"صدای ملّت"
7.95K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی

🔸چرا ترامپ توافق با ایران را نزدیک می‌بیند؟

برخلاف انتظار برخی از جمله خود من، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، مراسم امضای توافق عادی‌سازی روابط اسرائیل با دو کشور عرب در کاخ سفید را به نمایشی علیه جمهوری اسلامی تبدیل نکرد.
ترامپ در متن سخنرانی‌اش در مراسم همانند وزیران خارجۀ امارات متحدۀ عربی و بحرین از اشاره به نام ایران خودداری کرد و در صحبت‌های پیش از آن نیز، در پاسخ به پرسشی در بارۀ مخالفت ایران با عادی‌سازی رابطۀ کشورهای عرب و اسرائیل، فقط از لزوم دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی در آینده‌ای نزدیک سخن گفت.
در واقع می‌توان حدس زد که مقام‌های شرکت کننده در مراسم کاخ سفید، به طور عامدانه‌ای تصمیم به عدم تحریک ایران گرفته بودند و حتی بنیامین نتانیاهو هم جز یک جمله که آن را پیش از این نیز بارها تکرار کرده بود، سخن تحریک‌آمیز دیگری علیه جمهوری اسلامی نگفت.
علت چنین اتفاقی اما چه می‌تواند باشد؟
توصیۀ امارات؟ احتمالش بسیار است. امارات بر خلاف بحرین و اسرائیل، معمولاً لحن کنترل‌شده‌تری در برابر جمهوری اسلامی به کار می‌گیرد و بخصوص نمی‌خواهد که عادی‌سازی روابطش با اسرائیل به عنوان گامی علنی علیه تهران تعبیر شود. طبعاً نزدیکی جغرافیایی و مبادلات تجاری این کشور با ایران در کنار نگرانی‌اش از وقوع جنگ در منطقۀ خلیج فارس می‌تواند علت این احتیاط نسبی باشد. از این رو، احتمال اینکه آنها توصیه به عدم تحریک ایران در مراسم کاخ سفید کرده باشند به نظرم بالاست.
با این حال، شخص ترامپ نیز ظاهراً در سودای دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی جدی به نظر می‌رسد. آیا او به دلیل رقابت‌های انتخاباتی با حزب دمکرات، تظاهر به جدی بودن در این باره می‌کند و یا اینکه واقعاً گزینۀ توافق با تهران را در چشم‌انداز خود می‌بیند؟ اگر مورد دوم درست باشد، او با تکیه بر چه شواهد و قرائنی حرف از توافق را بی‌وقفه تکرار می‌کند؟
آیا ترامپ در پشت پرده، علائم و نشانه‌هایی از مقام‌های ایرانی برای یک توافق احتمالی دریافت کرده است؟ یا اینکه مشاورانش بنا به تحلیل خود از رفتار و وضعیت کلی ایران، او را در این مورد دلگرم می‌کنند؟
مورد دوم صحیح‌تر به نظر می‌رسد. در واقع نگاهی به واکنش جمهوری اسلامی به تحولات عراق و سوریه و لبنان، حکایت از نوعی سیاست بسیار احتیاط‌آمیز از سوی ایران دارد. بی‌تحرکی و سکوت جمهوری اسلامی در برابر حملات نظامی اسرائیل به پایگاه‌های شبه‌نظامیان متحد آن در خاک سوریه، در کنار نوعی تردیدِ توأم با بی‌انگیزگی در مقابل ظهور دولت‌های متمایل به غرب در عراق و لبنان، گواهی از بی‌تفاوتی نسبی جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاست خاورمیانه‌ای خود به هر بهایی بخصوص بهای جنگ است.
اگر بزرگترین مشکل و عامل اصطکاک جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدان آن را سیاست خاورمیانه‌ای تهران به حساب آوریم، از یک نگاه سرد و بی‌طرفانه، این مشکل به تدریج در حال رنگ باختن است. ترامپ خود نیز بارها بر این موضوع تأکید کرده و گفته است که ایران دیگر همان کشورِ پیش از ورود او به کاخ سفید نیست!
بدین ترتیب، از نگاه مشاوران ترامپ، در حالی که ایران از یک طرف موفق به تشکیل جبهه‌ای قدرتمند برای به خطر انداختن موجودیت اسرائیل نشده است و از سوی دیگر، در مقابل تشکیل جبهه‌ای مشترک از سوی اسرائیل و کشورهای عرب، سیاست عملی تهاجم‌آمیزی در پیش نگرفته است، بنابراین از نقطه نظر نظم منطقه‌ای، دلایل چندانی برای ادامۀ رویارویی کنونی و اجتناب از توافق وجود ندارد. از این منظر، برنامۀ هسته‌ای و موشکی ایران نیز به خودی خود نمی‌تواند مسبب رویارویی شدید شود چرا که این دو برنامه نیز در چارچوب سیاست خاورمیانه‌ای ایران، مورد حساسیت شدید آمریکا و متحدان آن بوده و اگر آن سیاست به هر دلیلی تعدیل شده باشد، از اهمیت این دو موضوع نیز به همان اندازه کاسته می‌شود و امکان حل و فصل‌شان بالا می‌رود.
بنابراین، با یک حساب سرانگشتی، مشاوران ترامپ به این نتیجه رسیده‌اند که تنها نصیبی که ایران از رویارویی فعلی می‌برد، همان تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه است که پول ملی آن را در سراشیب سقوط روزافرون قرار داده و معضلات و مشکلات عمیقی برای جامعۀ ایران پدید آورده است. از نگاه آنان، این وضعیت خواه ناخواه به توافق ختم می‌شود حتی اگر پیامدهای داخلی بسیاری برای برخی جناح‌های حاکم داشته باشد.
شاید مشاوران ترامپ در مجموع موانع داخلی توافق با ایران را ساده گرفته باشند، اما ظاهراً از نگاه آنها فشار مشکلات، هر مانعی را مرتفع می‌کند هر چند که تنش‌های شدید سیاسی داخلی هم در پی داشته باشد!
تا چند روز دیگر بدرود.

#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی_رابطه
#خاور_میانه
#توافق_ایران_و_آمریکا


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴بمب‌افکن‌های بی-52 به چه منظوری اعزام شده‌اند؟

#احمد_زیدآبادی

اعزام بمب‌افکن‌های آمریکایی بی - 52 از داکوتای شمالی به خاورمیانه بازار گمانه‌زنی‌ها در بارۀ اهداف دونالد ترامپ در آخرین‌ ماه‌های حضورش در کاخ سفید را داغ کرده است.
ترامپ همواره به عنوان رهبری غیر قابل پیش بینی شناخته شده است ولی در دو ماه باقی مانده به پایان دور نخستِ ریاست جمهوریش، ویژگی پیش‌بینی‌ناپذیر بودنِ رفتار او بیش از هر زمانی مورد نگرانی محافل سیاسی جهان قرار گرفته است.
در واقع مسئله این است که آیا هدف اصلی ترامپ از اعزام بمب‌افکن‌های پیشرفته به خاورمیانه آن هم درست بعد از عزل مارک اسپر از ریاست پنتاگون، آمادگی برای اقدامی تهاجمی در منطقه است و یا اینکه صرفاً تمهیدی دفاعی در جهتِ بازدارندگی نیروهای مخالف آمریکا در خاورمیانه از دست زدن به تحرکی تازه علیه منافع آمریکا و متحدان آن در دوران انتقال قدرت در کاخ سفید است؟
پاسخ این سؤال روشن نیست و رجوع به اظهارات رسمی مقام‌های آمریکایی نیز معما را حل نمی‌کند چرا که ترامپ اصل "غافلگیری" و به واقع "گمراه‌سازی" را در پیگیری اهداف سیاست خارجی خود، یکی از علائم "نبوغ" و"تیزهوشی" خود به شمار می‌آورد!
به هر حال، اگر استقرار بمب‌افکن‌ها در خاورمیانه به منظور اقدامی تهاجمی صورت گرفته باشد، شناسایی اهداف مورد تهاجم چندان سخت نیست چرا که درچنین مواردی، ذهن تحلیل‌گران به خودی خود به سمت ایران و نیروهای نیابتی آن در خاورمیانه معطوف می‌شود!
در واقع، دولت ترامپ در چهار سال گذشته تضعیفِ حضور نظامی جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف منطقه و بخصوص نیروهای نیابتی آن را با سماجت و خونسردی، پیگیرانه دنبال کرده است و اینک شاید نگران آن است که حضور دمکرات‌ها در کاخ سفید در مسیر این برنامه اخلال ایجاد کند و آن را به نقطۀ نهایی مورد نظر جمهوری‌خواهان نرساند. ظاهراً اسرائیل و برخی کشورهای عرب نیز در این نگرانی به گونه‌ای سهیم‌اند و چه بسا خواهان وارد کردن ضربه‌ای کاری و ناگهانی به اهداف منطقه‌ای ایران توسط ترامپ پیش از ترک کاخ سفید باشند. سفر جنجال‌برانگیز اخیر مایک پمپئو به کشورهای خاورمیانه قاعدتاً می‌تواند زمینه‌سازی در همین جهت تعبیر شود.
با این همه، ترامپ رهبری است که خود را نسبت به وارد کردن ارتش آمریکا به جنگی تازه در صحنۀ جهانی، کاملاً بی‌اشتیاق و بی‌علاقه نشان داده است و همین یک دلیل کافی است تا او حتی به انگیزۀ غبارآلود کردن فضای داخلی آمریکا به منظور کمک به ادعاهای انتخاباتی و تمدید ریاست جمهوریش، در پی برافروختن آتش جنگ تازه‌ای در خاورمیانه نباشد.
از همین رو، شاید ترامپ به یک حملۀ محدود و ضربتی به اهدافی در داخل خاک ایران به شرط آنکه منجر به جنگی فراگیر نشود، بی‌میل و رغبت نباشد، اما مشکل او در این زمینه این است که تضمینی برای خویشتنداری جمهوری اسلامی در برابر چنین ضربه‌ای وجود ندارد و چه بسا چنین اتفاقی به مثابۀ پرتاب شعله‌ای در خرمن آمادۀ حریقِ منطقه باشد. بر این اساس، او اگر هدفی تهاجمی را در خاورمیانه دنبال کند، منظور او بیشتر ضربه به نیروهای نیابتی ایران در سه کشور سوریه، عراق و لبنان خواهد بود.
جمهوری اسلامی تا کنون نشان داده است که در برابر حمله به نیروهای نیابتی خود بخصوص در سوریه واکنش تندی نشان نمی‌دهد و همین نکته آمریکا و متحدان آن را متقاعد می‌کند که آن نیروها، هدفی کم و بیش سهل و آسان برای تهاجم و ضربۀ نظامی‌اند.
با این همه، چه بسا که انگیزۀ اعزام بمب افکن‌های بی-52 به خاورمیانه اصولاً دفاعی و غیرتهاجمی باشد. ممکن است دولت ترامپ و برخی از متحدان منطقه‌ای آن، نگران بهره‌برداری جمهوری اسلامی و شبه نظامیان نیابتی آن از دوران انتقال قدرت در کاخ سفید برای ضربه زدن به منافع آنها باشند، دورانی که از دولت‌ها به عنوان "اردک افلیج" یاد می‌شود.
اگر منظور این باشد، دولت ترامپ با استقرار بمب‌افکن‌ها به زعم خود در صدد برآمد است تا پیامی روشن و قاطع به ایران و نیروهای متحد آن در خاورمیانه بفرستد که ارادۀ آن را حتی در دوران انتقال قدرت جدی بگیرند و اصطلاحاً دست از پا خطا نکنند وگرنه با واکنش تندی روبرو خواهند شد.
در هر صورت، در دو ماه پیشِ رو بازار گمانه‌زنی‌ها در بارۀ رفتار ترامپ همچنان گرم خواهد ماند و هر اتفاقی نیز دور از ذهن نیست. سفری که گفته می‌شود فرماندۀ سپاه قدس به برخی کشورهای منطقه داشته است، به نظرم ناشی از انتظار وقوع هر اتفاق غیرمترقبه‌ای در این دو ماه آینده است!

#بمب_افکن_بی_52
#دونالد_ترامپ
#انتقال_قدرت
#خاور_میانه


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴خفه‌مان کردید!

#احمد_زیدآبادی:

آقایانی که در جای جای خاورمیانه حکم می‌رانید! آیا قرار است همۀ مردم این منطقه را در زیر گرد و غبار دفن کنید تا آرام گیرید؟
مردم منطقه بر اثر شدت گرد و غبار نفس‌شان بند آمده و احساس خفگی می‌کنند و چنانچه وضع به همین ترتیب پیش رود، کل خاورمیانه غیر قابل زیست و غیر مسکون خواهد شد.
در حالی که در اکثر مناطق دنیا، کشورها برای حل مشکلات زیست‌محیطی به سمت همکاری‌های همه‌جانبۀ منطقه‌ای و طرح‌های مشترک توسعه پیش می‌تازند، شما حاکمان منطقه، به چه منظوری آتش و خاک به جانِ و حلقوم مردم خاورمیانه انداخته‌اید و روز به روز نیز بر شدت آن می‌دمید؟
مشکلات عمدۀ زیست‌محیطی خاورمیانه دیگر راه‌حل ملی ندارد و تنها از طریق یک همکاری وسیع منطقه‌ای می‌توان آنها را کنترل کرد. همکاری منطقه‌ای هم مستلزم فرونشستن منازعات و پایان دادن به رقابت‌های ثبات‌زدا و بن‌بست‌آفرین در کشورهای درگیر تنش است؛ اما بدبختانه چشم‌اندازی از این همکاری به چشم نمی‌خورد.
راه‌های عادلانۀ حل اختلافات در خاورمیانه عیان است. سازمان ملل نیز بارها در مورد آنها قطعنامه صادر کرده است. اما کوته‌نظری و خام‌طبعی و زیاده‌خواهی و رؤیاپردازی و کبر و غرور، مانع پذیرش راه‌حل‌هاست. طبیعت اما دیگر تاب این همه بی‌التفاتی و بی‌فکری و نخوت و خودخواهی را ندارد. به خشم و فغان آمده و شب و روز بر سراسر منطقه گرد و خاک می‌پاشد. آیا فغانِ طبیعت، رهبران منطقه را ادب خواهد کرد و به تجدیدنظر وا خواهد داشت؟ یا اینکه تا تمام مواریث انسانی و تمدنی خاورمیانه در زیر توده‌های خاک مدفون نشود، دست بردار نخواهند بود؟

#گرد_و_خاک
#خاور_میانه
#همکاری_منطقه_ای
#فغان_طبیعت

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴خطر آشوب فراگیر در عراق و دست بستۀ تحلیل‌گران در ایران

#احمد_زیدآبادی:

آشوبی که بر بغداد و برخی دیگر از شهرهای عراق حاکم شده است، بدون حلاجی و واکاوی سیاست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی قابل تحلیل نیست.
واکاوی تحلیلی سیاست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی در رسانه‌های داخلی اما منطقه‌ای کاملاً ممنوعه است به طوری که حتی نزدیک شدن به آن نیز خطر برخوردهای امنیتی و پیگرد قضایی را به دنبال دارد!
هرگاه تصمیم یا سیاستی خارج از حیطۀ نقد و حتی تحلیل قرار گیرد، پس از مدتی آسیب‌های آن در عمل ظاهر می‌شود. به واقع نقد و تحلیل حرفه‌ای، نوعی آسیب‌شناسی است که می‌تواند چشم سیاستگذار را به روی خطرات و احتمالات و سناریوهای مختلف باز کند. به عبارت دیگر، نقد و تحلیل ارائۀ نوعی مشاورۀ مجانی است که فقط افراد بالغ ارزش آن را درک می‌کنند و با ترغیب و تشویق اهل نظر به نقد و تحلیل، عملاً در فهم و عقل آنان سهیم و شریک می‌شوند.
ممنوعیت نقل و تحلیلِ سیاست‌ها معمولاً دو علت دارد. نخست، آگاهی سیاستگذار از سستی و ضعف سیاست خود که بنا به دلایلِ ناموجه نمی‌خواهد آن ضعف‌ها آشکار شود. دوم، احساس کمال مطلق در مقام عقل کل که خود علامت عدم بلوغ است.
نیروهایی که با تکیه بر موفقیت‌های مقطعی‌شان، اعلام پیروزی نهایی می‌کنند و هر گونه ابراز تردید دیگران در این پیروزی نهایی را به معنای تلخ کردن کام خود به حساب می‌آورند و در عمل مانع آن می‌شوند، دستاوردهای مقطعی را هم از دست می دهند.
در هر صورت، پیشگیری از بیان هر نوع نقد و تحلیل و تردید در سیاست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی، امروزه در عراق عوارض خود را به نمایش گذاشته است. آشوبی دامنه‌دار و طولانی، ثبات آن کشور را تهدید می‌کند و بزرگترین بازندۀ آشوب در عراق هم ایران است. مادامی که ممنوعیت تحلیل در این باره پا برجا باشد، امکان تصمیم‌گیری‌های اشتباه و پرهزینه هم بیشتر می‌شود.
به قولِ یکی "ما این وسط چه کاره بیدیم؟ خود دانند!"

#آشوب_عراق
#مقتدی_صدر
#جمهوری_اسلامی
#خاور_میانه

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat