Forwarded from اتچ بات
خبرگزاري كتاب ايران :
گروه انتشاراتي ققنوس
#كجا_گمم_كردم
منتشر كرد
گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «کجا گمم کردم» نوشته #مهسا _دهقانی_پور و اولین کتاب نویسنده است که به تازگی از سوی نشر هیلا منتشر شده است. این اثر را به لحاظ حجمی میتوان یک داستان بلند نامید اما به دلیل پرداختن به سه نسل از یک خانواده و برهه زمانی وسیعی که نویسنده به آن پرداخته است، رمان خواندن این اثر هم چندان اشتباه به نظر نمیرسد.
«کجا گمم کردم» به گفته نویسنده که در مقدمه کتاب آمده است؛ «زندگی سه نسل است در باغی قدیمی، واقع در یکی از روستاهای کوهستانی اطراف تهران، حوالی احمدآباد، روستای دکتر مصدق.»
نثر کتاب به قدری ساده است که گاه به زبان گفتار و محاوره نزدیک میشود به گونهای که اگر کسی داستان را بلندبلند بخواند، شنونده فکر میکند که کسانی مشغول گفتوگو با یکدیگر هستند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«بابا اصرار داشت ازدواج کنم، زودتر، با کسی که به دردم بخورد، از بچههای دانشگاه، کسی که همفکرم باشد، بعدها با هم همکار باشیم و وضعیت زندگیام را درک کند. خیلی نگرانم بود، بیشتر از هر وقتی. از تنها ماندنم میترسید، اما من مخصوصا با دورشدن از جهان، احساس امنیت میکردم.»
شخصیت اول این رمان یا داستان بلند دختری به نام ماهی است که شخصیتی درونگرا دارد و کنش و دیالوگهای قاطعی از او در داستان مشاهده نمیشود. نویسنده در مقدمه به رمزگشایی از شخصیت اول داستان خود هم پرداخته است و دلیل اینگونه شخصیتپردازی را به این شکل توضیح میدهد:
«میدانم که ماهی در حرفزدن امساک میکند. خسیس است در به کار بردن کلمه. کلماتش را هرگز ارزان نمیکند. میدانم که ماهی اهل سکوت است. سلوکش سکوت است و میدانم در این داستانها هر جا که بر من چیره شده از حرف زدن طفره رفته. در نتیجه سعی کردهام در این مقدمه شاید مفهومی برای سکوت همیشگی ماهی پیدا کنم.»
نسل اولی که نویسنده در «کجا گمم کردم» به آن اشاره میکند حاج ابراهیم مالکی، پیرمردی است که در جوانی از طرفداران دکتر مصدق بوده است و محبوبترین آدم زندگی ماهی -شخصیت اول کتاب- است. نسل دوم، رسول مالکی است که مدتی زندانی بوده و در میانسالی هم مجبور است به سختی کار کند و شغلش را از دخترش پنهان میکند و نسل سوم هم خود ماهی است.
در قسمتی از «کجا گمم کردم» میخوانیم:
«وقتی از بابا خواستم باغ را بفروشیم، چیزی نگفت. نه ناراحت شد و نه خوشحال. فقط بیشتر از قبل چراغها را خاموش میکرد و به نقطه تاریک ته باغ خیره میشد. شاید سرنوشت همه مالکیها به شببیداری و خیرهشدن به آن نقطه تاریک ختم میشود. شاید حتی پدر آقاجون یا پدربزرگش هم توی این باغ به این جا رسیده بودند. انگار چیزی مثل طلسم، مثل نفرین توی این خانه قدیمی همه را درگیر میکند. شاید عمه یا عمو فریدون هم برای نجات از این سرنوشت از بهشت فرار کردند. من هم فرار میکنم.»
نویسنده این کتاب در مقدمه بیان کرده که «این کتاب داستان دختران نسل امروز است و یکشبه خوانده میشود، رمانی که از دهها فصل یک فصلش نوشته میشود. رمانی که کامل نیست ولی بیش از اینها نه در حوصله ماهی میگنجد و نه جامعه اشتیاقی به خواندن رازهای ماهی دارد. بقیهاش هم بماند برای زمانی که ماهی شصتساله شد.»
آوردن چنین مقدمههایی در ابتدای کتاب برای توضیح پارهای از مسائلی که در رمان یا داستان به آنها اشاره شده چندان کار غریبی نیست اما اگر جنبه توجیه برخی از کمکاریهای نویسنده را در پرداخت پیرنگ و شخصیتپردازی پیدا کند، راه را برای نقد باز میکند.
کتاب «کجا گمم کردم» نوشته مهسا دهقانیپور در 96صفحه و 550نسخه به قیمت 9000تومان به تازگی از سوی نشر هیلا راهی بازار کتاب شده است.
http://www.ibna.ir/fa/doc/note/269970
@qoqoospub
گروه انتشاراتي ققنوس
#كجا_گمم_كردم
منتشر كرد
گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «کجا گمم کردم» نوشته #مهسا _دهقانی_پور و اولین کتاب نویسنده است که به تازگی از سوی نشر هیلا منتشر شده است. این اثر را به لحاظ حجمی میتوان یک داستان بلند نامید اما به دلیل پرداختن به سه نسل از یک خانواده و برهه زمانی وسیعی که نویسنده به آن پرداخته است، رمان خواندن این اثر هم چندان اشتباه به نظر نمیرسد.
«کجا گمم کردم» به گفته نویسنده که در مقدمه کتاب آمده است؛ «زندگی سه نسل است در باغی قدیمی، واقع در یکی از روستاهای کوهستانی اطراف تهران، حوالی احمدآباد، روستای دکتر مصدق.»
نثر کتاب به قدری ساده است که گاه به زبان گفتار و محاوره نزدیک میشود به گونهای که اگر کسی داستان را بلندبلند بخواند، شنونده فکر میکند که کسانی مشغول گفتوگو با یکدیگر هستند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«بابا اصرار داشت ازدواج کنم، زودتر، با کسی که به دردم بخورد، از بچههای دانشگاه، کسی که همفکرم باشد، بعدها با هم همکار باشیم و وضعیت زندگیام را درک کند. خیلی نگرانم بود، بیشتر از هر وقتی. از تنها ماندنم میترسید، اما من مخصوصا با دورشدن از جهان، احساس امنیت میکردم.»
شخصیت اول این رمان یا داستان بلند دختری به نام ماهی است که شخصیتی درونگرا دارد و کنش و دیالوگهای قاطعی از او در داستان مشاهده نمیشود. نویسنده در مقدمه به رمزگشایی از شخصیت اول داستان خود هم پرداخته است و دلیل اینگونه شخصیتپردازی را به این شکل توضیح میدهد:
«میدانم که ماهی در حرفزدن امساک میکند. خسیس است در به کار بردن کلمه. کلماتش را هرگز ارزان نمیکند. میدانم که ماهی اهل سکوت است. سلوکش سکوت است و میدانم در این داستانها هر جا که بر من چیره شده از حرف زدن طفره رفته. در نتیجه سعی کردهام در این مقدمه شاید مفهومی برای سکوت همیشگی ماهی پیدا کنم.»
نسل اولی که نویسنده در «کجا گمم کردم» به آن اشاره میکند حاج ابراهیم مالکی، پیرمردی است که در جوانی از طرفداران دکتر مصدق بوده است و محبوبترین آدم زندگی ماهی -شخصیت اول کتاب- است. نسل دوم، رسول مالکی است که مدتی زندانی بوده و در میانسالی هم مجبور است به سختی کار کند و شغلش را از دخترش پنهان میکند و نسل سوم هم خود ماهی است.
در قسمتی از «کجا گمم کردم» میخوانیم:
«وقتی از بابا خواستم باغ را بفروشیم، چیزی نگفت. نه ناراحت شد و نه خوشحال. فقط بیشتر از قبل چراغها را خاموش میکرد و به نقطه تاریک ته باغ خیره میشد. شاید سرنوشت همه مالکیها به شببیداری و خیرهشدن به آن نقطه تاریک ختم میشود. شاید حتی پدر آقاجون یا پدربزرگش هم توی این باغ به این جا رسیده بودند. انگار چیزی مثل طلسم، مثل نفرین توی این خانه قدیمی همه را درگیر میکند. شاید عمه یا عمو فریدون هم برای نجات از این سرنوشت از بهشت فرار کردند. من هم فرار میکنم.»
نویسنده این کتاب در مقدمه بیان کرده که «این کتاب داستان دختران نسل امروز است و یکشبه خوانده میشود، رمانی که از دهها فصل یک فصلش نوشته میشود. رمانی که کامل نیست ولی بیش از اینها نه در حوصله ماهی میگنجد و نه جامعه اشتیاقی به خواندن رازهای ماهی دارد. بقیهاش هم بماند برای زمانی که ماهی شصتساله شد.»
آوردن چنین مقدمههایی در ابتدای کتاب برای توضیح پارهای از مسائلی که در رمان یا داستان به آنها اشاره شده چندان کار غریبی نیست اما اگر جنبه توجیه برخی از کمکاریهای نویسنده را در پرداخت پیرنگ و شخصیتپردازی پیدا کند، راه را برای نقد باز میکند.
کتاب «کجا گمم کردم» نوشته مهسا دهقانیپور در 96صفحه و 550نسخه به قیمت 9000تومان به تازگی از سوی نشر هیلا راهی بازار کتاب شده است.
http://www.ibna.ir/fa/doc/note/269970
@qoqoospub
Telegram
attach 📎
📌جمجمه یک مرد و جنازه یک زن
نگاهی به دو رمان جنایی لاله زارع
مهسا فروهر
📌هردو اثر لاله زارع در ژانر جنایی و زیر ژانر پلیسی – معمایی نوشته شدهاند. در هر رمان، داستان قتل متفاوتی طرح میشود اما وجه مشترک آنها روزبه افشار، کارآگاه جوان دایره دهم آگاهی تهران است که مسئول حل پروندههاست.
📌در بیتابوت هم دوباره با بافت قدیمی شهر سر و کار داریم و البته حومهها و شمال شهر تهران. حال و هوای وهمآلودی که در بیتابوت است جذابتر از کار درآمده و معلوم است نویسنده با اعتماد به نفس بیشتری راجع به لایههای زیرین تهران دست به روایت زده است.
📌بیتابوت علاوه بر جنايي و معمايي بودن داراي جنبههاي تريلر و دلهره آور نيز هست كه نويسنده به خوبي از پس آن بر آمده است.
#کتاب
#معرفی_کتاب
#پیشنهاد_کتاب
#ادبیات_جنایی_ایران
#جمجمه_جوان
#بی_تابوت
#لاله_زارع
#مهسا_فروهر
✅مجلهی جناییخوانی
@jenaikhani
@qoqnoospub
یادداشت کامل اینجا👇👇
https://telegra.ph/lalehnovel-03-13
نگاهی به دو رمان جنایی لاله زارع
مهسا فروهر
📌هردو اثر لاله زارع در ژانر جنایی و زیر ژانر پلیسی – معمایی نوشته شدهاند. در هر رمان، داستان قتل متفاوتی طرح میشود اما وجه مشترک آنها روزبه افشار، کارآگاه جوان دایره دهم آگاهی تهران است که مسئول حل پروندههاست.
📌در بیتابوت هم دوباره با بافت قدیمی شهر سر و کار داریم و البته حومهها و شمال شهر تهران. حال و هوای وهمآلودی که در بیتابوت است جذابتر از کار درآمده و معلوم است نویسنده با اعتماد به نفس بیشتری راجع به لایههای زیرین تهران دست به روایت زده است.
📌بیتابوت علاوه بر جنايي و معمايي بودن داراي جنبههاي تريلر و دلهره آور نيز هست كه نويسنده به خوبي از پس آن بر آمده است.
#کتاب
#معرفی_کتاب
#پیشنهاد_کتاب
#ادبیات_جنایی_ایران
#جمجمه_جوان
#بی_تابوت
#لاله_زارع
#مهسا_فروهر
✅مجلهی جناییخوانی
@jenaikhani
@qoqnoospub
یادداشت کامل اینجا👇👇
https://telegra.ph/lalehnovel-03-13
Telegraph
جمجمه یک مرد و جنازه یک زن
جمجمه جوان/ بیتابوت نویسنده: لاله زارع نشر : هيلا، ققنوس جمجمه جوان و بیتابوت دو رمان لاله زارع هستند که به فاصله یک سال روانه بازار شدهاند. شاید بهتر باشد پیش از پرداختن به هر رمان به شکل جداگانه درباره وجوه مشترک این دو رمان حرف بزنم تا خطوط کلی کار…
گوشهٔ روزنامه می نویسم: نمی دانستم وقتی ستون های خوشبخت ام در حال نابود شدن اند من باید چه کار کنم. من وقت نکردم خودم را پیدا کنم. وسایل جا ماند خانهٔ روزبه یاوری: لباس هایم، کتاب هایم، گلدان ارغوانم، تنها عروسک بچگی ام. حتی مو هایم جا ماند لای برس روز میز توالت اتاق خواب. دفتر خاطراتم باز ماند روی تختخوابی که هنوز آشفته بود و نوشتن خاطره ای نصفه ماند. من از آن روز فکر می کنم دوباره تکه ای از روحم را جایی جا گذاشته ام. گم کرده ام.
#كجا_گمم_كرده_ام
#مهسا_دهقاني_پور
#ققنوس
#هيلا
@qoqnoospub
#كجا_گمم_كرده_ام
#مهسا_دهقاني_پور
#ققنوس
#هيلا
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همراه ما باشید در مراسم نقد و بررسی کتابِ زنی شبیهِ تهران
با حضور مهمانانی چون:
📚دکتر ترانه یلدا
📚مهسا محبعلی
زنی شبیه تهران پنج داستان متصل است به روایت پنج زن ساکن تهران. وجه اشتراک این زنها زن بودن و مادرانگی است. مادر بودن در این داستانها اشکال گوناگونی دارد. گاهی شبیه لیلا است که صبحی برفی جسد لخت دختر بیشناسنامهاش، پای یک برج نیمهکاره پیدا میشود، گاهی شبیه زهره است که پسر معلولش را یک گلدان گل میپندارد و گاهی هم شبیه نجات است که از هر تخمک به بار نشستهاش یک عروسک به یادگار دارد و گاهی...
#زنی_شبیه_تهران #محمد_رحمانیان #ترانه_یلدا #مهسا_محبعلی #مهسا_دهقانیپور #گیتی_قغرزاده #فریبا_کامران
📚مهسا دهقانی پور
و
⬅️محمد رحمانیان
با داستان خوانی فریبا کامران
و اجرای گیتی صفرزاده
📽همراه با نمایش فیلم “ خداحافظ لاله زار زیبا” به کارگردانی محسن ظهوری
سهشنبه ۱۰ خرداد
ساعت ۱۸ در کافه کتاب ققنوس
@qoqnoospub
با حضور مهمانانی چون:
📚دکتر ترانه یلدا
📚مهسا محبعلی
زنی شبیه تهران پنج داستان متصل است به روایت پنج زن ساکن تهران. وجه اشتراک این زنها زن بودن و مادرانگی است. مادر بودن در این داستانها اشکال گوناگونی دارد. گاهی شبیه لیلا است که صبحی برفی جسد لخت دختر بیشناسنامهاش، پای یک برج نیمهکاره پیدا میشود، گاهی شبیه زهره است که پسر معلولش را یک گلدان گل میپندارد و گاهی هم شبیه نجات است که از هر تخمک به بار نشستهاش یک عروسک به یادگار دارد و گاهی...
#زنی_شبیه_تهران #محمد_رحمانیان #ترانه_یلدا #مهسا_محبعلی #مهسا_دهقانیپور #گیتی_قغرزاده #فریبا_کامران
📚مهسا دهقانی پور
و
⬅️محمد رحمانیان
با داستان خوانی فریبا کامران
و اجرای گیتی صفرزاده
📽همراه با نمایش فیلم “ خداحافظ لاله زار زیبا” به کارگردانی محسن ظهوری
سهشنبه ۱۰ خرداد
ساعت ۱۸ در کافه کتاب ققنوس
@qoqnoospub