایمان که داشتند بلوا می‌کردند، گیر افتاده بودم. اینطور شد که او با بی‌میلی دستش را دراز کرد و برای نجات جانش، دست نجات‌غریقی را گرفت که به سویش دراز شده بود. چون او نمی‌توانست مرا نجات بدهد. او نمی‌توانست ما را نجات بدهد.
@qoqnoospublication

اینطور جدا بودن از همه کس و همه چیز، عجیب است.
فقدان امکان ارتباط با دنیای بیرون یکدفعه سراسیمه‌ام می‌کنند. ناگهان خستگی مفرط روحیه‌ام را در هم می‌شکند و تردیدها بر سرم آوار می‌شوند.
@qoqnoospub

آه، خشم. خشم پایینت میکشه و قورتت می‌ده، همه فرصت‌هات رو برای از سر گرفتن زندگی از بین می‌بره.
و
گاهی اوقات خشم‌مون رو از چیزایی که قادر به کنترلشون نیستیم سر نزدیکانمون خالی می‌کنیم.
سر همون کسانی که بیشتر از دیگران دوستشون داریم. اونجاست که قدرت خشم به مخرب‌ترین حدّش می‌رسه.
@qoqnoospub

بنابراین با خودم می‌گویم دستور درمان غم اینگونه از آب در می‌آید: به مقدار مساوی غصه و رنج را بردارید؛ آن‌ها را با چند واژه آرامش‌بخش، محبت غریبه‌ها و چند خاطره از گذشته‌های شاد مخلوط کنید؛ مدتی در دمای بالا بپزید؛ بعد بگذارید بمانند تا اینکه خوب پف کنند و سبکتر از قبل شوند.
@qoqnoospublication

وقتی به آلبر کامو نگاه می‌کنیم، نویسنده‌ای می‌بینیم که تا لحظه‌ی آخر به دنبال هدفی متعالی بود، هدفی که "معنای زندگی" پربار این متفکر را به خود اختصاص داده بود: مخالفت با مجازات اعدام.
این مسئولیت از کجا بر دوش آلبر کامو سنگینی کرد؟ پدر او یک روز صبح به تماشای مجازات اعدام یک قاتل رفته بود، بعد از مراسم اعدام سریع به خانه برگشت و در حمام بالا آورد و تا پایان عمر از آن روز و آنچه دیده بود با کسی سخنی نگفت، اما آلبر کامو این تغیر حال پدر را دید و سالها بعد در نوشته‌هایش منعکس کرد، از جمله شرح دقیق آن در بیگانه و آدم اول و تاملاتی در باب گیوتین.
.
در کتاب "زندگی‌ای که ارزش زیستن دارد" رابرت زارتسکی درباره آلبر کامو و معنای زندگی‌اش نوشته است. کتابی بسیار خواندنی و جذاب برای آنان که چند خط بالا چراغی در ذهنشان روشن کرده.
@qoqnoospub

مسئله‌ی اساسی برای چخوف در اعتقاد راستینش به جایگاه فردیت در زندگی انسان خلاصه می‌شد. هنر او، هنری بود در ستایش تفردی تقلیل‌ناپذیر در ساحت حیات اجتماعی انسانها. کنش سیاسی او نیز از همین تعهد بی‌چون و چرایش به ماهیت تکین زندگی سرچشمه می‌گرفت. مبارزه‌ی او با بی‌عدالتی - که آنرا آفت اساسی زندگی می‌دانست - نیز در همین اعتقاد استوارش به تصویر‌کردن فردیت ناب در هنر و ادبیات خلاصه می‌شد، و نه آنگونه که منتقدینش از او انتظار داشتند در کنش‌گری مستقیم سیاسی.
متن کامل در پست بعد👇
@qoqnoospub

🎙️مصاحبه با جیمز تارتاگلیا، مولف و ویراستار کتاب «معنای زندگی»
.
آنچه از حوزۀ فلسفه انتظار می‌رود پاسخ به سؤالات بنیادین بشر و از جمله مهمترین آنها، "معنای زندگی" است. طرح این پرسش در قالب عبارت "معنای زندگی" در طول قرن نوزدهم عمومیت یافت. چنانکه واضح است بشر امروزی، بیش از پیش، به دنبال پاسخ این پرسش‌ها نه صرفا در متون دینی که در کشفیات اهل اندیشه است.
.
📚کتاب حاضر تلاشی است در جهت باز کردن دریچه هایی به سوی معنای حقیقی زندگی بشر. این کتاب طی فراخوانی برای نویسندگان حوزۀ فلسفه، نظرات مبسوط ۳۵ فیلسوف بزرگ در این باره را در قالب مقالاتی گردآوری کرده است که هر کدام یک فصل را به خود اختصاص می‌دهد. نتیجۀ این کار منبعی غنی است از گزاره‌های قابل فهم دربارۀ معنای زندگی از دیدگاه گروه برگزیده ای از فلاسفۀ بزرگ شرق و غرب، کهن یا معاصر، و برای طیف وسیعی از خوانندگان عام یا دانشجویان حوزۀ فلسفه و اخلاق

#معنای_زندگی_از_دیدگاه_فلاسفه_بزرگ

@qoqnoospub

«ثروت مشترک:
آنتونیو نگری و قدرت موسس»

دبیر نشست:
کبوتر ارشدی

سخنرانی‌ها:
«نگری و هستی‌شناسی - سیاست اسپینوزایی»، عادل مشایخی
«جمهور علیه جمهوری: چه کسی از شهریار جدید می‌ترسد؟»، فؤاد حبیبی
«مقاومت، رهایی و اشکال سه‌گانه‌ی تولید»، عنایت چرزیانی

@MSandUS
تاریخ:
دوشنبه، ۱ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷/۳۰
آدرس:
فرشته، خیابان فیاضی، شرق به غرب، بعد از چناران، پلاک ۵۰، فرهنگان
@qoqnoospub

کتاب شاهزاده خانم و کره اسب🔮🐎

شاهدخت این قصه، عاشق اسب هاست و بهترین روز عمرش روزی است که پادشاه به او کره اسبی هدیه می دهد. از آن به بعد خوشی این دختر در عشق به کره اسبش خلاصه می شود و در رویاهایش می بیند که با کره اسبش توانسته مدال بگیرد. او به کره اسب وابسته می شود و ماجراهای بعدی، یکی پس از دیگری، رخ می دهند...

نویسنده استیسی گرگ
مترجم معصومه رستم زاد
تعداد صفحات ۳۰۴


#آفرینگان #انتشارات_آفرینگان #گروه_انتشاراتی_ققنوس #کودک #نوجوان

@afarineganp
@qoqnoospub
@qoqnoosp

«هرزه‌زن» داستان زنی ورزشکار و احتمالاً خوش‌هیکل است که هنوز به قول خودش برای مردها جذاب است، اما با مردی ازدواج کرده که نیازهای اصلی‌اش رو برآورده نمی‌کند و همه فکر و ذکر شوهرش کار است و پول. زن چیزی برای به دست آوردن در این زندگی ندارد، در واقع هر روز که می‌گذرد چیزی را از دست می‌دهد، سلامتی‌اش، جوانی‌اش و حتی رفاهی که شوهرش قولش را داده بوده. ژانین زنی است که نه زندگی دارد و نه آزادی و تنها دلخوشی‌اش این است که تنها نیست و مردش به او نیاز دارد، ژانین برای زندگی کردن دلیلی می‌خواهد و آن دلیل چیزی نیست جز نیاز شوهرش به او. اگر همین یک دلیل هم نبود، آن‌ها خیلی سال پیش باید از یکدیگر جدا می‌شدند. 
اما این همۀ داستان نیست، وقتی کامو مشغول نوشتن این مجموعه بوده دغدغۀ الجزایر را داشته و این دغدغه در جای‌جای این مجموعه دیده می‌شود، هم در لایه‌های آشکار داستان مثل فضای داستان که در الجزایر می‌گذرد و هم در لایه‌های پنهان داستان که این ویدئو سعی دارد به این لایه‌های پنهان کمی نزدیک شود.
#تبعید_و_سلطنت
#آلبر_کامو
#محمدرضا_عشوری
@qoqnoospub

بعضی رمان­‌ها همه­‌چیز دارند؛ ماجرای عاشقانه، تاریکی و ترس، تولد و مرگ، خیانت و قتل... قلعۀ اوترانتو همۀ این­‌ها را دارد. علاوه بر آن، در ژانر خودش اولین است، شروع­‌کنندۀ سبک به‌حساب می‌آید، و به نوعی آغازگرِ شیوه‌ای جدید در رمان‌نویسی؛ ژانری که با دراکولا و فرانکنشتاین با قدرت ادامه یافت و قرن­‌ها طی کرد و حالا با سایۀ باد به قرن جدید رسیده.

بعضی ترجمه­‌ها همه­‌چیز دارند؛ دقت، فارسیِ خوب، ویرایشِ دقیق، انتقال سبک و لحنِ نویسنده با کلمات و واژه­‌های خاصِ مترجم. این ترجمۀ قلعۀ اوترانتو، علاوه بر این­‌ها، سه مقدمه هم دارد: دو مقدمۀ نویسنده، که در دومی اعتراف کرده به اسم مستعارش؛ همراه با مقدمۀ تحلیلی و عمیقِ والتر اسکات؛ تصور کنید کسی که خود، ابداع­‌کنندۀ سبکی در رمان بود، برای رمانی که آغازگر سبکی­ دیگر است، مقدمه­‌ای ادبی­‌تحلیلی بنویسد.

خبر خوب این­‌که رمانِ مصورِ قلعۀ اونترانتو در چاپخانه است و قرار است به زودی به مجموعۀ رمانِ گوتیکِ انتشارات ققنوس اضافه شود...
#قلعه_اوترانتو
@qoqnoospub

منتشر شد
پشت هر چیز شبح عظیمِ مرگِ جهان‌گستر هست، آن سیاهیِ فراگیر! ویلیام جیمز

چه کسی آشنایانی، دوستانی، یا بستگانی نداشته است که داوطلبانه رخت از جهان برکشیده باشند؟ و آیا کسی می‌تواند از وجود آنان احساس شرمساری کند، چنان‌که گویی جانی بوده‌اند؟ هنگامی که وحشت‌‌های زندگی بیش از وحشت‌های مرگ می‌شود، آیا انسان حق دارد به زندگی خویش پایان دهد؟
در اوج تاریکی آسیب‌شناسی اجتماعی خودکشی است. روری اوکانر در این کتاب می‌کوشد عوامل مؤثر در سوق یافتن انسان مدرن به خودکشی را بنمایاند و راه‌هایی برای پیشگیری از آن ارائه کند. او از منظری علمی به واکاوی پدیدهٔ خودکشی می‌پردازد؛ ‌این‌که پدیدهٔ خودکشی چیست؟ پیش از خودکشی چه اتفاقی می‌افتد و برای بازماندگان چه به دنبال می‌آورد؟

@qoqnoospublication

فراموش نکن تواضع یعنی دیده نشدن؛
شما دخترها باید فتح‌نشدنی باشید.

👤مارگارت اتوود
📚سرگذشت ندیمه
💟@dialecticofsolitude

مجموعهٔ "تمدن‌های گمشده" ما را با تاریخ، دستاوردها، زندگی روزانه و اهمیت تمدن‌های باستانی آشنا می‌سازد. از یافته‌های باستان‌شناختی و روش‌های به کار رفته برای گردآوری این آگاهی‌ها می‌گوید. از خود مردمان باستان و نیز از تاریخ‌نگاران، باستان‌شناسان و دیگر کارشناسان پسین در تأیید متن و روح بخشیدن به آن نقل قول می‌آورد و به خواننده کمک می‌کند تا دریابد تمدنی که مدت‌ها پیش از بین رفته چگونه در برابر چشمان شیفته نسل‌های امروز متجلی می‌شود و رازهای را آشکار می‌سازد.

