🔴🔴🔴رسانه و فکت و زهرماری و باقی قضایا!
#احمد_زیدآبادی:
فلسفۀ وجودی "رسانه" آگاهیبخشی صحیح و دقیق به مخاطب در مورد موضوعاتی است که از چشم او دور مانده است.
اما همانطور که اغلب پدیدهها در دنیای کنونی از فلسفۀ وجودی خود تهی شده و یا عکس آن عمل میکنند، بسیاری از رسانهها نیز به همین بلا دچار شدهاند.
به واقع "رسانه" نیز در دنیای ما بلازده شده است زیرا به طور وسیعی برای پخش اطلاعات غلط و گمراه کننده و عملاً به عنوان ابزاری برای توزیع جهالت به کار گرفته میشود.
از همین رو، بزرگترین هنر مخاطبِ امروز، دنبال کردن جدی و پیگیر خبرها و گزارشها نیست؛ بلکه شناخت انواع خبرها و رسانهها از یکدیگر است.
اگر مخاطبی نتواند خبر دقیق و غیردقیق و رسانۀ نشردهندۀ هر یک از آنها را از یکدیگر تمیز دهد، تمام سعی و تلاشش برای پیگیری خبرها نه فقط بیهوده که افتادن در وادی گمراهی خواهد بود.
این را بارها نوشتهام، اما به قولِ معلم دورۀ دبیرستانم "چه فایده؟ کسی که گوش نمیگیره!" چرا؟ چون بسیاری از آدمیزادگان، خودشان علاقهای به اطلاعات صحیح و دقیقِ مغایر امیال و علایق خود ندارند! این دسته از افراد، واقعیت را فقط در قالبِ همسویی با امیال خود میپسندند و به واقع آنهایند که رسانهها را به سمت توزیع جهل هدایت میکنند. چگونه؟ رسانه برای بقای خود نیاز به انبوه مخاطب دارد وگرنه ورشکسته یا شکست خورده به حساب میآید. بنابراین، رسانه برای جذب مخاطب مجبور به رعایت علایق و سلایق مخاطبان است. حال اگر مخاطب به هر دلیلی از واقعیتِ تلخ رویگردان شده باشد، خواهان تبلور رؤیاهای شیرین خود در اخبار رسانه است. رسانه هم به تدریج از خیر بازتاب واقعیات تلخ میگذرد و رؤیاهای شیرین مخاطب را به عنوان خبر و فکت به خورد او میدهد!
این وضعیت بغرنج چند پیامد دارد. اول، امر را هم بر رسانه و هم بر مخاطبِ آن مشتبه میکند به طوری که اولی پس از مدتی واقعاً تصور میکند که واقعیات را بازتاب میدهد و بنابراین، بین او و فکتها بیگانگی به وجود میآید و دومی هم با واقعی فرض کردن خبرهای بیپایه بر همان اساس فهم و تحلیل و عمل میکند و سببساز رویدادهای ناخوشایندی برای خودش میشود.
پیامد مهلکتر اما دچار شدن رسانۀ حرفهای و متعهد به فکتها، به این بلیه است. این نوع رسانه هم برای آنکه از قافله به کلی عقب نماند و یا مخاطبش را به کلی از دست ندهد و یا متهم به محافظهکاری نشود، به قول مرحوم مطهری، ابتدا اندکی "زهرماری" قاطی اخبارش میکند تا برای مخاطبِ گریزان از واقعیت دلپسندتر شود! سپس وقتی بازار "زهرماریها" را داغ و جذاب دید، غلظت آنها را روز به روز بیشتر میکند تا اینکه سرانجام خودش نیز به رسانۀ توزیع کنندۀ جهالت تبدیل میشود. در این میان، بزرگترین زیانکار، مخاطبِ علاقمند به دریافت اطلاعات صحیح و دقیق است. چنین مخاطبی که میلی به شیره مالیدن بر سر خود ندارد، طبعاً میکوشد تا از جاذبۀ خبرهای نادرست برکنار بماند. او اما پس از مدتی بدون آنکه بداند در محاصرۀ انبوه خبرها و گزارشهای بیگانه با واقعیت قرار میگیرد و امکان تمایز بین خبر صحیح از ناصحیح و دقیق از نادقیق را از دست میدهد!
شاید در پاسخ همۀ این حرفها گفته شود که چسبیدن به فکتها مربوط به دنیای اصطلاحاً مدرن است و اکنون ما در دوران پسامدرن به سر میبریم، دورهای که فکتها و واقعیتها نیز بر مبنای تمایل افراد تأویل و تفسیر و حتی تولید میشوند! با تأویل و تفسیرش خیلی مشکلی ندارم اما تولیدش از زیست-جهان ذهنی کنونی ما چیزی باقی نمیگذارد.
به نظر من تا زمانی که آب همچنان در دمای صد درجۀ سانتیگراد در ارتفاع همسطح دریای آزاد به جوش میآید، نمیتوان از قید و بند فکتها به کلی خلاص شد و روزی که احیاناً بتوان از آنها به کلی خلاص شد، نظم دنیا و معنای زندگی و نوع روابط آدم ها دیگر آنی نخواهد بود که اکنون درک میشود.
#رسانه
#توزیع_جهالت
#مخاطب
#مرتضی_مطهری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
فلسفۀ وجودی "رسانه" آگاهیبخشی صحیح و دقیق به مخاطب در مورد موضوعاتی است که از چشم او دور مانده است.
اما همانطور که اغلب پدیدهها در دنیای کنونی از فلسفۀ وجودی خود تهی شده و یا عکس آن عمل میکنند، بسیاری از رسانهها نیز به همین بلا دچار شدهاند.
به واقع "رسانه" نیز در دنیای ما بلازده شده است زیرا به طور وسیعی برای پخش اطلاعات غلط و گمراه کننده و عملاً به عنوان ابزاری برای توزیع جهالت به کار گرفته میشود.
از همین رو، بزرگترین هنر مخاطبِ امروز، دنبال کردن جدی و پیگیر خبرها و گزارشها نیست؛ بلکه شناخت انواع خبرها و رسانهها از یکدیگر است.
اگر مخاطبی نتواند خبر دقیق و غیردقیق و رسانۀ نشردهندۀ هر یک از آنها را از یکدیگر تمیز دهد، تمام سعی و تلاشش برای پیگیری خبرها نه فقط بیهوده که افتادن در وادی گمراهی خواهد بود.
این را بارها نوشتهام، اما به قولِ معلم دورۀ دبیرستانم "چه فایده؟ کسی که گوش نمیگیره!" چرا؟ چون بسیاری از آدمیزادگان، خودشان علاقهای به اطلاعات صحیح و دقیقِ مغایر امیال و علایق خود ندارند! این دسته از افراد، واقعیت را فقط در قالبِ همسویی با امیال خود میپسندند و به واقع آنهایند که رسانهها را به سمت توزیع جهل هدایت میکنند. چگونه؟ رسانه برای بقای خود نیاز به انبوه مخاطب دارد وگرنه ورشکسته یا شکست خورده به حساب میآید. بنابراین، رسانه برای جذب مخاطب مجبور به رعایت علایق و سلایق مخاطبان است. حال اگر مخاطب به هر دلیلی از واقعیتِ تلخ رویگردان شده باشد، خواهان تبلور رؤیاهای شیرین خود در اخبار رسانه است. رسانه هم به تدریج از خیر بازتاب واقعیات تلخ میگذرد و رؤیاهای شیرین مخاطب را به عنوان خبر و فکت به خورد او میدهد!
این وضعیت بغرنج چند پیامد دارد. اول، امر را هم بر رسانه و هم بر مخاطبِ آن مشتبه میکند به طوری که اولی پس از مدتی واقعاً تصور میکند که واقعیات را بازتاب میدهد و بنابراین، بین او و فکتها بیگانگی به وجود میآید و دومی هم با واقعی فرض کردن خبرهای بیپایه بر همان اساس فهم و تحلیل و عمل میکند و سببساز رویدادهای ناخوشایندی برای خودش میشود.
پیامد مهلکتر اما دچار شدن رسانۀ حرفهای و متعهد به فکتها، به این بلیه است. این نوع رسانه هم برای آنکه از قافله به کلی عقب نماند و یا مخاطبش را به کلی از دست ندهد و یا متهم به محافظهکاری نشود، به قول مرحوم مطهری، ابتدا اندکی "زهرماری" قاطی اخبارش میکند تا برای مخاطبِ گریزان از واقعیت دلپسندتر شود! سپس وقتی بازار "زهرماریها" را داغ و جذاب دید، غلظت آنها را روز به روز بیشتر میکند تا اینکه سرانجام خودش نیز به رسانۀ توزیع کنندۀ جهالت تبدیل میشود. در این میان، بزرگترین زیانکار، مخاطبِ علاقمند به دریافت اطلاعات صحیح و دقیق است. چنین مخاطبی که میلی به شیره مالیدن بر سر خود ندارد، طبعاً میکوشد تا از جاذبۀ خبرهای نادرست برکنار بماند. او اما پس از مدتی بدون آنکه بداند در محاصرۀ انبوه خبرها و گزارشهای بیگانه با واقعیت قرار میگیرد و امکان تمایز بین خبر صحیح از ناصحیح و دقیق از نادقیق را از دست میدهد!
شاید در پاسخ همۀ این حرفها گفته شود که چسبیدن به فکتها مربوط به دنیای اصطلاحاً مدرن است و اکنون ما در دوران پسامدرن به سر میبریم، دورهای که فکتها و واقعیتها نیز بر مبنای تمایل افراد تأویل و تفسیر و حتی تولید میشوند! با تأویل و تفسیرش خیلی مشکلی ندارم اما تولیدش از زیست-جهان ذهنی کنونی ما چیزی باقی نمیگذارد.
به نظر من تا زمانی که آب همچنان در دمای صد درجۀ سانتیگراد در ارتفاع همسطح دریای آزاد به جوش میآید، نمیتوان از قید و بند فکتها به کلی خلاص شد و روزی که احیاناً بتوان از آنها به کلی خلاص شد، نظم دنیا و معنای زندگی و نوع روابط آدم ها دیگر آنی نخواهد بود که اکنون درک میشود.
#رسانه
#توزیع_جهالت
#مخاطب
#مرتضی_مطهری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat