درون #سلول_انفرادی دوربین نیست اما هر چند ساعت یکبار و حتی نیمهشب رفتار زندانی را کنترل میکنند؛اگر درون سلول انفرادی دوربین میگذارند یعنی میخواهند لحظهبهلحظه رفتار زندانی تحت کنترل باشد.|
نتیجه: دوربین میگذارید که تنها مرگ زندانی را ببینید و ضبط کنید؟! #کاووس_سیدامامی
نتیجه: دوربین میگذارید که تنها مرگ زندانی را ببینید و ضبط کنید؟! #کاووس_سیدامامی
🔴 #احمد_زیدآبادی
🔸مشابه یا متفاوت؟
سایت الف در مطلبی که لینک آن در زیر آمده، به نقد دیروز من پاسخ داده است.
طبعاً من سخنگوی تمام منتقدان اظهارات سفیر چین نیستم و از موضع خاص خود در این مورد دفاع میکنم.
حال به فرض که ما همۀ استدلالهای نویسندۀ محترم سایت الف و مثالهای مورد استناد او را بپذیریم، آیا سخنگوی وزارت خارجۀ ایران نمیتوانست برای حل مناقشه مثلاً اظهارات سخنگوی وزارت بهداشت را شخصی او قلمداد کند و از این طریق به ماجرا فیصله دهد؟
آیا علاوه بر سخنگوی وزارت خارجه، لازم بود دیگر افراد و بخصوص یک نهاد نظامی هم وارد معرکه شوند و سخنگوی وزارت بهداشت و دیگر منتقدان را به همسویی با آمریکا متهم کنند؟
آیا نمایندگان مجلس کشورهای مورد استناد نویسندۀ سایت الف نیز، ملزم به دفاع از سیاست خارجی حزب حاکماند و حق اظهار نظر مخالف ندارند و در صورت مخالفت، به اتهامهای رنگارنگ متهم میشوند؟
به نظر من انصاف حکم میکرد که نویسندۀ محترم سایت الف بپذیرد که در کشور ما سنتی از سیاست از جمله سیاست خارجی نهادینه شده است که مشابهی در سطح جهان ندارد!
آخر در کجای دنیا رسم است که به شهروندان و احزابی که در کنار دهها انتقاد از رفتار یک ابرقدرت، بعضاً به نیت دفع شرّ آن، فقط خواهان تماس یا مذاکره یا حداقلی ازروابط رسمی و یا صرفاً یک رابطۀ عادی با آن ابرقدرت هستند، انگ خودباختگی، وابستگی، ایفای نقش ستون پنجم و حتی جاسوسی بزنند، اما در مقابل، دفاع همهجانبه و تمامعیار از رفتار یک ابرقدرت دیگر را انقلابیگری، ارزشمداری، استقلالخواهی و مقاومت و ایستادگی تعبیر کنند؟
آیا این منصفانه است که مقامهای جمهوری اسلامی هر گاه میخواهند با محافل بینالمللی و نیروهای منتقد داخلی طرف صحبت شوند، حرفشان این باشد که ما هم مثل سایر کشورها عمل میکنیم! اما هرگاه پای تهییج و بسیج نیروهای وفادار به میان آید، نخستین سخنشان این باشد که ما با همۀ کشورهای دنیا متفاوتیم و نه فقط هیچ سنخیتی با آنها نداریم، بلکه با اساس کارشان مخالفیم!
با این همه، من از بحث امن و آزاد در این زمینهها استقبال میکنم. منظورم از "امن" این است که صِرف اظهارنظرم سبب تشکیل پروندۀ امنیتی دیگری نشود که مجبور باشم برای تک تک واژهها و جملاتام، در سلول انفرادی، در شرایطی فوق طاقتام تحت فشار قرار گیرم تا به "ارتباط با سرویسهای خارجی" اعتراف کنم!
#سایت_الف
#سفیر_چین
#وزارت_خارجه
#سیاست_خارجی
#سلول_انفرادی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸مشابه یا متفاوت؟
سایت الف در مطلبی که لینک آن در زیر آمده، به نقد دیروز من پاسخ داده است.
طبعاً من سخنگوی تمام منتقدان اظهارات سفیر چین نیستم و از موضع خاص خود در این مورد دفاع میکنم.
حال به فرض که ما همۀ استدلالهای نویسندۀ محترم سایت الف و مثالهای مورد استناد او را بپذیریم، آیا سخنگوی وزارت خارجۀ ایران نمیتوانست برای حل مناقشه مثلاً اظهارات سخنگوی وزارت بهداشت را شخصی او قلمداد کند و از این طریق به ماجرا فیصله دهد؟
آیا علاوه بر سخنگوی وزارت خارجه، لازم بود دیگر افراد و بخصوص یک نهاد نظامی هم وارد معرکه شوند و سخنگوی وزارت بهداشت و دیگر منتقدان را به همسویی با آمریکا متهم کنند؟
آیا نمایندگان مجلس کشورهای مورد استناد نویسندۀ سایت الف نیز، ملزم به دفاع از سیاست خارجی حزب حاکماند و حق اظهار نظر مخالف ندارند و در صورت مخالفت، به اتهامهای رنگارنگ متهم میشوند؟
به نظر من انصاف حکم میکرد که نویسندۀ محترم سایت الف بپذیرد که در کشور ما سنتی از سیاست از جمله سیاست خارجی نهادینه شده است که مشابهی در سطح جهان ندارد!
آخر در کجای دنیا رسم است که به شهروندان و احزابی که در کنار دهها انتقاد از رفتار یک ابرقدرت، بعضاً به نیت دفع شرّ آن، فقط خواهان تماس یا مذاکره یا حداقلی ازروابط رسمی و یا صرفاً یک رابطۀ عادی با آن ابرقدرت هستند، انگ خودباختگی، وابستگی، ایفای نقش ستون پنجم و حتی جاسوسی بزنند، اما در مقابل، دفاع همهجانبه و تمامعیار از رفتار یک ابرقدرت دیگر را انقلابیگری، ارزشمداری، استقلالخواهی و مقاومت و ایستادگی تعبیر کنند؟
آیا این منصفانه است که مقامهای جمهوری اسلامی هر گاه میخواهند با محافل بینالمللی و نیروهای منتقد داخلی طرف صحبت شوند، حرفشان این باشد که ما هم مثل سایر کشورها عمل میکنیم! اما هرگاه پای تهییج و بسیج نیروهای وفادار به میان آید، نخستین سخنشان این باشد که ما با همۀ کشورهای دنیا متفاوتیم و نه فقط هیچ سنخیتی با آنها نداریم، بلکه با اساس کارشان مخالفیم!
با این همه، من از بحث امن و آزاد در این زمینهها استقبال میکنم. منظورم از "امن" این است که صِرف اظهارنظرم سبب تشکیل پروندۀ امنیتی دیگری نشود که مجبور باشم برای تک تک واژهها و جملاتام، در سلول انفرادی، در شرایطی فوق طاقتام تحت فشار قرار گیرم تا به "ارتباط با سرویسهای خارجی" اعتراف کنم!
#سایت_الف
#سفیر_چین
#وزارت_خارجه
#سیاست_خارجی
#سلول_انفرادی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
وقتی قافیه تنگ میآید!
روزنامۀ کیهان در پاسخ به پرسشی که من در مورد رابطۀ ایران و آمریکا مطرح کرده بودم، حجمی از اهانتها و اتهامات همیشگی و نخنما شدۀ خود را نثارم کرده و با نقل قولی از آیتالله خمینی در بارۀ اسلامشناسی که مشخص نیست چه ربطی به نوشته من دارد، تأکید کرده است که من باید "حساب دروغهای قبلی خود در بارۀ برجام را با مردم صاف کنم" و به دلیل "بزک کردن برجام" نمیتوانم در مقام پرسشگر باشم!
یادمان نرفته که تا همین چند وقت پیش "نحن ابناء الدلیل" از زبان مدیر مسئول کیهان نمیافتاد! البته دلایل ادعاییاش، مخصوص به خودش بود اما ظاهراً دیگر نیازی به حفظ ظاهر هم نمیبیند و در پاسخ به پرسشی مبتنی بر فرض آن هم فرض محال، چنان عنان اختیار از کف داده کَاَنَّهُ من گریبان کل نظام سیاسی را چسبیدهام و آن را کشان کشان به سوی میز مذاکره با آمریکا میبرم!
خب نمیخواهید مذاکره کنید؟ نکنید! نمیتوانید به یک پرسش فرضی پاسخ دهید؟ ندهید! اصل پرسش را منتفی میدانید؟ بدایند! سخن آیتالله خمینی را جور دیگری تفسیر میکنید؟ بکنید! دیگر این همه اهانت و اتهام برای چیست؟
این کیهان که به جزئیات امور عالم اظهار علم و دانش میکند، یعنی نمیداند که حتی یک جمله یا سطر از زبان و قلم من در دفاع از برجام گفته و نوشته نشده است؟ اگر راست میگوید آدرس آن را بدهد تا من نخسیتن کسی باشم که حسابام در این مورد با مردم صاف کنم! من همان روزِ امضای برجام به همۀ اطرافیانام گفتم که این توافق ناکام میماند و به جایی نمیرسد! دلیلام هم این بود که آمریکا و ایران هر کدام با اهداف کاملاً مغایر، آن را امضا کردند!
جالب اینکه کیهان مرا "ورشکسته" هم دانسته است! اما گویا فراموش کرده است که تاجران ورشکسته میشوند و یا کسانی که با سیاست و فرهنگ و دین و خون و آبرو و حیثیت و امنیت مردم تجارت میکنند!
پس اگر قرار است کسی ورشکسته شده باشد دیگراناند، نه یک لاقبایی چون من، که بر اساس همین اتهامهای کیهان، در سلولهای انفرادی بلایی به سرم آوردند که آرزو میکردم کاش مادرم هرگز مرا نزاده بود!
#روزنامه_کیهان
#رابطه_با_آمریکا
#سلول_انفرادی
#ورشکسته
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
وقتی قافیه تنگ میآید!
روزنامۀ کیهان در پاسخ به پرسشی که من در مورد رابطۀ ایران و آمریکا مطرح کرده بودم، حجمی از اهانتها و اتهامات همیشگی و نخنما شدۀ خود را نثارم کرده و با نقل قولی از آیتالله خمینی در بارۀ اسلامشناسی که مشخص نیست چه ربطی به نوشته من دارد، تأکید کرده است که من باید "حساب دروغهای قبلی خود در بارۀ برجام را با مردم صاف کنم" و به دلیل "بزک کردن برجام" نمیتوانم در مقام پرسشگر باشم!
یادمان نرفته که تا همین چند وقت پیش "نحن ابناء الدلیل" از زبان مدیر مسئول کیهان نمیافتاد! البته دلایل ادعاییاش، مخصوص به خودش بود اما ظاهراً دیگر نیازی به حفظ ظاهر هم نمیبیند و در پاسخ به پرسشی مبتنی بر فرض آن هم فرض محال، چنان عنان اختیار از کف داده کَاَنَّهُ من گریبان کل نظام سیاسی را چسبیدهام و آن را کشان کشان به سوی میز مذاکره با آمریکا میبرم!
خب نمیخواهید مذاکره کنید؟ نکنید! نمیتوانید به یک پرسش فرضی پاسخ دهید؟ ندهید! اصل پرسش را منتفی میدانید؟ بدایند! سخن آیتالله خمینی را جور دیگری تفسیر میکنید؟ بکنید! دیگر این همه اهانت و اتهام برای چیست؟
این کیهان که به جزئیات امور عالم اظهار علم و دانش میکند، یعنی نمیداند که حتی یک جمله یا سطر از زبان و قلم من در دفاع از برجام گفته و نوشته نشده است؟ اگر راست میگوید آدرس آن را بدهد تا من نخسیتن کسی باشم که حسابام در این مورد با مردم صاف کنم! من همان روزِ امضای برجام به همۀ اطرافیانام گفتم که این توافق ناکام میماند و به جایی نمیرسد! دلیلام هم این بود که آمریکا و ایران هر کدام با اهداف کاملاً مغایر، آن را امضا کردند!
جالب اینکه کیهان مرا "ورشکسته" هم دانسته است! اما گویا فراموش کرده است که تاجران ورشکسته میشوند و یا کسانی که با سیاست و فرهنگ و دین و خون و آبرو و حیثیت و امنیت مردم تجارت میکنند!
پس اگر قرار است کسی ورشکسته شده باشد دیگراناند، نه یک لاقبایی چون من، که بر اساس همین اتهامهای کیهان، در سلولهای انفرادی بلایی به سرم آوردند که آرزو میکردم کاش مادرم هرگز مرا نزاده بود!
#روزنامه_کیهان
#رابطه_با_آمریکا
#سلول_انفرادی
#ورشکسته
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴تا جنینی کار خون آشامی است!
#احمد_زیدآبادی؛
جنگ و خونریزی و قساوت بر سر باورهای مذهبی و غیر مذهبیِ آدمیان، چنان چهرۀ تاریخ را سیاه کرده است که فریاد آن از این ستمگری بلند است.
ریشۀ عموم این خونریزیها را باید در قدرتطلبی خواص و خامی و تعصب و نارشدیافتگی و ناآگاهی عوام جستجو کرد؛ دو پدیدهای که از کینهتوزی و نفرتپراکنی و ستیزهجویی ارتزاق میکنند و به آدمکشی و حتی خودزنیِ ناخواسته بر سر موضوعات بیاهمیت و اختلافات بیمبنا ختم میشوند.
تاریخ به ما میگوید؛ زیر نقابِ هر گونه تعصبِ خشکِ مذهبی یا نژادی یا قومی یا ایدئولوژیک حسی از نفرت به همنوع و میل به کشتار آنها نهفته است.
به قول مولانا:
این جهان همچون درختست ای کرام
ما برو چون میوههای نیمخام
سخت گیرد خامها مر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لبگزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خونآشامی است
خداوند روان آیتالله منتظری را قرین رحمت بینهایت خود کند که با پیشنهاد هفتۀ وحدت، پایهای برای پایان خصومتهای فرقهای را بین اهل تسنن و تشیع در ایران بنا نهاد.
اگر از آن دسته از خشکاندیشان متعصبی که همچنان بر آتش اختلافات فرقهای میدمند، صرفِ نظر کنیم، متأسفانه برخی از حامیانِ متظاهرِ تقریب مذهبی بین مسلمانان نیز این موضوع را اقدامی صرفاً تاکتیکی برای مقابله با "دشمنِ مشترک" و در نتیجه امری گذرا میدانند و از همین رو، نه فقط "تساهل مذهبی" را تقبیح میکنند بلکه با هر فرصت و به هر بهانهای، پرده از نفرتِ فرقهگرایانۀ خود برمیدارند!
چنین رویهای طبعاً به سالوس و ریا و نفاق و بیاعتمادی متقابل میانجامد و نه فقط تلاشهای تقریب را به هدر میدهد، بلکه تقابل و تخاصم بینِ فرقهای را پیچیدهتر و بغرنجتر میکند.
از این گذشته، در جهان امروز همزیستی مسالمتآمیز به پیروان فرقههای مختلف درون یک دین محدود نمیشود. همزیستی بینِ ابناء بشر فارغ از نوع نگاه فیزیکی و متافیزیکی آنها ضرورت دنیای کنونی است و اگر مسلمانان با آن سازگار نشوند بزرگترین بازندۀ منازعات ناشی از آن خواهند شد.
باری غرض از این مطلب، نه بحثی مبسوط در بارۀ تقریب و یا الزامِ منطقیِ تساهل دینی بلکه بیان خاطرهای از دوران حبس انفرادی است که به این موضوعات مربوط میشود.
در سال 88 پس از تحمل چند ماه انفرادی بدون لحظهای هواخوری و یا حتی وجود یک ورق برای مطالعه، سرانجام امکان دسترسی به برخی کتابهای دینی فراهم شد. طبعاً من نهجالبلاغه را درخواست کردم که متنی از آن را با ترجمۀ شیخ محمد دشتی در اختیارم گذاشتند.
این ترجمه متأسفانه با گرایشِ تند فرقهگرایانه و با افزودن پاورقیهای بسیار سطحی و بیربط صورت گرفته بود به طوری که در آن تنگنا، مطالعۀ هر برگش بر تخریب اعصابم افزود. مترجم در خصومت با خلفا تا آنجا پیش رفته بود که خطبۀ معروف امامعلی بر سر مزار خلیفۀ دوم را نیز نفی کرده و آن را به ستایش امام از سلمان فارسی نسبت داده بود با این ادعا که امام علی قهراً نمیتوانسته سخنی ستایشآمیز نسبت به عمربن خطاب بر زبان رانده باشد!
بعدها در مراجعه به کتابخانههای عمومی بخصوص کتابخانههای مدارس متوجه شدم که این ترجمه در همۀ آنها به وفور یافت میشود چنانکه گویی ارادهای سیاسی برای توزیع گستردۀ آن در کار بوده است.
واقعاً نسبت ابن نوع ارادهها با ادعای تقریب چیست؟
#آیت_الله_منتظری
#تقریب_مذاهب
#سلول_انفرادی
#خلفای_راشدین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
جنگ و خونریزی و قساوت بر سر باورهای مذهبی و غیر مذهبیِ آدمیان، چنان چهرۀ تاریخ را سیاه کرده است که فریاد آن از این ستمگری بلند است.
ریشۀ عموم این خونریزیها را باید در قدرتطلبی خواص و خامی و تعصب و نارشدیافتگی و ناآگاهی عوام جستجو کرد؛ دو پدیدهای که از کینهتوزی و نفرتپراکنی و ستیزهجویی ارتزاق میکنند و به آدمکشی و حتی خودزنیِ ناخواسته بر سر موضوعات بیاهمیت و اختلافات بیمبنا ختم میشوند.
تاریخ به ما میگوید؛ زیر نقابِ هر گونه تعصبِ خشکِ مذهبی یا نژادی یا قومی یا ایدئولوژیک حسی از نفرت به همنوع و میل به کشتار آنها نهفته است.
به قول مولانا:
این جهان همچون درختست ای کرام
ما برو چون میوههای نیمخام
سخت گیرد خامها مر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لبگزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خونآشامی است
خداوند روان آیتالله منتظری را قرین رحمت بینهایت خود کند که با پیشنهاد هفتۀ وحدت، پایهای برای پایان خصومتهای فرقهای را بین اهل تسنن و تشیع در ایران بنا نهاد.
اگر از آن دسته از خشکاندیشان متعصبی که همچنان بر آتش اختلافات فرقهای میدمند، صرفِ نظر کنیم، متأسفانه برخی از حامیانِ متظاهرِ تقریب مذهبی بین مسلمانان نیز این موضوع را اقدامی صرفاً تاکتیکی برای مقابله با "دشمنِ مشترک" و در نتیجه امری گذرا میدانند و از همین رو، نه فقط "تساهل مذهبی" را تقبیح میکنند بلکه با هر فرصت و به هر بهانهای، پرده از نفرتِ فرقهگرایانۀ خود برمیدارند!
چنین رویهای طبعاً به سالوس و ریا و نفاق و بیاعتمادی متقابل میانجامد و نه فقط تلاشهای تقریب را به هدر میدهد، بلکه تقابل و تخاصم بینِ فرقهای را پیچیدهتر و بغرنجتر میکند.
از این گذشته، در جهان امروز همزیستی مسالمتآمیز به پیروان فرقههای مختلف درون یک دین محدود نمیشود. همزیستی بینِ ابناء بشر فارغ از نوع نگاه فیزیکی و متافیزیکی آنها ضرورت دنیای کنونی است و اگر مسلمانان با آن سازگار نشوند بزرگترین بازندۀ منازعات ناشی از آن خواهند شد.
باری غرض از این مطلب، نه بحثی مبسوط در بارۀ تقریب و یا الزامِ منطقیِ تساهل دینی بلکه بیان خاطرهای از دوران حبس انفرادی است که به این موضوعات مربوط میشود.
در سال 88 پس از تحمل چند ماه انفرادی بدون لحظهای هواخوری و یا حتی وجود یک ورق برای مطالعه، سرانجام امکان دسترسی به برخی کتابهای دینی فراهم شد. طبعاً من نهجالبلاغه را درخواست کردم که متنی از آن را با ترجمۀ شیخ محمد دشتی در اختیارم گذاشتند.
این ترجمه متأسفانه با گرایشِ تند فرقهگرایانه و با افزودن پاورقیهای بسیار سطحی و بیربط صورت گرفته بود به طوری که در آن تنگنا، مطالعۀ هر برگش بر تخریب اعصابم افزود. مترجم در خصومت با خلفا تا آنجا پیش رفته بود که خطبۀ معروف امامعلی بر سر مزار خلیفۀ دوم را نیز نفی کرده و آن را به ستایش امام از سلمان فارسی نسبت داده بود با این ادعا که امام علی قهراً نمیتوانسته سخنی ستایشآمیز نسبت به عمربن خطاب بر زبان رانده باشد!
بعدها در مراجعه به کتابخانههای عمومی بخصوص کتابخانههای مدارس متوجه شدم که این ترجمه در همۀ آنها به وفور یافت میشود چنانکه گویی ارادهای سیاسی برای توزیع گستردۀ آن در کار بوده است.
واقعاً نسبت ابن نوع ارادهها با ادعای تقریب چیست؟
#آیت_الله_منتظری
#تقریب_مذاهب
#سلول_انفرادی
#خلفای_راشدین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat