#وزیرکشور_را_عزل_کنید
#در_استانداریها_تحول_ایجاد_کنید
🔰مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی:
بارفتار استاندارگلستان،فقط بخشی از عملکردغیرقابل قبول وزیر کشورآشکارشده است.
🔻مسیح مهاجری باتاکیدبراینکه دولت بایدباکنارگذاشتن وزراومدیران ضعیف،به یاری مردم درتمام زمینه هابشتابد،افزود:
آنچه درگلستان رخ دادنشان دادکه وزارت کشوربسیارضعیف است . آقای جهانگیری باعزل استاندارگلستان یک کارانقلابی کرده واگرایشان بخواهندبه این کارانقلابی ادمه بدهندبایدازرئیس جمهور بخواهند وزیر کشور را نیز عزل کنند و #دراستانداریها #تحولبنیادین به وجود بیاورند.
🔻مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی گفت:
#مدیران_دولتی بایداز #وابستگی به #ثروت ، #رانت ، #گرایشهای_فامیلی و#بازیهای_سیاسی دور باشند ولی متاسفانه اکنون این بیماری ها درمدیران مشاهده میشودوتااین بیماریهامعالجه کامل وریشه کن نشوند این مشکلات کشوربرطرف نخواهندشد.
@sedayeslahat
#در_استانداریها_تحول_ایجاد_کنید
🔰مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی:
بارفتار استاندارگلستان،فقط بخشی از عملکردغیرقابل قبول وزیر کشورآشکارشده است.
🔻مسیح مهاجری باتاکیدبراینکه دولت بایدباکنارگذاشتن وزراومدیران ضعیف،به یاری مردم درتمام زمینه هابشتابد،افزود:
آنچه درگلستان رخ دادنشان دادکه وزارت کشوربسیارضعیف است . آقای جهانگیری باعزل استاندارگلستان یک کارانقلابی کرده واگرایشان بخواهندبه این کارانقلابی ادمه بدهندبایدازرئیس جمهور بخواهند وزیر کشور را نیز عزل کنند و #دراستانداریها #تحولبنیادین به وجود بیاورند.
🔻مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی گفت:
#مدیران_دولتی بایداز #وابستگی به #ثروت ، #رانت ، #گرایشهای_فامیلی و#بازیهای_سیاسی دور باشند ولی متاسفانه اکنون این بیماری ها درمدیران مشاهده میشودوتااین بیماریهامعالجه کامل وریشه کن نشوند این مشکلات کشوربرطرف نخواهندشد.
@sedayeslahat
🚨کاش این حرف «ترامپ» را «روحانی» زده بود!
✍️احسان محمدی
◼️وقتی کرونا داشت مثل موجی از دور به سوی ایالاتمتحده میرفت، ترامپ پوزخند میزد، ماجرا را به ریشخند گرفت و به سیستم پزشکی و متخصصان این کشور دلگرم بود اما امروز در کنفرانس خبری از احتمال ابتلای بیش از 2 میلیون آمریکایی خبر داد و گفت «اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا در آمریکا کمتر از 100 هزار نفر شود بسیار خوب اقدام شده است».
◼️کاش این جملات را #حسن_روحانی یا یک مقام ایرانی دیگر گفته بود تا ما در شبکههای اجتماعی و رسانهها تکهتکهاش میکردیم، برایش جوک میساختیم، متهماش میکردیم به قتل عام، میگفتیم خودش توی برج عاج نشسته و جان هزاران نفر برایش اهمیتی ندارد، بعد احساس میکردیم چه چریک سلحشوری هستیم. ولی حیف ترامپ گفت!
◼️میدانم که جمعیت آمریکا چهار برابر بیشتر از ایران است، به نسبت ما کشور بسیار پهناورتری است و احتمال ابتلای افراد به ویروس بیشتر، میدانم که جان هر انسان ارزشمند است و چه ترامپ باشد و چه روحانی این جمله آزاردهنده است.
میدانم از فشار ناشی از ویروس کرونا، ساقط کردن #هواپیما، #آبان رنجآور و دهها غائله دیگر دلچرکینیم، میدانم یک جمله برای مقایسه کارآمدی یا عدم کارایی دو سیستم حاکمیتی کفایت نمیکند اما فقط تصور کنید این حرف را یک مقام ایرانی زده بود. چه غوغایی به پا میکردیم. ولی حیف ترامپ گفت!
◼️برخی از ما اهل رسانه دههها آمریکا را یک بهشت بینقص، با سیستم منظم، مدیریت خردمندانه، احترام بالا به شهروندان، دارای دره سیلیکون، استیو جابز و بیل گیتس، گوگل و فیسبوک و آمازون و ... چنان تصویر کردیم که رویای بچههایمان زندگی در آنجا شد و خیلی از مسئولان هم رودربایستی را کنار گذاشتند و رفتند دنبال #گرینکارت برای خودشان و هموار کردن جاده برای بچههایشان که بروند آنجا درس بخوانند و همانجا بمانند و به «این خراب شده» برنگردند!
◼️امروز رئیسجمهور همان بهشت روی زمین میگوید که اگر 100 هزار نفر بمیرند ما «بسیار خوب اقدام کردهایم» و ما خیلی به این حرف نمیپردازیم. چرا؟
چون رئیسجمهور امریکا گفته و ما اینجا دلمان با کسانی که شعار آمریکاستیزی میدهند ولی رویایشان آمریکاست و نان از این ژستها میخورند صاف نیست. گمان میکنیم اگر این حرف را نقد کنیم پاس گل دادهایم به آنها که ژست مبارزه با آمریکا میگیرند. آنها که #پرچم آمریکا را در خیابان میسوزانند اما حاضر نیستند خش بیفتد روی گوشی اپل ساخت آمریکایشان!
◼️کاش این حرفها را یک مقام ایرانی زده بود تا او را توی چرخ گوشت نقدهای مکرر میانداختیم. حیف که رئیسجمهور پیشرفتهترین کشور دنیا زده است که #تحریم نیست و همیشه به امکانات و ثروتش در زمین و هوا و حتی #فضا مینازد.
◼️اشتباه نکنید. قصدم انکار تواناییها، سطح رفاه، آزادیهای مدنی و پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی آمریکا نیست. سالها بزرگان انکار کردند و فایده نداشت.
بحث بر سر این است که گاهی برخی از ما روزنامهنگاران از ترس قضاوتها و برچسبهای ناخوشایندی مثل #وابستگی به سیستم، چنان در پوستین منتقد، فعال اجتماعی و مصلح دلسوز فرو میرویم و بر طبل نقد از درون میکوبیم که جسارتمان برای دیدن واقعیتهای دور را از دست میدهیم.
⛔️گرفتار موجی میشویم که هیچوقت سیر نمیشود. مدام از تو حمله به خودی و تحسین خارجی میخواهد.
اگر همان که تصور میکند و میگوید را ننویسی متهمات میکند به #بزدلی، به خیانت. موج اکثریتی که ترس از دست دادن لایک و حمایت آنها وادارت میکند خودت نباشی، مثل آنها فکر کنی. آنها جای تو فکر کردهاند و تو فقط باید در واژههایت بازتکرارش کنی در غیراینصورت حتماً وابستهای!
اعتراف میکنم که این موج گاهی من را هم مثل خسی در میقات با خودش برده است.
◼️نزدیک به سیسال پیش #ابراهیم_گلستان نامه مفصلی خطاب به #عباس_کیارستمی نوشت که این روزها فکر میکنم بخشی از آن میتواند مثل یک فانوس در ظلمات به کار هر کسی بیاید که میخواهد در این کشور کار رسانه کند:
«از هیچ تعریف و تحسینی، یا فحش و دشنامی خوش یا دردتان نیاید، حتی برای یک لحظه. نه بترس از دست و کار کارشکنها، و نه امید یا پذیرش داشته باش برای درباغ سبز نشان دادنهای هر کس دیگر.
نه گول مدح خارجیان را بخور، نه از کلوخپرانی حقیر حسودان داخلی برنج.
اگر در این میانه بد شنیدی و کجی دیدی نگذار حس تلافی و پاسخ ترا بیندازد در چاه فاضلاب... خواستی هم اگر جواب بگویی اجازه نده این جواب دادن بنشیند به جای کار اصلی تو...»
⛔️ کاش حسن روحانی گفته بود:«اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا کمتر از 100 هزار نفر شود بسیار خوب اقدام شده است»!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️احسان محمدی
◼️وقتی کرونا داشت مثل موجی از دور به سوی ایالاتمتحده میرفت، ترامپ پوزخند میزد، ماجرا را به ریشخند گرفت و به سیستم پزشکی و متخصصان این کشور دلگرم بود اما امروز در کنفرانس خبری از احتمال ابتلای بیش از 2 میلیون آمریکایی خبر داد و گفت «اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا در آمریکا کمتر از 100 هزار نفر شود بسیار خوب اقدام شده است».
◼️کاش این جملات را #حسن_روحانی یا یک مقام ایرانی دیگر گفته بود تا ما در شبکههای اجتماعی و رسانهها تکهتکهاش میکردیم، برایش جوک میساختیم، متهماش میکردیم به قتل عام، میگفتیم خودش توی برج عاج نشسته و جان هزاران نفر برایش اهمیتی ندارد، بعد احساس میکردیم چه چریک سلحشوری هستیم. ولی حیف ترامپ گفت!
◼️میدانم که جمعیت آمریکا چهار برابر بیشتر از ایران است، به نسبت ما کشور بسیار پهناورتری است و احتمال ابتلای افراد به ویروس بیشتر، میدانم که جان هر انسان ارزشمند است و چه ترامپ باشد و چه روحانی این جمله آزاردهنده است.
میدانم از فشار ناشی از ویروس کرونا، ساقط کردن #هواپیما، #آبان رنجآور و دهها غائله دیگر دلچرکینیم، میدانم یک جمله برای مقایسه کارآمدی یا عدم کارایی دو سیستم حاکمیتی کفایت نمیکند اما فقط تصور کنید این حرف را یک مقام ایرانی زده بود. چه غوغایی به پا میکردیم. ولی حیف ترامپ گفت!
◼️برخی از ما اهل رسانه دههها آمریکا را یک بهشت بینقص، با سیستم منظم، مدیریت خردمندانه، احترام بالا به شهروندان، دارای دره سیلیکون، استیو جابز و بیل گیتس، گوگل و فیسبوک و آمازون و ... چنان تصویر کردیم که رویای بچههایمان زندگی در آنجا شد و خیلی از مسئولان هم رودربایستی را کنار گذاشتند و رفتند دنبال #گرینکارت برای خودشان و هموار کردن جاده برای بچههایشان که بروند آنجا درس بخوانند و همانجا بمانند و به «این خراب شده» برنگردند!
◼️امروز رئیسجمهور همان بهشت روی زمین میگوید که اگر 100 هزار نفر بمیرند ما «بسیار خوب اقدام کردهایم» و ما خیلی به این حرف نمیپردازیم. چرا؟
چون رئیسجمهور امریکا گفته و ما اینجا دلمان با کسانی که شعار آمریکاستیزی میدهند ولی رویایشان آمریکاست و نان از این ژستها میخورند صاف نیست. گمان میکنیم اگر این حرف را نقد کنیم پاس گل دادهایم به آنها که ژست مبارزه با آمریکا میگیرند. آنها که #پرچم آمریکا را در خیابان میسوزانند اما حاضر نیستند خش بیفتد روی گوشی اپل ساخت آمریکایشان!
◼️کاش این حرفها را یک مقام ایرانی زده بود تا او را توی چرخ گوشت نقدهای مکرر میانداختیم. حیف که رئیسجمهور پیشرفتهترین کشور دنیا زده است که #تحریم نیست و همیشه به امکانات و ثروتش در زمین و هوا و حتی #فضا مینازد.
◼️اشتباه نکنید. قصدم انکار تواناییها، سطح رفاه، آزادیهای مدنی و پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی آمریکا نیست. سالها بزرگان انکار کردند و فایده نداشت.
بحث بر سر این است که گاهی برخی از ما روزنامهنگاران از ترس قضاوتها و برچسبهای ناخوشایندی مثل #وابستگی به سیستم، چنان در پوستین منتقد، فعال اجتماعی و مصلح دلسوز فرو میرویم و بر طبل نقد از درون میکوبیم که جسارتمان برای دیدن واقعیتهای دور را از دست میدهیم.
⛔️گرفتار موجی میشویم که هیچوقت سیر نمیشود. مدام از تو حمله به خودی و تحسین خارجی میخواهد.
اگر همان که تصور میکند و میگوید را ننویسی متهمات میکند به #بزدلی، به خیانت. موج اکثریتی که ترس از دست دادن لایک و حمایت آنها وادارت میکند خودت نباشی، مثل آنها فکر کنی. آنها جای تو فکر کردهاند و تو فقط باید در واژههایت بازتکرارش کنی در غیراینصورت حتماً وابستهای!
اعتراف میکنم که این موج گاهی من را هم مثل خسی در میقات با خودش برده است.
◼️نزدیک به سیسال پیش #ابراهیم_گلستان نامه مفصلی خطاب به #عباس_کیارستمی نوشت که این روزها فکر میکنم بخشی از آن میتواند مثل یک فانوس در ظلمات به کار هر کسی بیاید که میخواهد در این کشور کار رسانه کند:
«از هیچ تعریف و تحسینی، یا فحش و دشنامی خوش یا دردتان نیاید، حتی برای یک لحظه. نه بترس از دست و کار کارشکنها، و نه امید یا پذیرش داشته باش برای درباغ سبز نشان دادنهای هر کس دیگر.
نه گول مدح خارجیان را بخور، نه از کلوخپرانی حقیر حسودان داخلی برنج.
اگر در این میانه بد شنیدی و کجی دیدی نگذار حس تلافی و پاسخ ترا بیندازد در چاه فاضلاب... خواستی هم اگر جواب بگویی اجازه نده این جواب دادن بنشیند به جای کار اصلی تو...»
⛔️ کاش حسن روحانی گفته بود:«اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا کمتر از 100 هزار نفر شود بسیار خوب اقدام شده است»!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴اصولگرایان و چین و معنای استقلال!
#احمد_زید_آبادی
واکنش رسانهها و فعالان اصولگرا و حتی برخی نهادهای رسمی به انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت از نوع اطلاعرسانی دولت چین در بارۀ مشخصات ویروس کرونا نشان از رخدادی مهم در سیاست خارجی ایران طی سالهای اخیر دارد و به نظرم نیازمند هشدار جدی است.
از بعد از انقلاب تا کنون افراد و جریانهای سیاسی داخل ایران، معمولاً علاقۀ خود را به یکی از مدلهای حکومتداری در جهان و یا الگوی ادارۀ اقتصاد آنها پنهان نکردهاند! بسیاری دمکراسی لیبرال و اقتصاد مبتنی بر بازار را میپسندند، بسیاری به سوسیال دمکراسی و ترکیبی از مکانیسم بازار با مداخلهگرایی دولتی در اقتصاد گرایش نشان میدهند، بسیاری از نظامهای متمرکز سیاسی و تکحزبی با اقتصاد کاملاً دستوری حمایت میکنند و بسیاری هم اصولاً طرفدار مدلهای اشتراکی هستند.
با این همه، در تمام این سالها، شاید به استثنای حزب توده در دورهای خاص، هیچکدام از جریانهای سیاسی خود را به یک دولت بیگانه، چندان متعهد و وفادار نشان ندادهاند که انتقاد از یک رفتار مشخص آن را برنتابند و منتقدان را مورد هجوم تبلیغاتی قرار دهند.
چنین اتفاقی اما متأسفانه اکنون رخ داده است! برخی محافل اصولگرا شاید بعضاً از سر ندانمکاری، در سطحی به دفاع از عملکرد دولت چین برخاستهاند که پنداری نفوذ چین در کشورمان امری عادی و مبرهن است و با نقد عملکرد آن کشور، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقض میشود و به هم میریزد!
این دسته از اصولگرایان، انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت از چین را "هزینهزا" دانسته و با آن به شدت برخورد کردهاند! این افراد و نهادها توجه ندارند که اگر قرار باشد "هزینهزایی" مبنای پرهیز از نقد سیاست یک دولت بیگانه باشد، پس چرا خود با اغلب قدرتهای مؤثر جهانی درگیر شدهاند و هزینههای بیسابقهای را به دوش کشور بار کردهاند؟ از نگاه آنان آیا فقط انتقاد از رفتار چین هزینهزاست و درگیری با سایر قدرتهای جهانی و منطقهای بدون هزینه است؟
برخی از این محافل، انتقاد از چین را همردیف حمایت از آمریکا دانستهاند! گویی از منظر آنان جهان به دو قطبِ حق و باطل به رهبری و محوریت چین و آمریکا تقسیم شده است و هر کس در جبهۀ حق چین نباشد به ناچار در جبهۀ باطل آمریکا خدمت میکند! چنین تصوری از روابط بینالملل را حتی خود چینیها نیز مردود میدانند! دولت چین همواره به لزوم همکاری با آمریکا در عرصههای مختلف بینالمللی اصرار دارد و گرمترین رابطه را نیز با دولت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر راستگرای اسرائیل برقرار کرده است. این رابطه در برخی موارد به اندازهای نزدیک و صمیمی است که سبب اعتراض آمریکا به اسرائیل شده به طوری که از نتانیاهو خواسته است تا دست چینیها را از تأسیسات بندر حیفا قدری کوتاهتر کند!
با این حساب، آیا به زعم اصولگرایان اگر کسی بخواهد به رابطۀ نزدیک دولت چین و اسرائیل انتقاد کند، به حمایت از آمریکا برخاسته است؟
در این میان، یکی از فعالان اصولگرا در دفاع از چین تا بدانجا پیش رفته است که مسلمانان تحت ستم ایغور را کلاً داعشی نامیده است! گویی از نگاه او همین که یک مسلمان با سیاست یکسانسازی فرهنگی چین مخالفت کند، در شمار داعشیهاست چرا که به "مظهر حقانیت بینالمللی" یعنی حزب کمونیست و یکه تاز چین پشت کرده است!
در هر صورت، با این شیوه ای که پارهای اصولگرایان در پیش گرفتهاند، چین هم ظاهراً در شمار "خطقرمزها" در آمده است و از این پس باید تاوان انتقاد از چین را هم در دادگاه و زندان پرداخت! و آنگاه از استقلال سیاسی ادعایی چه باقی خواهد ماند؟
من البته رابطۀ معمول و معقول و متوازن با چین را رد نمیکنم، شبیه همان رابطهای که اغلب کشورهای جهان با آن دارند. اما تبدیل چین به تابویی که نتوان کمترین انتقادی را در سطح رسمی یا غیررسمی علیه آن مطرح کرد، جز وابستگی چه معنایی دارد؟
به نظرم تا دیر نشده است، بزرگان و عقلای اصولگرا در این مورد اعلام موضع کنند تا اتهام وابستگی و نفوذ چین در بین آنها رسمیت پیدا نکند!
#احمد_زیدآبادی
#روابط_بین_الملل
#چین_کمونیست
#اصولگرایان
#استقلال_سیاسی
#وابستگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زید_آبادی
واکنش رسانهها و فعالان اصولگرا و حتی برخی نهادهای رسمی به انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت از نوع اطلاعرسانی دولت چین در بارۀ مشخصات ویروس کرونا نشان از رخدادی مهم در سیاست خارجی ایران طی سالهای اخیر دارد و به نظرم نیازمند هشدار جدی است.
از بعد از انقلاب تا کنون افراد و جریانهای سیاسی داخل ایران، معمولاً علاقۀ خود را به یکی از مدلهای حکومتداری در جهان و یا الگوی ادارۀ اقتصاد آنها پنهان نکردهاند! بسیاری دمکراسی لیبرال و اقتصاد مبتنی بر بازار را میپسندند، بسیاری به سوسیال دمکراسی و ترکیبی از مکانیسم بازار با مداخلهگرایی دولتی در اقتصاد گرایش نشان میدهند، بسیاری از نظامهای متمرکز سیاسی و تکحزبی با اقتصاد کاملاً دستوری حمایت میکنند و بسیاری هم اصولاً طرفدار مدلهای اشتراکی هستند.
با این همه، در تمام این سالها، شاید به استثنای حزب توده در دورهای خاص، هیچکدام از جریانهای سیاسی خود را به یک دولت بیگانه، چندان متعهد و وفادار نشان ندادهاند که انتقاد از یک رفتار مشخص آن را برنتابند و منتقدان را مورد هجوم تبلیغاتی قرار دهند.
چنین اتفاقی اما متأسفانه اکنون رخ داده است! برخی محافل اصولگرا شاید بعضاً از سر ندانمکاری، در سطحی به دفاع از عملکرد دولت چین برخاستهاند که پنداری نفوذ چین در کشورمان امری عادی و مبرهن است و با نقد عملکرد آن کشور، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقض میشود و به هم میریزد!
این دسته از اصولگرایان، انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت از چین را "هزینهزا" دانسته و با آن به شدت برخورد کردهاند! این افراد و نهادها توجه ندارند که اگر قرار باشد "هزینهزایی" مبنای پرهیز از نقد سیاست یک دولت بیگانه باشد، پس چرا خود با اغلب قدرتهای مؤثر جهانی درگیر شدهاند و هزینههای بیسابقهای را به دوش کشور بار کردهاند؟ از نگاه آنان آیا فقط انتقاد از رفتار چین هزینهزاست و درگیری با سایر قدرتهای جهانی و منطقهای بدون هزینه است؟
برخی از این محافل، انتقاد از چین را همردیف حمایت از آمریکا دانستهاند! گویی از منظر آنان جهان به دو قطبِ حق و باطل به رهبری و محوریت چین و آمریکا تقسیم شده است و هر کس در جبهۀ حق چین نباشد به ناچار در جبهۀ باطل آمریکا خدمت میکند! چنین تصوری از روابط بینالملل را حتی خود چینیها نیز مردود میدانند! دولت چین همواره به لزوم همکاری با آمریکا در عرصههای مختلف بینالمللی اصرار دارد و گرمترین رابطه را نیز با دولت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر راستگرای اسرائیل برقرار کرده است. این رابطه در برخی موارد به اندازهای نزدیک و صمیمی است که سبب اعتراض آمریکا به اسرائیل شده به طوری که از نتانیاهو خواسته است تا دست چینیها را از تأسیسات بندر حیفا قدری کوتاهتر کند!
با این حساب، آیا به زعم اصولگرایان اگر کسی بخواهد به رابطۀ نزدیک دولت چین و اسرائیل انتقاد کند، به حمایت از آمریکا برخاسته است؟
در این میان، یکی از فعالان اصولگرا در دفاع از چین تا بدانجا پیش رفته است که مسلمانان تحت ستم ایغور را کلاً داعشی نامیده است! گویی از نگاه او همین که یک مسلمان با سیاست یکسانسازی فرهنگی چین مخالفت کند، در شمار داعشیهاست چرا که به "مظهر حقانیت بینالمللی" یعنی حزب کمونیست و یکه تاز چین پشت کرده است!
در هر صورت، با این شیوه ای که پارهای اصولگرایان در پیش گرفتهاند، چین هم ظاهراً در شمار "خطقرمزها" در آمده است و از این پس باید تاوان انتقاد از چین را هم در دادگاه و زندان پرداخت! و آنگاه از استقلال سیاسی ادعایی چه باقی خواهد ماند؟
من البته رابطۀ معمول و معقول و متوازن با چین را رد نمیکنم، شبیه همان رابطهای که اغلب کشورهای جهان با آن دارند. اما تبدیل چین به تابویی که نتوان کمترین انتقادی را در سطح رسمی یا غیررسمی علیه آن مطرح کرد، جز وابستگی چه معنایی دارد؟
به نظرم تا دیر نشده است، بزرگان و عقلای اصولگرا در این مورد اعلام موضع کنند تا اتهام وابستگی و نفوذ چین در بین آنها رسمیت پیدا نکند!
#احمد_زیدآبادی
#روابط_بین_الملل
#چین_کمونیست
#اصولگرایان
#استقلال_سیاسی
#وابستگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴چین در قامت تابوی جدید؟
#احمد_زیدآبادی
به نوشتۀ روزنامۀ شرق، شش كشتی ایرانی حامل کالاهای مختلف، نزدیکِ دو هفته است که در بنادر چین لنگر انداختهاند و اجازۀ حرکت ندارند.
«رعایتنکردن قوانین مربوط به سوخت پاك» علت این حادثه اعلام شده است.
شرق به نقل از یک منبع ناشناس در وزارت خارجۀ ایران، از رایزنی این وزارتخانه با مقامهای چینی برای حل مشکل خبرده داده و و از قول او نوشته است: "با توجه به اعتراضات اخیر درباره توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین، پکن از تهران «كمی گلهمند شده» و این ناراحتی بر این مسئله نیز سایه انداخته است."
اگر گزارش روزنامۀ شرق کاملاً صحیح و دقیق باشد، این توافق 25 سالۀ کذایی که هنوز نه به بار و نه به دار است، بدون شک کار دست ایرانیها خواهد داد!
منظورم مشخصاً "گلهمندی" پکن از اعتراضات اخیر به توافق 25 ساله است! در واقع پرسش این است که چینیها دقیقاً از چه چیزی گلهمند شدهاند؟
با مطرح شدن بحث توافق با چین، نهادهای حاکم که که به طور یکپارچه آن هم با آب و تاب بسیار به حمایت از آن برخاستند! در این میان فقط میماند اعتراض لفظی افرادی در سطح غیر رسمی و بخشی از نیروهای فعال در جامعۀ مدنی که در این باره نگرانیهای خود را مطرح کردند.
حالا یعنی چینیها از این اعتراضهای غیررسمی دلخور و گلایهمند شدهاند؟ آیا منظورشان این است که در تمام سطوح جامعۀ ایران کسی نباید معترضِ توافق احتمالی با آن کشور باشد؟ یعنی از این به بعد قرار است هر چه مربوط به رابطه با چین باشد، تمام مردم ایران چشم بسته و گوش بسته و زبان بسته در مقابل آن سمعاً و طاعتاً باشند!
اگر وضع بخواهد این طور پیش رود یعنی از این به بعد باید شاهد ظهور "تابوی" تازهای در سیاست داخلی ایران به نام چین باشیم که کسی جرأت نقد آن را نداشته باشد؟
بدتر از این، لحن آن مقام ناشناس وزارت خارجه است که با چه خونسردی و ملایمتی از گلهمندی چینیها سخن به میان آورده است! او به گونهای حرف زده است که گویی از مخاطب خود میخواهد مبادا سخنی به زبان آورد که سبب رنجش چینیها شود!
با این حساب از این پس باید منتظر نصب مجسمۀ رهبران چینی در میدانهای مختلف شهرها بود تا ایرانیان هنگام عبور از مقابلشان، مراتب احترام و تعظیم خود را نیزنسبت به آنان دریغ ندارند!
عجیبتر از همۀ اینها اما این است که عدهای در کشور ما هر گونه روابط عادی و متعارف و متوازن و و مضبوط با کشورهای غربی و حتی تماس دیپلماتیک معمولی با آمریکا را علامت غربزدگی و وادادگی قلمداد میکنند، اما حمایت پرشور و بی قید و شرط خود از هر گونه اتحاد و ارتباط استراتژیک با چین کمونیست را نشانۀ دلبستگی خود به "استقلال" ایران وانمود میسازند!
اگر این تعریف "استقلال" است پس وابستگی چه تعریفی دارد؟
#توافق_25_ساله_با_چین
#وزارت_خارجه
#استقلال
#وابستگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
به نوشتۀ روزنامۀ شرق، شش كشتی ایرانی حامل کالاهای مختلف، نزدیکِ دو هفته است که در بنادر چین لنگر انداختهاند و اجازۀ حرکت ندارند.
«رعایتنکردن قوانین مربوط به سوخت پاك» علت این حادثه اعلام شده است.
شرق به نقل از یک منبع ناشناس در وزارت خارجۀ ایران، از رایزنی این وزارتخانه با مقامهای چینی برای حل مشکل خبرده داده و و از قول او نوشته است: "با توجه به اعتراضات اخیر درباره توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین، پکن از تهران «كمی گلهمند شده» و این ناراحتی بر این مسئله نیز سایه انداخته است."
اگر گزارش روزنامۀ شرق کاملاً صحیح و دقیق باشد، این توافق 25 سالۀ کذایی که هنوز نه به بار و نه به دار است، بدون شک کار دست ایرانیها خواهد داد!
منظورم مشخصاً "گلهمندی" پکن از اعتراضات اخیر به توافق 25 ساله است! در واقع پرسش این است که چینیها دقیقاً از چه چیزی گلهمند شدهاند؟
با مطرح شدن بحث توافق با چین، نهادهای حاکم که که به طور یکپارچه آن هم با آب و تاب بسیار به حمایت از آن برخاستند! در این میان فقط میماند اعتراض لفظی افرادی در سطح غیر رسمی و بخشی از نیروهای فعال در جامعۀ مدنی که در این باره نگرانیهای خود را مطرح کردند.
حالا یعنی چینیها از این اعتراضهای غیررسمی دلخور و گلایهمند شدهاند؟ آیا منظورشان این است که در تمام سطوح جامعۀ ایران کسی نباید معترضِ توافق احتمالی با آن کشور باشد؟ یعنی از این به بعد قرار است هر چه مربوط به رابطه با چین باشد، تمام مردم ایران چشم بسته و گوش بسته و زبان بسته در مقابل آن سمعاً و طاعتاً باشند!
اگر وضع بخواهد این طور پیش رود یعنی از این به بعد باید شاهد ظهور "تابوی" تازهای در سیاست داخلی ایران به نام چین باشیم که کسی جرأت نقد آن را نداشته باشد؟
بدتر از این، لحن آن مقام ناشناس وزارت خارجه است که با چه خونسردی و ملایمتی از گلهمندی چینیها سخن به میان آورده است! او به گونهای حرف زده است که گویی از مخاطب خود میخواهد مبادا سخنی به زبان آورد که سبب رنجش چینیها شود!
با این حساب از این پس باید منتظر نصب مجسمۀ رهبران چینی در میدانهای مختلف شهرها بود تا ایرانیان هنگام عبور از مقابلشان، مراتب احترام و تعظیم خود را نیزنسبت به آنان دریغ ندارند!
عجیبتر از همۀ اینها اما این است که عدهای در کشور ما هر گونه روابط عادی و متعارف و متوازن و و مضبوط با کشورهای غربی و حتی تماس دیپلماتیک معمولی با آمریکا را علامت غربزدگی و وادادگی قلمداد میکنند، اما حمایت پرشور و بی قید و شرط خود از هر گونه اتحاد و ارتباط استراتژیک با چین کمونیست را نشانۀ دلبستگی خود به "استقلال" ایران وانمود میسازند!
اگر این تعریف "استقلال" است پس وابستگی چه تعریفی دارد؟
#توافق_25_ساله_با_چین
#وزارت_خارجه
#استقلال
#وابستگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴وابستگی را سرسری نگیرید!
#احمد_زیدآبادی:
چند روز پیش وقتی که نسبت به موضعگیری جمهوری اسلامی در برابر قطعنانۀ مجمع عمومی سازمان ملل در بارۀ حملۀ روسیه به اوکراین هشدار دادم و آن را آزمونی تاریخی برای نظام حاکم بر کشور شمردم، برخی از مخاطبان معترضانه پرسیدند که مگر هنوز نسبت به "وابستگی" جمهوری اسلامی به روسیه تردید دارم، که نوع رأی آن را در سازمان ملل آزمونی تاریخی میدانم؟
توضیحام این بود که گرچه جمهوری اسلامی روابط نامتوازن و نامطلوبی را با روسیه برقرار کرده است، اما هنوز نمیتوان این روابط را "وابستگی سیاسی" نام نهاد. این توضیح البته مقبول مخاطبان نیفتاد.
در واقع اینکه بخش بزرگی از جامعه به هر دلیلی، جمهوری اسلامی را وابسته به روسیه تصور میکند و به استقلال سیاسی آن باور ندارد، باید ناقوس خطر را برای سران نظام به صدا در آورد.
هر چند استقلال سیاسی در جهانی که بر "روابط متقابل پیچیدۀ کشورها" استوار است دیگر مفهوم ساده و بسیطی ندارد و تعریف دقیق و مصداقیابی عینی آن کمی دشوار است، اما این مفهوم هنوز هم در جوامع مختلف بخصوص در ایران یکی از ملاکهای اساسی داوری مردم نسبت به ماهیت حکومت خود به شمار میرود.
در حقیقت دولت پهلوی با تصور وابستگیاش به آمریکا، مشروعیت خود را نزد اقشار وسیعی از مردم از دست داد و در چشم آنان، هر نوع فعالیت برای سرنگونی آن امری قابل قبول و مشروع تلقی شد. اکنون هم بیدلیل نیست که برخی نیروهای خواهان براندازی جمهوری اسلامی، با تمام قوا میکوشند تا آن را وابسته به روسیه، چین و یا هر دو معرفی کنند تا بدین وسیله جنبۀ مشروعیت ناشی از استقلال سیاسی آن را به کلی مخدوش کرده و هرگونه فعالیت برای سرنگونی آن را امری موجه و اخلاقی و لازم معرفی کنند.
در این میان اما آنچه موضوع وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه و یا چین را در نزد بسیاری از مردم به صورت امری بدیهی در آورده، تبلیغات نیروهای خواهان براندازی نیست بلکه سیاست نامتوازن حکومت در برابر دو قدرت شرقی و بخصوص تبلیغات زننده و شرمآور برخی "روسوفیل"ها و "چاینافیل"ها در داخل حکومت است که گویی نه فقط وابستگی به این دو قدرت را زشت و قبیح نمیدانند بلکه به آن افتخار میکنند!
راه رفع اتهام وابستگی به روسیه و یا چین از سوی جمهوری اسلامی در درجۀ نخست، مهارِ دلدادگان مسکو و پکن در داخل حکومت و ایجاد روابطی معقول و معتدل با سایر بلوکهای قدرت در جهان است.
در جهانی با مختصات کنونی، پر واضح است که دشمنی افراطی با یک قدرت، به طور طبیعی به دوستی افراطی با قدرتِ مقابلش منجر میشود و این دوستی افراطی، هنگامی که به نقطۀ عدم امکانِ انتقاد یا مخالفت با سیاست و رفتار آن قدرت برسد، وابستگی سیاسی صورت عملی و عینی به خود میگیرد.
متأسفانه این راهی است که جمهوری اسلامی به دلیل خصومت فزایندهاش با آمریکا در آن گام گذاشته است و اگر این روند به سرعت کنترل و مهار نشود، وابستگی به روسیه و چین دیگر نه یک انتخاب ارادی بلکه ضرورتی از روی جبر و اضطرار خواهد بود. یک دولت وابسته و یا مشهور به وابستگی هم معمولاً به صورت هدفی مشروع برای هر نوع تهاجم نیروهای مخالفش در میآید و جای هیچ نوع دفاع اخلاقی از آن باقی نمیگذارد.
خوشبختانه رئیس دولت و وزیر خارجه هر دو از "توسعه رابطه با همۀ کشورها و ایجاد توازن در سیاست خارجی کشور" سخن گفتهاند. این وعده طبعاً از طریق گرمتر شدن رابطه با اروپا و برقراری رابطهای عادی با آمریکا در کنار حفظ رابطۀ معقول و معتدل با چین و روسیه تحققپذیر است. بنابراین منتظر گامهای بعدی دولت در این مورد هستیم.
#جنگ_اوکراین
#وابستگی_به_روسیه
#رابطه_با_آمریکا
#سیاست_متوازن
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
چند روز پیش وقتی که نسبت به موضعگیری جمهوری اسلامی در برابر قطعنانۀ مجمع عمومی سازمان ملل در بارۀ حملۀ روسیه به اوکراین هشدار دادم و آن را آزمونی تاریخی برای نظام حاکم بر کشور شمردم، برخی از مخاطبان معترضانه پرسیدند که مگر هنوز نسبت به "وابستگی" جمهوری اسلامی به روسیه تردید دارم، که نوع رأی آن را در سازمان ملل آزمونی تاریخی میدانم؟
توضیحام این بود که گرچه جمهوری اسلامی روابط نامتوازن و نامطلوبی را با روسیه برقرار کرده است، اما هنوز نمیتوان این روابط را "وابستگی سیاسی" نام نهاد. این توضیح البته مقبول مخاطبان نیفتاد.
در واقع اینکه بخش بزرگی از جامعه به هر دلیلی، جمهوری اسلامی را وابسته به روسیه تصور میکند و به استقلال سیاسی آن باور ندارد، باید ناقوس خطر را برای سران نظام به صدا در آورد.
هر چند استقلال سیاسی در جهانی که بر "روابط متقابل پیچیدۀ کشورها" استوار است دیگر مفهوم ساده و بسیطی ندارد و تعریف دقیق و مصداقیابی عینی آن کمی دشوار است، اما این مفهوم هنوز هم در جوامع مختلف بخصوص در ایران یکی از ملاکهای اساسی داوری مردم نسبت به ماهیت حکومت خود به شمار میرود.
در حقیقت دولت پهلوی با تصور وابستگیاش به آمریکا، مشروعیت خود را نزد اقشار وسیعی از مردم از دست داد و در چشم آنان، هر نوع فعالیت برای سرنگونی آن امری قابل قبول و مشروع تلقی شد. اکنون هم بیدلیل نیست که برخی نیروهای خواهان براندازی جمهوری اسلامی، با تمام قوا میکوشند تا آن را وابسته به روسیه، چین و یا هر دو معرفی کنند تا بدین وسیله جنبۀ مشروعیت ناشی از استقلال سیاسی آن را به کلی مخدوش کرده و هرگونه فعالیت برای سرنگونی آن را امری موجه و اخلاقی و لازم معرفی کنند.
در این میان اما آنچه موضوع وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه و یا چین را در نزد بسیاری از مردم به صورت امری بدیهی در آورده، تبلیغات نیروهای خواهان براندازی نیست بلکه سیاست نامتوازن حکومت در برابر دو قدرت شرقی و بخصوص تبلیغات زننده و شرمآور برخی "روسوفیل"ها و "چاینافیل"ها در داخل حکومت است که گویی نه فقط وابستگی به این دو قدرت را زشت و قبیح نمیدانند بلکه به آن افتخار میکنند!
راه رفع اتهام وابستگی به روسیه و یا چین از سوی جمهوری اسلامی در درجۀ نخست، مهارِ دلدادگان مسکو و پکن در داخل حکومت و ایجاد روابطی معقول و معتدل با سایر بلوکهای قدرت در جهان است.
در جهانی با مختصات کنونی، پر واضح است که دشمنی افراطی با یک قدرت، به طور طبیعی به دوستی افراطی با قدرتِ مقابلش منجر میشود و این دوستی افراطی، هنگامی که به نقطۀ عدم امکانِ انتقاد یا مخالفت با سیاست و رفتار آن قدرت برسد، وابستگی سیاسی صورت عملی و عینی به خود میگیرد.
متأسفانه این راهی است که جمهوری اسلامی به دلیل خصومت فزایندهاش با آمریکا در آن گام گذاشته است و اگر این روند به سرعت کنترل و مهار نشود، وابستگی به روسیه و چین دیگر نه یک انتخاب ارادی بلکه ضرورتی از روی جبر و اضطرار خواهد بود. یک دولت وابسته و یا مشهور به وابستگی هم معمولاً به صورت هدفی مشروع برای هر نوع تهاجم نیروهای مخالفش در میآید و جای هیچ نوع دفاع اخلاقی از آن باقی نمیگذارد.
خوشبختانه رئیس دولت و وزیر خارجه هر دو از "توسعه رابطه با همۀ کشورها و ایجاد توازن در سیاست خارجی کشور" سخن گفتهاند. این وعده طبعاً از طریق گرمتر شدن رابطه با اروپا و برقراری رابطهای عادی با آمریکا در کنار حفظ رابطۀ معقول و معتدل با چین و روسیه تحققپذیر است. بنابراین منتظر گامهای بعدی دولت در این مورد هستیم.
#جنگ_اوکراین
#وابستگی_به_روسیه
#رابطه_با_آمریکا
#سیاست_متوازن
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴وابستگی را سرسری نگیرید!
#احمد_زیدآبادی:
چند روز پیش وقتی که نسبت به موضعگیری جمهوری اسلامی در برابر قطعنانۀ مجمع عمومی سازمان ملل در بارۀ حملۀ روسیه به اوکراین هشدار دادم و آن را آزمونی تاریخی برای نظام حاکم بر کشور شمردم، برخی از مخاطبان معترضانه پرسیدند که مگر هنوز نسبت به "وابستگی" جمهوری اسلامی به روسیه تردید دارم، که نوع رأی آن را در سازمان ملل آزمونی تاریخی میدانم؟
توضیحام این بود که گرچه جمهوری اسلامی روابط نامتوازن و نامطلوبی را با روسیه برقرار کرده است، اما هنوز نمیتوان این روابط را "وابستگی سیاسی" نام نهاد. این توضیح البته مقبول مخاطبان نیفتاد.
در واقع اینکه بخش بزرگی از جامعه به هر دلیلی، جمهوری اسلامی را وابسته به روسیه تصور میکند و به استقلال سیاسی آن باور ندارد، باید ناقوس خطر را برای سران نظام به صدا در آورد.
هر چند استقلال سیاسی در جهانی که بر "روابط متقابل پیچیدۀ کشورها" استوار است دیگر مفهوم ساده و بسیطی ندارد و تعریف دقیق و مصداقیابی عینی آن کمی دشوار است، اما این مفهوم هنوز هم در جوامع مختلف بخصوص در ایران یکی از ملاکهای اساسی داوری مردم نسبت به ماهیت حکومت خود به شمار میرود.
در حقیقت دولت پهلوی با تصور وابستگیاش به آمریکا، مشروعیت خود را نزد اقشار وسیعی از مردم از دست داد و در چشم آنان، هر نوع فعالیت برای سرنگونی آن امری قابل قبول و مشروع تلقی شد. اکنون هم بیدلیل نیست که برخی نیروهای خواهان براندازی جمهوری اسلامی، با تمام قوا میکوشند تا آن را وابسته به روسیه، چین و یا هر دو معرفی کنند تا بدین وسیله جنبۀ مشروعیت ناشی از استقلال سیاسی آن را به کلی مخدوش کرده و هرگونه فعالیت برای سرنگونی آن را امری موجه و اخلاقی و لازم معرفی کنند.
