به انتهای دوستی ام با او نزدیک می شدم. در مدت دوستیمان، زیبایی های کمیابی را باهم شریک شدیم. چون دو آینه که مدام در حال انعکاس همدیگرند، ما در یکدیگر ابدیت را به تماشا نشستیم.
اما بالاخره روزی فرا می رسد که دایره می چرخد و دوران تمام می شود!
هر زمستانی بهاری و هر بهار، پایانی دارد!
در جایی که عشق است، دیر یا زود، جدایی هم هست..
#الیف_شافاک
از کتاب: #ملت_عشق
#ققنوس
@qoqnoospub
اما بالاخره روزی فرا می رسد که دایره می چرخد و دوران تمام می شود!
هر زمستانی بهاری و هر بهار، پایانی دارد!
در جایی که عشق است، دیر یا زود، جدایی هم هست..
#الیف_شافاک
از کتاب: #ملت_عشق
#ققنوس
@qoqnoospub
0043.mp4
14.1 MB
سهم صنعت نشر در اشتغال زايي..در مصاحبه راديو اقتصاد با آقاي رفيع جواهري و دكتر زهره حسينزادگان
@qoqnoospub
@qoqnoospub
امير نميدانست که زندگي مثل بعضي از اين فيلمهاي هاليوودي نيست که طرف توي سه تا ديزالو اعتيادش را ترک ميکند، توي سه تا ديزالو شغلش را عوض ميکند و توي سه تا ديزالو دوباره زندگياش را از نو ميسازد. نميدانست که بخش مهم داستان فاصلهي بين اين ديزالوهاست که هيچ وقت ما نميبينيم. سکوتهايي که در زمان بيکاري بين تو و همسرت مينشيند. چند بار بايد با سيلي به گوش ماکان ميزدم؟ چندبار بايد تا صبح عذاب وجدان ميگرفتم و نيمه شب ميرفتم بالاي سرش و گونهاش را ميبوسيدم؟ چقدر ميشد به تن و بدن مهتاب بپيچم؟ به بيزاري بعدش فکر کردهاي؟ اين که ديگر ميل نداريد به هم نگاه کنيد؟[...] امير نميدانست بيکاري با زندگي آدم چه ميکند.
#چینخوردگی
#هادی_معصومدوست
#ققنوس
@qoqnoospub
#چینخوردگی
#هادی_معصومدوست
#ققنوس
@qoqnoospub
0044.mp4
14.1 MB
قسمت دوم؛
سهم صنعت نشر در اشتغال زايي..در مصاحبه راديو اقتصاد با آقاي رفيع جواهري و دكتر زهره حسينزادگان
@qoqnoospub
سهم صنعت نشر در اشتغال زايي..در مصاحبه راديو اقتصاد با آقاي رفيع جواهري و دكتر زهره حسينزادگان
@qoqnoospub
Forwarded from اتچ بات
🌷 سلام دوستان در دوازدهمین شب از کمپین "هر شب پنج دقیقه کتابخوانی" بخشی از کتاب "برتری خفیف" را برای شما آماده کرده ایم. امیدوارم از این کتاب لذت ببرید.
🙋♂️ برنامه امشب را برای اونهایی که دوستشون دارید بفرستید.
📒 هر شب یک قسمت منتخب از یک کتاب خوب را برای شما میخونیم. برای دریافت کتابها به کانال ما در لینک زیر مراجعه کنید.
🆔: https://t.me/joinchat/AAAAAD3cuHDmcPJw-7-QqQ
🙋♂️ برنامه امشب را برای اونهایی که دوستشون دارید بفرستید.
📒 هر شب یک قسمت منتخب از یک کتاب خوب را برای شما میخونیم. برای دریافت کتابها به کانال ما در لینک زیر مراجعه کنید.
