سه گروه از دختران برای ازدواج به اجازه پدر نیاز ندارند:
-سن ۲۸ سال
-دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد
-دارای ۵ سال سابقه کار و بیمه بازنشستگی
این طرح که توسط زنان #لیست_امید تهیه شده فردا در مجلس رای گیری و احتمالا باتوجه به استدلالهای فقهی شورای نگهبان ردخواهد شد؛
#دغدغه_این_نیست
هنگامه شهیدی
-سن ۲۸ سال
-دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد
-دارای ۵ سال سابقه کار و بیمه بازنشستگی
این طرح که توسط زنان #لیست_امید تهیه شده فردا در مجلس رای گیری و احتمالا باتوجه به استدلالهای فقهی شورای نگهبان ردخواهد شد؛
#دغدغه_این_نیست
هنگامه شهیدی
‼️ جلسه مهم نماینده مجلس با زنان آرایشگر شیروان
🔸عبدالرضاعزیزی ؛ نماینده شیروان اینقدر وقت اضاف آورده که با آرایشگران زن جلسه گذاشته !
👈عزیزی قبلا با بوسه به تصویر وزیر کشور حاشیهساز شده بود
#دغدغه_ها
@sedayeslahat
🔸عبدالرضاعزیزی ؛ نماینده شیروان اینقدر وقت اضاف آورده که با آرایشگران زن جلسه گذاشته !
👈عزیزی قبلا با بوسه به تصویر وزیر کشور حاشیهساز شده بود
#دغدغه_ها
@sedayeslahat
کرونا و شاید این آخرین کار زندگیات باشد
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ فیلم #غیرممکن، داستان واقعی خانوادهای اسپانیایی است که برای تعطیلات راهی تایلند میشوند. سونامی، یک روز بعد از استقرارشان در هتل ساحلی زیبا، همه چیز را ویران میکند و تعطیلات به فاجعه بدل میشود.
✅ مادر و پسر بزرگ خانواده، در میان دریای آب کشنده سونامی در ساحل، زنده مانده و یکدیگر را مییابند. مادر به شدت زخمی شده و خونریزی دارد. این دو در حالی که میکوشند خود را نجات دهند، صدای کودکی را میشنوند که پدرش را صدا میکند.
✅ مادر بر یافتن و نجات کودک اصرار میکند و پسر اصرار دارد که خودشان را از میان فاجعه نجات دهند. مادر در نهایت چیزی شبیه به این جمله را به پسرک میگوید: شاید این آخرین کار زندگیات باشد.
✅ فیلم جذابی است، سکانس آخر فیلم به همین جمله بازمیگردد. اگر دیدید، این نوشته را به یاد بیاورید.
✅ هر کاری ممکن است آخرین کار زندگی ما باشد. مرگ خبر نمیکند. آدم گاه از سونامی فاجعهبار جان سالم به در میبرد و گاه مثل فیلم رضا میرکریمی، #یک_حبه_قند در گلویش میجهد و خفهاش میکند. اگر هر کاری آخرین کار زندگی تلقی شود، آن گاه معنای دیگری مییابد.
✅ کرونا هم عین سونامی برای شخصیتهای فیلم #غیرممکن است. میشود فکر کرد شاید این آخرین کار زندگیات باشد، آخرین تصمیم، آخرین فرصت اصلاح، آخرین زمان برای عذرخواهی، آخرین فرصت برای گفتن و آخرین فرصت جبران.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
⭕️ توضیح مختصری درباره فیلم
https://www.instagram.com/p/B-wjgqwJgUB/?igshid=1wxq54yg2my2b
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ فیلم #غیرممکن، داستان واقعی خانوادهای اسپانیایی است که برای تعطیلات راهی تایلند میشوند. سونامی، یک روز بعد از استقرارشان در هتل ساحلی زیبا، همه چیز را ویران میکند و تعطیلات به فاجعه بدل میشود.
✅ مادر و پسر بزرگ خانواده، در میان دریای آب کشنده سونامی در ساحل، زنده مانده و یکدیگر را مییابند. مادر به شدت زخمی شده و خونریزی دارد. این دو در حالی که میکوشند خود را نجات دهند، صدای کودکی را میشنوند که پدرش را صدا میکند.
✅ مادر بر یافتن و نجات کودک اصرار میکند و پسر اصرار دارد که خودشان را از میان فاجعه نجات دهند. مادر در نهایت چیزی شبیه به این جمله را به پسرک میگوید: شاید این آخرین کار زندگیات باشد.
✅ فیلم جذابی است، سکانس آخر فیلم به همین جمله بازمیگردد. اگر دیدید، این نوشته را به یاد بیاورید.
✅ هر کاری ممکن است آخرین کار زندگی ما باشد. مرگ خبر نمیکند. آدم گاه از سونامی فاجعهبار جان سالم به در میبرد و گاه مثل فیلم رضا میرکریمی، #یک_حبه_قند در گلویش میجهد و خفهاش میکند. اگر هر کاری آخرین کار زندگی تلقی شود، آن گاه معنای دیگری مییابد.
✅ کرونا هم عین سونامی برای شخصیتهای فیلم #غیرممکن است. میشود فکر کرد شاید این آخرین کار زندگیات باشد، آخرین تصمیم، آخرین فرصت اصلاح، آخرین زمان برای عذرخواهی، آخرین فرصت برای گفتن و آخرین فرصت جبران.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
⭕️ توضیح مختصری درباره فیلم
https://www.instagram.com/p/B-wjgqwJgUB/?igshid=1wxq54yg2my2b
Instagram
دغدغه ایران
. فیلم #غیرممکن . فیلم غیرممکن (The Impossible) داستان واقعی یک خانواده اسپانیایی توریست در سونامی سواحل تایلند در سال 2004 است. . فیلمی در ستایش خانواده، انسان دوستی و امید. . فیلم با زیرنویس فارسی موجود است. . مناسب دیدن در ایام کرونایی هم هست. . #دغدغه_ایران…
دستور حکومت
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ گزیدهای از فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر، برای سنجش و مقایسه و هشدار و اصلاح.
✅ این فرمانی است از بنده خدا علی، که امیر مؤمنان است، و امر میکند به آن مالکبن حارث اشتر را، ... تا به قانون و دستور و عهد و فرمان، خراج آن دیار بستاند، با دشمن جهاد کند، به اصلاح حال و خیال مردم پردازد، بلاد آن مملکت را آباد سازد، و به او فرمان دهد که تقوا را شعار کرده از خدا بترسد.
✅ حس مهر و محبت رعایا را در دل خود بیدار کن و طبعت را به ملاطفت با خلایق وادار نما و مبادا نسبت به بندگان خدا مانند جانور درنده باشی و خوردن ایشان را غنیمت شماری.
✅ کاری که باید از همه آنرا بیشتر دوست داری، میانهروی در حق باشد و عملی مشتمل بر داد که عدل در آن شامل خاص و عام گردد و به رضای رعایا نزدیکتر.
✅ کسی که در پی عیب مردم افتد و تو را از آن خبردار کند مفسد است، باید او را از خود دور کنی و بدانی که والی به پوشیدن عیب مردم از همه کس سزاوارتر است.
✅ چون آیینی پسندیده و رسمی نیکو بینی و دانی که سران امت به آن سنت عمل کردهاند و اسباب الفت جماعت و صلاح حال رعیت شده، آنرا بر هم مزن و مبدل به طریقه دیگر مکن.
✅ ای مالک! تا توانی با صاحبان فضل و دانش صحبت کن و گوش به گفتار حکیمان ده، مگر به دلالت ایشان دانی اسباب رفاه بلاد و سعادت عباد چیست و آنرا فراهم آوری.
✅ خراج ملک و دیوان را طوری دریافت کن که صلاح دهنده در آن باشد و کار گیرنده و سایرین را نیز اصلاح نماید.
✅ باید به آباد کردن زمین بیشتر نظر نمایی تا به گرفتن مالیات، چه دریافت مال دیوان، فرع آبادی ملک باشد.
✅ از حال تجار و ارباب صناعات درست جویا شود ... چه این دو صنف ... همه اسباب منفعت و فایده ولایتاند و باعث رونق آبادی و اراضی تو آرند.
✅ ای مالک، زنهار که از حال فقرا و مساکین غافل مانی و ندانی بر محتاج بیمال چگونه میگذرد و تنگدستان که از وسایل و تدابیر تحصیل معاش محروماند چه میکنند.
✅ این مالک، زیاد در خلوت به سر مبر و خود را از رعیت پنهان مکن و از نظر ایشان بیار غایب مشو.
✅ ای مالک، بترس و بپرهیز از ریختن خونی که حلال نباشد زیرا که هیچ چیز بیشتر از خونریزی ناحق سبب خشم و غضب خدا ... نشود.
✅ هر وقت کاری کردی که بهواسطه آن رعایا به تو گمان حیف و میل و جور و ستمی بردند، علت آن کار و عذر خود را برای ایشان واضح و آشکار بگو، تا هم نفس خود را ریاضت دهی هم با رعیت رفق و مدارا کنی.
✅ هرگز امتی پاک نشود، مگر حق ضعیف در آن امت از قوی بگیرند و نگذارند بیچاره در عرض حال دلباخته گردد، بر خود بلرزد و زبان او درست یارای سخن گفتن نداشته باشد.
✅ اگر عموم رعیت از تو راضی باشند، نارضایی چند تن زیانی نیارد و برعکس، خوشدلی معدودی خاص جلوی بلوای عام را نگیرد.
✅ آنها را مگذار که در مدح و ثنای تو مبالغه نمایند و به کارهایی که نکردهای و نسبت آن به تو دروغ است، تو را ریشخند کنند و ستایند.
✅ #امام_علی، #مالک_اشتر، #دغدغه_ایران، #حکمرانی_خوب
(اگر میپسندید، به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ گزیدهای از فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر، برای سنجش و مقایسه و هشدار و اصلاح.
✅ این فرمانی است از بنده خدا علی، که امیر مؤمنان است، و امر میکند به آن مالکبن حارث اشتر را، ... تا به قانون و دستور و عهد و فرمان، خراج آن دیار بستاند، با دشمن جهاد کند، به اصلاح حال و خیال مردم پردازد، بلاد آن مملکت را آباد سازد، و به او فرمان دهد که تقوا را شعار کرده از خدا بترسد.
✅ حس مهر و محبت رعایا را در دل خود بیدار کن و طبعت را به ملاطفت با خلایق وادار نما و مبادا نسبت به بندگان خدا مانند جانور درنده باشی و خوردن ایشان را غنیمت شماری.
✅ کاری که باید از همه آنرا بیشتر دوست داری، میانهروی در حق باشد و عملی مشتمل بر داد که عدل در آن شامل خاص و عام گردد و به رضای رعایا نزدیکتر.
✅ کسی که در پی عیب مردم افتد و تو را از آن خبردار کند مفسد است، باید او را از خود دور کنی و بدانی که والی به پوشیدن عیب مردم از همه کس سزاوارتر است.
✅ چون آیینی پسندیده و رسمی نیکو بینی و دانی که سران امت به آن سنت عمل کردهاند و اسباب الفت جماعت و صلاح حال رعیت شده، آنرا بر هم مزن و مبدل به طریقه دیگر مکن.
✅ ای مالک! تا توانی با صاحبان فضل و دانش صحبت کن و گوش به گفتار حکیمان ده، مگر به دلالت ایشان دانی اسباب رفاه بلاد و سعادت عباد چیست و آنرا فراهم آوری.
✅ خراج ملک و دیوان را طوری دریافت کن که صلاح دهنده در آن باشد و کار گیرنده و سایرین را نیز اصلاح نماید.
✅ باید به آباد کردن زمین بیشتر نظر نمایی تا به گرفتن مالیات، چه دریافت مال دیوان، فرع آبادی ملک باشد.
✅ از حال تجار و ارباب صناعات درست جویا شود ... چه این دو صنف ... همه اسباب منفعت و فایده ولایتاند و باعث رونق آبادی و اراضی تو آرند.
✅ ای مالک، زنهار که از حال فقرا و مساکین غافل مانی و ندانی بر محتاج بیمال چگونه میگذرد و تنگدستان که از وسایل و تدابیر تحصیل معاش محروماند چه میکنند.
✅ این مالک، زیاد در خلوت به سر مبر و خود را از رعیت پنهان مکن و از نظر ایشان بیار غایب مشو.
✅ ای مالک، بترس و بپرهیز از ریختن خونی که حلال نباشد زیرا که هیچ چیز بیشتر از خونریزی ناحق سبب خشم و غضب خدا ... نشود.
✅ هر وقت کاری کردی که بهواسطه آن رعایا به تو گمان حیف و میل و جور و ستمی بردند، علت آن کار و عذر خود را برای ایشان واضح و آشکار بگو، تا هم نفس خود را ریاضت دهی هم با رعیت رفق و مدارا کنی.
✅ هرگز امتی پاک نشود، مگر حق ضعیف در آن امت از قوی بگیرند و نگذارند بیچاره در عرض حال دلباخته گردد، بر خود بلرزد و زبان او درست یارای سخن گفتن نداشته باشد.
✅ اگر عموم رعیت از تو راضی باشند، نارضایی چند تن زیانی نیارد و برعکس، خوشدلی معدودی خاص جلوی بلوای عام را نگیرد.
✅ آنها را مگذار که در مدح و ثنای تو مبالغه نمایند و به کارهایی که نکردهای و نسبت آن به تو دروغ است، تو را ریشخند کنند و ستایند.
✅ #امام_علی، #مالک_اشتر، #دغدغه_ایران، #حکمرانی_خوب
(اگر میپسندید، به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
برای همه زنان سرزمینم ایران
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
زری جیغ می زد که من بیگناهم ولی عباس ۱۸ ساله با چاقو دور حیاط دنبالش می کرد و می خواست او را بکشد....
✅ من از وقتی کتاب «شازده حمام» - کتاب خاطرات و زندگینامه خودنوشت - دوست اندیشمند و استاد مبرّز جغرافیا آقای دکتر #محمدحسین_پاپلی_یزدی را از ایشان هدیه گرفتم و با آن آشنا شدم، همیشه دوست داشتم کتاب را معرفی کنم، نشده بود تا امروز که داستانی واقعی، زیبا و عمیق از رنجها و قهرمانیها و سربلندیهای زنان این سرزمین را از کتاب «شازده حمام» خواندم.
✅ امروز برای نوشتن همین یک داستان واقعی به دکتر پاپلی تلفن زدم تا از او تشکر کنم و خبر از چاپ چهلم کتاب «شازده حمام» داد. داستان را که بخوانید متوجه خواهید شد که چرا شازده حمام پاپلی یزدی به چاپ چهلم رسیده است. کتابی که دو سه دهه از زندگی محمدحسین پاپلی یزدی از کودکی تا جوانی را روایت میکند.
✅ کتاب سراسر حکایتهای تلخ و شیرین از رنجها، شادیها، ظلم و ستم به زنان، نتایج جهل و ... مهمتر از همه، بیانی از سیر تحول اجتماعی در جامعه ایرانی است. ایران امروز را میتوانید با ایران روایتشده از یزد دهههای 30 و 40 توسط پاپلی یزدی مقایسه کنید.
✅ داستان «زری خانم» حکایتی عجیب از کتاب «شازده حمام» است که من چون همه کتاب را نخواندهام، آنرا وقتی خواندم که یکی از مخاطبان کانال #دغدغه_ایران برایم ارسال کرد. داستان را که خواندم دیدم بهترین فرصت برای معرفی کتاب «شازده حمام» و همچنین ارائه روایتی شوکآور از زندگی برخی زنان ایرانی، فراهم شده است.
✅ شما را به خواندن داستان «زری خانم» دعوت میکنم. شما هم احتمالاً بعد از خواندن این داستان، مشتری خواندن کتاب «شازده حمام» خواهید شد. فضل نگارش این داستان از آن دکتر محمدحسین پاپلی یزدی است، اما به نیابت از او این معرفی و لذت خواندن این داستان را به «همه زنان سرزمینم ایران» تقدیم میکنم.
زری خانم
زری دختر مؤمنی بود. همیشه نمازش را سر موقع میخواند، صد رقم هم دعا بلد بود، همه مفاتیح را حفظ کرده بود. دعای جوشن کبیر، ندبه، چی و چی را بلد بود. آخر آن موقع ها مردم به اندازه حالا دعا نمیخواندند. سالی یکی دو بار آنهم بیشتر شبهای احیاء ماه رمضان و روز تاسوعا عاشورا گریه میکردند. بقیه سال شادی و خنده بود. اما همان موقع هم زری، اهل دعا بود و به من هم دعاهای متعدد از جمله قسمت هایی از مفاتیح را یاد داد. زری حدود ۱۴ سال داشت که کم کم رنگش زرد شد، شکمش هم باد کرد و گاهی هم بالا می آورد. زنهای همسایه او را که می دیدند پچ پچ می کردند. بالاخره کم کم چند تا از زنهای همسایه گفتند که زری حامله است! آخرین باری که قبل از ماجرا من زری را دیدم یادم می آید روز ۲۷ مرداد ۱۳۳۸ بود. توی کوچه به من اشاره کرد که بروم پشت بام خانه.
✅ نگاهش کردم صورتش زرد بود و نگاهش معصوم. گفت: حسین حرفهایی که درباره من میزنند را تو هم میدانی؟
گفتم: همه میدانند. گریه کرد و گفت: به خدا من کار بدی نکرده ام. بعد گفت: دلم درد میکند. دستم را گرفت و از روی لباسش روی شکمش گذاشت و گفت: ببین شکمم دارد بزرگ می شود ولی بخدا من کار بدی نکرده ام. چند روز بعد، از خانه آنها سر صدا بلند شد. برادر ۱۸ ساله اش عباس نعره می زد که می کشمش. من زری را با رفیقِ تخم سگش میکشم. باید بگویی که این نامرد حرامزاده که شکمت را بالا آورده کیست. آن بی پدر، پدر سوخته ای که شکم تو را بالا آورده کیست. عباس نعره می زد: مادر، من خودم را می کشم. من نمی توانم توی محل راه بروم، نمی توانم سر بلند کنم. اول این دختره را می کشم، بعد فاسق پدر سوخته اش را، بعد خودم را. خواهر کوچک زری، سکینه که هم اسم مادر بزرگش بود و هم سن و سال من، گریه می کرد و فریاد می زد و کمک می خواست. زنهای همسایه می خواستند بروند به زری کمک کنند ولی در خانه بسته بود.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
زری جیغ می زد که من بیگناهم ولی عباس ۱۸ ساله با چاقو دور حیاط دنبالش می کرد و می خواست او را بکشد....
✅ من از وقتی کتاب «شازده حمام» - کتاب خاطرات و زندگینامه خودنوشت - دوست اندیشمند و استاد مبرّز جغرافیا آقای دکتر #محمدحسین_پاپلی_یزدی را از ایشان هدیه گرفتم و با آن آشنا شدم، همیشه دوست داشتم کتاب را معرفی کنم، نشده بود تا امروز که داستانی واقعی، زیبا و عمیق از رنجها و قهرمانیها و سربلندیهای زنان این سرزمین را از کتاب «شازده حمام» خواندم.
✅ امروز برای نوشتن همین یک داستان واقعی به دکتر پاپلی تلفن زدم تا از او تشکر کنم و خبر از چاپ چهلم کتاب «شازده حمام» داد. داستان را که بخوانید متوجه خواهید شد که چرا شازده حمام پاپلی یزدی به چاپ چهلم رسیده است. کتابی که دو سه دهه از زندگی محمدحسین پاپلی یزدی از کودکی تا جوانی را روایت میکند.
✅ کتاب سراسر حکایتهای تلخ و شیرین از رنجها، شادیها، ظلم و ستم به زنان، نتایج جهل و ... مهمتر از همه، بیانی از سیر تحول اجتماعی در جامعه ایرانی است. ایران امروز را میتوانید با ایران روایتشده از یزد دهههای 30 و 40 توسط پاپلی یزدی مقایسه کنید.
✅ داستان «زری خانم» حکایتی عجیب از کتاب «شازده حمام» است که من چون همه کتاب را نخواندهام، آنرا وقتی خواندم که یکی از مخاطبان کانال #دغدغه_ایران برایم ارسال کرد. داستان را که خواندم دیدم بهترین فرصت برای معرفی کتاب «شازده حمام» و همچنین ارائه روایتی شوکآور از زندگی برخی زنان ایرانی، فراهم شده است.
✅ شما را به خواندن داستان «زری خانم» دعوت میکنم. شما هم احتمالاً بعد از خواندن این داستان، مشتری خواندن کتاب «شازده حمام» خواهید شد. فضل نگارش این داستان از آن دکتر محمدحسین پاپلی یزدی است، اما به نیابت از او این معرفی و لذت خواندن این داستان را به «همه زنان سرزمینم ایران» تقدیم میکنم.
زری خانم
زری دختر مؤمنی بود. همیشه نمازش را سر موقع میخواند، صد رقم هم دعا بلد بود، همه مفاتیح را حفظ کرده بود. دعای جوشن کبیر، ندبه، چی و چی را بلد بود. آخر آن موقع ها مردم به اندازه حالا دعا نمیخواندند. سالی یکی دو بار آنهم بیشتر شبهای احیاء ماه رمضان و روز تاسوعا عاشورا گریه میکردند. بقیه سال شادی و خنده بود. اما همان موقع هم زری، اهل دعا بود و به من هم دعاهای متعدد از جمله قسمت هایی از مفاتیح را یاد داد. زری حدود ۱۴ سال داشت که کم کم رنگش زرد شد، شکمش هم باد کرد و گاهی هم بالا می آورد. زنهای همسایه او را که می دیدند پچ پچ می کردند. بالاخره کم کم چند تا از زنهای همسایه گفتند که زری حامله است! آخرین باری که قبل از ماجرا من زری را دیدم یادم می آید روز ۲۷ مرداد ۱۳۳۸ بود. توی کوچه به من اشاره کرد که بروم پشت بام خانه.
✅ نگاهش کردم صورتش زرد بود و نگاهش معصوم. گفت: حسین حرفهایی که درباره من میزنند را تو هم میدانی؟
گفتم: همه میدانند. گریه کرد و گفت: به خدا من کار بدی نکرده ام. بعد گفت: دلم درد میکند. دستم را گرفت و از روی لباسش روی شکمش گذاشت و گفت: ببین شکمم دارد بزرگ می شود ولی بخدا من کار بدی نکرده ام. چند روز بعد، از خانه آنها سر صدا بلند شد. برادر ۱۸ ساله اش عباس نعره می زد که می کشمش. من زری را با رفیقِ تخم سگش میکشم. باید بگویی که این نامرد حرامزاده که شکمت را بالا آورده کیست. آن بی پدر، پدر سوخته ای که شکم تو را بالا آورده کیست. عباس نعره می زد: مادر، من خودم را می کشم. من نمی توانم توی محل راه بروم، نمی توانم سر بلند کنم. اول این دختره را می کشم، بعد فاسق پدر سوخته اش را، بعد خودم را. خواهر کوچک زری، سکینه که هم اسم مادر بزرگش بود و هم سن و سال من، گریه می کرد و فریاد می زد و کمک می خواست. زنهای همسایه می خواستند بروند به زری کمک کنند ولی در خانه بسته بود.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا در تلگرام و اینستاگرام می نویسیم؟
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ ویدئوی دو دقیقهای که میبینید به دقت نشان میدهد چرا وقت گرانبها را برای نوشتن در تلگرام و اینستاگرام صرف میکنم/میکنیم.
✅ ایدهها را به اشتراک میگذاریم تا دنیای بهتر، با مشارکت همه، حتی آنها که از من/ما متنفرند، آفریده شود.
این شعار مهمی است: #به_اشتراک_بگذار. تببین و توضیح معنا و عمق این شعار، کار مهمی است که هنوز به درستی انجام ندادهایم.
#دغدغه_ایران، #به_اشتراک_بگذار، #محمد_فاضلی
✅ به این عبارت فکر کنیم:
مهم نیست کسانی هستند که از شما خوششان نمیآید یا از شما متنفرند، مهم این است که برای داشتن دنیای بهتر به مشارکت، همراهی و نظر آنها نیازمندیم.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذاريد.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ ویدئوی دو دقیقهای که میبینید به دقت نشان میدهد چرا وقت گرانبها را برای نوشتن در تلگرام و اینستاگرام صرف میکنم/میکنیم.
✅ ایدهها را به اشتراک میگذاریم تا دنیای بهتر، با مشارکت همه، حتی آنها که از من/ما متنفرند، آفریده شود.
این شعار مهمی است: #به_اشتراک_بگذار. تببین و توضیح معنا و عمق این شعار، کار مهمی است که هنوز به درستی انجام ندادهایم.
#دغدغه_ایران، #به_اشتراک_بگذار، #محمد_فاضلی
✅ به این عبارت فکر کنیم:
مهم نیست کسانی هستند که از شما خوششان نمیآید یا از شما متنفرند، مهم این است که برای داشتن دنیای بهتر به مشارکت، همراهی و نظر آنها نیازمندیم.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذاريد.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
دوباره بیست و هشت مرداد و محمد مصدق
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ کودتای بیست و هشت مرداد دلمشغولی و موضوع پژوهش رساله دکتری من بوده است، لذا آدم بیاطلاع درباره تاریخ ایران آن دوره نیستم.
✅ محمد مصدق مثل بقیه شخصیتهای سیاسی همواره در معرض تفسیر، نقد، ستایش، قضاوت و بازخوانی باقی خواهد ماند. تفسیر از او بین قهرمان و خادم ملی تا خائن در نوسان است.
✅ مصدق برای ایران بهتر بود یا سیاستمداری مثل قوام یا فروغی؟ مصدق پوپولیست بود یا نبود؟ آیا به دنبال شهرت شخصی بود یا از اصول پیروی میکرد؟ نپذیرفتن پیشنهادهای حل مساله ایران و انگلیس درست بود یا نبود؟ اصلا عملیات نظامی ارتش علیه مصدق کودتا بود یا نبود؟ و همین طور صدها سؤال دیگر تا ابد باقی میمانند و هیچ گاه پایان نخواهند یافت.
✅ مصدق به گمان من بزرگی و البته اشتباهات سیاسی خودش را داشته، اما در کنار همه اینها شخصیت و اخلاقیات شخصی داشته که بازخوانی او از این منظر مفید است؛ بازخوانی بدون اسطوره ساختن از محمد مصدق؛ اسطوره سازی مثبت یا منفی، ضد واقع بینی و بازخوانی مفید تاریخ است.
✅ فیلم «مصدق,، نگاهی دیگر: منش، روش و بینش» ساخته #هدی_صابر، اگرچه روایتی یکسویه و فقط از نگاه علاقمندان و دوستداران مصدق، و مبتنی بر نظر افراد محدودی است، اما تصویری از اخلاق فردی و سیاسی مصدق ارائه میکند که مخالفان مصدق هم در آنها تشکیک نکردهاند (من ندیدهام). دیدن فیلم از جهت شناخت این نوع ایران دوستی، اخلاق سیاسی و فردی، خالی از لطف نیست.
✅ #دغدغه_ایران، #کودتای_28_مرداد، #محمد_مصدق
https://www.instagram.com/p/CEBL36BpDt8/?igshid=15jy3vknv48zk
https://www.aparat.com/v/xwODQ
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ کودتای بیست و هشت مرداد دلمشغولی و موضوع پژوهش رساله دکتری من بوده است، لذا آدم بیاطلاع درباره تاریخ ایران آن دوره نیستم.
✅ محمد مصدق مثل بقیه شخصیتهای سیاسی همواره در معرض تفسیر، نقد، ستایش، قضاوت و بازخوانی باقی خواهد ماند. تفسیر از او بین قهرمان و خادم ملی تا خائن در نوسان است.
✅ مصدق برای ایران بهتر بود یا سیاستمداری مثل قوام یا فروغی؟ مصدق پوپولیست بود یا نبود؟ آیا به دنبال شهرت شخصی بود یا از اصول پیروی میکرد؟ نپذیرفتن پیشنهادهای حل مساله ایران و انگلیس درست بود یا نبود؟ اصلا عملیات نظامی ارتش علیه مصدق کودتا بود یا نبود؟ و همین طور صدها سؤال دیگر تا ابد باقی میمانند و هیچ گاه پایان نخواهند یافت.
✅ مصدق به گمان من بزرگی و البته اشتباهات سیاسی خودش را داشته، اما در کنار همه اینها شخصیت و اخلاقیات شخصی داشته که بازخوانی او از این منظر مفید است؛ بازخوانی بدون اسطوره ساختن از محمد مصدق؛ اسطوره سازی مثبت یا منفی، ضد واقع بینی و بازخوانی مفید تاریخ است.
✅ فیلم «مصدق,، نگاهی دیگر: منش، روش و بینش» ساخته #هدی_صابر، اگرچه روایتی یکسویه و فقط از نگاه علاقمندان و دوستداران مصدق، و مبتنی بر نظر افراد محدودی است، اما تصویری از اخلاق فردی و سیاسی مصدق ارائه میکند که مخالفان مصدق هم در آنها تشکیک نکردهاند (من ندیدهام). دیدن فیلم از جهت شناخت این نوع ایران دوستی، اخلاق سیاسی و فردی، خالی از لطف نیست.
✅ #دغدغه_ایران، #کودتای_28_مرداد، #محمد_مصدق
https://www.instagram.com/p/CEBL36BpDt8/?igshid=15jy3vknv48zk
https://www.aparat.com/v/xwODQ
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Instagram
دغدغه ایران
. دوباره بیست و هشت مرداد و محمد مصدق . کودتای بیست و هشت مرداد دلمشغولی و موضوع پژوهش رساله دکتری من بوده است، لذا آدم بیاطلاع درباره تاریخ ایران آن دوره نیستم. . محمد مصدق مثل بقیه شخصیتهای سیاسی همواره در معرض تفسیر، نقد، ستایش، قضاوت و بازخوانی باقی…
خداحافظ بابا لِنگ دِراز عزیز
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ نسبت ما بچههای مدرسه که حالا هزاران نفر هستیم با شما بیشباهت با نسبت جودی آبوت و بابا لنگ درازش نیست. من هیچ وقت در همه سیودو سالی که شما بر زندگیام اثر گذاشتید و تا آخر عمر با من خواهید ماند، شما را ندیدم، و از بقیه همکلاسها نیز نشنیدم که شما را دیده باشند. میدانید چرا دوست دارم شما را بابا لنگ دراز بخوانم؟
✅ راستی بابا لنگ دراز، تابستان هزار و سیصد و شصت و هفت را یادتان هست؟ خبر آمد که در شهر مدرسهای راهاندازی میشود شبانهروزی، امتحان ورودی دارد، دانشآموزان زرنگ را از سراسر استان میپذیرد و بچههای روستایی و شهرستانی را به خرج مدرسه خوابگاه میدهند. سال اول نود نفر برگزیده شدند و من هم بین آنها بودم. روستایی و شهرستانی هم زیاد؛ و قولت هم قول بود، خوابگاه، غذا و بقیه امکانات فراهم شده بود.
✅ من هیچ وقت بابا لنگ درازی که مدرسه را ساخته و مخارجش را تأمین میکرد، ندیدم، بقیه هم ندیده بودند. برخی از جمع ما اگر در مدرسه شما جمع نمیشدیم معلوم نبود راهی به دانشگاه و سرنوشت امروز میداشتیم. همه جور استعدادی گرد هم آمده بودند، نخبه ریاضی هم بین ما بود، رسول و اشکان را که سؤال المپیاد حل میکردند، همه جودی آبوتهای تازه ریش و سبیل درآورده مدرسه هنوز یادشان هست!!
✅ بابا لنگ دراز، سیاست جداسازی بچه زرنگها از بقیه حتماً مشکلاتی دارد، اما مدرسه شما باعث شد ما شاگرد معلمان افسانهای مثل آقا معلم هندسه و آقا معلم فارسی شویم. شاید الان که مینویسم سه نفری پیش هم نشستهاید و به حاصل کارتان مینگرید؛ اگر دیدیشان سلام ما را برسان.
✅ چهار سال از تابستان شصتوهفت گذشت و تا به آنجا که یاد میآورم نودونه درصد مدرسهای که شما ساخته بودی در کنکور قبول شدند. ورودیهای شصتوهفت را اغلب میشناسم، سری میان سرها درآوردند، مدرسهای که شما ساختی به ثمر نشسته بود. شما قبل از رفتن حتماً احوال مدرسهای که ساختی را پرسیدهای، فارغالتحصیلانش قریب سه هزار نفر شده است. شما بابا لنگ دراز هیچگاه ندیده ما هستی که نمیدانم چند نفرمان بالاخره توانستیم کسی را که راه زندگیمان را تغییر داد از نزدیک ببینیم.
✅ بابا لنگ دراز عزیز، جمعه چهار مهر هزار و سیصد و نودونه، مثل همان سی و دو سال پیش، خبر آمد که یکی دو روز قبل، درست مصادف با روزهای اول مهری که سیودو سال پیش مدرسه «نمونه حاج محمدرضا کاظمی» را به جودی آبوتها هدیه کردی، از این دنیا رفتهای. خداحافظ بابا لنگ دراز عزیز؛ مطمئن باش بچههای مدرسه نمونه حاج محمدرضا کاظمی شهر اراک برای همیشه به یادت خواهند ماند.
-----
تقدیم به روح حاج محمدرضا کاظمی، خَیِّر مدرسهساز؛ و همه کسانی که از ثروت، آبرو، جان و همه داشتههای خود برای ساختن ایرانی آباد و آزاد مایه گذاشتهاند.
----
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ نسبت ما بچههای مدرسه که حالا هزاران نفر هستیم با شما بیشباهت با نسبت جودی آبوت و بابا لنگ درازش نیست. من هیچ وقت در همه سیودو سالی که شما بر زندگیام اثر گذاشتید و تا آخر عمر با من خواهید ماند، شما را ندیدم، و از بقیه همکلاسها نیز نشنیدم که شما را دیده باشند. میدانید چرا دوست دارم شما را بابا لنگ دراز بخوانم؟
✅ راستی بابا لنگ دراز، تابستان هزار و سیصد و شصت و هفت را یادتان هست؟ خبر آمد که در شهر مدرسهای راهاندازی میشود شبانهروزی، امتحان ورودی دارد، دانشآموزان زرنگ را از سراسر استان میپذیرد و بچههای روستایی و شهرستانی را به خرج مدرسه خوابگاه میدهند. سال اول نود نفر برگزیده شدند و من هم بین آنها بودم. روستایی و شهرستانی هم زیاد؛ و قولت هم قول بود، خوابگاه، غذا و بقیه امکانات فراهم شده بود.
✅ من هیچ وقت بابا لنگ درازی که مدرسه را ساخته و مخارجش را تأمین میکرد، ندیدم، بقیه هم ندیده بودند. برخی از جمع ما اگر در مدرسه شما جمع نمیشدیم معلوم نبود راهی به دانشگاه و سرنوشت امروز میداشتیم. همه جور استعدادی گرد هم آمده بودند، نخبه ریاضی هم بین ما بود، رسول و اشکان را که سؤال المپیاد حل میکردند، همه جودی آبوتهای تازه ریش و سبیل درآورده مدرسه هنوز یادشان هست!!
✅ بابا لنگ دراز، سیاست جداسازی بچه زرنگها از بقیه حتماً مشکلاتی دارد، اما مدرسه شما باعث شد ما شاگرد معلمان افسانهای مثل آقا معلم هندسه و آقا معلم فارسی شویم. شاید الان که مینویسم سه نفری پیش هم نشستهاید و به حاصل کارتان مینگرید؛ اگر دیدیشان سلام ما را برسان.
✅ چهار سال از تابستان شصتوهفت گذشت و تا به آنجا که یاد میآورم نودونه درصد مدرسهای که شما ساخته بودی در کنکور قبول شدند. ورودیهای شصتوهفت را اغلب میشناسم، سری میان سرها درآوردند، مدرسهای که شما ساختی به ثمر نشسته بود. شما قبل از رفتن حتماً احوال مدرسهای که ساختی را پرسیدهای، فارغالتحصیلانش قریب سه هزار نفر شده است. شما بابا لنگ دراز هیچگاه ندیده ما هستی که نمیدانم چند نفرمان بالاخره توانستیم کسی را که راه زندگیمان را تغییر داد از نزدیک ببینیم.
✅ بابا لنگ دراز عزیز، جمعه چهار مهر هزار و سیصد و نودونه، مثل همان سی و دو سال پیش، خبر آمد که یکی دو روز قبل، درست مصادف با روزهای اول مهری که سیودو سال پیش مدرسه «نمونه حاج محمدرضا کاظمی» را به جودی آبوتها هدیه کردی، از این دنیا رفتهای. خداحافظ بابا لنگ دراز عزیز؛ مطمئن باش بچههای مدرسه نمونه حاج محمدرضا کاظمی شهر اراک برای همیشه به یادت خواهند ماند.
-----
تقدیم به روح حاج محمدرضا کاظمی، خَیِّر مدرسهساز؛ و همه کسانی که از ثروت، آبرو، جان و همه داشتههای خود برای ساختن ایرانی آباد و آزاد مایه گذاشتهاند.
----
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Instagram
دغدغه ایران
. بابا لنگ دراز عزیز، خداحافظ . بابا لنگ دراز عزیز، جمعه چهار مهر هزار و سیصد و نودونه، خبر آمد که یکی دو روز قبل، درست مصادف با روزهای اول مهری که سیودو سال پیش مدرسه «نمونه حاج محمدرضا کاظمی» را به جودی آبوتها هدیه کردی، از این دنیا رفتهای. خداحافظ بابا…
🔴🔴🔴 #اکبر_اعلمی:
🔘زندگی #بدحجابان را ناامن کنید!
◻در شرایطی که غارت ثروت ملی و بیتالمال، کاهش ارزش پول ملی، فقر، گرانی، بیعدالتی، تبعیض، شکاف طبقاتی، اختلاس، کلاهبرداری، دزدی، مفاسد اقتصادی، اعتیاد، خودکشی، خودفروشی، طلاق، خفتگیری، جیببری، افسردگی و سایر رذیلههای سیاسی، اقتصادی بیداد میکند، دغدغه این دو نماینده ولیفقیه و امام جمعه دو مرکز استان معطوف به #بدحجابی است و #پلیس و #آتشبهاختیاران را بصورت هماهنگ اینگونه مخاطب قرار دادهاند👇👇
🔸👈 طباطبايينژاد نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان: باید فضای جامعه را برای افرادی که کشف حجاب می کنند؛ ناامن کرد.
🔹👈 یعقوبی نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد: بدحجابی یک ویروس خطرناک است و باید ناجا زندگی #بدحجابان را نا امن کند.
◻این است که #ارد_بزرگ میگوید:
«توان آدمیان را، با آرزوهایشان میشود سنجید».
و من این جمله #ارد بزرگ را اینگونه بسط میدهم؛ «مشروعیت و توان حکومت روحانیون برای اداره کشور را، با #دغدغه و #آرزوهای روحانیونی از این دست میتوان سنجید».
🔻تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ
@sedayeslahat
🔘زندگی #بدحجابان را ناامن کنید!
◻در شرایطی که غارت ثروت ملی و بیتالمال، کاهش ارزش پول ملی، فقر، گرانی، بیعدالتی، تبعیض، شکاف طبقاتی، اختلاس، کلاهبرداری، دزدی، مفاسد اقتصادی، اعتیاد، خودکشی، خودفروشی، طلاق، خفتگیری، جیببری، افسردگی و سایر رذیلههای سیاسی، اقتصادی بیداد میکند، دغدغه این دو نماینده ولیفقیه و امام جمعه دو مرکز استان معطوف به #بدحجابی است و #پلیس و #آتشبهاختیاران را بصورت هماهنگ اینگونه مخاطب قرار دادهاند👇👇
🔸👈 طباطبايينژاد نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان: باید فضای جامعه را برای افرادی که کشف حجاب می کنند؛ ناامن کرد.
🔹👈 یعقوبی نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد: بدحجابی یک ویروس خطرناک است و باید ناجا زندگی #بدحجابان را نا امن کند.
◻این است که #ارد_بزرگ میگوید:
«توان آدمیان را، با آرزوهایشان میشود سنجید».
و من این جمله #ارد بزرگ را اینگونه بسط میدهم؛ «مشروعیت و توان حکومت روحانیون برای اداره کشور را، با #دغدغه و #آرزوهای روحانیونی از این دست میتوان سنجید».
🔻تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ
@sedayeslahat
تو درد بکش، من هم داد میکشم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ برخی مسئولان سالهاست، و در صدر آنها برخی نمایندگان مجلس اخیراً و به شدت، رفتار جالبی در پیش گرفتهاند. من این رفتار را «پوپولیسم نو» یا «تو درد بکش، من هم داد میکشم» نامگذاری میکنم.
✅ بیماری را تصور کنید که از شکستگی استخوان، ضربخوردگی شدید، عفونت و درد شدید دندان، یا آپاندیس نیازمند مراقبت و عمل درمانی به پزشک مراجعه کرده است. پزشک هم دست میگذارد روی عضوی که شدید درد میکند، فشار میدهد، به بیمار هم میگوید اینجا بیمارستان است و باید آرامش را حفظ کرد؛ هیس، سر و صدا نکن؛ اما خودش داد میکشد.
✅ بیمار در چنین حالتی حتماً میگوید پزشکجان، من دردم میآید، تو چرا داد میکشی؟ داد کشیدن را خودم بلدم؛ تو راهکاری، درمانی، کار بهتری بلد نیستی؟ پزشک هم میگوید: من دارم داد میکشم که بقیه بفهمند تو وضعیت اورژانسی داری و باید رسیدگی کنند؛ من دارم جلب توجه میکنم.
✅ حال بیمار و پزشک، دقیقاً حال برخی مدیران و نمایندگان مجلس در این روزهاست. مردم درد میکشند آنها هم داد میکشند. آنها مثل پزشک داستان، موافق حق داد کشیدن خود مردم نیستند، خودشان از طرف مردم داد میکشند. آنها جلب توجه میکنند. آنها با داد کشیدن بیماری «#سندروم_دیده_شدن» را تسکین میدهند.
✅ آنها چیزی درباره علت درد نخواندهاند و حتی یافتهها و دانستههای دیگران درباره بیماری را هم نمیخوانند. من چندی پیش در متنی با عنوان «چرا لگن سوار میشویم؟» خلاصهای از گزارش تحقیق و تفحص مجلس دهم درباره صنعت خودروسازی و علت فساد و ناکارآمدی در آنرا ارائه کردم. نمایندگانی که چپ و راست به قیمت بالای پراید حمله میکنند، با اطمینان میشود گفت آن گزارش را نخواندهاند، حتی در سخنانشان یک کلمه به چنین گزارشی اشاره نمیکنند، جرأت ندارند حتی خواستار انتشار عمومی آن بشوند. مسألهشان درد فروش گرانقیمت پراید نیست، آنها داد میکشند.
✅ #پوپولیسم_نو (خیلی هم نو نیست، الان شدید شده)، دنبال «سیاست جَزَع و فَزَع» برای جلب توجه است؛ هیچ چیز در چنته ندارد؛ داد میکشد و هر قدر صدایش بلندتر میشود، تهی و پوک بودنش بیشتر آشکار میشود؛ هیچ چیز درباره علت نمیگوید، یک خط راهبرد حرکت به سمت حل مسأله در آن نیست؛ فقط داد میکشد.
✅ رفتار «تو درد بکش من هم داد میکشم» پرتناقض هم هست. عاملان چنین رفتاری در همان حال که طرح میدهند تا فضای مجازی را تخته کنند، نانشان هم در بقای فضای مجازی است. آنها کاملاً آگاه هستند که آن بلندگویی که دادشان را به گوش خلایق میرساند همین فضای مجازی است. جملات سخنانشان را کوتاه طراحی میکنند که در یک دقیقه فیلم قابل انتشار در اینستاگرام یا کلمات محدود توئیتر بتوان جا داد.
✅ پوپولیسم نو، خوردن از توبره و آخور هم هست. طرح برای بستن فضای مجازی میدهی تا قدرت خوشش آید، و حواست به دوربین و کارگردانی داد کشیدن هم هست تا جلب توجه کنی؛ اما از نوشتن دو خط یادداشت سیاستی علتشناسانه در روزنامه عاجزی، تو فقط داد میکشی؛ درباره فرایند، سازوکار، علت، کنشگر، گزینهها و سیاستهای منجر به عفونت، شکستگی، پارگی و ضربخوردگی چیزی نگو؛ نه سوادش را داری نه جرأتش؛ فشارش به بقیه میآید اما تو فقط داد بکش تا معلوم شود چقدر دردشناسی.
✅ آقایان و خانمهای دادکش، داد کشیدن را مردم خودشان بلدند؛ شما اگر درباره منشأ، فرایند، نیروها، اندیشهها، گزارهها، گزینهها، سیاستها، اقدامات و برنامههای منجر به بروز درد، چیزی فراتر از کلیات ابوالبقا بلدید، غیر از تکرار واژههای کلیشهای سراسر تهی چیزی میدانی، اگر راهکاری در سر داری، بنویس؛ داد نکن. شما را برای داد کشیدن و جلب توجه کردن، انتخاب نکردهاند یا بر کاری نگماردهاند.
#تو_درد_بکش_من_داد
#سندروم_دیده_شدن
#سیاست_جزع_و_فزع
#پوپولیسم_نو
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ برخی مسئولان سالهاست، و در صدر آنها برخی نمایندگان مجلس اخیراً و به شدت، رفتار جالبی در پیش گرفتهاند. من این رفتار را «پوپولیسم نو» یا «تو درد بکش، من هم داد میکشم» نامگذاری میکنم.
✅ بیماری را تصور کنید که از شکستگی استخوان، ضربخوردگی شدید، عفونت و درد شدید دندان، یا آپاندیس نیازمند مراقبت و عمل درمانی به پزشک مراجعه کرده است. پزشک هم دست میگذارد روی عضوی که شدید درد میکند، فشار میدهد، به بیمار هم میگوید اینجا بیمارستان است و باید آرامش را حفظ کرد؛ هیس، سر و صدا نکن؛ اما خودش داد میکشد.
✅ بیمار در چنین حالتی حتماً میگوید پزشکجان، من دردم میآید، تو چرا داد میکشی؟ داد کشیدن را خودم بلدم؛ تو راهکاری، درمانی، کار بهتری بلد نیستی؟ پزشک هم میگوید: من دارم داد میکشم که بقیه بفهمند تو وضعیت اورژانسی داری و باید رسیدگی کنند؛ من دارم جلب توجه میکنم.
✅ حال بیمار و پزشک، دقیقاً حال برخی مدیران و نمایندگان مجلس در این روزهاست. مردم درد میکشند آنها هم داد میکشند. آنها مثل پزشک داستان، موافق حق داد کشیدن خود مردم نیستند، خودشان از طرف مردم داد میکشند. آنها جلب توجه میکنند. آنها با داد کشیدن بیماری «#سندروم_دیده_شدن» را تسکین میدهند.
✅ آنها چیزی درباره علت درد نخواندهاند و حتی یافتهها و دانستههای دیگران درباره بیماری را هم نمیخوانند. من چندی پیش در متنی با عنوان «چرا لگن سوار میشویم؟» خلاصهای از گزارش تحقیق و تفحص مجلس دهم درباره صنعت خودروسازی و علت فساد و ناکارآمدی در آنرا ارائه کردم. نمایندگانی که چپ و راست به قیمت بالای پراید حمله میکنند، با اطمینان میشود گفت آن گزارش را نخواندهاند، حتی در سخنانشان یک کلمه به چنین گزارشی اشاره نمیکنند، جرأت ندارند حتی خواستار انتشار عمومی آن بشوند. مسألهشان درد فروش گرانقیمت پراید نیست، آنها داد میکشند.
✅ #پوپولیسم_نو (خیلی هم نو نیست، الان شدید شده)، دنبال «سیاست جَزَع و فَزَع» برای جلب توجه است؛ هیچ چیز در چنته ندارد؛ داد میکشد و هر قدر صدایش بلندتر میشود، تهی و پوک بودنش بیشتر آشکار میشود؛ هیچ چیز درباره علت نمیگوید، یک خط راهبرد حرکت به سمت حل مسأله در آن نیست؛ فقط داد میکشد.
✅ رفتار «تو درد بکش من هم داد میکشم» پرتناقض هم هست. عاملان چنین رفتاری در همان حال که طرح میدهند تا فضای مجازی را تخته کنند، نانشان هم در بقای فضای مجازی است. آنها کاملاً آگاه هستند که آن بلندگویی که دادشان را به گوش خلایق میرساند همین فضای مجازی است. جملات سخنانشان را کوتاه طراحی میکنند که در یک دقیقه فیلم قابل انتشار در اینستاگرام یا کلمات محدود توئیتر بتوان جا داد.
✅ پوپولیسم نو، خوردن از توبره و آخور هم هست. طرح برای بستن فضای مجازی میدهی تا قدرت خوشش آید، و حواست به دوربین و کارگردانی داد کشیدن هم هست تا جلب توجه کنی؛ اما از نوشتن دو خط یادداشت سیاستی علتشناسانه در روزنامه عاجزی، تو فقط داد میکشی؛ درباره فرایند، سازوکار، علت، کنشگر، گزینهها و سیاستهای منجر به عفونت، شکستگی، پارگی و ضربخوردگی چیزی نگو؛ نه سوادش را داری نه جرأتش؛ فشارش به بقیه میآید اما تو فقط داد بکش تا معلوم شود چقدر دردشناسی.
✅ آقایان و خانمهای دادکش، داد کشیدن را مردم خودشان بلدند؛ شما اگر درباره منشأ، فرایند، نیروها، اندیشهها، گزارهها، گزینهها، سیاستها، اقدامات و برنامههای منجر به بروز درد، چیزی فراتر از کلیات ابوالبقا بلدید، غیر از تکرار واژههای کلیشهای سراسر تهی چیزی میدانی، اگر راهکاری در سر داری، بنویس؛ داد نکن. شما را برای داد کشیدن و جلب توجه کردن، انتخاب نکردهاند یا بر کاری نگماردهاند.
#تو_درد_بکش_من_داد
#سندروم_دیده_شدن
#سیاست_جزع_و_فزع
#پوپولیسم_نو
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat