"صدای ملّت"
8.6K subscribers
147K photos
72.4K videos
162 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
اثری فوق العاده از ترکیب نقاشی، خط و شعر حافظ برای خلق چهره ی
#استاد_شجریان

🖤🖤🖤
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی
مرا دریاب،ای خورشیددر چشم تو زندانی!


خوش آن روزی كه بینم باغ خشك آرزویم را
به جادوی بهار خنده هایت می شكوفانی


بهار از رشك گل های شكرخند تو خواهد مرد
كه تنهابر لب نوش تو می زیبد، گل افشانی


شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من
اگر پیمانه‌یی از آن به چشمانم بنوشانی


یقین دارم كه در وصف شكرخندت فرو ماند
سخن ها بر لب«سعدی»قلم ها در كف «مانی»


نظر بازی نزیبد از تو با هر كس كه می بینی
امید من !چـرا قدر نگاهت را نمی دانی؟


#استاد_حسین_منزوی

⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست

در من طلوع آبی آن چشـم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاست

گل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست

بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداست

ما هر دُوان خاموش خاموشیم امّا
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست



دیروزمان را با غروری پوچ کُشتیم
امروز هم زان سان ،ولی آینده ماراست

دور از نوازشهای دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست

بگذار دستت راز دستم را بداند
بی هیچ پروایی که دست عشـق با ماست


#استاد_حسین_منزوى

⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

اي گيسوان رهاى تو از آبشاران رهاتر

چشمانت از چشمه سارانِ صافِ سحر با صفاتر


با تو براى چه از غربت دست هايم بگويم ؟

اى دوست ! اى از غم غربت من به من آشناتر


من با تو از هيچ ،‌ از هيچ توفان هراسى ندارم

اى ناخداى وجود من ! اى از خدايان خداتر!


اي مرمر سينه ى تو در آن طرفه پيراهن سبز

از خرمن ياس ،‌ در بستر سبزه ها دلرباتر


اى خنده هاى زلال تو در گوش ذرّات جانم

از ريزش مى به جام آسمانى تر و خوش صداتر


بگذار راز دلم را بداني : تو را دوست دارم

اى با من از رازهايم صميمى تر و بى رياتر


آرى تو را دوست دارم ،‌وگر اين سخن باورت نيست
اينك نگاه ستايشگرم از زبانم رساتر .


#استاد_حسین_منزوی

⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

باز سوّم آذر، سرو من، تو را کشتند
ایستادی و بازت آن نشسته ها، کشتند

صد کلاغ و یک شاهین، یک پلنگ و صد روباه
این چنین تو را،ای صبح! صد شب سیا کشتند

مثل کشتنی در آب ای نهنگ دریادل! کوسه ها تو را آن شب بی سر و صدا کشتند



نه همین تو را یک بار در میان آن جنگل
عشق را هزاران بار ، در هزار جا کشتند

برگ ها زبان گشتند بر درخت و موییدند:
آہ! روح جنگل را، پیش چشم ما کشتند

زنده است و زاینده،نسل عشقتان، هرچند،
عاشقان بسیاری از صف شما کشتند



زنده بود و از دنیا، قدر یک قفس جا داشت
آسمان از او پُر شد، چون پرنده را کشتند

#استاد_حسین_منزوى

⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هنرنمایی استاد عثمان و #استاد_شجریان در مراسمی به نام جامعه ی یاوری

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

🔹🔸🔹
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

باز سوّم آذر، سرو من، تو را کشتند
ایستادی و بازت آن نشسته ها، کشتند

صد کلاغ و یک شاهین، یک پلنگ و صد روباه
این چنین تو را،ای صبح! صد شب سیا کشتند

مثل کشتنی در آب ای نهنگ دریادل! کوسه ها تو را آن شب بی سر و صدا کشتند



نه همین تو را یک بار در میان آن جنگل
عشق را هزاران بار ، در هزار جا کشتند

برگ ها زبان گشتند بر درخت و موییدند:
آہ! روح جنگل را، پیش چشم ما کشتند

زنده است و زاینده،نسل عشقتان، هرچند،
عاشقان بسیاری از صف شما کشتند



زنده بود و از دنیا، قدر یک قفس جا داشت
آسمان از او پُر شد، چون پرنده را کشتند

#استاد_حسین_منزوى

⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat


زان باده پُر کن ساغرم کز وی سحر سر می‌زند
خورشید در خم خانه‌اش هر صبح ساغر می‌زند


از چند و چونم وارهان با جرعه‌ای آتش‌ فشان
ز آبی که آتش بی امان در خشک و در تر می‌زند


بختم به سودای تنت ره می‌زند سوی منت
تا آورد در گردنت دستی که به سر می‌زند


تصویر آن شیرین دهن خود بر نمی‌تابد سخن
هست این قدر کز عشق من طرحی به دفتر می‌زند


من شاعرم خوش می‌زنم از عشق و از مستی رقم
اما به چشمانت قسم چشم تو خوش تر می‌زند


من می‌شناسم پنجه را این تک‌نواز آشنا
عشق است هر چند این نوا با ساز دیگر می‌زند


ای عشق ازآن مشرق درآ روشن کن این ظلمت‌ سرا
که‌این شب جدا از تو مرا بر دیده خنجر می‌زند


یک جرعه زین می نوش کن وز های و هو خاموش کن
عشق است اینک گوش کن انگشت بر در می‌زند


#استاد_حسین_منزوى



#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

کاش سیلی شـود اشک تـو، که ما را ببرد
که مرا با تو در آمیزد و زین جا ببرد


ترسم این سیل فنا ، جا بگذارد ما را
یا جدایت بکند از من و تنها ببرد


گر مرا نیز برد با تو ، تفاوت نکند
که به مرداب کشد یا سوی دریا ببرد


گرچه تقدیر ، به توفان جنون می ماند
ــ دور خیزیده که بنیاد من از جا ببرد ــ


لیک مجنون چه غم از باد بیابانش اگر
مشت خاکستری از وی سوی لیلا ببرد ؟



عشق خورشید،چه عشقی است؟ که با
جاذبه ای
ذرّه ای بی سر و پا را ، به ثریا ببرد


زهی‌آن‌دل که‌به غارت‌رودازعشق‌که‌عشق
با چراغ آیــد و گنجینه به یغما ببـرد


#استاد_حسین_منزوی
خوانش #جناب_مصطفی_خلاق

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

روزها شب شدو شب‌ها همه بی‌ دوست
سر آمد
چه خبر بود‌که از هر که‌به جز او خبر آمد؟


عمر خوشبختی کوتاه‌من، آن نیم نفس بود
که پریوار من -آن لحظه‌ی قدرم-به‌ برآمد

رقمم از چه قلم بود که در دفتر عمرم
هر ورق از ورق پیش غم انگیزتر آمد


تازه از بدرقه‌ی درد به خویش آمده بودم
که به مهمانی‌ام از سوی تو دردی‌دگر آمد


گله از دوست ندارد پر خونین من، آری
سنگ،سنگی‌ست که از بخت سیاهم به پر آمد

#استاد_حسین_منزوی

⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚜️⚜️⚜️⚜️

مویت کجا و نافه ی مشک ختن کجا؟
رویت کجا و جلوه ی گل در چمن کجا؟


ای بوسه ی تو صد شکرستان و بیش از آن
شکر کجا و آن لب شکرشکن کجا؟


هرگز تو را به آینه نسبت نمیدهم
پرواز جان کجا و تقلای تن کجا؟


از تیشه رمز عشق بجو، تاج را بهل
خسرو در این مقوله کجا، کوهکن کجا؟


من مستی‌ام بدان لب نوشین حوالت است
ساغر کجا و بوسه ای از آن دهن کجا؟


با قامتت که شعر بدیع مصّوری ست
شعرم کجا و عرصه ی برتافتن کجا؟


امشب که در هوای تو پر میزند دلم
ای مهربان من! تو کجایی و من کجا؟


گفتیم شمه ای و هزاران نگفته ماند
وصف تو را ز عهده برآید سخن کجا؟


#استاد_حسین_منزوی
⚜️⚜️⚜️⚜️
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat


چون تو موجی بی قرار ،ای عشق !در عالم
نبود
هفت دریاپیش توفان تو ،جز شبنم نبود*


از قلم فرسایی تقدیر بر لوح وجود
نامت آن روزی رقم می خورد،کاین عالم
نبود

در ازل وقتی که می بستند ،طرح آدمی
جوهری جز تـو سرشته، با گِل آدم نبود


ای تو آن بار نخستین امانت ! کآسمان
جز به زیر جرم سنگین تو، پشتش خم
نبود**

پیش از آن که سر بر آرد، آفتاب از عدم
چیره بر هستی سراسر ، جز شبی مظلم
نبود

کس،نصیب جنّت و دوزخ نمی داند،ولی
گر به دوزخ هم تو می‌بودی ،ز جنّت کم
نبود

آن گل سرخی که من بازت گرفتم از نسیم
یعنی این که بی تو غیر از باد در دستم نبود


بی‌تو نقشی بود هستی،تیره وخاکستری
وین طلایی‌ها و آبی ها ،در او،مدغم نبود


گر نبودی در میان ِ این کویری ها ، دلم
واحه ای ــ گیرم کف دستی ــ چنین خرّم
نبود

بیش از این هم دانمت گفتن که پیش از
بودنت
گربه دل‌ها غم نبود ای عشق! شادی هم
نبود

#استاد_حسین_منزوی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* گریه حافظ چه سنجد ، پیش استغنای عشق
کاندرین دریا نماید ، هفت دریا ، شبنمی
( خواجه )
** آسمان بار امانت نتوانست کشید 
قرعه ی فال به نام من دیوانه زندند
( خواجه)


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat