ظلمت ظلم؛ حکایت این روزهای ما
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
نابودی را میبینیم و نابودی را میشنویم.
از نابودی میگوییم و از نابودی مینویسیم.
از بحران آب تا زنگ خطر خشکسالی شدید
از شکست دانشگاه و نظام آموزش عالی تا گسترش روزافزون مهاجرت از کشور
از افت شدید سرمایه اجتماعی در نهاد روحانیت تا رواج روزافزون صفات اخلاقی منفی در جامعه
از سقوط تاریخی ارزش پول ملی تا بیثباتی افسارگسیخته بازارها
ما #ربا را دیدیم و سکوت کردیم. ربا نظام اقتصادی کشور را مانند یک اژدهای بیشاخ و دم، در چنگال خود گرفت. همه دیدیم که چگونه بانکهای ربوی جای خود را به دکانهای کسب حلال دادند. حرام و حلال مخلوط شد. آشفتگی روزافزون شد. هر نهادی که قدرت گرفت، یک موسسه مالی تاسیس کرد. عبارت تحت نظارت بانک مرکزی یک دروغ بود. بانکهایی که توسط نهادها تاسیس شده بودند، شروع به راهاندازی شرکتهای متعدد کردند. بانکداری نهادها و شرکتداری بانکها نظام پولی بیبرنامه کشور را، بیبرنامهتر کرد. شکافهای سیستمی در طراحی فرآیندها، رانت و فساد را روز به روز بیشتر کرد.
ما #دروغ را دیدیم و سکوت کردیم؛ گاهی در دعواهای جناحهای سیاسی برای رسیدن به قدرت و گاهی در تک صدایی رسانهها به بهانههای مختلف. مرگ تدریجی شفافیت و صداقت، محدود به یک یا چند نهاد و سازمان نیست. رواج دروغ به شکل نهادی و ساختاری، هر جامعهای را از پا در میآورد. محیط آلوده به دروغ، بر ویژگیهای اخلاقی آدمها هم تاثیر میگذارد. مطالعاتی وجود دارد که از وضعیت اخلاق در ایران امروز ما گزارش میدهند. به عنوان مثال در یک مطالعه ملی مربوط به سال ۱۳۹۴، وقتی از مردم سوال شده است که به نظر شما رواج صفات اخلاقی منفی در ۵ سال آینده چگونه خواهد بود؟ ۷۹.۴ درصد گفتهاند که رواج صفات اخلاقی منفی در ۵ سال آینده بیشتر خواهد شد. ۷۱.۸ درصد مشخصا بیان کردهاند که دروغگویی در بین مردم رواج زیادی دارد.
ما #ناکارآمدی را دیدیم و سکوت کردیم. نام یک سال نوآوری و شکوفایی بود، نام سال دیگر اقتصاد مقاومتی. یک سال قرار بود همدلی و همزبانی رخ دهد. سال دیگر قرار بر اقدام شد و عمل. در سالی که قرار بود از کار و سرمایه ایرانی حمایت شود؛ وضعیتی به وجود آمد که کارگر ایرانی و تولید کننده ایرانی یک شب خواب راحت ندارد. رسانه ملی را میلی گفتند و نوشتند و ما خندیدیم. به جای این که نشاط اجتماعی را با طراحی درست سیستمهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایجاد کنند؛ دورهمی راه انداختند، خندوانه ساختند و ما خندیدیم.
در طراحی سیاستها عمدتا به دانش و تجربه بیاعتنایی شده است. سازمانهای زیادی روز به روز خستهتر و بیرمقتر شدند. می توان گفت که تفکر سیستمی در این سازمانها یک افسانه است.
ظلم خود ما، گریبان خود ما را گرفته است.
دستان ترامپ، بهانه است.
قدری فکر کنیم.
تدبیر و امید، کلماتی بود که سوختند.
آتش ربا، آتش دروغ و آتش ناکارآمدی شعلهور است.
در این نابودیهای پیدرپی، هنوز هم میتوان از آبادی گفت.
اگر اول از همه با خودمان #صادق باشیم.
--------------
@sedayeslahat
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
نابودی را میبینیم و نابودی را میشنویم.
از نابودی میگوییم و از نابودی مینویسیم.
از بحران آب تا زنگ خطر خشکسالی شدید
از شکست دانشگاه و نظام آموزش عالی تا گسترش روزافزون مهاجرت از کشور
از افت شدید سرمایه اجتماعی در نهاد روحانیت تا رواج روزافزون صفات اخلاقی منفی در جامعه
از سقوط تاریخی ارزش پول ملی تا بیثباتی افسارگسیخته بازارها
ما #ربا را دیدیم و سکوت کردیم. ربا نظام اقتصادی کشور را مانند یک اژدهای بیشاخ و دم، در چنگال خود گرفت. همه دیدیم که چگونه بانکهای ربوی جای خود را به دکانهای کسب حلال دادند. حرام و حلال مخلوط شد. آشفتگی روزافزون شد. هر نهادی که قدرت گرفت، یک موسسه مالی تاسیس کرد. عبارت تحت نظارت بانک مرکزی یک دروغ بود. بانکهایی که توسط نهادها تاسیس شده بودند، شروع به راهاندازی شرکتهای متعدد کردند. بانکداری نهادها و شرکتداری بانکها نظام پولی بیبرنامه کشور را، بیبرنامهتر کرد. شکافهای سیستمی در طراحی فرآیندها، رانت و فساد را روز به روز بیشتر کرد.
ما #دروغ را دیدیم و سکوت کردیم؛ گاهی در دعواهای جناحهای سیاسی برای رسیدن به قدرت و گاهی در تک صدایی رسانهها به بهانههای مختلف. مرگ تدریجی شفافیت و صداقت، محدود به یک یا چند نهاد و سازمان نیست. رواج دروغ به شکل نهادی و ساختاری، هر جامعهای را از پا در میآورد. محیط آلوده به دروغ، بر ویژگیهای اخلاقی آدمها هم تاثیر میگذارد. مطالعاتی وجود دارد که از وضعیت اخلاق در ایران امروز ما گزارش میدهند. به عنوان مثال در یک مطالعه ملی مربوط به سال ۱۳۹۴، وقتی از مردم سوال شده است که به نظر شما رواج صفات اخلاقی منفی در ۵ سال آینده چگونه خواهد بود؟ ۷۹.۴ درصد گفتهاند که رواج صفات اخلاقی منفی در ۵ سال آینده بیشتر خواهد شد. ۷۱.۸ درصد مشخصا بیان کردهاند که دروغگویی در بین مردم رواج زیادی دارد.
ما #ناکارآمدی را دیدیم و سکوت کردیم. نام یک سال نوآوری و شکوفایی بود، نام سال دیگر اقتصاد مقاومتی. یک سال قرار بود همدلی و همزبانی رخ دهد. سال دیگر قرار بر اقدام شد و عمل. در سالی که قرار بود از کار و سرمایه ایرانی حمایت شود؛ وضعیتی به وجود آمد که کارگر ایرانی و تولید کننده ایرانی یک شب خواب راحت ندارد. رسانه ملی را میلی گفتند و نوشتند و ما خندیدیم. به جای این که نشاط اجتماعی را با طراحی درست سیستمهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایجاد کنند؛ دورهمی راه انداختند، خندوانه ساختند و ما خندیدیم.
در طراحی سیاستها عمدتا به دانش و تجربه بیاعتنایی شده است. سازمانهای زیادی روز به روز خستهتر و بیرمقتر شدند. می توان گفت که تفکر سیستمی در این سازمانها یک افسانه است.
ظلم خود ما، گریبان خود ما را گرفته است.
دستان ترامپ، بهانه است.
قدری فکر کنیم.
تدبیر و امید، کلماتی بود که سوختند.
آتش ربا، آتش دروغ و آتش ناکارآمدی شعلهور است.
در این نابودیهای پیدرپی، هنوز هم میتوان از آبادی گفت.
اگر اول از همه با خودمان #صادق باشیم.
--------------
@sedayeslahat