#چرچیلترین_ایرانی
پس از شکست آلمان نازی و نابودی #هیتلر در جنگ جهانی دوم اتحاد موقت بلوک غرب با شوروی از بین رفت و #استالین درحال طرحریزی دوران جدیدی از تقابل بین غرب لیبرال و شرق کمونیست بود همان چیزی که بعدها «جنگ سرد» نام گرفت ، استالین که با نقشۀ چرچیل به سود متفقین وارد جنگ شده بود پس از پیروزی هیچکدام از سرزمینهای اشغالی را بدون تأسیس حکومتی کمونیستی ترک نکرد ، او در حقیقت کسانی چون روزولت و چرچیل را که قهرمانان کشور خود بودند فریب داد و با دست آنان ١٣ دولت کمونیستی جدید را در سه قارۀ جهان پدید آورد که شمار جمعیتشان برابر با یک سوم جمعیت کره زمین بود و در منطقه آذربایجان ایران هم بنای انجام همین کار را داشت ...
شاه جوان در چنین شرایطی مسئولیت تشکیل دولت جدید را به #احمد_قوام سپرد که در آن زمان بیش از ۷۰ سال داشت .. قوام پس از آن که مامور تشکیل کابینه شد به مجلس رفت و ضمن ارائه برنامه حکومتش اعلام کرد که اگر شوروی بخواهد آماده است برای مذاکره به مسکو سفر کند و فردای آن روز سفیر روسیه با دعوتنامه رسمی خدمت او رسید و اینگونه احمد قوام در ٣٠ بهمن ۱۳۲۴ شال و کلاه کرد و راهی مسکو شد تا با کسی دیدار کند که همه چیز با امضای او آغاز شده بود : استالین ...
قوام در ابتدا با ذهنیتی خوشبینانه از شوروی راهی این کشور شده بود اما رفتار استالین در اولین دیدارش با او باعث ناامیدیاش شد ، خودش این اتفاق را چنین شرح میدهد : بنا به دعوتی که از جانب استالین به عمل آمد به تنهایی به ملاقات وی در کاخ کرملین رفتم ولی ملاقات با او اثر نامطلوبی در اعتمادم نسبت به صداقت و صمیمیت روسها نسبت به ایران برجا گذاشت ، استالین در نخستین ملاقات آمرانه و تحکمآمیز سخن میگفت و با صراحت تمام اعطای امتیاز کامل نفت شمال را به مدت پنجاه سال خواستار شد و در جواب سوال من دربارهٔ تاریخ تخلیهٔ ایران از قوای سرخ هم آن را منوط به فرا رسیدن زمان مناسب کرد ... این نوع برخورد کاملا مخالف توقع و انتظار من بود خاصه اینکه با رئیس هیچ کشوری هرچقدر هم که مقتدر باشد جز با رعایت احترام متقابل حاضر به گفتوگو نبودم لیکن به همان صراحت لهجۀ خودش به او گفتم تقاضاها و قراردادهایی که برخلاف مصلحت و منافع کشور ایران باشد قبول نخواهد شد و در صورت فهم این مطلب توسط آنان برای ادامۀ مذاکرات در مسکو خواهم ماند .
در ملاقات دوم قوام با استالین ، او سیگاری از روی میز برداشته و پس از روشن کردن سیگار بدون اینکه به استالین سیگار تعارف کند مشغول دود کردن سیگار میشود ، استالین هم بلافاصله از جعبه سیگار خود سیگاری بر لب مینهد و ظاهراً بهدنبال فندک در جیبهای خود میگردد ، قوام فندک خود را روشن کرده سیگار استالین را آتش میزند ، میگویند پس از روشن شدن سیگار سران دولتین فضای مذاکرات هم تغییر کرد و و باب مذاکرۀ باز شد
او در ازای تخلیه آذربایجان به استالین وعده سرخرمن واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال را داد و آن را منوط به خروج نیروهای شوروی از ایران کرد زیرا بخوبی میدانست که زمینه برای اینکار در تهران مهیا نیست و انجام این مهم مستلزم تصویب مجلس است ، شوروی هم که نمیخواست بدون امتیاز آذربایجان را واگذار کند به شرط تشکیل مجلسی مطیع توسط قوام و تصویب طرح واگذاری امتیاز نفت پذیرفت که استقلال آذربایجان را به رسمیت نشناسد و نیروهای خود را تخلیه کند ...
برخلاف سیاستمداری مانند دکتر #مصدق که سخت به اصول خود پایبند بود و هرگز حاضر به مذاکره و تواقق با انگلستان نشد #قوام در امور سیاسی عمیقا مصلحتگرا و شبیهترین سیاستمدار ایرانی به چرچیل بود ، قوام یک سیاستمدار واقعیست با تمام خوبیها و بدیهایش ، او هم دوستباز و خونسرد و خوشگذران و جاهطلب بود هم در سیاست خردمند و باتدبیر رفتار میکرد و تصمیم میگرفت ، دچار عواطف و احساسات نمیشد و درست مثل چرچیل میدانست در کجاها باید کوتاه بیاید و در کجاها باید ایستادگی کند ... تقریباً هیچکس چه دولتهای خارجی و چه جریانهای سیاسی داخلی موضعی مشخص و باثبات در مورد او نداشتند چون او بر حسب #منافع_کشور دوست و دشمن خود را تعریف میکرد و این مهمترین خصلت برای سیاستمدار باهوش است . این روزها صحنۀ سیاست ایران بیش از همیشه نیاز به یک قوامالسلطنه دارد ...
@sedayeslahat
پس از شکست آلمان نازی و نابودی #هیتلر در جنگ جهانی دوم اتحاد موقت بلوک غرب با شوروی از بین رفت و #استالین درحال طرحریزی دوران جدیدی از تقابل بین غرب لیبرال و شرق کمونیست بود همان چیزی که بعدها «جنگ سرد» نام گرفت ، استالین که با نقشۀ چرچیل به سود متفقین وارد جنگ شده بود پس از پیروزی هیچکدام از سرزمینهای اشغالی را بدون تأسیس حکومتی کمونیستی ترک نکرد ، او در حقیقت کسانی چون روزولت و چرچیل را که قهرمانان کشور خود بودند فریب داد و با دست آنان ١٣ دولت کمونیستی جدید را در سه قارۀ جهان پدید آورد که شمار جمعیتشان برابر با یک سوم جمعیت کره زمین بود و در منطقه آذربایجان ایران هم بنای انجام همین کار را داشت ...
شاه جوان در چنین شرایطی مسئولیت تشکیل دولت جدید را به #احمد_قوام سپرد که در آن زمان بیش از ۷۰ سال داشت .. قوام پس از آن که مامور تشکیل کابینه شد به مجلس رفت و ضمن ارائه برنامه حکومتش اعلام کرد که اگر شوروی بخواهد آماده است برای مذاکره به مسکو سفر کند و فردای آن روز سفیر روسیه با دعوتنامه رسمی خدمت او رسید و اینگونه احمد قوام در ٣٠ بهمن ۱۳۲۴ شال و کلاه کرد و راهی مسکو شد تا با کسی دیدار کند که همه چیز با امضای او آغاز شده بود : استالین ...
قوام در ابتدا با ذهنیتی خوشبینانه از شوروی راهی این کشور شده بود اما رفتار استالین در اولین دیدارش با او باعث ناامیدیاش شد ، خودش این اتفاق را چنین شرح میدهد : بنا به دعوتی که از جانب استالین به عمل آمد به تنهایی به ملاقات وی در کاخ کرملین رفتم ولی ملاقات با او اثر نامطلوبی در اعتمادم نسبت به صداقت و صمیمیت روسها نسبت به ایران برجا گذاشت ، استالین در نخستین ملاقات آمرانه و تحکمآمیز سخن میگفت و با صراحت تمام اعطای امتیاز کامل نفت شمال را به مدت پنجاه سال خواستار شد و در جواب سوال من دربارهٔ تاریخ تخلیهٔ ایران از قوای سرخ هم آن را منوط به فرا رسیدن زمان مناسب کرد ... این نوع برخورد کاملا مخالف توقع و انتظار من بود خاصه اینکه با رئیس هیچ کشوری هرچقدر هم که مقتدر باشد جز با رعایت احترام متقابل حاضر به گفتوگو نبودم لیکن به همان صراحت لهجۀ خودش به او گفتم تقاضاها و قراردادهایی که برخلاف مصلحت و منافع کشور ایران باشد قبول نخواهد شد و در صورت فهم این مطلب توسط آنان برای ادامۀ مذاکرات در مسکو خواهم ماند .
در ملاقات دوم قوام با استالین ، او سیگاری از روی میز برداشته و پس از روشن کردن سیگار بدون اینکه به استالین سیگار تعارف کند مشغول دود کردن سیگار میشود ، استالین هم بلافاصله از جعبه سیگار خود سیگاری بر لب مینهد و ظاهراً بهدنبال فندک در جیبهای خود میگردد ، قوام فندک خود را روشن کرده سیگار استالین را آتش میزند ، میگویند پس از روشن شدن سیگار سران دولتین فضای مذاکرات هم تغییر کرد و و باب مذاکرۀ باز شد
او در ازای تخلیه آذربایجان به استالین وعده سرخرمن واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال را داد و آن را منوط به خروج نیروهای شوروی از ایران کرد زیرا بخوبی میدانست که زمینه برای اینکار در تهران مهیا نیست و انجام این مهم مستلزم تصویب مجلس است ، شوروی هم که نمیخواست بدون امتیاز آذربایجان را واگذار کند به شرط تشکیل مجلسی مطیع توسط قوام و تصویب طرح واگذاری امتیاز نفت پذیرفت که استقلال آذربایجان را به رسمیت نشناسد و نیروهای خود را تخلیه کند ...
برخلاف سیاستمداری مانند دکتر #مصدق که سخت به اصول خود پایبند بود و هرگز حاضر به مذاکره و تواقق با انگلستان نشد #قوام در امور سیاسی عمیقا مصلحتگرا و شبیهترین سیاستمدار ایرانی به چرچیل بود ، قوام یک سیاستمدار واقعیست با تمام خوبیها و بدیهایش ، او هم دوستباز و خونسرد و خوشگذران و جاهطلب بود هم در سیاست خردمند و باتدبیر رفتار میکرد و تصمیم میگرفت ، دچار عواطف و احساسات نمیشد و درست مثل چرچیل میدانست در کجاها باید کوتاه بیاید و در کجاها باید ایستادگی کند ... تقریباً هیچکس چه دولتهای خارجی و چه جریانهای سیاسی داخلی موضعی مشخص و باثبات در مورد او نداشتند چون او بر حسب #منافع_کشور دوست و دشمن خود را تعریف میکرد و این مهمترین خصلت برای سیاستمدار باهوش است . این روزها صحنۀ سیاست ایران بیش از همیشه نیاز به یک قوامالسلطنه دارد ...
@sedayeslahat
.
🔖 تقویم #سياسی_اجتماعی صد سال اخير ایران رو تقریبا ميشه اینطوری روایت كرد :
📙 صد سال قبل ، به مدت سه سال بيماریهای مسری و قحطی کشور رو فرا گرفت و ۴٠% از مردم تلف شدن بهنحوی که جمعیت از ١٩ ميليون به ١١ميليون رسید ، این فاجعه در اواخر دورۀ ننگین قاجار رخ داد
📙 سال ١٣٠٠ تا ١٣٠٥ جنگهای داخلی کل کشور رو فراگرفت و #رضاخان در نقش یک ناجی و برای حفظ تمامیت مرزهای ایران ، محمدتقی پسيان رو در خراسان ، سید محمد خيابانی رو در تبريز ، میرزا كوچک خان رو در گيلان ، شيخ خزعل رو در خوزستان و شیخ حسن چاكوتاهی رو در بوشهر سرکوب کرد ...
📙 سال ١٣٠٥ تا ده سال بعد رضاشاه سيستمی نسبتا جدید رو در تمام سطوح کشور جایگزین سیستم سنتی سابق کرد تا از ایران کشوری مدرن و پیشرفته بسازه اما از ١٣١٥ تا ١٣٢٠ خفقان عجیب و غریبی بر مملکت حاکم شـد . از اقتدار دورۀ اول سلطنت رضاشاه که ضامن امنیت و پیشرفت بود در نیمه دوم چیزی جز #جنون سوءظن باقی نماند اونقدر که حتی نزدیکترین اطرافیانش هم در امان نبودند ، در نتیجه همۀ آدم حسابیها یا مثل فروغی رفتن زندان يا مثل تیمورتاش كشته شدن يا مثل حسین دادگر از كشور فرار كردن و این وضعیت تا ١٣٢٠ ادامه داشت
📙 از ١٣٢٠ تبعید رضاشاه تا ١٣٢٤ که جنگ جهانی به پایان رسید مملکت بیصاحب بود ، #محمدرضا سنی نداشت و از ادارۀ مملکت سر در نمیآورد و در ۴ سال هشت نخست وزير سر کار اومدن تقریبا هر شش ماه يک نخست وزير ... آذربايجان و كردستان يک سال در اشغال روسيه بودن و بعد اعلام استقلال کردن ، تهران هم که خرتوخر بود
📙 از ١٣٢۴ تا ١٣٣٢ اول #قوام نخستوزیر شد و آذربایجان رو از استالین پس گرفت ، مردم سرگرم ملی شدن صنعت نفت بودن ، شاه طبق معمول فرار کرد ، بعد کودتا شد و تنها ثمرۀ تلاشهای دکتر مصدق ، ملی شدن صنعت نفت به اسم بود چون در عمل همچنان توسط انگلستان غارت میشد ، اعلاحضرت با ساقدوشی #شعبان_بیمخ به کشور برگشت
📙 از سال ١٣٣٢ تا ١٣۴٢ شاه كم كم عاقل شد ، ساواک رو به وجود آورد ، آب و برق كم كم به همۀ شهرها رسيد ، فشار بسیار شديدی عليه كمونيست وجود داشت ، وضع اقتصادی بهتر شده بود و خود شاه مسلط بر اوضاع بود
📙 از سال ۴٢ تا ۵٣ دوران طلایی ایران بود ، هویدا تقريبا سيزده سال نخست وزير بود و اقتصاد رو بهترین شکل اداره کرد ، فرهنگ و آموزش دست شهبانو بود ، ارتش و سياست هم دست شاه ، رشد اقتصادی کشور ثابت و پايدار ، تورم صفر و بخش خصوصی هم جان گرفت
📙 از سال ١٣۵٣ قيمت نفت دو برابر شد و شاه همۀ پول نفت رو پمپاژ كرد توی اقتصاد ، حقوقها به طرز چشمگیری افزايش پیدا کرد ، آزادیهای اجتماعی بیشتر شد ، رفاه مردم هر روز بهتر ميشد ، همچنان استبداد سياسی وجود داشت و مخالفان جز با اسلحه راهی برای مبارزه و بیان دیدگاههاشون نداشتن
📙 از ١٣۵۶ بحران انقلاب شروع شد ، مردم به اندازۀ کافی #پسانداز برای گذراندن زندگی داشتن و ميتونستن انقلاب كنن ، شاه فهمید که سرطان داره و شاید بمیره افسرده شد ، ملت يهو ریختن تو خیابون واسه استقلال و آزادی ... انقلاب پیروز شد
📙 از ٥٧ تا ٦٧ جامعه وحشی شده بود ، جنگ با عراق از یه طرف و جنگهای داخلی قدرت از طرف دیگه مملکت رو وارد بحران بینالمللی کرد اما همچنان وضع اقتصادی مردم نسبت به زندگی در یک كشور جنگزده خوب بود و کسی گرسنه نمیخوابید
📙 از ۶٨ تا ٧۶ فضای فرهنگی و اجتماعی یه کم بهتر شد ، اولین نشانهها از تورم و فاصلههای طبقاتی توسط مرحوم رفسنجانی رونمایی شد اما اگر منصفانه قضاوت کنیم سازندگیهای زیادی هم در کنار دزدیها در این دوره انجام گرفت
📙 از ٧٦ تا ٨۴ خاتمی اومد ، تورم جز دوسال پایانی اونم خیلی کم نداشتیم ، رشد اقتصادی کشور همواره مثبت بود ، فضای فرهنگی ، سياسی و اجتماعی بازتر شد اما اون زمان #پدرهای نسل دلواپس امروز گاهی با چماق و گاهی با قتلهای زنجیرهای اعلام موجودیت میکردن ، در صحنۀ جهانی هم هیچ مشکلی نداشتیم
📙 از ١٣٨۴ #احمدینژاد اومد و بعد از اونم دیگه همهتون میدونید ... از جیبهایی که هر روز خالیتر میشه و زندگی که هر لحظه سختتر بگیرید تا جماعتی که در حال مبارزه با آمریکا و محو کردن اسراییل هستن ... این داستان ادامه دارد
دلتون ميخواست چه سالی دنيا ميومدين ؟
@sedayeslahat
🔖 تقویم #سياسی_اجتماعی صد سال اخير ایران رو تقریبا ميشه اینطوری روایت كرد :
📙 صد سال قبل ، به مدت سه سال بيماریهای مسری و قحطی کشور رو فرا گرفت و ۴٠% از مردم تلف شدن بهنحوی که جمعیت از ١٩ ميليون به ١١ميليون رسید ، این فاجعه در اواخر دورۀ ننگین قاجار رخ داد
📙 سال ١٣٠٠ تا ١٣٠٥ جنگهای داخلی کل کشور رو فراگرفت و #رضاخان در نقش یک ناجی و برای حفظ تمامیت مرزهای ایران ، محمدتقی پسيان رو در خراسان ، سید محمد خيابانی رو در تبريز ، میرزا كوچک خان رو در گيلان ، شيخ خزعل رو در خوزستان و شیخ حسن چاكوتاهی رو در بوشهر سرکوب کرد ...
📙 سال ١٣٠٥ تا ده سال بعد رضاشاه سيستمی نسبتا جدید رو در تمام سطوح کشور جایگزین سیستم سنتی سابق کرد تا از ایران کشوری مدرن و پیشرفته بسازه اما از ١٣١٥ تا ١٣٢٠ خفقان عجیب و غریبی بر مملکت حاکم شـد . از اقتدار دورۀ اول سلطنت رضاشاه که ضامن امنیت و پیشرفت بود در نیمه دوم چیزی جز #جنون سوءظن باقی نماند اونقدر که حتی نزدیکترین اطرافیانش هم در امان نبودند ، در نتیجه همۀ آدم حسابیها یا مثل فروغی رفتن زندان يا مثل تیمورتاش كشته شدن يا مثل حسین دادگر از كشور فرار كردن و این وضعیت تا ١٣٢٠ ادامه داشت
📙 از ١٣٢٠ تبعید رضاشاه تا ١٣٢٤ که جنگ جهانی به پایان رسید مملکت بیصاحب بود ، #محمدرضا سنی نداشت و از ادارۀ مملکت سر در نمیآورد و در ۴ سال هشت نخست وزير سر کار اومدن تقریبا هر شش ماه يک نخست وزير ... آذربايجان و كردستان يک سال در اشغال روسيه بودن و بعد اعلام استقلال کردن ، تهران هم که خرتوخر بود