@qoqnoospub

چرا به‌رغم تأثیر اندوهبار تراژدی ما همچنان بدان علاقه‌مندیم؟

از زمان یونان باستان، فیلسوفان کوشیده‌اند تا در پرتو نظام فلسفی‌شان به تأمل در باب این پرسش بپردازند.
اما شاید به‌طور کلی بتوان گفت که پاسخ‌های آن‌ها در نهایت به یکی از این دو سوی فلسفه‌ تراژدی نزدیک می‌شود:
«تراژدی تجربهٔ حالتی از وجود است که آدمی می‌تواند از رهگذر آن بر رنج و تناهی زندگی فائق آید»
و در سوی دیگر
«تراژدی ما را با دوراهی‌های اخلاقی‌ای مواجه می‌کند که ریشه در زندگی اخلاقی-عرفی دارند، دوراهی‌هایی که در عین حال محدود به هیچ دورهٔ خاصی نیستند.»
فلسفه تراژدی از نگاه علی سهرابی

🎈ویدیوی کامل در کانال تلگرام ققنوس و همچنین کانال یوتیوب ققنوس

#فلسفه #فلسفه_تراژدی #جولیان_یانگ #حسن_امیری‌آرا #علی_سهرابی #انتشارات_ققنوس #پخش_ققنوس

@qoqnoospub

۷۹ سال پیش در چنین روزی شهر هیروشیما در ژاپن از سوی آمریکا با بمب اتمی ویران شد و آثار این حمله همچنان باقی است.
.
بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی از بحث‌برانگیزترین رویدادهای تاریخ جنگ جهانی دوم است: آیا استفاده از بمب اتمی برای پایان دادن به جنگ ضرورت داشت؟ کشتن ۲۰۰ هزار نفر با دو بمب اتمی بدتر بود یا مرگ ۵۰۰ هزار نفر و حتی بیشتر با بمب‌های متعارف؟ کشتن غیر نظامیان برای نجات جان تعداد بیشتری از آن‌ها توجیه‌پذیر است؟ نظرها در این باره موضوع بسیار متفاوت‌اند. در این کتاب این واقع را از منظر افراد مختلف می‌خوانیم، از ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا گرفته تا خلبان هواپیمای بمب‌افکن، شاهدان حادثه، فیزیکدان هسته‌ای، روزنامه‌نگاران، فعال صلح ژاپنی و غیره.

«ثروت مشترک:
آنتونیو نگری و قدرت مؤسس»

دبیر نشست:
کبوتر ارشدی (شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار حوزه‌ی فلسفه)

سخنرانی‌:
عنایت چرزیانی (نویسنده و مدرس در حوزه‌ی فلسفه و‌ ادبیات)

«مقاومت، رهایی و اشکال سه‌گانه‌ی تولید»

@MSandus
@qoqnoospub

«ثروت مشترک:
آنتونیو نگری و قدرت مؤسس»

دبیر نشست:
کبوتر ارشدی (شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار حوزه‌ی فلسفه)

سخنرانی‌:

«جمهور علیه جمهوری: چه کسی از شهریار جدید می‌ترسد؟»،
فؤاد حبیبی (نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه در حوزه‌ی جامعه‌شناسی و فلسفه‌ی سیاسی)



@MSandUS
@qoqnoospub

«ثروت مشترک:
آنتونیو نگری و قدرت مؤسس»

دبیر نشست:
کبوتر ارشدی (شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار حوزه‌ی فلسفه)

سخنرانی‌:
«نگری و هستی‌شناسی - سیاست اسپینوزایی»،
عادل مشایخی (نویسنده، مترجم و مدرس در حوزه‌ی فلسفه و سیاست)


@MSandUS
@qoqnoospub