🔴🔴🔴روسیه؛ ملک طلق پوتین؟
#احمد_زیدآبادی
ولادیمیر پوتین از سال 2000 تاکنون، 16 سال رئیس جمهور روسیه و چهار سال نیز در مقام نخست وزیر عملاً رئیس جمهورِ غیرمستقیم آن کشور بوده است.
اینک با اصلاح قانون اساسی روسیه پوتین میتواند تا سال 2036 یعنی تا سن 84 سالگی در مقام ریاست جمهوری پهناورترین کشور دنیا ایفای نقش کند.
به واقع روسیه در غیاب فرهنگ قدرتمند دمکراتیک و احزاب سیاسی معتبر، عملاً به صورت تیول دائمی و حتی ملک طلق پوتین در آمده است و او هرگونه که بخواهد بر این کشور بزرگ حکمرانی میکند.
از نقطه نظر تاریخ فرهنگی روسیه، نوع زمامداری پوتین را میتوان ادامۀ تراژدیِ تکاپوی "روح روسی" برای دست و پا کردن هویتی مستقل و تاریخساز برای"ملت روس" دانست و حتی آن را نشانۀ زوال و فرومردگی چنین تکاپویی دانست!
اوج این تکاپو در قرن 19 میلادی در ادبیات روس جلوهای خیره کننده یافت، دورهای که شاعران و نویسندگان نابغهای مانند پوشکین، لرمانتف، گوگول، تولستوی، چخوف، تورگنیف و داستایوفسکی یکی پس از دیگری شکفتند و با مطرح کردن غموض و اسرار "روح ملت روس" در قالب شعر و داستان، یکی از گرانبهاترین و عمیقترین گنجینههای ادبیات تاریخ بشر را به اهل جهان عرضه کردند.
روح روسی اما به محض آزادی از استبداد سیاسی تزاریسم، در غل و زنجیر استبداد همه جانبۀ بلشویسم در آمد! تحمیل سبک "رئالیسم سوسیالیستی" با زور دولت توتالیتر بر همۀ عرصههای هنر، از یک سو روشنفکران و نویسندگان ناراضی را اسیر انزوا و تهدید و فقر و فشار و نهایتاً گولاک و یا فرار از کشور کرد و از سوی دیگر، چشمههای خلاقیت ادبی در نویسندگان دولتی را خشکاند و آنان را به صورت ابزاری برای استمرار ستمگریهای دولت توتالیتر در آورد.
با این همه، موتور ماشین دولت بلشویکی در اوایل دهۀ 1990 سوختاش تمام شد و به رغم عدم وجود بدیل و جایگزین سیاسی، در برابر چشمان بهتزدۀ جهانیان خاموش شد و از حرکت ایستاد.
در چشم به هم زدنی دولت کمونیستی از صحنۀ روزگار محو شد بیآنکه اجازۀ شکلگیری نیروی اجتماعی یا سیاسی مستقل و یا حتی آشنا به صورتهای دیگر زمامداری را در حاشیۀ خود و یا در بطن جامعه داده باشد.
این بود که پس سقوط دولت کمونیستی و فروپاشی اتحاد شوروی، فدراسیون روسیه دچار دولتی بینهایت ضعیف و حتی به عبارتی"بیدولتی" شد و زمینه را برای ظهور باندهای مختلف مافیایی و تصاحب اموال و املاک و داراییهایی بی حد و حساب بی صاحب ماندۀ رژیم پیشین را به رهبری چهرههای متنفذ و امنیتی دولت سابق فراهم آورد.
وضع چنان وخیم و آشفته شد که ولادیمیر پوتین به عنوان نیروی سابق کا.گ.ب، در صدد کنترل و تجمیع مافیاهای خودسر در ساختار دولتی به رهبری خود برآمد و با حذف رقبای نافرمان، عملاً زمام امور روسیه را به طور کامل به دست گرفت.
ایفای چنین نقشی با تمام عواقب مشکلآفرین آن برای آیندۀ ملت روسیه، به مذاق پوتین و همینطور تودۀ مردمی که جز چرخۀ استبداد و هرج و مرجِ مافیایی، تجربۀ زیستۀ دیگری در حیات خود ندارند، گویا بسیار خوش آمده است به طوری که هم پوتین میخواهد تا آخر عمر در کاخ کرملین جا خوش کند و هم ظاهراً تودۀ مردم بدین کار رضات دارند!
امروزه جای چخوف در روسیه خالی است تا روابط انحطاطآمیز و ابتذالآلود سیاسی آن کشور را در قالب طنز اجتماعی شیرین خود برملا کند.
#ولادیمیر_پوتین
#فدراسیون_روسیه
#روح_ملت_روس
#آنتوان_چخوف
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
ولادیمیر پوتین از سال 2000 تاکنون، 16 سال رئیس جمهور روسیه و چهار سال نیز در مقام نخست وزیر عملاً رئیس جمهورِ غیرمستقیم آن کشور بوده است.
اینک با اصلاح قانون اساسی روسیه پوتین میتواند تا سال 2036 یعنی تا سن 84 سالگی در مقام ریاست جمهوری پهناورترین کشور دنیا ایفای نقش کند.
به واقع روسیه در غیاب فرهنگ قدرتمند دمکراتیک و احزاب سیاسی معتبر، عملاً به صورت تیول دائمی و حتی ملک طلق پوتین در آمده است و او هرگونه که بخواهد بر این کشور بزرگ حکمرانی میکند.
از نقطه نظر تاریخ فرهنگی روسیه، نوع زمامداری پوتین را میتوان ادامۀ تراژدیِ تکاپوی "روح روسی" برای دست و پا کردن هویتی مستقل و تاریخساز برای"ملت روس" دانست و حتی آن را نشانۀ زوال و فرومردگی چنین تکاپویی دانست!
اوج این تکاپو در قرن 19 میلادی در ادبیات روس جلوهای خیره کننده یافت، دورهای که شاعران و نویسندگان نابغهای مانند پوشکین، لرمانتف، گوگول، تولستوی، چخوف، تورگنیف و داستایوفسکی یکی پس از دیگری شکفتند و با مطرح کردن غموض و اسرار "روح ملت روس" در قالب شعر و داستان، یکی از گرانبهاترین و عمیقترین گنجینههای ادبیات تاریخ بشر را به اهل جهان عرضه کردند.
روح روسی اما به محض آزادی از استبداد سیاسی تزاریسم، در غل و زنجیر استبداد همه جانبۀ بلشویسم در آمد! تحمیل سبک "رئالیسم سوسیالیستی" با زور دولت توتالیتر بر همۀ عرصههای هنر، از یک سو روشنفکران و نویسندگان ناراضی را اسیر انزوا و تهدید و فقر و فشار و نهایتاً گولاک و یا فرار از کشور کرد و از سوی دیگر، چشمههای خلاقیت ادبی در نویسندگان دولتی را خشکاند و آنان را به صورت ابزاری برای استمرار ستمگریهای دولت توتالیتر در آورد.
با این همه، موتور ماشین دولت بلشویکی در اوایل دهۀ 1990 سوختاش تمام شد و به رغم عدم وجود بدیل و جایگزین سیاسی، در برابر چشمان بهتزدۀ جهانیان خاموش شد و از حرکت ایستاد.
در چشم به هم زدنی دولت کمونیستی از صحنۀ روزگار محو شد بیآنکه اجازۀ شکلگیری نیروی اجتماعی یا سیاسی مستقل و یا حتی آشنا به صورتهای دیگر زمامداری را در حاشیۀ خود و یا در بطن جامعه داده باشد.
این بود که پس سقوط دولت کمونیستی و فروپاشی اتحاد شوروی، فدراسیون روسیه دچار دولتی بینهایت ضعیف و حتی به عبارتی"بیدولتی" شد و زمینه را برای ظهور باندهای مختلف مافیایی و تصاحب اموال و املاک و داراییهایی بی حد و حساب بی صاحب ماندۀ رژیم پیشین را به رهبری چهرههای متنفذ و امنیتی دولت سابق فراهم آورد.
وضع چنان وخیم و آشفته شد که ولادیمیر پوتین به عنوان نیروی سابق کا.گ.ب، در صدد کنترل و تجمیع مافیاهای خودسر در ساختار دولتی به رهبری خود برآمد و با حذف رقبای نافرمان، عملاً زمام امور روسیه را به طور کامل به دست گرفت.
ایفای چنین نقشی با تمام عواقب مشکلآفرین آن برای آیندۀ ملت روسیه، به مذاق پوتین و همینطور تودۀ مردمی که جز چرخۀ استبداد و هرج و مرجِ مافیایی، تجربۀ زیستۀ دیگری در حیات خود ندارند، گویا بسیار خوش آمده است به طوری که هم پوتین میخواهد تا آخر عمر در کاخ کرملین جا خوش کند و هم ظاهراً تودۀ مردم بدین کار رضات دارند!
امروزه جای چخوف در روسیه خالی است تا روابط انحطاطآمیز و ابتذالآلود سیاسی آن کشور را در قالب طنز اجتماعی شیرین خود برملا کند.
#ولادیمیر_پوتین
#فدراسیون_روسیه
#روح_ملت_روس
#آنتوان_چخوف
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
روسیه و روحانی و الگوی دمکراسی!
در واکنش به هجوم حامیان ترامپ به کنگرۀ آمریکا، ماریا زاخارووا سخنگوی وزرت خارجۀ روسیه گفته است: "آمریکا دیگر هیچگاه نمیتواند به جهان بگوید که الگوی دمکراسی است."
این جمله را اگر مثلاً یک مقام نروژی یا سوئدی یا سوئیسی یا دانمارکی گفته بود، میشد در پاسخش گفت که شاید شما راست بگویید! اما یک مقام روسی چکارش به دمکراسی و الگوی آن؟ یعنی چون در آمریکا جمعی به کاخ کنگره هجوم بردهاند، ازاین پس باید مدل روسی پوتین را الگوی دمکراسی برای جهان دانست؟ در آن صورت، دمکراسی به چیزی جز مسموم کردن و تلاش برای به دیار عدم فرستادن هر رهبر مخالفِ بالفعل یا بالقوهای که شاید روزی روزگاری قدرت رئیس جمهور مادام العمر را به چالش طلبد، قابل تأویل است؟
حسن روحانی نیر در همین مورد گفته است: "آنچه در آمریکا شاهد بودیم نشان داد دمکراسی غربی چقدر سست و فشل است و بنیان قوی ندارد." آیا منظور از این سخن این است که به عکسِ دمکراسی غربی، دمکراسی شرقی خیلی سفت و سخت و کارآمد است و بنیان قوی دارد؟
ظاهراً آقای روحانی هم مانند بسیاری دیگر از اهل سیاست در ایران، دمکراسی را دارای هویت غربی میداند حال آنکه این شیوه از زمامداری، میراثی جهانی و بهتر از هر نوع حکمرانیِ تجربه شدۀ دیگری در تاریخ بشر است و به همین علت نیز مورد استقبال عموم مردم درهر پنج قارۀ جهان قرار گرفته است.
دمکراسی اما در ماهیت خود پدیدهای ظریف و شکننده است و به مراقبت دائمی عموم مردم یک جامعه نیاز دارد. منظور از این مراقبت، خودآگاهی عمومی نسبت به مرزهای مشروعیت و اقتدار دولت است که بعضاً موجب سوءفهم قرار میگیرد و ناخواسته در هم میشکند. از این رو، به خلاف تصور آقای روحانی، دمکراسی در هیچ جامعهای نمیتواند از طریق قانونگذاری، بیش از حدِ مشخصی سفت و سخت و صلب شود چون به محض اینکه به این سمت حرکت کند ازمحتوای آزادیخواهانۀ خود دور میشود.
با این همه، حالا که آقای روحانی دمکراسی غربی را سست و فشل و بدون بنیان قوی میداند، میشود زحمت بکشد و نوع محکم و کارآمد و قویبنیان آن را نشان ما ایرانیها دهد؟ نکند همین دولت خود را مصداق دمکراسیِ محکم و کارآمد و قوی میداند؟ و یا اینکه منظورش اصولاً نوع حکمرانی دیگری است که میخواهد در قالب دمکراسی محکم به ما جامعۀ ما قالب کند؟
#کنگره_آمریکا
#مدل_دمکراسی
#ولادیمیر_پوتین
#حسن_روحانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
روسیه و روحانی و الگوی دمکراسی!
در واکنش به هجوم حامیان ترامپ به کنگرۀ آمریکا، ماریا زاخارووا سخنگوی وزرت خارجۀ روسیه گفته است: "آمریکا دیگر هیچگاه نمیتواند به جهان بگوید که الگوی دمکراسی است."
این جمله را اگر مثلاً یک مقام نروژی یا سوئدی یا سوئیسی یا دانمارکی گفته بود، میشد در پاسخش گفت که شاید شما راست بگویید! اما یک مقام روسی چکارش به دمکراسی و الگوی آن؟ یعنی چون در آمریکا جمعی به کاخ کنگره هجوم بردهاند، ازاین پس باید مدل روسی پوتین را الگوی دمکراسی برای جهان دانست؟ در آن صورت، دمکراسی به چیزی جز مسموم کردن و تلاش برای به دیار عدم فرستادن هر رهبر مخالفِ بالفعل یا بالقوهای که شاید روزی روزگاری قدرت رئیس جمهور مادام العمر را به چالش طلبد، قابل تأویل است؟
حسن روحانی نیر در همین مورد گفته است: "آنچه در آمریکا شاهد بودیم نشان داد دمکراسی غربی چقدر سست و فشل است و بنیان قوی ندارد." آیا منظور از این سخن این است که به عکسِ دمکراسی غربی، دمکراسی شرقی خیلی سفت و سخت و کارآمد است و بنیان قوی دارد؟
ظاهراً آقای روحانی هم مانند بسیاری دیگر از اهل سیاست در ایران، دمکراسی را دارای هویت غربی میداند حال آنکه این شیوه از زمامداری، میراثی جهانی و بهتر از هر نوع حکمرانیِ تجربه شدۀ دیگری در تاریخ بشر است و به همین علت نیز مورد استقبال عموم مردم درهر پنج قارۀ جهان قرار گرفته است.
دمکراسی اما در ماهیت خود پدیدهای ظریف و شکننده است و به مراقبت دائمی عموم مردم یک جامعه نیاز دارد. منظور از این مراقبت، خودآگاهی عمومی نسبت به مرزهای مشروعیت و اقتدار دولت است که بعضاً موجب سوءفهم قرار میگیرد و ناخواسته در هم میشکند. از این رو، به خلاف تصور آقای روحانی، دمکراسی در هیچ جامعهای نمیتواند از طریق قانونگذاری، بیش از حدِ مشخصی سفت و سخت و صلب شود چون به محض اینکه به این سمت حرکت کند ازمحتوای آزادیخواهانۀ خود دور میشود.
با این همه، حالا که آقای روحانی دمکراسی غربی را سست و فشل و بدون بنیان قوی میداند، میشود زحمت بکشد و نوع محکم و کارآمد و قویبنیان آن را نشان ما ایرانیها دهد؟ نکند همین دولت خود را مصداق دمکراسیِ محکم و کارآمد و قوی میداند؟ و یا اینکه منظورش اصولاً نوع حکمرانی دیگری است که میخواهد در قالب دمکراسی محکم به ما جامعۀ ما قالب کند؟
#کنگره_آمریکا
#مدل_دمکراسی
#ولادیمیر_پوتین
#حسن_روحانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
نامه و حامل نامه!
مشاوران محمد باقر قالیباف میکوشند تا انتقال نامۀ رهبر جمهوری اسلامی به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه توسط وی را به چیزی فراتر از "امری مرسوم" تعبیر کنند.
به زعم این مشاوران، نه فقط محتوای نامۀ رهبری بلکه انتخاب شخصِ نامهرسان نیز در این میان از اهیمت ویژهای برخوردار است. در واقع تنها چیزی که از این نوع اظهارنظرها به ذهن مخاطب متبادر میشود این است که رهبری نظام از حضور رئیس مجلس در پستی بالاتر حمایت میکند و آن پست نیز چیزی جز ریاست جمهوری نیست.
از نگاهی تحلیلی، چنین تفسیری ازانتخابِ پیامرسان چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد. از آنجا که به احتمال زیاد، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده عمدتاً صحنۀ رقابت بین چهرههای اصولگرا خواهد بود، بنابراین بسیار بعید است که رهبری نظام بخواهد پیشاپیش نشانهای آشکار از حمایت خاص خود از یکی از آنها به افکار عمومی ارسال کند.
در این میان محتوای نامه به پوتین نیز در محافل گوناگون مورد گمانهزنیهای متفاوت و بعضاً متناقضی قرار گرفته است. گرچه حدس دقیق جزئیات نامه کاری دشوار است، اما به نظرم محتوای اصلی آن چیزی خلاف اظهارات رسمی ماههای اخیر نباشد.
از نگاه رهبر جمهوری اسلامی، دوران افول آمریکا آغاز شده است و این مسئله خود فرصتی ایجاد کرده تا ایران به همراه روسیه و چین، زمینههای یک نظم تازه را در خاورمیانه پایهریزی کنند؛ نظمی که نقش آمریکا در آن کاملاً حاشیهای باشد. به نظرم نامه به پوتین عمدتاً تشریح همین وضعیت و دعوت از وی برای همکاری گستردهتر با ایران در این جهت و احتمالاً پذیرش انعطافهایی برای رفع نگرانیهای کلان روسیه از برخی رفتارهای جمهوری اسلامی از جمله در مورد اهداف نهفته در پشتِ قانون "اقدام راهبردی برای رفع تحریمها" باشد.
#محمد_باقر_قالیباف
#ولادیمیر_پوتین
#نامه_رهبری
#نظم_خاورمیانه
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
نامه و حامل نامه!
مشاوران محمد باقر قالیباف میکوشند تا انتقال نامۀ رهبر جمهوری اسلامی به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه توسط وی را به چیزی فراتر از "امری مرسوم" تعبیر کنند.
به زعم این مشاوران، نه فقط محتوای نامۀ رهبری بلکه انتخاب شخصِ نامهرسان نیز در این میان از اهیمت ویژهای برخوردار است. در واقع تنها چیزی که از این نوع اظهارنظرها به ذهن مخاطب متبادر میشود این است که رهبری نظام از حضور رئیس مجلس در پستی بالاتر حمایت میکند و آن پست نیز چیزی جز ریاست جمهوری نیست.
از نگاهی تحلیلی، چنین تفسیری ازانتخابِ پیامرسان چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد. از آنجا که به احتمال زیاد، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده عمدتاً صحنۀ رقابت بین چهرههای اصولگرا خواهد بود، بنابراین بسیار بعید است که رهبری نظام بخواهد پیشاپیش نشانهای آشکار از حمایت خاص خود از یکی از آنها به افکار عمومی ارسال کند.
در این میان محتوای نامه به پوتین نیز در محافل گوناگون مورد گمانهزنیهای متفاوت و بعضاً متناقضی قرار گرفته است. گرچه حدس دقیق جزئیات نامه کاری دشوار است، اما به نظرم محتوای اصلی آن چیزی خلاف اظهارات رسمی ماههای اخیر نباشد.
از نگاه رهبر جمهوری اسلامی، دوران افول آمریکا آغاز شده است و این مسئله خود فرصتی ایجاد کرده تا ایران به همراه روسیه و چین، زمینههای یک نظم تازه را در خاورمیانه پایهریزی کنند؛ نظمی که نقش آمریکا در آن کاملاً حاشیهای باشد. به نظرم نامه به پوتین عمدتاً تشریح همین وضعیت و دعوت از وی برای همکاری گستردهتر با ایران در این جهت و احتمالاً پذیرش انعطافهایی برای رفع نگرانیهای کلان روسیه از برخی رفتارهای جمهوری اسلامی از جمله در مورد اهداف نهفته در پشتِ قانون "اقدام راهبردی برای رفع تحریمها" باشد.
#محمد_باقر_قالیباف
#ولادیمیر_پوتین
#نامه_رهبری
#نظم_خاورمیانه
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴به در گفته تا...
#احمد_زیدآبادی
متن نامۀ محمود احمدینژاد به ولادیمیر پوتین در رسانههای داخلی منتشر شده است.
به نظرم این نامه به طور صریح و آشکاری منطبق با ضربالمثل ایرانیِ" به در میگه تا دیوار بشنوه" نوشته شده است!
#محمود_احمدی_نژاد
#ولادیمیر_پوتین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
متن نامۀ محمود احمدینژاد به ولادیمیر پوتین در رسانههای داخلی منتشر شده است.
به نظرم این نامه به طور صریح و آشکاری منطبق با ضربالمثل ایرانیِ" به در میگه تا دیوار بشنوه" نوشته شده است!
#محمود_احمدی_نژاد
#ولادیمیر_پوتین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پوتین است صاحب هستی که نیست!
#احمد_زیدآبادی:
مگر ولادیمیر پوتین صاحب جهانِ هستی است که نوع پذیرایی و برخورد او با مهمانانش برای رسانههای فارسی زبان این همه اهمیت پیدا کرده است؟
رهبری با سابقه و موقعیت و شخصیت پوتین به نظر من، نه تحویل گرفتنش مایۀ عزت و اعتبار و آبروی کسی میشود و نه تحویل نگرفتنش سرافکندگی و ذلتی به بار میآورد!
پوتین در جایگاه رئیس جمهور روسیه، موقعیت خاص خود را دارد و صرفاً باید در همین چارچوب نگریسته شود نه بیشتر و نه کمتر.
بدبختانه بسیاری از رسانههای فارسیزبان به جای تولید محتوای روشنگر، خود را درگیر موضوعاتی چنان سطحی و بیهوده کردهاند که پیگیری آنها در بهترین حالت کاری لغو و اتلاف وقت است!
#ولادیمیر_پوتین
#رسانه_های_فارسی_زبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
مگر ولادیمیر پوتین صاحب جهانِ هستی است که نوع پذیرایی و برخورد او با مهمانانش برای رسانههای فارسی زبان این همه اهمیت پیدا کرده است؟
رهبری با سابقه و موقعیت و شخصیت پوتین به نظر من، نه تحویل گرفتنش مایۀ عزت و اعتبار و آبروی کسی میشود و نه تحویل نگرفتنش سرافکندگی و ذلتی به بار میآورد!
پوتین در جایگاه رئیس جمهور روسیه، موقعیت خاص خود را دارد و صرفاً باید در همین چارچوب نگریسته شود نه بیشتر و نه کمتر.
بدبختانه بسیاری از رسانههای فارسیزبان به جای تولید محتوای روشنگر، خود را درگیر موضوعاتی چنان سطحی و بیهوده کردهاند که پیگیری آنها در بهترین حالت کاری لغو و اتلاف وقت است!
#ولادیمیر_پوتین
#رسانه_های_فارسی_زبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پوتین در مورد اوکراین چه در سر دارد؟
#احمد_زیدآبادی؛
روسیه دهها هزار نیروی مسلح به تسلیحات سنگین را در مرز اوکراین مستقر کرده و با این همه اصرار دارد که هدفش حمله به آن کشور نیست.
روسیه در این مورد، اعضای ناتو و کشورهای غربی را به دروغپردازی و تبلیغات بیبنیاد در مورد اهداف خود در برابر اوکراین متهم میکند.
کشورهای غربی و اعضای ناتو نیز به نوبۀ خود دلیل میآورند که اگر مسکو قصدی برای حمله به اوکراین ندارد پس این میزان از استقرار و تمرکز نیرو در مرز برای چیست؟ به گفتۀ آنها، اگر کرملین در گفتار خود صادق است، پس چرا گامی در جهت عقبنشینی یا کاهش حجم نیروهای مستقر در مرز برنمیدارد؟
استدلال غربیها از منظر عقل سلیم موجه مینماید، اما در طرف دیگر ماجرا، اگر مسکو واقعاً در صدد حمله به اوکراین است پس چرا به بیوقفه آن را تکذیب میکند؟ قاعدتاً اگر ولادیمیر پوتین به رغم تکذیبهای مکرر مقامهای روسیه، دستور حمله به اوکراین را صادر کند، به عنوان رهبری "دروغگو" چنان اعتبارش در سطح بینالمللی آسیب خواهد دید که پس از آن، کمتر کشوری به وعد و وعیدهای آن باور خواهد کرد.
با این حساب، واقعیت ماجرا به چه صورتی است؟
از نگاه من، پوتین با هدف حمله به اوکراین دست به استقرار نیرو در مرز زده است، اما او ابتدا به ساکن، قصد تهاجم به اوکراین را ندارد و نمیخواهد به عنوان "طرف مهاجم" در این بحران شناخته شود. هدف اصلی او ظاهراً تحریک اوکراین به اقدامِ اولیه است تا در واکنش به آن، روسیه به عنوان "اقدامی دفاعی" خاک آن کشور را مورد تعرض قرار دهد.
شواهد اما نشان میدهد که غربیها دست پوتین را خواندهاند. آنها تبلیغات خود را بر این مبنا استوار کردهاند که روسیه در موضع مهاجم و تجاوز است و برای اثبات این امر، از یک طرف اوکراین را از بهانه دادن به دست پوتین برای توجیه تدافعی بودن حملۀ خود باز میدارند و از سوی دیگر با تخلیۀ دیپلماتها و شهروندان خود از کییف، پیشاپیش روسیه را در جایگاهِ مهاجم و متجاوز به جهان معرفی و تثبیت میکنند.
شاید روسها در صدد برآیند که با نقشهای توطئهآمیز، حملهای علیه نیروهای خود و یا متحدانشان در شرق اوکراین سازمان دهند و با نسبت دادن آن به دولت زلینسکی، زمینهای برای توجیه حملۀ خود به اوکراین فراهم کنند.
این اما دقیقاً همان چیزی است که رسانههای غربی در بارۀ آن بارها هشدار دادهاند و اساساً نقشۀ پوتین را از همان ابتدای کار، اجرای چنین توطئهای دانستهاند.
از این رو، به فرض وقوع چنین سناریویی، پوتین در سطح افکار عمومی جهان علاوه بر "دروغگویی" به "توطئهپردازی" هم متهم خواهد شد و این شرایط را برای وی سختتر خواهد کرد.
با این اوصاف، حملۀ روسیه به اوکراین شاید صورت عملی به خود نگیرد، اما اگر بگیرد، چشمانداز تازهای از ترتیبات امنیتی و سیاسی در افق جهان پدیدار خواهد شد.
#ولادیمیر_پوتین
#بحران_اوکراین
#ولادیمیر_زلینسکی
#پیمان_ناتو
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
روسیه دهها هزار نیروی مسلح به تسلیحات سنگین را در مرز اوکراین مستقر کرده و با این همه اصرار دارد که هدفش حمله به آن کشور نیست.
روسیه در این مورد، اعضای ناتو و کشورهای غربی را به دروغپردازی و تبلیغات بیبنیاد در مورد اهداف خود در برابر اوکراین متهم میکند.
کشورهای غربی و اعضای ناتو نیز به نوبۀ خود دلیل میآورند که اگر مسکو قصدی برای حمله به اوکراین ندارد پس این میزان از استقرار و تمرکز نیرو در مرز برای چیست؟ به گفتۀ آنها، اگر کرملین در گفتار خود صادق است، پس چرا گامی در جهت عقبنشینی یا کاهش حجم نیروهای مستقر در مرز برنمیدارد؟
استدلال غربیها از منظر عقل سلیم موجه مینماید، اما در طرف دیگر ماجرا، اگر مسکو واقعاً در صدد حمله به اوکراین است پس چرا به بیوقفه آن را تکذیب میکند؟ قاعدتاً اگر ولادیمیر پوتین به رغم تکذیبهای مکرر مقامهای روسیه، دستور حمله به اوکراین را صادر کند، به عنوان رهبری "دروغگو" چنان اعتبارش در سطح بینالمللی آسیب خواهد دید که پس از آن، کمتر کشوری به وعد و وعیدهای آن باور خواهد کرد.
با این حساب، واقعیت ماجرا به چه صورتی است؟
از نگاه من، پوتین با هدف حمله به اوکراین دست به استقرار نیرو در مرز زده است، اما او ابتدا به ساکن، قصد تهاجم به اوکراین را ندارد و نمیخواهد به عنوان "طرف مهاجم" در این بحران شناخته شود. هدف اصلی او ظاهراً تحریک اوکراین به اقدامِ اولیه است تا در واکنش به آن، روسیه به عنوان "اقدامی دفاعی" خاک آن کشور را مورد تعرض قرار دهد.
شواهد اما نشان میدهد که غربیها دست پوتین را خواندهاند. آنها تبلیغات خود را بر این مبنا استوار کردهاند که روسیه در موضع مهاجم و تجاوز است و برای اثبات این امر، از یک طرف اوکراین را از بهانه دادن به دست پوتین برای توجیه تدافعی بودن حملۀ خود باز میدارند و از سوی دیگر با تخلیۀ دیپلماتها و شهروندان خود از کییف، پیشاپیش روسیه را در جایگاهِ مهاجم و متجاوز به جهان معرفی و تثبیت میکنند.
شاید روسها در صدد برآیند که با نقشهای توطئهآمیز، حملهای علیه نیروهای خود و یا متحدانشان در شرق اوکراین سازمان دهند و با نسبت دادن آن به دولت زلینسکی، زمینهای برای توجیه حملۀ خود به اوکراین فراهم کنند.
این اما دقیقاً همان چیزی است که رسانههای غربی در بارۀ آن بارها هشدار دادهاند و اساساً نقشۀ پوتین را از همان ابتدای کار، اجرای چنین توطئهای دانستهاند.
از این رو، به فرض وقوع چنین سناریویی، پوتین در سطح افکار عمومی جهان علاوه بر "دروغگویی" به "توطئهپردازی" هم متهم خواهد شد و این شرایط را برای وی سختتر خواهد کرد.
با این اوصاف، حملۀ روسیه به اوکراین شاید صورت عملی به خود نگیرد، اما اگر بگیرد، چشمانداز تازهای از ترتیبات امنیتی و سیاسی در افق جهان پدیدار خواهد شد.
#ولادیمیر_پوتین
#بحران_اوکراین
#ولادیمیر_زلینسکی
#پیمان_ناتو
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴دنیا به چه فلاکتی افتاده!
#احمد_زیدآبادی:
بشارالجعفری وزیر خارجۀ سوریه، ضمن حمایت از تصمیم پوتین برای به رسمیت شناختن استقلال دو ایالتِ دونتسک و لوهانسک از سرزمینهای شرقی جمهوری اوکراین گفته است: "اگر اروپا و آمریکا موفق به الحاق اوکراین به ناتو شوند، روسیه تنها دو دقیقه با موشکهای هستهای فاصله خواهد داشت."
این سخنان نشان میدهد که دولت بشار اسد متأسفانه نه فقط در حدِ آلت دست و پادوی مسکو تنزل پیدا کرده است، بلکه اصولاً مقامهای آن دولت فهمی هم از تبعات به کارگیری سلاح هستهای ندارند!
اگر قرار باشد روسیه از تسلیحات هستهای خود استفاده کند، آیا دارندگان این نوع از سلاح در آمریکا و اروپا دست روی دست میگذارند تا سرزمین و جمعیتشان به دست روسها بر اثر انفجار اتمی ذوب و نیست و نابود شود؟
و اگر آنها هم در به کارگیری متقابلِ سلاح اتمی علیه روسیه اقدام کنند آیا اصلاً چیزی از جهان باقی میماند که کسی بخواهد برای حکومت بر آن با دیگران به نزاع برخیزد؟
دنیا به چه فلاکتی افتاده که امثال بشارالجعفری برای ساکنان آن تصمیم گیر شدهاند!
#بشار_اسد
#اوکراین
#ولادیمیر_پوتین
#سلاح_اتمی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
بشارالجعفری وزیر خارجۀ سوریه، ضمن حمایت از تصمیم پوتین برای به رسمیت شناختن استقلال دو ایالتِ دونتسک و لوهانسک از سرزمینهای شرقی جمهوری اوکراین گفته است: "اگر اروپا و آمریکا موفق به الحاق اوکراین به ناتو شوند، روسیه تنها دو دقیقه با موشکهای هستهای فاصله خواهد داشت."
این سخنان نشان میدهد که دولت بشار اسد متأسفانه نه فقط در حدِ آلت دست و پادوی مسکو تنزل پیدا کرده است، بلکه اصولاً مقامهای آن دولت فهمی هم از تبعات به کارگیری سلاح هستهای ندارند!
اگر قرار باشد روسیه از تسلیحات هستهای خود استفاده کند، آیا دارندگان این نوع از سلاح در آمریکا و اروپا دست روی دست میگذارند تا سرزمین و جمعیتشان به دست روسها بر اثر انفجار اتمی ذوب و نیست و نابود شود؟
و اگر آنها هم در به کارگیری متقابلِ سلاح اتمی علیه روسیه اقدام کنند آیا اصلاً چیزی از جهان باقی میماند که کسی بخواهد برای حکومت بر آن با دیگران به نزاع برخیزد؟
دنیا به چه فلاکتی افتاده که امثال بشارالجعفری برای ساکنان آن تصمیم گیر شدهاند!
#بشار_اسد
#اوکراین
#ولادیمیر_پوتین
#سلاح_اتمی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat