"صدای ملّت"
7.95K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴🔴🔴آرامش دوستدار و اصطلاحِ دین‌خویی او

#احمد_زیدآبادی:

آرامش دوستدار در سن 90 سالگی درگذشت.
برخی رسانه‌ها از او به عنوان "فیلسوف بزرگ" و "متفکر و پژوهشگر سترگ" یاد کرده‌اند.
در میان معدود آثار دوستدار کتابِ کم حجمِ "درخشش‌های تیره" بیشتر معروف است اما گمان نمی‌کنم افراد زیادی آن را تا پایان خوانده باشند و یا اساساً خوانده باشند، چرا که از متنی روان و سلیس و منظم و منقح بی‌بهره است.
به نظرم جعل اصطلاح "دین‌خو" مهمترین ابداع مرحوم دوستدار بود. او از یک طرف، جامعۀ ایرانی را در تمامِ دوران حیات تاریخی‌اش "دین‌خو" می‌دانست و از طرف دیگر دین‌خویی را منافی تولید فکر و اندیشه برمی‌شمرد. بر این اساس، او در تاریخ ایران فقط آن تعداد انگشت شمار از چهره‌های برجسته‌ای را که به زعم خودش "دین‌خو" نبوده‌اند، اهل فکر می‌دانست و بقیه را از خوارزمی و بیرونی و فارابی و بوعلی گرفته تا سنایی و عطار و سهروردی و مولوی و صدها شخصیت بزرگ دیگر را فاقد فکر و اندیشه و ناتوان در تولید آن قلمداد می‌کرد!
هنگامی که دکتر محمد جواد طباطبایی بحثِ خود را در مورد "امتناع اندیشه در ایران" مطرح کرد، آرامش دوستدار آن را برگرفته از نظرات خود دانست و ظاهراً غوغایی هم برانگیخت. در این میان، برخی هم ادعای او را باور کردند به طوری که هر گاه در محفلی اشاره‌ای به آراء دکتر طباطبایی می‌شد، ناگهان فردی وسط بحث می‌پرید و می‌گفت؛ نظر طباطبایی ظاهراً تکرار نظر آرامش دوستدار است!
در واقع هیچ شباهتی بین بحثِ "امتناع اندیشۀ" طباطبایی با موضوع "دین‌خویی" دوستدار وجود ندارد و این را دکتر طباطبایی با قلم تیز خود عیان کرده است.
در مورد دین‌خویی مورد ادعای دوستدار و تعارض آن با اندیشه‌ورزی می‌توان به وقتش به تفصیل صحبت کرد؛اما حتی نگاهی سرسری به کتاب او در این مورد، نشان می‌دهد که دوستدار از اساس درک روشنی از پیچیدگی مقولاتی مانند عقل، اندیشه و دین و فرهنگ و ربط آنها به هم نداشته و این مفاهیم را در نازل‌ترین سطح خود به کار گرفته و از همین رو هیچ اندیشۀ قابل اعتنایی هم تولید نکرده است.
به هر حال آن مرحوم هر چه بود، فیلسوف نبود. فیلسوف به عمق مفاهیم می‌رود و آنها را واکاوی و نقد می‌کند. کار دوستدار اما عمقی نداشت و به همین دلیل هم جدی گرفته نشد. اگر امروز با فوت آن مرحوم، برخی افراد و رسانه‌ها او را "فیلسوف بزرگ" و "متفکر سترگ" می‌نامند، بیش از آنکه از سرِ معرفت‌شناسی باشد، سویۀ سیاسی دارد. همان داستان حب علی و بغض معاویه!

#آرامش_دوستدار
#جواد_طباطبایی
#فلسفه
#درخشش_های_تیره

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝سرکوبگری از نوع تازه!

#احمد_زیدآبادی

♈️در افق سیاسی ایران زمین خوشبختانه ایده‌های مبتنی بر استبداد و سرکوب تحت لوای دین در حال غروب است، اما بدبختانه ایده‌های استبداد و سرکوب با پرچم ضدِ دین در حال طلوع است!

♈️متأسفانه این خاصیت دیالکتیک است! وقتی ایده یا تزی مستقر می‌شود، ضدِ‌ایده یا آنتی‌تزی در تضاد با آن شکل می‌گیرد. از نگاه هگل و مارکس از این تعارض به قهر، سنتزی حاصل می‌شود اما ظاهراً همیشه هم اینطور نیست! در کشور ما گویی از تعارض تز و آنتی‌تز قرار نیست سنتزی پا به میان بگذارد بلکه فقط تز و آنتی‌تز به طور دوره‌ای جای خود را با هم عوض می‌کنند!
در مورد وضعیت ایران شاید بتوان در مورد غروبِ سرکوبگری تحتِ نام دین از درِ انکار در آمد اما آنچه به نظر من انکارناکردنی است طلوع سرکوبگری در هیئت ضدِ دین است.

♈️در اینجا هنگامی که از غروب و طلوع سخن می‌گویم محو کامل یکی و ظهور کامل دیگری نیست بلکه صرفاً از متن به حاشیه رفتن یکی و از حاشیه به متن آمدن دیگری است.

♈️باری، واکنش‌هایی که نسبت به درگذشت مرحوم آرامش دوستدار و آراء او در بین برخی محافل ایرانی رخ داد، برای من عیان کرد که این محافل به دلیل رنج ناشی از آوارگی و یا شدت نفرت‌شان از وضع موجود در ایران، دیگر چندان اعتنایی به پیامدهای سیاسی اظهارات خود ندارند و مهار شتر سرکش ذهنیات خود را رها کرده‌اند تا در هر نقطه‌ای که خواست و میلش کشید، زانو بزند!

♈️راستش من در نقدم از نظرات آرامش دوستدار، به دلایلی ملاحظه و احتیاط بسیار به خرج دادم وگرنه اگر قرار به صراحت و شفافیت بود می‌نوشتم؛ آن مرحوم در مورد دو مفهوم بنیادی عصر جدید یعنی عقل و سکولاریزم دچار سوءتفاهم عمیق شده بود و دانسته یا نادانسته به ترویج آئینی برخاسته بود که پیامدهای سیاسی‌اش جز به سرکوبگریِ توتالیتر از نوع هیتلریسم آلمانی ختم نمی‌شد!

♈️همانطور که بارها و بارها نوشته‌ام، سکولاریزم به معنای خالی کردن دستگاه دولت از تعلقات دینی و ایدئولوژیکی است که سبب پاره پاره شدن اجزاء جامعه و نارواداری و تبعیض بین علایق عموم مردم می‌شود. در واقع سکولاریزم به دلیل ترویج تساهل و رواداری مذهبی به عنصر مطلوبی در عصر جدید تبدیل شده است و نه به علتِ ضدیت با این مذهب یا آن مذهب!

♈️از این رو، آن دسته از ایرانیانی که مانند آرامش دوستدار سکولاریزم را به معنای ضدیت با دین تعریف می‌کنند، به گونه‌ای ناخودآگاه یا فریبکارانه پشت این مفهوم مثبت پنهان می‌شوند تا اگر روزی به دولت و قدرتی رسیدند دستگاه تفتیش عقیده‌ای را هولناکتر از کلیسای کاتولیک در قرون میانه به راه اندازند تا مفتشانِ اعتقادات وجدانی مردم، پستوی هر خانه‌ای را برای یافتن نشانه‌ای از دینداری جستجو کنند و "دهان‌ها را ببویند تا مبادا" کسی نام خدا را بر زبان رانده باشد!

♈️در واقع، مرحوم دوستدار اصطلاح "دین‌خویی" را همانقدر بدنام کرد و مرتد شمرد که پاره‌ای متعصبان دیندار با "دین ناباوران" می‌کنند. او درست روی دیگرِ سکۀ تندخوترین دیندارانی بود که بخصوص در جهان اسلام تحت عناوین مختلف ظهور کرده‌اند و مخالفان فکری و سیاسی خود را از دم تیغ می‌گذرانند.

♈️شاید آن مرحوم نسبت به پیامدهای سیاسی سخن خود آگاه نبوده باشد اما همین امروز هم می‌توان اثرات مخرب این طرز فکر را در برخی رسانه‌های ایرانی به عیان مشاهده کرد. برخی تحت عنوان سکولار و مخالفت با نظام دینی بر افرادی که خود سکولار و مخالف ادغام دین و دولت‌اند اما به لحاظ وجدانی یا فرهنگی یا مدنی یا اخلاقی یا معنوی به خدا یا وجهی از ادیان باورمندند، چنان عرصه را تنگ کرده‌اند که برخی از آنها از ترس بدنام شدن عقاید خود را پنهان می‌کنند!

♈️برای نمونه، من که خود همیشه حامی سکولاریسم سیاسی در ایران بوده‌ام و به سهم خود هزینۀ بیانِ آن را نیز پرداخته‌ام، به صرفِ اینکه گاهی در نوشته‌هایم از خدا و ایمان و وجوه فرهنگی و اخلاقی و معنوی اسلام و چهره‌های تاریخی آن سخنی به میان می‌آورم از سوی جمعی که مدعی سکولاریسم و دمکراسی و عقلگرایی‌اند چنان مورد ناسزا قرار می‌گیرم که با خود می‌گویم، وای اگر از پس امروز بود فردایی!

♈️عمده مشکل این جماعت ناآشنایی‌ عمیق‌شان با مفهوم عقل است چنانچه مرحوم دوستدار نیز فهمی مکانیکی و منجمد و ایدئولوژیک و منسوخ شده از این مفهوم بی‌نهایت بغرنج و پیچیدۀ تاریخ بشر داشت. در این باره خواهم نوشت و از دیگر دوستان نیز می‌خواهم که بنویسند و مرعوب این سرکوبگری رسوا و عیان آن هم تحت نام مبارزه با استبداد نشوند.

#آرامش_دوستدار
#سکولاریزم
#استبداد_دینی
#سرکوبگری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴سرکوبگری از نوع تازه!

#احمد_زیدآبادی؛

در افق سیاسی ایران زمین خوشبختانه ایده‌های مبتنی بر استبداد و سرکوب تحت لوای دین در حال غروب است، اما بدبختانه ایده‌های استبداد و سرکوب با پرچم ضدِ دین در حال طلوع است!
متأسفانه این خاصیت دیالکتیک است! وقتی ایده یا تزی مستقر می‌شود، ضدِ‌ایده یا آنتی‌تزی در تضاد با آن شکل می‌گیرد. از نگاه هگل و مارکس از این تعارض به قهر، سنتزی حاصل می‌شود اما ظاهراً همیشه هم اینطور نیست! در کشور ما گویی از تعارض تز و آنتی‌تز قرار نیست سنتزی پا به میان بگذارد بلکه فقط تز و آنتی‌تز به طور دوره‌ای جای خود را با هم عوض می‌کنند!
در مورد وضعیت ایران شاید بتوان در مورد غروبِ سرکوبگری تحتِ نام دین از درِ انکار در آمد اما آنچه به نظر من انکارناکردنی است طلوع سرکوبگری در هیئت ضدِ دین است.
در اینجا هنگامی که از غروب و طلوع سخن می‌گویم محو کامل یکی و ظهور کامل دیگری نیست بلکه صرفاً از متن به حاشیه رفتن یکی و از حاشیه به متن آمدن دیگری است.
باری، واکنش‌هایی که نسبت به درگذشت مرحوم آرامش دوستدار و آراء او در بین برخی محافل ایرانی رخ داد، برای من عیان کرد که این محافل به دلیل رنج ناشی از آوارگی و یا شدت نفرت‌شان از وضع موجود در ایران، دیگر چندان اعتنایی به پیامدهای سیاسی اظهارات خود ندارند و مهار شتر سرکش ذهنیات خود را رها کرده‌اند تا در هر نقطه‌ای که خواست و میلش کشید، زانو بزند!
راستش من در نقدم از نظرات آرامش دوستدار، به دلایلی ملاحظه و احتیاط بسیار به خرج دادم وگرنه اگر قرار به صراحت و شفافیت بود می‌نوشتم؛ آن مرحوم در مورد دو مفهوم بنیادی عصر جدید یعنی عقل و سکولاریزم دچار سوءتفاهم عمیق شده بود و دانسته یا نادانسته به ترویج آئینی برخاسته بود که پیامدهای سیاسی‌اش جز به سرکوبگریِ توتالیتر از نوع هیتلریسم آلمانی ختم نمی‌شد!
همانطور که بارها و بارها نوشته‌ام، سکولاریزم به معنای خالی کردن دستگاه دولت از تعلقات دینی و ایدئولوژیکی است که سبب پاره پاره شدن اجزاء جامعه و نارواداری و تبعیض بین علایق عموم مردم می‌شود. در واقع سکولاریزم به دلیل ترویج تساهل و رواداری مذهبی به عنصر مطلوبی در عصر جدید تبدیل شده است و نه به علتِ ضدیت با این مذهب یا آن مذهب!
از این رو، آن دسته از ایرانیانی که مانند آرامش دوستدار سکولاریزم را به معنای ضدیت با دین تعریف می‌کنند، به گونه‌ای ناخودآگاه یا فریبکارانه پشت این مفهوم مثبت پنهان می‌شوند تا اگر روزی به دولت و قدرتی رسیدند دستگاه تفتیش عقیده‌ای را هولناکتر از کلیسای کاتولیک در قرون میانه به راه اندازند تا مفتشانِ اعتقادات وجدانی مردم، پستوی هر خانه‌ای را برای یافتن نشانه‌ای از دینداری جستجو کنند و "دهان‌ها را ببویند تا مبادا" کسی نام خدا را بر زبان رانده باشد!
در واقع، مرحوم دوستدار اصطلاح "دین‌خویی" را همانقدر بدنام کرد و مرتد شمرد که پاره‌ای متعصبان دیندار با "دین ناباوران" می‌کنند. او درست روی دیگرِ سکۀ تندخوترین دیندارانی بود که بخصوص در جهان اسلام تحت عناوین مختلف ظهور کرده‌اند و مخالفان فکری و سیاسی خود را از دم تیغ می‌گذرانند.
شاید آن مرحوم نسبت به پیامدهای سیاسی سخن خود آگاه نبوده باشد اما همین امروز هم می‌توان اثرات مخرب این طرز فکر را در برخی رسانه‌های ایرانی به عیان مشاهده کرد. برخی تحت عنوان سکولار و مخالفت با نظام دینی بر افرادی که خود سکولار و مخالف ادغام دین و دولت‌اند اما به لحاظ وجدانی یا فرهنگی یا مدنی یا اخلاقی یا معنوی به خدا یا وجهی از ادیان باورمندند، چنان عرصه را تنگ کرده‌اند که برخی از آنها از ترس بدنام شدن عقاید خود را پنهان می‌کنند!
برای نمونه، من که خود همیشه حامی سکولاریسم سیاسی در ایران بوده‌ام و به سهم خود هزینۀ بیانِ آن را نیز پرداخته‌ام، به صرفِ اینکه گاهی در نوشته‌هایم از خدا و ایمان و وجوه فرهنگی و اخلاقی و معنوی اسلام و چهره‌های تاریخی آن سخنی به میان می‌آورم از سوی جمعی که مدعی سکولاریسم و دمکراسی و عقلگرایی‌اند چنان مورد ناسزا قرار می‌گیرم که با خود می‌گویم، وای اگر از پس امروز بود فردایی!
عمده مشکل این جماعت ناآشنایی‌ عمیق‌شان با مفهوم عقل است چنانچه مرحوم دوستدار نیز فهمی مکانیکی و منجمد و ایدئولوژیک و منسوخ شده از این مفهوم بی‌نهایت بغرنج و پیچیدۀ تاریخ بشر داشت. در این باره خواهم نوشت و از دیگر دوستان نیز می‌خواهم که بنویسند و مرعوب این سرکوبگری رسوا و عیان آن هم تحت نام مبارزه با استبداد نشوند.

#آرامش_دوستدار
#سکولاریزم
#استبداد_دینی
#سرکوبگری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴فرازهایی از نظرات آرامش دوستدار

#احمد_زیدآبادی:

از میان افرادی که به نوشتۀ من در بارۀ مرحوم آرامش دوستدار حمله آوردند، چند تنی ظاهراً طرفدار ایران باستان و چند تنی حامی دولت پهلوی هستند و یکی هم گویا خود را سوسیالیست می‌داند.
به نظرم بد نباشد که در اینجا چند فرازی از نظرات دوستدار را در بارۀ نظامات مورد علاقۀ آنها ذکر کنم.
دوستدار در بارۀ هخامنشیان می‌گوید:
"ایرانیان حتی در درخشانترین دورۀ سیاسی و تمدنی خود یعنی دورۀ هخامنشیان چه مهتر و چه کهتر به سبب جهان‌بینی سرزمینی‌شان یکسره بندۀ یک تن بوده‌اند. بندۀ شاه. در نتیجه نه آزاد بوده‌اند و نه آزادی را به معنای بالا اصلاً می‌شناخته‌اند. (درخشش های تیره، ص 156)
آرامش دوستدار اسلام را ادامۀ زرتشتی‌گری می‌داند و می‌گوید: " اسلام را می‌توان رنسانس فرهنگ دینی ایران باستان نامید، چنانکه رنسانس‌های فرهنگی‌مان هم در زرتشت و هم در اسلام طبیعتاً دینی بوده‌اند." (همان، ص 34)
نظر دوستدار در بارۀ نظام پهلوی هم این است:
"محمد رضا شاه و خدمۀ سیاسی - فرهنگی‌اش پس از دو هزار و پانصد سال سرانجام توانستند در جوش آوردن امیال روزمرۀ خویش، نبوغ و کاردانی بنیانگذاران نخستین و بزرگترین دولت جهان کهن را لوث و تباه کنند.) (همان، ص 60)
در مورد جوامع سوسیالیستی هم نظر مرحوم دوستدار این است:
"هرگاه سر منشأ آن جهانی را حذف نمائیم، دین و به همین منوال دینی، در چنین تعینی می‌تواند به هر نظامی نیز اطلاق گرددد که خود را حتی دشمن دین بداند. مثالش جوامع سوسیالیستی." (همان، ص 20)
من البته به زودی در بارۀ ابهامات، تناقضات و بی‌پایگی بسیاری از آراء مرحوم دوستدار برنامه‌ای خواهم داشت، اما کسانی که مرا به صرف اینکه او را "فیلسوف" ندانسته‌ام، متهم به "اهانت" به ساحت دوستدار می‌کنند لازم است نیم‌نگاهی هم که شده به آثار خودِ آن مرحوم بیاندازند تا برای‌شان روشن شود که اهانت از چه مقوله‌ای است!
برای نمونه مرحوم دوستدار در بارۀ مولانا و مثنوی او چنین نظر داده است:
" با هم بنگرید در داستانهای عوام‌پسند و خواص‌شكن او، به‌ویژه در متل‌ها یا در تشبیه‌ها و تمثیل‌های جنسی او، در پورنوگرافی‌های او در مثنوی "معنوی" همه برایش وسیلۀ شیرفهم‌كردن عوام و خواص باهم بوده است. اما انتخاب این وسایل توسط مولوی باید چنان لودهند‌ۀ ذهن بازاری او باشد كه ذهن او آیینه‌ای از مایه‌وری‌های بازار فرهنگی ماست. با مهارتی كه می‌توانست حسادت عبید زاكانی را برانگیزد، مولوی تخیل جنسی را تا مرز پورنوگرافی‌های مادی و معنوی در جفت‌شدن مرد "شیرافکن" با زن خلیفه، آمیزش خاتون و كنیزش با چارپای زبان‌بسته، یا لواط با این یا آن مخنث و انواع دیگر كنشهای جنسی ـ و طبعا برای ما شرقی‌های خاورمیانه‌ای غالباً خنده‌آور پیش می‌برد تا سپس با نتیجه‌گیری‌های لاهوتی از كشش‌ها و كنش‌های عشقی ما چشم بصیرت آدمی را بر نزهت ایمانی و روحانی‌اش بگشاید!" ( یادداشت توده و روشنفکرش)

#آرامش_دوستدار
#ایران_باستان
#دولت_پهلوی
#هخامنشیان

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat