📢 دروغ فضاحت بار احمدینژاد در مورد میرحسین موسوی / دروغ ممنوع
✍ داوود حشمتی /#یادداشت
محمود احمدینژاد که تا پیش از این سعی میکرد خودش را از وقایع 88 کنار بکشد بار دیگر به تنظیمات کارخانه خود بازگشته و در مصاحبه اخیر هم خس و خاشاک را بیان میکند و هم ادعایی را مطرح میکنند که دقیقا 180 درجه برعکس واقعیت است.
◀️ در فاصله سالهای بعد از ریاست جمهوری اش و خصوصا در سال 96 که سعی میکرد بار دیگر خود (یا بدیلش بقایی) را کاندیدای ریاست جمهوری کند، حرفهایش در مورد وقایع 88 یک ترجیع بند کلی داشت. هر کجا که از او سئوال میشد چرا فلان کار، جنایت و سرکوب انجام شده میگفت: «مگر آنجا دست دولت بود؟» او نه مسئولیت وزارت اطلاعاتش را میپذیرفت و نه مسئولیت برخوردهای با مردم در کف خیابان را. حتی مسئولیت نیروی انتظامی که زیرمجموعه وزارت کشور محبوبش صادق محصولی فعالیت کرده و خروجی آن کهریزک بود، را هم نپذیرفته، میگفت: «مگر نیروی انتظامی دست دولت بود؟» حالا او بازگشته و ردای گذشته را دوباره پوشیده است. اساسا هم مصاحبه را با وقایع 88 آغاز میکند. در مورد اینکه چرا او بار دیگر وارد چنین فازی شده دو تحلیل روشن وجود دارد که بعدها باید به تفصیل در مورد آن نوشت. اما اجمالا به این دو نکته میشود اشاره کرد.
1⃣ درگذشت استاد شجریان به عنوان نماد هنری تقابل با دستگاه دروغ احمدینژاد و توجهات مردم به استاد شجریان این روزها آنها را به شدت بهم ریخته است و متوجه پتانسل موجود در این جنبش شدند. از همین رو حملات از سوی آنها و «سفارش دهندگان» با دستپاچگی آغاز شد. (بررسی فیلم نشان میدهد که حتی در تدوین نیز عجله شده و برایشان سرعت انتشار از هرچیزی مهمتر بوده است)
2⃣ مدل سیاست ورزی تکراری احمدینژاد این است که اولا تلاش میکند خود را به جریانهای غالب بچسباند دوما هویت خود را در ضدیت با دیگری تعریف کند. او در دوره ای که میخواست مشایی را به یک گفتمان تبدیل کند، هویت سازی ایجابی را با گفتمان بهار دنبال کرد، که شکست سنگینی خورد. همان زمان بود که ناامید از جریان راست برای پیوند با اصلاحات تلاش کرد و مشایی به سیدمحمد خاتمی نامهای نوشت که به درستی پاسخی دریافت نکرد. حالا اما احمدی نژادیسیم به تنظیم کارخانه و به راهی که در سیاست بلد بود بازگشته است. او نیاز به یک «مخالف» دارد تا خود را در مخالفت با «آنها» تعریف کند. هاشمی از دنیا رفته و برادران لاریجانی نیز قدرت سابق را ندارند. جرات مخالفت با سیستم را هم دیگر از دست داده. لذا با توجه به بند اول، او بار دیگر ناچار شده تا با حمله به اصلاحات خود را تعریف کند. آنها همچنین تصور میکنند با این مدل میتوانند گذشته را برای نظام جبران کنند و وقایع «خانه نشینی» و «پشت بلندگو» را جبران کرده باشند.
🔹دروغ احمدینژاد درباره میرحسین موسوی
◀️ احمدینژاد در مورد انتخابات 88 دو نکته بسیار مهم میگوید. اول اینکه فاش میکند نگاه همه این بود که او انتخابات را باخته است. او میگوید: «آنها به من میگفتند تمام شده، تو دیگر باختهای، بیا و حرف نزن!» این جمله ای است که درون اتاقش نیز نزدیکانش به او می گویند. اما مهمتر از آن جمله ای است که در مورد تجدید انتخابات بیان کرده است: «گفتند انتخابات تجدید شود، بدون حضور احمدینژاد که این دیگر اوج فضاحت است!»
🔹چه کسی این حرف را زده است؟ گوینده این حرف کیست؟ این بحث کاملا روشن و با سابقه مشخص است و احمدینژاد تعمدا آن را 180 درجه برعکس کرده است.
◀️ دی ماه سال 97 کلیپی در مورد وقایع 88 از سخنان رهبری منتشر شد که برای اولین بار میرحسین موسوی از حصر به آن واکنش نشان داد و خواستار انتشار «متن کامل گفتگوی میان خود و رهبری» در روز 30 تیر سال 1388 شده بود.
در ادامه این بحث اردشیر امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی توضیح داد که مهندس موسوی در آن دیدار خواستار ابطال انتخابات شده بود و تاکید کرده بود: «اگر هم مساله من هستم دیگر در انتخابات شرکت نخواهم کرد.»
این دقیقا خلاف جمله ای است که احمدینژاد گفته است. نجابت میرحسین موسوی این بود که حاضر شده بود حتی بار دیگر در انتخابات شرکت نکند. اما احمدینژاد آن را به دروغ 180 درجه تغییر داده و آن را «فضاحت» جدیدی به نام خود ثبت می کند.
◀️ از خرداد 88 بیش از 11 سال میگذرد و آنها که آن سال مدرسه نرفته بودند امسال قرار است به دانشگاه بروند. بسیاری شاید به یاد نیاورند. در آن روزها یک شعار و پلاکارد بیش از همه میان مردم دست به دست و دهان به دهان میگشت. پلاکاردی که روی آن نوشته شده بود: «دروغ ممنوع» گویی قرار است این شعار در مورد احمدینژاد هرگز از یاد نرود.
_
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ داوود حشمتی /#یادداشت
محمود احمدینژاد که تا پیش از این سعی میکرد خودش را از وقایع 88 کنار بکشد بار دیگر به تنظیمات کارخانه خود بازگشته و در مصاحبه اخیر هم خس و خاشاک را بیان میکند و هم ادعایی را مطرح میکنند که دقیقا 180 درجه برعکس واقعیت است.
◀️ در فاصله سالهای بعد از ریاست جمهوری اش و خصوصا در سال 96 که سعی میکرد بار دیگر خود (یا بدیلش بقایی) را کاندیدای ریاست جمهوری کند، حرفهایش در مورد وقایع 88 یک ترجیع بند کلی داشت. هر کجا که از او سئوال میشد چرا فلان کار، جنایت و سرکوب انجام شده میگفت: «مگر آنجا دست دولت بود؟» او نه مسئولیت وزارت اطلاعاتش را میپذیرفت و نه مسئولیت برخوردهای با مردم در کف خیابان را. حتی مسئولیت نیروی انتظامی که زیرمجموعه وزارت کشور محبوبش صادق محصولی فعالیت کرده و خروجی آن کهریزک بود، را هم نپذیرفته، میگفت: «مگر نیروی انتظامی دست دولت بود؟» حالا او بازگشته و ردای گذشته را دوباره پوشیده است. اساسا هم مصاحبه را با وقایع 88 آغاز میکند. در مورد اینکه چرا او بار دیگر وارد چنین فازی شده دو تحلیل روشن وجود دارد که بعدها باید به تفصیل در مورد آن نوشت. اما اجمالا به این دو نکته میشود اشاره کرد.
1⃣ درگذشت استاد شجریان به عنوان نماد هنری تقابل با دستگاه دروغ احمدینژاد و توجهات مردم به استاد شجریان این روزها آنها را به شدت بهم ریخته است و متوجه پتانسل موجود در این جنبش شدند. از همین رو حملات از سوی آنها و «سفارش دهندگان» با دستپاچگی آغاز شد. (بررسی فیلم نشان میدهد که حتی در تدوین نیز عجله شده و برایشان سرعت انتشار از هرچیزی مهمتر بوده است)
2⃣ مدل سیاست ورزی تکراری احمدینژاد این است که اولا تلاش میکند خود را به جریانهای غالب بچسباند دوما هویت خود را در ضدیت با دیگری تعریف کند. او در دوره ای که میخواست مشایی را به یک گفتمان تبدیل کند، هویت سازی ایجابی را با گفتمان بهار دنبال کرد، که شکست سنگینی خورد. همان زمان بود که ناامید از جریان راست برای پیوند با اصلاحات تلاش کرد و مشایی به سیدمحمد خاتمی نامهای نوشت که به درستی پاسخی دریافت نکرد. حالا اما احمدی نژادیسیم به تنظیم کارخانه و به راهی که در سیاست بلد بود بازگشته است. او نیاز به یک «مخالف» دارد تا خود را در مخالفت با «آنها» تعریف کند. هاشمی از دنیا رفته و برادران لاریجانی نیز قدرت سابق را ندارند. جرات مخالفت با سیستم را هم دیگر از دست داده. لذا با توجه به بند اول، او بار دیگر ناچار شده تا با حمله به اصلاحات خود را تعریف کند. آنها همچنین تصور میکنند با این مدل میتوانند گذشته را برای نظام جبران کنند و وقایع «خانه نشینی» و «پشت بلندگو» را جبران کرده باشند.
🔹دروغ احمدینژاد درباره میرحسین موسوی
◀️ احمدینژاد در مورد انتخابات 88 دو نکته بسیار مهم میگوید. اول اینکه فاش میکند نگاه همه این بود که او انتخابات را باخته است. او میگوید: «آنها به من میگفتند تمام شده، تو دیگر باختهای، بیا و حرف نزن!» این جمله ای است که درون اتاقش نیز نزدیکانش به او می گویند. اما مهمتر از آن جمله ای است که در مورد تجدید انتخابات بیان کرده است: «گفتند انتخابات تجدید شود، بدون حضور احمدینژاد که این دیگر اوج فضاحت است!»
🔹چه کسی این حرف را زده است؟ گوینده این حرف کیست؟ این بحث کاملا روشن و با سابقه مشخص است و احمدینژاد تعمدا آن را 180 درجه برعکس کرده است.
◀️ دی ماه سال 97 کلیپی در مورد وقایع 88 از سخنان رهبری منتشر شد که برای اولین بار میرحسین موسوی از حصر به آن واکنش نشان داد و خواستار انتشار «متن کامل گفتگوی میان خود و رهبری» در روز 30 تیر سال 1388 شده بود.
در ادامه این بحث اردشیر امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی توضیح داد که مهندس موسوی در آن دیدار خواستار ابطال انتخابات شده بود و تاکید کرده بود: «اگر هم مساله من هستم دیگر در انتخابات شرکت نخواهم کرد.»
این دقیقا خلاف جمله ای است که احمدینژاد گفته است. نجابت میرحسین موسوی این بود که حاضر شده بود حتی بار دیگر در انتخابات شرکت نکند. اما احمدینژاد آن را به دروغ 180 درجه تغییر داده و آن را «فضاحت» جدیدی به نام خود ثبت می کند.
◀️ از خرداد 88 بیش از 11 سال میگذرد و آنها که آن سال مدرسه نرفته بودند امسال قرار است به دانشگاه بروند. بسیاری شاید به یاد نیاورند. در آن روزها یک شعار و پلاکارد بیش از همه میان مردم دست به دست و دهان به دهان میگشت. پلاکاردی که روی آن نوشته شده بود: «دروغ ممنوع» گویی قرار است این شعار در مورد احمدینژاد هرگز از یاد نرود.
_
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢آیا پیروزی ترامپ و افزایش قیمت دلار موجب اصلاحات یا تغییر نظام ایران میشود؟
✍ اسفندیار خدایی
🔹برخی فعالان سیاسی از کاهش ارزش ریال خوشحالند و گمان میکنند بالا رفتن قیمت دلار، حکومت را مجبور به اصلاحات اساسی در سیاست خارجی و شاید سیاست داخلی میکند. مخالفان نظام هم بالا رفتن قیمت دلار را حتی موجب سقوط نظام میدانند.
🔹این دو گروه، مشتاقانه از پیروزی ترامپ در انتخابات استقبال میکنند و پیشبینی می کنند که با پیروزی ترامپ، دلار پنجاه هزار تومانی، کار را یکسره میکند.
🔹شخص ترامپ نیز بارها ادعا کرده که با پیروزی او، حکومت ایران آنچنان تحت فشار قرار خواهد گرفت که در اولین روزهای پس از پیروزی او، مجبور به مذاکره و پذیرش شرایط آمریکا از جمله در قضیه هستهای و موشکی و سیاستهای منطقهای بخصوص در فلسطین و سوریه میشود.
🔹تجربه ده سال اخیر نشان داده است که این فرض از اساس، درست نیست. یعنی کاهش ارزش ریال، جمهوری اسلامی را مجبور به پذیرش اصلاحات اساسی در سیاست خارجی یا داخلی نمیکند و موجب سقوط نظام هم نمیشود. دلار حدود هزار تومانی دوره احمدی نژاد (سال 89)، اکنون درسال 99 (ظرف ده سال) به 32 هزار تومان افزایش یافته است، یعنی سی برابر شده است، ولی آیا منجر به تغییرات اساسی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی گردیده است؟
🔹اکنون اگر ارزش دلار دو برابر شود و مثلاً به هفتاد هزار تومان و یا حتی صد هزار تومان و بیشتر هم برسد، لزوماً هیچ اتفاق خاصی متصور نیست، مگر آنکه در ساختار قدرت سیاسی از بالا، و یا فرهنگ سیاسی از پایین، در کشور تغییرات عمیقی رخ دهد.
🔹در سیاست و حکومت، بحث قدرت مطرح است و با حرف و شعار و پیشبینی و آرزو، هیچ خواسته سیاسی محقق نمیشود. آنان که مدعی هستند بالا رفتن قیمت دلار و یا حاکمیت مجدد ترامپ موجب اصلاحات اساسی و یا سقوط نظام می شود باید پاسخ بدهند که چگونه به این نتیجه رسیدهاند؟ بله، دولت ترامپ در دوره دوم، همچنان سیاست فشار حداکثری را ادامه خواهد داد، اما افزایش قیمت دلار چگونه منجر به اصلاحات و یا سقوط نظام خواهد شد؟ چه نیرویی از داخل یا خارج وجود دارد که چنان قدرتی داشته باشد که حکومت را مجبور به اصلاحات اساسی در سیاست داخلی و خارجی کند.
🔹در داخل کشور چنان نیروی سازمانیافته و قدرتمندی قطعاً وجود ندارد. لابد چشمها به خارج کشور یعنی دولت ترامپ و متحدانش یعنی اسرائیل و عربستان دوخته میشود.
🔹امروزه دولتهای خارجی حتی اگر با هم متحد باشند هم نمیتوانند حکومت یک کشور را تغییر دهند. حکومت سوریه یک مثال، ونزوئلا هم مثال دیگر. حتی اسرائیل، آمریکا و اروپا از پس حزبالله لبنان و یا حماس هم بر نمیآیند. بخصوص در زمینه تقابل با جمهوری اسلامی، چنان اتحادی دیده نمیشود و اتفاقاً با خروج آمریکا از برجام، این اتحاد شدنی نیست. بلکه این آمریکاست که از نظر منطق بینالملل، تنهاست و دولت خسته ترامپ در دور دوم، چنان توانی ندارد.
🔹به فرض حمله هوایی و نابودسازی زیرساختهای اقتصادی، ارتباطی و برخی اهداف نظامی و هستهای، و لابد پذیرش تبعات قاعدتاً سنگین آن، دولت آمریکا با چه منطقی و با چه قدرتی به ایران حمله زمینی خواهد کرد؟ چنان جنگ پرهزینه، چه فایده ای برای آمریکا خواهد داشت؟ و آیا زمینه پذیرش در داخل ایران فراهم خواهد بود؟ یعنی آیا مردم ایران به دولت ترامپ و حامیان صهیونیستی و عربستانی او اعتماد خواهند کرد؟
🔹پیروزی ترامپ و بالا رفتن قیمت دلار قطعاً موجب فقیرتر شدن ما مردم مظلوم ایران میشود. اما تحریمها و فشارها و تهدیدهای آمریکا برای ایجاد اصلاحات در سیاست داخلی و خارجی ایران کافی نیست.
🔹نارضایتی مردم و اعتراضات خیابانی در شرایطی که منطق حکومت جمهوری اسلامی قابل پذیرش تر از منطق دولت ترامپ و حامیان او در منطقه باشد تهدیدی متوجه بقای نظام ایجاد نخواهد کرد. تحقق اصلاحات در سیاست خارجی و داخلی ایران منوط به تحولاتی در سپهر سیاسی کشور و ساختار سیاسی حکومت است. چنان اصلاحاتی با سی برابر شدن قیمت دلار در ده سال گذشته محقق نشده است، با سه برابر شدن ارزش دلار هم محقق نخواهد شد و دل بستن به پیروزی ترامپ و افزایش قیمت دلار تا صد هزار تومان هم محقق نخواهد شد
🔹اتفاقاً پیروزی جو بایدن و بازگشت آمریکا به برجام، موجب ورود جمهوری اسلامی به جامعه بینالملل میشود و فشارهای داخلی و خارجی برای اصلاحات را مضاعف میگرداند و موجب رفتار عاقلانهتر و غیرایدئولوژیکتر حکومت میشود
🔹بهبود اوضاع اقتصادی کشور و رشد طبقه متوسط به عنوان موتور محرکه دموکراسی، موجب افزایش مشارکت مردم و رفتار خردمندانهتر مردم و حکومت میشود. اما مردمی که تحت فشار معیشت باشند، و همت آنها سیر کردن شکم و پرداخت اجاره خانه باشد کمتر بدنبال اصلاحات و مشارکت سیاسی خواهند بود و حکومت تحت فشار نیز رفتار غیرعقلانیتری خواهد داشت
@sedayeslahat
💢آیا پیروزی ترامپ و افزایش قیمت دلار موجب اصلاحات یا تغییر نظام ایران میشود؟
✍ اسفندیار خدایی
🔹برخی فعالان سیاسی از کاهش ارزش ریال خوشحالند و گمان میکنند بالا رفتن قیمت دلار، حکومت را مجبور به اصلاحات اساسی در سیاست خارجی و شاید سیاست داخلی میکند. مخالفان نظام هم بالا رفتن قیمت دلار را حتی موجب سقوط نظام میدانند.
🔹این دو گروه، مشتاقانه از پیروزی ترامپ در انتخابات استقبال میکنند و پیشبینی می کنند که با پیروزی ترامپ، دلار پنجاه هزار تومانی، کار را یکسره میکند.
🔹شخص ترامپ نیز بارها ادعا کرده که با پیروزی او، حکومت ایران آنچنان تحت فشار قرار خواهد گرفت که در اولین روزهای پس از پیروزی او، مجبور به مذاکره و پذیرش شرایط آمریکا از جمله در قضیه هستهای و موشکی و سیاستهای منطقهای بخصوص در فلسطین و سوریه میشود.
🔹تجربه ده سال اخیر نشان داده است که این فرض از اساس، درست نیست. یعنی کاهش ارزش ریال، جمهوری اسلامی را مجبور به پذیرش اصلاحات اساسی در سیاست خارجی یا داخلی نمیکند و موجب سقوط نظام هم نمیشود. دلار حدود هزار تومانی دوره احمدی نژاد (سال 89)، اکنون درسال 99 (ظرف ده سال) به 32 هزار تومان افزایش یافته است، یعنی سی برابر شده است، ولی آیا منجر به تغییرات اساسی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی گردیده است؟
🔹اکنون اگر ارزش دلار دو برابر شود و مثلاً به هفتاد هزار تومان و یا حتی صد هزار تومان و بیشتر هم برسد، لزوماً هیچ اتفاق خاصی متصور نیست، مگر آنکه در ساختار قدرت سیاسی از بالا، و یا فرهنگ سیاسی از پایین، در کشور تغییرات عمیقی رخ دهد.
🔹در سیاست و حکومت، بحث قدرت مطرح است و با حرف و شعار و پیشبینی و آرزو، هیچ خواسته سیاسی محقق نمیشود. آنان که مدعی هستند بالا رفتن قیمت دلار و یا حاکمیت مجدد ترامپ موجب اصلاحات اساسی و یا سقوط نظام می شود باید پاسخ بدهند که چگونه به این نتیجه رسیدهاند؟ بله، دولت ترامپ در دوره دوم، همچنان سیاست فشار حداکثری را ادامه خواهد داد، اما افزایش قیمت دلار چگونه منجر به اصلاحات و یا سقوط نظام خواهد شد؟ چه نیرویی از داخل یا خارج وجود دارد که چنان قدرتی داشته باشد که حکومت را مجبور به اصلاحات اساسی در سیاست داخلی و خارجی کند.
🔹در داخل کشور چنان نیروی سازمانیافته و قدرتمندی قطعاً وجود ندارد. لابد چشمها به خارج کشور یعنی دولت ترامپ و متحدانش یعنی اسرائیل و عربستان دوخته میشود.
🔹امروزه دولتهای خارجی حتی اگر با هم متحد باشند هم نمیتوانند حکومت یک کشور را تغییر دهند. حکومت سوریه یک مثال، ونزوئلا هم مثال دیگر. حتی اسرائیل، آمریکا و اروپا از پس حزبالله لبنان و یا حماس هم بر نمیآیند. بخصوص در زمینه تقابل با جمهوری اسلامی، چنان اتحادی دیده نمیشود و اتفاقاً با خروج آمریکا از برجام، این اتحاد شدنی نیست. بلکه این آمریکاست که از نظر منطق بینالملل، تنهاست و دولت خسته ترامپ در دور دوم، چنان توانی ندارد.
🔹به فرض حمله هوایی و نابودسازی زیرساختهای اقتصادی، ارتباطی و برخی اهداف نظامی و هستهای، و لابد پذیرش تبعات قاعدتاً سنگین آن، دولت آمریکا با چه منطقی و با چه قدرتی به ایران حمله زمینی خواهد کرد؟ چنان جنگ پرهزینه، چه فایده ای برای آمریکا خواهد داشت؟ و آیا زمینه پذیرش در داخل ایران فراهم خواهد بود؟ یعنی آیا مردم ایران به دولت ترامپ و حامیان صهیونیستی و عربستانی او اعتماد خواهند کرد؟
🔹پیروزی ترامپ و بالا رفتن قیمت دلار قطعاً موجب فقیرتر شدن ما مردم مظلوم ایران میشود. اما تحریمها و فشارها و تهدیدهای آمریکا برای ایجاد اصلاحات در سیاست داخلی و خارجی ایران کافی نیست.
🔹نارضایتی مردم و اعتراضات خیابانی در شرایطی که منطق حکومت جمهوری اسلامی قابل پذیرش تر از منطق دولت ترامپ و حامیان او در منطقه باشد تهدیدی متوجه بقای نظام ایجاد نخواهد کرد. تحقق اصلاحات در سیاست خارجی و داخلی ایران منوط به تحولاتی در سپهر سیاسی کشور و ساختار سیاسی حکومت است. چنان اصلاحاتی با سی برابر شدن قیمت دلار در ده سال گذشته محقق نشده است، با سه برابر شدن ارزش دلار هم محقق نخواهد شد و دل بستن به پیروزی ترامپ و افزایش قیمت دلار تا صد هزار تومان هم محقق نخواهد شد
🔹اتفاقاً پیروزی جو بایدن و بازگشت آمریکا به برجام، موجب ورود جمهوری اسلامی به جامعه بینالملل میشود و فشارهای داخلی و خارجی برای اصلاحات را مضاعف میگرداند و موجب رفتار عاقلانهتر و غیرایدئولوژیکتر حکومت میشود
🔹بهبود اوضاع اقتصادی کشور و رشد طبقه متوسط به عنوان موتور محرکه دموکراسی، موجب افزایش مشارکت مردم و رفتار خردمندانهتر مردم و حکومت میشود. اما مردمی که تحت فشار معیشت باشند، و همت آنها سیر کردن شکم و پرداخت اجاره خانه باشد کمتر بدنبال اصلاحات و مشارکت سیاسی خواهند بود و حکومت تحت فشار نیز رفتار غیرعقلانیتری خواهد داشت
@sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢آیا سند نویسی میتواند مشکلات مردم را حل کند؟!
✍🏼دکتر علی بهادری جهرمی / حقوقدان و
عضو هیأت علمی دانشگاه
🔹پایان هفته گذشته شاهد انتشار خبر ابلاغ «سند امنیت قضایی» از سوی ریاست محترم قوه قضاییه بودیم. در کنار واکنشهای بسیار مثبتی که نسبت به انتشار این سند وجود داشت، برخی نیز این شبهه را مطرح کردند که آیا نیاز امروز دستگاه قضایی سند نویسی است یا اجرای قانون؟
🔹مسأله مهم و درستی که متأسفانه به پاشنه آشیل اقدامات حقوقی دولتها مبدل شده و هرازچندسالی شاهد رونمایی سندهایی تحت عنوان حقوق شهروندی، توسعه حقوقی و... هستیم. متونی که شاید اصلی ترین مصارف آن کتابخانه اتاقهای برخی مسئولین دولتی یا ایجاد امکان انجام چند خطابه در سخنرانی های ایشان باشد.
🔹اساساً هرگونه حق شهروندی و بشری بیش از آنکه نیازمند ابلاغ دولتی باشد، نیازمند اقدام دولتی است، گمشدهای که در برخی دولتها باید امید داشت با تفحص به واسطه تلسکوپ ذرههایی از تدبیرهای ابلاغ شدهای مبنی بر لزوم انجام برخی اقدامات خارج از میدان سیل مشکلات یافت!
🔹اما امروز سؤال آن است که آیا ابلاغ سند امنیت قضایی نیز نشان از تغییر رویکرد قوه قضاییه به سمت چنین مسیری است؟ و آیا باید نگران بود قوه قضاییهای که حرکت تحولی بزرگی را با سرعت قابل قبول و دقت مضاعف آغاز کرده است، به بیراههی درگیر شدن در مکاتبات و ابلاغیهها کشیده خواهد شد؟
🔹برای روشن شدن پاسخ این سؤال باید توجه جدی به تفاوتهای بنیادین مدیریت ایستاده و مدیریت نشسته (یا در برخی اوقات درازکشیده!!) داشت. باید میان مدیریت فعالیت و عملکرد با مدریت سخنرانی و حاشیهسازی تفاوتی جوهری قائل شد. بیشک ابلاغ منشور و سند و بیانیه در مدیریت نوع دوم چیزی جز حرفهای توخالی و جزوات کتابخانهای ایجاد نخواهد کرد که سوابق آن نیز با نیم نگاهی به تاریخ اجرایی کشور روشن است. در حالی که ابلاغ سند و منشور و امثال آن در مدیریت نوع اول که اساسی ترین وجههی بارز آن عملکرد و فعالیت است ضرورتی غیر قابل انکار به منظور رفع موانع حرکت یا تسهیل و تسریع تحول است.
🔹تحول در حوزه توسعه و صیانت از امنیت قضایی آحاد شهروندان در تک تک اقدامات، موضع گیریها و دستورات مدیریت جدید قوه قضاییه کاملاً مشهود بوده و هست و اقدامات عملی مدیریت تحولی قوه قضاییه نسبت به موضوعاتی همچون رفع انحصار از بازار وکلای دادگستری در پروندههای خاص، برخورد با ناقضان حقوق متهمین، اقدامات گسترده در اصلاح وضعیت زندانیان و اعطای مرخصیهای ضروری و بی سابقه به زندانیان، ارتباطات مردمی گسترده و افزایش چشمگیر پاسخگویی، شفافیت، نظارت پذیری و در عین حال عملکرد نظارتی تنها گوشههایی از اجرای سند امنیت قضایی است که پیش از ابلاغ به مرحله اجرا درآمده و نشان از آن دارد که این سند نه تنها برای اجرا ابلاغ شده است، که حتی پیش از ابلاغ نیز مستمرا در حال اجرایی شدن و توسعه کمی و کیفی در عرصه عمل داشته است.
🔹ابلاغ چنین سندی صرف نظر از عمل به تکلیفی قانونی برای رئیس محترم قوه قضاییه، رفع موانع موجود پیش روی تحقق این اقدامات عملی یا توسعه و تقویت و تسریع آنها، ایجاد وحدت رویه و نمودار ساختن بهتر مسیر حرکت در این حوزه را به دنبال خواهد داشت.
🔹از این روست که اگرچه اساساً بهرهبرداری بیش از حد از ابزارهای تقنینی و شبه تقنینی را آفتی در وضعیت حکمرانی کنونی کشور از منظر حقوقی میدانم و بر این باورم گستردگی حجم قوانین و مقررات، تکرار مکررات و گفتار و نوشتار زدگی جزو اساسی ترین آفتهای حقوقی در وضعیت حکمرانی موجود است، اما در حوزههایی که مدیریت عملکرد و فعالیت وجود دارد ابزار تقنین یا تنظیم گری به واسطه مقررات ابلاغی را ضرورتی غیر قابل کتمان میدانم که کم توجهی به آن ممکن است اقدامات تحولی و برنامه های عملیاتی را با آفتهای فراوان کندی سرعت، اشتباه در مسیر حرکت یا به فراموشی سپرده شدن در گذر زمان مواجه سازد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢آیا سند نویسی میتواند مشکلات مردم را حل کند؟!
✍🏼دکتر علی بهادری جهرمی / حقوقدان و
عضو هیأت علمی دانشگاه
🔹پایان هفته گذشته شاهد انتشار خبر ابلاغ «سند امنیت قضایی» از سوی ریاست محترم قوه قضاییه بودیم. در کنار واکنشهای بسیار مثبتی که نسبت به انتشار این سند وجود داشت، برخی نیز این شبهه را مطرح کردند که آیا نیاز امروز دستگاه قضایی سند نویسی است یا اجرای قانون؟
🔹مسأله مهم و درستی که متأسفانه به پاشنه آشیل اقدامات حقوقی دولتها مبدل شده و هرازچندسالی شاهد رونمایی سندهایی تحت عنوان حقوق شهروندی، توسعه حقوقی و... هستیم. متونی که شاید اصلی ترین مصارف آن کتابخانه اتاقهای برخی مسئولین دولتی یا ایجاد امکان انجام چند خطابه در سخنرانی های ایشان باشد.
🔹اساساً هرگونه حق شهروندی و بشری بیش از آنکه نیازمند ابلاغ دولتی باشد، نیازمند اقدام دولتی است، گمشدهای که در برخی دولتها باید امید داشت با تفحص به واسطه تلسکوپ ذرههایی از تدبیرهای ابلاغ شدهای مبنی بر لزوم انجام برخی اقدامات خارج از میدان سیل مشکلات یافت!
🔹اما امروز سؤال آن است که آیا ابلاغ سند امنیت قضایی نیز نشان از تغییر رویکرد قوه قضاییه به سمت چنین مسیری است؟ و آیا باید نگران بود قوه قضاییهای که حرکت تحولی بزرگی را با سرعت قابل قبول و دقت مضاعف آغاز کرده است، به بیراههی درگیر شدن در مکاتبات و ابلاغیهها کشیده خواهد شد؟
🔹برای روشن شدن پاسخ این سؤال باید توجه جدی به تفاوتهای بنیادین مدیریت ایستاده و مدیریت نشسته (یا در برخی اوقات درازکشیده!!) داشت. باید میان مدیریت فعالیت و عملکرد با مدریت سخنرانی و حاشیهسازی تفاوتی جوهری قائل شد. بیشک ابلاغ منشور و سند و بیانیه در مدیریت نوع دوم چیزی جز حرفهای توخالی و جزوات کتابخانهای ایجاد نخواهد کرد که سوابق آن نیز با نیم نگاهی به تاریخ اجرایی کشور روشن است. در حالی که ابلاغ سند و منشور و امثال آن در مدیریت نوع اول که اساسی ترین وجههی بارز آن عملکرد و فعالیت است ضرورتی غیر قابل انکار به منظور رفع موانع حرکت یا تسهیل و تسریع تحول است.
🔹تحول در حوزه توسعه و صیانت از امنیت قضایی آحاد شهروندان در تک تک اقدامات، موضع گیریها و دستورات مدیریت جدید قوه قضاییه کاملاً مشهود بوده و هست و اقدامات عملی مدیریت تحولی قوه قضاییه نسبت به موضوعاتی همچون رفع انحصار از بازار وکلای دادگستری در پروندههای خاص، برخورد با ناقضان حقوق متهمین، اقدامات گسترده در اصلاح وضعیت زندانیان و اعطای مرخصیهای ضروری و بی سابقه به زندانیان، ارتباطات مردمی گسترده و افزایش چشمگیر پاسخگویی، شفافیت، نظارت پذیری و در عین حال عملکرد نظارتی تنها گوشههایی از اجرای سند امنیت قضایی است که پیش از ابلاغ به مرحله اجرا درآمده و نشان از آن دارد که این سند نه تنها برای اجرا ابلاغ شده است، که حتی پیش از ابلاغ نیز مستمرا در حال اجرایی شدن و توسعه کمی و کیفی در عرصه عمل داشته است.
🔹ابلاغ چنین سندی صرف نظر از عمل به تکلیفی قانونی برای رئیس محترم قوه قضاییه، رفع موانع موجود پیش روی تحقق این اقدامات عملی یا توسعه و تقویت و تسریع آنها، ایجاد وحدت رویه و نمودار ساختن بهتر مسیر حرکت در این حوزه را به دنبال خواهد داشت.
🔹از این روست که اگرچه اساساً بهرهبرداری بیش از حد از ابزارهای تقنینی و شبه تقنینی را آفتی در وضعیت حکمرانی کنونی کشور از منظر حقوقی میدانم و بر این باورم گستردگی حجم قوانین و مقررات، تکرار مکررات و گفتار و نوشتار زدگی جزو اساسی ترین آفتهای حقوقی در وضعیت حکمرانی موجود است، اما در حوزههایی که مدیریت عملکرد و فعالیت وجود دارد ابزار تقنین یا تنظیم گری به واسطه مقررات ابلاغی را ضرورتی غیر قابل کتمان میدانم که کم توجهی به آن ممکن است اقدامات تحولی و برنامه های عملیاتی را با آفتهای فراوان کندی سرعت، اشتباه در مسیر حرکت یا به فراموشی سپرده شدن در گذر زمان مواجه سازد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🟢دخالت غیر اصولی مشکل اصلی بازار ارز
✍حسین سلاح ورزی_ نایب رئیس اتاق ایران
#یادداشت
🔹در میان فعالان واقعی بخش خصوصی هیچ کس با شفافیت مشکل اصولی ندارد و حتی بر عکس فعالان بخش خصوصی واقعی از شفافیت به عنوان بستر ارتقای رقابت سازنده و تقویت شایسته سالاری در عرصه اقتصادی سود میبرند.
🔹در واقع تلاش برای عدم اعلام منشا ارز مورد استفاده در واردات از سوی فعالان بخش خصوصی واقعی، به منظور عدم پرداخت حقوق دولتی یا خدای ناکرده تجارت سیاه و آمیخته با خدعه و تقلب و قانونشکنی نیست. مشکل اینجاست که اطلاعات مالی فعالان بخش خصوصی، به جای آنکه در چارچوب قانونی عادلانه و عاقلانه برای حصول اطمینان از عدم وقوع کلاهبرداری و پولشویی و جرائمی مانند این استفاده شود؛ ابزار مداخله غیراصولی و غیرمسوولانه دولت در کار تجارت شده است. فعالان بخش خصوصی علاقه به عرضه ارز خود در بازار نیما ندارند؛ چون قمیتگذاری و تعهدات بازگشت را غیرمنصفانه میبینند.
🔹همین طور فعالان بخش خصوصی علاقهای به تامین ارز خود از بازار نیما ندارند؛ چون مداخله دولت در تعیین اینکه چه کالایی را میتوان وارد کرد و چه کالایی را خیر، غیراصولی میدانند. مشکل دولت اینجاست که میخواهد مانند دوران فراوانی نفتی بار همه ناکارآمدیهای خود را در ارائه خدمات عمومی به دوش سیاست ارزی بیندازد و حالا که خبری از دلارهای نفتی نیست، دست در کیسه بخش خصوصی بکند و همان مسیر غلط را ادامه دهد.
🔹راهکار خیلی ساده است؛ از قیمتگذاری مستقیم و غیرمستقیم ارز دست بکشید و این کار را به بازار آزاد بسپارید. بساط پرفساد مجوز تخصیص ارز را برچینید و تصمیمگیری در مورد تخصیص ارز را به بازار بسپارید، همان طور که عقل سلیم حکم میکند. پس از آن حتما همه فعالان بخش خصوصی (به شرط اینکه بتوانند به ثبات این رویه اعتماد کنند) از شفافیت و افشای اطلاعات خود استقبال خواهند کرد. دولت هم برای سیاستهای رفاهی خود به جای تکیه بر اهرم سیاستهای مالی در بازار ارز و بازارهای مشابه، مثل همه تجربههای آزموده شده در سراسر جهان، از اهرم سیاستهای رفاهی شناخته شده استفاده کند.
🔹متاسفانه تاریخچه ۶۰ ساله مداخلات غیرمسئولانه دولتها در نظم طبیعی بازار، اعتماد فعالان بخش خصوصی را به دولت سلب کرده و در این شرایط با زیاد کردن بگیر و ببند و تقویت رویکرد دستوری، فقط فعالان خوشنام بخش خصوصی از بازار خارج شده و متقلبان و متخلفان میدانداری خواهند کرد. دولت اگر اعتماد بخش خصوصی را میخواهد باید آن را به دست آورد.
🔹وقتی به صراحت اعلام میشود ارز بخش خصوصی «مال دولت» است؛ نمیتوان از فعالان بخش خصوصی انتظار داشت آدرس داراییهایشان را در اختیار دولت قرار دهند تا هر وقت خواست و به هر شکل خواست به آن دستاندازی کند. چرا واردکنندهای که ارز از بازار نیما گرفته در واردات بیشاظهاری میکند؟ چون میداند قیمت واقعی ارز بیش از قیمت نیماست. چنین کسی قطعا متخلف است؛ اما بساط این فساد را مداخله در قیمتگذاری ارز از سوی دولت فراهم کرده است.
🔹چرا صادرکننده کم اظهاری میکند؟ چون فروش ارز خود را با قیمت نیمایی و شرایط تحمیلی بانکمرکزی، غیرمنصفانه میبیند. دولت سالهاست سیاست غلط توزیع بیحساب سوبسید در زنجیره ارزش، به جای شناسایی نیازمندان واقعی و ارائه سوبسید به مصرفکننده نهایی نیازمند را تعقیب کرده و چاله ناشی از این ناکارآمدی را با درآمد نفت که ثروت بین نسلی بوده پر کرده است. حالا هم که کفگیر نفت به ته دیگ خورده میخواهد همین سیاست غلط را به خرج فعالان بخش خصوصی تعقیب کند. طبیعی است که آدم سالم و عاقل در برابر دستاندازی به اموال و دارایی هایش که حاصل عمر و زحمات اوست مقاومت میکند.
🔹دولت اگر واقعا نگران بازار ارز است؛ با توسعه و تقویت بازار مشتقه زمینه ثبات در بازار را فراهم کند و اجازه دهد تصمیمگیری در مورد تخصیص منابع توسط بازار و عقل جمعی فعالان بخش خصوصی صورت گیرد. در مورد کالاهای استراتژیک هم یا خریدها را با درآمد ارزی خود انجام دهد یا ارز مردم را در بازار آزاد واقعی از آنها خریداری کند. مشکل شفافیت نیست، مشکل دخالت غیراصولی و دستاندازی دولت به اموال مردم است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍حسین سلاح ورزی_ نایب رئیس اتاق ایران
#یادداشت
🔹در میان فعالان واقعی بخش خصوصی هیچ کس با شفافیت مشکل اصولی ندارد و حتی بر عکس فعالان بخش خصوصی واقعی از شفافیت به عنوان بستر ارتقای رقابت سازنده و تقویت شایسته سالاری در عرصه اقتصادی سود میبرند.
🔹در واقع تلاش برای عدم اعلام منشا ارز مورد استفاده در واردات از سوی فعالان بخش خصوصی واقعی، به منظور عدم پرداخت حقوق دولتی یا خدای ناکرده تجارت سیاه و آمیخته با خدعه و تقلب و قانونشکنی نیست. مشکل اینجاست که اطلاعات مالی فعالان بخش خصوصی، به جای آنکه در چارچوب قانونی عادلانه و عاقلانه برای حصول اطمینان از عدم وقوع کلاهبرداری و پولشویی و جرائمی مانند این استفاده شود؛ ابزار مداخله غیراصولی و غیرمسوولانه دولت در کار تجارت شده است. فعالان بخش خصوصی علاقه به عرضه ارز خود در بازار نیما ندارند؛ چون قمیتگذاری و تعهدات بازگشت را غیرمنصفانه میبینند.
🔹همین طور فعالان بخش خصوصی علاقهای به تامین ارز خود از بازار نیما ندارند؛ چون مداخله دولت در تعیین اینکه چه کالایی را میتوان وارد کرد و چه کالایی را خیر، غیراصولی میدانند. مشکل دولت اینجاست که میخواهد مانند دوران فراوانی نفتی بار همه ناکارآمدیهای خود را در ارائه خدمات عمومی به دوش سیاست ارزی بیندازد و حالا که خبری از دلارهای نفتی نیست، دست در کیسه بخش خصوصی بکند و همان مسیر غلط را ادامه دهد.
🔹راهکار خیلی ساده است؛ از قیمتگذاری مستقیم و غیرمستقیم ارز دست بکشید و این کار را به بازار آزاد بسپارید. بساط پرفساد مجوز تخصیص ارز را برچینید و تصمیمگیری در مورد تخصیص ارز را به بازار بسپارید، همان طور که عقل سلیم حکم میکند. پس از آن حتما همه فعالان بخش خصوصی (به شرط اینکه بتوانند به ثبات این رویه اعتماد کنند) از شفافیت و افشای اطلاعات خود استقبال خواهند کرد. دولت هم برای سیاستهای رفاهی خود به جای تکیه بر اهرم سیاستهای مالی در بازار ارز و بازارهای مشابه، مثل همه تجربههای آزموده شده در سراسر جهان، از اهرم سیاستهای رفاهی شناخته شده استفاده کند.
🔹متاسفانه تاریخچه ۶۰ ساله مداخلات غیرمسئولانه دولتها در نظم طبیعی بازار، اعتماد فعالان بخش خصوصی را به دولت سلب کرده و در این شرایط با زیاد کردن بگیر و ببند و تقویت رویکرد دستوری، فقط فعالان خوشنام بخش خصوصی از بازار خارج شده و متقلبان و متخلفان میدانداری خواهند کرد. دولت اگر اعتماد بخش خصوصی را میخواهد باید آن را به دست آورد.
🔹وقتی به صراحت اعلام میشود ارز بخش خصوصی «مال دولت» است؛ نمیتوان از فعالان بخش خصوصی انتظار داشت آدرس داراییهایشان را در اختیار دولت قرار دهند تا هر وقت خواست و به هر شکل خواست به آن دستاندازی کند. چرا واردکنندهای که ارز از بازار نیما گرفته در واردات بیشاظهاری میکند؟ چون میداند قیمت واقعی ارز بیش از قیمت نیماست. چنین کسی قطعا متخلف است؛ اما بساط این فساد را مداخله در قیمتگذاری ارز از سوی دولت فراهم کرده است.
🔹چرا صادرکننده کم اظهاری میکند؟ چون فروش ارز خود را با قیمت نیمایی و شرایط تحمیلی بانکمرکزی، غیرمنصفانه میبیند. دولت سالهاست سیاست غلط توزیع بیحساب سوبسید در زنجیره ارزش، به جای شناسایی نیازمندان واقعی و ارائه سوبسید به مصرفکننده نهایی نیازمند را تعقیب کرده و چاله ناشی از این ناکارآمدی را با درآمد نفت که ثروت بین نسلی بوده پر کرده است. حالا هم که کفگیر نفت به ته دیگ خورده میخواهد همین سیاست غلط را به خرج فعالان بخش خصوصی تعقیب کند. طبیعی است که آدم سالم و عاقل در برابر دستاندازی به اموال و دارایی هایش که حاصل عمر و زحمات اوست مقاومت میکند.
🔹دولت اگر واقعا نگران بازار ارز است؛ با توسعه و تقویت بازار مشتقه زمینه ثبات در بازار را فراهم کند و اجازه دهد تصمیمگیری در مورد تخصیص منابع توسط بازار و عقل جمعی فعالان بخش خصوصی صورت گیرد. در مورد کالاهای استراتژیک هم یا خریدها را با درآمد ارزی خود انجام دهد یا ارز مردم را در بازار آزاد واقعی از آنها خریداری کند. مشکل شفافیت نیست، مشکل دخالت غیراصولی و دستاندازی دولت به اموال مردم است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢فریاد نزنید، توضیح دهید
✍️جعفر شیرعلینیا
🔹«آقای صدوقی یک نامهای قبل از شهادتش به سپاه نوشته که این حفاظتی که شما گذاشتهاید، این حفاظت نیست. این پاسدارهایی که برای حفاظت گذاشتید اینها درست و حسابی تیراندازی هم بلد نیستند تا چه رسد به مسائل دیگر!»
🔹آیتالله صدوقی، امامجمعهی یزد، 11 تیر 1361 پس از برگزاری نمازجمعه ترور شد و حسن باقری، از فرماندهان ارشد سپاه، در سالهای ابتدایی جنگ، در سخنرانیاش چند ماه قبل از شهادت، به این موضوع اشاره کرده است. باقری می گوید پس از ترور صدوقی «شورای فرماندهی سپاه یزد را گرفتند، به زندان انداختند.» اما میپرسد اما آیا میتوان صدوقی دیگری درست کرد؟ چند ماه بعد از ترور صدوقی، آیتالله اشرفی اصفهانی، امامجمعهی کرمانشاه، در 23 مهر 61، در جمعهای دیگر، ترور شد و باقری در سخنرانیاش گفت: «برادر شمخانی، که قائممقام سپاه بود، روز جمعه رفته و دیده که خود ایشان آمده درِ خانه را باز کرد است. یک امام جمعهای که همردیف آقای صدوقی بوده، گفته که حاج آقا پس حفاظت چی شد؟ بچهها کجا هستند؟ گفتند امروز جمعه است و حفاظت تعطیل کرده است!!»
🔹باقری در این سخنرانی به چند مطلب کلیدی دربارهی ریشهی برخی از آشفتگیها اشاره میکند؛ از جمله اینکه سپاه «درگیر یک سری مسائل شهری میشود و درگیر یک سری مسائلی میشود که وظیفهی او نیست و بعد موقعی که مینشینیم با یک پاسدار صحبت میکنیم، میبینیم میخواهد نهضتهای آزادیبخش داشته باشد، روابط عمومی داشته باشد، دفتر سیاسی داشته باشد، انتشارات داشته باشد، با ضدانقلاب مبارزه کند و در جریانات سیاسی تاثیر داشته باشد. میخواهد همهکاره باشد، ولی چقدر دارد مایه میگذارد؟ پس کو؟ ما که عهدهدار مملکت نیستیم. مملکت برای خودش سکاندار دارد، امام زمان دارد، امام خمینی را دارد، مجلس را دارد، دولت را دارد، شورای عالی قضایی را دارد، شورای نگهبان را دارد، ما هم به عنوان یک بازوی اجرایی نظامی در کنار ارتش مطرح هستیم.»
🔹باقری به یک مطلب مهم دیگر توجه کرده است: اینکه بار اصلی به دوش مردمی است که در حال تحمل شرایط سخت اقتصادی کشور هستند؛ «صریحا بگویم: باور کنید کمترین کسانی که در مسئلهی جنگ سهیم هستند آنهایی هستند که دارند در جنگ میجنگند. فشار سیاسی روی مسئولین مملکت است، فشار مالی روی مردم است، همه جا کوپنی است.»
🔹نکتهی مهم دیگری که باقری روی آن دست میگذارد، بحث استفاده از تجربیات جنگ است: «اگر فردا شوروی حمله کند به درهگز و شما در درهگز بخواهید جنگ تن به تن خرمشهر را بکنید، روز قیامت مسئول هستید و باید جواب بدهید. مسلمان و مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود. ما مسئولیم مسئلهی خرمشهر فقط یک بار به وجود بیاید، بعد دیگر باید سازماندهی را یاد بگیریم.»
🔹دیروز، پس از گذشت بیش از 4 دهه از عمر جمهوری اسلامی، در جمعهای دیگر دانشمندی از ایران عزیز را ترور کردند. شگفتانگیز اینکه نخستوزیر اسرائیل به صراحت خواسته بود نام فخریزاده به خاطر سپرده شود.
🔹من از دیروز از خود میپرسم نهاد امنیتی که حواسش هست منِ نویسنده حق ندارم وعدهی انتشار مطلبی بدهم که در آن میخواهم بحث تقاضای مصاحبه از آیتالله خامنهای را مطرح کنم، در برابر اظهارنظر صریح نخستوزیر اسرائیل و شواهد دیگر، که همگی مسئولیت سنگین حفاظت از فخریزاده را هشدار میدهد، چه کارهایی کرده و چرا جواب نگرفته است؟ نمیشود در پسِ فریادهای بلندِ انتقام سخت، سوالهای مهم را نادیده گرفت.
🔹سردار علایی، از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، دیروز نکات تکاندهندهای را مطرح کرده و نوشته است: «ترور دکتر محسن فخریزاده توسط اسرائیل، بیانگر آن است که همچنان تشکیلات جاسوسی و عملیاتی اسرائیل در ایران فعال است. این هفتمین ترور دانشمندان هستهای ایران است که همگی آنها به شهادت رسیدهاند. الان بیش از ده سال است که اسرائیل به طور مرتب در داخل ایران عملیات مختلف، از جمله ترور انسانهای دانشمند را انجام میدهد. روش ترور رییس سازمان پژوهشی و نوآوریِ وزارت دفاع مشخص میسازد که ساختار عملیاتی اسرائیل در ایران بسیار مجهز و پیشرفته و متکی بر اطلاعات دقیق است.»
🔹سوال مهمی که علایی مطرح میکند و نباید در میان فریادها و وعدههای انتقام نادیده گرفته شود، این است: «باید دید چه ضعفی در ساختار و سازوکارهای دستگاههای امنیتی ایران وجود دارد که علیرغم محتمل بودن ترور افرادی مانند شهید فخریزاده و پیشبینی محافظ برای آنها، باز هم عملیات اسرائیل موفق میشود!!»
به قول شهید باقری: «مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود.»
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢فریاد نزنید، توضیح دهید
✍️جعفر شیرعلینیا
🔹«آقای صدوقی یک نامهای قبل از شهادتش به سپاه نوشته که این حفاظتی که شما گذاشتهاید، این حفاظت نیست. این پاسدارهایی که برای حفاظت گذاشتید اینها درست و حسابی تیراندازی هم بلد نیستند تا چه رسد به مسائل دیگر!»
🔹آیتالله صدوقی، امامجمعهی یزد، 11 تیر 1361 پس از برگزاری نمازجمعه ترور شد و حسن باقری، از فرماندهان ارشد سپاه، در سالهای ابتدایی جنگ، در سخنرانیاش چند ماه قبل از شهادت، به این موضوع اشاره کرده است. باقری می گوید پس از ترور صدوقی «شورای فرماندهی سپاه یزد را گرفتند، به زندان انداختند.» اما میپرسد اما آیا میتوان صدوقی دیگری درست کرد؟ چند ماه بعد از ترور صدوقی، آیتالله اشرفی اصفهانی، امامجمعهی کرمانشاه، در 23 مهر 61، در جمعهای دیگر، ترور شد و باقری در سخنرانیاش گفت: «برادر شمخانی، که قائممقام سپاه بود، روز جمعه رفته و دیده که خود ایشان آمده درِ خانه را باز کرد است. یک امام جمعهای که همردیف آقای صدوقی بوده، گفته که حاج آقا پس حفاظت چی شد؟ بچهها کجا هستند؟ گفتند امروز جمعه است و حفاظت تعطیل کرده است!!»
🔹باقری در این سخنرانی به چند مطلب کلیدی دربارهی ریشهی برخی از آشفتگیها اشاره میکند؛ از جمله اینکه سپاه «درگیر یک سری مسائل شهری میشود و درگیر یک سری مسائلی میشود که وظیفهی او نیست و بعد موقعی که مینشینیم با یک پاسدار صحبت میکنیم، میبینیم میخواهد نهضتهای آزادیبخش داشته باشد، روابط عمومی داشته باشد، دفتر سیاسی داشته باشد، انتشارات داشته باشد، با ضدانقلاب مبارزه کند و در جریانات سیاسی تاثیر داشته باشد. میخواهد همهکاره باشد، ولی چقدر دارد مایه میگذارد؟ پس کو؟ ما که عهدهدار مملکت نیستیم. مملکت برای خودش سکاندار دارد، امام زمان دارد، امام خمینی را دارد، مجلس را دارد، دولت را دارد، شورای عالی قضایی را دارد، شورای نگهبان را دارد، ما هم به عنوان یک بازوی اجرایی نظامی در کنار ارتش مطرح هستیم.»
🔹باقری به یک مطلب مهم دیگر توجه کرده است: اینکه بار اصلی به دوش مردمی است که در حال تحمل شرایط سخت اقتصادی کشور هستند؛ «صریحا بگویم: باور کنید کمترین کسانی که در مسئلهی جنگ سهیم هستند آنهایی هستند که دارند در جنگ میجنگند. فشار سیاسی روی مسئولین مملکت است، فشار مالی روی مردم است، همه جا کوپنی است.»
🔹نکتهی مهم دیگری که باقری روی آن دست میگذارد، بحث استفاده از تجربیات جنگ است: «اگر فردا شوروی حمله کند به درهگز و شما در درهگز بخواهید جنگ تن به تن خرمشهر را بکنید، روز قیامت مسئول هستید و باید جواب بدهید. مسلمان و مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود. ما مسئولیم مسئلهی خرمشهر فقط یک بار به وجود بیاید، بعد دیگر باید سازماندهی را یاد بگیریم.»
🔹دیروز، پس از گذشت بیش از 4 دهه از عمر جمهوری اسلامی، در جمعهای دیگر دانشمندی از ایران عزیز را ترور کردند. شگفتانگیز اینکه نخستوزیر اسرائیل به صراحت خواسته بود نام فخریزاده به خاطر سپرده شود.
🔹من از دیروز از خود میپرسم نهاد امنیتی که حواسش هست منِ نویسنده حق ندارم وعدهی انتشار مطلبی بدهم که در آن میخواهم بحث تقاضای مصاحبه از آیتالله خامنهای را مطرح کنم، در برابر اظهارنظر صریح نخستوزیر اسرائیل و شواهد دیگر، که همگی مسئولیت سنگین حفاظت از فخریزاده را هشدار میدهد، چه کارهایی کرده و چرا جواب نگرفته است؟ نمیشود در پسِ فریادهای بلندِ انتقام سخت، سوالهای مهم را نادیده گرفت.
🔹سردار علایی، از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، دیروز نکات تکاندهندهای را مطرح کرده و نوشته است: «ترور دکتر محسن فخریزاده توسط اسرائیل، بیانگر آن است که همچنان تشکیلات جاسوسی و عملیاتی اسرائیل در ایران فعال است. این هفتمین ترور دانشمندان هستهای ایران است که همگی آنها به شهادت رسیدهاند. الان بیش از ده سال است که اسرائیل به طور مرتب در داخل ایران عملیات مختلف، از جمله ترور انسانهای دانشمند را انجام میدهد. روش ترور رییس سازمان پژوهشی و نوآوریِ وزارت دفاع مشخص میسازد که ساختار عملیاتی اسرائیل در ایران بسیار مجهز و پیشرفته و متکی بر اطلاعات دقیق است.»
🔹سوال مهمی که علایی مطرح میکند و نباید در میان فریادها و وعدههای انتقام نادیده گرفته شود، این است: «باید دید چه ضعفی در ساختار و سازوکارهای دستگاههای امنیتی ایران وجود دارد که علیرغم محتمل بودن ترور افرادی مانند شهید فخریزاده و پیشبینی محافظ برای آنها، باز هم عملیات اسرائیل موفق میشود!!»
به قول شهید باقری: «مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود.»
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢چرا پاسخ به ترور حتمی است؟
✍🏼ک.جعفری خبرنگار حوزه نظامی
🔹پس از ترور ناجوانمردانه و بزدلانه شهید محسن فخریزاده در شهر آبسرد در شهرستان دماوند، موجی از انتقاد مردمی موضوع پیش آمده در کشور شکل گرفت و مطالبههایی که به حق بودند، حاکمیت را به واکنش وادار کرد. پس از این حادثه و پیش از آنکه مسوولان وارد امر شوند و توضیحات تکراری خود را به مردم داده و از «زمان و مکان» مناسب برای پاسخگویی بگویند و اینکه در «دام» طراحی شده توسط دشمن گرفتار نخواهند شد، پیام رهبر انقلاب که بسیار موجز، اما مهم و دارای ابعاد دقیق بود منتشر شد. این پیام در خود نه عناصر «زمان و مکان» را داشت و نه اینکه از مصلحتاندیشی صحبتی کرده بود.
🔹در حالی که بخشهای مختلفی در حاکمیت در تلاش هستند تا موضوع انتقام را برجسته نکنند، اما وقتی مردم وارد شده و خواستار انتقام شدند، باز هم عقب ننشسته و هنوز هم حرف خود را میزنند ولی رهبر انقلاب خواسته مردم را خیلی خوب متوجه شده و البته بهتر از بسیاری دیگر هم میدانند که موضوع این ترور چیزی فراتر از یک پیام یا یک ترور عادی است. این موضوع بهخوبی در متن پیام ایشان مشخص است. پیام رهبری دو بخش مهم دارد، بخش اول، بدون خطاب قرار دادن احدی از نهادهای امنیتی و نظامی کشور، «دستاندرکاران» را مخاطب قرار داده و از آنها: «پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن» میخواهد که برخلاف پیام دیگران هیچ امر سیاسی، احتمالی و زمانی در آن نهفته نیست.
🔹در همین جا، نکتهای در مورد عاملان است؛ بدون شک اگر این عوامل همه داخلی نباشند، بخش عمدهای از آنها داخلی هستند که باید دستگیر و مجازات شوند. این بار نباید مانند موضوع ترور شهدای هستهای در دولت دهم باشد که عدهای بیگناه را گرفتند و بعد از چند سال رها کردند، نتیجه قطعی باید مشخص شود. تکلیف آمران هم برای همه مشخص و مبرهن است، یک آمر اینجا بیشتر وجود ندارد و خودش را پشت هیچ پوششی هم نمیتواند پنهان کند. وقتی عالیترین مقام سیاسی و فرمانده کل قوا در کشور خواستار مجازات آمران و عاملان این ترور میشود، حجت بر همه تمام است و همه دستگاههای امنیتی و نظامی باید از هماکنون دست به کار شوند و موضوع را تمام کنند.
🔹تاکید دوم رهبری بر «پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخشهایی که وی بدانها اشتغال داشت» است. شهید فخریزاده پروژههای مهمی را مدیریت میکرد که به دلیل اشراف و علاقه رهبری به این پروژهها در جریان ریز آنها قرار داشتند. اهمیت مساله یعنی اینکه کسی حق ندارد چون دیگر این شهید نیست، پروژههای تعریفشده توسط وی فراموش شود. این پیام کوتاه، خیلیها را ترسانده است و میدانند که خبری در راه است. ایران همه ابزارهای لازم برای این کار را دارد، پس از ترور شهید سلیمانی هم خیلیها در غرب فکر میکردند ایران هزینه زدن امریکا را نخواهد داد و اقدامی نخواهد کرد، اما دیدند بر خلاف همه برآوردها پیش از سپرده شدن پیکر رستم ایرانشهر به خاک وطن، موشکها راهی عینالاسد و الحریر شدند.
🔹پس از صدور پیام رهبر انقلاب، صهیونیستها ماستها را کیسه کردهاند، از امشب هم پیامهای دیپلماتیک آنها از گوشه کنار میآید و التماسهای فراوان که ایران دست به اقدام تلافیجویانه نزند. هر چند برآورد اقدام از سوی ایران نزد نهادهای امنیتی غربی و حتی عبری موجود نیست و آنها فکر میکردند شرایط ایران برای هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی خوب نیست، اما با این پیام به این نتیجه رسیدهاند که ایران در طول همین روزها و شاید هم هفتههای آینده و پیش از پایان ریاستجمهوری ترامپ یک سیلی دیگر به او بزند تا صهیونیسم بینالملل و متحدان فاشیست و ضدایرانی آنها در منطقه حساب و کتابشان را بهتر تنظیم کنند. به همین دلیل ما منتظر میمانیم و لحظهشماری میکنیم که موشکهای سنگین ایرانی دمار از صهیونیستها درآورد و صدای انفجارش، به اندازه چند برابر نیسان منفجر شده در آبسرد، در تلآویو شنیده شود.
🔷در پایان این را هم یادآور شوم که ما طرحهای مختلف موشکی برای ویران کردن زیرساختهای رژیم صهیونیستی داریم و این طرحها همگی به پایگاههای مختلف ابلاغ شده و همه آنها ماموریتهای محوله را به خوبی میدانند که باید در روز «ر» و ساعت «س» که دستور صادر شد، به چه مختصاتی شلیک کنند. آن روز قیافه کریه نتانیاهو و بنسلمان و بنزاید و البته الهام علیف بسیار دیدنی است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢چرا پاسخ به ترور حتمی است؟
✍🏼ک.جعفری خبرنگار حوزه نظامی
🔹پس از ترور ناجوانمردانه و بزدلانه شهید محسن فخریزاده در شهر آبسرد در شهرستان دماوند، موجی از انتقاد مردمی موضوع پیش آمده در کشور شکل گرفت و مطالبههایی که به حق بودند، حاکمیت را به واکنش وادار کرد. پس از این حادثه و پیش از آنکه مسوولان وارد امر شوند و توضیحات تکراری خود را به مردم داده و از «زمان و مکان» مناسب برای پاسخگویی بگویند و اینکه در «دام» طراحی شده توسط دشمن گرفتار نخواهند شد، پیام رهبر انقلاب که بسیار موجز، اما مهم و دارای ابعاد دقیق بود منتشر شد. این پیام در خود نه عناصر «زمان و مکان» را داشت و نه اینکه از مصلحتاندیشی صحبتی کرده بود.
🔹در حالی که بخشهای مختلفی در حاکمیت در تلاش هستند تا موضوع انتقام را برجسته نکنند، اما وقتی مردم وارد شده و خواستار انتقام شدند، باز هم عقب ننشسته و هنوز هم حرف خود را میزنند ولی رهبر انقلاب خواسته مردم را خیلی خوب متوجه شده و البته بهتر از بسیاری دیگر هم میدانند که موضوع این ترور چیزی فراتر از یک پیام یا یک ترور عادی است. این موضوع بهخوبی در متن پیام ایشان مشخص است. پیام رهبری دو بخش مهم دارد، بخش اول، بدون خطاب قرار دادن احدی از نهادهای امنیتی و نظامی کشور، «دستاندرکاران» را مخاطب قرار داده و از آنها: «پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن» میخواهد که برخلاف پیام دیگران هیچ امر سیاسی، احتمالی و زمانی در آن نهفته نیست.
🔹در همین جا، نکتهای در مورد عاملان است؛ بدون شک اگر این عوامل همه داخلی نباشند، بخش عمدهای از آنها داخلی هستند که باید دستگیر و مجازات شوند. این بار نباید مانند موضوع ترور شهدای هستهای در دولت دهم باشد که عدهای بیگناه را گرفتند و بعد از چند سال رها کردند، نتیجه قطعی باید مشخص شود. تکلیف آمران هم برای همه مشخص و مبرهن است، یک آمر اینجا بیشتر وجود ندارد و خودش را پشت هیچ پوششی هم نمیتواند پنهان کند. وقتی عالیترین مقام سیاسی و فرمانده کل قوا در کشور خواستار مجازات آمران و عاملان این ترور میشود، حجت بر همه تمام است و همه دستگاههای امنیتی و نظامی باید از هماکنون دست به کار شوند و موضوع را تمام کنند.
🔹تاکید دوم رهبری بر «پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخشهایی که وی بدانها اشتغال داشت» است. شهید فخریزاده پروژههای مهمی را مدیریت میکرد که به دلیل اشراف و علاقه رهبری به این پروژهها در جریان ریز آنها قرار داشتند. اهمیت مساله یعنی اینکه کسی حق ندارد چون دیگر این شهید نیست، پروژههای تعریفشده توسط وی فراموش شود. این پیام کوتاه، خیلیها را ترسانده است و میدانند که خبری در راه است. ایران همه ابزارهای لازم برای این کار را دارد، پس از ترور شهید سلیمانی هم خیلیها در غرب فکر میکردند ایران هزینه زدن امریکا را نخواهد داد و اقدامی نخواهد کرد، اما دیدند بر خلاف همه برآوردها پیش از سپرده شدن پیکر رستم ایرانشهر به خاک وطن، موشکها راهی عینالاسد و الحریر شدند.
🔹پس از صدور پیام رهبر انقلاب، صهیونیستها ماستها را کیسه کردهاند، از امشب هم پیامهای دیپلماتیک آنها از گوشه کنار میآید و التماسهای فراوان که ایران دست به اقدام تلافیجویانه نزند. هر چند برآورد اقدام از سوی ایران نزد نهادهای امنیتی غربی و حتی عبری موجود نیست و آنها فکر میکردند شرایط ایران برای هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی خوب نیست، اما با این پیام به این نتیجه رسیدهاند که ایران در طول همین روزها و شاید هم هفتههای آینده و پیش از پایان ریاستجمهوری ترامپ یک سیلی دیگر به او بزند تا صهیونیسم بینالملل و متحدان فاشیست و ضدایرانی آنها در منطقه حساب و کتابشان را بهتر تنظیم کنند. به همین دلیل ما منتظر میمانیم و لحظهشماری میکنیم که موشکهای سنگین ایرانی دمار از صهیونیستها درآورد و صدای انفجارش، به اندازه چند برابر نیسان منفجر شده در آبسرد، در تلآویو شنیده شود.
🔷در پایان این را هم یادآور شوم که ما طرحهای مختلف موشکی برای ویران کردن زیرساختهای رژیم صهیونیستی داریم و این طرحها همگی به پایگاههای مختلف ابلاغ شده و همه آنها ماموریتهای محوله را به خوبی میدانند که باید در روز «ر» و ساعت «س» که دستور صادر شد، به چه مختصاتی شلیک کنند. آن روز قیافه کریه نتانیاهو و بنسلمان و بنزاید و البته الهام علیف بسیار دیدنی است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢این بازی دارد کثیفتر و خطرناکتر میشود
✍🏼هومن_زندی_زاده
🔹خبرنگاران و نمایندگان سیاسی افغانستان حتی یک بار یکدهم ژست آزادیخواهانهای که برای ظریف میگیرند را برای اشغالگران سرزمینشان نمیگیرند، ولی از ما میخواهند با طالبان که بیش از ۶۰٪ خاکشان را تحت تسلط دارد و با ما هممرز ماست، مذاکره نکنیم.
🔹افغانستان باید موضعش را روشن کند. نمیشود آنگلو-اروپاییها و طالبان بکشند و آواره کنند، ایران ۳میلیون پناهجو را میزبانی کند و فحش بخورد. استرالیاییها از طرفی به علت کمبود جا اسیر افغان را بکشند و میلیونها افغان را آواره کنند، و از طرف دیگر فقط به چندهزار نفر پناهندگی بدهند.
🔹فلان شاعر افغان به استرالیا پناهنده شود و در هر محفلی ایران را بکوبد و بگوید نقش ما در کلنگی شدن افغانستان مخربتر از آمریکا و استرالیا و شرکا بوده، بعد شعر بگوید و در آن استرالیا را به "مادر" تشبیه کند؛ یعنی حتی حرمت شعر و واژهها و مادر را هم نگه ندارد.
🔹مشکل فقط تصمیمات غلط، سوءمدیریت و قطبی کردن جامعه نیست؛ از بزرگترین مشکلات این است که جمهوری اسلامی کار بدش را در بوق و کرنا میکند و کار خوبش را به روی کسی نمیآورد.
🔹ما مسئول آوارگی همسایگانمان نیستیم که بخواهیم ۴ دهه این همه فشار را تحمل کنیم و آخرش "نژادپرست" خطاب شویم.
🔹عباس عراقچی گفته بود «درصورت محدودتر شدن منابع مالی ایران در اثر تحریمهای امریکا، ممکن است از مهاجران افغانستانی خواسته شود تا ایران را ترک کنند.» بله، به خاطر اینکه اگر سر سفره غذا نباشد، مهمان دعوت نمیکنند. ولی در عوض کاری با عراقچی کردند که عذرخواهی کرد!
🔹افغانستان و جامعه بینالملل باید سپاسگزار ایران باشند که با وجود ۴ دهه تحریم غرب و ۸ سال جنگ با نیمی از جهان و قرار گرفتن در قلب پایگاههای نظامی و مستعمرات آمریکا، میزبان ۳میلیون پناهجوست که ۲میلیون از آنها ثبت نشدهاند! کدام کشوری چنین کاری میکند؟
🔹کتاب #پناهجو_چیست اثر حقوقدان استرالیایی #ویلیام_ملی را بخوانید و ببینید چگونه به سادگی آب خوردن افغانها را رد میکنند. شما تاریخ تولدتان را غلط بنویسید، اینها بهتان ویزا نمیدهند! بعد ایران ۲میلیون پناهجوی ثبتنشده در خاک خود دارد که بسیاری از آنها مشکلاتی بدتر از این دارند.
🔹جناب جمهوری اسلامی، سیاست خارجه مرامبردار نیست. به عنوان یک شهروند از شما هم میخواهم موضعتان را روشن کنید. ادامه این وضع هم ما را آزرده کرده، هم ظاهرا افغانها را. افغانستان #مستعمره آمریکاست. اگر امتیاز میدهید، امتیاز بگیرید. وگرنه به همه ظلم کرده و به احساسات ضدایرانی دامن زدهاید.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢این بازی دارد کثیفتر و خطرناکتر میشود
✍🏼هومن_زندی_زاده
🔹خبرنگاران و نمایندگان سیاسی افغانستان حتی یک بار یکدهم ژست آزادیخواهانهای که برای ظریف میگیرند را برای اشغالگران سرزمینشان نمیگیرند، ولی از ما میخواهند با طالبان که بیش از ۶۰٪ خاکشان را تحت تسلط دارد و با ما هممرز ماست، مذاکره نکنیم.
🔹افغانستان باید موضعش را روشن کند. نمیشود آنگلو-اروپاییها و طالبان بکشند و آواره کنند، ایران ۳میلیون پناهجو را میزبانی کند و فحش بخورد. استرالیاییها از طرفی به علت کمبود جا اسیر افغان را بکشند و میلیونها افغان را آواره کنند، و از طرف دیگر فقط به چندهزار نفر پناهندگی بدهند.
🔹فلان شاعر افغان به استرالیا پناهنده شود و در هر محفلی ایران را بکوبد و بگوید نقش ما در کلنگی شدن افغانستان مخربتر از آمریکا و استرالیا و شرکا بوده، بعد شعر بگوید و در آن استرالیا را به "مادر" تشبیه کند؛ یعنی حتی حرمت شعر و واژهها و مادر را هم نگه ندارد.
🔹مشکل فقط تصمیمات غلط، سوءمدیریت و قطبی کردن جامعه نیست؛ از بزرگترین مشکلات این است که جمهوری اسلامی کار بدش را در بوق و کرنا میکند و کار خوبش را به روی کسی نمیآورد.
🔹ما مسئول آوارگی همسایگانمان نیستیم که بخواهیم ۴ دهه این همه فشار را تحمل کنیم و آخرش "نژادپرست" خطاب شویم.
🔹عباس عراقچی گفته بود «درصورت محدودتر شدن منابع مالی ایران در اثر تحریمهای امریکا، ممکن است از مهاجران افغانستانی خواسته شود تا ایران را ترک کنند.» بله، به خاطر اینکه اگر سر سفره غذا نباشد، مهمان دعوت نمیکنند. ولی در عوض کاری با عراقچی کردند که عذرخواهی کرد!
🔹افغانستان و جامعه بینالملل باید سپاسگزار ایران باشند که با وجود ۴ دهه تحریم غرب و ۸ سال جنگ با نیمی از جهان و قرار گرفتن در قلب پایگاههای نظامی و مستعمرات آمریکا، میزبان ۳میلیون پناهجوست که ۲میلیون از آنها ثبت نشدهاند! کدام کشوری چنین کاری میکند؟
🔹کتاب #پناهجو_چیست اثر حقوقدان استرالیایی #ویلیام_ملی را بخوانید و ببینید چگونه به سادگی آب خوردن افغانها را رد میکنند. شما تاریخ تولدتان را غلط بنویسید، اینها بهتان ویزا نمیدهند! بعد ایران ۲میلیون پناهجوی ثبتنشده در خاک خود دارد که بسیاری از آنها مشکلاتی بدتر از این دارند.
🔹جناب جمهوری اسلامی، سیاست خارجه مرامبردار نیست. به عنوان یک شهروند از شما هم میخواهم موضعتان را روشن کنید. ادامه این وضع هم ما را آزرده کرده، هم ظاهرا افغانها را. افغانستان #مستعمره آمریکاست. اگر امتیاز میدهید، امتیاز بگیرید. وگرنه به همه ظلم کرده و به احساسات ضدایرانی دامن زدهاید.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢مواضع زیگزاگی در پنتاگون و هوشیاری کامل نیروهای مسلح ایران
✍🏼ک.جعفری/کارشناس مسایل نظامی
🔷در حالی که برخی از افراد در پنتاگون که با شبکه خبری سیانان در تماس هستند دیتاهای خاصی را برای انتشار در اختیار این شبکه قرار میدهند، گروهی دیگر از این افراد به شبکه خبری NBC آمریکا ادعا کردهاند که «همه دادهها حکایت از آن دارد که ایرانیها در حال برنامهریزی برای حمله به نیروها و منافع آمریکا در آسیای غربی (به قول آنها خاورمیانه) هستند!» این موضعگیریها بسیار عجیب است و باید نسبت به آن با هوشیاری کامل برخورد کرد.
🔹چند بار در مورد الگوی ژاپنی برخورد امریکا با ایران نوشتم و هشدار دادم که در این مورد نباید وارد بازی امریکاییها شد که تا این لحظه هم موفق بودهایم اما طرف امریکایی در این مورد از قرار معلوم ولکن نیست و همچنان میخواهد این الگو را ادامه دهد. این الگو به ما میگوید که امریکاییها میخواهند کاری کنند که ایران به آنها حمله کند، یعنی زمین را بهگونهای طراحی کنند که طرف ایرانی کلاه سرش رفته و دست به حمله بزند و عملا بهعنوان متجاوز شناخته شود.
🔹این بازی با هشدارهای بهموقع و همچنین بینیازی ایران از درگیری مستقیم با طرف امریکایی به جایی نرسید و حتی در ماجرای ترور رستم ایرنشهر و پاسخ بازدارنده به این ترور در حمله به عین الاسد، ایران تلاش کرد سطحی از پاسخ را در نظر بگیرد که منجر به جنگ نشود و همین مساله هم روی داد. در این مورد خیلی دوست داشتم بیشتر توضیح بدهم اما نشد، ولی پاسخ ایران حسابشده، اندازه و بازدارنده بود و ما به دلایلی قرار نبود وارد جنگ شویم.
🔹حالا که نوع دیدگاههای طرف امریکایی، به ویژه در پنتاگون را مشاهده میکنم، این احساس را دارم که آنها میخواهند ایران را وادار به یک حمله کنند و از این مساله عصبانی هستند که درست طرف ایرانی هم میخواهد همین بازی را سر آنها در بیاورد. اینکه طرف امریکایی میگوید نمیدانند که آمادهباش بیسابقه ایرانیها تهاجی است یا دفاعی، نشان میدهد که آنها برآورد درستی از ماجرا ندارند. در حالی که در ساعتهای حساسی به سر میبریم، خویشتنداری و هوشیاری لازمه هر اقدامی به شمار میرود.
🔹باز هم عرض میکنم که ما منتظر کوچکترین حماقت از طرف امریکاییها هستیم، امریکاییها در جریان پیامهای ایران به کشورکهای حوزه خلیجفارس قرار گرفتهاند و میدانند که محتوای این پیامها که در 72 ساعت گذشته از کانالهای مختلف ارسال شده، چه بوده است. باید دید آیا طرف امریکایی ارزشی برای این کشورها قائل است یا اینکه همچنان به چشم گاوشیرده به آنها نگاه میکند! کوچکترین اقدام محاسباتی میتواند یکی از عجیبترین اتفاقات قرن 21 را شکل بدهد و آن هم مشاهده قدرت ویرانگر ایران است.
🔹باور کنید این قدرت ویرانگر که برای دفاع از کشور تدارک دیده شده و سالهای سال برای آن کار شده و هزینه شده است، وقتی قرار است مورد استفاده قرار بگیرد، هیچ چیزی جلودارش نخواهد بود. خیلیها بودند که دوست داشتند در وقت امتحان این قدرت در صحنه باشند اما امروز دیگر نیستند و جوانهایی جای آنها را گرفتهاند که در انگیزه برای این کار انسانهای عجیبی هستند. این قدرت ویرانگر، حامی اصلی ملت ایران در برابر هر تجاوز احتمالی است و معبری است برای نشان دادن برتری کامل و محض فرزندان ایران بر کشورهای وابسته.
🔹ما منتظر هستیم تا امریکاییها بخواهند این قدرت ویرانگر را آزمایش کنند. همه چیز در سطح بالایی از آمادگی قرار داد و طرف امریکایی هم وحشت زده، دارد تماشا میکند. میداند که عملیات احتمالی ایرانیها انتقامی خواهد بود، اما تلاش دارد از آن بهرهبرداری خاص خود را کند و به همین علت در طول دو هفته گذشته اقدامات تحریکآمیز بسیاری انجام داده باید فرماندهان نظامی که همگی در این ساعتها در ماموریتهای خاص هستند، به مردم توضیح دهند که دقیقا در اطراف مرزهای ما چه تحرکاتی دارد صورت میگیرد و پاسخ ما چگونه است..
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢مواضع زیگزاگی در پنتاگون و هوشیاری کامل نیروهای مسلح ایران
✍🏼ک.جعفری/کارشناس مسایل نظامی
🔷در حالی که برخی از افراد در پنتاگون که با شبکه خبری سیانان در تماس هستند دیتاهای خاصی را برای انتشار در اختیار این شبکه قرار میدهند، گروهی دیگر از این افراد به شبکه خبری NBC آمریکا ادعا کردهاند که «همه دادهها حکایت از آن دارد که ایرانیها در حال برنامهریزی برای حمله به نیروها و منافع آمریکا در آسیای غربی (به قول آنها خاورمیانه) هستند!» این موضعگیریها بسیار عجیب است و باید نسبت به آن با هوشیاری کامل برخورد کرد.
🔹چند بار در مورد الگوی ژاپنی برخورد امریکا با ایران نوشتم و هشدار دادم که در این مورد نباید وارد بازی امریکاییها شد که تا این لحظه هم موفق بودهایم اما طرف امریکایی در این مورد از قرار معلوم ولکن نیست و همچنان میخواهد این الگو را ادامه دهد. این الگو به ما میگوید که امریکاییها میخواهند کاری کنند که ایران به آنها حمله کند، یعنی زمین را بهگونهای طراحی کنند که طرف ایرانی کلاه سرش رفته و دست به حمله بزند و عملا بهعنوان متجاوز شناخته شود.
🔹این بازی با هشدارهای بهموقع و همچنین بینیازی ایران از درگیری مستقیم با طرف امریکایی به جایی نرسید و حتی در ماجرای ترور رستم ایرنشهر و پاسخ بازدارنده به این ترور در حمله به عین الاسد، ایران تلاش کرد سطحی از پاسخ را در نظر بگیرد که منجر به جنگ نشود و همین مساله هم روی داد. در این مورد خیلی دوست داشتم بیشتر توضیح بدهم اما نشد، ولی پاسخ ایران حسابشده، اندازه و بازدارنده بود و ما به دلایلی قرار نبود وارد جنگ شویم.
🔹حالا که نوع دیدگاههای طرف امریکایی، به ویژه در پنتاگون را مشاهده میکنم، این احساس را دارم که آنها میخواهند ایران را وادار به یک حمله کنند و از این مساله عصبانی هستند که درست طرف ایرانی هم میخواهد همین بازی را سر آنها در بیاورد. اینکه طرف امریکایی میگوید نمیدانند که آمادهباش بیسابقه ایرانیها تهاجی است یا دفاعی، نشان میدهد که آنها برآورد درستی از ماجرا ندارند. در حالی که در ساعتهای حساسی به سر میبریم، خویشتنداری و هوشیاری لازمه هر اقدامی به شمار میرود.
🔹باز هم عرض میکنم که ما منتظر کوچکترین حماقت از طرف امریکاییها هستیم، امریکاییها در جریان پیامهای ایران به کشورکهای حوزه خلیجفارس قرار گرفتهاند و میدانند که محتوای این پیامها که در 72 ساعت گذشته از کانالهای مختلف ارسال شده، چه بوده است. باید دید آیا طرف امریکایی ارزشی برای این کشورها قائل است یا اینکه همچنان به چشم گاوشیرده به آنها نگاه میکند! کوچکترین اقدام محاسباتی میتواند یکی از عجیبترین اتفاقات قرن 21 را شکل بدهد و آن هم مشاهده قدرت ویرانگر ایران است.
🔹باور کنید این قدرت ویرانگر که برای دفاع از کشور تدارک دیده شده و سالهای سال برای آن کار شده و هزینه شده است، وقتی قرار است مورد استفاده قرار بگیرد، هیچ چیزی جلودارش نخواهد بود. خیلیها بودند که دوست داشتند در وقت امتحان این قدرت در صحنه باشند اما امروز دیگر نیستند و جوانهایی جای آنها را گرفتهاند که در انگیزه برای این کار انسانهای عجیبی هستند. این قدرت ویرانگر، حامی اصلی ملت ایران در برابر هر تجاوز احتمالی است و معبری است برای نشان دادن برتری کامل و محض فرزندان ایران بر کشورهای وابسته.
🔹ما منتظر هستیم تا امریکاییها بخواهند این قدرت ویرانگر را آزمایش کنند. همه چیز در سطح بالایی از آمادگی قرار داد و طرف امریکایی هم وحشت زده، دارد تماشا میکند. میداند که عملیات احتمالی ایرانیها انتقامی خواهد بود، اما تلاش دارد از آن بهرهبرداری خاص خود را کند و به همین علت در طول دو هفته گذشته اقدامات تحریکآمیز بسیاری انجام داده باید فرماندهان نظامی که همگی در این ساعتها در ماموریتهای خاص هستند، به مردم توضیح دهند که دقیقا در اطراف مرزهای ما چه تحرکاتی دارد صورت میگیرد و پاسخ ما چگونه است..
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢نمایندگان خانه احزاب در کمیسیون ماده ۱۰ چه میکنند؟
✍علی روحنژاد، فعال سیاسی:
🔹چند روز پیش بود که کمیسیون ماده ۱۰ وزارت کشور صلاحیت دبیرکل حزب اعتماد ملی را رد کرد. موضوع تایید صلاحیت دبیرکل این حزب طی سالهای گذشته بارها در کمیسیون مذکور مطرح شده بود و هربار به دلیل عدم مستندات قانونی برای رد صلاحیت موضوع مسکوت باقی ماند و با اصرار برخی اعضا همچنان در دستور کار قرار داشت.
🔹طبق قانون زمانی امکان رد صلاحیت دبیرکلی و عضویت یک فرد در یک حزب قانونی وجود دارد که دادگاه صالحه او را به جرم تخلف مشخص محکوم کرده باشد و از عضویت در احزاب و گروه ها منع کند.
🔹آنچه درباره دبیرکل حزب اعتماد ملی رخ داده است به هیچ عنوان مبنا و پایه قانونی ندارد. این در حالی است که دو تن از نمایندگان احزاب ملی و استانی در کمیسیون ماده ۱۰ بعنوان عضو البته بدون حق رای حضور دارند.
🔹شاید این توجیه مطرح شود که نمایندگان مدنظر چون حق رای ندارند بنابراین قدرت اعمال اراده و استدلالات خود را نیز ندارند.
🔹در پاسخ به این توجیه باید گفت در دور گذشته کمیسیون ماده ۱۰ نیز نمایندگان احزاب ملی و استانی حق رای نداشتند لیکن اجازه صدور چنین رایی به کمیسیون مذکور داده نشد.
🔹اگر نمایندهای توان دفاع قانونی از حقوق احزاب که با تلاشهای بسیار بدست آمده است را ندارد همان به که لقای چنین عضویتی را به تبلیغات و نمایش سیاسی ببخشد و استعفا بدهد.
🔹کدام دادگاه صالحهای حکم به محرومیت دبیرکل حزب اعتماد ملی داده است که اینگونه در برابر تضییع چنین حقی سکوت کردهاید؟ مگر حقوق طبیعی، اساسی و سیاسی آحاد مردم را میشود بدون محمل و مبنای قانونی و فقط براساس سلیقه فردی پایمال کرد.
🔹اگر ناتوان از دفاع هستید حداقل مردانه مصاحبه کنید و مخالفت خود را با چنین رفتاری اعلام کنید. احزاب سیاسی رفتارهای اینچنینی نمایندگان خود را در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب فراموش نخواهند کرد.
🔹نشستن برصندلی نمایندگی بیش از ۱۰۰ حزب قانونی و عدم دفاع از حقوق آنها پدیدهای نیست که بشود از آن چشم پوشید. حداقل احزاب اصلاحطلب و معتدل که بارها بر اعمال قانون تاکید داشتهاند باید از هم اکنون نسبت خود را با نماینده احزاب ملی و استانی در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور مشخص کنند.
🔹دیری نخواهد پایید که دور جدید انتخاب نمایندگانشان فرا میرسد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢نمایندگان خانه احزاب در کمیسیون ماده ۱۰ چه میکنند؟
✍علی روحنژاد، فعال سیاسی:
🔹چند روز پیش بود که کمیسیون ماده ۱۰ وزارت کشور صلاحیت دبیرکل حزب اعتماد ملی را رد کرد. موضوع تایید صلاحیت دبیرکل این حزب طی سالهای گذشته بارها در کمیسیون مذکور مطرح شده بود و هربار به دلیل عدم مستندات قانونی برای رد صلاحیت موضوع مسکوت باقی ماند و با اصرار برخی اعضا همچنان در دستور کار قرار داشت.
🔹طبق قانون زمانی امکان رد صلاحیت دبیرکلی و عضویت یک فرد در یک حزب قانونی وجود دارد که دادگاه صالحه او را به جرم تخلف مشخص محکوم کرده باشد و از عضویت در احزاب و گروه ها منع کند.
🔹آنچه درباره دبیرکل حزب اعتماد ملی رخ داده است به هیچ عنوان مبنا و پایه قانونی ندارد. این در حالی است که دو تن از نمایندگان احزاب ملی و استانی در کمیسیون ماده ۱۰ بعنوان عضو البته بدون حق رای حضور دارند.
🔹شاید این توجیه مطرح شود که نمایندگان مدنظر چون حق رای ندارند بنابراین قدرت اعمال اراده و استدلالات خود را نیز ندارند.
🔹در پاسخ به این توجیه باید گفت در دور گذشته کمیسیون ماده ۱۰ نیز نمایندگان احزاب ملی و استانی حق رای نداشتند لیکن اجازه صدور چنین رایی به کمیسیون مذکور داده نشد.
🔹اگر نمایندهای توان دفاع قانونی از حقوق احزاب که با تلاشهای بسیار بدست آمده است را ندارد همان به که لقای چنین عضویتی را به تبلیغات و نمایش سیاسی ببخشد و استعفا بدهد.
🔹کدام دادگاه صالحهای حکم به محرومیت دبیرکل حزب اعتماد ملی داده است که اینگونه در برابر تضییع چنین حقی سکوت کردهاید؟ مگر حقوق طبیعی، اساسی و سیاسی آحاد مردم را میشود بدون محمل و مبنای قانونی و فقط براساس سلیقه فردی پایمال کرد.
🔹اگر ناتوان از دفاع هستید حداقل مردانه مصاحبه کنید و مخالفت خود را با چنین رفتاری اعلام کنید. احزاب سیاسی رفتارهای اینچنینی نمایندگان خود را در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب فراموش نخواهند کرد.
🔹نشستن برصندلی نمایندگی بیش از ۱۰۰ حزب قانونی و عدم دفاع از حقوق آنها پدیدهای نیست که بشود از آن چشم پوشید. حداقل احزاب اصلاحطلب و معتدل که بارها بر اعمال قانون تاکید داشتهاند باید از هم اکنون نسبت خود را با نماینده احزاب ملی و استانی در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور مشخص کنند.
🔹دیری نخواهد پایید که دور جدید انتخاب نمایندگانشان فرا میرسد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝فائزه هاشمی، ترامپ و منتقدان
✍✍علیرضا افشاری
♈️بخشی از سخن خانم فائزه هاشمی در گفتوگو با انصافنیوز مورد نقد کسانی قرار گرفت، آنجا که گفت: «برای ایران من دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود. ولی اگر یک امریکایی بودم، به آقای ترامپ رای نمیدادم. به خاطر همین فشارهایی که میگذارد، شاید بالاخره یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد دیگر. چون مردم هرچه تلاش میکنند که اصلاحات انجام بگیرد، مرغ یک پا دارد و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم بیشتر سرکوب میشوند.
♈️ شاید اگر این فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک سری تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. و این تغییر سیاستها حتما میتوانست به نفع مردم اتفاق بیفتد. برای همین فکر میکنم اگر آقای ترامپ بود... چون دموکراتها یک مقداری شل و ول هستند.
♈️آمدن دموکراتها این موضع خطای ما هی تقویت میشود بیشتر. البته امیدوارم نشود، ولی به هرحال آدم چنین چشماندازی دارد».
♈️سخنِ او، همچون پیشینهای که از شخصیتِ سیاسیاش سراغ داریم، شجاعانه بود. نخست آنکه در کوران انتخابات آمریکا بیشینهی جناح اصلاحطلب ــ دستکم آن بخشی که در میان گروههای برونحکومتی به استمرارطلب معروف شدهاند ــ در کنارِ هستهی اصلیِ قدرت، رسماً موضعی خلافِ این رویکرد داشتند و چنین خواستیِ را مساویِ براندازی و از آنِ براندازان میدانستند هر چند در نهایت هم کوشیدند با نقل جملههایی از نوشتههای کسانی محافظهکار یا از طیف احمدینژادی آن را به تندروهای درون حکومتی هم تعمیم داده و برای منظور خود تبلیغاتِ وسیعتری کرده و مشروعیت بیشتری را بهدست آورند.
♈️و دوم و مهمتر از موضوعِ نخست، چرا که آن موضوع با رویکردِ بخشِ بزرگی از مردم که اتفاقاً افرادی عادی و کاملاً بدونِ وابستگی به جریانهای برانداز و خواهانِ باقی ماندنِ ترامپ بودند تعدیل میشد؛ این سخنان را خانم هاشمی زمانی بر زبان آورد که با بروزِ رفتارهایی ناپسندتر از ترامپ پس از مشخص شدنِ آرای رایدهندگان آمریکایی، ولو در رقابتی نزدیک، دیگر کمتر کسی آن خواستِ قلبیِ پیشیناش را بر زبان میآورد که این به معنیِ آن است که ایشان نه تنها سخنی شجاعانه را بر زبان راند بلکه خود را سانسور هم نکرد و این تعدیل یافتنِ خواستش را «عطفِ بهماسبق» ننمود و به گذشته تعمیم نداد.
♈️چنین رفتاری تنها نشاندهندهی آن است که خانم هاشمی همچنان بازیگری است که پتانسیل در صحنه ماندن و دفاع از حق را دارد.
♈️اما میخواستم به این بهانه نگاهی داشته باشم به سخنِ محمدرضا جلاییپور عزیز، که بهگمانم برجستهترین نقد را بر خانم هاشمی داشت. او در خطابش به خانم هاشمی در مقام «یک شهروندِ عادی ایران» از سخنان ایشان متأسف شد، هر چند همانطور که جلوتر توضیح خواهم داد و خودش هم در جملهی دوم و نیز در پایانِ یادداشت به این نکته اشاره میکند، خوب بود میگفت «به عنوان یک اصلاحطلب»، وگرنه این که ایشان خود را در چنین داوریای به جای ما بگذارد ــ که در مقامِ یک کنشگر با مردمِ بسیاری، در فضاهای مجازی و واقعی، در برخورد بودهام ــ سخنی واقعی و راستین نیست.
♈️جلاییپور دلیلهایش را، برای آنکه فشارهای ترامپ منجر به تغییری در ایران ــ «جز شرّ و رنج و مرگ» ــ نشده است، چنین برمیشمرد: تروریسم اقتصادی ترامپ و تحریمهای اقتصادی و دارویی او باعث دشوار شدن زندگی دهها میلیون ایرانی و مرگ صدها هموطنمان شده؛ با ترور سردار سلیمانی ما را تا مرز جنگ برد و سببِ خطای مرگِ ۱۷۶ انسان شد؛ لطماتش به محیطزیستِ مشترکِ انسانها؛ ممنوعالورود کردنِ ایرانیان و «ملت تروریست» خواندنِ آنها؛ دشوار کردن انتقالات مالی و سفرهای ایرانیان؛ پرزحمت کردنِ زندگی ایرانیان؛ ضعیفتر کردنِ نهادهای حکمرانی ایران و نهادهای مدنیمان؛ و آخر آن که، «مطلقاً تأثیر مثبتی بر حکمرانان و جامعهی ما نداشت» و تحریمهایش «مصداق روشنی از وسیلهی ناقضِ حقوق بشر ایرانیاناند» و «در خود آمریکا هم تهدیدکنندهی دموکراسی و عدالت و منافع همگانی است».
♈️برای نقدِ این نقد ــ که در واقع نقدِ چهارچوبِ نظریِ یک جناحِ حکومتی است ــ نخست لازم است که به چند نکته مقدمتاً اشاره شود:...
#یادداشت_سیاسی
#اصلاحطلبان
#برجام
#ترامپ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍✍علیرضا افشاری
♈️بخشی از سخن خانم فائزه هاشمی در گفتوگو با انصافنیوز مورد نقد کسانی قرار گرفت، آنجا که گفت: «برای ایران من دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود. ولی اگر یک امریکایی بودم، به آقای ترامپ رای نمیدادم. به خاطر همین فشارهایی که میگذارد، شاید بالاخره یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد دیگر. چون مردم هرچه تلاش میکنند که اصلاحات انجام بگیرد، مرغ یک پا دارد و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم بیشتر سرکوب میشوند.
♈️ شاید اگر این فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک سری تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. و این تغییر سیاستها حتما میتوانست به نفع مردم اتفاق بیفتد. برای همین فکر میکنم اگر آقای ترامپ بود... چون دموکراتها یک مقداری شل و ول هستند.
♈️آمدن دموکراتها این موضع خطای ما هی تقویت میشود بیشتر. البته امیدوارم نشود، ولی به هرحال آدم چنین چشماندازی دارد».
♈️سخنِ او، همچون پیشینهای که از شخصیتِ سیاسیاش سراغ داریم، شجاعانه بود. نخست آنکه در کوران انتخابات آمریکا بیشینهی جناح اصلاحطلب ــ دستکم آن بخشی که در میان گروههای برونحکومتی به استمرارطلب معروف شدهاند ــ در کنارِ هستهی اصلیِ قدرت، رسماً موضعی خلافِ این رویکرد داشتند و چنین خواستیِ را مساویِ براندازی و از آنِ براندازان میدانستند هر چند در نهایت هم کوشیدند با نقل جملههایی از نوشتههای کسانی محافظهکار یا از طیف احمدینژادی آن را به تندروهای درون حکومتی هم تعمیم داده و برای منظور خود تبلیغاتِ وسیعتری کرده و مشروعیت بیشتری را بهدست آورند.
♈️و دوم و مهمتر از موضوعِ نخست، چرا که آن موضوع با رویکردِ بخشِ بزرگی از مردم که اتفاقاً افرادی عادی و کاملاً بدونِ وابستگی به جریانهای برانداز و خواهانِ باقی ماندنِ ترامپ بودند تعدیل میشد؛ این سخنان را خانم هاشمی زمانی بر زبان آورد که با بروزِ رفتارهایی ناپسندتر از ترامپ پس از مشخص شدنِ آرای رایدهندگان آمریکایی، ولو در رقابتی نزدیک، دیگر کمتر کسی آن خواستِ قلبیِ پیشیناش را بر زبان میآورد که این به معنیِ آن است که ایشان نه تنها سخنی شجاعانه را بر زبان راند بلکه خود را سانسور هم نکرد و این تعدیل یافتنِ خواستش را «عطفِ بهماسبق» ننمود و به گذشته تعمیم نداد.
♈️چنین رفتاری تنها نشاندهندهی آن است که خانم هاشمی همچنان بازیگری است که پتانسیل در صحنه ماندن و دفاع از حق را دارد.
♈️اما میخواستم به این بهانه نگاهی داشته باشم به سخنِ محمدرضا جلاییپور عزیز، که بهگمانم برجستهترین نقد را بر خانم هاشمی داشت. او در خطابش به خانم هاشمی در مقام «یک شهروندِ عادی ایران» از سخنان ایشان متأسف شد، هر چند همانطور که جلوتر توضیح خواهم داد و خودش هم در جملهی دوم و نیز در پایانِ یادداشت به این نکته اشاره میکند، خوب بود میگفت «به عنوان یک اصلاحطلب»، وگرنه این که ایشان خود را در چنین داوریای به جای ما بگذارد ــ که در مقامِ یک کنشگر با مردمِ بسیاری، در فضاهای مجازی و واقعی، در برخورد بودهام ــ سخنی واقعی و راستین نیست.
♈️جلاییپور دلیلهایش را، برای آنکه فشارهای ترامپ منجر به تغییری در ایران ــ «جز شرّ و رنج و مرگ» ــ نشده است، چنین برمیشمرد: تروریسم اقتصادی ترامپ و تحریمهای اقتصادی و دارویی او باعث دشوار شدن زندگی دهها میلیون ایرانی و مرگ صدها هموطنمان شده؛ با ترور سردار سلیمانی ما را تا مرز جنگ برد و سببِ خطای مرگِ ۱۷۶ انسان شد؛ لطماتش به محیطزیستِ مشترکِ انسانها؛ ممنوعالورود کردنِ ایرانیان و «ملت تروریست» خواندنِ آنها؛ دشوار کردن انتقالات مالی و سفرهای ایرانیان؛ پرزحمت کردنِ زندگی ایرانیان؛ ضعیفتر کردنِ نهادهای حکمرانی ایران و نهادهای مدنیمان؛ و آخر آن که، «مطلقاً تأثیر مثبتی بر حکمرانان و جامعهی ما نداشت» و تحریمهایش «مصداق روشنی از وسیلهی ناقضِ حقوق بشر ایرانیاناند» و «در خود آمریکا هم تهدیدکنندهی دموکراسی و عدالت و منافع همگانی است».
♈️برای نقدِ این نقد ــ که در واقع نقدِ چهارچوبِ نظریِ یک جناحِ حکومتی است ــ نخست لازم است که به چند نکته مقدمتاً اشاره شود:...
#یادداشت_سیاسی
#اصلاحطلبان
#برجام
#ترامپ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت
🔴📣احمدی نژاد، چه میخواهد؟
💢ریاست دستشویی یک سفرهخانه سنتی بین راهی جادهای را به او نخواهند داد.
✍دکتر اکبر جباری
میدانم قبولش برای طرفدارانش سخت و غیر قابل باور است، اما دلیل تحرکات احمدینژاد هم در سال ۹۶ و هم اکنون، نه رئیسجمهور شدن است و نه حتی تاثیرگذاری در آن. او خوب میداند که دیگر هرگز تایید صلاحیت نخواهد شد و حتی ریاست دستشویی یک سفرهخانه سنتی بین راهی جادهای را به او نخواهند داد.
همه این نمایشهایش فقط برای این است که بماند. کجا باقی بماند؟ نه در ساختار قدرت، بل فقط در ساختمان ولنجک. او فقط یک ساختمان میخواهد که آنجا بتواند هر روز با مریدانش جمع شود و حرف بزند. به مرگ گرفته تا به تب راضی شوند. همینقدر حقیر، همینقدر راضی...
میدانم خیلی چیپ است، ولی واقعیت همینقدر چیپ است.
احمدینژاد اگر خود را در زندگی روزمره فراموش شده ببیند، دچار افسردگی شدید خواهد شد. او ناچار است دور و برش را شلوغ کند و این نیاز به یک ساختمان و خدم و حشم دارد.
درباره احمدینژاد دنبال تحلیلهای پیچیده نباید بود. حتی طرح یلتسین شدن هم، جزیی از همین ماجراهای اکشن ولی تخیلی برای بقا در ساختمان ولنجک است. تصور اینکه برود گم شود و هیچ اسم و نشانی از او باقی نماند، برایش محال است. مانند سلبریتیها، تا وقتی دیده میشود، زنده است. نه اهل کتاب و مطالعه است تا بتواند در خلوت و بدور از هیاهو از علم و دانش لذت ببرد، و نه میتواند مانند یک پدر یا همسر معمولی در کنار خانوادهاش، یک زندگی معمولی داشته باشد. او برای فرار از زندگی روزمره و تنهایی، نیاز به یک ساختمان دارد. بقیه لوازم برای نمایشهایش جور است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴📣احمدی نژاد، چه میخواهد؟
💢ریاست دستشویی یک سفرهخانه سنتی بین راهی جادهای را به او نخواهند داد.
✍دکتر اکبر جباری
میدانم قبولش برای طرفدارانش سخت و غیر قابل باور است، اما دلیل تحرکات احمدینژاد هم در سال ۹۶ و هم اکنون، نه رئیسجمهور شدن است و نه حتی تاثیرگذاری در آن. او خوب میداند که دیگر هرگز تایید صلاحیت نخواهد شد و حتی ریاست دستشویی یک سفرهخانه سنتی بین راهی جادهای را به او نخواهند داد.
همه این نمایشهایش فقط برای این است که بماند. کجا باقی بماند؟ نه در ساختار قدرت، بل فقط در ساختمان ولنجک. او فقط یک ساختمان میخواهد که آنجا بتواند هر روز با مریدانش جمع شود و حرف بزند. به مرگ گرفته تا به تب راضی شوند. همینقدر حقیر، همینقدر راضی...
میدانم خیلی چیپ است، ولی واقعیت همینقدر چیپ است.
احمدینژاد اگر خود را در زندگی روزمره فراموش شده ببیند، دچار افسردگی شدید خواهد شد. او ناچار است دور و برش را شلوغ کند و این نیاز به یک ساختمان و خدم و حشم دارد.
درباره احمدینژاد دنبال تحلیلهای پیچیده نباید بود. حتی طرح یلتسین شدن هم، جزیی از همین ماجراهای اکشن ولی تخیلی برای بقا در ساختمان ولنجک است. تصور اینکه برود گم شود و هیچ اسم و نشانی از او باقی نماند، برایش محال است. مانند سلبریتیها، تا وقتی دیده میشود، زنده است. نه اهل کتاب و مطالعه است تا بتواند در خلوت و بدور از هیاهو از علم و دانش لذت ببرد، و نه میتواند مانند یک پدر یا همسر معمولی در کنار خانوادهاش، یک زندگی معمولی داشته باشد. او برای فرار از زندگی روزمره و تنهایی، نیاز به یک ساختمان دارد. بقیه لوازم برای نمایشهایش جور است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#یادداشت_روز
💢مردم ایران، زندگی عادی می خواهند، زندگی عادی...
✍️مهشیدبرجیان بروجنی
🔹مردم ایران بیشتر طرفدار اصلاح طلبان هستند یا تمایلات اصولگرایانه دارند؟ آنها در انتخابات آینده به کدام جریان رأی خواهند داد؟ نگاه شان به مسأله فلسطین چیست؟ درباره ماندن یا رفتن بشار اسد چه فکر می کنند؟ چه دغدغه هایی درباره دولت آینده عراق دارند؟ یمنی ها چند پهپاد عربستان را ساقط کردند؟ افت یا افزایش محبوبیت حسن روحانی چقدر برایشان مهم است؟ تا چه اندازه برایشان مهم است که چه کسانی از کابینه دوازدهم حذف می شود و چه افرادی جایشان را خواهند گرفت؟ آمار بازدید کنندگان از نمایشگاه قرآن امسال، نسبت به سال قبل، بالا رفته یا پایین آمده است؟ تغییر و تحولات فراکسیون های مجلس شورای اسلامی چگونه است؟ و …؟
🔹بسیاری واقعاً فکر می کنند، اینها و نظایر اینها، دغدغههای مردم ایران هستند! نگاهی به سخنرانی ها، رسانه ها، نوشته ها و حتی دعواهایشان بیندازید! چنان در این دایره محدودی که خود ساخته اند دور می زنند که انگار در بیرون دایره فرضی شان، دنیایی و مردمانی وجود ندارد! مشکل اینجاست که اینان، صدا و رسانه دارند ولی دهها میلیون نفری که جنس دغدغه هایشان متفاوت است، یا بی صدا هستند یا اگر هم صدایی از ایشان بلند شود، گوش شنوایی منتظرشان نیست!
🔷اما دغدغه اغلب مردم ایران چیست؟
🔹زیاده گویی نمی کنم و کوتاه ترین پاسخ را می دهم: اکثر مردم ایران، فقط یک چیز می خواهند و آن، “زندگی عادی” است.
ایرانی ها نه مانند مردم آلمان دوران هیتلر، دچار خود برتر بینی نژادی اند و نه مانند متوهمان داعش، در اندیشه بسط ایدئولوژی خود بر جهان به ضرب و زور شمشیرند و نه همانند امثال ترامپ، داعیه قلدری جهانی دارند؛ آنها فقط یک چیز می خواهند و آن، زندگی عادی است، مانند میلیاردها انسان دیگر که در این جهان زندگی می کنند.
🔹زندگی عادی یعنی زندگی ای که بخش عمده آن را شعار و شعارزدگی پر نکرده باشد. ایرانی ها از صبح علی الطلوع که پیچ رادیو را باز می کنند، تلویزیون هایشان را روشن می کنند، سراغ اینترنت که می روند، سایت و روزنامه و خبرگزاری که می خوانند، به در و دیوار که نگاه می کنند و … خود را در محاصره شعار و شعار و شعار می بینند. واقعاً یک ملت تا چه اندازه می تواند شعار زدگی را تحمل کند؟!
🔷مردم ایران چه می خواهند؟
🔹زندگی عادی یعنی این که با همه جهان دوست باشیم، هر روز برای خود دشمن جدیدی نتراشیم، کاری نکنیم که حتی شهروندان عادی جهان هم با شنیدن نام کشورمان، فکرهای نامربوط درباره ایرانی ها بکنند، جوری رفتار نکنیم که داشتن رابطه عادی با ما برای جهانیان غیرعادی باشد، کاری کنیم که نام ایران مترادف با فرهنگ و تمدن چند هزار ساله باشد نه مفاهیم عجیب و غریب.
🔹زندگی عادی یعنی این که تاجر ایرانی بتواند مثل تاجر افغان و تاجیک و هندی و بنگلادشی در جهان امروز کار کند و برای کشورش سود بیاورد نه این که مدام پشتش بلرزد که چون من ایرانی ام، همه درها به رویم بسته است و مگر گناه من چیست؟!
🔹زندگی عادی یعنی این که با روزی ۸ ساعت و حتی با ۱۰ ساعت کار، بتوان معیشتی متعارف داشت، مسکنی تهیه کرد، خورد و خوراکی در حد نیاز داشت، نگران بهداشت و درمان نبود، سالی یکی دو سفر داخلی و یک سفر خارجی کوتاه رفت و درباره آینده فرزندان، نگرانی نامتعارف نداشت. زندگی عادی یعنی این که شب نخوابی و صبح بیدار شوی و ببینی ارزش پول توی جیبت، نصف شده است.
🔹زندگی عادی یعنی این که هوایی که تنفس می کنی، پر از سرب نباشد، خودروی زیر پایت را سه برابر قیمت جهانی نخری، همه اش نگران نباشی میوه ای که می خوری، آیا سموم کشاورزی رویش مانده یا نه؟ حرفی که در دل داری را بدون هیچ گونه نگرانی در عرصه اجتماعی مطرح کنی، همه اش دنبال این نباشی که کدام کشور با چه شرایطی اقامت می دهد، انواع مواد مخدر در اطرافت پرسه نزند، نیاز نباشد مدام روی فرمان ماشینت قفل بزنی و تازه نگران هم باشی، بر در و دیوار آگهی فروش کلیه و قرنیه نبینی، زنان و دخترانی که از عصر به بعد کنار خیابان منتظر تاکسی اند، با انواع مزاحمت ها مواجه نشوند، اگر جمعی از شهروندان تغییر قانونی را بخواهند، بتوانند آن را از مجاری قانونی شفافی پیگیری کنند، مردم هر روز خبرهای نگران کننده درباره وضعیت جهانی کشورشان نشنوند، افسردگی، فراگیر نباشد و … .
🔹اینها، هیچ کدام مطالبات عجیب و غریبی نیستند؛ مگر آن که عده ای زندگی عادی را غیرعادی بدانند! زندگی عادی نه با عزت در تضاد است و نه با منافع ملی و مگر این همه انسان که در کشورهای مختلف جهان، زندگی عادی دارند و بدون استرس های ملی زندگی می کنند، عزت ندارند و به فکر منافع شان نیستند؟! زندگی عادی، حق مسلم ماست. مردم ایران، زندگی عادی می خواهند، زندگی عادی...
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢مردم ایران، زندگی عادی می خواهند، زندگی عادی...
✍️مهشیدبرجیان بروجنی
🔹مردم ایران بیشتر طرفدار اصلاح طلبان هستند یا تمایلات اصولگرایانه دارند؟ آنها در انتخابات آینده به کدام جریان رأی خواهند داد؟ نگاه شان به مسأله فلسطین چیست؟ درباره ماندن یا رفتن بشار اسد چه فکر می کنند؟ چه دغدغه هایی درباره دولت آینده عراق دارند؟ یمنی ها چند پهپاد عربستان را ساقط کردند؟ افت یا افزایش محبوبیت حسن روحانی چقدر برایشان مهم است؟ تا چه اندازه برایشان مهم است که چه کسانی از کابینه دوازدهم حذف می شود و چه افرادی جایشان را خواهند گرفت؟ آمار بازدید کنندگان از نمایشگاه قرآن امسال، نسبت به سال قبل، بالا رفته یا پایین آمده است؟ تغییر و تحولات فراکسیون های مجلس شورای اسلامی چگونه است؟ و …؟
🔹بسیاری واقعاً فکر می کنند، اینها و نظایر اینها، دغدغههای مردم ایران هستند! نگاهی به سخنرانی ها، رسانه ها، نوشته ها و حتی دعواهایشان بیندازید! چنان در این دایره محدودی که خود ساخته اند دور می زنند که انگار در بیرون دایره فرضی شان، دنیایی و مردمانی وجود ندارد! مشکل اینجاست که اینان، صدا و رسانه دارند ولی دهها میلیون نفری که جنس دغدغه هایشان متفاوت است، یا بی صدا هستند یا اگر هم صدایی از ایشان بلند شود، گوش شنوایی منتظرشان نیست!
🔷اما دغدغه اغلب مردم ایران چیست؟
🔹زیاده گویی نمی کنم و کوتاه ترین پاسخ را می دهم: اکثر مردم ایران، فقط یک چیز می خواهند و آن، “زندگی عادی” است.
ایرانی ها نه مانند مردم آلمان دوران هیتلر، دچار خود برتر بینی نژادی اند و نه مانند متوهمان داعش، در اندیشه بسط ایدئولوژی خود بر جهان به ضرب و زور شمشیرند و نه همانند امثال ترامپ، داعیه قلدری جهانی دارند؛ آنها فقط یک چیز می خواهند و آن، زندگی عادی است، مانند میلیاردها انسان دیگر که در این جهان زندگی می کنند.
🔹زندگی عادی یعنی زندگی ای که بخش عمده آن را شعار و شعارزدگی پر نکرده باشد. ایرانی ها از صبح علی الطلوع که پیچ رادیو را باز می کنند، تلویزیون هایشان را روشن می کنند، سراغ اینترنت که می روند، سایت و روزنامه و خبرگزاری که می خوانند، به در و دیوار که نگاه می کنند و … خود را در محاصره شعار و شعار و شعار می بینند. واقعاً یک ملت تا چه اندازه می تواند شعار زدگی را تحمل کند؟!
🔷مردم ایران چه می خواهند؟
🔹زندگی عادی یعنی این که با همه جهان دوست باشیم، هر روز برای خود دشمن جدیدی نتراشیم، کاری نکنیم که حتی شهروندان عادی جهان هم با شنیدن نام کشورمان، فکرهای نامربوط درباره ایرانی ها بکنند، جوری رفتار نکنیم که داشتن رابطه عادی با ما برای جهانیان غیرعادی باشد، کاری کنیم که نام ایران مترادف با فرهنگ و تمدن چند هزار ساله باشد نه مفاهیم عجیب و غریب.
🔹زندگی عادی یعنی این که تاجر ایرانی بتواند مثل تاجر افغان و تاجیک و هندی و بنگلادشی در جهان امروز کار کند و برای کشورش سود بیاورد نه این که مدام پشتش بلرزد که چون من ایرانی ام، همه درها به رویم بسته است و مگر گناه من چیست؟!
🔹زندگی عادی یعنی این که با روزی ۸ ساعت و حتی با ۱۰ ساعت کار، بتوان معیشتی متعارف داشت، مسکنی تهیه کرد، خورد و خوراکی در حد نیاز داشت، نگران بهداشت و درمان نبود، سالی یکی دو سفر داخلی و یک سفر خارجی کوتاه رفت و درباره آینده فرزندان، نگرانی نامتعارف نداشت. زندگی عادی یعنی این که شب نخوابی و صبح بیدار شوی و ببینی ارزش پول توی جیبت، نصف شده است.
🔹زندگی عادی یعنی این که هوایی که تنفس می کنی، پر از سرب نباشد، خودروی زیر پایت را سه برابر قیمت جهانی نخری، همه اش نگران نباشی میوه ای که می خوری، آیا سموم کشاورزی رویش مانده یا نه؟ حرفی که در دل داری را بدون هیچ گونه نگرانی در عرصه اجتماعی مطرح کنی، همه اش دنبال این نباشی که کدام کشور با چه شرایطی اقامت می دهد، انواع مواد مخدر در اطرافت پرسه نزند، نیاز نباشد مدام روی فرمان ماشینت قفل بزنی و تازه نگران هم باشی، بر در و دیوار آگهی فروش کلیه و قرنیه نبینی، زنان و دخترانی که از عصر به بعد کنار خیابان منتظر تاکسی اند، با انواع مزاحمت ها مواجه نشوند، اگر جمعی از شهروندان تغییر قانونی را بخواهند، بتوانند آن را از مجاری قانونی شفافی پیگیری کنند، مردم هر روز خبرهای نگران کننده درباره وضعیت جهانی کشورشان نشنوند، افسردگی، فراگیر نباشد و … .
🔹اینها، هیچ کدام مطالبات عجیب و غریبی نیستند؛ مگر آن که عده ای زندگی عادی را غیرعادی بدانند! زندگی عادی نه با عزت در تضاد است و نه با منافع ملی و مگر این همه انسان که در کشورهای مختلف جهان، زندگی عادی دارند و بدون استرس های ملی زندگی می کنند، عزت ندارند و به فکر منافع شان نیستند؟! زندگی عادی، حق مسلم ماست. مردم ایران، زندگی عادی می خواهند، زندگی عادی...
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat