سامانه روستای اردیز
196 subscribers
7.67K photos
2.49K videos
117 files
4.41K links
عکس،اخبار خود را در مورد #روستای_اردیز به ایدی ادمین ارسال کنید

🔸ایدی ادمین
🆔 @Zamany093
📱 +98935 573 0207

🔹️مدیر رسانه
🆔 @Artaabbs

🔹لیست شبکه های اجتماعی
📑http://idli.st/ardiz
Download Telegram
اين شش برادر است، آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟*

*بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه مي برد، و با آنها تجارت مي كرد، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.*

*من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و اين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود، و من قاتل پدرم را پيدا كنم.*

*اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام، اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*

*بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد و گفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.*

*صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم، و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم، و اگر چيزي از من نخواستند، دست به جيب نبرم.*

*بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.*

*قاضي رو به مرد كرد و گفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟*
*مرد گفت: نه اي قاضي، اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر اين چاقو مال اين برادران است، من با رغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.*

*قاضي رو به شش برادر كرد و گفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست، آن را برداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالي لبخندي زد و گفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.*

*پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقو مطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.*

*قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟*

*مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و اين چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.*

*من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند*

*شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد، چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.*
*برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند و گفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست، ولي چاقوی ما نيست.*

*قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.*

*مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.*

*کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی*

*چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی*

*دادند دو گوش و یک زبان از آغاز*

*یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی*


*التماس تفکر از همه شما خوبان*
@Roostayeardiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عجیب اما واقعی

🔺️ تولد یک بره با ۸ دست و پا، اما بدون سر در روستای دارین_ بهار ۱۳۹۹
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
باسلام وخسته نباشید
به دستور بخشدار محترم روداب ایستگاه نخبر تعطیل شد
ولی همولایتی های گرامی حتما خودتان رعایت کنید و رفت و آمد رو تا جایی که میتوانید به حداقل برسانید
باتشکر
دهیاری روستای اردیز
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسکندر مقدونی در 33 در گذشت

روزی که او اين جهان را ترک ميکرد می خواست يک روز ديگر هم زنده بماند- فقط يک روز ديگر- تا بتواند مادرش را ببيند آن 24 ساعت فاصله ای بود که بايد طی ميکرد تا به پايتختش برسد.

اسکندر از راه هند به يونان برمیگشت و به مادرش قول داده بود وقتی که تمام دنيا را به تصرف خود درآورد باز خواهد گشت و تمام دنيا را يکپارچه به او هديه خواهد کرد.

بنابراين اسکندر از پزشکانش خواست تا 24 ساعت مهلت برای او فراهم کنند و مرگش را به تعويق اندازند.
پزشکان پاسخ دادند که کاری از دستشان بر نمی‌آيد و گفتند که او بيش از چند دقيقه قادر به ادامه زندگی نخواهد بود!

اسکندر گفت: "من حاضرم نيمی از تمام پادشاهی خود را، يعنی نيمی از دنيا را در ازای فقط 24 ساعت بدهم"
آنها گفتند: "اگر همه دنيا را هم که از آن شماست بدهيد ما نميتوانيم کاری براي نجاتتان صورت بدهيم امری غير ممکن است"

آن لحظه بود که اسکندر بيهوده بودن تمامی کوشش هايش را عميقا درک کرد با تمام داراييش که کل دنيا بود نتوانست حتی 24 ساعت را بخرد.
سی و سه سال از عمرش را به هدر داده بود برای تصاحب چيزی که با آن حتی قادر به خريدن 24 ساعت هم نبود.

از قناعت هیچکس بی جان نشد
از حریصی هیچکس سلطان نشد
@Roostayeardiz
در گرفتاری باید اندیشه را به جنب
و جوش در آورد نه اعصاب را …
همه با هم متفاوتیم

خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
خوشبخت کسی است که با مشکلات مشکلی ندارد…

باید حوصله داشت، تحمل کرد، ایستادگی کرد و صبور بود تا موفق شد.

انسانیت انسان تنها با مقدار تحمل و صبرش هست که معنا پیدا می کند.

🍃🌷ان الله یحب الصابرین

🍃🌷خدا هم صابران را دوست دارد...

@Roostayeardiz
🚨 آخرین وضعیت کرونا در سبزوار

▪️ مبتلایان: 131 نفر
▪️ فوت‌شدگان: 16 نفر
▫️ بهبودیافته و ترخیص‌شده: 98 نفر
▫️ بستری مشکوک به کرونا: 65 نفر
▫️ افراد غربالگری‌شده از طریق سامانه خوداظهاری و سامانه سیب: 396 هزار و 778 نفر
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟

صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت،هم کلید زندگیست

گفت: "زین معیار اندر شهرما،
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست"

👤پروین اعتصامی

امروز ۱۵ فروردین ماه سالروز درگذشت ستاره‌ی آسمان
شعر و ادب پروین اعتصامی شاعر معاصر ایران است؛

نخستین بانویی که در شعر با ارائه سبکی خاص
لقب ملک‌الشعرای زن را از آن خود کرد.

یادش گرامی 🌹
@Roostayeardiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸حالا بعضی‌ها جوری از قرنطینه می‌نالن و گله می‌کنن و میگن حوصله‌مون سرررر رفته، انگار قبل از قرنطینه صبحونه رو می‌بردن تو تخت‌شون، بعد با لیموزین می‌اومدن دنبالشون می‌بردنشون #ناسا تا ظهر کار کنن، عصر هم اسکی روی آب و شب هم کافه و دست در کمر یار لامبادا میرقصیدن!😒

🔹انگار ما یادمون رفته صبح به خودمون فحش می‌دادیم که خدا چرا ما رو #کوالا خلق نکردی، چرا خرس نشدیم که بخوابیم، چرا باید بریم سرکار و کلاس، چرا زمین گرده؟ جوجه‌تیغی‌ها رو چرا هیچکی بغل نمی‌کنه؟ شنبه خره اصلاً و ....

🔸انگار قبلاً لاس‌وگاس زندگی‌ میکردن الان تبعید شدن ایران! 😒
یادتون رفت تو مترو داد می‌زدیم بی‌شعور هل نده، تو اتوبوس از میله آویزون بودیم، سر کلاس هی به اساتید می‌گفتیم خسته نباشید!

🔹تو اداره فحش می‌دادیم به ارباب رجوع که کی ساعت کار تموم بشه از این اداره کوفتی راحت شیم، شریکی فلافل می‌خریدیم نوبتی گاز می‌زدیم، کفش نایک تقلبی می‌پوشیدیم، بهترین تفریح‌مون هم این بود که از اون مشماها بگیریم دونه‌دونه حباباش رو بترکونیم شادی بیاریم به کانون خانواده بعد از خوردن خورشت کرفس!😒

🔸تو عمرمون اینقد خوشبخت نبودیم که لش کنیم، تا لنگ ظهر بخوابیم، سرمون تو گوشی باشه، کار نکنیم، فیلم ببینیم، بعد ازمون تشکر هم بکنن و بگن: شهروند بافرهنگ و مسئولیت‌پذیر!😍😅

🔻والله با این نوناتون! با این غرغراتون
#طنز
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
سبزوار تنها شهریه که:
.
.
.
.
.
.
.
پشت کامیوناش یا علی و یا ابوالفضل مینویسن
داخل کامیون عکس هایده و حمیرا میزنن
بار کامیون هم تریاکه😂😂😂😂

#طنز
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
🚨 آخرین وضعیت کرونا در سبزوار

▪️ مبتلایان: ۱۳۳نفر
▪️فوت‌شدگان: ۱۸ نفر
▪️ بهبودیافته و ترخیص‌شده: ۱۰۰ نفر
▪️ بستری مشکوک به کرونا: ۶۳ نفر
▪️ افراد غربالگری‌شده از طریق سامانه خوداظهاری و سامانه سیب: ۴۱۵ هزار و ۸۲۹ نفر

📌 سامانه خودارزیابی کرونا
salamat.gov.ir
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم آلمان آب و الکل و پوشاک و غذا تهیه میکنند و در کنار اتوبان میگذارند برای کسانی که قدرت خرید ندارند.
بله آنها کافر هستند و ما مسلمون ها هم جنس رو احتکار میکنیم و با قیمت چند برابر به برادر مسلمان خودمان میفروشیم!!!

انسانیت را یاد بگیریم
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساندرا، این اورانگوتان ٣۴ ساله در فلوریدا، از بس دیده مامورهای باغ‌وحش به خاطر کرونا دست‌هاشون رو می‌شوند، یاد گرفته و اون هم دست‌هاش رو می‌شوره.

از ساندرا یاد بگیریم :))
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
🌸امشب شب
🎉میلاد علی ابن حسینه
🌸امشب دل ما زائر بین الحرمینه

🎊به همه اهل ولا
🌸سیـد و سـرور اومـده
🎊یاحسین (ع)
🌸چشم تو روشن علی اکبر اومده

🎊میلاد
🌸سرو قامت آل یاسین مبارک🌸

🔺میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان بر تمامی جوانان ایران زمین علی الخصوص جوانان سامانه روستای اردیز مبارک باد
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
مراقب سهمیه ۳۶۰ لیتر بنزین باشید

🔺مدیر برنامه‌ریزی شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی:

🔹کارت‌های سوخت قابلیت ذخیره ۳۶۰ لیتر بنزین را دارند که با این حساب اگر فردی از ابتدای زمان سهمیه‌بندی از سهمیه‌اش استفاده نکرده باشد، سهمیه اردیبهشت‌ماه به آن فرد تعلق نمی‌گیرد.
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Ali
http://dl.payamneshan.com/eye.html

نمایندگی بیمه ملت
مشاوره و ارائه انواع خدمات بیمه ای
خودرو(ثالث و بدنه) -- عمر و سرمایه گذاری -- مسئولیت و آتش سوزی--باربری و مهندسی و ....
@bime_ardizi
۰۹۳۰۳۷۵۲۸۴۸
۰۹۱۵۷۳۸۶۲۴۳
اردیزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وای این خیلی باحال نبینی از دستت رفته 😍🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
به تاریخ سمت چپ روزنامه توجه توجه توجه کنید
یکشنبه ۵ مهر ۱۳۹۴
ما در سال ۹۴ هم ویروس کرونا داشتیم معمولا هرکس از کربلا برمیگشت این ویروس را داشت و به اطرافیانش منتقل میکرد.... حال پشت پرده جهان چیست و اینبار چه نقشه ای است که اینگونه مردم جهان را از کرونا به وحشت انداخته.

💢
┄┄┄┄❄️❄️┄┄┄┄

💫 سامانه روستای اردیز
💠 @roostayeardiz
👫گپ اردیز "گروه بزرگ خانواده اردیز"
👨‍👩‍👧‍👦 @gapardiz
📜ایدی لیست
📝 idli.st/ardiz
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر ( هرگز) دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده.
گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیش ملک از او مُنغَص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت:
اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم.

گفت: غایت لطف و کرم باشد.

بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری؛ چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟
گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست.
همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.

ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است

حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است

فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
@Roostayeardiz