📙 از ١٣٢۴ تا ١٣٣٢ اول #قوام نخستوزیر شد و آذربایجان رو از استالین پس گرفت ، مردم سرگرم ملی شدن صنعت نفت بودن ، شاه طبق معمول فرار کرد ، بعد کودتا شد و تنها ثمرۀ تلاشهای دکتر مصدق ، ملی شدن صنعت نفت به اسم بود چون در عمل همچنان توسط انگلستان غارت میشد ، اعلاحضرت با ساقدوشی #شعبان_بیمخ به کشور برگشت
📙 از سال ١٣٣٢ تا ١٣۴٢ شاه كم كم عاقل شد ، ساواک رو به وجود آورد ، آب و برق كم كم به همۀ شهرها رسيد ، فشار بسیار شديدی عليه كمونيست وجود داشت ، وضع اقتصادی بهتر شده بود و خود شاه مسلط بر اوضاع بود
📙 از سال ۴٢ تا ۵٣ دوران طلایی ایران بود ، هویدا تقريبا سيزده سال نخست وزير بود و اقتصاد رو بهترین شکل اداره کرد ، فرهنگ و آموزش دست شهبانو بود ، ارتش و سياست هم دست شاه ، رشد اقتصادی کشور ثابت و پايدار ، تورم صفر و بخش خصوصی هم جان گرفت
📙 از سال ١٣۵٣ قيمت نفت دو برابر شد و شاه همۀ پول نفت رو پمپاژ كرد توی اقتصاد ، حقوقها به طرز چشمگیری افزايش پیدا کرد ، آزادیهای اجتماعی بیشتر شد ، رفاه مردم هر روز بهتر ميشد ، همچنان استبداد سياسی وجود داشت و مخالفان جز با اسلحه راهی برای مبارزه و بیان دیدگاههاشون نداشتن
📙 از ١٣۵۶ بحران انقلاب شروع شد ، مردم به اندازۀ کافی #پسانداز برای گذراندن زندگی داشتن و ميتونستن انقلاب كنن ، شاه فهمید که سرطان داره و شاید بمیره افسرده شد ، ملت يهو ریختن تو خیابون واسه استقلال و آزادی ... انقلاب پیروز شد
📙 از ٥٧ تا ٦٧ جامعه وحشی شده بود ، جنگ با عراق از یه طرف و جنگهای داخلی قدرت از طرف دیگه مملکت رو وارد بحران بینالمللی کرد اما همچنان وضع اقتصادی مردم نسبت به زندگی در یک كشور جنگزده خوب بود و کسی گرسنه نمیخوابید
📙 از ۶٨ تا ٧۶ فضای فرهنگی و اجتماعی یه کم بهتر شد ، اولین نشانهها از تورم و فاصلههای طبقاتی توسط مرحوم رفسنجانی رونمایی شد اما اگر منصفانه قضاوت کنیم سازندگیهای زیادی هم در کنار دزدیها در این دوره انجام گرفت
📙 از ٧٦ تا ٨۴ خاتمی اومد ، تورم جز دوسال پایانی اونم خیلی کم نداشتیم ، رشد اقتصادی کشور همواره مثبت بود ، فضای فرهنگی ، سياسی و اجتماعی بازتر شد اما اون زمان #پدرهای نسل دلواپس امروز گاهی با چماق و گاهی با قتلهای زنجیرهای اعلام موجودیت میکردن ، در صحنۀ جهانی هم هیچ مشکلی نداشتیم
📙 از ١٣٨۴ #احمدینژاد اومد و بعد از اونم دیگه همهتون میدونید ... از جیبهایی که هر روز خالیتر میشه و زندگی که هر لحظه سختتر بگیرید تا جماعتی که در حال مبارزه با آمریکا و محو کردن اسراییل هستن ... این داستان ادامه دارد
دلتون ميخواست چه سالی دنيا ميومدين ؟
@sedayeslahat