🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
اُسّا زلفی و نامزدهای ریاست جمهوری!
استادِ بنّایی که زلفهایش را بلند نگه میداشت و به همین جهت نیز به "اُسّا زلفی" شهرت پیدا کرده بود، مرا در سنین نوجوانی به همراه چند کارگر دیگر در ساخت یک مرغداری به خدمت گرفت.
مرغداری قرار بود در یکی از روستاهای نزدیک سیرجان بنا شود و از این رو، همگی سوار بر ماشین قراضۀ اسا زلفی راهی آن محل شدیم.
در آنجا اسا زلفی از من خواست که ملاط بسازم. ملاط هم چیزی جز ترکیب کردن شن و آهک و آب نبود. اسا زلفی در نظر داشت که با استفاده از این ملاط ،ستونهایِ سیمانیِ دو - سه متری را که از قبل تهیه کرده بود، روی زمین نصب کند! مشغول این کار بود که از او پرسیدم؛ ستونها را برای چه نصب میکند؟ گفت میخواهد روی آنها سقف بزند!
با لحنی آرام اعتراض کردم که آن ستونها با آن کیفیتِ نصب، در برابر وزش باد هم مقاومت نمیکنند چه رسد به اینکه قرار باشد رویشان سقف هم زده شود! بعد اضافه کردم که ستونها باید حداقل یک متر در داخل زمین فرو روند تا استحکام لازم را پیدا کنند!
اسا زلفی که پدرم را میشناخت، مرا به اسم او صدا زد و گفت؛ بچه مندلی! کلاس چندمی؟ جواب دادم؛ امسال میرم دوم دبیرستان! لبخندی به لب آورد و گفت؛ من به اندازۀ سه برابر سن تو، دارم کار بنایی و معماری میکنم بعد تو میخوای یاد من بدی؟ حالا اگه میخوای یاد بگیری باید بدونی که سقف از دو طرف روی ستونها فشار مییاره و تعادل و استحکام ایجاد میکنه!
میخواستم به بحث و جدل ادامه دهم که دیگر کارگران ساختمانی به رویم چشم غّره رفتند که: بچه! تو چه کارت به این فضولیها! میخوای کار تعطیل بشه و بیکار بشیم؟
خلاصه پس از استقرار ستونهای عمودی، اسا زلفی ستون سیمانی دیگری را به طور افقی با ملاط روی آنها نصب کرد و از چند "وردست" - اسای نوآموز و تازهکار - خواست که کار سقف زدن را آغاز کنند.
کار سقف زنی همراه با لبخند ملیح اسا زلفی پیش میرفت که ناگهان سقف و ستونها به صورت یکجا و با هم، به سمت بیرون در غلتیدند و با سر و صدایی مهیب پخش زمین شدند!
در واقع فقط یک معجزه سبب شد که کارگران و وردست ها زیر آوار نروند و از این حادثه جان سالم به در ببرند!
من که از این اتفاق سخت به خنده افتاده بودم، فوری خودم را از صحنه دور کردم تا مبادا هدف خشم اسا زلفی قرار گیرم! وقتی خندهام فرو نشست به محل حادثه برگشتم و اسا زلفی را دیدم که متحیر اما همچنان متبسم به من گفت؛ بچه مندلی! دیدی چی شد؟ باز خدا را شکر که هیچکس کشته نشد!
حالا کار برخی از این نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هم شبیه همان اسا زلفی شده است! با کمترین دانش و شناختی از اقتصاد ملی و بینالمللی، چنان وعدۀ بهبود وضع معیشت مردم و اصلاح ساختار اقتصادی را میدهند که هر دانشآموزی هم میداند که وعدههایشان بر آب استوار است!
اقتصاد از ابتدای حیات بشر تا کنون، همواره فنیترین و پیچیدهترین و منازعه انگیزترین مسئلۀ حکومتها و جوامع بوده و در دوران اخیر به اندازهای غامض و بغرنج شده است که در پیشرفتهترین کشورها نیز پشت دولتهای مستقر را برغم پشتوانههای کارشناسیِ ماهر و مجرب، به خاک میمالد و آنها را از صحنه خارج میکند.
به رغم چنین تجربۀ آشکاری، اما کسانی در کشور ما گمان بردهاند که با چند شعار دم دستی و سرابگونه میتوان معضلات بیسابقۀ اقتصادی کشوری مثل ایران را که ابعاد پیچیدۀ سیاسی و فرهنگی و بینالمللی هم به خود گرفته است، به راحتی حل کرد!
جای کمترین تردیدی نیست که سرنوشت مرغداری اسا زلفی در انتظار وعدههای اقتصادی این افراد است! البته تفاوت چشمگیری هم بین این افراد و اسا زلفی دیده میشود. اسا زلفی از یک طرف این شانس را داشت که فرو ریختن مرغداریش موجب مرگ کسی نشود و فقط خسارت مالی به بار آورد و از طرف دیگر آنقدر منصف و سلیمالنفس بود که پس از تخریب پروژهاش، دیگران را مقصر جلوه ندهد!
این در حالی است که شکست و فروریزی پروژههای ملی، خسارات مستقیم هنگفت و تلفات جانی غیرمستقیم بسیاری به مردم وارد میکند و در عین حال در کشور ما هیچ مسئول و مدیری هم مسئولیت فجایع ناشی از آن را به عهده نمیگیرد و با مقصر معرفی کردن دیگرانی که فقط نسبت به بروز چنین خطری هشدار دادهاند، به بگیر و ببند و تهدید و مجازات آنها رو میآورد!
#نامزدهای_ریاست_جمهوری
#سیرجان
#اقتصاد_ملی
#اصلاح_اقتصادی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
اُسّا زلفی و نامزدهای ریاست جمهوری!
استادِ بنّایی که زلفهایش را بلند نگه میداشت و به همین جهت نیز به "اُسّا زلفی" شهرت پیدا کرده بود، مرا در سنین نوجوانی به همراه چند کارگر دیگر در ساخت یک مرغداری به خدمت گرفت.
مرغداری قرار بود در یکی از روستاهای نزدیک سیرجان بنا شود و از این رو، همگی سوار بر ماشین قراضۀ اسا زلفی راهی آن محل شدیم.
در آنجا اسا زلفی از من خواست که ملاط بسازم. ملاط هم چیزی جز ترکیب کردن شن و آهک و آب نبود. اسا زلفی در نظر داشت که با استفاده از این ملاط ،ستونهایِ سیمانیِ دو - سه متری را که از قبل تهیه کرده بود، روی زمین نصب کند! مشغول این کار بود که از او پرسیدم؛ ستونها را برای چه نصب میکند؟ گفت میخواهد روی آنها سقف بزند!
با لحنی آرام اعتراض کردم که آن ستونها با آن کیفیتِ نصب، در برابر وزش باد هم مقاومت نمیکنند چه رسد به اینکه قرار باشد رویشان سقف هم زده شود! بعد اضافه کردم که ستونها باید حداقل یک متر در داخل زمین فرو روند تا استحکام لازم را پیدا کنند!
اسا زلفی که پدرم را میشناخت، مرا به اسم او صدا زد و گفت؛ بچه مندلی! کلاس چندمی؟ جواب دادم؛ امسال میرم دوم دبیرستان! لبخندی به لب آورد و گفت؛ من به اندازۀ سه برابر سن تو، دارم کار بنایی و معماری میکنم بعد تو میخوای یاد من بدی؟ حالا اگه میخوای یاد بگیری باید بدونی که سقف از دو طرف روی ستونها فشار مییاره و تعادل و استحکام ایجاد میکنه!
میخواستم به بحث و جدل ادامه دهم که دیگر کارگران ساختمانی به رویم چشم غّره رفتند که: بچه! تو چه کارت به این فضولیها! میخوای کار تعطیل بشه و بیکار بشیم؟
خلاصه پس از استقرار ستونهای عمودی، اسا زلفی ستون سیمانی دیگری را به طور افقی با ملاط روی آنها نصب کرد و از چند "وردست" - اسای نوآموز و تازهکار - خواست که کار سقف زدن را آغاز کنند.
کار سقف زنی همراه با لبخند ملیح اسا زلفی پیش میرفت که ناگهان سقف و ستونها به صورت یکجا و با هم، به سمت بیرون در غلتیدند و با سر و صدایی مهیب پخش زمین شدند!
در واقع فقط یک معجزه سبب شد که کارگران و وردست ها زیر آوار نروند و از این حادثه جان سالم به در ببرند!
من که از این اتفاق سخت به خنده افتاده بودم، فوری خودم را از صحنه دور کردم تا مبادا هدف خشم اسا زلفی قرار گیرم! وقتی خندهام فرو نشست به محل حادثه برگشتم و اسا زلفی را دیدم که متحیر اما همچنان متبسم به من گفت؛ بچه مندلی! دیدی چی شد؟ باز خدا را شکر که هیچکس کشته نشد!
حالا کار برخی از این نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هم شبیه همان اسا زلفی شده است! با کمترین دانش و شناختی از اقتصاد ملی و بینالمللی، چنان وعدۀ بهبود وضع معیشت مردم و اصلاح ساختار اقتصادی را میدهند که هر دانشآموزی هم میداند که وعدههایشان بر آب استوار است!
اقتصاد از ابتدای حیات بشر تا کنون، همواره فنیترین و پیچیدهترین و منازعه انگیزترین مسئلۀ حکومتها و جوامع بوده و در دوران اخیر به اندازهای غامض و بغرنج شده است که در پیشرفتهترین کشورها نیز پشت دولتهای مستقر را برغم پشتوانههای کارشناسیِ ماهر و مجرب، به خاک میمالد و آنها را از صحنه خارج میکند.
به رغم چنین تجربۀ آشکاری، اما کسانی در کشور ما گمان بردهاند که با چند شعار دم دستی و سرابگونه میتوان معضلات بیسابقۀ اقتصادی کشوری مثل ایران را که ابعاد پیچیدۀ سیاسی و فرهنگی و بینالمللی هم به خود گرفته است، به راحتی حل کرد!
جای کمترین تردیدی نیست که سرنوشت مرغداری اسا زلفی در انتظار وعدههای اقتصادی این افراد است! البته تفاوت چشمگیری هم بین این افراد و اسا زلفی دیده میشود. اسا زلفی از یک طرف این شانس را داشت که فرو ریختن مرغداریش موجب مرگ کسی نشود و فقط خسارت مالی به بار آورد و از طرف دیگر آنقدر منصف و سلیمالنفس بود که پس از تخریب پروژهاش، دیگران را مقصر جلوه ندهد!
این در حالی است که شکست و فروریزی پروژههای ملی، خسارات مستقیم هنگفت و تلفات جانی غیرمستقیم بسیاری به مردم وارد میکند و در عین حال در کشور ما هیچ مسئول و مدیری هم مسئولیت فجایع ناشی از آن را به عهده نمیگیرد و با مقصر معرفی کردن دیگرانی که فقط نسبت به بروز چنین خطری هشدار دادهاند، به بگیر و ببند و تهدید و مجازات آنها رو میآورد!
#نامزدهای_ریاست_جمهوری
#سیرجان
#اقتصاد_ملی
#اصلاح_اقتصادی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴شراکت با موجود هولانگیز!
#احمد_زیدآبادی
اگر از مناقشات سیاسیِ بین جناحیِ در کشور مقداری فاصله بگیریم و از نقطهای دورتر به آن بنگریم، چه میبینیم؟ صحنهای را میبینیم که:
نیروهای اصلی دو جناح، شب و روز در حال شیطانسازی از یکدیگر هستند. بسیاری از اصلاحطلبان، رقیبِ اصولگرای خود را چیزی مشابه داعش معرفی میکنند به طوری که اگر فقط یک نهاد دیگر را تسخیر کند، چنان تسمهای از گردۀ مردم بکشد که نمونهاش را تنها در جایی مثل کرۀ شمالی میتوان یافت.
در مقابل، بسیاری از اصولگرایان نیز رقیب اصلاحطلب خود را چنان وصف میکنند که گویی جاسوسِ کهنهکار و غلامِ خانهزاد آمریکا و بریتانیای کبیرند و اگر سران آنها یک شب با صهیونیستها پالوده نخورند خواب به چشمشان راه نمییابد!
با این همه، هر دو جناح برای شراکت در قدرت با یکدیگر به سختی دست و پا میزنند. علاقه و شور و هیجان اصلاحطلبان برای چنین مشارکتی که روشن است، اما اصولگرایان هم به نوبۀ خود چنان از خروج اصلاحطلبان از حکومت به وحشت میافتند که هر زمزمهای برای استعفای هر یک از آنها و یا قهرشان از انتخابات را تا سرحدِ تهدید علیه تمامی موجودیت خود تعبیر میکنند و آن را کمتر از کفر ابلیس نمیدانند!
این وسط هم کسی یافت نمیشود تا از "عقلای آنان" بپرسد؛ خب اگر طرفِ مقابلتان تا این اندازه خطرناک و هولانگیز است پس برای چه اصرار دارید در قدرت با هم سهیم شوید؟ و یا اگر به این شراکت به هر دلیلی نیاز دارید برای چه شریک خود تا این اندازه وحشتناک و مهیب جلوه میدهید؟
ظاهراً روابط دو جناح هم شبیه روابط ابرقدرتها شده است به همان تعبیر آندره فونتن که گرچه دو رؤیا میبینند اما در یک بستر میخوابند!
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#داعش
#کره_شمالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
اگر از مناقشات سیاسیِ بین جناحیِ در کشور مقداری فاصله بگیریم و از نقطهای دورتر به آن بنگریم، چه میبینیم؟ صحنهای را میبینیم که:
نیروهای اصلی دو جناح، شب و روز در حال شیطانسازی از یکدیگر هستند. بسیاری از اصلاحطلبان، رقیبِ اصولگرای خود را چیزی مشابه داعش معرفی میکنند به طوری که اگر فقط یک نهاد دیگر را تسخیر کند، چنان تسمهای از گردۀ مردم بکشد که نمونهاش را تنها در جایی مثل کرۀ شمالی میتوان یافت.
در مقابل، بسیاری از اصولگرایان نیز رقیب اصلاحطلب خود را چنان وصف میکنند که گویی جاسوسِ کهنهکار و غلامِ خانهزاد آمریکا و بریتانیای کبیرند و اگر سران آنها یک شب با صهیونیستها پالوده نخورند خواب به چشمشان راه نمییابد!
با این همه، هر دو جناح برای شراکت در قدرت با یکدیگر به سختی دست و پا میزنند. علاقه و شور و هیجان اصلاحطلبان برای چنین مشارکتی که روشن است، اما اصولگرایان هم به نوبۀ خود چنان از خروج اصلاحطلبان از حکومت به وحشت میافتند که هر زمزمهای برای استعفای هر یک از آنها و یا قهرشان از انتخابات را تا سرحدِ تهدید علیه تمامی موجودیت خود تعبیر میکنند و آن را کمتر از کفر ابلیس نمیدانند!
این وسط هم کسی یافت نمیشود تا از "عقلای آنان" بپرسد؛ خب اگر طرفِ مقابلتان تا این اندازه خطرناک و هولانگیز است پس برای چه اصرار دارید در قدرت با هم سهیم شوید؟ و یا اگر به این شراکت به هر دلیلی نیاز دارید برای چه شریک خود تا این اندازه وحشتناک و مهیب جلوه میدهید؟
ظاهراً روابط دو جناح هم شبیه روابط ابرقدرتها شده است به همان تعبیر آندره فونتن که گرچه دو رؤیا میبینند اما در یک بستر میخوابند!
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#داعش
#کره_شمالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴با این فابریکها چه کنیم؟
#احمد_زیدآبادی؛
همۀ عوارض رد صلاحیتها یک طرف و مدعی شدن برخی اصلاحطلبان اصطلاحاً "فابریک" هم طرف دیگر!
آنها همچنان اصرار دارند که رأیشان بالاست و با یک اشارۀ انگشت میشد باز هم خلقالله را به نفع کاندیدای اصلاحطلب از نوعِ آقای جهانگیری به پای صندوقهای رأی آورد، اما شورای نگهبان نگذاشت!
با چه زبانی دیگر میشود این افراد را متقاعد کرد که اصولگرایان پایگاه رأی سنتی خود را که همان رأی ناطق نوری در سال 76 است حفظ کردهاند، اما حمایت از اصطلاحطلبان دچار ریزش بیسابقهای در جامعه شده است.
نظرسنجیها را هم که نشانگرِ گرایش موقت و زودگذر مردم میدانند و تأکید میکنند که حسن روحانی هم در سال 92 ابتدا رأیش حدود دو - سه درصد بود اما با حرکت عصای آنها ناگهان تا سطحِ پیروزی صعود کرد!
حالا پیرمردهای شورای نگهبان با این شاهکارشان، خودشان بیایند پاسخ اینها را بدهند، من که حوصلۀ کلکل با آنان را از دست دادهام!
#شورای_نگهبان
#اصلاح_طلبان_فابریک
#رد_صلاحیت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
همۀ عوارض رد صلاحیتها یک طرف و مدعی شدن برخی اصلاحطلبان اصطلاحاً "فابریک" هم طرف دیگر!
آنها همچنان اصرار دارند که رأیشان بالاست و با یک اشارۀ انگشت میشد باز هم خلقالله را به نفع کاندیدای اصلاحطلب از نوعِ آقای جهانگیری به پای صندوقهای رأی آورد، اما شورای نگهبان نگذاشت!
با چه زبانی دیگر میشود این افراد را متقاعد کرد که اصولگرایان پایگاه رأی سنتی خود را که همان رأی ناطق نوری در سال 76 است حفظ کردهاند، اما حمایت از اصطلاحطلبان دچار ریزش بیسابقهای در جامعه شده است.
نظرسنجیها را هم که نشانگرِ گرایش موقت و زودگذر مردم میدانند و تأکید میکنند که حسن روحانی هم در سال 92 ابتدا رأیش حدود دو - سه درصد بود اما با حرکت عصای آنها ناگهان تا سطحِ پیروزی صعود کرد!
حالا پیرمردهای شورای نگهبان با این شاهکارشان، خودشان بیایند پاسخ اینها را بدهند، من که حوصلۀ کلکل با آنان را از دست دادهام!
#شورای_نگهبان
#اصلاح_طلبان_فابریک
#رد_صلاحیت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
همین فرد تندرویی که مسئول ستاد هنرمندان #رئیسی شده شرف داره به اون به اصطلاح #اصلاح_طلب کاسبی که با لابی، صبحها روابط عمومی فلان شرکت دولتی است، عصرها مشاور فلان مدیر سیاسی و شبها مبارز دموکراسی و مروج گفتگو در فضای مجازی است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📢📣 پیام آیةالله محمودامجد خطاب به میرحسین موسوی و مردم قدرشناس ایران:
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب مهندس میرحسین موسوی
سلام خدا و همه اولیاء و بندگان صالح خدا بر شما .
بنده در کل حوزههای امروز و در میان مدعیان پیروی مکتب امام صادق «ع»، از حیث صداقت و استقامت در راه خدا، برای شما شبیه و نظیری سراغ ندارم و شما مایه افتخار هر مؤمن و هر آزادهای هستید.
جنابعالی به حق، مظلومید ولی هرگز نه در مقابل خنّاسان و نه در مقابل طاغوت و فشارها و تهدیدها و ارعابهایی که دیگران را زمین زده، مغلوب نشده و نخواهید شد.انشاءالله
چرا که الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا
و ما صدق این وعده خداوند تعالی را در سلوک شما مشاهده میکنیم.
تذکّر مبارک شما به آیه شریفه:
و لاتَرکَنوا اِلَی الذّین ظَلَموا فتَمَسَّکُمُ النّار
در آن پیام متواضعانه و تاریخی نیز از ثمرات همان هدایت الهی است .
و بحمدالله دیدیم که عمل خالصانه و سخن صدق، چگونه منشاء برکات عظیم شد و بر دلها اثر کرد و آثار آن در آینده بیشتر نیز عیان خواهد شد.
اینجانب خاضعانه از شما و از مردم ستمدیدهای که پیام شما را به جان شنیدند و همراهی کردند، تشکر میکنم☘
✔️و از آقای #رئیسی که به هر صورت، عهدهدار امانت ریاست جمهوری در کشور شدند، میخواهم
#پیام_مردم را به گوش وجدان و عقل بشنوند و در جهت #جبران گذشته و پر کردن شکاف بین مردم و حکومت و احیای حرمتِ جان و آبروی انسانها و الغای مجازات #اعدام و #اصلاح_قانون_اساسی قدم بردارند بلکه این تلاشها موجب تجدید حیات این جمهوری شود و در این صورت است که منصب ریاست جمهوری بر ایشان مبارک خواهد بود.
در این راه دعاگو هستم.
خیرخواه همه
محمود امجد
۳۰ خرداد ۱۴۰۰
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📢📣 پیام آیةالله محمودامجد خطاب به میرحسین موسوی و مردم قدرشناس ایران:
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب مهندس میرحسین موسوی
سلام خدا و همه اولیاء و بندگان صالح خدا بر شما .
بنده در کل حوزههای امروز و در میان مدعیان پیروی مکتب امام صادق «ع»، از حیث صداقت و استقامت در راه خدا، برای شما شبیه و نظیری سراغ ندارم و شما مایه افتخار هر مؤمن و هر آزادهای هستید.
جنابعالی به حق، مظلومید ولی هرگز نه در مقابل خنّاسان و نه در مقابل طاغوت و فشارها و تهدیدها و ارعابهایی که دیگران را زمین زده، مغلوب نشده و نخواهید شد.انشاءالله
چرا که الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا
و ما صدق این وعده خداوند تعالی را در سلوک شما مشاهده میکنیم.
تذکّر مبارک شما به آیه شریفه:
و لاتَرکَنوا اِلَی الذّین ظَلَموا فتَمَسَّکُمُ النّار
در آن پیام متواضعانه و تاریخی نیز از ثمرات همان هدایت الهی است .
و بحمدالله دیدیم که عمل خالصانه و سخن صدق، چگونه منشاء برکات عظیم شد و بر دلها اثر کرد و آثار آن در آینده بیشتر نیز عیان خواهد شد.
اینجانب خاضعانه از شما و از مردم ستمدیدهای که پیام شما را به جان شنیدند و همراهی کردند، تشکر میکنم☘
✔️و از آقای #رئیسی که به هر صورت، عهدهدار امانت ریاست جمهوری در کشور شدند، میخواهم
#پیام_مردم را به گوش وجدان و عقل بشنوند و در جهت #جبران گذشته و پر کردن شکاف بین مردم و حکومت و احیای حرمتِ جان و آبروی انسانها و الغای مجازات #اعدام و #اصلاح_قانون_اساسی قدم بردارند بلکه این تلاشها موجب تجدید حیات این جمهوری شود و در این صورت است که منصب ریاست جمهوری بر ایشان مبارک خواهد بود.
در این راه دعاگو هستم.
خیرخواه همه
محمود امجد
۳۰ خرداد ۱۴۰۰
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴نیروی چهارمی باید
#احمد_زیدآبادی
نیروهای سیاسی در ایران به سه جریان عمده تقسیم میشوند: اصولگرایان، اصلاحطلبان و براندازان.
اصولگرایان به رغم تنوعشان، عمدتاً خود را تافتۀ جدا بافتهای فرض میکنند که گویی خداوند آنها را صرفاً برای حکومت و حکومت را به عنوان حق ویژه و منحصر به فرد آنان خلق کرده است! از همین رو، قدرت سیاسی را در حد امری قدسی ارتقاء دادهاند و برای حفظ انحصاری و پیشگیری از ورود دیگر اقشار سیاسی جامعه به ساحت آن، چیزی به نام حقوق مساوی برآمده از مفهوم ملت - دولت مدرن را به رسمیت نمیشناسند. آنهاد بدین وسیله خود را به صورت کاستی بسته و مدافع علنی تبعیض سیاسی در آوردهاند بی آنکه مجال بحث آزاد در این زمینه را به منتقدان خود بدهند.
روشن است که از این جریان نمیتوان نسخهای شفابخش برای بهبود جراحتهای جامعه انتظار داشت هر چند که نشانههای ضعیفی از تمایل برخی افراد جوانتر آنان به خروج از پیلههای فکری انزواجویانه از دیگر قشرهای جامعه به چشم میخورد و شاید ضرورت حکمرانی در شرایط ضیق اقتصادی نیز به بخشی از آنان تکانی دهد.
در این میان اصلاحطلبان عموماً شعارهای برابریجویانهتری در حوزۀ سیاسی میدهند اما کارنامۀ 25 ساله آنان نیز نشان میدهد که ذوق کسب پارهای از قدرت سیاسی نزد بسیاری از آنان قویتر از انگیزۀ بهبودخواهی وضعیت جامعه بوده است. آنها انرژی جامعه برای اصلاح امور کشور را به کانال شراکت خویش در قدرت هدایت کردند و با هدر دادن آن، در نهایت چشماندازی جز یأس و نومیدی از خود به جا نگذاشتند.
از این رو، نگاه آنان به دستگاه دولت به عنوان مهمترین و بلکه تنها منبع قدرت، در عمل تفاوت چشمگیری با نگاه اصولگرایان پیدا نکرده است به طوری که افکار عمومی، نه تمام بلکه اکثریتی از آنان را آلوده به رفتارهای فرصتطلبانه و جویای انتفاع از منابع تولید رانت میداند و از آنان سلب اعتماد کرده است.
هر چند که همۀ اصلاحطلبان را نمیتوان و نباید به یک چوب راند و در میان آنها همچنان چهرههای صادق و برجسته و معتبری وجود دارد، اما تحت این عنوان دیگر نمیتوان به بازسازی آنها امید بست و انتظار راه حلی برای کشور از آنان داشت.
براندازان اما تنوع و تفرقی بیش از اندازه دارند و جز عنوانشان به سختی میتوان حلقۀ وصلی بین اجزاء آنها یافت. عدهای از آنان مثل سازمان مجاهدین خلق از تمام ویژگیهای یک فرقۀ توتالیتر برخوردارند. عدهای دیگر از آنان چنان در باستانگرایی دگم و ستیزهجویانهای مستغرق شدهاند که گویی هیچ دغدغهای جز تخفیف و نفی و نابودی فرهنگ و میراثهای معنوی و اخلاقی و ملی تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اخیر ایران ندارند. عدهای نیز سازمانهای افراطی چپگراییاند که بیشتر در اوهام خود به سر میبرند و پنداری هرگز ارتباطی با واقعیت پیدا نکردهاند. اینان طبعاً همگی بخش بزرگی از مشکل به حساب میآیند تا هرگونه راه حل! در عین حال، نیروهای معقولِ و معتدل اعم از چپ و لیبرال با سابقۀ حمایت از اصلاحات هم در بین حامیان این عنوان کم نیست. اما این نیروها نیز متأسفانه بدون داشتن هر نوع نظریه و سازمان و تشکیلات و امکانات و بیتوجه به شرایط شکنندۀ ملی، ظاهراً از روی خشم، بحث لزوم "گذار انقلابی" در ایران را به میان آوردهاند و از این طریق بدبختانه به افزایش گرد و غباری دامن میزنند که براندازان سنتیِ تندخو در فضای سیاسی و رسانهای به پا کردهاند، به طوری که امکان هر نوع بحث جدی و منطقی و عمیق در بارۀ وضعیت کشور از صاحبنظران سلب شده و بازار بدگویی و بدزبانی و بیاعتبارسازی به مثابۀ "جنگ همه علیه همه" داغی بیسابقهای پیدا کرده است.
این سه جریان، پنداری در توافقی نانوشته اصرار دارند که افراد سیاسی و یا علاقمندان امور اجتماعی در چارچوب یکی از آنها خود را تعریف کنند حال آنکه خیل عظیمی از کنشگران سیاسی و اجتماعی در حصار تنگ و ناموزون آنها نمیگنجند و از سترونی فکری و قدرتخواهی آنان حتی بسیاری از هواداران خودشان نیز به ستوه آمدهاند.
درست به همین دلیل، جریان چهارمی باید!
این جریان چهارم لازم است اصول فکری و نظام مفهومی و رویکرد عملی خود را تبیین و به خودش تشخص دهد. چون خود را جزو این جریان چهارم میدانم در تبیین موارد فوق خواهم کوشید.
پس منتظر یادداشتهای آتی من در این زمینه بمانید.
#نیروی_چهارم
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#براندازان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
نیروهای سیاسی در ایران به سه جریان عمده تقسیم میشوند: اصولگرایان، اصلاحطلبان و براندازان.
اصولگرایان به رغم تنوعشان، عمدتاً خود را تافتۀ جدا بافتهای فرض میکنند که گویی خداوند آنها را صرفاً برای حکومت و حکومت را به عنوان حق ویژه و منحصر به فرد آنان خلق کرده است! از همین رو، قدرت سیاسی را در حد امری قدسی ارتقاء دادهاند و برای حفظ انحصاری و پیشگیری از ورود دیگر اقشار سیاسی جامعه به ساحت آن، چیزی به نام حقوق مساوی برآمده از مفهوم ملت - دولت مدرن را به رسمیت نمیشناسند. آنهاد بدین وسیله خود را به صورت کاستی بسته و مدافع علنی تبعیض سیاسی در آوردهاند بی آنکه مجال بحث آزاد در این زمینه را به منتقدان خود بدهند.
روشن است که از این جریان نمیتوان نسخهای شفابخش برای بهبود جراحتهای جامعه انتظار داشت هر چند که نشانههای ضعیفی از تمایل برخی افراد جوانتر آنان به خروج از پیلههای فکری انزواجویانه از دیگر قشرهای جامعه به چشم میخورد و شاید ضرورت حکمرانی در شرایط ضیق اقتصادی نیز به بخشی از آنان تکانی دهد.
در این میان اصلاحطلبان عموماً شعارهای برابریجویانهتری در حوزۀ سیاسی میدهند اما کارنامۀ 25 ساله آنان نیز نشان میدهد که ذوق کسب پارهای از قدرت سیاسی نزد بسیاری از آنان قویتر از انگیزۀ بهبودخواهی وضعیت جامعه بوده است. آنها انرژی جامعه برای اصلاح امور کشور را به کانال شراکت خویش در قدرت هدایت کردند و با هدر دادن آن، در نهایت چشماندازی جز یأس و نومیدی از خود به جا نگذاشتند.
از این رو، نگاه آنان به دستگاه دولت به عنوان مهمترین و بلکه تنها منبع قدرت، در عمل تفاوت چشمگیری با نگاه اصولگرایان پیدا نکرده است به طوری که افکار عمومی، نه تمام بلکه اکثریتی از آنان را آلوده به رفتارهای فرصتطلبانه و جویای انتفاع از منابع تولید رانت میداند و از آنان سلب اعتماد کرده است.
هر چند که همۀ اصلاحطلبان را نمیتوان و نباید به یک چوب راند و در میان آنها همچنان چهرههای صادق و برجسته و معتبری وجود دارد، اما تحت این عنوان دیگر نمیتوان به بازسازی آنها امید بست و انتظار راه حلی برای کشور از آنان داشت.
براندازان اما تنوع و تفرقی بیش از اندازه دارند و جز عنوانشان به سختی میتوان حلقۀ وصلی بین اجزاء آنها یافت. عدهای از آنان مثل سازمان مجاهدین خلق از تمام ویژگیهای یک فرقۀ توتالیتر برخوردارند. عدهای دیگر از آنان چنان در باستانگرایی دگم و ستیزهجویانهای مستغرق شدهاند که گویی هیچ دغدغهای جز تخفیف و نفی و نابودی فرهنگ و میراثهای معنوی و اخلاقی و ملی تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اخیر ایران ندارند. عدهای نیز سازمانهای افراطی چپگراییاند که بیشتر در اوهام خود به سر میبرند و پنداری هرگز ارتباطی با واقعیت پیدا نکردهاند. اینان طبعاً همگی بخش بزرگی از مشکل به حساب میآیند تا هرگونه راه حل! در عین حال، نیروهای معقولِ و معتدل اعم از چپ و لیبرال با سابقۀ حمایت از اصلاحات هم در بین حامیان این عنوان کم نیست. اما این نیروها نیز متأسفانه بدون داشتن هر نوع نظریه و سازمان و تشکیلات و امکانات و بیتوجه به شرایط شکنندۀ ملی، ظاهراً از روی خشم، بحث لزوم "گذار انقلابی" در ایران را به میان آوردهاند و از این طریق بدبختانه به افزایش گرد و غباری دامن میزنند که براندازان سنتیِ تندخو در فضای سیاسی و رسانهای به پا کردهاند، به طوری که امکان هر نوع بحث جدی و منطقی و عمیق در بارۀ وضعیت کشور از صاحبنظران سلب شده و بازار بدگویی و بدزبانی و بیاعتبارسازی به مثابۀ "جنگ همه علیه همه" داغی بیسابقهای پیدا کرده است.
این سه جریان، پنداری در توافقی نانوشته اصرار دارند که افراد سیاسی و یا علاقمندان امور اجتماعی در چارچوب یکی از آنها خود را تعریف کنند حال آنکه خیل عظیمی از کنشگران سیاسی و اجتماعی در حصار تنگ و ناموزون آنها نمیگنجند و از سترونی فکری و قدرتخواهی آنان حتی بسیاری از هواداران خودشان نیز به ستوه آمدهاند.
درست به همین دلیل، جریان چهارمی باید!
این جریان چهارم لازم است اصول فکری و نظام مفهومی و رویکرد عملی خود را تبیین و به خودش تشخص دهد. چون خود را جزو این جریان چهارم میدانم در تبیین موارد فوق خواهم کوشید.
پس منتظر یادداشتهای آتی من در این زمینه بمانید.
#نیروی_چهارم
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#براندازان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴هموطنان! خطر در همین چند قدمی ماست
#احمد_زیدآبادی:
هموطنان! آنچه این روزها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر خدای نخواسته در این باتلاق فرو رویم، کشور سالهای سال، دستخوش نوعی هرج و مرج خونبار خواهد شد. شرایطی که آدمی را به یاد شعر سرشار از اندوه و درماندگی کمالالدین اصفهانی پس از حملۀ مغول به اصفهان و قتلعام مردم آن شهر به سال 633 هجری میاندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
بر حال دل و واقعۀ بد گرید
دي بر سر مردهاي دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی چون "سازش با رژیم" نیست. از روی خیالبافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید و از شرایط آنومیک و پیامدهای پدیدۀ رکود- تورم در اقتصاد بیخبر نباشید و بعد بدون غرضی که حجاب را از دل به دیده آورد، نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا متوجه شوید که خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست.
متهم ردیف اول این وضعیت، بدون تردید مجموعۀ جناح اصولگراست که منافع خود را بر منفعت عمومی ترجیح داد و راه اصلاح امور در کشور را سد کرد. اکنون اما زمان مناسبی برای رجعت به گذشته و بازتولید کهنه دعواهای ویرانگر نیست بخصوص اینکه از طنز روزگار، بار این بحران بیسابقه بر دوش همین جناح افتاده و از قضای روزگار، حل این بحران نیز به دست همین جناح امکانپذیر است!
اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان در آمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و ارادهای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برونرفت از این شرایط در اختیار دارند. در واقع هیچ مانعِ بیرونی در برابر آنها برای حرکت در جهت صحیح قرار ندارد و تنها مانعی که پیش روی آنهاست، طیفی سرسخت و خو گرفته به تبعیض سیاسی و رایگان خوری و مفت زیستی و بیبنیادگویی از درون خود آنهاست.
برای این مقصود اما اصولگرایان نیازمند یک انقلاب مفهومی در بنیانهای فکری خود هستند و به ناچار باید در روابط خود با همۀ اقشار اجتماعی و محیط پیرامون تجدیدنظر اساسی کنند. برای حفظ جامعه از خطر هرج و مرج، این یک ضرورت تاریخی است اما ضرورت با اراده نیز پیوند دارد.
تا کنون نشانههای ضعیفی از فهم ابعاد هولناک صورت مسئله در بدنۀ برخی گرایشهای اصولگرایی بخصوص نیروهای فکورتر و جوانتر این جناح ظهور کرده است، اما اینکه این گرایشها بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، به همراهی و هماهنگی سران سه قوه با آنها بستگی دارد.
عنصر زمان در این میان اما بسیار حیاتی است. بخش عظیمی از جامعه در تحمل بار طاقت فرسای زندگی بیتاب شده است و اگر اصولگرایان دیر بجنبند، فرصت از دست خواهد رفت.
خلاصه آنکه سرنوشت کشور تا حدود زیادی به نوع عملکرد اصولگرایان گره خورده است. اگر آنان با تجدید نظر در نگاه خود، مسیر حل مشکلات را در پیش گیرند، به رغم سوابق مخرب، تاریخ امتیاز نجات ایران را به حساب آنها خواهد نوشت، اما اگر به هر دلیلی بر سیاستهای نخنما و ناکارآمدِ مورد انزجار عمومیِ خود بچسبند، مسئولِ مستقیم همۀ مصائب ناشی از آن برای کشور شناخته خواهند شد.
گرچه وظیفۀ اصلی حل بحران به دوش اصولگرایان است، اما دیگر نیروهای سیاسی و اقشار اجتماعی نیز در این زمینه وظایف و مسئولیتهای بزرگی به عهده دارند که اگر در شناخت آنها قصور ورزند و در جهت درست حرکت نکنند، به سهم خود در شمار متهمانِ ویرانی کشور قرار خواهند گرفت.
در این میان، نوع نقش آفرینی اصلاحطلبان بخصوص مؤثر است. آنها هرچند که نفوذ سابق خود را از دست دادهاند، اما هنوز نیروی مؤثری در جهتگیریهای اجتماعی کشور به شمار میروند. اصلاحطلبان هم اما به اندازۀ اصولگرایان نیازمند تجدید نظر اساسی در نگاه خود هستند. آنها گرچه گمان میکنند که نیروی پیشروی جامعه بودهاند، اما اغلب آنها سالهاست که دچار سترونی فکر و انجماد تحلیلی شدهاند به گونهای که خود را در دایرۀ بستهای گرفتار کرده و امکان هر نوع ابتکار عمل را از خود گرفتهاند. در این مورد فردا توضیح داده میشود.
#کمال_الدین_اصفهانی
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#بحران_کشور
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
هموطنان! آنچه این روزها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر خدای نخواسته در این باتلاق فرو رویم، کشور سالهای سال، دستخوش نوعی هرج و مرج خونبار خواهد شد. شرایطی که آدمی را به یاد شعر سرشار از اندوه و درماندگی کمالالدین اصفهانی پس از حملۀ مغول به اصفهان و قتلعام مردم آن شهر به سال 633 هجری میاندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
بر حال دل و واقعۀ بد گرید
دي بر سر مردهاي دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی چون "سازش با رژیم" نیست. از روی خیالبافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید و از شرایط آنومیک و پیامدهای پدیدۀ رکود- تورم در اقتصاد بیخبر نباشید و بعد بدون غرضی که حجاب را از دل به دیده آورد، نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا متوجه شوید که خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست.
متهم ردیف اول این وضعیت، بدون تردید مجموعۀ جناح اصولگراست که منافع خود را بر منفعت عمومی ترجیح داد و راه اصلاح امور در کشور را سد کرد. اکنون اما زمان مناسبی برای رجعت به گذشته و بازتولید کهنه دعواهای ویرانگر نیست بخصوص اینکه از طنز روزگار، بار این بحران بیسابقه بر دوش همین جناح افتاده و از قضای روزگار، حل این بحران نیز به دست همین جناح امکانپذیر است!
اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان در آمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و ارادهای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برونرفت از این شرایط در اختیار دارند. در واقع هیچ مانعِ بیرونی در برابر آنها برای حرکت در جهت صحیح قرار ندارد و تنها مانعی که پیش روی آنهاست، طیفی سرسخت و خو گرفته به تبعیض سیاسی و رایگان خوری و مفت زیستی و بیبنیادگویی از درون خود آنهاست.
برای این مقصود اما اصولگرایان نیازمند یک انقلاب مفهومی در بنیانهای فکری خود هستند و به ناچار باید در روابط خود با همۀ اقشار اجتماعی و محیط پیرامون تجدیدنظر اساسی کنند. برای حفظ جامعه از خطر هرج و مرج، این یک ضرورت تاریخی است اما ضرورت با اراده نیز پیوند دارد.
تا کنون نشانههای ضعیفی از فهم ابعاد هولناک صورت مسئله در بدنۀ برخی گرایشهای اصولگرایی بخصوص نیروهای فکورتر و جوانتر این جناح ظهور کرده است، اما اینکه این گرایشها بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، به همراهی و هماهنگی سران سه قوه با آنها بستگی دارد.
عنصر زمان در این میان اما بسیار حیاتی است. بخش عظیمی از جامعه در تحمل بار طاقت فرسای زندگی بیتاب شده است و اگر اصولگرایان دیر بجنبند، فرصت از دست خواهد رفت.
خلاصه آنکه سرنوشت کشور تا حدود زیادی به نوع عملکرد اصولگرایان گره خورده است. اگر آنان با تجدید نظر در نگاه خود، مسیر حل مشکلات را در پیش گیرند، به رغم سوابق مخرب، تاریخ امتیاز نجات ایران را به حساب آنها خواهد نوشت، اما اگر به هر دلیلی بر سیاستهای نخنما و ناکارآمدِ مورد انزجار عمومیِ خود بچسبند، مسئولِ مستقیم همۀ مصائب ناشی از آن برای کشور شناخته خواهند شد.
گرچه وظیفۀ اصلی حل بحران به دوش اصولگرایان است، اما دیگر نیروهای سیاسی و اقشار اجتماعی نیز در این زمینه وظایف و مسئولیتهای بزرگی به عهده دارند که اگر در شناخت آنها قصور ورزند و در جهت درست حرکت نکنند، به سهم خود در شمار متهمانِ ویرانی کشور قرار خواهند گرفت.
در این میان، نوع نقش آفرینی اصلاحطلبان بخصوص مؤثر است. آنها هرچند که نفوذ سابق خود را از دست دادهاند، اما هنوز نیروی مؤثری در جهتگیریهای اجتماعی کشور به شمار میروند. اصلاحطلبان هم اما به اندازۀ اصولگرایان نیازمند تجدید نظر اساسی در نگاه خود هستند. آنها گرچه گمان میکنند که نیروی پیشروی جامعه بودهاند، اما اغلب آنها سالهاست که دچار سترونی فکر و انجماد تحلیلی شدهاند به گونهای که خود را در دایرۀ بستهای گرفتار کرده و امکان هر نوع ابتکار عمل را از خود گرفتهاند. در این مورد فردا توضیح داده میشود.
#کمال_الدین_اصفهانی
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#بحران_کشور
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پاسخی و توضیحی ضرور
#احمد_زیدآبادی
دوست گرامی دکتر حمیدرضا جلایی پور به دو نکته از حرفهایم در کلابهاوس خانۀ آزادی ایراد وارده کرده است.
نخست اینکه به قول ایشان گفتهام: "اصلاحطلبان جانبداری سیاسی دارند و اوضاع و عملکرد آقای رئیسی را تاریک و تند تصویر میکنند."
دوم اینکه، "اصلاحطلبان زیاد خشنود نیستند که برجام بوسیله آقای رئیسی به جایی برسد! زیرا این موضوع باعث میشود که تندروها درآمد ارزی پیدا کنند و این خوب نیست."
دکتر جلاییپور سپس هر دوی این گزارهها را رد کرده و در بارۀ گزارۀ نخست گفته است: "اکثر اصلاحطلبان از روز بعد از پیروزی جناب رئیسی در انتخابات اولاً اظهار امیدواری کردند که ایشان در پیگیری امور روزمره مردم موفق شوند و این آرزوی هر ایرانی است که هر چه زودتر معیشت بحرانی مردم سامان یابد."
در بارۀ گزارۀ دوم هم نوشتهاند: "من برخلاف نظر جناب زید هیچ اصلاحطلبی را نمیشناسم که مخالف اجرای برجام از سوی دولت رئیسی باشند و در مقابل از روز اول پس از پیروزی رئیسی، اصلاحطلبان صریحاً و مستمراً مشوق رئیسی در اجرای برجام بوده و هستند."
راستش تک تک کلماتی را که در کلابهاوس به زبان آوردهام الان در ذهن ندارم. من معمولاً در اظهارنظر نسبت به گروهها و گرایشهای سیاسی از قیدهای محدودکننده استفاده میکنم تا داوری مطلق نکرده باشم. قاعدتاً در هنگام سخن گفتن بخصوص اگر هیجان و خشم هم قاطی آن شود، دیگر نمیتوان مانند موقع نوشتن تک تک واژهها را سبک و سنگین و حلاجی کرد و بعد بر زبان آورد. از این رو، ضریب دقت در انتخاب واژهها در سخنرانی نسبت به نگارش به طور طبیعی کم میشود.
به هر حال من همۀ اصلاحطلبان را در موضوع مورد بحث به یکسان داوری نمیکنم. حرفم در این مورد همان است که دیروز نوشتم:
"منتقدان جمهوری اسلامی اما به لحاظ نظری عموماً خواهان موفقیت مذاکرات و احیای برجام هستند، گرچه در مقام عمل، برخیشان از اینکه کارِ مثبت و مردمپسندی توسط رقبایشان به سرانجام رسد، احساس خوبی پیدا نمیکنند و به انحاء مختلف در جهت تخفیف و بیاهمیت نشان دادن آن میکوشند."
با این حال برای روشنتر شدن بحث، لازم است دو نکته را اضافه کنم. اول اینکه از نگاه من، اگر بنا به اصلاح واقعی و پایدار و ماندگار در نظام سیاسی باشد به طوری دیالکتیکی و پارادوکسیکال این اصلاح فقط از طریق اصولگرایان و یا طیفی از آنها در نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است. متأسفانه همین نکتۀ بغرنج و توضیحناپذیر مانع تفاهم من با دیگران بخصوص دوستان اصلاحطلب میشود. آنان اغلب انجام اصلاحات را به دست خود میپسندند و این بدبختانه در شرایط کنونی کشور نه فقط شدنی نیست بلکه نتیجۀ عکس میدهد و پافشاری بر آن حتی راه اصلاح را به کلی مسدود میکند.
نکتۀ دوم هم اینکه اگر قرار به دستیابی "تندروها" به منابع مالی به قیمت سرکوب فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشد، من خودم بیتعارف نخستین مخالف آنم. این شاید در ابتدا گشایشی کوتاهمدت در معیشت مردم ایجاد کند، اما پس از آن جامعه را با چالشهای هولناکتری روبرو خواهد کرد. حمایت من از اجرای برجام به دست اصولگرایان عمدتاً به دلیل نوع فهمم از پیامدهای ضروری و گشایشگرِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این اقدام است. بدون این پیامدها برجام که جای خود هزاران توافقِ هم به نظر من "یَک تا غاز" نمیارزد!
#حمید_رضا_جلایی_پور
#کلاب_هاوس
#برجام
#اصلاح_طلبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
دوست گرامی دکتر حمیدرضا جلایی پور به دو نکته از حرفهایم در کلابهاوس خانۀ آزادی ایراد وارده کرده است.
نخست اینکه به قول ایشان گفتهام: "اصلاحطلبان جانبداری سیاسی دارند و اوضاع و عملکرد آقای رئیسی را تاریک و تند تصویر میکنند."
دوم اینکه، "اصلاحطلبان زیاد خشنود نیستند که برجام بوسیله آقای رئیسی به جایی برسد! زیرا این موضوع باعث میشود که تندروها درآمد ارزی پیدا کنند و این خوب نیست."
دکتر جلاییپور سپس هر دوی این گزارهها را رد کرده و در بارۀ گزارۀ نخست گفته است: "اکثر اصلاحطلبان از روز بعد از پیروزی جناب رئیسی در انتخابات اولاً اظهار امیدواری کردند که ایشان در پیگیری امور روزمره مردم موفق شوند و این آرزوی هر ایرانی است که هر چه زودتر معیشت بحرانی مردم سامان یابد."
در بارۀ گزارۀ دوم هم نوشتهاند: "من برخلاف نظر جناب زید هیچ اصلاحطلبی را نمیشناسم که مخالف اجرای برجام از سوی دولت رئیسی باشند و در مقابل از روز اول پس از پیروزی رئیسی، اصلاحطلبان صریحاً و مستمراً مشوق رئیسی در اجرای برجام بوده و هستند."
راستش تک تک کلماتی را که در کلابهاوس به زبان آوردهام الان در ذهن ندارم. من معمولاً در اظهارنظر نسبت به گروهها و گرایشهای سیاسی از قیدهای محدودکننده استفاده میکنم تا داوری مطلق نکرده باشم. قاعدتاً در هنگام سخن گفتن بخصوص اگر هیجان و خشم هم قاطی آن شود، دیگر نمیتوان مانند موقع نوشتن تک تک واژهها را سبک و سنگین و حلاجی کرد و بعد بر زبان آورد. از این رو، ضریب دقت در انتخاب واژهها در سخنرانی نسبت به نگارش به طور طبیعی کم میشود.
به هر حال من همۀ اصلاحطلبان را در موضوع مورد بحث به یکسان داوری نمیکنم. حرفم در این مورد همان است که دیروز نوشتم:
"منتقدان جمهوری اسلامی اما به لحاظ نظری عموماً خواهان موفقیت مذاکرات و احیای برجام هستند، گرچه در مقام عمل، برخیشان از اینکه کارِ مثبت و مردمپسندی توسط رقبایشان به سرانجام رسد، احساس خوبی پیدا نمیکنند و به انحاء مختلف در جهت تخفیف و بیاهمیت نشان دادن آن میکوشند."
با این حال برای روشنتر شدن بحث، لازم است دو نکته را اضافه کنم. اول اینکه از نگاه من، اگر بنا به اصلاح واقعی و پایدار و ماندگار در نظام سیاسی باشد به طوری دیالکتیکی و پارادوکسیکال این اصلاح فقط از طریق اصولگرایان و یا طیفی از آنها در نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است. متأسفانه همین نکتۀ بغرنج و توضیحناپذیر مانع تفاهم من با دیگران بخصوص دوستان اصلاحطلب میشود. آنان اغلب انجام اصلاحات را به دست خود میپسندند و این بدبختانه در شرایط کنونی کشور نه فقط شدنی نیست بلکه نتیجۀ عکس میدهد و پافشاری بر آن حتی راه اصلاح را به کلی مسدود میکند.
نکتۀ دوم هم اینکه اگر قرار به دستیابی "تندروها" به منابع مالی به قیمت سرکوب فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشد، من خودم بیتعارف نخستین مخالف آنم. این شاید در ابتدا گشایشی کوتاهمدت در معیشت مردم ایجاد کند، اما پس از آن جامعه را با چالشهای هولناکتری روبرو خواهد کرد. حمایت من از اجرای برجام به دست اصولگرایان عمدتاً به دلیل نوع فهمم از پیامدهای ضروری و گشایشگرِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این اقدام است. بدون این پیامدها برجام که جای خود هزاران توافقِ هم به نظر من "یَک تا غاز" نمیارزد!
#حمید_رضا_جلایی_پور
#کلاب_هاوس
#برجام
#اصلاح_طلبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴استقبال سرد #پوتین از #رییسی که نماینده #اصولگرایان متمایل به شرق است را ببینید. بگذارید کنار این که دولت بایدن و غرب با تعلل در بازگشت به برجام میخ به تابوت میانه روها و #اصلاح_طلبان متمایل به غرب کوبید. نمادی از وضعمان در جهان. چپ و راستمان برای جهان بی اهمیت است. مردم که هیچ..
✍علیرضا خوشبخت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍علیرضا خوشبخت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴باندهای مافیایی
#احمد_زیدآبادی:
مناسبات قدرت در ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان پیچیده و نامرئی شده است. میزان اقتدار و تأثیرگذاری هر یک از نیروهای مؤثر و حتی نهادهای حاکم، اصلاً روشن و مشخص نیست.
وقتی شخص رئیس دولت و نمایندگان مجلس نیز از دستهای پشتِ پرده و باندهای مافیایی در برخی قلمروهای مهم کشور سخن میگویند، معنایی جز گسیختگی مناسبات تعریف شدۀ قدرت در کشور و ناشناخته بودن نیروهای اثرگذار بر سرنوشت جامعه ندارد.
این وضعیت در درجۀ نخست، علامتِ بحران نظری ماهیت دولت در دوران پس از انقلاب و تجلی آن در وضعیت عینی بروکراتیک کشور است و در درجۀ بعد از چیرگی منافعِ محافل و باندهای پنهان و اسرارآمیز بر منافع عمومی حکایت دارد.
به منظور جمع و جور کردن این سطح بیسابقه از آشفتگی و از همپاشی قدرت، لازم است علاوه بر اصلاح قانون اساسی بر مبنای تعریف منسجم و مشخصی از ماهیت دولت، در عمل نیز اقتدارِ سلسله مراتب بروکراتیک رسمی، به شیوهای دمکراتیک بازسازی شود.
با وضع کنونی، تصمیمگیری استراژیک در هر زمینهای، بینهایت مشکل شده و ادارۀ کشور به روندی کاملاً فرسایشی دچار گشته است. انتهای این مسیر چیزی از کشور باقی نمیگذارد.
#باندهای_مافیایی
#اصلاح_قانون_اساسی
#بحران_تصمیم_گیری
#ماهیت_دولت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
مناسبات قدرت در ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان پیچیده و نامرئی شده است. میزان اقتدار و تأثیرگذاری هر یک از نیروهای مؤثر و حتی نهادهای حاکم، اصلاً روشن و مشخص نیست.
وقتی شخص رئیس دولت و نمایندگان مجلس نیز از دستهای پشتِ پرده و باندهای مافیایی در برخی قلمروهای مهم کشور سخن میگویند، معنایی جز گسیختگی مناسبات تعریف شدۀ قدرت در کشور و ناشناخته بودن نیروهای اثرگذار بر سرنوشت جامعه ندارد.
این وضعیت در درجۀ نخست، علامتِ بحران نظری ماهیت دولت در دوران پس از انقلاب و تجلی آن در وضعیت عینی بروکراتیک کشور است و در درجۀ بعد از چیرگی منافعِ محافل و باندهای پنهان و اسرارآمیز بر منافع عمومی حکایت دارد.
به منظور جمع و جور کردن این سطح بیسابقه از آشفتگی و از همپاشی قدرت، لازم است علاوه بر اصلاح قانون اساسی بر مبنای تعریف منسجم و مشخصی از ماهیت دولت، در عمل نیز اقتدارِ سلسله مراتب بروکراتیک رسمی، به شیوهای دمکراتیک بازسازی شود.
با وضع کنونی، تصمیمگیری استراژیک در هر زمینهای، بینهایت مشکل شده و ادارۀ کشور به روندی کاملاً فرسایشی دچار گشته است. انتهای این مسیر چیزی از کشور باقی نمیگذارد.
#باندهای_مافیایی
#اصلاح_قانون_اساسی
#بحران_تصمیم_گیری
#ماهیت_دولت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
"صدای ملّت"
#فوری ✅ عدم ارائه مجوز سخنرانی به یادگار آیتالله هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آزاد ارومیه 🔸مجوز سخنرانی یاسر هاشمی صادر نشد! به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇 @sedayeslahat
✅می دانید چرا اصلاح طلبی زمین خورد؟
🔷هروقت فکر کردید چرا #اصلاح_طلبی زمین خورد،به رفتارهای همین یک ماهه اخیرآقایان دقت کنید:حسن خمینی،محمود دعایی و محمد قوچانی.کلمات به کار رفته ورفتار متملقانه ایشان حرف به مثابه بادهوا نیست.سمبلی است ازگرایشی که حقانیت راسربزنگاه ذبح میکند.البته یک سوی دیگر هم تاج زاده ایستاده است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔷هروقت فکر کردید چرا #اصلاح_طلبی زمین خورد،به رفتارهای همین یک ماهه اخیرآقایان دقت کنید:حسن خمینی،محمود دعایی و محمد قوچانی.کلمات به کار رفته ورفتار متملقانه ایشان حرف به مثابه بادهوا نیست.سمبلی است ازگرایشی که حقانیت راسربزنگاه ذبح میکند.البته یک سوی دیگر هم تاج زاده ایستاده است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat