📬 ما شوردلان حسینی، #شعور_حسینی مان کجاست؟؟!!!
در فضای مجازی تصویری دیدم که سبب شد حرفهای مانده در دل را بازگو کنم؛
روی یکی از این طبلهای چند متری، همینها که وقتی بر آن میکوبند، در و پنجره ی خانهها به لرزش در میآید! خودخواهانه! نوشته بود:
شهر باید به من هیاتی عادت بکند!
برود هر که دلش خواست شکایت بکند!
مشاهده ی بیرق های عزا و تکایای سوگواری در جای جای کشورم ایران خود نشان از عشق و ارادت یکایک مردم به اهل بیت دارد.
ما همه خود را خادم اهل بیت می دانیم اما کاش یکبار بررسی کنیم که آیا عزاداری هایمان حسینی پسند است؟؟
آیا فلسفه قیام امام حسین را دریافتهایم؟!
پس چرا ما در عزاداری هایمان همواره ستم می کنیم؟!
ما با پخش شبانه روزی! نوحه با صدای بلند در حق همسایگان خود ستم می کنیم!
با نصب تکایا در خیابان های پرتردد و پخش چای صلواتی و ایجاد ترافیک! حق الناس را زیر پا می گذاریم و ستم می کنیم.
چای را می نوشیم و ظروف یکبارمصرف را در خیابان می اندازیم.
به خودمان، به طبیعت، به پاکبانان ظلم می کنیم ...
چادر مشکی نخ نمای خویشاوندمان را به تمسخر می گیریم و غافل از فقر خانه ی او، هزینه ها برای برافراشتن بیرق عزای حسین (ع) می کنیم! ما در حق دینمان هم ظلم می کنیم چون آنگونه که خواسته! زندگی نمی کنیم و زندگی نمیبخشیم ...
می گوییم همه برای حسین (ع) آمده ایم! همه هم نواییم! اما تا می رسد صدای دسته ی آن هیات، فریاد می زنیم که بلندکنید ولوم را!! و تندتر بروید اول باید هیات ما برسد، حتما باید مداح ما بخواند! حقیقتا مقصد و مقصود چیست؟؟
از بزرگواری امام حسین (ع) و بخشش حر خطاکار آنهم در کارزار جنگ! سخن می گوییم.
از سرافرازی حر سرافرازانه یاد می کنیم! اما کافی است که ما ازخطا وگناه هم نوعمان مطلع شویم.
یا سرش را می شکنیم!
یا سرافکنده اش می کنیم!
دوست داشتم دیگر هیچ نباشد که به قلم آید اما همه می دانیم ظلم و ستم هایمان انقدر زیاد است که اگر بخواهیم به آن ها بیندیشیم! نمی توانیم نبینیم و نگوییم !
به راستی باید به حال عزاداری هایمان عزا بگیریم!!! و بپذیریم که فاصله ی مان تا مسلمان حقیقی شدن بسیار است ...
باور کنیم که حسین (ع) #شعورمان را بیش از شورمان می خواهد و شاید بتوان این روایت را گواه گرفت که:
(یک ساعت تفکر، بهتر از هفتاد سال عبادت است ...)
بیشتر بیندیشیم ...
#دنیای_مهربانی
@sedayeslahat
در فضای مجازی تصویری دیدم که سبب شد حرفهای مانده در دل را بازگو کنم؛
روی یکی از این طبلهای چند متری، همینها که وقتی بر آن میکوبند، در و پنجره ی خانهها به لرزش در میآید! خودخواهانه! نوشته بود:
شهر باید به من هیاتی عادت بکند!
برود هر که دلش خواست شکایت بکند!
مشاهده ی بیرق های عزا و تکایای سوگواری در جای جای کشورم ایران خود نشان از عشق و ارادت یکایک مردم به اهل بیت دارد.
ما همه خود را خادم اهل بیت می دانیم اما کاش یکبار بررسی کنیم که آیا عزاداری هایمان حسینی پسند است؟؟
آیا فلسفه قیام امام حسین را دریافتهایم؟!
پس چرا ما در عزاداری هایمان همواره ستم می کنیم؟!
ما با پخش شبانه روزی! نوحه با صدای بلند در حق همسایگان خود ستم می کنیم!
با نصب تکایا در خیابان های پرتردد و پخش چای صلواتی و ایجاد ترافیک! حق الناس را زیر پا می گذاریم و ستم می کنیم.
چای را می نوشیم و ظروف یکبارمصرف را در خیابان می اندازیم.
به خودمان، به طبیعت، به پاکبانان ظلم می کنیم ...
چادر مشکی نخ نمای خویشاوندمان را به تمسخر می گیریم و غافل از فقر خانه ی او، هزینه ها برای برافراشتن بیرق عزای حسین (ع) می کنیم! ما در حق دینمان هم ظلم می کنیم چون آنگونه که خواسته! زندگی نمی کنیم و زندگی نمیبخشیم ...
می گوییم همه برای حسین (ع) آمده ایم! همه هم نواییم! اما تا می رسد صدای دسته ی آن هیات، فریاد می زنیم که بلندکنید ولوم را!! و تندتر بروید اول باید هیات ما برسد، حتما باید مداح ما بخواند! حقیقتا مقصد و مقصود چیست؟؟
از بزرگواری امام حسین (ع) و بخشش حر خطاکار آنهم در کارزار جنگ! سخن می گوییم.
از سرافرازی حر سرافرازانه یاد می کنیم! اما کافی است که ما ازخطا وگناه هم نوعمان مطلع شویم.
یا سرش را می شکنیم!
یا سرافکنده اش می کنیم!
دوست داشتم دیگر هیچ نباشد که به قلم آید اما همه می دانیم ظلم و ستم هایمان انقدر زیاد است که اگر بخواهیم به آن ها بیندیشیم! نمی توانیم نبینیم و نگوییم !
به راستی باید به حال عزاداری هایمان عزا بگیریم!!! و بپذیریم که فاصله ی مان تا مسلمان حقیقی شدن بسیار است ...
باور کنیم که حسین (ع) #شعورمان را بیش از شورمان می خواهد و شاید بتوان این روایت را گواه گرفت که:
(یک ساعت تفکر، بهتر از هفتاد سال عبادت است ...)
بیشتر بیندیشیم ...
#دنیای_مهربانی
@sedayeslahat