کانون ازدواج متدینین راه روشن
21.3K subscribers
4.66K photos
1.21K videos
28 files
467 links
🌱آی دی ارسال فرم
@rahroshan_bot
🌱آی دی مدیر کانال جهت گزارشات(جمولی)
@gozareshate_mardomi
🌱کانال نحوه عضویت در کانال و ارتباط با ما
@rahroshanezdevaj_shive
Download Telegram
#لطایف_الخواستگاری
#طنز
#خاطره۲۴

یه اقایی معرفی شدن باهم اشنا شدیم من نظرم مثبت نبود. ایشون گفت با خانواده اش هماهنگ کرده برادرش از شمال اومده و .. میخان بیان خواستگاری.قبول کردم آدرس دادم قرارمون شد سوم فروردین ساعت 4 بعدازظهر.
من که مادرم چندسال پیش فوت کردن.خودم همه چی رو مرتب کردم و کلی هم استرس داشتم. ساعت چهار و نیم شده بود هنوز نیومده بودن.😟
بابام خدا بیامرز هر چند دقیقه یه بار(واسه بارچندم) درباره کار و زندگی و سن و ... خواستگار می پرسید انگار داشت جمع بندی میکرد. برادرم سر به سرم میذاشت. میترسیدم یهو میهمان سرزده بیاد. باخودم گفتم خیلی دیر کردن اخه چقدر بدقولن😞
رفتم سراغ گوشیم دیدم کلی میس کال افتاده پیامم داده که خونه رو پیدا نمیکنن. خلاصه تماس گرفت گفت خیابون و پلاک خونه رو نوشتی. هر چی پلاکها رو نگاه میکنم پیدا نمیکنیم .خونه شما بر اتوبانه؟؟ خخخخ کوچه رو ننوشته بودم یعنی نوشتم جانبازان غربی پلاک ... !!!!!😅😅😅 گفتم اها کوچه اقبالی غربی.
لجش گرفته بود. پیش خانوادش ضایع شده بود. منم کم نیاوردم. گفتم من مقصر نیستم . شما مقصری باید دیروز میومدی مسیر رو یاد میگرفتی.(انگار کنکور سراسریه😂😂)
دردسرتون ندم ساعت 5 رسیدن.😊
اخرشم به نتیجه نرسیدیم.
@rahroshanezdevaj
#لطایف_الخواستگاری
#طنز
#خاطره۲۵
چهار سال پیش تو یه مراسمی شرکت کرده بودم و خاله ی آقا پسر منو نشون کردن و شماره مادرم رو گرفتن و اومدن خونمون ولی من به دلم ننشست و جواب رد دادیم ، امسال یه بنده خدایی گفت که من کسی رو میشناسم که خیلی پسره خوبیه و شرایطش عالیه و اجازه بدین بیان خواستگاری ، ما هم قبول کردیم و اومدن و من تو اتاق بودم و مادرم اول خوش آمد گفت و احوالپرسی کرد و اومد تو اتاقم دیدم داره از خنده ریسه میره 😂😂😂 پرسیدم چرا میخندی مامان؟ چی شده؟ از خنده نمیتونس حرف بزنه و گفت که اون آقا پسری که ۴ سال پیش اومده بودن الان اینجان، قیافه من😆🤣🤣😅 گفتم : حالا چیکار کنیم چی بگیم . مامانم گفت اشکال نداره تو بیا سلام و علیک کن و بعده اگه نیای، منم اومدم و دیدم همشون لبخند زدن و گفتن آره ما که دم در آمدیم و نمای ساختمون رو دیدیم به نظر آشنا اومد ولی باز متوجه نشدیم( البته ما یکم تغیرات تو نمای ساختمون و رنگ دروازه ها داده
بودیم بیچاره ها حق داشتن). هیچی دیگه ما هم پذیرایی کردیم و اونا با خوش خیالی که حتما خیری در کار بوده و ما قبولشون میکنیم به منزلشون برگشتن😐😃

@rahroshanezdevaj