«رودخانه تباهی»؛ ماساجی ایشیکاوا؛ترجمه فرشاد رضایی؛ نشر ققنوس
فرار از سرزمین خوشبختی!
@qoqnoospub
در این کتاب، نویسنده با زبانی ساده و بیانی صادقانه، در قالبی روایی به حوادثی که در طول زندگی در کره شمالی پشت سرگذاشته می پردازد و تصویری تاثیر گذار از واقعیت های حاکم بر کره زندگی مردم کره شمالی و سیستم حاکم برآن پیش روی خواننده می گذارد
فرار از سرزمین خوشبختی!
در سالهای اخیر کتابهای گوناگونی درباره کرهشمالی منتشر شده که هریک به گوشههایی از حقایق زندگی مردم و شیوههای حکومت سیستم حاکم براین کشور میپردازند. نشر ققنوس با کتابهایی همانند «روح گریان من»، «رهبر عزیز» و ... سهم ویژه ای در این زمینه داشته است. جذابیت این حوزه بیش از همه به خاطر بسته بودن فضای حاکم بر کره شمالی و پنهان کاری سیستم سیاسی این کشور در بیان واقعیتهاست که بستری برای کنجکاوی جهت کشف حقایق درباره این نوع از حکومت مبتنی بر ایدئولوژی است، چرا که مستقیما نمونهای برای مقایسه مثل کره جنوبی با جغرافیا و فرهنگ و تاریخ مشترک وجود دارد. ملتی دوپاره شده که هریک راهی متفاوت با دیگری را برگزید و نهایتا سرنوشتی کاملا متفاوت نیز در انتظار آنها بود. جالب اینکه در کره جنوبی، مردمِ کره شمالی را درگیر فقر و بدبختی میخوانند و در کره شمالی نیز مردمِ کره جنوبی را دچار چنین وضعیتی میدانند!
«رودخانه تباهی» اثر ماساجی ایشیکاوا با ترجمه فرشاد رضایی که اخیرا توسط نشر ققنوس به بازار کتاب عرضه شده، ترجمهای است از رمان A River In Darkness که به شرح خاطرات نویسنده از زندگی در ژاپن، مهاجرت به کره شمالی و در آخر فرار از این کشور و بازگشت به ژاپن میپردازد. داشتن این خط روایی باعث شده اثر حاضر باوجود شباهتهایش با دیگر کتاب های این حوزه (در بیان واقعیات حاکم بر زندگی مردم کره شمالی و رنج مشقتی که آنها تحمل میکنند) به دلیل نوع زندگی راوی و عقبه متفاوت خانوادگیاش، از جنبههای تازهای برای درک حقایق جاری بر زندگی مردم کره شمالی و تصویر متفاوتی که حکومت کمونیستی حاکم بر آن در خارج از کره ارائه می کند، برخوردار باشد.
ماساجی ایشیکاوا (با نام کرهایِ دو چان سون) در خانوادهای با مادری ژاپنی و پدری کرهای در کشور ژاپن به دنیا آمد. زندگی با پدری که مدام مست می کند و نه تنها بچهها که مادرشان را مورد ضرب و شتم قرار میدهد، اوضاع و احوال سختی را برای ماساجی نوجوان به وجود میآورد. اما برخلاف تصور او زندگی روی بسیار زشت تری هم داشت که بعد از مهاجرت خانواده آنها به کره شمالی خود را نشان داد.
ایشیکاوا به همراه خانوادهاش و دیگر خانوادههای مهاجر در روستاهای اطراف شهرهای بزرگ ژاپن زندگی میکردند و به کار طاقت فرسا در کارخانههای مختلف مشغول بودند. در ایام رکود اقتصادی ژاپن بعد از جنگ، شرکت های ژاپنی زیادی ورشکست شدند، بیکاری گریبان خود ژاپنیها را هم گرفته بود چه رسد به مهاجران کره ای، این شرایط به ایجاد تبعیض اجتماعی دامن زد. سازمانی بنام «جامعه کرهایهای مقیم ژاپن» که در ژاپن تشکیل شده بود، از فرصت استفاده کرد و در میان مهاجران به تبلیغ آیندهای با رفاه و آسودگی در «سرزمین موعود»؛ یعنی کره شمالی پرداخت؛ کشوری که آغوش گشوده بود تا برای این مهاجران سرزمین خوشبختی باشد.
چنان که نویسنده روایت میکند، حتی رهبر کره شمالی در بیانهای از آغوش باز برای پذیرفتن کره ای های مهاجر و تضمین برای برخورداری از زندگی بهتر را خبر داده بود. سر انجام پدر او نیز همانند بسیاری از کرهای ها به تصور اینکه با رفتن به کره شمالی فرصتهای شغلی زیاد و نهایتا زندگی بهتری در انتظار خود و خانوادهاش خواهد بود، راهی این کشور شد.
ایشیکاوا در زمان ورود به کره شمالی سیزده ساله بود (1960)، او در ادامه کتاب مینویسد که چطور اندک زمانی بعد، به توخالی بودن وعدههای داده شده و زندگی سخت و مشقت باری که در انتظارشان بوده، آگاهی پیدا میکند. جالب اینکه در کشور مساوات و برابری، نظامی در نوع خود طبقاتی حاکم بوده و براساس مناسبات آن، برای این خانواده پایین ترین رتبه اجتماعی در نظر گرفته میشود. این سرآغاز زندگی تازه ای است که به مراتب از دورانی که در ژاپن بودند، دشوار تر و سیاه تر است. در کره شمالی نه تنها فقر و گرسنگی بیش از گذشته گریبان او و خانواده اش را میگیرد، بلکه تحقیر و سلب آزادیهای بدیهی، زندگیشان را به زندانی جهنمی بدل میسازد که فکری جز رهایی از آن را در سر نمی تواند بپروراند.
ادامه در لينك زير
👇👇👇👇
https://www.alef.ir/news/3981024065.html
فرار از سرزمین خوشبختی!
@qoqnoospub
در این کتاب، نویسنده با زبانی ساده و بیانی صادقانه، در قالبی روایی به حوادثی که در طول زندگی در کره شمالی پشت سرگذاشته می پردازد و تصویری تاثیر گذار از واقعیت های حاکم بر کره زندگی مردم کره شمالی و سیستم حاکم برآن پیش روی خواننده می گذارد
فرار از سرزمین خوشبختی!
در سالهای اخیر کتابهای گوناگونی درباره کرهشمالی منتشر شده که هریک به گوشههایی از حقایق زندگی مردم و شیوههای حکومت سیستم حاکم براین کشور میپردازند. نشر ققنوس با کتابهایی همانند «روح گریان من»، «رهبر عزیز» و ... سهم ویژه ای در این زمینه داشته است. جذابیت این حوزه بیش از همه به خاطر بسته بودن فضای حاکم بر کره شمالی و پنهان کاری سیستم سیاسی این کشور در بیان واقعیتهاست که بستری برای کنجکاوی جهت کشف حقایق درباره این نوع از حکومت مبتنی بر ایدئولوژی است، چرا که مستقیما نمونهای برای مقایسه مثل کره جنوبی با جغرافیا و فرهنگ و تاریخ مشترک وجود دارد. ملتی دوپاره شده که هریک راهی متفاوت با دیگری را برگزید و نهایتا سرنوشتی کاملا متفاوت نیز در انتظار آنها بود. جالب اینکه در کره جنوبی، مردمِ کره شمالی را درگیر فقر و بدبختی میخوانند و در کره شمالی نیز مردمِ کره جنوبی را دچار چنین وضعیتی میدانند!
«رودخانه تباهی» اثر ماساجی ایشیکاوا با ترجمه فرشاد رضایی که اخیرا توسط نشر ققنوس به بازار کتاب عرضه شده، ترجمهای است از رمان A River In Darkness که به شرح خاطرات نویسنده از زندگی در ژاپن، مهاجرت به کره شمالی و در آخر فرار از این کشور و بازگشت به ژاپن میپردازد. داشتن این خط روایی باعث شده اثر حاضر باوجود شباهتهایش با دیگر کتاب های این حوزه (در بیان واقعیات حاکم بر زندگی مردم کره شمالی و رنج مشقتی که آنها تحمل میکنند) به دلیل نوع زندگی راوی و عقبه متفاوت خانوادگیاش، از جنبههای تازهای برای درک حقایق جاری بر زندگی مردم کره شمالی و تصویر متفاوتی که حکومت کمونیستی حاکم بر آن در خارج از کره ارائه می کند، برخوردار باشد.
ماساجی ایشیکاوا (با نام کرهایِ دو چان سون) در خانوادهای با مادری ژاپنی و پدری کرهای در کشور ژاپن به دنیا آمد. زندگی با پدری که مدام مست می کند و نه تنها بچهها که مادرشان را مورد ضرب و شتم قرار میدهد، اوضاع و احوال سختی را برای ماساجی نوجوان به وجود میآورد. اما برخلاف تصور او زندگی روی بسیار زشت تری هم داشت که بعد از مهاجرت خانواده آنها به کره شمالی خود را نشان داد.
ایشیکاوا به همراه خانوادهاش و دیگر خانوادههای مهاجر در روستاهای اطراف شهرهای بزرگ ژاپن زندگی میکردند و به کار طاقت فرسا در کارخانههای مختلف مشغول بودند. در ایام رکود اقتصادی ژاپن بعد از جنگ، شرکت های ژاپنی زیادی ورشکست شدند، بیکاری گریبان خود ژاپنیها را هم گرفته بود چه رسد به مهاجران کره ای، این شرایط به ایجاد تبعیض اجتماعی دامن زد. سازمانی بنام «جامعه کرهایهای مقیم ژاپن» که در ژاپن تشکیل شده بود، از فرصت استفاده کرد و در میان مهاجران به تبلیغ آیندهای با رفاه و آسودگی در «سرزمین موعود»؛ یعنی کره شمالی پرداخت؛ کشوری که آغوش گشوده بود تا برای این مهاجران سرزمین خوشبختی باشد.
چنان که نویسنده روایت میکند، حتی رهبر کره شمالی در بیانهای از آغوش باز برای پذیرفتن کره ای های مهاجر و تضمین برای برخورداری از زندگی بهتر را خبر داده بود. سر انجام پدر او نیز همانند بسیاری از کرهای ها به تصور اینکه با رفتن به کره شمالی فرصتهای شغلی زیاد و نهایتا زندگی بهتری در انتظار خود و خانوادهاش خواهد بود، راهی این کشور شد.
ایشیکاوا در زمان ورود به کره شمالی سیزده ساله بود (1960)، او در ادامه کتاب مینویسد که چطور اندک زمانی بعد، به توخالی بودن وعدههای داده شده و زندگی سخت و مشقت باری که در انتظارشان بوده، آگاهی پیدا میکند. جالب اینکه در کشور مساوات و برابری، نظامی در نوع خود طبقاتی حاکم بوده و براساس مناسبات آن، برای این خانواده پایین ترین رتبه اجتماعی در نظر گرفته میشود. این سرآغاز زندگی تازه ای است که به مراتب از دورانی که در ژاپن بودند، دشوار تر و سیاه تر است. در کره شمالی نه تنها فقر و گرسنگی بیش از گذشته گریبان او و خانواده اش را میگیرد، بلکه تحقیر و سلب آزادیهای بدیهی، زندگیشان را به زندانی جهنمی بدل میسازد که فکری جز رهایی از آن را در سر نمی تواند بپروراند.
ادامه در لينك زير
👇👇👇👇
https://www.alef.ir/news/3981024065.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«رودخانه تباهی»؛ ماساجی ایشیکاوا؛ترجمه فرشاد رضایی؛ نشر ققنوس فرار از سرزمین خوشبختی!
«رودخانه تباهی»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☃️📚❄️ کدام کتاب گرمابخش زمستان شما خواهد بود؟؟؟
.
🍁 دوستان و همراهان همیشگی گروه انتشاراتی ققنوس
📚🍁 بنا بر درخواست شما عزیزان، لیستی از تازههای انتشاراتی ققنوس در پاییز ۹۸ را برای شما به اشتراک میگذاریم.
.
هدف ما این است که جدیدترین و بهترین کتابها به شما معرفی شده تا شما عزیزان بتوانید از این لیست در انتخابهای جدیدتان استفاده کرده و زمستانتان را با جدیدترینها بگذرانید📚❄️☃️
.
📚 دویدن تا ته بودن
📚 رودخانه تباهی
📚 فکر کردن بیدرنگ و بادرنگ
📚 بنياد حق طبيعی
📚 فکرهای خصوصی
📚 جنایت و تابستان از مجموعه پانوراما
📚 رها مثل آفتاب
📚 بازیگردان
📚 مجموعه سه جلدی برادرم لوبيا
📚 یتيمان بزرگسال
📚 آفاق فکرت در سپهر فطرت، غلامرضا اعوانی
.
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#کتاب
#کتاب_خوب
#رمان
#داستان
#کتاب_پر_فروش
#کافه_کتاب_ققنوس
#پرفروش_های_ققنوس
#جدیدترین_های_ققنوس
#تازه_های_انتشاراتی_ققنوس
#دویدن_تا_ته_بودن
#رودخانه_تباهی
#فکر_کردن_بیدرنگ_و_بادرنگ
#بنياد_حق_طبيعی
#فکرهای_خصوصی
#جنایت_و_تابستان
#پانوراما
#رها_مثل_آفتاب
#بازیگردان
#برادرم_لوبيا
#یتيمان_بزرگسال
@qoqnoospublication
.
🍁 دوستان و همراهان همیشگی گروه انتشاراتی ققنوس
📚🍁 بنا بر درخواست شما عزیزان، لیستی از تازههای انتشاراتی ققنوس در پاییز ۹۸ را برای شما به اشتراک میگذاریم.
.
هدف ما این است که جدیدترین و بهترین کتابها به شما معرفی شده تا شما عزیزان بتوانید از این لیست در انتخابهای جدیدتان استفاده کرده و زمستانتان را با جدیدترینها بگذرانید📚❄️☃️
.
📚 دویدن تا ته بودن
📚 رودخانه تباهی
📚 فکر کردن بیدرنگ و بادرنگ
📚 بنياد حق طبيعی
📚 فکرهای خصوصی
📚 جنایت و تابستان از مجموعه پانوراما
📚 رها مثل آفتاب
📚 بازیگردان
📚 مجموعه سه جلدی برادرم لوبيا
📚 یتيمان بزرگسال
📚 آفاق فکرت در سپهر فطرت، غلامرضا اعوانی
.
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#کتاب
#کتاب_خوب
#رمان
#داستان
#کتاب_پر_فروش
#کافه_کتاب_ققنوس
#پرفروش_های_ققنوس
#جدیدترین_های_ققنوس
#تازه_های_انتشاراتی_ققنوس
#دویدن_تا_ته_بودن
#رودخانه_تباهی
#فکر_کردن_بیدرنگ_و_بادرنگ
#بنياد_حق_طبيعی
#فکرهای_خصوصی
#جنایت_و_تابستان
#پانوراما
#رها_مثل_آفتاب
#بازیگردان
#برادرم_لوبيا
#یتيمان_بزرگسال
@qoqnoospublication
🕸🕸🕸🕸🕸🕸🕸🕸
هرکس به وسعت زیباییاش عاشق میشود
به عمق معرفتش
به پاکی نفسهاش، بلندای پروازش
تو زیباترینی
ماه من!
تو تنهاترینی...
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
هرکس به وسعت زیباییاش عاشق میشود
به عمق معرفتش
به پاکی نفسهاش، بلندای پروازش
تو زیباترینی
ماه من!
تو تنهاترینی...
#عباس_معروفي
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
#گروه_انتشاراتی_ققنوس با همكاری #مجله_بخارا برگزار میکند:
همين پنجشنبه شب، سوم بهمن ماه، نشست مجله بخارا اختصاص يافته به نویسندهی ايرانی، #محمدرضا_صفدری.
این جلسه، در ساعت ۱۷ عصر، در #موسسه_فرهنگی_هنری_ققنوس راوی_دوران برگزار میشود.
محمدرضا صفدری در ۵ مرداد ۱۳۳۲ در خورموج به دنیا آمد. از اول دبستان تا کلاس نهم در همان شهر تحصيل كرد.
دوران دبیرستان را در کرمان، بوشهر و برازجان گذاراند و در سال ۱۳۵۱ ديپلم گرفت.
از سال ۵۱ تا ۵۳ همزمان با گذراندن دوران سربازی، آموزگار روستا بود؛ سپس در کنار کار در آموزش و پرورش در دانشکدهی هنرهای #دراماتیک و هنرهای زیبا در رشته #ادبیات_نمایشی درس خواند.
او از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ در جلسههای داستانخوانی پنجشنبهها که در خانهی #هوشنگ_گلشیری، و با حضور چند نویسنده جوان تشکیل میشد، شرکت میکرد.
نخستین داستان او به نام "شبنشینی" در سال ۵۴ چاپ شد. سپس داستانهای #سیاسنبو، #اکو_سیاه و #علو در کتاب جمعه منتشر شد.
از ديگر آثار او میتوان به «#تیله_آبی» (مجموعه داستان کوتاه) - ۱۳۷۷، «#من_ببر_نیستم_پیچیده_به_بالای_خود_تاکم» (رمان) – ۱۳۸۱، «#سنگ_و_سایه» (رمان) – ۱۳۹، «#شام_آخر» (نمایشنامه)، «#شوراب» (نمایشنامه)، «۸ داستان از نویسندگان جدید #ایران» با مقدمه هوشنگ گلشیری - انتشارات اسفار، «با شب یکشنبه» (مجموعه داستان کوتاه) انتشارات #نیماژ – ۱۳۹۶ اشاره کرد.
در میان آثار او، رمان "من ببر نيستم پيچيده به بالای خود تاكم" در سال ۱۳۸۱ از طرف هيئت داوران چهارمین دورهی #جایزه_ادبی_مهرگان تحسین شد و همان سال در چهارمین دورهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی به عنوان رمان برگزیده معرفی شد.
@qoqnoospub
همين پنجشنبه شب، سوم بهمن ماه، نشست مجله بخارا اختصاص يافته به نویسندهی ايرانی، #محمدرضا_صفدری.
این جلسه، در ساعت ۱۷ عصر، در #موسسه_فرهنگی_هنری_ققنوس راوی_دوران برگزار میشود.
محمدرضا صفدری در ۵ مرداد ۱۳۳۲ در خورموج به دنیا آمد. از اول دبستان تا کلاس نهم در همان شهر تحصيل كرد.
دوران دبیرستان را در کرمان، بوشهر و برازجان گذاراند و در سال ۱۳۵۱ ديپلم گرفت.
از سال ۵۱ تا ۵۳ همزمان با گذراندن دوران سربازی، آموزگار روستا بود؛ سپس در کنار کار در آموزش و پرورش در دانشکدهی هنرهای #دراماتیک و هنرهای زیبا در رشته #ادبیات_نمایشی درس خواند.
او از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ در جلسههای داستانخوانی پنجشنبهها که در خانهی #هوشنگ_گلشیری، و با حضور چند نویسنده جوان تشکیل میشد، شرکت میکرد.
نخستین داستان او به نام "شبنشینی" در سال ۵۴ چاپ شد. سپس داستانهای #سیاسنبو، #اکو_سیاه و #علو در کتاب جمعه منتشر شد.
از ديگر آثار او میتوان به «#تیله_آبی» (مجموعه داستان کوتاه) - ۱۳۷۷، «#من_ببر_نیستم_پیچیده_به_بالای_خود_تاکم» (رمان) – ۱۳۸۱، «#سنگ_و_سایه» (رمان) – ۱۳۹، «#شام_آخر» (نمایشنامه)، «#شوراب» (نمایشنامه)، «۸ داستان از نویسندگان جدید #ایران» با مقدمه هوشنگ گلشیری - انتشارات اسفار، «با شب یکشنبه» (مجموعه داستان کوتاه) انتشارات #نیماژ – ۱۳۹۶ اشاره کرد.
در میان آثار او، رمان "من ببر نيستم پيچيده به بالای خود تاكم" در سال ۱۳۸۱ از طرف هيئت داوران چهارمین دورهی #جایزه_ادبی_مهرگان تحسین شد و همان سال در چهارمین دورهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی به عنوان رمان برگزیده معرفی شد.
@qoqnoospub
چرا انقدر به نوشتن خاطراتمان علاقمنديم؟
حتي وقتي كه هنوز زندهايم، مي خواهيم وجودمان را مانند سگهايي كه به شير آتش نشاني ميشاشند اثبات كنيم!
عكس هاي قاب كردهمان را، ديپلمهايمان را، كاپهاي روكش نقرهشدهمان را به نمايش مي گذاريم ..
ناممان را روي تنه درختان حك ميكنيم
يا حتي با خط بد روي ديوار دستشويي مينويسيم
همه اينها زاييده يك احساس است؛ اميد!!!!
يا به كلام سادهتر جلب توجه!!!
نمي توانيم تحمل كنيم صدايمان مانند راديويي كه از كار ميافتد، سرانجام ساكت شود.
#آدمكش_كور
#مارگارت_اتوود
#شهين_آسايش
@qoqnoospub
حتي وقتي كه هنوز زندهايم، مي خواهيم وجودمان را مانند سگهايي كه به شير آتش نشاني ميشاشند اثبات كنيم!
عكس هاي قاب كردهمان را، ديپلمهايمان را، كاپهاي روكش نقرهشدهمان را به نمايش مي گذاريم ..
ناممان را روي تنه درختان حك ميكنيم
يا حتي با خط بد روي ديوار دستشويي مينويسيم
همه اينها زاييده يك احساس است؛ اميد!!!!
يا به كلام سادهتر جلب توجه!!!
نمي توانيم تحمل كنيم صدايمان مانند راديويي كه از كار ميافتد، سرانجام ساكت شود.
#آدمكش_كور
#مارگارت_اتوود
#شهين_آسايش
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کدام یک از اشعار #فردوسی بیشتر بر دلتان مینشیند؟
ما را به بیتی از آن مهمان کنید🌹
.
روز اول بهمن ماه؛ روز تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی است، شاعری که #یونسکو کتاب بزرگ #حماسی او، «شاهنامه» را یکی از ۳ اثر برجستهی جهان معرفی کرده است.🌎📚🗓
.
فردوسی، شاعر بزرگیست که از ۳۰ سالگی، سرودن #شاهنامه را آغاز کرد و سی سال به قول خودش «بسی رنج بردم در این سال سی...» زمان برد تا شاهنامه را روایت به روایت بسراید.
.
شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدودا از ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است که روایت خوبیها، زشتیها، قدرتها و ظلمهاست.🇮🇷
.
شاهنامه برخلاف نامش، تنها راوی شاهان نیست که راوی مردمان هم هست، روایت پهلوانان و جنگجویانی که برای رسیدن به درستی و در دفاع از میهن و خاک در نبردی دائمی هستند.🇮🇷
.
زادروز این #شاعر بزرگ فرصت مناسبی است تا دیگر بار به سراغ این مجموعهی فاخر برویم.
شما میتوانید این اثر را از گروه انتشاراتی ققنوس تهیه کنید📚🎁
.
@qoqnoospub
ما را به بیتی از آن مهمان کنید🌹
.
روز اول بهمن ماه؛ روز تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی است، شاعری که #یونسکو کتاب بزرگ #حماسی او، «شاهنامه» را یکی از ۳ اثر برجستهی جهان معرفی کرده است.🌎📚🗓
.
فردوسی، شاعر بزرگیست که از ۳۰ سالگی، سرودن #شاهنامه را آغاز کرد و سی سال به قول خودش «بسی رنج بردم در این سال سی...» زمان برد تا شاهنامه را روایت به روایت بسراید.
.
شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدودا از ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است که روایت خوبیها، زشتیها، قدرتها و ظلمهاست.🇮🇷
.
شاهنامه برخلاف نامش، تنها راوی شاهان نیست که راوی مردمان هم هست، روایت پهلوانان و جنگجویانی که برای رسیدن به درستی و در دفاع از میهن و خاک در نبردی دائمی هستند.🇮🇷
.
زادروز این #شاعر بزرگ فرصت مناسبی است تا دیگر بار به سراغ این مجموعهی فاخر برویم.
شما میتوانید این اثر را از گروه انتشاراتی ققنوس تهیه کنید📚🎁
.
@qoqnoospub
🕸🕸🕸🕸🕸
آﺩﻡ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﭘﻮﺳﺪ ﻭ ﭘﻮﮎ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﯽﺍﺵ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ؟ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﮐﻒ ﮐﻔﺶ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ!
ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺷﺪﻩ.
ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ ﯾﮏﭼﯿﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮ نیست...
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
آﺩﻡ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﭘﻮﺳﺪ ﻭ ﭘﻮﮎ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﯽﺍﺵ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ؟ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﮐﻒ ﮐﻔﺶ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ!
ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺷﺪﻩ.
ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ ﯾﮏﭼﯿﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮ نیست...
#عباس_معروفی
@qoqnoospub
🔸تابلوی «چشم انداز و سقوط ایکاروس»، تابلویی است که مدت ها همه تصور می کردند اثر بروگل است ولی اکنون به یکی از شاگردانش نسبت داده می شود.
🔸تابلو نمایی است از صحنه ای کاملا روستایی و پیش پا افتاده: کشتیها در حال برافراشتن بادبانها هستند، چوپانی گلهاش را هدایت میکند، و شهرهای دوردست پررونق و منظم به نظر میرسند. ولی در گوشه پایین سمت راست بوم، واقعه غمباری در حال شکل گرفتن است که از نظرها پنهان مانده (اگر در آن روزگار تیتر اخبار وجود داشت، تیترهای خبري آن روز در مورد موضوعات دیگری بودند): ایکاروس غافل که موم بال های مصنوعی اش زیر نور خورشید ذوب شده به دریا افتاده است
🔸کشاورز مصمم مرکز تصویر به ضرب المثلی مشهور اشاره دارد: شخم زدن را نباید به خاطر مردی در حال مرگ متوقف کرد.»
هیچ کس متوجه ایکاروس نشده جز نقاش و اکنون هم شاعر.
🔸اودن می خواهد همان چیزی را به ما بگوید که نقاش قصد دارد: هنرمندان متوجه جزئیاتی می شوند که جلب توجه نمی کنند، جزئیاتی که کشاورز و چوپان، من و شما و خبرنگاران شتاب زده متوجهشان نمیشویم، جزئیاتی که دیدنشان حیاتی است چون موجب میشوند بی اعتنایی و بی عاطفگی همیشگی مان را کنار بگذاریم.
🔸ما به نوعی از اخبار نیاز داریم که بتواند با سرسختی بیشتری به جزئیات بپردازد، اخباری که با استفاده از شیوههای هنری جرقه علاقه و توجه به اتفاقات را در ما شعلهور سازد، اخباری که شاعران، سفرنامه نویسان و رمان نویسان بتوانند از طریق آن ابعادی از هنرشان را به خبرنگاران منتقل کنند و حتی شاید گاهی به آنها اجازه دهد میزی را در گوشهای ساکتتر اتاق خبر اشغال کنند - تا از این پس دیگر از کنار زیباییها و وقایع غمبار این سیاره، بیخیال
عبور نکنیم.
#معرفی_کتاب :
«اخبار»/ آلن دوباتن/ نشر ققنوس
@sahandiranmehr
🔸تابلو نمایی است از صحنه ای کاملا روستایی و پیش پا افتاده: کشتیها در حال برافراشتن بادبانها هستند، چوپانی گلهاش را هدایت میکند، و شهرهای دوردست پررونق و منظم به نظر میرسند. ولی در گوشه پایین سمت راست بوم، واقعه غمباری در حال شکل گرفتن است که از نظرها پنهان مانده (اگر در آن روزگار تیتر اخبار وجود داشت، تیترهای خبري آن روز در مورد موضوعات دیگری بودند): ایکاروس غافل که موم بال های مصنوعی اش زیر نور خورشید ذوب شده به دریا افتاده است
🔸کشاورز مصمم مرکز تصویر به ضرب المثلی مشهور اشاره دارد: شخم زدن را نباید به خاطر مردی در حال مرگ متوقف کرد.»
هیچ کس متوجه ایکاروس نشده جز نقاش و اکنون هم شاعر.
🔸اودن می خواهد همان چیزی را به ما بگوید که نقاش قصد دارد: هنرمندان متوجه جزئیاتی می شوند که جلب توجه نمی کنند، جزئیاتی که کشاورز و چوپان، من و شما و خبرنگاران شتاب زده متوجهشان نمیشویم، جزئیاتی که دیدنشان حیاتی است چون موجب میشوند بی اعتنایی و بی عاطفگی همیشگی مان را کنار بگذاریم.
🔸ما به نوعی از اخبار نیاز داریم که بتواند با سرسختی بیشتری به جزئیات بپردازد، اخباری که با استفاده از شیوههای هنری جرقه علاقه و توجه به اتفاقات را در ما شعلهور سازد، اخباری که شاعران، سفرنامه نویسان و رمان نویسان بتوانند از طریق آن ابعادی از هنرشان را به خبرنگاران منتقل کنند و حتی شاید گاهی به آنها اجازه دهد میزی را در گوشهای ساکتتر اتاق خبر اشغال کنند - تا از این پس دیگر از کنار زیباییها و وقایع غمبار این سیاره، بیخیال
عبور نکنیم.
#معرفی_کتاب :
«اخبار»/ آلن دوباتن/ نشر ققنوس
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
راهنمای کتاب/ ویتگنشتاین فروید را درهم میکوبد
دکتر علی غزالیفر
«ویتگنشتاین و رواندرمانی»
(از پارادوکس تا حیرت)
نویسنده: جان هیتون
ترجمه: پرویز شرفی درآمدی و لیلا طورانی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1397
264 صفحه، 25000 تومان
#فلسفه #نشرققنوس
علاوه بر هموطن و اتریشی بودن، ویتگنشتاین و فروید همشهری نیز بودند؛ هر دو اهل وین. تقریبا در یک دوره و حالوهوا میزیستند. البته از جهت سنی، ویتگنشتاین 33 سال از فروید کوچکتر است. تقریبا یک نسل اختلاف سنی دارند، اما از جهت فکری فاصله آنها بسیار بیش از اینهاست؛ دو نوع تفکر کاملا متفاوت. در واقع رویکرد آنها به مسائل روانی بیشترین فاصله را از هم دارد. فروید جزمگراست، درحالیکه ویتگنشتاین چنین جزمیتی را از اساس رد میکند. این رد و انکار صرفا یک امر نظری و تئوریک نیست، بلکه پیامدهای عملی و تجربی هم دارد. اگر آن را بهطور جدی وارد مقوله رواندرمانی انسانها کنیم، درمان روانی افراد را از بیخ و بن تغییر میدهد. این کتاب هم در اصل نقدی مبنایی به روانکاوی فروید است از منظر فلسفه ویتگنشتاین، بهویژه فلسفه متأخر او. اگرچه فلسفه متقدم ویتگنشتاین که در تراکتاتوس صورتبندی شده، نیز علیه مبانی روانکاوی فرویدی است.
نویسنده بر اساس تفکر ویتگنشتاین خطاهای بنیادی روانکاوی فرویدی را تشریح میکند. جالب اینجاست که برخلاف تصور اولیه، نویسنده فیلسوف نیست، بلکه پزشک است و از پزشکی به رواندرمانی روی آورده بود. ذکر این زمینه برای این است که خواننده گمان نکند جان هیتون به عنوان یک فیلسوف ویتگنشتاینی و بهخاطر یک پژوهش آکادمیک دست به نگارش چنین کتابی زده است. او دغدغههای عملی دارد و دلمشغول راهحلهای درست، خوب و کارآمد برای رواندرمانی افراد است. با چنین نگاهی و بر اثر سالها تجربه، او به این نتیجه رسیده که روانکاوی فرویدی ناموفق و بلکه مخرب است. علت این نابسامانی پیشفرضهای غلط و رویکرد نادرست به مقوله درمان است.
یکی از پیشفرضهای فروید وجود چیزی عینی به نام «ضمیر ناخودآگاه» است که مخزن خرتوپرتهای روانی بسیاری است. هیتون وجود چنین چیزی را بهشدت رد میکند و از آموزههای ویتگنشتاین استفاده میکند که چیزی عینی به نام نفس وجود ندارد. ویتگنشتاین مینویسد: «برخلاف آنچه در روانشناسی کممایه این عصر دیده میشود، چیزی به نام روح – سوژه و غیره – وجود ندارد. در حقیقت روح مرکب دیگر نمیتواند روح باشد». بدبختانه فروید این نظریه را با جزمیت تمام مطرح کرده است. اساسا او در همه آراء خود جزمیت دارد. این رویکرد جزمی ریشه در تلقی فروید از روانکاوی دارد که آن را اساسا به منزله یک علم در کنار سایر علوم قرار میدهد. هیتون نیز بهطور مبنایی با جزمباوری مخالف است و آن را ویرانگر میداند. در اینجا نیز رویکرد شکاکانه ویتگنشتاین بهکار میآید. اضافه بر این، نویسنده طرفدار خوانش خاصی از فلسفه ویتگنشتاین است که پنبه همه این نوع رواندرمانیها را میزند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3981029158.html
دکتر علی غزالیفر
«ویتگنشتاین و رواندرمانی»
(از پارادوکس تا حیرت)
نویسنده: جان هیتون
ترجمه: پرویز شرفی درآمدی و لیلا طورانی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1397
264 صفحه، 25000 تومان
#فلسفه #نشرققنوس
علاوه بر هموطن و اتریشی بودن، ویتگنشتاین و فروید همشهری نیز بودند؛ هر دو اهل وین. تقریبا در یک دوره و حالوهوا میزیستند. البته از جهت سنی، ویتگنشتاین 33 سال از فروید کوچکتر است. تقریبا یک نسل اختلاف سنی دارند، اما از جهت فکری فاصله آنها بسیار بیش از اینهاست؛ دو نوع تفکر کاملا متفاوت. در واقع رویکرد آنها به مسائل روانی بیشترین فاصله را از هم دارد. فروید جزمگراست، درحالیکه ویتگنشتاین چنین جزمیتی را از اساس رد میکند. این رد و انکار صرفا یک امر نظری و تئوریک نیست، بلکه پیامدهای عملی و تجربی هم دارد. اگر آن را بهطور جدی وارد مقوله رواندرمانی انسانها کنیم، درمان روانی افراد را از بیخ و بن تغییر میدهد. این کتاب هم در اصل نقدی مبنایی به روانکاوی فروید است از منظر فلسفه ویتگنشتاین، بهویژه فلسفه متأخر او. اگرچه فلسفه متقدم ویتگنشتاین که در تراکتاتوس صورتبندی شده، نیز علیه مبانی روانکاوی فرویدی است.
نویسنده بر اساس تفکر ویتگنشتاین خطاهای بنیادی روانکاوی فرویدی را تشریح میکند. جالب اینجاست که برخلاف تصور اولیه، نویسنده فیلسوف نیست، بلکه پزشک است و از پزشکی به رواندرمانی روی آورده بود. ذکر این زمینه برای این است که خواننده گمان نکند جان هیتون به عنوان یک فیلسوف ویتگنشتاینی و بهخاطر یک پژوهش آکادمیک دست به نگارش چنین کتابی زده است. او دغدغههای عملی دارد و دلمشغول راهحلهای درست، خوب و کارآمد برای رواندرمانی افراد است. با چنین نگاهی و بر اثر سالها تجربه، او به این نتیجه رسیده که روانکاوی فرویدی ناموفق و بلکه مخرب است. علت این نابسامانی پیشفرضهای غلط و رویکرد نادرست به مقوله درمان است.
یکی از پیشفرضهای فروید وجود چیزی عینی به نام «ضمیر ناخودآگاه» است که مخزن خرتوپرتهای روانی بسیاری است. هیتون وجود چنین چیزی را بهشدت رد میکند و از آموزههای ویتگنشتاین استفاده میکند که چیزی عینی به نام نفس وجود ندارد. ویتگنشتاین مینویسد: «برخلاف آنچه در روانشناسی کممایه این عصر دیده میشود، چیزی به نام روح – سوژه و غیره – وجود ندارد. در حقیقت روح مرکب دیگر نمیتواند روح باشد». بدبختانه فروید این نظریه را با جزمیت تمام مطرح کرده است. اساسا او در همه آراء خود جزمیت دارد. این رویکرد جزمی ریشه در تلقی فروید از روانکاوی دارد که آن را اساسا به منزله یک علم در کنار سایر علوم قرار میدهد. هیتون نیز بهطور مبنایی با جزمباوری مخالف است و آن را ویرانگر میداند. در اینجا نیز رویکرد شکاکانه ویتگنشتاین بهکار میآید. اضافه بر این، نویسنده طرفدار خوانش خاصی از فلسفه ویتگنشتاین است که پنبه همه این نوع رواندرمانیها را میزند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3981029158.html
شب یاد و خاطره بهمن فرزانه برگزار میشود.
به مناسبت ششمین سالگرد درگذشت بهمن فرزانه، انتشارات ققنوس با همکاری شب های بخارا مراسم بزرگداشت این مترجم را در کافه کتاب ققنوس برگزار میکند.
@qoqnoospub
به مناسبت ششمین سالگرد درگذشت بهمن فرزانه، انتشارات ققنوس با همکاری شب های بخارا مراسم بزرگداشت این مترجم را در کافه کتاب ققنوس برگزار میکند.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
شب یاد و خاطره بهمن فرزانه برگزار میشود. به مناسبت ششمین سالگرد درگذشت بهمن فرزانه، انتشارات ققنوس با همکاری شب های بخارا مراسم بزرگداشت این مترجم را در کافه کتاب ققنوس برگزار میکند. @qoqnoospub
شب یاد و خاطره بهمن فرزانه برگزار میشود.
@qoqnoospub
به مناسبت ششمین سالگرد درگذشت بهمن فرزانه، انتشارات ققنوس با همکاری شب های بخارا مراسم بزرگداشت این مترجم را در کافه کتاب ققنوس برگزار میکند.
بهمن فرزانه متولد سال ١٣١٧ نویسنده و مترجم بیش از ۵۰ کتاب به فارسی بود. ترجمههای او بسیاری از نویسندگان مطرح جهان را به ایرانیان معرفی کردهاست. او به زبانهای ایتالیایی، انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی مسلّط بود و سالها در ایتالیا (شهرهای فلورانس و رم) زندگی کرد. در بهار ۱۳۹۲ به قصد استراحت به ایران بازگشت و اعلام کرد دیگر قصد رفتن به ایتالیا را ندارد. وی در هفدهم بهمن ۱۳۹۲ در ۷۵ سالگی در تهران درگذشت.
فرزانه، نخستین کتاب ترجمهاش را در سن ۲۶ سالگی از تنسی ویلیامز به فارسی برگردانده است و از آن پس علاوه بر آثار تنسی ویلیامز، گراتزیا کوزیما دلدا، آلبا دسس پدس، لوئیچی پیراندللو، گابریل گارسیا مارکز، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، رولد دال، گابریل دانونزیو، واسکو پراتولینی، ایروینگ استون، جین استون و … را ترجمه کرده است. فرزانه در انتخاب کتاب برای ترجمه دقّت زیادی بهکار میبُرد و هنگامیکه تصمیم به ترجمۀ کتابی میگرفت کار ترجمه را بهطور منظم و در ساعتهای مشخص انجام میداد. در بین ٨٣ اثری که فرزانه مترجمشان بوده، رمانهایی نظیر عشق در زمان وبا، تازه عروس، عذاب وجدان، نیای غرب، هیچ یک از آنها باز نمیگردند، درخت تلخ، عاشق مترسک و دوازده اثر دیگر توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
تنها رمان وی با عنوان چرکنویس که سالها تجدید چاپ نشده بود از سوی انتشارات ققنوس در نوبت پنجم به چاپ مجدد رسید. فرزانه در مصاحبهای که ایسنا با وی انجام داده گفته است: «مارکز میگوید، بهترین نوع کتاب خواندن ترجمه کردنش است. آدم وقتی چند تا کتاب ترجمه میکند، میرود توی دل موضوع. مثل اینها که همیشه از روی کارتپستال نقاشی میکنند، یک روز خودشان دلشان میخواهد نقاشی کنند، برای من هم همین اتفاق افتاد. دلم خواست خودم بنویسم. یک روز شروع کردم به نوشتنِ «چرکنویس» معروف...»
https://b2n.ir/243452
@qoqnoospub
به مناسبت ششمین سالگرد درگذشت بهمن فرزانه، انتشارات ققنوس با همکاری شب های بخارا مراسم بزرگداشت این مترجم را در کافه کتاب ققنوس برگزار میکند.
بهمن فرزانه متولد سال ١٣١٧ نویسنده و مترجم بیش از ۵۰ کتاب به فارسی بود. ترجمههای او بسیاری از نویسندگان مطرح جهان را به ایرانیان معرفی کردهاست. او به زبانهای ایتالیایی، انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی مسلّط بود و سالها در ایتالیا (شهرهای فلورانس و رم) زندگی کرد. در بهار ۱۳۹۲ به قصد استراحت به ایران بازگشت و اعلام کرد دیگر قصد رفتن به ایتالیا را ندارد. وی در هفدهم بهمن ۱۳۹۲ در ۷۵ سالگی در تهران درگذشت.
فرزانه، نخستین کتاب ترجمهاش را در سن ۲۶ سالگی از تنسی ویلیامز به فارسی برگردانده است و از آن پس علاوه بر آثار تنسی ویلیامز، گراتزیا کوزیما دلدا، آلبا دسس پدس، لوئیچی پیراندللو، گابریل گارسیا مارکز، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، رولد دال، گابریل دانونزیو، واسکو پراتولینی، ایروینگ استون، جین استون و … را ترجمه کرده است. فرزانه در انتخاب کتاب برای ترجمه دقّت زیادی بهکار میبُرد و هنگامیکه تصمیم به ترجمۀ کتابی میگرفت کار ترجمه را بهطور منظم و در ساعتهای مشخص انجام میداد. در بین ٨٣ اثری که فرزانه مترجمشان بوده، رمانهایی نظیر عشق در زمان وبا، تازه عروس، عذاب وجدان، نیای غرب، هیچ یک از آنها باز نمیگردند، درخت تلخ، عاشق مترسک و دوازده اثر دیگر توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
تنها رمان وی با عنوان چرکنویس که سالها تجدید چاپ نشده بود از سوی انتشارات ققنوس در نوبت پنجم به چاپ مجدد رسید. فرزانه در مصاحبهای که ایسنا با وی انجام داده گفته است: «مارکز میگوید، بهترین نوع کتاب خواندن ترجمه کردنش است. آدم وقتی چند تا کتاب ترجمه میکند، میرود توی دل موضوع. مثل اینها که همیشه از روی کارتپستال نقاشی میکنند، یک روز خودشان دلشان میخواهد نقاشی کنند، برای من هم همین اتفاق افتاد. دلم خواست خودم بنویسم. یک روز شروع کردم به نوشتنِ «چرکنویس» معروف...»
https://b2n.ir/243452
qoqnoos.ir
گروه انتشاراتی ققنوس | شب یاد و خاطره بهمن فرزانه برگزار میشود.
انتشارات ققنوس ، ناشر بیش از هزار عنوان کتاب در حوزههای گوناگونی چون ادبیات، داستان، تاریخ، فلسفه، روانشناسی و... ناشر برگزیده دوازدهمین، چهاردهمین و سی امین نمایشگاه کتاب ، ناشر برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1380
Farhad Mehrad - Ayne (320).mp3
11 MB
این غریبه کیه از من چی میخواد؟!
اون به من یا من به اون خیره شدم…؟
باورم نمیشه هرچی میبینم! چشامو یه لحظه رو هم میزارم…
به خودم میگم که این صورتکه!
میتونم از صورتم برش دارم…
#فرهاد
@qoqnoospub
اون به من یا من به اون خیره شدم…؟
باورم نمیشه هرچی میبینم! چشامو یه لحظه رو هم میزارم…
به خودم میگم که این صورتکه!
میتونم از صورتم برش دارم…
#فرهاد
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عشق سفر است. مسافرِ این سفر، چه بخواهد چه نخواهد، از سر تا پا عوض میشود. کسی نیست که رهروِ این راه شود و تغییر نکند.
❤❤❤
🎉😍 مژده به دوستداران #شمس و #مولانا؛
زمان و مکان برگزاری اختتامیهی جشنوارهی #اسرار_عشق اعلام شد📣♥️
✔این اختتامیه با اجرای #آیدین_شیخ
و نمايشنامهخواني وصال شمس و مولانا توسط #گروه_صدالیته برگزار خواهد شد.
🏡⏰روز پنجشنبه هفدهم بهمنماه از ساعت ۱۷ در #کافه_کتاب_ققنوس به آدرس خیابان انقلاب، خیابان وصال، نرسیده به طالقانی، کوچه شفیعی، جنب خانه سینما، موسسه فرهنگی هنری ققنوس (راوی دوران) منتظر شما عزیزان هستیم.
♥️🍀جشنوارهی هیجانانگیز اسرار عشق به مناسبت #بزرگداشت_شمس و مولانا از تاریخ ۷ مهر ماه توسط انتشارات ققنوس و پلتفرم کتاب پلاس برگزار شده بود که با مرور ۴۰ قاعدهی مولانا به پایان رسید.📚
❌برای ثبت نام رایگان به سایت گروه انتشاراتی ققنوس مراجعه کنید.
Www.qoqnoos.ir
@qoqnoospub
❤❤❤
🎉😍 مژده به دوستداران #شمس و #مولانا؛
زمان و مکان برگزاری اختتامیهی جشنوارهی #اسرار_عشق اعلام شد📣♥️
✔این اختتامیه با اجرای #آیدین_شیخ
و نمايشنامهخواني وصال شمس و مولانا توسط #گروه_صدالیته برگزار خواهد شد.
🏡⏰روز پنجشنبه هفدهم بهمنماه از ساعت ۱۷ در #کافه_کتاب_ققنوس به آدرس خیابان انقلاب، خیابان وصال، نرسیده به طالقانی، کوچه شفیعی، جنب خانه سینما، موسسه فرهنگی هنری ققنوس (راوی دوران) منتظر شما عزیزان هستیم.
♥️🍀جشنوارهی هیجانانگیز اسرار عشق به مناسبت #بزرگداشت_شمس و مولانا از تاریخ ۷ مهر ماه توسط انتشارات ققنوس و پلتفرم کتاب پلاس برگزار شده بود که با مرور ۴۰ قاعدهی مولانا به پایان رسید.📚
❌برای ثبت نام رایگان به سایت گروه انتشاراتی ققنوس مراجعه کنید.
Www.qoqnoos.ir
@qoqnoospub
وحشی؛کتابی برای شناخت خشم و غم نوجوانان
@qoqnoospub
وقتی دیروز خانمی در مترو با من گلاویز شد دوباره وحشی درون خودم را دیدم که دست زن را پس زد و فریاد کشید «به من دست نزن».
کسی در اعماق وجودم خسته و خشمگین نشسته بود. از رفتار عجیب آدمها... که برای یک کار سادهی روزمره در این شهر مثل پیاده شدن در ایستگاه میدان ولیعصر بهش پوزخند میزدند. در نهایت هم یکی از این جمعیت قد راست کرد که نگذارد به خاطر آن همه ازدحام پیاده شوم و دست به یقه شد با من. وحشیِ درونم داشت آتش میگرفت.
اینها را رها کنید. آن زن و شلوغی مترو و آن همه بیانصافی را رها کنید. وحشی درون من را دریابید که از آن پایین مایینها آمده بود بالا و در مثلا بهترین حالت فریاد زد و سعی کرد خودش را از آن وسط بیرون بکشد و آسیبی نزند.
آن وحشی من بودم. آنی که بعدش روی پله برقیها از ترس میلرزید هم من بودم. اگر زن رهایم نمیکرد شاید به همین جا ختم نمیشد و کاری دست هم میدادیم. بالاخره رها شدیم و اتفاقی نیافتاد اما هم من و هم آن زن خیلی واقعی بودیم. وحشی ِدرون هر دوی ما ظاهر شده بود و داشتیم تماشایش میکردیم که چگونه میدرد و ویران میکند.
این کتاب هم ماجرایش همین است. پسربچهای که پدرش مرده و نوجوان عاصی دیگری هم آزارش میدهد شروع میکند به نوشتن یک داستان. اسم شخصیت اصلی قصهاش «وحشی» است. وحشی مردمگریز و خشن است. آدم میکشد و آدم میخورد. تنهاست و حتی بلد نیست حرف بزند. اصلا زبانی بلد نیست که بخواهد چیزی بگوید. مثل آدمهای اولیه روزگار میگذراند.
در این کتاب قصهای در قصهای در میگیرد و باز هم به ما نشان میدهد که چگونه داستان میتواند شفابخش باشد. شفا جایی اتفاق میافتد که شخصیت خیالی وحشی، واقعی میشود و میرود انتقام پسرک را از هر کسی که آزارش داده میگیرد. شفا جایی اتفاق میافتد که پسر و وحشی با هم رو به رو میشود. تازه میبیند که وحشی چقدر شبیه خودش است. زمانی که با چشم به چشم هم میدوزند لحظهی عجیبی است.
باید این کتاب را هم بخوانید تا با خودتان رو به رو شوید. باید با وحشی درونتان ملاقات کنید تا ببنید چقدر واقعی است. بخوانید برای نوجوانان عاصی که مثل همهی ما نمیدانند با خشم و غمشان چه کنند.
#وحشی
نویسنده: #دیوید_آلموند
تصویرگر: #دیو_مککین
مترجم: #نسرین_وکیلی
ناشر: #آفرینگان(#ققنوس)
قیمت: ٩٠٠٠تومان
گروه سنی: ١٠ سال به بالا
https://cutt.ly/arAsK8a
@qoqnoospub
وقتی دیروز خانمی در مترو با من گلاویز شد دوباره وحشی درون خودم را دیدم که دست زن را پس زد و فریاد کشید «به من دست نزن».
کسی در اعماق وجودم خسته و خشمگین نشسته بود. از رفتار عجیب آدمها... که برای یک کار سادهی روزمره در این شهر مثل پیاده شدن در ایستگاه میدان ولیعصر بهش پوزخند میزدند. در نهایت هم یکی از این جمعیت قد راست کرد که نگذارد به خاطر آن همه ازدحام پیاده شوم و دست به یقه شد با من. وحشیِ درونم داشت آتش میگرفت.
اینها را رها کنید. آن زن و شلوغی مترو و آن همه بیانصافی را رها کنید. وحشی درون من را دریابید که از آن پایین مایینها آمده بود بالا و در مثلا بهترین حالت فریاد زد و سعی کرد خودش را از آن وسط بیرون بکشد و آسیبی نزند.
آن وحشی من بودم. آنی که بعدش روی پله برقیها از ترس میلرزید هم من بودم. اگر زن رهایم نمیکرد شاید به همین جا ختم نمیشد و کاری دست هم میدادیم. بالاخره رها شدیم و اتفاقی نیافتاد اما هم من و هم آن زن خیلی واقعی بودیم. وحشی ِدرون هر دوی ما ظاهر شده بود و داشتیم تماشایش میکردیم که چگونه میدرد و ویران میکند.
این کتاب هم ماجرایش همین است. پسربچهای که پدرش مرده و نوجوان عاصی دیگری هم آزارش میدهد شروع میکند به نوشتن یک داستان. اسم شخصیت اصلی قصهاش «وحشی» است. وحشی مردمگریز و خشن است. آدم میکشد و آدم میخورد. تنهاست و حتی بلد نیست حرف بزند. اصلا زبانی بلد نیست که بخواهد چیزی بگوید. مثل آدمهای اولیه روزگار میگذراند.
در این کتاب قصهای در قصهای در میگیرد و باز هم به ما نشان میدهد که چگونه داستان میتواند شفابخش باشد. شفا جایی اتفاق میافتد که شخصیت خیالی وحشی، واقعی میشود و میرود انتقام پسرک را از هر کسی که آزارش داده میگیرد. شفا جایی اتفاق میافتد که پسر و وحشی با هم رو به رو میشود. تازه میبیند که وحشی چقدر شبیه خودش است. زمانی که با چشم به چشم هم میدوزند لحظهی عجیبی است.
باید این کتاب را هم بخوانید تا با خودتان رو به رو شوید. باید با وحشی درونتان ملاقات کنید تا ببنید چقدر واقعی است. بخوانید برای نوجوانان عاصی که مثل همهی ما نمیدانند با خشم و غمشان چه کنند.
#وحشی
نویسنده: #دیوید_آلموند
تصویرگر: #دیو_مککین
مترجم: #نسرین_وکیلی
ناشر: #آفرینگان(#ققنوس)
قیمت: ٩٠٠٠تومان
گروه سنی: ١٠ سال به بالا
https://cutt.ly/arAsK8a
«در این تیمارخانه»؛جواد مجابی؛ نشر ققنوس
داستانهایی که هردم نو میشوند
فاطمه صناعتیان، ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۵۹
@qoqnoospub
«در این تیمارخانه» اثر دکتر جواد مجابی، مانند بسیاری دیگر از آثار او، از لایههای بر هم نهاده شده و گاه درهمتنیدهای تشکیل شده است؛ لایههایی از تاریخ، ادبیات کهن، عرفان، طنز و مهمتر از همه تحلیلهایی شخصی و روشنفکرانه از مسائل روز، دغدغههایی انسانی و اجتماعی و بسیاری موضوعات دیگر. شاید نتوان این اثر را برای وقتکشی و لذت بردن از داستان آن خواند
داستانهایی که هردم نو میشوند
«در این تیمارخانه»
نویسنده: جواد مجابی
ناشر: ققنوس، چاپ اول: 1397
303 صفحه 29000 تومان
****
«در این تیمارخانه» اثر دکتر جواد مجابی، مانند بسیاری دیگر از آثار او، از لایههای بر هم نهاده شده و گاه درهمتنیدهای تشکیل شده است؛ لایههایی از تاریخ، ادبیات کهن، عرفان، طنز و مهمتر از همه تحلیلهایی شخصی و روشنفکرانه از مسائل روز، دغدغههایی انسانی و اجتماعی و بسیاری موضوعات دیگر. شاید نتوان این اثر را برای وقتکشی و لذت بردن از داستان آن خواند چرا که از اساس به این منظور و برای چنین کاربردی نوشته نشده است. اما برای لذت بردن از ورود به هزارتویی از داستانهای غلتان و پیچان که هر دم نو میشوند و حصارهای زمان و مکان را در مینوردند، گزینهای بسیار مناسب خواهد بود.
موضوعات مطرح شده در این رمان آن قدر گسترده و متنوعاند که تنها میتوانند حاصل تفکرات، تخیلات، سیلان ذهن و اندیشههای یک راوی کنجکاو، خلاق و عمیق باشند. راویای که ترسها و تنهاییهای کودکیاش را با خود حمل میکند و سعی دارد آنها را در نقبهایی که در زمان و مکان میزند فراموش کند و یا در گوشهای جا بگذارد. او از زندگیهای متعدد و موازیاش در ایران و خارج از ایران حرف میزند، از زندگی در خانهباغ کودکیهایش به همراه پدربزرگ و مادربزرگ، از دورهی دانشجویی و شب شعرها و مواجهه با مادری که مرز ممنوع همهی قوم و خویشان پدری است، از انجام امور اداریاش در قرنهایی بسیار مستقبل، از دنیایی شبیه به «1984» جورج اورول و از جهان پیچیدهی درونش که در نهایت در آن است که زندگی میکند. برای عبور و مرور تکرارشوندهاش در زمان، هر جا که لازم باشد از ادبیات گذشته و وقایع تاریخی و عرفانی کمک میگیرد. برای شرح حال و احوالات درونی یا حتی رخدادهای بیرونی جاری در زمان، مشابههایی از اتفاقات تاریخی گذشته پیدا میکند تا تکرارپذیری و درهمتنیدگی تاریخ را در بستر جغرافیایی بیثبات تصویر کند. مجابی برای نقش کردن این همه مضمون مرتبط و درهم پیچیده اما به ظاهر بیربط از تکنیکی استفاده میکند که در دنیای نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی و سایر هنرهای تجسمی سابقهی دیرینهتری دارد تا در جهان روایت و ادبیات. تکنیک کلاژ (تکهچسبانی) به او این امکان را میدهد که هر واقعهای را از هر مقطعی از زمان و مکان، از دنیای عینی یا ذهنی، ببُرد، بیرون بکشد و آن را کنار هر تکهای که مناسب میداند قرار دهد. این تکهها گاه با هم همپوشانی دارند و لبههایشان در هم میرود و گاه تنها کنار هم قرار میگیرند تا یکدیگر را تایید، تکمیل یا حتی تکذیب کنند.
ادامه در لينك زير
👇👇👇👇👇
https://www.alef.ir/news/3981116083.htm
داستانهایی که هردم نو میشوند
فاطمه صناعتیان، ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۵۹
@qoqnoospub
«در این تیمارخانه» اثر دکتر جواد مجابی، مانند بسیاری دیگر از آثار او، از لایههای بر هم نهاده شده و گاه درهمتنیدهای تشکیل شده است؛ لایههایی از تاریخ، ادبیات کهن، عرفان، طنز و مهمتر از همه تحلیلهایی شخصی و روشنفکرانه از مسائل روز، دغدغههایی انسانی و اجتماعی و بسیاری موضوعات دیگر. شاید نتوان این اثر را برای وقتکشی و لذت بردن از داستان آن خواند
داستانهایی که هردم نو میشوند
«در این تیمارخانه»
نویسنده: جواد مجابی
ناشر: ققنوس، چاپ اول: 1397
303 صفحه 29000 تومان
****
«در این تیمارخانه» اثر دکتر جواد مجابی، مانند بسیاری دیگر از آثار او، از لایههای بر هم نهاده شده و گاه درهمتنیدهای تشکیل شده است؛ لایههایی از تاریخ، ادبیات کهن، عرفان، طنز و مهمتر از همه تحلیلهایی شخصی و روشنفکرانه از مسائل روز، دغدغههایی انسانی و اجتماعی و بسیاری موضوعات دیگر. شاید نتوان این اثر را برای وقتکشی و لذت بردن از داستان آن خواند چرا که از اساس به این منظور و برای چنین کاربردی نوشته نشده است. اما برای لذت بردن از ورود به هزارتویی از داستانهای غلتان و پیچان که هر دم نو میشوند و حصارهای زمان و مکان را در مینوردند، گزینهای بسیار مناسب خواهد بود.
موضوعات مطرح شده در این رمان آن قدر گسترده و متنوعاند که تنها میتوانند حاصل تفکرات، تخیلات، سیلان ذهن و اندیشههای یک راوی کنجکاو، خلاق و عمیق باشند. راویای که ترسها و تنهاییهای کودکیاش را با خود حمل میکند و سعی دارد آنها را در نقبهایی که در زمان و مکان میزند فراموش کند و یا در گوشهای جا بگذارد. او از زندگیهای متعدد و موازیاش در ایران و خارج از ایران حرف میزند، از زندگی در خانهباغ کودکیهایش به همراه پدربزرگ و مادربزرگ، از دورهی دانشجویی و شب شعرها و مواجهه با مادری که مرز ممنوع همهی قوم و خویشان پدری است، از انجام امور اداریاش در قرنهایی بسیار مستقبل، از دنیایی شبیه به «1984» جورج اورول و از جهان پیچیدهی درونش که در نهایت در آن است که زندگی میکند. برای عبور و مرور تکرارشوندهاش در زمان، هر جا که لازم باشد از ادبیات گذشته و وقایع تاریخی و عرفانی کمک میگیرد. برای شرح حال و احوالات درونی یا حتی رخدادهای بیرونی جاری در زمان، مشابههایی از اتفاقات تاریخی گذشته پیدا میکند تا تکرارپذیری و درهمتنیدگی تاریخ را در بستر جغرافیایی بیثبات تصویر کند. مجابی برای نقش کردن این همه مضمون مرتبط و درهم پیچیده اما به ظاهر بیربط از تکنیکی استفاده میکند که در دنیای نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی و سایر هنرهای تجسمی سابقهی دیرینهتری دارد تا در جهان روایت و ادبیات. تکنیک کلاژ (تکهچسبانی) به او این امکان را میدهد که هر واقعهای را از هر مقطعی از زمان و مکان، از دنیای عینی یا ذهنی، ببُرد، بیرون بکشد و آن را کنار هر تکهای که مناسب میداند قرار دهد. این تکهها گاه با هم همپوشانی دارند و لبههایشان در هم میرود و گاه تنها کنار هم قرار میگیرند تا یکدیگر را تایید، تکمیل یا حتی تکذیب کنند.
ادامه در لينك زير
👇👇👇👇👇
https://www.alef.ir/news/3981116083.htm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎁با هدیه دادن کتاب به عزیزانمان آگاهی هدیه دهیم📚
#هدیه دادن #کتاب در مناسبتهای مختلف میتواند نشاندهندۀ جایگاه #اجتماعی شخصی باشد که کتاب را هدیه داده و از طرف دیگر منجر به ایجاد حس احترام در شخصی که هدیه را میگیرد شود. کافی است که به جای فردی که قرار است هدیهای در یک مناسبت خاص دریافت کند، فکر کنید.
#تولد
#روز_مادر
#نشر_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#کتاب_خوب
#کتابخوانی
#عشق
#روز_عشق
#دیرین_دیرین
#کتاب_هدیه_دهیم
#هدیه دادن #کتاب در مناسبتهای مختلف میتواند نشاندهندۀ جایگاه #اجتماعی شخصی باشد که کتاب را هدیه داده و از طرف دیگر منجر به ایجاد حس احترام در شخصی که هدیه را میگیرد شود. کافی است که به جای فردی که قرار است هدیهای در یک مناسبت خاص دریافت کند، فکر کنید.
#تولد
#روز_مادر
#نشر_ققنوس
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#کتاب_خوب
#کتابخوانی
#عشق
#روز_عشق
#دیرین_دیرین
#کتاب_هدیه_دهیم