انتشارات ققنوس
5.28K subscribers
1.65K photos
607 videos
109 files
1.15K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
آینه تال...m4a
8.6 MB
آینه چرا تنها بود؟ چرا این همه سال تنهایی زندگی کرد و چرا توی تنهایی مرد؟ کسی را آینه نخواست؟ آینه خواستنی نبود؟ آینه زن بود و زن نبود. زنی نبود که مردها بخواهندش، به بودن با او فکر کنند یا حتی به سر یک سفره نشستن روبه رویش.




#پادکست_صوتی

بخشی از رمان #آینه_تال
با صدای نویسنده؛ #سودابه_فرضی_پور
:ناشر: #انتشارات_هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس)
@qoqnoospub
زهرا امیدی: از بومی‌شدن می‌توان به جهانی‌شدن رسید/شاه‌پری2 را می‌نویسم
ماجرای دختر ایلامی که به بغداد می‌رود

@qoqnoospub

زهرا امیدی که به تازگی رمان «شاه‌پری» از او منتشر شده، معتقد است از بومی‌شدن می‌توان به جهانی‌شدن رسید و در کتابش فضای بومی شهر ایلام را به تصویر می‌کشد.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،‌ «بلند شدم و دویدم طرف در. ایناس نشسته بود روی پله‌های دم در هال. کنار او نشستم و بی‌سروصدا گریه کردم. باور نمی‌کردم داود پدرم بوده باشد. تا نیمه‌شب خوابم نبرد. داود در نظرم زنده شده بود. با بدن گندیده راه افتاده بود توی روستا. حتی صدای در زدنش را هم شنیدم. ایناس کنارم خوایده بود. آن طرف اتاق، لیلا و دخترش خواب بودند. باد لای شاخه‌های توت می‌پیچید و خش خش می‌کرد. بلند شدم و از پشت پنجره به درخت توی حیاط نگاه کردم. نوری از در حیاط آمد تو و رفت طرف طویله. محمد بود. تفنگی برداشت و برگشت طرف در حیاط. تفنگ را داد به کسی که توی تاریکی ایستاده بود کنار در. سرم را دزدیدم. رفتم کنار در اتاق ایستادم. می‌خواستم وقتی او خوابید برم بیرون اما نخوابید. نشست روی پله‌های دم در و چراغ را کنار پایش گذاشت روی زمین. در روشنایی چراغ، اسلحه کوچکش را دیدم. شبیه اسلحه دایی بود. نوکش را چسبانده بود زیر چانه‌اش و بی‌حرکت مانده بود.»

آنچه که خواندید بخشی بود از صحبت‌های «شاه‌پری» شخصیت اصلی رمان «شاه‌پری» اثر زهرا امیدی که از سوی انتشارات هیلا منتشر شده است. داستان این رمان در زمان پیش از انقلاب می‌گذرد و دارای ۳ بخش اصلی است که بخش اول ۶ فصل، بخش دوم ۷ فصل و بخش سوم ۹ فصل دارد.

امیدی در این کتاب داستان زندگی زنی به نام «شاه‌پری» و همسرش «محمد» را بیان می‌کند که مسیر زندگی‌شان تحت تأثیر یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر می‌کند. شاه‌پری در دوره کودکی یعنی زمانی که با پدرش داودخان و مادرش سیاه‌گیس در روستای زادگاهش، از توابع ایلام، زندگی می‌کرده به دلیل فرار دایی‌اش درگیر ماجراهایی می‌شود که به ناچار از والدینش جدا می‌شود و به بغداد می‌رود. او پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار، در آغاز نوجوانی با رقصنده‌ای عرب آشنا می‌شود و با وقایع جدیدی مواجه می‌شود.

«شاه‌پری» سومین رمانی است که به قلم زهرا امیدی نوشته و منتشر شده است. او این باره به ایبنا می‌گوید: پیش از این کتاب، دو رمان «قلب‌های متروک» و «خارج از خط» از من از سوی یکی از ناشران شهرستان ایلام به نام «زاگرو» منتشر شده بود اما به دلیل توزیع محدود، به خوبی دیده نشدند. برهمین اساس تصمیم گرفتم رمان بعدی را به انتشارات ققنوس در تهران بدهم تا توزیع گسترده‌تری داشته باشد.

@qoqnoospub
ادامه:
👇👇👇👇👇👇
http://www.ibna.ir/fa/doc/report/278629/زهرا-امیدی-بومی-شدن-می-توان-جهانی-شدن-رسید-شاه-پری2-می-نویسم
چه بی تابانه می خواهمت

ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری !

چه بی تابانه تو را طلب می کنم !

بر پشت سمندی

گویی

نوزین

که قرارش نیست.

و فاصله

تجربه یی بیهوده است.

بوی پیرهنت

این جا

و اکنون.
.
@qoqnoospub
مردم موفقیت را در جاهای اشتباهی جستجو می‌کنند. آن‌ها در جستجوی یک شانس بزرگ هستند؛ یک جهش کوآنتومی شگفت انگیز که همه درباره آن صحبت می‌کنند. احتمالا داستان‌هایی درباره اینکه برندگان بخت آزمایی تمام پولشان را از دست داده‌اند شنیده‌ایم. دلیلی وجود دارد که آن برندگان بخت آزمایی‌ها تمام پولشان را از دست می‌دهند و آن ستارگان درخشان به نقاط تیره و تار سقوط می‌کنند: آن‌ها ممکن است به شانس‌های بزرگی دست پیدا کرده باشند اما به برتری خفیف چنگی نزده‌اند. پیروزی‌هایشان حساب بانکی‌شان را تغییر داد اما #فلسفه شان را نه! فلسفه شما طرز فکرتان درباره زندگی است، یعنی چیزی ورای احساسات و نگرش‌ها. فرمول موفقیت واقعا ساده است و نیازی به بخت آزمایی نیست: نرخ شکست‌هایتان را دوبرابر کنید!


#برتری_خفیف
#جف_اولسون
#ققنوس

@qoqnoospublication
Kaash ~ UpMusic
Reza Bahram ~ UpMusic
تو همانی
که رگ خواب مرا می‌دانی
تو همانی
که به درد دل من درمانی
باورت کردم
وگفتی تا ابد می‌مانی…
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس رمان "شاه‌پری" را روانه بازار کرد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ انتشارات ققنوس رمان «شاه‌پری»، نوشته زهرا امیدی را روانه بازار نشر کرده است. این رمان روایت زندگی محمد و شاه‌پری‌‌ است. شاه‌پری دختری‌ است که از کودکی درگیر‌ ماجراهایی می‌شود که در پی فرار دایی‌اش از روستایی در ایلام اتفاق می­‌افتد و ناگزیر از پدرش داودخان و مادرش سیاه­‌گیس جدا می­‌شود و از بغداد سر درمی­‌آورد. مسیر زندگی این دو و خانواده‌هایشان تحت تأثیر یک قاچاقچی اسلحه به نام عماد تغییر می‌کند.
شاه‌پری، پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار، در آغاز نوجوانی و در خلال روزهای انقلاب به همراه زنی عرب با وقایع جدیدی مواجه می‌­شود که ادامه و پایان رمان را رقم می‌‌زند.

قسمتی از این کتاب آمده است: «مرد به من نزدیک شد. فرار کردم طرف پله‌ها. قبل از این‌که دستم به نرده برسد، من را گرفت و نقش بر زمینم کرد. پاهایش را دو طرف پاهایم چفت کرد و با دست سالمش کلت را قاپید. وقتی بلند شد بی‌معطلی خزیدم گوشه زیرزمین. مطمئن بودم مرا می‌کشد، اما او گلوله‌های اسلحه را کف دست زخمی‌اش ریخت و کلت را جلوی پاهایم انداخت.»
در پشت جلد کتاب نیز می‌خوانیم: «تا دستم خورد به موها و مایع گرمی که از گردنش بیرون می‌زد چراغ‌قوه‌ام را روشن کردم. قدرت فکر کردن نداشتم. او را روی دوشم کشیدم و شروع کردم به دویدن. قیل و قال سربازها را پشت سرم می‌شنیدم و می‌دویدم. گلوله‌ای شلیک شد. کنار جاده سقوط کردم. شاه‌پری از روی دوشم افتاد و از شیب کنار جاده سر خورد پایین. نرسیده به جوی آب، تنه یک درخت گردو نگهش داشت. دویدم پایین. سراسیمه از زمین بلندش کردم و رفتم روی پل یخ‌زده...».
انتشارات ققنوس رمان «شاه‌پری» نوشته زهرا امیدی را در شمارگان 550 نسخه به قیمت 32 هزار تومان منتشر کرده است.
@qoqnoospub

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/05/01/2060356/انتشارات-ققنوس-رمان-شاه-پری-را-روانه-بازار-کرد
‏میل به گریز از تنهایی انسان‌ها را وادار می‌کند به هم نزدیک شوند. کم حرف‌ترین‌ها نیز در چنین موقعیتی به حرف می‌آیند. سخن در ذهن می‌چرخد و می‌چرخد و بیشتر می‌شود و با حضور انسانی دیگر بر زبان جاری می‌شود.
#بازیگوش
#شهریار_عباسی
#ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
سومین نشست گفت‌و‌گو کتاب خانه فرهنگ گل‌ها به بازخوانی و نقد رمان «نباید گفته شود» اختصاص دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،‌ نشست گفت‌وگو کتاب این هفته خانه فرهنگ گل‌ها با حضور پروین مختاری، نویسنده رمان «نباید گفته شود» و علاقه‌مندان به کتاب، چهارشنبه، نهم مردادماه از ساعت 11 تا 13 در خانه فرهنگ گل‌ها برگزار می‌شود.

رمان «نباید گفته شود» که سال 1394 در 264 صفحه از سوی انتشارات هیلا منتشر شده است به یک زن ایرانی می‌پردازد که داستان زندگی خودش را از کودکی روایت می‌کند و درواقع داستان بیان تجربیاتی است که وی در دوران مختلف زندگی گذرانده است. شخصیت اول داستان از بچگی علاقه داشته یک کودک بی‌سرپرست را به فرزندی قبول کند و هنگامی‌که بزرگ می‌شود این کار را انجام می‌دهد اما بعدها از این تصمیم پشیمان می‌شود چرا که متوجه می‌شود مسئولیت سختی را برعهده‌ گرفته و تصمیم می‌گیرد تا پدر و مادر فرزند را پیدا کند و بچه‌ را به آن‌ها تحویل دهد.

دو مجموعه داستان کوتاه «چمدان خالی سنگین» و «شبی که عاشق فانوس شدم» نیز از آثار همین نویسنده پیشتر منتشر شده‌اند.
@qoqnoospub
براساس خبر روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه شش، علاقه‌مندان جهت شرکت در نشست گفت‌و‌گوی کتاب می‌توانند به نشانی امیرآباد شمالی، بالاتر از فاطمی، کوچه دیدگاه مراجعه کنند.
@qoqnoospub
https://cutt.ly/41dhrv
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با #سیاوش_آقازاده مترجم

#وقتی_به_فوتبال_فکر_میکنیم_به_چه_فکر _میکنیم

اگر به فوتبال علاقه دارید یا حتی از فوتبال بیزارید حتما این ویدیو را ببینید

@qoqnoospub
💥💥💥💥💥

هنوز مست شب گذشته‌ام،
تو عجب شرابی هستی

@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا شما هم در جست و جوی #عشق پایدار هستید یا در تناقض بین داشتن آزادی‌های خود و داشتن #تعهد پایدار به سر می‌برید؟

📚📚
.
این كتاب دربارهٔ مشخصهٔ اصلی زمانه ماست: حال و روز مردان و زنانی كه دراین زمانهٔ «سیال مدرن» از پیوندهای ثابت یا پایدار بی بهره‌اند.
شكنندگی غریب پیوندهای انسانی، احساس ناامنی‌ای كه این شكنندگی پدید می‌آورد و امیال متعارضی كه می‌خواهند این پیوندها را محكم كنند و در عین حال آن‌ها را سست نگه دارند، مضامین اصلی این كتاب مهم است كه به قلم یكی از خلاق‌ترین و اثرگذارترین متفكران این روزگار نوشته شده است.

پ.ن : بخشی از این ویدیو از امیرعلی.ق می‌باشد.
.
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خواندنی

#انتشارات_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#عشق_سیال
#زیگمونت_باومن
#عرفان_ثابتی
@qoqnoospub
Salar Aghili - Negar.mp3
10 MB
دوستش
می‌دارم و دردم نمی‌داند
نگار مبتلایش کن به دردم
ای طبیبا بی شمار
هرچه کردم مهربانی بی وفایی کرد مرا او نمیداند چه آورد بر سرم دیوانه وار
...
بیم رسوایی نمانده آبرویم رفت و رفت تا شدم انگشت نمای کوی و برزن ...

كنسرت #سالار_عقيلي 30 مرداد به سايت ايران كنسرت مراجعه كنيد
@qoqnoospub
بوی بابا را از تختخوابش استشمام می‌کنم. بالش را محکم در بغلم فشار می‌دهم. خاطرات پاک نمی‌شود، بلکه در تنهایی به‌سراغت می‌آید و گریبانت را می‌گیرد. خاطرات همیشه هست. در موسیقی‌هایی که گوش می‌کنی. در عکس‌هایی که می‌بینی، در کوچه‌هایی که از آنها رد می‌شوی، در بوهایی که استشمام می‌کنی. خاطرات آن‌قدر می‌آید و می‌رود تا دیوانه‌ات کند، تا بشود همه‌ی زندگی‌ات.

.
از کتاب «انگار خودم نیستم»/ یاسمن خلیلی‌فرد/ نشر ققنوس
@qoqnoospub
💥💥💥💥

وقتی به سرنوشت نهایی همه‌چیز نگاه می‌کنی،
فایده‌ای در این همه جنجال نمی‌بینی..

‏⁧#اروین_یالوم
#ققنوس
@qoqnoospub
اکوان: «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» نقد اندیشه فروید است

اکوان گفت: کتاب «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» نقد اندیشه فروید است یعنی از ریشه، اندیشه و آرای فروید را قبول ندارد و به دیدگاه فلسفه تحلیلی می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «ویتگنشتاین و روان‌درمانی» نوشته «جان هپتون» شنبه 12 مردادماه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد. در این نشست محمد اکوان، حسین شقاقی پرویز شریفی‌درآمدی(مترجم اثر)، حضور داشتند و از ویتگنشتاین و روان‌درمانی سخن گفتند. مدیریت جلسه نیز بر عهده مالک شجاعی‌جشوقانی بود.

جان هپتون در این کتاب شرح روشنی از دیدگاه‌های «ویتگنشتاین» و پیوندش با روانکاوی ارائه داده است. وی دو متفکر بزرگ «ویتگنشتاین» و «فروید» را در صحنه مواجهه پست مدرن قرار می‌دهد و سعی می‌کند نشان بدهد که کدام یک از این دو فلسفه برای درمان مناسب‌تر است. ویتگنشتاین با دیدگاه‌های فروید درباره تفسیر رؤیاها مخالف بوده و رویکردش به معضلات طعنه‌آمیز است.

شجاعی‌جشوقانی در ابتدای نشست گفت: ویتگنشتاین از سال 1350 وارد زبان فارسی می‌شود و با تلا‌ش‌های منوچهر بزرگمهر و داریوش آشوری در ایران شناسانده می‌شود اما در دو فضای مختلف به بررسی این فیلسوف می‌پردازند. بزرگمهر به معرفی ویتگنشتاین و ترجمه آن می‌پردازد و داریوش آشوری مقاله «شوریده سر منطقی» را چرا نوشته است. اما قطعا نمی‌خواسته ایرانیان با فلسفه تحلیلی آشنا شوند شاید قصد داشته ایرانیان با جنبه‌های دیگر فلسفه غرب آشنا شوند. بزرگمهر بر این باور است که فسلفه تحلیلی به تعبیر شایگان برای ایرانیان بهداشتی‌تر است.

وی ادامه داد: بزرگمهر در کتاب فلسفه چیست که انتشارات خوارزمی در سال 1356 منتشر می‌کند مقاله تندی در نقد فلسفه اسلامی از موضع فلسفه تحلیلی و از مترجم فراتر می‌آید و این نقد تاکنون بی‌پاسخ می‌ماند و فردید نیز که به نوعی به نقد فلسفه تحلیلی می‌پردازند وارد این گفت‌‌وگو نمی‌شود. تا دهه 50 دارایی ما از ویتگنشتاین اندک است تا بعد از انقلاب به دلیل رونق گرفتن جریان نواندیشی دینی آهسته آهسته از اواسط دهه 70 توجه به ویتگنشتاین زیاد می‌شود

شجاعی‌جشوقانی افزود: بر اساس آمار موسسه خانه کتاب اکنون 100 عنوان کتاب از و درباره ویتگنشتاین به زبان فارسی وجود دارد و از معدود فلیسوفانی است که آثار اصلی‌اش در ایران ترجمه شده است به دلیل اینکه وی به فلسفه دین توجه ویژه‌ای داشته است. آثار ویتگنشتاین در ایران مترجمان حرفه‌ای داشته است. یکی از این مترجمان زبده مالک حسینی است. همچنین نخستین رساله دکترا که در باب ویتگنشتاین انجام شد کار محمد اکوان بود که انتشارات گام نو آن را منتشر کرد.

وی گفت: ویتگنشتاین در 14 حوزه فلسفه زبان، جامعه‌شناسی، روانش‌شناسی، سیاست، فیلم، سینما و... فعالیت داشته است اما چرا به جنبه‌های دیگر ویتگنشتاین در ایران پرداخته نشده است؟ به گمانم بحث فلسفه دین در ایران به مساعی پیگیرانه استاد ملکیان رشد کرده و کسی به غیر از او نبوده که پیامدهای اندیشه وی را دنبال کند.

در ادامه نشست، شریفی، مترجم کتاب سخنانش را درباره اهمیت ویتگنشتاین این‌گونه آغاز کرد و گفت: شاید این کتاب اولین اثری باشد که در بین آثار گوناگونی که توسط ویتگنشتاین نوشته شده به بحث روان‌درمانی پرداخته است. انگیزه‌ اصلی برای ترجمه کتاب این بود که یکی از دانشجویانم را به به دلیل علاقه‌ای که به این فیلسوف داشتم به نوشتن رساله‌ای در زمینه ویتگنشتاین ترغیب کردم و دستاورد آن علاقه ترجمه این کتاب شد.

استاد روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: ویتگنشتاین هیچ‌گاه دنبال شهرت و محبوبیت نبوده است زیرا هر دوی این‌ها کاذب هستند. وی فردی فروتن بوده و در حوزه کار خود بسیار دقیق است و در همین کار نیز مولف با بررسی آرای ویتگنشتاین به نقد و بررسی روان‌درمانی پرداخته است و این دقت در نوشتن این اثر دیده می‌شود که با ریزبینی دقیق روان‌درمانی را مورد نقد و بررسی قرار داده است و در حد شناختی که از متون و آثار وی به دست آورده‌ایم این تعلق خاطر را به این فیلسوف داریم.

@qoqnoospub
ادامه خبر: 👇👇👇👇

https://cutt.ly/ZwqzNBt
نامه‌ای به خالق گیسیا


صادق باشم. فصل اول کتاب سخت مرا با خود همراه کرد. شاید داشتم گرم می‌شدم که خودم را با سبک و سیاق نویسنده همراه کنم. اما در فصول بعد دلم می‌خواست با داستان پیش روم و از هر مجالی برای سوار شدن بر جزر و مد داستان استفاده کردم. اولین چیزی که شاید در داستان جلب توجه می‌کرد یا بهتر است بگویم برای من جلب توجه کرد، به عنوان شخصیت داستان به غیر از گیسوانش که بندش بود، به صورت مشخص به هیچ یک از اسباب صورتش پرداخته نشد یا بهتر بگویم تاکید نشد. این باعث شد که گیسیا شبیه همه زنها باشد. با همین استدلال شهداد و شاید دیگر شخصیت‌ها. این باعث می‌شد که خواننده( اینجا یعنی من) با داستان غریبگی نکنم. فکر می‌کنم هیچ کسی هم غریبه نباشد با این داستان.
@qoqnoospublication
تغییر نظرگاه پیاپی داستان بر زیبایی و کشش داستان افزوده بود و من را نیازرد که هیچ کیفور هم کرد. حرکت رفت و برگشتی بین خواب و بیداری هم چنین شرایطی را داشت اما انتخاب این که نظرگاه داستان چه اول شخص و چه سوم شخص از دید گیسیا باشد، کمی دست و پای نویسنده را بسته بود. چرا؟ صرفا به یک دلیل شخصی. من دوست داشتم در مورد چمین بیشتر بدانم و نه تنها در قالب یک نامه. وارد داستان شوم. شناخت ما از این زن محدود شده بود به حدود و ظرفیت یک نامه. البته یک چیز دیگری هم به ذهن من رسید. شاید داستانی جدا باید برای این زن نوشت. این زن و شخصیت که مشتی است از خروار زن دیگر، ارزش این را دارد.

زنهای این داستان در طول داستان رها شدند. آزاد شدند. گیسیا به مرور زمان و با ارضاء آگاهی خواننده رها شد. بقیه زنها هم بدون نیاز به ذکر جزئیات رها شدند. ارکیده با تراشیدن موهایش، لاله با رهایی از لباس عزا، مادر گیسا با آرامشش و چمین با سوزاندن خویش(چقدر دلم می‌خواست چمین را بیشتر بخوانم). اما گیسیا. مرور و سیر منطقی برای رهاییش خوب پیش رفت. در انتهای داستان اتفاقی نیفتاد که خوانند حس گمشدگی منطق از این رهایی در خود حس کند اما چیزی که به نظرم اصلا نیاز به بیانش نبود ذکر جلماتی بود که صراحتا بریدن گیسوان گیسیا را به بریدن بندهایش ربط می‌داد. همان لبخند مقابل آینه همه چیز را می‌گفت. نمی‌گفت؟

تقابل پنهان گیسیا و ارکیده هم از نقاطی بود که خیلی خوب جا افتاده بود. من ارکیده را وجه دیگری از شخصیت گیسیا دیدم که به خواسته یا ناخواسته پنهان شده بود. البته که قرار نبود گیسیا شبیه ارکیده شود اما می‌خواست که خصوصیاتی از او را در خود بپروراند. برای همین بود که بی‌قیدی او را و رفتار شاید زننده‌ی او را تاب می‌آورد تا از او یاد بگیرد و یاد گرفت.
@qoqnoospublication
ادامه👇👇👇
https://cutt.ly/dweGGjT
داشتم نگاهت می کردم
نگاهت می کردم
گفتم وای! چه زیبا شده ای! بانوی من!
دستم را گرفتی
خدا گفت: چه لحظه‌ی باشکوهی!
شماها عشقبازی کنید, من هم خدا می شوم و...
خلقت جهان را شروع کرد
سه روزش صرف اندام تو شد
سه روزش خرج دست های من
روز هفتم صدای تو را جوری درآورد که تا ابد دلم بریزد...

#عباس_معروفی

@qoqnoospub