🔴🔴🔴فرازهایی از نظرات آرامش دوستدار
#احمد_زیدآبادی:
از میان افرادی که به نوشتۀ من در بارۀ مرحوم آرامش دوستدار حمله آوردند، چند تنی ظاهراً طرفدار ایران باستان و چند تنی حامی دولت پهلوی هستند و یکی هم گویا خود را سوسیالیست میداند.
به نظرم بد نباشد که در اینجا چند فرازی از نظرات دوستدار را در بارۀ نظامات مورد علاقۀ آنها ذکر کنم.
دوستدار در بارۀ هخامنشیان میگوید:
"ایرانیان حتی در درخشانترین دورۀ سیاسی و تمدنی خود یعنی دورۀ هخامنشیان چه مهتر و چه کهتر به سبب جهانبینی سرزمینیشان یکسره بندۀ یک تن بودهاند. بندۀ شاه. در نتیجه نه آزاد بودهاند و نه آزادی را به معنای بالا اصلاً میشناختهاند. (درخشش های تیره، ص 156)
آرامش دوستدار اسلام را ادامۀ زرتشتیگری میداند و میگوید: " اسلام را میتوان رنسانس فرهنگ دینی ایران باستان نامید، چنانکه رنسانسهای فرهنگیمان هم در زرتشت و هم در اسلام طبیعتاً دینی بودهاند." (همان، ص 34)
نظر دوستدار در بارۀ نظام پهلوی هم این است:
"محمد رضا شاه و خدمۀ سیاسی - فرهنگیاش پس از دو هزار و پانصد سال سرانجام توانستند در جوش آوردن امیال روزمرۀ خویش، نبوغ و کاردانی بنیانگذاران نخستین و بزرگترین دولت جهان کهن را لوث و تباه کنند.) (همان، ص 60)
در مورد جوامع سوسیالیستی هم نظر مرحوم دوستدار این است:
"هرگاه سر منشأ آن جهانی را حذف نمائیم، دین و به همین منوال دینی، در چنین تعینی میتواند به هر نظامی نیز اطلاق گرددد که خود را حتی دشمن دین بداند. مثالش جوامع سوسیالیستی." (همان، ص 20)
من البته به زودی در بارۀ ابهامات، تناقضات و بیپایگی بسیاری از آراء مرحوم دوستدار برنامهای خواهم داشت، اما کسانی که مرا به صرف اینکه او را "فیلسوف" ندانستهام، متهم به "اهانت" به ساحت دوستدار میکنند لازم است نیمنگاهی هم که شده به آثار خودِ آن مرحوم بیاندازند تا برایشان روشن شود که اهانت از چه مقولهای است!
برای نمونه مرحوم دوستدار در بارۀ مولانا و مثنوی او چنین نظر داده است:
" با هم بنگرید در داستانهای عوامپسند و خواصشكن او، بهویژه در متلها یا در تشبیهها و تمثیلهای جنسی او، در پورنوگرافیهای او در مثنوی "معنوی" همه برایش وسیلۀ شیرفهمكردن عوام و خواص باهم بوده است. اما انتخاب این وسایل توسط مولوی باید چنان لودهندۀ ذهن بازاری او باشد كه ذهن او آیینهای از مایهوریهای بازار فرهنگی ماست. با مهارتی كه میتوانست حسادت عبید زاكانی را برانگیزد، مولوی تخیل جنسی را تا مرز پورنوگرافیهای مادی و معنوی در جفتشدن مرد "شیرافکن" با زن خلیفه، آمیزش خاتون و كنیزش با چارپای زبانبسته، یا لواط با این یا آن مخنث و انواع دیگر كنشهای جنسی ـ و طبعا برای ما شرقیهای خاورمیانهای غالباً خندهآور پیش میبرد تا سپس با نتیجهگیریهای لاهوتی از كششها و كنشهای عشقی ما چشم بصیرت آدمی را بر نزهت ایمانی و روحانیاش بگشاید!" ( یادداشت توده و روشنفکرش)
#آرامش_دوستدار
#ایران_باستان
#دولت_پهلوی
#هخامنشیان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
از میان افرادی که به نوشتۀ من در بارۀ مرحوم آرامش دوستدار حمله آوردند، چند تنی ظاهراً طرفدار ایران باستان و چند تنی حامی دولت پهلوی هستند و یکی هم گویا خود را سوسیالیست میداند.
به نظرم بد نباشد که در اینجا چند فرازی از نظرات دوستدار را در بارۀ نظامات مورد علاقۀ آنها ذکر کنم.
دوستدار در بارۀ هخامنشیان میگوید:
"ایرانیان حتی در درخشانترین دورۀ سیاسی و تمدنی خود یعنی دورۀ هخامنشیان چه مهتر و چه کهتر به سبب جهانبینی سرزمینیشان یکسره بندۀ یک تن بودهاند. بندۀ شاه. در نتیجه نه آزاد بودهاند و نه آزادی را به معنای بالا اصلاً میشناختهاند. (درخشش های تیره، ص 156)
آرامش دوستدار اسلام را ادامۀ زرتشتیگری میداند و میگوید: " اسلام را میتوان رنسانس فرهنگ دینی ایران باستان نامید، چنانکه رنسانسهای فرهنگیمان هم در زرتشت و هم در اسلام طبیعتاً دینی بودهاند." (همان، ص 34)
نظر دوستدار در بارۀ نظام پهلوی هم این است:
"محمد رضا شاه و خدمۀ سیاسی - فرهنگیاش پس از دو هزار و پانصد سال سرانجام توانستند در جوش آوردن امیال روزمرۀ خویش، نبوغ و کاردانی بنیانگذاران نخستین و بزرگترین دولت جهان کهن را لوث و تباه کنند.) (همان، ص 60)
در مورد جوامع سوسیالیستی هم نظر مرحوم دوستدار این است:
"هرگاه سر منشأ آن جهانی را حذف نمائیم، دین و به همین منوال دینی، در چنین تعینی میتواند به هر نظامی نیز اطلاق گرددد که خود را حتی دشمن دین بداند. مثالش جوامع سوسیالیستی." (همان، ص 20)
من البته به زودی در بارۀ ابهامات، تناقضات و بیپایگی بسیاری از آراء مرحوم دوستدار برنامهای خواهم داشت، اما کسانی که مرا به صرف اینکه او را "فیلسوف" ندانستهام، متهم به "اهانت" به ساحت دوستدار میکنند لازم است نیمنگاهی هم که شده به آثار خودِ آن مرحوم بیاندازند تا برایشان روشن شود که اهانت از چه مقولهای است!
برای نمونه مرحوم دوستدار در بارۀ مولانا و مثنوی او چنین نظر داده است:
" با هم بنگرید در داستانهای عوامپسند و خواصشكن او، بهویژه در متلها یا در تشبیهها و تمثیلهای جنسی او، در پورنوگرافیهای او در مثنوی "معنوی" همه برایش وسیلۀ شیرفهمكردن عوام و خواص باهم بوده است. اما انتخاب این وسایل توسط مولوی باید چنان لودهندۀ ذهن بازاری او باشد كه ذهن او آیینهای از مایهوریهای بازار فرهنگی ماست. با مهارتی كه میتوانست حسادت عبید زاكانی را برانگیزد، مولوی تخیل جنسی را تا مرز پورنوگرافیهای مادی و معنوی در جفتشدن مرد "شیرافکن" با زن خلیفه، آمیزش خاتون و كنیزش با چارپای زبانبسته، یا لواط با این یا آن مخنث و انواع دیگر كنشهای جنسی ـ و طبعا برای ما شرقیهای خاورمیانهای غالباً خندهآور پیش میبرد تا سپس با نتیجهگیریهای لاهوتی از كششها و كنشهای عشقی ما چشم بصیرت آدمی را بر نزهت ایمانی و روحانیاش بگشاید!" ( یادداشت توده و روشنفکرش)
#آرامش_دوستدار
#ایران_باستان
#دولت_پهلوی
#هخامنشیان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat