"صدای ملّت"
7.96K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴 از اميد تا مسئوليت

✍️ #احسان_شریعتی:

🔸تلاش و رشادت شبانه‌روزی پزشکان و پرستاران ایران‌زمین، از تبار پورسیناها، رازی‌ها و..، که با همّتی بلند و به بهای ایثار جان، به مبارزه با آفت همه‌گیر و مرگ‌آفرین برخاسته‌اند، فراتر از آفرین‌گویی و تحسین، این درس اخلاقی را به ما می‌آموزد که:
اگر دفاع از زندگی در برابر مرگ، دفاع از سلامت و تن‌درستی و آسودگی در برابر «دردِ» جسم و بدن (آپونیا)، و سرانجام دفاع از آرامش در برابر «تشویش» جان و روان (آتاراکسی)، برترین وظیفهٔ اخلاقی آدمی است، انجام این وظیفه نوعی نبرد است؛ نوعی مبارزه و کُنش‌گری بر پایهٔ دانش تجربی و کارشناسی.

🔸جنگ با بلایای طبیعی و ابتلاهای اجتماعی در اینجا، نه تنها انگیزهٔ قوی و نیروی مثبت می‌خواهد، که توفیق و پیروزی این جنگ به‌میزان «شناسایی» درست و علمی حریف است. چراکه «بر طبیعت نمی‌توان فرمان راند مگر با تبعیت از او»(فرانسیس بیکن). و درست در هم‌اینجاست که دشمن دانا برای انسان از دوست نادان مفیدتر است، که به‌گفتهٔ فردوسی: «چو دانا تو را دشمن جان بود / به از دوست‌مردی که نادان بود!» وانگهی، در این آزمون، افزون بر کاردانی، تنها نیروها، انرژی‌ها‌ یا کارمایه‌های مثبت مانند شفافیّت و «راستی» به کار نبرد می‌آیند و ارزش‌های منفی مانند هراس، سراسیمگی، افسردگی، سیاه‌نمایی، تصفیه‌حساب (سیاسی)، و..، بر فراز همهٔ دروغ‌گویی‌ها، بدبینی‌ها، عبث پنداری‌ها، و هیچ‌انگاری‌ها، ..، گناه کبیرهٔ «نومیدی» نابخشودنی است.

🔸ابن سینا، بزرگترین «حکیم-طبیب» جهان اسلام و ایران، زمانی ‌گفته بود: «...می‌بایست بدانیم که یکی از بهترین و مؤثرترین راه‌های درمان عبارت است از تقویت نیروهای ذهنی و روانی بیمار، تشویق او برای مبارزه، با آفریدن جوّی خوشآیند پیرامون وی و در ارتباط قراردادن او با کسانی که دوست می‌دارد...» (کتاب «قانون در طب»). در سالروز یادمان واپسین حکیم بزرگ ایران، ‌ملاهادی سبزواری (۸ اسفند)، می بایست بر ضرورت بازگشت به همان روحیه و رویکرد «عقلانی-انتقادی» نخست در سنت ایران و تمدن اسلام تآکید ورزید؛ و این‌بار، عقلانیت انتقادی را با نگاه نوین علمی-تجربی در بازتعریف نسبت میان طبیعت و انسان، و در سطح و ساحت اجتماعی-سیاسی به کار بست.

🔸رویارویی با مخاطرات ملی، همچون همین سرایت ویروس به سرزمین ما و گسترش همه‌گیر آن که زیست و موجودیت مردم ما را تهدید می‌کند، نیازمند عزمی ملی و انسانی برای پیشبرد نبرد و پیروزی زندگی است. هدف نه فرمانروایی بر طبیعت است و نه مقهور او شدن، نزاع بر سر بقای انسان در جوار طبیعت «وحشی»، زیرا ناشناخته، است. نبرد با تهدیدهای طبیعت همان گسترش دانش طبّ است که همچون اخلاق بیشتر پیشبینی و «پیشگیری» را می‌آموزد تا درمان قطعی را. زیرا «اخلاق نیز همچون طبّ، در آن‌چه برای پیشگیری دردها انجام می‌دهد بسیار اطمینان‌بخش‌تر است تا در تلاشی که برای درمان آن‌ها می‌ورزد.» (از نامه دالامبر به ژ.-ژ. روسو)
اخلاق «مسئولیت» فردا، تداوم‌بخش و تکمیل کننده اصل «امید» دیروز است. امید پیشین ما نباید جای خود را به نومیدی بسپرد، بلکه می‌بایست پاسخ‌گوی نسل‌ و عصر آینده باشد که در نبرد زمین و آسمان، زندگی و مرگ، و در برابر رنج و اضطراب زندگان چه کردیم و چگونه زیستیم؟ طبع طبیعت و ذات زندگی همین نبرد شاد و لذت‌بخشی است که نزد درمان‌گران رزمندهٔ میهن‌ بازمی‌یابیم. علامه اقبال زمانی می‌سرود: گر فطرت اضدادخيز لذت پيکار می‌بخشد ..، پیکر هستی اما، ز آثار خودی است..، سازد از خود پیکر اغیار را، تا فزاید لذت پیکار را ... پس دست مریزاد...
👇👇👇
@sedayeslahat
🖋احسان شریعتی

🔹🔸» ... نام «مصدق» در تاریخ معاصر ایران نماد نوعی از آزادی‌خواهی مستقل و ملی، و اصلاح‌گری اساسی و ساختاری شده است؛ هم از این‌رو همواره مورد مهر و کین نیروهای ترقی‌خواه و تحول‌طلب ملی و مردمی از سویی، و گرایش‌های متمایل به وابستگی به قدرت‌ها و نظام‌های بزرگ جهانی، و سازش و معامله‌گری با قدرت‌های سنتی و محلی از دیگر سو، بوده است؛ و همواره همچون یک «نماد» تاریخی، معیار سنجش تبارشناسی سنت‌ها، روش‌ها و سمت‌گیری‌های استراتژیک-سیاسی خانواده‌های گوناگون فکری کشور ما محسوب می‌شده است... «

📌۱۴ اسفند، سالروز خاموشی دکتر محمد مصدق، رهبری جنبش ملی ایران، در حصر احمدآباد

#مصدق
#آزادی_خواهی
#سرمایه_ملی
#کوتاه_نوشته
#احسان_شریعتی
👇👇👇
@sedayeslahat
🔷🔸فقط «قرنطینه» (فردی)،
و (از اینرو) «امداد» (جمعی)

🖋احسان شریعتی

🔸«تنها راه‌حل توقف کشتارجمعی کرونا فقط و فقط قرنطینه است!»؛ کارشناسان ذیصلاح عرصهٔ پزشکی و خدمات درمانی کشور، به‌روشنی و وضوح کامل بر این دستور تأکید می‌ورزند. این فرمان فریضی اما از حد یک نصیحت و توصیه فراترنرفته است!

🔸منظور از «قرنطینه»، در خانه ماندن مطلق است، به مدت ۴۰ روز. این قرنطینه در کشور ما «اختیاری» است (قرنطینه، معرّب واژه فرانسوی کَرانتِن quarantaine، از چهل، به‌معنای محصور ساختن اجباری فرد مشکوک به بیماری در مکانی ثابت به‌مدت چهل روز)؛ و این متاسفانه ناشی از ضعف مدیریت کشور است؛ زیرا معنای درست قرنطینه، چنان که در چین اجرا شد، در خانه ماندن اجباری آحاد شهروندان در خانه و تأمین همهٔ نیازهای هرروزینه‌شان توسط دولت است.
🔹در شهر و در کشور ما نه تنها این کار انجام نمی‌شود که گویی «در، بر همان پاشنهٔ سابق می‌چرخد»: مراکز تجمع جمعیت همچنان پذیرای انبوه شهروندان اند، از وسایل نقلیه عمومی گرفته تا مراکز اداری و خرید و ..، تا رفت و آمد میان شهرها و ..، و در نتیجه، انفجار سرایت در کل شهر و کشور و سرعت روزافزون آمار روزانهٔ مرگ و میر.
حقیقت، نیاز به بیان ندارد زیرا او خود را در اینجا به زننده‌ترین شکل ممکن نمایان می‌سازد:

- نه مسئولان چنان‌که شاید قادر به انجام اقدامات ضروری در این زمینه اند. کمبود امکانات و ابزارهای مبارزه و انفعال در برابر امر قرنطینه و ضدعفونی و ..، (آنهم در شرایط تحریم)؛
- و نه مردم چنان‌که باید با خودآگاهی و حساسیت وظایف حیاتی را برای مقابله ازخود نشان می‌دهند و ..(آنهم با توجه به کم‌کاری حکومتی)؛
- و در چنین شرایطی، تلاش «سازمان‌های مردم نهاد»(سمن‌ها) بسیار اهمیت می‌یابد.
و اما، مسئله اصلی و بحرانی اجتماعی، در صورت رعایت کامل اصل ماندن در خانه یا حصر اختیاری، بی‌کار شدن قشرها و طبقاتی از جامعه است که شغل روزانهٔ خود را از دست می‌دهند و همچنین کلیهٔ بیمارانی که خانواده‌هایشان نیز در معرض خطر قرار می‌گیرند. چگونه در خانه بمانند و چگونه برای تداوم حیات وامرار معاش تغذیه و تأمین شوند؟

🔹راه حل تقویت شبکهٔ امدادرسانی جمعی در سطح شهرهاست. «سمن‌ها» می‌بایست در کنار تمهیدات رسمی کشوری (که باید در اولویت بودجه دولتی قرار گیرد)، به یاری هموطنان بشتابند.
سخن کوتاه، مسئولیت تک تک ما شهروندان، اکنون، جمع کردن دو وظیفهٔ ناسازوار و متناقض‌نما ست:

1) رعایت اصل «قرنطینهٔ» فردی و خانگی؛
2) پیوستن به شبکهٔ امداد و تقویت همبستگی اجتماعی (و در رأس همه پشتیبانی از کادر درمانی کشور).
شماری از فعالان جامعهٔ فرهنگی کشور، در راه تحقق این دو اصل به صحنه آمده است تا در گفتگو و تعامل مدنی با مردم، دولت(حکومت)، و «سمن‌ها» به وظیفهٔ مورد انتظار خود عمل کند.

#قرنطینه
#کرونا
#نجات_ملی
#همبستگی_ملی
#سمن
#یادداشت
#احسان_شریعتی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴 ایست!

✍️ #احسان_شریعتی:

🔸شبحی بر جهان سایه افکنده است: شبحِ کرونا. آفت‌ها‌ و بلاهای طبیعی در تاریخ گذشته بشر، از جمله بیماری‌های مسری همچون طاعون و وبا و..، بسیار بر سر راه او قرار گرفته‌اند که سبب مرگ-و-میر جمعی هزاران‌هزار تن شده‌است. بیماری‌ها، آفت‌ها، و فاجعه‌های بوم‌زیستی عصر جدید اما ماهیتی متفاوت دارند. بلایای موسوم به «طبیعی»، این‌بار «مصنوعی» اند، به این معنا که غالبا محصول دست‌کاری یا تعاملِ غیرطبیعی انسان اند با زیست‌جهان پیرامون. مفاهیمی چون «جهش ژنتیکی» و «سرایت» که در عصر «جهانی‌سازی» معنا و مصداق دیگری یافته‌اند، حاکی از این دگردیسی کیفی اند.

🔸گسترش «همه‌گیر»* و کشتار جمعی روزافزون همه‌جایی، این بار از «کرونا-ویروس» نامِ آفتِ مرگ‌آفرین تازه‌ای را می‌سازد که «کلیت» بشر را در نوعی «موقعیت-مرزی» جدید قرار داده است. ورود و شیوع سریع کرونا ویروس به ایران، موقعیت ويژهٔ ما را، بیش از هر جای دیگر، دستخوش یک دگرگونی کیفی خواهد ساخت. پیش از ورود شوم کرونا، جامعهٔ ما بر اثر بحران‌های تو-در-تو به مرز نوعی از «انسداد» رسیده بود، خواه بحران تحمیلی ناشی ازتحریم‌ها از برون و خواه بحران‌های خودانگیختهٔ ناشی از عوامل و موانع درونی (رشدنایافتگی تاریخی، دوگانگی‌ها و بن‌بست‌های ساختاری حقوقی-اقتصادی، ناآگاهی، جهل و خرافه و تاریک‌اندیشی، استبداد و انحصارطلبی‌های سیاسی، جناحی-گروهی، منفعت‌طلبی‌های طبقاتی-قشری، سوءمدیریت‌ها، فساد، و..)، و این‌همه، زمینهٔ مقابلهٔ ما را با این بحران تازه، بویژه در ابعاد اجتماعی، شکننده‌تر از سایر کشورهای آسیب‌دیدهٔ دیگر می‌ساخت (همچون چین و ایتالیا و..).

🔸نقش انقلابی‌ کرونا که همزمان از تهدیدش در اینجا فرصتی نیز می‌سازد، اینست که در برابر ما و بر درب خانهٔ هر یک از شهروندان ایستاده است و همگان را از ادامهٔ حرکت به‌روال گذشته بازمی‌دارد، «ایست» می‌دهد و اخطار که از این پس دیگر نمیتوانی به سیاق سابق بیرون بیایی! برای بودن و ماندن با جانداران در جهان و با دیگر همنوعان در جامعه، شیوه‌ وسبک‌ زیستی دیگر باید و شاید. تغییر در چگونه زیستن تنها داشتن انضباط و رعایت دقیق یک‌رشته قواعد و معیارهای بهداشت و سلامت نیست.

🔸تغییر روحیه، نگرش و رویکرد است در نوع بودن و باهم بودن در باهمستان جامعهٔ مشترک. و براستی در جامعه‌ای بیمار و در حال احتضار چگونه می‌توان در قرنطینهٔ خویش بی‌تفاوت نسبت به سرنوشت دیگران ماند و باقی ماند؟ اصل «اجتماع‌پذیری اجتماع‌ناپذیر» آدمیان، تشخیص درست همین میزان حفظ نزدیکی و فاصلهٔ لازم توأمان میان شهروندان است برای ادامهٔ بقا و همزیستی سالم و مسالمت‌آمیز.

🔸و به این ترتیب، امروز که دیگر از مرحلهٔ «انسداد» به لحظهٔ «ایست»*** یا تعلیق فراگیر رسیده‌ایم، از این پس، می‌بایست در خانه‌های خود پنهان شویم، به آشتی با خویش و سامان کار بین خود بکوشيم***، و زندگی آینده را که اینک در پستوی خانه نهان است، از نو بنگاریم تا در فصلی دیگر آن‌را از سرگیریم. و اینهمه البته، اگر در گفتگو با کرونا بر منطق او غلبه کردیم و زنده ماندیم ...

(ادامه دارد)

———

* «pandemic»، فرا‌‌گیری جهانی: پان/همه + دموس/مردم
die "ungesellige Geselligkeit" des Menschen نزد کانت
* ἐποχή اپوخه، به ‌یونانی
**** «...فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ وَ
أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ...»، نهج، خ ۱۶

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔷🔸یادداشت نوروزی

🖋 احسان شریعتی

🔸به‌نام ِ«خداوندِ هستی و هم راستی»

📌« چه جورها که کشیدند بلبلان از دی
به بوی آن که دگر نوبهار بازآید»

🔹امروز آخرین روزِ فرخنده از سالی شوم در تاریخ معاصر ماست. ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، سالروز ملی‌شدن صنعت نفت ایران، که یادآور یک روز پیروز در تاریخی پُر از شکست است. روزی که اتحاد ملی و مبارزهٔ مردمی یک ملت استعمار (و استبداد وابسته) را یک گام به عقب‌نشینی واداشت و مهم‌ترین دستآوردش نشان دادن امکان شکست دادن نظم ناعادلانهٔ حاکم بر جهان به ملت‌های زیرسلطه بود، به گونه‌ای که بنا به اعتراف یک مستند بی.بی.سی.، تاریخ امپراطوری نفت را می‌شود به پیش از مصدق و پس از آن تقسیم کرد.

🔸امروز همچنین روزی فرخنده است از آن‌رو که فردا نقطهٔ پایانی است برسال نحس پیش و از راه رسیدن «نوروز»، رمزِ ماندگاری جانِ ایرانی در گذر روزگار و گزندِ رویدادهای جانگداز. نوروز امسال اما تجربه‌ای بی‌سابقه و بی‌نظیر است. پرهیز از هرگونه دید-و-بازدید حضوری کمترین کار زجرآور است در میان اخبار بدی که هرروز از شمار روزافزون قربانیان می‌شنویم.

🔹در این «موقعیت مرزی» تازه که جانِ ایرانی در معرض آزمونِ مرگ و زندگیِ دیگری قرار گرفته است، از ما ایرانیان که قهرمانان بقا در برابر قتل و غارت‌های تمدن و فرهنگ مان، خواه با تاخت-و-تازها(ی اقوام متصف به «وحشی»)، و خواه آفات و بلایا(ی معروف به «طبیعی»)، بوده‌ایم، انتظار می‌رود که راه برون‌رفتی از این بحران بزرگ بیابیم . توفیق این راه از تلفیق عزم و حزم، اراده و آگاهی، برای شناخت و مهار کردن خطر به‌دست می‌آید. «خانگی کردن» دشمن و هضم-و-دفع آن (در اینجا، قطع شبکهٔ سرایت تا زمان یافتن واکسن)، یعنی شیوه‌ای که ایرانیان در طول تاریخ توانسته‌اند با آن برحریف چیره شوند، در اینجا بیش از پیش مصداق و قدرت توفیق دارد (زیرا در موارد گذشته، گاه این شیوه موجب «دنائت» اخلاقی- به‌تعبیر دکتر مصدق- و یا «پفیوزی» به‌توصیف مهندس بازرگان – در کتاب «سازگاری ایرانی» - می‌گشته است). ارجاع به سنت‌ها (یا فرادهش) تاریخی فرهنگ ایرانی (و تداومش در اسلام علوی با جهانبینی توحیدی)، و از جمله توجه وسواس‌گونه به پاکیزگی در فرهنگ باستانی ایران (و سپس آداب و مناسک طهارت در اسلام) که به‌تدریج از محتوای واقعی و بخردانهٔ نخست خود خالی و بدل به خرافه شده‌اند، ارتجاع نیست، «ازسرگیری»، نوزایی (رنسانس)، و نوپیرایی (رفرماسیون) است.

🔹آری، ما ایرانیان وظیفه داریم که «روز را از نو» (و روزی را باز از نو) بیآغازیم.
و از فردا، پای از «حصر» خانگی خویش برون نگذاریم، مگر برای آغازی دیگر، نوع دیگری از نگریستن به جهان و به دیگران.
فرارسیدن فردا، سال نو مبارک‌باد! نوروز پیروز! صد سال «به» از این سال‌ها !

#یادداشت
#دکتر_محمد_مصدق
#سال_نو
#حصر
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati

🔹🔸» من خود می‌دانم که یک گناه بیشتر ندارم، و آن این‌است که تسلیم بیگانگان نشده و دست آن‌ها را از منابع طبیعی ایران کوتاه کردم! «

دکتر محمد مصدق

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔷🔸«برابری» دیگر فقط مفهومی فلسفی-انتزاعی نیست!

🖋احسان شریعتی

🔸برای اثبات این‌که انسان‌ها برابر هستند، هنگامی‌که تحقق آن به‌شکل قانونی یا عقیدتی-سیاسی ممکن نباشد، آخرین راهی که باقی می‌ماند، از راه یادآوری امکان مساوی مرگ و مردن و کشته شدن است! فانون [نویسنده و روانپزشک فرانسوی] در کتاب «دوزخیان روی زمین» نشان می‌داد که چگونه برای اثبات این‌که همگی برابریم کار به خشونت می‌کشید و به‌تعبیر سارتر با کشتن استعمارگر دو نفر آزاد می‌شدند، «استعمارگر و استعمارشده»!
البته کرونا همچنان تبعیض می‌گذارد و همه‌ اقشار و طبقات را به یک میزان تهدید نمی‌کند. اقشار و طبقات و مللی که می‌توانند از خود بیشتر مراقبت کنند کمتر در معرض اند. به هرحال، به‌دلیل فرا-گیری واگیری (پان-دموس، یعنی همه‌-مردم‌گیر)، کرونا به‌لحاظ بیولوژیک یادآور می‌شود که همه برابرند و این الزام وجود دارد که همگان، امکان محافظت و بهداشت را در اختیار داشته باشند! از اینرو، نوعی همبستگی در مواجهه با این خطر برای همه بوجود می‌آید و بنابراین بطور منطقی باید پیامدش این باشد که حداقل در سیستم بهداشت و سلامت، و به‌تبع، در نظام تأمین اجتماعی تجدیدنظر شود.

🔹نوع نگاه به طبیعت نیز با این بحران تغییر کرد، طبیعت خشمی نشان داد و بشر را عقب نشانده، فلج و خانه نشین کرده؛ طبیعت می‌خواهد یادآوری کند كه دست‌کاری بشر در طبیعت و پروژهٔ «تسخیر و تملك» دکارت كه می‌گفت می‌خواهیم ارباب و صاحب طبیعت شویم، زیر سوال می‌رود. این‌که در نگاه فلسفی انسان به جهان و عالم است، اما از نظر اجتماعی هم باید نگاه خود را به طبیعت و محیط زیست تغییر دهیم و سلامت در اینجا یعنی امکان ادامه‌ٔ بقا. و منظور تنها رعایت بهداشت و جستجوی بهزیستی عادی و همیشگی نیست، نه! اکنون مسئله به‌شکل بحران مرگ‌زایی مطرح است که ابعاد ناشناخته‌ دارد. مثلا از دوستان ما هستند که فرزندان جوانشان را از دست داده اند و این‌که می‌گفتند جوانان کمتر می‌گیرند، ممکن است، اما جوانان می‌توانند خود ناقل بیماری باشند.
🔸در کشوری هستیم که، در قیاس با سایر کشورها، «رهاترین» برخورد را در مهار آفت داشته است، یعنی قرنطینه‌ای که از اول باید انجام می‌شد، رخ نداد: وقتی مشخص شد کرونا آمده اقدام لازم انجام نشد و به قم رفت -چه از طریق طلاب چینی یا کارگران- و این شهر باید قرنطینه می‌شد. در ایام نوروز می‌بایست نیروی انتظامی از طریق اعلام جریمه و اعلام عمومی قرنطینه اجرا می‌شد و باز این اقدام رخ نداد. در نتیجه، ویروس «تاج‌دار» در تمام کشور پخش شد و پیامدهایش تا چند ماه آینده ادامه خواهد داشت: مثل یک بمب در سراسر کشور منفجر شد و بنابراین این خطر وجود دارد که هفتاد الی هشتاد درصد مردم مبتلا شوند. اینها ابعاد مدیریت این مسئله بود که حتی اگر با کشورهای نولیبرال در آمریکا و اروپا مقایسه کنیم، می‌بینیم در آنجا سخت‌تر و جدی‌تر با خطر برخورد شد. در کشور ما اما صرفا نصیحت و گله‌گزاری شد و اگرچه اکثر مردم هم رعایت کردند، اما آن «اقلیتی» که همیشه و همه‌جا رعایت نمی‌کنند همچنان برای جامعه خطر می‌آفرینند.

🔹عدالت و برابری در طول تاریخ فکر و ادیان، یک مفهوم متافیزیکی و اخلاقی بود، اما پس از انقلابات علمی «معرفت‌شناختی» مُدرن ثابت شد که مفهوم ریاضی «برابری» در ذات طبیعت حک شده است؛ و این مبنای علمی تقویت «حق طبیعی» شد که در انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی جدید، ایده‌ برابری را تبدیل به نظام‌های حقوقی و اقتصادی مشخصی کرد . از جمله نظامی که آن‌را «سوسیال-دموکراسی» می‌نامیم.

🔸عدالت‌خواهی یکی از شعارهای انقلاب ایران هم بود. اما اکنون متاسفانه در این حوزه حتی از کشورهای لیبرال و سرمایه‌داری وحشی هم عقب‌تریم. بحران کرونا اما نشان داد که این مسئله به‌شکل حاد برای همه خطر ایجاد آفریده و بقا را به خطر می‌افکند. ظرف چند هفته همه‌ٔ جامعه می‌تواند مبتلا شود و مردم می‌توانند جان خود را از دست بدهند، و تا آن زمان که بدن‌ها به‌طور طبیعی مقاومت پیدا کنند، کشتار عمومی ایجاد می‌شود؛ مثل بیماری‌های مسری طاعون و وبا در گذشته.
🔹اکنون این آفت با توجه به پدیدهٔ جهانی‌شدن و تراکم جمعیتی و نزدیک شدن راه‌ها، ابعادی بسیار وسیع‌تر و همه‌گیرتر به خود گرفته است. و همین امر نشان می‌دهد جهان چقدر همبسته شده و انسان‌ها چقدر از نظر وجودی و طبیعی مساوی، یعنی حقوق‌ و وظایف‌شان به یکدیگر وابسته است. بنابراین، می‌بایست نظمی نوین، همه جانبه و همه‌جاگیر برقرار گردد.
#کرونا
#عدالت
#یادداشت
#احسان_شریعتی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴 زیستن در چنبرهٔ اضطرار

✍️ #احسان_شریعتی:

🔸وقوعِ پیاپیِ حوادثِ طبیعی از زلزله و سیل (پس از خشکسالی) گرفته تا ریزگردها و همهٔ آلودگی‌های دیگر..، و از کرونا و آنفلوانزا و وبا و ابولا..، از آفات و بلایای «آفاقی» گرفته تا انقلاب‌های «انفسی» (انسانی-اجتماعی)، از قبیل رخدادهای سال گذشته از شورش و سرکوب آبان‌ تا ترور دولتی سردار سلیمانی و تیراندازی خودی به هواپیمای اوکراینی و تا به دیروز، ناوچهٔ کنارکی، همه و همه، این پرسش جدی را پیش روی‌مان می‌نهد که براستی آیا ما می‌زییم یا هر دم، فقط زنده‌می‌مانیم؟ زندگانیم یا باز‌ماندگان و باززنده‌ماندگان اینهمه ابتلا و هر یک از این بلایای زمینی و آسمانی؟!

🔹به هرحال، وضعیتِ کنونی ما را در نوعی «موقعیت مرزی» منحصر به فرد تاریخی قرار داده که بارزترین ویژگی آن «بی‌ثباتی» است. تلاطم طبیعت که به‌علتِ بدسگالی و سوءمدیریتِ انسان تا مرز طغیان پیش رفته است، این بار همان تهدید همیشگی «طبیعی» نیست، چنان‌که واگیری بیماری‌های «پسامدرن» (ایدز و کرونا و..) دیگر همان امراض مسری مهلک و معروف در تاریخ (طاعون و وبا و..) نیست، زیرا در اینجا دخالت فن‌آورانه (تکنوکراتیک) انسان، وجه و ماهیت و جهش و کیفیت متفاوتی را به آن‌ها افروده است.

🔸همچنین، «آفات و بلایای طبیعی» از این دست میتوانند چنان به وخامت بحران‌های تودرتوی اجتماعی و فرهنگی نیز بیانجامند که بیش از پیش موجب برآمدنِ رکود اقتصادی، رشد اقتدارگرایی و خطر جنگ‌های تازهٔ منطقه‌ای و جهانی شوند.

🔹و اما، واکنشِ بخردانه و متناسبِ ما در برابر این موقعیت مرزی در میانهٔ حیات و ممات چه می‌بایست و می‌توانست باشد؟

🔸درچنبرهٔ بحران‌های تودرتوی رویاروی ما، از طغیانِ آتشفشانِ طبیعت گرفته تا شورش و اجتماع و اقتصاد، از بیکاری و فقر و فساد و فلاکت و..، تا بحران عمیق‌تر فرهنگی، اخلاقی، معنوی، و دینی..، وظیفهٔ انسانی ما دفاع از حقِ زیستنی شایستهٔ شأن (ارج و کرامت یا شایستگی ذاتی) انسان است و تلاش و استقامت برای حفظ خویش و ادامهٔ بقا در این موضع (همان «کوناتوس» اسپینوزا).

🔹برای بازیافتن توانِ مقابله با این موقعیتِ «پساکرونایی» (بازگشت به زندگی و ازسرگیری کارها)، حیاتی‌ترین وظیفهٔ امروز ما، تغییر سبک زیست و ترک عادت‌های نادرست گذشته است. زیستن در وضعیت اضطراری دایمی شروط و مقتضیات خاص خود را می‌طلبد. چگونه زیستن، از چگونه بسر بردن در جهان، در جوار طبیعت و در داد-و-ستد با دیگران،آغاز می‌شود.از چه و چگونه خوردن و آشامیدن و پوشیدن و سکنی‌گزیدن، و..، برآوردن همهٔ نیازهای «طبیعی و ضروری» (به اصطلاح اپیکور).

🔸در این ماه «رمضان» ویژه که برای برخی هنوز ماه خویشتن‌بانی و خودسازی یا ارزیابی نفسانی است (چنان‌که برای خیلی‌ها هم «قوزی بالا قوز» سایر بلایا و بحران‌ها)، می‌توانیم چنین سبک نوینی از زیستن اضطراری (در اورژانس) را با به‌روزسازی و تغییر-و-تحول در عادات و ساز-و-کارهای سابق، از نو بیآغازیم.

🔹و عبادت، به‌معنای، از خویش راهی هموارساختن (عبد الطريق..)، جز با خودآگاهی (تفکر الساعه..) بدست نمی‌آید، در غیراین‌صورت، چنان‌که امامِ انسان، علی می‌آموخت «بسا روزه‌داری که از روزه‌اش جز گرسنگی و تشنگی بهره‌ای نبرد و ..»؛ زیرا همو از پیامبر آموخته بود که:
«یا علی از جملۀ طاعاتِ راه، برگزین تو سایۀ بندۀ اله
هر کسی در طاعتی بگریختند، خویشتن را مَخلَصی انگیختند؛
تو برو در سایۀ عاقل گریز، تا رهی ز آن دشمن پنهان‌ستیز؛
از همۀ طاعات، اینَت بهتر است، سَبق یابی بر هر آن سابق که هست!»


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴 علیه اعدام‌گستری و سیاست ارعاب‌

✍️ #احسان_شریعتی:

🔸زندگی در ذات خود خود پدیده‌ی است حیرت‌انگیز، یگانه و ارج‌مند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فی‌نفسه، در جهان‌بینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همین‌رو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچ‌گونه دوگانگی‌ای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همین‌رو، کسی جز خدا یا طبیعت نمی‌تواند آن‌را از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آن‌که کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری‌ کرده باشد)، گویی جان همه‌ی مردم را یکجا می‌گیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»‌ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.

🔸در این روزگار «وانفسا»(زمانه‌ی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکه‌ی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز می‌شنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی می‌افتیم که به‌جرم یک ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضع‌گیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر می‌شد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر می‌شود؟

🔸آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی می‌توان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربه‌ی تاریخی نشان می‌دهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بی‌باکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.

🔸این مسیر خوش‌(و شوم)‌بختانه طی دهه‌ی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزه‌ی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونت‌پرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.

🔸در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دوره‌ی به‌نسبت کوتاه تاریخی به‌معنای بازگشت‌ناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوباره‌ی علت‌ها و دلایل رخدادها و دوره‌های گذشته نیست؛ چنان‌که افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیت‌های مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار به‌شکل همانند تکرار نمی‌شود مگر به‌شکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه‌ فرومی‌ریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت به‌دلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمی‌بندد.

🔸پس به‌جای لغزیدن به ورطه‌ی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونت‌زا» به‌نوبه‌ی‌خود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمی‌کند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تاب‌آوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاری‌ها و بحران‌های ناگوار و تحمل‌ناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین انسانی که به‌جای پرتاب سنگ ناسزا نثار حریف کرد، بنیان‌گذار تمدن بود!»

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴 راه‌های برون‌رفت از «استبداد شرقی»

✍️ #احسان_شریعتی:

▫️تا کنون درمورد تحلیل ساخت سیاسی ایران نظریات متعددی از سوی متفکرانی نظیر مارکس، ویتفوگل، وبر و متنسکیو مطرح بوده است. مطابق این نظریه‌ها، چنین است که روند مشروطه کردن قدرت در ایران به معنای مقید یا محدود کردن قدرت، به دلایلی از جمله شکل نگرفتن طبقات مستقل از قدرت یا سرزمین‌های کم‌آب و پهناور، با نوعی انسداد مواجه می‌شود. تحلیل شما از این نظریه‌ها و نتیجه‌ی حاصل از آن‌ها چیست؟

🔸این نظریات در نقد آنچه «استبداد شرقی» می‌نامند، عناصر عینی از جمله جغرافیا، اقتصاد، و یا دلایل ساختار سیاسی و اقتصادی را بیان می‌کنند، قابل تأمل اند و باید به آن‌ها اندیشید و در تحلیل جامع‌تری به‌کار گرفت؛ اما به‌طور کلی در نقد مجموعه‌ی این دسته از نظریات می‌توان این پرسش را هم مطرح کرد یا به آن مظنون بود که این‌ متفکران غربی دچار بینش اوریانتالیستی یعنی شرق‌شناسانه- به همان معنای ادوارد سعیدی- شده‌اند که درواقع بخشی از این تحلیل‌ها برساخته‌ی تخیلی از مفهوم «شرق» است. شرقی که غرب از یونان باستان تا کنون در دوره‌های گوناگون تخیل می‌کرده است. همچنان‌که «غرب» در ادبیات و فرهنگ ما نیز یک گفتمان برساخته است. شرق و استبداد شرقی هم بیشتر یک گفتمان یا یک تصور تخیلیِ برساخته‌ای از شرق بوده است.

🔸به خصوص وقتی مفهومی می‌شود؛ یعنی از حالت عناصر و المان‌های عینی مثل جغرافیا و ساختارهای عینی اقتصادی و سیاسی و حقوقی خارج شده و به مقولات و مفاهیم متصلب ذاتی مثل شرق و غرب تبدیل می‌شود درواقع فرهنگ‌گرایانه یا تمدنی یا دینی می‌شود و این تصور را پیش‌می‌آورد که گویی در شرق استبدادی ذاتی به‌نام استبداد «شرقی» مستمر بوده، همچنان‌که این تصور ایدئولوژیک برساخته وجود دارد که مثلا در غرب همواره دموکراسی و یا چنان که هگل می‌گوید ثبات برقرار بوده است و تمدن‌های شرقی بر شن (در بیابان) بنا شده بودند.

👈 متن کامل

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴 پرشی برای اندیشیدن پس از گسست

✍️ #احسان_شریعتی:

🔸اگر به سال ۱۳۹۸ نگاه کنیم توالی این بحران‌ها را می‌بینیم. ما سال گذشته را با سیل آغاز کردیم و این سیل‌ها آن‌چنان بود که چندین شهر را خراب کرده و با خود برد. پس از سیل هم حوادث پشت سرهم تکرار شدند تا به پایان سال رسیدیم، مسائل اقتصادی، حوادث آبان ماه، ترور سردار سلیمانی، شلیک موشک خودی به هواپیمای اوکراینی و در آخر هم که زلزله و آتش‌افروزی‌ها و انفجارها و تشدید کرونا... و همین‌طور حوادث از پی هم در حال وقوع! این مجموعه بحران‌ها وضعیتی اورژانسی و خطیر را پدید آورده‌اند که به تصمیم‌گیری جدی و حیاتی نیاز دارد. تازه اگر از این خطرات بگذریم، عادات غلطی که در بین مردم رواج پیدا کرده یکی دیگر از مواردی است که حیات کشور را تهدید می‌کند. این عادت‌های غلط، فقط در ساختارهای سیاسی و اقتصادی ما نیست، بلکه در بین مردم و در ساختارهای زیستی و نگرشی ما نیز دیده می‌شود. این پروژه‌های توسعه‌ای که از دوران پس از مشروطه در ایران آغاز شده و تا امروز هم ادامه داشته، همگی باعث انباشت معضلات و مشکلات فراوانی بوده است. زیرساخت شهر تهران محصول چندین رژیم و حکومت متفاوت بوده و همه مشکلات آن روی هم انباشته شده است و اتفاقاً متفکران مدرن هم نقش اصلی را در پیشبرد این پروژه‌ها بر عهده داشته‌اند و در ساخت این هیولایی که امروزه می‌بینیم نقش مدرنیست‌ها پررنگ‌تر بوده است.

🔸باید مبانی و الفبای زیست‌مان را بازتعریف کنیم و چون مدرن‌های خودمان که طرح و برنامه برای توسعه داشته و بیشتر این طرح‌های توسعه از تفکرات آن‌ها تغذیه شده، به نظرم از نیروهای سنتی در این زمینه مسئول‌تر هستند؛ البته در اینجا منظورم از نیروهای سنتی، نیروهای سنت‌گرا و بنیادگرا نیست، بلکه نیروها و متفکران قائل به سنت و فرهنگ خودمان را مدنظر دارم که در این طرح‌های توسعه دست بالا را نداشته‌اند. نیروهای سنتی در تقابل با نیروهای مدرن که هرکدام ایدئولوژی خاص و تفکرات خاصی داشته‌اند در تقابل با هم دست پایین را داشته و تصمیم‌گیر اساسی نبوده‌اند و نیروهای مدرن به‌عنوان یک ایدئولوژی، در این طرح‌های توسعه تصمیم‌ساز بوده‌اند. نیروهای مدرن، در شکل‌های گوناگون آن، اعم از ناسیونالیستی، کمونیستی، حتی سوسیالیستی و ناسیونال‌سوسیالیستی که در کشورهای شرقی، جنوبی و اسلامی به قدرت رسیده‌اند همه زیر چتر همین نیروهای مدرن دسته‌بندی می‌شوند.

👈 متن کامل

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat