"صدای ملّت"
7.96K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
"صدای ملّت"
@sedayeslahat ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زباله‌اش دنبال چیزی می‌گردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانه‌ای با رفتار جنون‌آمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانه نیستم. آن دیوانه در…
واکنش جواد امام به یهودی‌تبار خواندن حجاریان توسط رائفی‌پور

‏افاضات جدید #رائفی_پور
طراح و موسس وزارت اطلاعات
معاون سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک
فرمانده قرارگاه صراط
بنیانگذار و رئیس دانشگاه امام حسین (ع)
معاون وزارت سپاه
بنیانگذاران مدارس شاهد، انرژی اتمی، سلام و... #یهودی_تبار بوده اند!؟
تخریب ‎#اصلاح_طلبان به چه قیمتی!!!
#اخوان_حجاریان

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ نمی‌دونم دنا پلاس چیه!

🔹سال‌هاست که در پاسخ به هر فساد و #تبعیض در جریان #اصول_گرا، شنیده‌ایم: «این مسئله فرعی و #بازی_رسانه_ای است؛ مراقب باشید حواستان را از دشمن اصلی (#اصلاح_طلبان) پرت نکنند!»

🔸مدعیان #انقلابی_گری نمی‌خواهند به جای این توجیه تکراری و نخ‌نما، خلاقیتی به خرج دهند و راه فرارشان از پاسخ را عوض کنند؟ فکر نمی‌کنند مردم چشم دارند و این همه زشتی و پلشتی را می‌بینند و به خاطر می‌سپارند؟

🔹این ۴ دقیقه، تقدیم به همه آن‌ها که هنوز فکر می‌کنند فساد و تبعیض مسئله‌ای است که بشود با حربه‌ی «این‌ها خودی هستند»، بر آن سرپوش گذاشت؛ تقدیم به همه آن‌ها که اوج استدلالشان درباره دریافت #دناپلاس این بود که «روال همیشگی است و چیز تازه‌ای اتفاق نیفتاده»!

🔸پاسخ ساده این پیرمرد، یکجا همه نمایندگانی که دریافت خودروی رانتی را حق طبیعی خود می‌دانند رسوا می‌کند. پیرمرد، خسته و شکسته از بار سنگین مخارج و حقوق ۹۰۰ هزارتومانی، رو به دوربین، رو به ما، رو به تاریخ می‌گوید: «اگر من هم دناپلاس بگیرم که می‌شوم مثل همان نور چشمی‌ها!»

🔺اگر نماینده‌ای بخواهد متنبه شود، همین یک جمله برایش کافی‌ست...

@sedayeslahat
🔴🔴🔴‏توهم تئوری توطئه ندارم اما انگار ‎#روحانی و ‎#اعتداليون‌ هدفشان از وارد کردن ‎#جهانگيری به دولت اين بوده که ايشان را وادار به گفتن سخنان سخيفی همچون ارز ۴۲۰۰ و دعا کردن برای کاهش ‎#قيمتها کرده تا موجبات بی اعتباری و استهزا خود و حاميانش که ‎#اصلاح_طلبان باشند را فراهم آورد.

علی مجتهدزاده


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
سید علی مجتهدزاده:

‏توهم تئوری توطئه ندارم اما انگار روحانی و اعتداليون‌ هدفشان از وارد کردن جهانگيری به دولت اين بوده که ايشان را وادار به گفتن سخنان سخيفی همچون ارز ۴۲۰۰ و دعا کردن برای کاهش قيمت‌ها کرده تا موجبات بی اعتباری و استهزا خود و حاميانش که #اصلاح_طلبان باشند را فراهم آورد

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی(فعال سیاسی اصلاح طلب وتحولخواه):

دولت بایدن و اصلاحطلبان ایرانی!

آیا میراث ترامپ برای بایدن بارِ گرانی است که باید با تلاش و زحمت آن را از دوش خود بردارد و یا اینکه سرمایه‌ای است که می‌تواند با به کارگیری آن در جهت صحیح، موفقیت‌هایی تاریخی برای دولت آیندۀ خود رقم بزند؟
به گمان من مورد دوم درست است. اگر از منظر منافعِ خاص آمریکا در جهان به ماجرا بنگریم، ترامپ با سیاست‌های یکجانبه و قلدرمآبانه خود عملیاتِ گودبرداری و گِل کاری یا همان جنبه‌های کثیف اما بعضاً اجتناب‌ناپذیرِ سیاست خارجی را به انجام رسانده و اینک نوبت استادِ ماهری است تا نازک کاری‌های باقی مانده را با دقت و ظرافت و در جهتی منصفانه‌تر به مقصد نهایی برساند!
چنین کاری آیا از فردی مانند بایدن برمی‌آید؟ در واقع بزرگترین مشکل برخی دمکرات‌های آمریکا این است که به جای توجه به میزانِ عملی بودنِ سیاست‌ها، خود را درگیر پاره‌ای امور شبه‌آرمانی می‌کنند و بیش از آنکه دغدغه‌مندِ پیشبردِ کاری در صحنۀ عمل و بر روی زمین باشند، جلب رضایت بخشی از هواداران ایده‌آل‌گرا و ذهنیت‌زدۀ خود را به بهای بی‌عملی و دست روی دست گذاشتن در مقابل بحران‌های واقعی، در اولویت قرار می‌دهند.
بایدن اما سابقه‌ای طولانی در عرصۀ سیاسی ایالات متحده دارد و به گمانم بتواند جناح واقعگراتر حزب دمکرات و جناح معتدل‌تر حزب جمهوریخواه را پشت سر خود متحد کند و با تکیه بر آنها، استراتژی خود را بخصوص در صحنۀ بین‌المللی پیش ببرد.
در مورد مسئلۀ خاص ایران، بسیاری تحلیل‌گران تصورشان بر این است که بایدن با چراغِ سبز نشان دادن برای نوعی بازگشت به برجام، سبب تقویت اصلاحطلبان و اعتدال‌گرایان در صحنۀ سیاسی ایران می‌شود و سپس در صدد معامله با آنها برمی‌آید.
من گمان نمی‌کنم بایدن تا این اندازه خام و نسبت به مسائل و توزان قوای داخلی ایران بی‌اطلاع باشد! اگر او پس از نیم قرن حضور در نهادهای تصمیم‌گیر آمریکا، هنوز به این نتیجه نرسیده باشد که توافق با جناح اصلاح‌طلب ایرانی، اصولاً پایدار و قابلِ اتکاء نیست و هیچ منفعتی هم را برای دو طرف ماجرا به دنبال نمی‌آورد، در آن صورت شایستۀ همان عنوانی است که ترامپ به او داده است!
بایدن اما زیرک به نظر می‌رسد. او طبعاً در پی توافق با ایران است ولی بسیار بعید است که طرف توافق را اصلاحطلبان یا اعتدال‌گرایانی بداند که نه فقط در ارکان اصلی اقتدارِ حاکم نفوذی ندارند بلکه با پیش انداختن ناموجه خود برای هرگونه توافق کاذب، عملاً مانع شکل‌گیری یک توافق پایدار و تأثیرگذار می‌شوند!
از این رو به نظرم اصلاحطلبان و اعتدال‌گرایان هم نباید از این جهت علامت‌های غلط به دولت بایدن و افکار عمومی داخلی بفرستند و بار دیگر با دامن زن به امیدی کاذب و بی‌مبنا، در صدد استمرار دولتی فلج در کشور برآیند که مهمترین کارویژه‌اش در نهایت نگهداری شغل های بلندپایۀ دولتی برای عده‌ای خاص باشد و بس!

#جو_بایدن
#دونالد_ترامپ
#اصلاح_طلبان
#توافق


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی

رئیس جمهور نظامی؟


مناقشه بر سر احتمال حضور یک نظامی در مقام ریاست جمهوری ایران در بین محافل مختلف بالا گرفته است.
در حالی که اصلاحطلبان و اعتدال‌گرایان نسبت به وقوع چنین رخدادی اظهار نگرانی می‌کنند، اصولگرایان عمدتاً این نوع نگرانی‌ها را مردود دانسته و بعضاً تنها راه عبور از مشکلات اقتصادی جاری را حضور یک "جوان پرانرژیِ انقلابی" بخصوص با سابقۀ نظامی‌گری در پاستور می‌دانند.
منظور از فرد نظامی، معمولاً اشاره به یکی از اعضای سابق یا لاحق سپاه پاسداران است، نهادی که گفته می‌شود در تمام سطوح قدرت و حیطه‌های مختلف اجتماعی، نفوذ بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است.
حضور یک نظامی در پاستور اما واقعاً چقدر می‌تواند نگران کننده باشد؟ پاسخ به این پرسش، بستگی به نوع داوری در بارۀ شرایط کنونی کشور و راه‌های برون رفت از آن را دارد.
در واقع برخی از اصلاحطلبان در اشاره‌ای آشکار به سپاهیان، میزان نفوذ و قدرت همه‌جانبۀ آنها را به "دولت پنهان" تعبیر می‌کنند، دولتی که به زعم آنان نهادهای اصطلاحاً انتخابی را از قدرت واقعی تهی کرده و خودش از پشت صحنه به خنثی‌سازی فعالیت‌های قوۀ مجریه و هدایت امور طبق علایق و گرایش‌های خاص خود مشغول است.
اگر بپذیریم که چنین دولت پنهانی با این میزان سیطره و قدرت سیاسی در ایران وجود دارد، در آن صورت، نگرانی اصلاحطلبان از تسخیر پاستور توسط آنان، چندان موجه نمی‌نماید! در حقیقت، باور به دولتی پنهان با قدرتی بلامنازع، اعتراف به صوری بودن کلِ دم و دستگاه پاستور است که از یک سو، هر گونه تلاش میانه‌روها برای تسلط بر آن را بی‌معنی می‌کند و از سوی دیگر، تسخیر آن توسط نیروهای "دولت پنهان" عملاً تغییری قابلِ توجه در معادلۀ کنونی قدرت در ایران به وجود نمی‌آورد جز اینکه آنچه را گفته می‌شود پنهان است، در نزد افکار عمومی علنی و آشکار می‌کند!
به نظرم همین نوع تعارضات تحلیلی اصلاحطلبان و اعتدال‌گرایان است که بخش اعظم جامعه را نسبت به هشدارها و اخطارهای آنان در مورد تهدیدها و خطرات ظهور یک نظامی در مقام ریاست جمهوری برنمی‌انگیزد و از بی تفاوتی آنها به این موضوع نمی‌کاهد.
از نگاه بسیاری از مردم، اگر همۀ امور تعیین کننده، به سرپنجۀ نامریی دولت پنهانی رقم می‌خورد که نه قابل کنترل و نه قابل شناسایی است، پس چرا باید از مرئی شدن آن در ساختمان پاستور به هراس افتاد؟ به نظرم اصلا‌ح‌طلبان و اعتدال‌گرایان پاسخ روشن و دقیقی به این پرسش ندارند جز اینکه دائماً تکرار کنند که دولت پنهان در صورت تسخیر پاستور، خرده منفذهای تنفس سیاسی و فرهنگی را هم می‌بندد و ایران را به کرۀ شمالی تبدیل می‌کند!
این پاسخ اما پرسش دیگری را پیش می‌آورد و آن اینکه اگر قدرت واقعی در دست دولت پنهان است چرا تاکنون خرده منفذهای سیاسی و فرهنگی را نبسته و ایران را به کرۀ شمالی تبدیل نکرده است؟ خواهند گفت؛ حضور اعتدالگرایان در پاستور و سایر مراکز تصمیم‌گیری مانع آنها شده است! این حرف اما ادعای خالی بودن پاستور از قدرت واقعی و تمرکز آن در دست دولت پنهان را به چالش می‌کشد و مسئولیت تراکم مشکلات را متوجه قوۀ مجریه و ناتوانی مدیریتی و تخصصی آن می‌کند، موضوعی که خود آنها را خوش نمی‌آید.
به رغم این نوع مجادلات، به نظر می‌رسد که حضور یک نظامی در پاستور اقتضای روند تطور اوضاع ایران در سه دهۀ گذشته و از منظر منطقِ تحول امری گریزناپذیر باشد!
شاید به همین علت بسیاری از مردم از آن هراس ندارند بخصوص اینکه پاستور گرچه برای همۀ جناح‌ها، بسیار وسوسه‌انگیز است، اما آن نقطه، بیش از آنکه مولد قدرت باشد، به مثابۀ منزلگاهی برای آزمون صلاحیتِ واقعی افراد در رفع یا کاهش مشکلات عینی جامعه عمل می‌کند و بهتر از هر جای دیگری تمام نقصان‌ها و ناتوانی‌ها و بی‌برنامه‌گی‌ها و بویژه توهمات را روی پرده می‌ریزد و چون اشتری بر نردبان، آشکار و هویدا می‌کند!
بنابراین، هر کس اسب خود را برای دستیابی به این مقام زین کرده باشد، به سوی فتح هدفی پیش می‌تازد که همۀ قابلیت‌های درونی او را بی‌هیچ تعارف و امکانِ پرده‌پوشی، عیان خواهد کرد و جایی برای لاف‌زنی و گزافه‌گویی و اوهام‌پروری باقی نخواهد گذاشت!

#رئیس_جمهور_نظامی
#اصلاح_طلبان
#اعتدال_گرایان
#اصول_گرایان


#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
سید علی مجتهدزاده:
آنچه که برخی موجودات بی‌ريشه در خصوص #اصلاح_طلبان انجام‌ می‌دهند رسما نامش #پرونده_سازی است فقط هنوز توان اجرائی پيدا نکرده‌اند.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴‏قابل توجه اونهایی که میگن این موجود گزینه خوبی برای ‎#اصلاحات است!! البته گزینه خوبی برای ‎#اصلاح_طلبان محسوب میشه!! ولله این از ‎#کیهانیست ها هم زده جلو

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
"صدای ملّت"
‼️ محمود #احمدی‌نژاد در دیدار با رابرت #موگابه، رئیس‌جمهور زیمباوه، اردیبهشت ۱۳۸۹ : 🔹استعمارگران به بهانه دموکراسی و حقوق بشر فشارهای شیطانی را بر زیمباوه و دولت‌های مستقل و آزادیخواه اضافه کرده‌اند 🔹از آقای موگابه این شخص مبارز به خاطر ایستادگی و مقاومت…
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی

مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)

محافظه‌کاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیت‌الله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطه‌نظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیت‌الله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازه‌ای در انزوا به سر می‌برد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ‌ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاح‌طلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیت‌الله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیت‌الله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترض‌الاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیت‌اله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاح‌طلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاع‌های سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح می‌کردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظه‌کاران برای عقیم کردن حرکت اصلاح‌طلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بی‌نهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی می‌کرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمی‌شمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظه‌کار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیت‌الله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیت‌الله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطاف‌ناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفته‌اند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاح‌طلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازه‌ای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!

#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
قد قد یک جا و تخم جای دیگر؟

برخی از این رسانه‌های معروف به هواداری از حزب تودۀ ایران را که می‌بینم، معمایی برایم پیش می‌آید.
این رسانه‌ها بیش از 90 درصد مواضع‌شان بخصوص در حوز سیاست خارجی، طابق النعل بالنعلِ مواضع اصولگرایان است اما خود را حامی سرسخت اصلاحطلبان و دشمن قسم خوردۀ اصولگرایان معرفی می‌کنند!
قد قد یک جا و تخم گذاشتن جای دیگر؟
این دیگر چه سیاستی است؟
#احمد_زیدآبادی
#حزب_توده
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#سیاست_خارجی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
جناح‌بندی‌ها کاذب می‌شود!

آنطور که من مسائل ایران را می‌بینم، دو قطبی متعارف اصلاح‌طلب - اصولگرا در حال از دست دادن زمینه‌های عینی خود است و به زودی به امری کاذب تبدیل خواهد شد.
در واقع، نظام سیاسی در برابر تصمیم‌گیری‌های تازه و بی‌سابقه‌ای قرار گرفته و همین موضوع، بخصوص اختلاف بین اجزاء جناح اصولگرا را امری گریزناپذیر کرده است به طوری که صفوف آنها خواه ناخواه به هم خواهد ریخت.
نگاه‌های صلب و سخت، معمولاً خواهان ادامۀ صف‌بندی‌های گذشته به قیمت نادیده گرفتن مسائل عینی و صرف هزینه‌های بیهوده‌اند، اما نگاه‌های منعطف از تغییر آرایش نیروها و جابجایی آنها هراسی به دل راه نمی‌دهند.
واقعیت اما این است که هر دو جناح سیاسی حاکم، نگاهی عموماً منجمد به صف‌بندی‌های سیاسی دارند و قادر به گسستن از مناسبات گذشتۀ بین خود نیستند. همین نگاه ممکن است مانع شکل‌گیری آرایش جدید سیاسی و سبب بروز نزاع‌های بی‌مبنا و کاذب و بی‌حاصل شود و هزینه‌های بی‌ربطی را روی دوش خودشان و کشور بگذارد.
برای اجتناب از این مشکل، تغییر پارادیم دهه‌های اخیر بین دو جناح سیاسی ضروری است. با تغییر پارادایم، هر پدیده‌ای در جای متفاوتی نسبت به گذشتۀ خود دیده می‌شود.
اگر جناح‌ها بتوانند فارغ از تعصبات مرسوم و منافع زودگذر شخصی و فشارهای هواداران، با نگاهی نو مسائل مبتلابه ایران را تحلیل کنند، ممکن است صف دوستان و رقیبان و دشمنان خود را متفاوت از گذشته ببینند.
این مطلب را صرفاً با نگاهی ارسطویی نوشتم. ارسطو از نادر فلاسفه‌ای است که به نیروهای سیاسیِ مخالفِ عقاید و علایق خود نیز برای بهبود وضعیت‌شان توصیه‌های فراوانی کرده است!
#احمد_زیدآبادی
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#تغییر_پارادیم
#ارسطو

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴شراکت با موجود هول‌انگیز!

#احمد_زیدآبادی

اگر از مناقشات سیاسیِ بین جناحیِ در کشور مقداری فاصله بگیریم و از نقطه‌ای دورتر به آن بنگریم، چه می‌بینیم؟ صحنه‌ای را می‌بینیم که:
نیروهای اصلی دو جناح، شب و روز در حال شیطان‌سازی از یکدیگر هستند. بسیاری از اصلاحطلبان، رقیبِ اصولگرای خود را چیزی مشابه داعش معرفی می‌کنند به طوری که اگر فقط یک نهاد دیگر را تسخیر کند، چنان تسمه‌ای از گردۀ مردم بکشد که نمونه‌اش را تنها در جایی مثل کرۀ شمالی می‌توان یافت.
در مقابل، بسیاری از اصولگرایان نیز رقیب اصلاح‌طلب خود را چنان وصف می‌کنند که گویی جاسوسِ کهنه‌کار و غلامِ خانه‌زاد آمریکا و بریتانیای کبیرند و اگر سران آنها یک شب با صهیونیست‌ها پالوده نخورند خواب به چشم‌شان راه نمی‌یابد!
با این همه، هر دو جناح برای شراکت در قدرت با یکدیگر به سختی دست و پا می‌زنند. علاقه و شور و هیجان اصلاحطلبان برای چنین مشارکتی که روشن است، اما اصولگرایان هم به نوبۀ خود چنان از خروج اصلاحطلبان از حکومت به وحشت می‌افتند که هر زمزمه‌ای برای استعفای هر یک از آنها و یا قهرشان از انتخابات را تا سرحدِ تهدید علیه تمامی موجودیت خود تعبیر می‌کنند و آن را کمتر از کفر ابلیس نمی‌دانند!
این وسط هم کسی یافت نمی‌شود تا از "عقلای آنان" بپرسد؛ خب اگر طرفِ مقابل‌تان تا این اندازه خطرناک و هول‌انگیز است پس برای چه اصرار دارید در قدرت با هم سهیم شوید؟ و یا اگر به این شراکت به هر دلیلی نیاز دارید برای چه شریک خود تا این اندازه وحشتناک و مهیب جلوه می‌دهید؟
ظاهراً روابط دو جناح هم شبیه روابط ابرقدرت‌ها شده است به همان تعبیر آندره فونتن که گرچه دو رؤیا می‌بینند اما در یک بستر می‌خوابند!

#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#داعش
#کره_شمالی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat