📢 فرزند آیت الله هاشمی: ایشان هم خدمت داشت هم خطا
◀️ فاطمه هاشمیرفسنجانی: به پدرم گفتم چرا در مقابل #خرابکاریها در کشور #سکوت میکنی؟ گفت: دوست داری در کشور #جنگ_داخلی راه بیفتد؟!/ همه قبول کردند که مرگ پدرمان طبیعی بوده اما من قبول نکردم/ به ما گفتند که میخواهند #پرونده_مرگ آقای هاشمی را مختومه کنند/ #شورای_امنیت به ما گفت که #حوله آقای هاشمی به #رادیواکتیو آلوده بوده است/ بعد از مرگ پدرم، مادرم دیگر لبخند به لبش نیامد
◀️ یاسر هاشمیرفسنجانی: ما هنوز هم نمیدانیم دلیل #ایست_قلبی پدرمان چه بود/ پدرمان واقعا #مظلوم بود/ آقای #هاشمی هم خدمت داشت هم خطا/اعتمادآنلاین
@sedayeslahat
◀️ فاطمه هاشمیرفسنجانی: به پدرم گفتم چرا در مقابل #خرابکاریها در کشور #سکوت میکنی؟ گفت: دوست داری در کشور #جنگ_داخلی راه بیفتد؟!/ همه قبول کردند که مرگ پدرمان طبیعی بوده اما من قبول نکردم/ به ما گفتند که میخواهند #پرونده_مرگ آقای هاشمی را مختومه کنند/ #شورای_امنیت به ما گفت که #حوله آقای هاشمی به #رادیواکتیو آلوده بوده است/ بعد از مرگ پدرم، مادرم دیگر لبخند به لبش نیامد
◀️ یاسر هاشمیرفسنجانی: ما هنوز هم نمیدانیم دلیل #ایست_قلبی پدرمان چه بود/ پدرمان واقعا #مظلوم بود/ آقای #هاشمی هم خدمت داشت هم خطا/اعتمادآنلاین
@sedayeslahat
🔴🔴🔴لبنان پس از انهدام بندر بیروت
#احمد_زیدآبادی
صدای انفجار مهیبی که بندر بیروت را منهدم کرد بعضاً تا شعاع 250 کیلومتری محل حادثه از جمله در قبرس نیز شنیده شد. شورای عالی دفاع لبنان دلیل شدت انفجار را سرایت آتش به 2750 تن نیترات آمونیوم دانسته که از شش سال پیش در بندر بیروت انبار شده است.
این هنوز یک ارزیابی ابتدایی است. لبنانیها با آنکه جنگهای بسیاری را در نیم قرن اخیر تجربه کردهاند، اما چنین حادثۀ هولناکی را در عمرشان به یاد ندارند. این حادثه تاکنون بیش از صد کشته و 4 هزار زخمی و میلیاردها دلار خسارت به مردم بیروت وارد کرده است و انتظار میرود که شمار تلفات انسانی بالاتر از این باشد. برخی گزارشها از وحشت عمیق بیروتیها و عزم آنان برای ترک کشور حکایت دارد. ابر قارچ گونهای که پس از انفجار بر آسمان بیروت شکل گرفت، بیشتر یادآور حملۀ اتمی به هیروشمیاست تا انفجار انباری از هزاران تن نیترات آمونیوم! به همین دلیل هم بیروتیها که بسیاری از آنان قدرت شنوایی خود را بر اثر موج انفجار به طور موقت از دست دادند، به روایتهای رسمی حاکی از تصادفی بودن انفجار تن نمیدهند و حتی برخی از سیاستمداران خواستار تحقیقات بینالمللی در این باره شدهاند.
لبنان کشوری کوچک و چند طایفهای در ساحل شرقی دریای مدیترانه است که هیچکدم از بازیگران اصلی منطقه استقلالاش را جدی نمیگیرند و دخالت در امور داخلی آن را امری بیهزینه برای خود فرض میکنند. علت اصلی این ماجرا همان بافت فرقهای و طایفهای لبنان است که سبب شده هر کدام از طوایف و فرقهها به یکی از کشورهای منطقه تا حد وابستگی نزدیک شوند و عملاً کشور خود را به صورت صحنۀ تسویه حساب آنها با یکدیگر در آورند!
در واقع این وضعیت افزون بر آنکه لبنان را در نیم قرن اخیر وارد چند دوره جنگ داخلی و خارجی کرده است، مانع ظهور دولتی مقتدر در آن کشور نیز میشود. دولتهای لبنان که عموماً ائتلافی و نتیجۀ زد و بندهای سیاسی و پیچیده و ملالآور طوایف و فرقههای مختلفاند، در بهترین حالت، ثباتی نیمبند و شکننده پیدا میکنند و با هر توفان سیاسی در معرض سقوط قرار میگیرند.
از قضا انفجار ویرانگر بیروت در حالی رخ داد که دولت لبنان به رهبری حسان دیاب با بحران اقتصادی بیسابقهای دست به گریبان است و امیدی به بقای آن نمیرود.
در واقع اقتصاد لبنان در سالهای اخیر توان معمول خود را از دست داده و نیاز فزایندهای به کمکها و سرمایهگذاریهای بینالمللی پیدا کرده است. کشورهای علاقمند به سرمایهگذاری در لبنان، کمک به اقتصاد آن را به اصلاحات ساختاری مشروط کردهاند و پس از چند دور مذاکره با مقامهای دولت لبنان به این نتیجه رسیدهاند که دولت تحت رهبری حسان دیاب که به عنوان متحد حزبالله تلقی میشود، توان اصلاحات ساختاری را ندارد و عملکردش صرفاً اتلاف وقت است.
همین وضعیت سبب استعفای ناصیف حتی وزیر خارجۀ لبنان از مقام خود در چند روز اخیر شد. حتی با اشاره به فقدان ارادۀ لازم برای انجام اصلاحات در دولت دیاب، هشدار داده بود که ادامۀ روند موجود کشتی حکومت را به همراه مردم لبنان غرق خواهد کرد.
حال در چنین شرایطی، تأثیر انهدام بندر بیروت و هزینۀ چند میلیارد دلاری آن بر سرنوشت دولت دیاب کم و بیش روشن است!
در هر صورت، لبنان خواسته یا ناخواسته تابعی از نوع نظم منطقهای در خاورمیانه است. این کشور کوچک در صف مقدم قربانیان این نظم یا به عبارتی بینظمی قرار گرفته است. از این رو، انفجار بندر بیروت عمدتاً سبب تشدید مشکلات و افزایش نزاعهای فرقهای بخصوص پس از اعلام رأی دادگاه مربوط به ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید این کشور خواهد شد. اما از آنجا که هر تهدید و مصیبتی در این عالم، فرصتی هم در دل خود نهان دارد، تخریب بندر بیروت شاید طرفهای نزاع را به این صرافت اندازد که ادامۀ منازعات فرقهای موجود، عملاً چیزی از موجودیت لبنان باقی نمیگذارد و چه بهتر که طناب وابستگی خود به بازیگران منطقهای را قطع یا سست کنند و بر سر یک برنامۀ ملی برای رشد و توسعۀ واقعی لبنان به اجماع برسند!
#انفجار_بیروت
#جنگ_داخلی_لبنان
#حسان_دیاب
#منازعات_فرقهای
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
صدای انفجار مهیبی که بندر بیروت را منهدم کرد بعضاً تا شعاع 250 کیلومتری محل حادثه از جمله در قبرس نیز شنیده شد. شورای عالی دفاع لبنان دلیل شدت انفجار را سرایت آتش به 2750 تن نیترات آمونیوم دانسته که از شش سال پیش در بندر بیروت انبار شده است.
این هنوز یک ارزیابی ابتدایی است. لبنانیها با آنکه جنگهای بسیاری را در نیم قرن اخیر تجربه کردهاند، اما چنین حادثۀ هولناکی را در عمرشان به یاد ندارند. این حادثه تاکنون بیش از صد کشته و 4 هزار زخمی و میلیاردها دلار خسارت به مردم بیروت وارد کرده است و انتظار میرود که شمار تلفات انسانی بالاتر از این باشد. برخی گزارشها از وحشت عمیق بیروتیها و عزم آنان برای ترک کشور حکایت دارد. ابر قارچ گونهای که پس از انفجار بر آسمان بیروت شکل گرفت، بیشتر یادآور حملۀ اتمی به هیروشمیاست تا انفجار انباری از هزاران تن نیترات آمونیوم! به همین دلیل هم بیروتیها که بسیاری از آنان قدرت شنوایی خود را بر اثر موج انفجار به طور موقت از دست دادند، به روایتهای رسمی حاکی از تصادفی بودن انفجار تن نمیدهند و حتی برخی از سیاستمداران خواستار تحقیقات بینالمللی در این باره شدهاند.
لبنان کشوری کوچک و چند طایفهای در ساحل شرقی دریای مدیترانه است که هیچکدم از بازیگران اصلی منطقه استقلالاش را جدی نمیگیرند و دخالت در امور داخلی آن را امری بیهزینه برای خود فرض میکنند. علت اصلی این ماجرا همان بافت فرقهای و طایفهای لبنان است که سبب شده هر کدام از طوایف و فرقهها به یکی از کشورهای منطقه تا حد وابستگی نزدیک شوند و عملاً کشور خود را به صورت صحنۀ تسویه حساب آنها با یکدیگر در آورند!
در واقع این وضعیت افزون بر آنکه لبنان را در نیم قرن اخیر وارد چند دوره جنگ داخلی و خارجی کرده است، مانع ظهور دولتی مقتدر در آن کشور نیز میشود. دولتهای لبنان که عموماً ائتلافی و نتیجۀ زد و بندهای سیاسی و پیچیده و ملالآور طوایف و فرقههای مختلفاند، در بهترین حالت، ثباتی نیمبند و شکننده پیدا میکنند و با هر توفان سیاسی در معرض سقوط قرار میگیرند.
از قضا انفجار ویرانگر بیروت در حالی رخ داد که دولت لبنان به رهبری حسان دیاب با بحران اقتصادی بیسابقهای دست به گریبان است و امیدی به بقای آن نمیرود.
در واقع اقتصاد لبنان در سالهای اخیر توان معمول خود را از دست داده و نیاز فزایندهای به کمکها و سرمایهگذاریهای بینالمللی پیدا کرده است. کشورهای علاقمند به سرمایهگذاری در لبنان، کمک به اقتصاد آن را به اصلاحات ساختاری مشروط کردهاند و پس از چند دور مذاکره با مقامهای دولت لبنان به این نتیجه رسیدهاند که دولت تحت رهبری حسان دیاب که به عنوان متحد حزبالله تلقی میشود، توان اصلاحات ساختاری را ندارد و عملکردش صرفاً اتلاف وقت است.
همین وضعیت سبب استعفای ناصیف حتی وزیر خارجۀ لبنان از مقام خود در چند روز اخیر شد. حتی با اشاره به فقدان ارادۀ لازم برای انجام اصلاحات در دولت دیاب، هشدار داده بود که ادامۀ روند موجود کشتی حکومت را به همراه مردم لبنان غرق خواهد کرد.
حال در چنین شرایطی، تأثیر انهدام بندر بیروت و هزینۀ چند میلیارد دلاری آن بر سرنوشت دولت دیاب کم و بیش روشن است!
در هر صورت، لبنان خواسته یا ناخواسته تابعی از نوع نظم منطقهای در خاورمیانه است. این کشور کوچک در صف مقدم قربانیان این نظم یا به عبارتی بینظمی قرار گرفته است. از این رو، انفجار بندر بیروت عمدتاً سبب تشدید مشکلات و افزایش نزاعهای فرقهای بخصوص پس از اعلام رأی دادگاه مربوط به ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید این کشور خواهد شد. اما از آنجا که هر تهدید و مصیبتی در این عالم، فرصتی هم در دل خود نهان دارد، تخریب بندر بیروت شاید طرفهای نزاع را به این صرافت اندازد که ادامۀ منازعات فرقهای موجود، عملاً چیزی از موجودیت لبنان باقی نمیگذارد و چه بهتر که طناب وابستگی خود به بازیگران منطقهای را قطع یا سست کنند و بر سر یک برنامۀ ملی برای رشد و توسعۀ واقعی لبنان به اجماع برسند!
#انفجار_بیروت
#جنگ_داخلی_لبنان
#حسان_دیاب
#منازعات_فرقهای
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴ایران و موج انفجار بیروت!
#احمد_زیدآبادی
شاید هرگز روشن نشود که بلای انفجار بندر بیروت چرا و چگونه نازل شد! اینگونه حوادث معمولاً در پردۀ ابهام باقی میمانند و اگر رازی هم پشت آنها باشد، به راحتی کشف نمیشود. مانند ماجرای ترور رفیق حریری که پس از گذشت 15 سال همچنان محل مناقشۀ احزاب و فرقههای لبنانی است و هر طرف، دیگری را به سازماندهی ترور متهم میکند.
مهمتر از اصل انفجار اما امواج آن است که بیش از هر چیز ظاهراً ساختار سیاسی معیوب لبنان را به لرزه در آورده است و چه بسا آن را ویران کند. لبنانیها گویی دیگر طاقت خود را از نحوۀ اداره کشورشان از دست دادهاند و با خشمی فزاینده تمام ارکان قدرت لبنان را هدف گرفتهاند.
برای حل بحران ساختاری لبنان البته راهحل جادویی وجود ندارد. بافت طایفهای این کشور اصولاً بحرانزاست و عبور از این بحران نیز علاوه بر نیاز به تغییر جهتِ اکثریت جامعه از علایق فرقهای به هویت ملی، محتاج اجماعی در سطح جهانی برای حل بحران است که در سالهای اخیر در صحنۀ بینالمللی حکم کیمیا پیدا کرده است!
با این حساب، مسیر بینهایت دشواری پیش روی لبنانیهاست و چنانچه آنها توان و عزم و اراده و آگاهی لازم برای پیمودن این مسیر را نداشته باشند، امکان فروپاشی کامل اقتدار دولت و ورود به هرج و مرجی افسارگسیخته و طولانی مدت، دور از انتظار نیست.
شاید مقامهای جمهوری اسلامی رنجیده خاطر شوند اگر گفته شود که انفجار بندر بیروت، بیش از همۀ طرفها به سازمان حزبالله آسیب میرساند و به تبع آن، برنامۀ جمهوری اسلامی در منطقۀ خارومیانه را با چالشی بیسابقه روبرو میکند. آنها اما چه رنجیده خاطر شوند و چه نشوند، دادههای عینی و تحلیلی خواه ناخواه همین است و کتمان واقعیت به محو آن منجر نمیشود!
در واقع، خشم بسیاری از اقشار لبنانی هر چند که دامن عموم جناحهای سیاسی را گرفته اما ظاهراً به طور ویژهای به سمت حزبالله نشانه رفته است. روشن است که بسیاری از نیروهای داخلی و منطقهای و بینالمللی دخیل در لبنان نیز همین را میخواهند و در جهت تشدید آن تلاش میکنند. ظاهراً قرار است خلع سلاح حزبالله به صورت مطالبهای به نسبت عمومی در آید و در آن صورت، شرایط در حد طاقتفرسایی برای رهبران حزبالله دشوار خواهد شد.
کشوری مانند فرانسه طبعاً در صدد است تا حزبالله را به انحلال بخش نظامی و تبدیل شدن به یک گروه کاملاً سیاسی ترغیب کند تا از قبِل آن، هم لبنان به دولتی مقتدر و یکپارچه دست یابد و هم حزبالله به میزان پایگاه اجتماعی خود در قدرت نظامِ کثرتگرای لبنان سهیم باشد. پذیرش چنین امری از طرف حزبالله به معنای تغییر جهت بنیادی خط مشی آن و خروج از حلقهای است که آنها "محور مقاومت" نام گذاریاش کردهاند. چنین تحولی اما بدون رضات جمهوری اسلامی چگونه ممکن است؟ و مهمتر از آن، جمهوری اسلامی چگونه به چنین امری رضایت میدهد؟
روی دیگر این ماجرا هم البته بسیار پرهزینه است. اصرار حزبالله بر حفظ شرایط موجود به هر بهای ممکن، البته شاید مانع خلع سلاح آن شود، اما بهایش ورود علنی و بیپردۀ آن به مناقشات هرج و مرج گونۀ فرقهای و نظامی داخلی لبنان است که عاقبتِ آن از هر جهت نامشخص و بلکه بسیار تیره و تار است. از طرفی ورود حزبالله به درگیریهای داخلی، انرژی و میدان مانوری برای نقشآفرینی فرامرزی آن بخصوص در بحران سوریه و هماوردی با اسرائیل باقی نمیگذارد و از منظر راهبردی کلاً نقض غرض است و چه بسا از پذیرش خلع سلاح هم هزینهای سنگینتر برایاش در پی داشته باشد.
برای غلبۀ حزبالله بر این بحران، ظاهراً کار عمدهای هم در این شرایط از جمهوری اسلامی برنمیآید. اگر دولت ایران اکنون ذخیرۀ ارزی انبوه و دست به نقدی داشت، مانند دورۀ جنگ 33 روزه میتوانست با تزریق چندین میلیارد دلار به نهادهای تحت کنترل حزبالله، نه فقط زمینۀ بازسازی بندر بیروت و مناطق ویران شدۀ پیرامون آن را فراهم آورد بلکه مانع اوجگیری بحران اقتصادی لبنان و تثبیت نسبی اوضاع سیاسی آن شود. چنین پولی اما فعلاً نه فقط در بساط نیست بلکه ایران خودش نیز در به در دنبال یافتن منابع ارزی برای کنترل مشکلات اقتصادی فزایندۀ خود است.
در این میان، اسرائیل بخصوص به فکر بهرهبرداری از شرایط موجود برای رفع تهدید مداوم و امنیتی مرزهای شمالیاش خواهد افتاد. تنها مانع اسرائیل در این وضعیت، بحرانی است که گریبان کابینۀ اتئلافی نتانیاهو - گانتز را گرفته و آن را با خطر فروپاشی روبرو کرده است.
#انفجار_بیروت
#خلع_سلاح_حزب_الله
#محور_مقاومت
#جنگ_داخلی_لبنان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
شاید هرگز روشن نشود که بلای انفجار بندر بیروت چرا و چگونه نازل شد! اینگونه حوادث معمولاً در پردۀ ابهام باقی میمانند و اگر رازی هم پشت آنها باشد، به راحتی کشف نمیشود. مانند ماجرای ترور رفیق حریری که پس از گذشت 15 سال همچنان محل مناقشۀ احزاب و فرقههای لبنانی است و هر طرف، دیگری را به سازماندهی ترور متهم میکند.
مهمتر از اصل انفجار اما امواج آن است که بیش از هر چیز ظاهراً ساختار سیاسی معیوب لبنان را به لرزه در آورده است و چه بسا آن را ویران کند. لبنانیها گویی دیگر طاقت خود را از نحوۀ اداره کشورشان از دست دادهاند و با خشمی فزاینده تمام ارکان قدرت لبنان را هدف گرفتهاند.
برای حل بحران ساختاری لبنان البته راهحل جادویی وجود ندارد. بافت طایفهای این کشور اصولاً بحرانزاست و عبور از این بحران نیز علاوه بر نیاز به تغییر جهتِ اکثریت جامعه از علایق فرقهای به هویت ملی، محتاج اجماعی در سطح جهانی برای حل بحران است که در سالهای اخیر در صحنۀ بینالمللی حکم کیمیا پیدا کرده است!
با این حساب، مسیر بینهایت دشواری پیش روی لبنانیهاست و چنانچه آنها توان و عزم و اراده و آگاهی لازم برای پیمودن این مسیر را نداشته باشند، امکان فروپاشی کامل اقتدار دولت و ورود به هرج و مرجی افسارگسیخته و طولانی مدت، دور از انتظار نیست.
شاید مقامهای جمهوری اسلامی رنجیده خاطر شوند اگر گفته شود که انفجار بندر بیروت، بیش از همۀ طرفها به سازمان حزبالله آسیب میرساند و به تبع آن، برنامۀ جمهوری اسلامی در منطقۀ خارومیانه را با چالشی بیسابقه روبرو میکند. آنها اما چه رنجیده خاطر شوند و چه نشوند، دادههای عینی و تحلیلی خواه ناخواه همین است و کتمان واقعیت به محو آن منجر نمیشود!
در واقع، خشم بسیاری از اقشار لبنانی هر چند که دامن عموم جناحهای سیاسی را گرفته اما ظاهراً به طور ویژهای به سمت حزبالله نشانه رفته است. روشن است که بسیاری از نیروهای داخلی و منطقهای و بینالمللی دخیل در لبنان نیز همین را میخواهند و در جهت تشدید آن تلاش میکنند. ظاهراً قرار است خلع سلاح حزبالله به صورت مطالبهای به نسبت عمومی در آید و در آن صورت، شرایط در حد طاقتفرسایی برای رهبران حزبالله دشوار خواهد شد.
کشوری مانند فرانسه طبعاً در صدد است تا حزبالله را به انحلال بخش نظامی و تبدیل شدن به یک گروه کاملاً سیاسی ترغیب کند تا از قبِل آن، هم لبنان به دولتی مقتدر و یکپارچه دست یابد و هم حزبالله به میزان پایگاه اجتماعی خود در قدرت نظامِ کثرتگرای لبنان سهیم باشد. پذیرش چنین امری از طرف حزبالله به معنای تغییر جهت بنیادی خط مشی آن و خروج از حلقهای است که آنها "محور مقاومت" نام گذاریاش کردهاند. چنین تحولی اما بدون رضات جمهوری اسلامی چگونه ممکن است؟ و مهمتر از آن، جمهوری اسلامی چگونه به چنین امری رضایت میدهد؟
روی دیگر این ماجرا هم البته بسیار پرهزینه است. اصرار حزبالله بر حفظ شرایط موجود به هر بهای ممکن، البته شاید مانع خلع سلاح آن شود، اما بهایش ورود علنی و بیپردۀ آن به مناقشات هرج و مرج گونۀ فرقهای و نظامی داخلی لبنان است که عاقبتِ آن از هر جهت نامشخص و بلکه بسیار تیره و تار است. از طرفی ورود حزبالله به درگیریهای داخلی، انرژی و میدان مانوری برای نقشآفرینی فرامرزی آن بخصوص در بحران سوریه و هماوردی با اسرائیل باقی نمیگذارد و از منظر راهبردی کلاً نقض غرض است و چه بسا از پذیرش خلع سلاح هم هزینهای سنگینتر برایاش در پی داشته باشد.
برای غلبۀ حزبالله بر این بحران، ظاهراً کار عمدهای هم در این شرایط از جمهوری اسلامی برنمیآید. اگر دولت ایران اکنون ذخیرۀ ارزی انبوه و دست به نقدی داشت، مانند دورۀ جنگ 33 روزه میتوانست با تزریق چندین میلیارد دلار به نهادهای تحت کنترل حزبالله، نه فقط زمینۀ بازسازی بندر بیروت و مناطق ویران شدۀ پیرامون آن را فراهم آورد بلکه مانع اوجگیری بحران اقتصادی لبنان و تثبیت نسبی اوضاع سیاسی آن شود. چنین پولی اما فعلاً نه فقط در بساط نیست بلکه ایران خودش نیز در به در دنبال یافتن منابع ارزی برای کنترل مشکلات اقتصادی فزایندۀ خود است.
در این میان، اسرائیل بخصوص به فکر بهرهبرداری از شرایط موجود برای رفع تهدید مداوم و امنیتی مرزهای شمالیاش خواهد افتاد. تنها مانع اسرائیل در این وضعیت، بحرانی است که گریبان کابینۀ اتئلافی نتانیاهو - گانتز را گرفته و آن را با خطر فروپاشی روبرو کرده است.
#انفجار_بیروت
#خلع_سلاح_حزب_الله
#محور_مقاومت
#جنگ_داخلی_لبنان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴اسد ماندنی شد و سوریه هم ویران!
#احمد_زیدآبادی:
ملکعبدالله پادشاه اردن در تماس تلفنی بشار اسد با وی، از لزوم تحکیم روابط دو "کشور برادر" سخن گفته است.
این مکالمه نخستین تماس پادشاه اردن با بشار اشد پس از حدود یک دهه جنگ داخلی در سوریه به شمار میرود. اردن اخیراً مرزهای خود را با سوریه نیز بازگشایی کرده و تجارت با آن کشور را از سر گرفته است.
اقدام اردن را میتوان گام مهمی در روند عادیسازی روابط کشورهای عرب منطقه با دولت اسد توصیف کرد. عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب با سوریه به معنای پذیرش بقای اسد در قدرت از طرف سران منطقه است.
بقای بشار اسد را به حمایت نظامی ایران و روسیه از رژیم او نسبت میدهند. گرچه این موضوع واقعیت دارد اما عامل اصلی تداوم سیطرۀ بشار بر سوریه را به نظرم باید در فقدانِ آلترناتیو معتبر و مورد اعتمادِ جامعۀ جهانی در بین اپوزیسیون آن کشور جستجو کرد. عمده گروههای خواهان براندازی نظام بعثی سوریه، نیروهای اسلامگرایی بودند که ملایمترین آنها اخوانالمسلمین بود. به همین دلیل نیز نه فقط بسیاری از کشورهای مخالف نظام اسد در حمایت مؤثر از آنها دچار تردید شدند بلکه بخش بزرگی از مردم عادی سوریه هم که زندگی در یک نظام سکولار و برخورداری از آزادیهای اجتماعی ناشی از آن را به خوی توتالیتر یا شبهتوتالیترِ گروههای اسلامگرا ترجیح میدادند در کنار اسد ماندند و او را رها نکردند.
عادیسازی روابط کشورهای عرب با دولت سوریه به نظرم خبر چندان خوبی هم برای جمهوری اسلامی نیست هر چند که محافل رسمی در تهران، آن را به عنوان پیروزی خود قلمداد کنند. دلیل این موضوع نوع آرایش و صفبندیهای سیاسی در خاورمیانه است. در واقع نزدیکی اسد به کشورهای عرب، به طور طبیعی او را گامی از ایران دورتر میکند. حتی میتوان گفت که کشورهای عرب به منظور دور کردن اسد از ایران روند عادیسازی رابطه با او را در پیش گرفتهاند. با این حال، روشن است که رابطۀ تهران - دمشق به هیچوجه خصمانه نخواهد شد، اما احتمال اینکه این رابطه به شرایط قبل از جنگ داخلی سوریه برگردد، بسیار است.
در آخر اینکه نوعی جنون سیاسی کور و یکسره معطوف به کسب و حفظ قدرت، بسیاری از شهرهای سوریه بخصوص شهر زیبا و باستانی حلب را در جنگی بیرحمانه و بیسرانجام با خاک یکسان کرد و نهایتاً هیچ نوع تغییر سیاسی معناداری هم به وقوع نپیوست و اسد بر جای خود ماند با کشوری ویران و میلیونها آواره و صدها هزار کشته و جامعهای هزاران درجه بدبختتر از گذشته!
بیدلیل به خاورمیانه باتلاق نمیگویند!
#بشار_اسد
#جنگ_داخلی_سوریه
#پادشاه_اردن
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
ملکعبدالله پادشاه اردن در تماس تلفنی بشار اسد با وی، از لزوم تحکیم روابط دو "کشور برادر" سخن گفته است.
این مکالمه نخستین تماس پادشاه اردن با بشار اشد پس از حدود یک دهه جنگ داخلی در سوریه به شمار میرود. اردن اخیراً مرزهای خود را با سوریه نیز بازگشایی کرده و تجارت با آن کشور را از سر گرفته است.
اقدام اردن را میتوان گام مهمی در روند عادیسازی روابط کشورهای عرب منطقه با دولت اسد توصیف کرد. عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب با سوریه به معنای پذیرش بقای اسد در قدرت از طرف سران منطقه است.
بقای بشار اسد را به حمایت نظامی ایران و روسیه از رژیم او نسبت میدهند. گرچه این موضوع واقعیت دارد اما عامل اصلی تداوم سیطرۀ بشار بر سوریه را به نظرم باید در فقدانِ آلترناتیو معتبر و مورد اعتمادِ جامعۀ جهانی در بین اپوزیسیون آن کشور جستجو کرد. عمده گروههای خواهان براندازی نظام بعثی سوریه، نیروهای اسلامگرایی بودند که ملایمترین آنها اخوانالمسلمین بود. به همین دلیل نیز نه فقط بسیاری از کشورهای مخالف نظام اسد در حمایت مؤثر از آنها دچار تردید شدند بلکه بخش بزرگی از مردم عادی سوریه هم که زندگی در یک نظام سکولار و برخورداری از آزادیهای اجتماعی ناشی از آن را به خوی توتالیتر یا شبهتوتالیترِ گروههای اسلامگرا ترجیح میدادند در کنار اسد ماندند و او را رها نکردند.
عادیسازی روابط کشورهای عرب با دولت سوریه به نظرم خبر چندان خوبی هم برای جمهوری اسلامی نیست هر چند که محافل رسمی در تهران، آن را به عنوان پیروزی خود قلمداد کنند. دلیل این موضوع نوع آرایش و صفبندیهای سیاسی در خاورمیانه است. در واقع نزدیکی اسد به کشورهای عرب، به طور طبیعی او را گامی از ایران دورتر میکند. حتی میتوان گفت که کشورهای عرب به منظور دور کردن اسد از ایران روند عادیسازی رابطه با او را در پیش گرفتهاند. با این حال، روشن است که رابطۀ تهران - دمشق به هیچوجه خصمانه نخواهد شد، اما احتمال اینکه این رابطه به شرایط قبل از جنگ داخلی سوریه برگردد، بسیار است.
در آخر اینکه نوعی جنون سیاسی کور و یکسره معطوف به کسب و حفظ قدرت، بسیاری از شهرهای سوریه بخصوص شهر زیبا و باستانی حلب را در جنگی بیرحمانه و بیسرانجام با خاک یکسان کرد و نهایتاً هیچ نوع تغییر سیاسی معناداری هم به وقوع نپیوست و اسد بر جای خود ماند با کشوری ویران و میلیونها آواره و صدها هزار کشته و جامعهای هزاران درجه بدبختتر از گذشته!
بیدلیل به خاورمیانه باتلاق نمیگویند!
#بشار_اسد
#جنگ_داخلی_سوریه
#پادشاه_اردن
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat