شهیدِ راهِ آزادی
آفرین بر رادمردی کآفتِ بیداد بود
پادشاهان را زِ قیدِ بندگی آزاد بود
دادِ مردی داد، در پیکار با اربابِ جور
زآنکه بر دوشش لوایِ اعتلای داد بود
گرچه یکسر بود با غم گرمِ آویز و ستیز
چون همیجنگید با خودکامگان، دلشاد بود
بود چون عشق و هنر زیرینبنای فکرِ او
لاجرم دارای عزمی آهنین بنیاد بود
برتریهای دروغین را که از زر پاگرفت
پای بر سر کوفت، زیرا راستپویی راد بود
در غمِ بیخانمانان، خانمانپرداز گشت
ورنه جانش در امان و خانهاش آباد بود
بوسه بر دستِ شهِ خودسر نزد، لیک از خلوص
در شهادت بوسهزن بر خنجرِ پولاد بود
آبرویِ خصمِ آتشخوی را بر خاک ریخت
آنکه عزم اش همچو کوهی در مسیرِ باد بود
تا دمِ آخر نشد تسلیم استبدادِ شاه
آنکه تا هنگامِ مرگاش حمله بر بیداد بود
در جوانی جابرانش لب بههم بردوختند
گرچه در دلها، چو نیشِ سوزناش فریاد بود
لیک هرگز لب زِ حقگویی بهیادِ حق نبست
پاسِ حقِّ بینوایانش همی در یاد بود
عشقِ شیرینِ وطن با خسرو اش سرشاخ کرد
کز رهِ ایثارِ جان، همسنگ با فرهاد بود
بود در زندانِ شه بس ماه و سال اندر شکنج
آذرش بر جان زِ تیر و بهمن و خرداد بود
فرخی بود آن ادیب و شاعرِ مردمگرای
کاینچنین در مکتبِ آزادگی استاد بود
شاعری صاحب هدف بود و به یزدان راهجوی
افتخارِ شهر یزد از طبعِ یزدانداد بود
ای دریغا زین شهیدِ راهِ آزادی که گشت
غرقه در دریای خون، هرچند طوفانزاد* بود
گلشن آزادگی را فرخی بیشک ادیب
زیوری دلجوی، چون سرو و گل و شمشاد بود
#ادیب_برومند
——————————
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
آفرین بر رادمردی کآفتِ بیداد بود
پادشاهان را زِ قیدِ بندگی آزاد بود
دادِ مردی داد، در پیکار با اربابِ جور
زآنکه بر دوشش لوایِ اعتلای داد بود
گرچه یکسر بود با غم گرمِ آویز و ستیز
چون همیجنگید با خودکامگان، دلشاد بود
بود چون عشق و هنر زیرینبنای فکرِ او
لاجرم دارای عزمی آهنین بنیاد بود
برتریهای دروغین را که از زر پاگرفت
پای بر سر کوفت، زیرا راستپویی راد بود
در غمِ بیخانمانان، خانمانپرداز گشت
ورنه جانش در امان و خانهاش آباد بود
بوسه بر دستِ شهِ خودسر نزد، لیک از خلوص
در شهادت بوسهزن بر خنجرِ پولاد بود
آبرویِ خصمِ آتشخوی را بر خاک ریخت
آنکه عزم اش همچو کوهی در مسیرِ باد بود
تا دمِ آخر نشد تسلیم استبدادِ شاه
آنکه تا هنگامِ مرگاش حمله بر بیداد بود
در جوانی جابرانش لب بههم بردوختند
گرچه در دلها، چو نیشِ سوزناش فریاد بود
لیک هرگز لب زِ حقگویی بهیادِ حق نبست
پاسِ حقِّ بینوایانش همی در یاد بود
عشقِ شیرینِ وطن با خسرو اش سرشاخ کرد
کز رهِ ایثارِ جان، همسنگ با فرهاد بود
بود در زندانِ شه بس ماه و سال اندر شکنج
آذرش بر جان زِ تیر و بهمن و خرداد بود
فرخی بود آن ادیب و شاعرِ مردمگرای
کاینچنین در مکتبِ آزادگی استاد بود
شاعری صاحب هدف بود و به یزدان راهجوی
افتخارِ شهر یزد از طبعِ یزدانداد بود
ای دریغا زین شهیدِ راهِ آزادی که گشت
غرقه در دریای خون، هرچند طوفانزاد* بود
گلشن آزادگی را فرخی بیشک ادیب
زیوری دلجوی، چون سرو و گل و شمشاد بود
#ادیب_برومند
——————————
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Instagram
ادیب برومند | Adib Boroumand
«شهید راه آزادى» آفرین بر رادمردى کآفتِ بیداد بود پادشاهان را زِ قیدِ بندگى آزاد بود دادِ مردى داد، در پیکار با اربابِ جور زآنکه بر دوشش لواى اعتلاى داد بود گرچه یکسر بود با غم، گرمِ آویز و ستیز چون همىجنگید با خودکامگان دلشاد بود بود چون عشق و هنر، زیرین…
✳ «درود به کورش»
به گیتی بسی شهریار آمدند
که با یک جهان اقتدار آمدند
از آغازِ تاریخ تا این زمان
بسی گونهگون شهریار آمدند
گروهی ستایشگرِ خویشتن
ز خودکامگی نابکار آمدند!
گروهی ستمگستر و سنگدل
به خونخوارگی در شمار آمدند
هزاران تن از بندگانِ خدای
به آسیبِ آنان دچار آمدند
چو درّنده حیوان به خونبارْ جنگ
پیِ صیدِ ننگین شکار آمدند
گروهی به هنجارِ غارتگری
سبکتاز و چابکسوار آمدند
شماری به نستوده کردارِ زشت
ز دربارِ شاهی بهبار آمدند
گروهی به کشورمداری مدیر
ولی از شرف برکنار آمدند
شماری دگر حامیِ مرز و بوم
ولی بهرِ کشتار، هار آمدند
کهرا دانی از جمله شاهانِ پیش
که چون کورشِ نامدار آمدند
گرانپایه کورش گرانمایه شاه
جهانیش مدحتگزار آمدند
حقوقِ بشر را چو شد پایبند
به شکرش هزاران هزار آمدند
به اقوامِ مغلوب ورزید مهر
وِرا زین سبب خواستار آمدند
ببخشود بر هرکه پیروز گشت
وَ زین رو وِرا دستیار آمدند
به همراهیاش گاهِ جنگ و نبرد
سراسر همه جانسپار آمدند
نپیمود جز راهِ همبستگی
بر آنان که از هر دیار آمدند
به هر تیرهای مهربانی فزود
گر از روم و گر از تتار آمدند
به هرکیش ودین چشمِ حرمت گشود
سویش جمله با زینهار آمدند
چنین بود آن مردِ پاکیزه کیش
که خلقش همه دوستار آمدند
سزد گر به کورش درود آوریم
که خلقی از او کامکار آمدند
بود روزِ کورش بسی دلفروز
کز او جمله امّیدوار آمدند
در این روزِ ملّیِ ایران، «ادیب»
جوانان همه شادخوار آمدند
استاد #ادیب_برومند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
به گیتی بسی شهریار آمدند
که با یک جهان اقتدار آمدند
از آغازِ تاریخ تا این زمان
بسی گونهگون شهریار آمدند
گروهی ستایشگرِ خویشتن
ز خودکامگی نابکار آمدند!
گروهی ستمگستر و سنگدل
به خونخوارگی در شمار آمدند
هزاران تن از بندگانِ خدای
به آسیبِ آنان دچار آمدند
چو درّنده حیوان به خونبارْ جنگ
پیِ صیدِ ننگین شکار آمدند
گروهی به هنجارِ غارتگری
سبکتاز و چابکسوار آمدند
شماری به نستوده کردارِ زشت
ز دربارِ شاهی بهبار آمدند
گروهی به کشورمداری مدیر
ولی از شرف برکنار آمدند
شماری دگر حامیِ مرز و بوم
ولی بهرِ کشتار، هار آمدند
کهرا دانی از جمله شاهانِ پیش
که چون کورشِ نامدار آمدند
گرانپایه کورش گرانمایه شاه
جهانیش مدحتگزار آمدند
حقوقِ بشر را چو شد پایبند
به شکرش هزاران هزار آمدند
به اقوامِ مغلوب ورزید مهر
وِرا زین سبب خواستار آمدند
ببخشود بر هرکه پیروز گشت
وَ زین رو وِرا دستیار آمدند
به همراهیاش گاهِ جنگ و نبرد
سراسر همه جانسپار آمدند
نپیمود جز راهِ همبستگی
بر آنان که از هر دیار آمدند
به هر تیرهای مهربانی فزود
گر از روم و گر از تتار آمدند
به هرکیش ودین چشمِ حرمت گشود
سویش جمله با زینهار آمدند
چنین بود آن مردِ پاکیزه کیش
که خلقش همه دوستار آمدند
سزد گر به کورش درود آوریم
که خلقی از او کامکار آمدند
بود روزِ کورش بسی دلفروز
کز او جمله امّیدوار آمدند
در این روزِ ملّیِ ایران، «ادیب»
جوانان همه شادخوار آمدند
استاد #ادیب_برومند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
اشعار اديب برومند - شعر ، غزل و قصيده
کوروش | اشعار اديب برومند - شعر ، غزل و قصيده
به مناسبت روز هفتم آبان «روز صدور منشور كورش» كه به پيشنهاد جبهه ملى روز ملى ايران قلمداد گشت اين قصيده سروده و در سايتهاى اينترنتى خارج كشور پخش گرديد. «كوروش