{ حکایت عبرتآموز خلیفهی بخشنده و پیرِ گیرنده }
@Rigansalam
پدرام ابراهیمی
آوردهاند که المستخفف عباسی، روزی عزم شکار کرد. خواجه زیاد ابن مدغدغ، که ندیم خاص و از جمله تهمانده دغدغهمندان باقیمانده در دارالخلافه بود، خلیفه را گفت: «قربان آن اسب آفالرود و تیر و کمان همهکسکشتان بشوم؛ گور و یوز میروند که از پهنه گیتی معدوم شوند. مصلحت نیست که در میان خلایق سخن درگیرد که خلیفه برای تفریح خود، پلنگه چشم قشنگه و گور نادر را منقرض میسازد.» ندیم دیگر یعنی خواجه وفقالدوله دستمالی، فرزند خاشع ابن مصنوعی، زمین بوسه داد و بگفت: «شما به شکار بروید، ما نیز در شهر بیرق میآویزیم و بر روی آن مینویسیم: "شکار گونههای نادر را قطع کنید." حال فرمودید؟» المستخفف را این رای موافق آمد و خواجه دستمالی را نزد خود مقرب گردانید و فرمود مدغدغ را در طویله بندند تا مایه عبرت حاضران و پاپیون ناظران شود. خلیفه شکار را به صحرا شد و چندان در پی آهوان و گوران تاخت تا از چاکران و نگهبانان دور افتاد. در صحرا کسی را دید که بر سر میکوبد. نزدیک شد و دید که پیریست. پرسید: «تو را چه افتاده که این چنین فغانت برخاسته؟» پیر گفت: «خرم خارم را انداخت.» المستخفف گفت: «مردک مگر ما پسر خاله تو هستیم؟ بگذار بر تو فرود آییم سپس مزاح یدی آغاز نما.» گفت: «نه جوانمرد. خرم با بار خار در چاله افتاده. بنگر.» و چاله را نشان داد. خلیفه دید خود که هیچ، دودمان عباسی و اموی و آل بویه و آل زیار هم نمیتوانند خر به آن خری را از قعر چاه خارج سازند. بر سبیل امتحان پرسید: «خدا لعنت کناد آنان که این چاله را در این برهوت کنده و رفتهاند.» پیر هوشیار دنیادیده پاسخ داد: «نفرین مکن. اگر این چاله را المستخفف کنده، لابد حکمتی داشته. و اگر دسمنان او کندند، برای بدنامی او کندهاند و مطلا باد پای خری که این توطئه خنثی نمود و بشکناد پایش اگر از چاه خلیفه برون آید.» المستخفف سورفرایض گردید و از این همه وفاداری و نعمتشناسی پیر به وجد آمد. دست بر پر شال برد و او را پنج هزار دینار فرمود. پیر بر زمین نشست و پایافزار المستخفف را نیز نیکو برق انداخت و براتی از او ستاند و گفت: «گور پدر خر و خار و هر چه که هست.» و چون در شهر آمد، اسبی ترکمان خرید و کلبه خویش بفروخت و با برات المستخفف، سرایی مجلل به نیم قیمت اختیار نمود. او را پرسیدند: «تو از بیقوله خویش با خری از شهر برون شدی و با اسبی راهوار به قصرت نزول فرمودی. اینها از کجا آوردی؟» گفت: «عمری چو مور انباشتم و در شب میلاد همسرم، همه را یکجا رو کردم که صفا کند.» طفلی زان میان پرسید: «میگویند همه اینها اثر رانت خرکیست. راست میگویند؟» دُم کودک را گرفته و از شهر به بیرون پرت نمودند. والسلام.
#بی_قانون
کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
@Rigansalam
پدرام ابراهیمی
آوردهاند که المستخفف عباسی، روزی عزم شکار کرد. خواجه زیاد ابن مدغدغ، که ندیم خاص و از جمله تهمانده دغدغهمندان باقیمانده در دارالخلافه بود، خلیفه را گفت: «قربان آن اسب آفالرود و تیر و کمان همهکسکشتان بشوم؛ گور و یوز میروند که از پهنه گیتی معدوم شوند. مصلحت نیست که در میان خلایق سخن درگیرد که خلیفه برای تفریح خود، پلنگه چشم قشنگه و گور نادر را منقرض میسازد.» ندیم دیگر یعنی خواجه وفقالدوله دستمالی، فرزند خاشع ابن مصنوعی، زمین بوسه داد و بگفت: «شما به شکار بروید، ما نیز در شهر بیرق میآویزیم و بر روی آن مینویسیم: "شکار گونههای نادر را قطع کنید." حال فرمودید؟» المستخفف را این رای موافق آمد و خواجه دستمالی را نزد خود مقرب گردانید و فرمود مدغدغ را در طویله بندند تا مایه عبرت حاضران و پاپیون ناظران شود. خلیفه شکار را به صحرا شد و چندان در پی آهوان و گوران تاخت تا از چاکران و نگهبانان دور افتاد. در صحرا کسی را دید که بر سر میکوبد. نزدیک شد و دید که پیریست. پرسید: «تو را چه افتاده که این چنین فغانت برخاسته؟» پیر گفت: «خرم خارم را انداخت.» المستخفف گفت: «مردک مگر ما پسر خاله تو هستیم؟ بگذار بر تو فرود آییم سپس مزاح یدی آغاز نما.» گفت: «نه جوانمرد. خرم با بار خار در چاله افتاده. بنگر.» و چاله را نشان داد. خلیفه دید خود که هیچ، دودمان عباسی و اموی و آل بویه و آل زیار هم نمیتوانند خر به آن خری را از قعر چاه خارج سازند. بر سبیل امتحان پرسید: «خدا لعنت کناد آنان که این چاله را در این برهوت کنده و رفتهاند.» پیر هوشیار دنیادیده پاسخ داد: «نفرین مکن. اگر این چاله را المستخفف کنده، لابد حکمتی داشته. و اگر دسمنان او کندند، برای بدنامی او کندهاند و مطلا باد پای خری که این توطئه خنثی نمود و بشکناد پایش اگر از چاه خلیفه برون آید.» المستخفف سورفرایض گردید و از این همه وفاداری و نعمتشناسی پیر به وجد آمد. دست بر پر شال برد و او را پنج هزار دینار فرمود. پیر بر زمین نشست و پایافزار المستخفف را نیز نیکو برق انداخت و براتی از او ستاند و گفت: «گور پدر خر و خار و هر چه که هست.» و چون در شهر آمد، اسبی ترکمان خرید و کلبه خویش بفروخت و با برات المستخفف، سرایی مجلل به نیم قیمت اختیار نمود. او را پرسیدند: «تو از بیقوله خویش با خری از شهر برون شدی و با اسبی راهوار به قصرت نزول فرمودی. اینها از کجا آوردی؟» گفت: «عمری چو مور انباشتم و در شب میلاد همسرم، همه را یکجا رو کردم که صفا کند.» طفلی زان میان پرسید: «میگویند همه اینها اثر رانت خرکیست. راست میگویند؟» دُم کودک را گرفته و از شهر به بیرون پرت نمودند. والسلام.
#بی_قانون
کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناکام ماندن سارقان از سرقت مسلحانه از طلا فروشی در تهرانپارس میدان رهبر و دستگیری آنها توسط مردم 👍🏻👏🏻
#بی_تفاوت_نباشیم
@rigansalam
#بی_تفاوت_نباشیم
@rigansalam
#بی_احتیاطی
خوابیدن کودک در پشت صندلی عقب
محور دهبکری
🔻 کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
خوابیدن کودک در پشت صندلی عقب
محور دهبکری
🔻 کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
☎️ #الو_ریگان_سلام
باسلام خدمت مسئولین مربوطه ماکشاورزان درحیرت کار قیمت گذاری خرما مانده ایم
وقتی که خرما را میخواهند قیمت گذاری کنند از سردخانه داران ودلالان میخواهند که به جلسه قیمت گذاری بیایند .
ما کشاورزان از فرماندار خواهش داریم
که امسال چند نفر از نخل دارها راهم دعوت کنند تا براورد قیمت بشود که یک مادر کارتن خرما تا به مرحله بسته بندی میرسد چه هزینه های دارد بعد قیمت گذاری کنند وتا این قیمت گذاری عادلانه باشد .
که به قولی
نه سیخ بسوزه نه کباب
#خشکیدگی
#بی ابی
#خرما
#دلالان
🔻 کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
باسلام خدمت مسئولین مربوطه ماکشاورزان درحیرت کار قیمت گذاری خرما مانده ایم
وقتی که خرما را میخواهند قیمت گذاری کنند از سردخانه داران ودلالان میخواهند که به جلسه قیمت گذاری بیایند .
ما کشاورزان از فرماندار خواهش داریم
که امسال چند نفر از نخل دارها راهم دعوت کنند تا براورد قیمت بشود که یک مادر کارتن خرما تا به مرحله بسته بندی میرسد چه هزینه های دارد بعد قیمت گذاری کنند وتا این قیمت گذاری عادلانه باشد .
که به قولی
نه سیخ بسوزه نه کباب
#خشکیدگی
#بی ابی
#خرما
#دلالان
🔻 کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
☎️ #الو_ریگان_سلام
با سلام
به ولله این بیمه که به کشاورز داده میشه هیچ دردی از دردهای کشاورزان برنمی دارد حتی نیم درصد خسارت وارده هم نیست مسئولین مربوطه به فکر چاره باشید مخصوصا امسال کشاورزان که درصد زیاد خشکید گی بالا است کشاورزان را تنها نگذارید الان است که شعار همیشه در صحنه شما مسولین مربوطه عملی شود
#جیغ یک کشاورز
#دلالان
#خرما
#خشکیدگی
#بیمه
#بی آبی
🔻 کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
با سلام
به ولله این بیمه که به کشاورز داده میشه هیچ دردی از دردهای کشاورزان برنمی دارد حتی نیم درصد خسارت وارده هم نیست مسئولین مربوطه به فکر چاره باشید مخصوصا امسال کشاورزان که درصد زیاد خشکید گی بالا است کشاورزان را تنها نگذارید الان است که شعار همیشه در صحنه شما مسولین مربوطه عملی شود
#جیغ یک کشاورز
#دلالان
#خرما
#خشکیدگی
#بیمه
#بی آبی
🔻 کانال #ریگان_سلام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDg_-uFwq0NdI0XMg
🔻رونق بی وقفه عمران شهری نرماشیر تداوم دارد...
🔻 #بی_پول_هم_می_توانیم #حمایت_مشارکت_وهمکاری_مردم_رمز_موفقیت
شن ریزی معابر ، بهبود عبور و مرور شهری و زیباسازی فضای سبز و نورپردازی برای بازآفرینی شهری توسط شهرداری نرماشیر در حال انجام است...
روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر نرماشیر
🔻 #بی_پول_هم_می_توانیم #حمایت_مشارکت_وهمکاری_مردم_رمز_موفقیت
شن ریزی معابر ، بهبود عبور و مرور شهری و زیباسازی فضای سبز و نورپردازی برای بازآفرینی شهری توسط شهرداری نرماشیر در حال انجام است...
روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر نرماشیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم از حامی خود می گویند .
#بی_ریا می گویند
نه پول گرفته اند
نه به وعدهء پست و مقامی فریفته شده است.
مردم می گویند ما را یاری کنید
مردم ما قدر شناسند و خادمین خود را ارج می دهند .
#درود_بر_شرف_مردم #قدر_شناس
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
#بم_دهبکری_نرماشیر_ریگان_فهرج
#رای_ما_به_مهندس_نیکزادی
#کد_۶۲
#بی_ریا می گویند
نه پول گرفته اند
نه به وعدهء پست و مقامی فریفته شده است.
مردم می گویند ما را یاری کنید
مردم ما قدر شناسند و خادمین خود را ارج می دهند .
#درود_بر_شرف_مردم #قدر_شناس
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
#بم_دهبکری_نرماشیر_ریگان_فهرج
#رای_ما_به_مهندس_نیکزادی
#کد_۶۲