🆔: https://t.me/joinchat/AAAAAD3cuHDmcPJw-7-QqQ
Telegram
attach 📎
انتشارات ققنوس
#گانگستری_از_دیار_حافظ @qoqnoospub
زندانبان در زندان نوشتن
نگاهی به رمان؛ «گانگستری از دیار حافظ» نوشته، قاسم شکری
چاپ اول، ۱۳۹۲ - ققنوس
رمان را میتوان، رمان شخصیت نامید. شخصیتی که در اتاقی دربسته و شیشهای نشسته است و با شش نامهای که برای همسر سابقش مینویسد و شش تا تلفنی که به دختردایی زن سابقش میزند، خودش را برای مخاطب عریان میکند تا شخصیتش در ذهن مخاطب شکل گیرد. عادتهای شخصی تا خانوادگیاش از خلال حرفهایی که در نامه به همسر سابقش مینویسد، هویدا میشود. حتی نظرات اجتماعی و سیاسیاش در باب مسائل روز را میتوان در این تکگوییهایی که تحت عنوان نامه انجام میدهد، دید و شنید.
مرد زندانبانی که به زنش نامه مینویسد، معضلات اجتماعی و اقتصادی مردم را در کنار مسائل خانوادگیاش به بوتهٔ نقد میکشد. هرچند به صورتی کوتاه و گذرا و در حد طرح آن معضل. الگوی زبانی و لحن خاصی که نویسنده برای شخصیت زندانبان برگزیدهاست، شخصیتی بیخیال و باری به هر جهت ترسیم میکند که گویی حضور و وجود زن در زندگیاش چندان مطرح نیست.
یکی از جذابیتهای متن رمان، استفادهٔ بجا و درست از ضربالمثلها و لغز و سخنهای نغز است که علاوه بر تأییدهای بیانی بر حرف و سخن راوی، اندکی مایهٔ طنز به اثر دادهاست تا مخاطب را همراه خودش کند.
مأمور زندان که به همسر سابقش نامه مینویسد، گویی در اصل نامهها را برای خودش مینگارد؛(ص۱۳۲؛ این نامهها رو هم که مینویسم نه به این خاطر که حتما به دست تو برسه و تو هم برگردی سر خونه و زندگی اولت.نه به خدا. فقط محض خاطر حظ و حالیه که از نوشتن میبرم.) طرح رمان به گونهایست که گویی از اول هم قرار نبوده کسی غیر از زندانبان در این داستان حرف بزند. تکگویی طولانی که صدایی به جز صدای راوی اول شخص در آن نیست و معدود نقل قولهای میان جملات راوی هم معلوم نیست راوی با امانتداری نقلشان کرده باشد! به گمانی میتوان گفت؛ راوی در میان حرفهای و نوشتههای خودش زندانی شدهاست. مأمور زندانی که گرفتار زندان نوشتههای خویشتن است و در آخر همین نوشتنهای بیحاصل و نامههایی که به مقصد نمیرسند و زنی که از دستش میرود، او را مجبور به خودکشی با گاز میکند.
بهرهگیری از شیوهٔ نامهنگاری اگرچه در این رمان توجیهپذیر است ولی نوشتن نامههای طولانی در حد یک فصل پنجاه صفحهای، هیچ توجیهی ندارد. به خصوص در عصر پیامک و ایمیل که داستان در آن اتفاق میافتد و حتی در قرن قبل هم قابلپذیرش نبودهاست. با این حال قاسم شکری داستان خوبی با این شیوه خلق میکند که مخاطب را به دنبال خود میکشاند.
اگر سخن ارسطو را بپذیریم که؛ « پیرنگ شخصیت است.» و تعریف میلان کوندرا را که؛ « رمان نوعی تأمل در هستی از خلال شخصیتهای تخیلی است.» رمان گانگستری از دیار حافظ ما را با شخصیتی آشنا میکند که خودش پیرنگ داستان است و شخصیت برساختهاش، موجبات تعمق در جهان پیرامون.
با تمام این اوصاف، نثر و زبان داستان و خردهروایتهای گذشته و حال زندگی راوی چنان با لحنی خاص و ضربالمثلهای گوناگون درهم تنیده شدهاند که مخاطب را با خود میکشاند تا پایان داستان. به عبارتی راوی پرحرف داستان را مخاطب دوست میدارد. چرا که طنز حتی در جملات جدیاش تنیده شدهاست. و نقلقولهای راوی حکم دومینویی را دارند که پشت سرهم به هم ضربه میزنند و مخاطب را هل میدهند به جلو.
۱۳۹۶/۲/۲۱- اهواز
منصور یوسفیکیا
#کی_چی_خونده
@qoqnoospub
نگاهی به رمان؛ «گانگستری از دیار حافظ» نوشته، قاسم شکری
چاپ اول، ۱۳۹۲ - ققنوس
رمان را میتوان، رمان شخصیت نامید. شخصیتی که در اتاقی دربسته و شیشهای نشسته است و با شش نامهای که برای همسر سابقش مینویسد و شش تا تلفنی که به دختردایی زن سابقش میزند، خودش را برای مخاطب عریان میکند تا شخصیتش در ذهن مخاطب شکل گیرد. عادتهای شخصی تا خانوادگیاش از خلال حرفهایی که در نامه به همسر سابقش مینویسد، هویدا میشود. حتی نظرات اجتماعی و سیاسیاش در باب مسائل روز را میتوان در این تکگوییهایی که تحت عنوان نامه انجام میدهد، دید و شنید.
مرد زندانبانی که به زنش نامه مینویسد، معضلات اجتماعی و اقتصادی مردم را در کنار مسائل خانوادگیاش به بوتهٔ نقد میکشد. هرچند به صورتی کوتاه و گذرا و در حد طرح آن معضل. الگوی زبانی و لحن خاصی که نویسنده برای شخصیت زندانبان برگزیدهاست، شخصیتی بیخیال و باری به هر جهت ترسیم میکند که گویی حضور و وجود زن در زندگیاش چندان مطرح نیست.
یکی از جذابیتهای متن رمان، استفادهٔ بجا و درست از ضربالمثلها و لغز و سخنهای نغز است که علاوه بر تأییدهای بیانی بر حرف و سخن راوی، اندکی مایهٔ طنز به اثر دادهاست تا مخاطب را همراه خودش کند.
مأمور زندان که به همسر سابقش نامه مینویسد، گویی در اصل نامهها را برای خودش مینگارد؛(ص۱۳۲؛ این نامهها رو هم که مینویسم نه به این خاطر که حتما به دست تو برسه و تو هم برگردی سر خونه و زندگی اولت.نه به خدا. فقط محض خاطر حظ و حالیه که از نوشتن میبرم.) طرح رمان به گونهایست که گویی از اول هم قرار نبوده کسی غیر از زندانبان در این داستان حرف بزند. تکگویی طولانی که صدایی به جز صدای راوی اول شخص در آن نیست و معدود نقل قولهای میان جملات راوی هم معلوم نیست راوی با امانتداری نقلشان کرده باشد! به گمانی میتوان گفت؛ راوی در میان حرفهای و نوشتههای خودش زندانی شدهاست. مأمور زندانی که گرفتار زندان نوشتههای خویشتن است و در آخر همین نوشتنهای بیحاصل و نامههایی که به مقصد نمیرسند و زنی که از دستش میرود، او را مجبور به خودکشی با گاز میکند.
بهرهگیری از شیوهٔ نامهنگاری اگرچه در این رمان توجیهپذیر است ولی نوشتن نامههای طولانی در حد یک فصل پنجاه صفحهای، هیچ توجیهی ندارد. به خصوص در عصر پیامک و ایمیل که داستان در آن اتفاق میافتد و حتی در قرن قبل هم قابلپذیرش نبودهاست. با این حال قاسم شکری داستان خوبی با این شیوه خلق میکند که مخاطب را به دنبال خود میکشاند.
اگر سخن ارسطو را بپذیریم که؛ « پیرنگ شخصیت است.» و تعریف میلان کوندرا را که؛ « رمان نوعی تأمل در هستی از خلال شخصیتهای تخیلی است.» رمان گانگستری از دیار حافظ ما را با شخصیتی آشنا میکند که خودش پیرنگ داستان است و شخصیت برساختهاش، موجبات تعمق در جهان پیرامون.
با تمام این اوصاف، نثر و زبان داستان و خردهروایتهای گذشته و حال زندگی راوی چنان با لحنی خاص و ضربالمثلهای گوناگون درهم تنیده شدهاند که مخاطب را با خود میکشاند تا پایان داستان. به عبارتی راوی پرحرف داستان را مخاطب دوست میدارد. چرا که طنز حتی در جملات جدیاش تنیده شدهاست. و نقلقولهای راوی حکم دومینویی را دارند که پشت سرهم به هم ضربه میزنند و مخاطب را هل میدهند به جلو.
۱۳۹۶/۲/۲۱- اهواز
منصور یوسفیکیا
#کی_چی_خونده
@qoqnoospub
ارسلان فصیحی در گفتگو با مهر:
تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند/ جای خالی کپیرایت
@qoqnoospub
تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند/ جای خالی کپیرایت
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
ارسلان فصیحی در گفتگو با مهر: تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند/ جای خالی کپیرایت @qoqnoospub
http://www.mehrnews.com/news/3980149/%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%85%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85-%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D9%BE%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AA
تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند/ جای خالی کپیرایت
ارسلان فصیحی میگوید تعدد مترجمان بیتجربه و جوان در کشور در حال زدن ضربه جدی به زبان و ادبیات
تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند/ جای خالی کپیرایت
ارسلان فصیحی میگوید تعدد مترجمان بیتجربه و جوان در کشور در حال زدن ضربه جدی به زبان و ادبیات
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند/ جای خالی کپیرایت
ارسلان فصیحی میگوید تعدد مترجمان بیتجربه و جوان در کشور در حال زدن ضربه جدی به زبان و ادبیات فارسی است.
انتشارات ققنوس
تولدتون مبارک #آقای_نویسنده @qoqnoospub
فردا چهل سالهام
چهل سالهتر از پیامبر
زخمیتر از مسیح
خستهتر از پاییز
بچهتر از بهار
بیتابتر از تو
زیرا که عاشقم
چُنان مردهام که تو را هم با خودم بردهام
زیرا که حق من بودهای
و من تو را خوردهام
کوهی که بر شانهام نشسته
سنگینتر است از هبوط پروانه
زیرا صدای تو در گوشم پرسه میزند
رنگینتر از سکوت پروانه.
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
چهل سالهتر از پیامبر
زخمیتر از مسیح
خستهتر از پاییز
بچهتر از بهار
بیتابتر از تو
زیرا که عاشقم
چُنان مردهام که تو را هم با خودم بردهام
زیرا که حق من بودهای
و من تو را خوردهام
کوهی که بر شانهام نشسته
سنگینتر است از هبوط پروانه
زیرا صدای تو در گوشم پرسه میزند
رنگینتر از سکوت پروانه.
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
اولش رنج ميكشي، يه خرده بيشتر يا يه خرده كمتر. بعد،جدايي ها برات عادي مي شن. زندگي همينه. ديگه هي جدايي پشت جدايي.زندگي ، جمع شدن نيست،جداشدنه.
#آب_سوخته
#كارلوس_فوئنتس
#ققنوس
@qoqnoospub
#آب_سوخته
#كارلوس_فوئنتس
#ققنوس
@qoqnoospub
اگر نمی توانیم چنان خویشتنداری و متانتی داشته باشیم ، اگر تنها پس از شنیدن چند کلمه ی تند درباره ی شخصیت یا دستاوردهایمان به گریه می افتیم، دلیل آن ممکن است این باشد که تایید دیگران بخش مهمی از قابلیت ما برای اعتقاد به حقانیت خودمان را تشکیل می دهد. ما احساس می کنیم که حق داریم عدم محبوبیت را نه فقط به خاطر دلایل عملی و به دلیل پیشرفت یا بقا، بلکه مهم تر از آن، به این دلیل جدی بگیریم که مورد تمسخر قرار گرفتن نشانه ی روشنی از گمراهی ماست.
#تسلی_بخشی_های_فلسفه
#آلن_دوباتن
مترجم عرفان ثابتی
انتشارات #ققنوس
@qoqnoospub
#تسلی_بخشی_های_فلسفه
#آلن_دوباتن
مترجم عرفان ثابتی
انتشارات #ققنوس
@qoqnoospub
هر فردی می تواند در آن واحد، عاشق چند نفر باشد، همان غم و اندوه عاشقی را با هر يك از آنها احساس كند ولی به هيچ يك از آنان خيانت نورزد ...
فلورنتينو در حالی كه روی اسكله قدم می زد و اين افكار را در ذهن می پروراند، دچار خشمی ناگهانی شد و زمزمه كرد: انگار قلب من، بيشتر از يك فاحشهخانه، اتاق دارد...!!
#عشق_در_زمان_وبا #گابریل_گارسیا_مارکز
#ققنوس
@qoqnoospub
فلورنتينو در حالی كه روی اسكله قدم می زد و اين افكار را در ذهن می پروراند، دچار خشمی ناگهانی شد و زمزمه كرد: انگار قلب من، بيشتر از يك فاحشهخانه، اتاق دارد...!!
#عشق_در_زمان_وبا #گابریل_گارسیا_مارکز
#ققنوس
@qoqnoospub
اين افسانه كه دعوا نمك زندگي است. فقط به روزهاي اول ازدواج مربوط مي شود. اين موضوع بعدها به قدري عادي مي شود كه جذابيت خود را كاملا از دست مي دهد.
#پدركشتگي #سلمان_امين #ققنوس
@qoqnoospub
#پدركشتگي #سلمان_امين #ققنوس
@qoqnoospub
#عاشق_مترسک
هیچ یک از ما بلد نبود خداحافظی کند. مترسک به من دست نزد. دلیلش را میدانستم چون در آنصورت شاید لز تصمیم خود منصرف میشد..
#بریدهای_از_کتاب
#داستان_خارجی
@qoqnoospub
هیچ یک از ما بلد نبود خداحافظی کند. مترسک به من دست نزد. دلیلش را میدانستم چون در آنصورت شاید لز تصمیم خود منصرف میشد..
#بریدهای_از_کتاب
#داستان_خارجی
@qoqnoospub
تبریک به همه ایرانیان
امید است در دولت جدید، دولتمردان با همان نگاه ویژه اي كه به فرهنگ و هنر داشتند، بيش از پیش زمینه رشد و ارتقاء صنعت نشر و کتابخوانی را فراهم سازند.
@qoqnoospub
امید است در دولت جدید، دولتمردان با همان نگاه ویژه اي كه به فرهنگ و هنر داشتند، بيش از پیش زمینه رشد و ارتقاء صنعت نشر و کتابخوانی را فراهم سازند.
@qoqnoospub
مادرت معتقد بود كه تو هيچ كس را دوست نداري و اين را بارها به من گوشزد كرد .همان طور كه امروز خود من هم چندان مطمئن نيستم كه آيا تو واقعا عاشق بوده اي يا نه؟؟
#عذاب_وجدان
#آلبا_دسس_پدس
#بهمن_فرزانه
#ققنوس
@qoqnoospub
#عذاب_وجدان
#آلبا_دسس_پدس
#بهمن_فرزانه
#ققنوس
@qoqnoospub