در این میان اما آنچه موضوع وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه و یا چین را در نزد بسیاری از مردم به صورت امری بدیهی در آورده، تبلیغات نیروهای خواهان براندازی نیست بلکه سیاست نامتوازن حکومت در برابر دو قدرت شرقی و بخصوص تبلیغات زننده و شرمآور برخی "روسوفیل"ها و "چاینافیل"ها در داخل حکومت است که گویی نه فقط وابستگی به این دو قدرت را زشت و قبیح نمیدانند بلکه به آن افتخار میکنند!
راه رفع اتهام وابستگی به روسیه و یا چین از سوی جمهوری اسلامی در درجۀ نخست، مهارِ دلدادگان مسکو و پکن در داخل حکومت و ایجاد روابطی معقول و معتدل با سایر بلوکهای قدرت در جهان است.
در جهانی با مختصات کنونی، پر واضح است که دشمنی افراطی با یک قدرت، به طور طبیعی به دوستی افراطی با قدرتِ مقابلش منجر میشود و این دوستی افراطی، هنگامی که به نقطۀ عدم امکانِ انتقاد یا مخالفت با سیاست و رفتار آن قدرت برسد، وابستگی سیاسی صورت عملی و عینی به خود میگیرد.
متأسفانه این راهی است که جمهوری اسلامی به دلیل خصومت فزایندهاش با آمریکا در آن گام گذاشته است و اگر این روند به سرعت کنترل و مهار نشود، وابستگی به روسیه و چین دیگر نه یک انتخاب ارادی بلکه ضرورتی از روی جبر و اضطرار خواهد بود. یک دولت وابسته و یا مشهور به وابستگی هم معمولاً به صورت هدفی مشروع برای هر نوع تهاجم نیروهای مخالفش در میآید و جای هیچ نوع دفاع اخلاقی از آن باقی نمیگذارد.
خوشبختانه رئیس دولت و وزیر خارجه هر دو از "توسعه رابطه با همۀ کشورها و ایجاد توازن در سیاست خارجی کشور" سخن گفتهاند. این وعده طبعاً از طریق گرمتر شدن رابطه با اروپا و برقراری رابطهای عادی با آمریکا در کنار حفظ رابطۀ معقول و معتدل با چین و روسیه تحققپذیر است. بنابراین منتظر گامهای بعدی دولت در این مورد هستیم.
#جنگ_اوکراین
#وابستگی_به_روسیه
#رابطه_با_آمریکا
#سیاست_متوازن
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
چند روز پیش وقتی که نسبت به موضعگیری جمهوری اسلامی در برابر قطعنانۀ مجمع عمومی سازمان ملل در بارۀ حملۀ روسیه به اوکراین هشدار دادم و آن را آزمونی تاریخی برای نظام حاکم بر کشور شمردم، برخی از مخاطبان معترضانه پرسیدند که مگر هنوز نسبت به "وابستگی" جمهوری اسلامی به روسیه تردید دارم، که نوع رأی آن را در سازمان ملل آزمونی تاریخی میدانم؟
توضیحام این بود که گرچه جمهوری اسلامی روابط نامتوازن و نامطلوبی را با روسیه برقرار کرده است، اما هنوز نمیتوان این روابط را "وابستگی سیاسی" نام نهاد. این توضیح البته مقبول مخاطبان نیفتاد.
در واقع اینکه بخش بزرگی از جامعه به هر دلیلی، جمهوری اسلامی را وابسته به روسیه تصور میکند و به استقلال سیاسی آن باور ندارد، باید ناقوس خطر را برای سران نظام به صدا در آورد.
هر چند استقلال سیاسی در جهانی که بر "روابط متقابل پیچیدۀ کشورها" استوار است دیگر مفهوم ساده و بسیطی ندارد و تعریف دقیق و مصداقیابی عینی آن کمی دشوار است، اما این مفهوم هنوز هم در جوامع مختلف بخصوص در ایران یکی از ملاکهای اساسی داوری مردم نسبت به ماهیت حکومت خود به شمار میرود.
در حقیقت دولت پهلوی با تصور وابستگیاش به آمریکا، مشروعیت خود را نزد اقشار وسیعی از مردم از دست داد و در چشم آنان، هر نوع فعالیت برای سرنگونی آن امری قابل قبول و مشروع تلقی شد. اکنون هم بیدلیل نیست که برخی نیروهای خواهان براندازی جمهوری اسلامی، با تمام قوا میکوشند تا آن را وابسته به روسیه، چین و یا هر دو معرفی کنند تا بدین وسیله جنبۀ مشروعیت ناشی از استقلال سیاسی آن را به کلی مخدوش کرده و هرگونه فعالیت برای سرنگونی آن را امری موجه و اخلاقی و لازم معرفی کنند.
در این میان اما آنچه موضوع وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه و یا چین را در نزد بسیاری از مردم به صورت امری بدیهی در آورده، تبلیغات نیروهای خواهان براندازی نیست بلکه سیاست نامتوازن حکومت در برابر دو قدرت شرقی و بخصوص تبلیغات زننده و شرمآور برخی "روسوفیل"ها و "چاینافیل"ها در داخل حکومت است که گویی نه فقط وابستگی به این دو قدرت را زشت و قبیح نمیدانند بلکه به آن افتخار میکنند!
راه رفع اتهام وابستگی به روسیه و یا چین از سوی جمهوری اسلامی در درجۀ نخست، مهارِ دلدادگان مسکو و پکن در داخل حکومت و ایجاد روابطی معقول و معتدل با سایر بلوکهای قدرت در جهان است.
در جهانی با مختصات کنونی، پر واضح است که دشمنی افراطی با یک قدرت، به طور طبیعی به دوستی افراطی با قدرتِ مقابلش منجر میشود و این دوستی افراطی، هنگامی که به نقطۀ عدم امکانِ انتقاد یا مخالفت با سیاست و رفتار آن قدرت برسد، وابستگی سیاسی صورت عملی و عینی به خود میگیرد.
متأسفانه این راهی است که جمهوری اسلامی به دلیل خصومت فزایندهاش با آمریکا در آن گام گذاشته است و اگر این روند به سرعت کنترل و مهار نشود، وابستگی به روسیه و چین دیگر نه یک انتخاب ارادی بلکه ضرورتی از روی جبر و اضطرار خواهد بود. یک دولت وابسته و یا مشهور به وابستگی هم معمولاً به صورت هدفی مشروع برای هر نوع تهاجم نیروهای مخالفش در میآید و جای هیچ نوع دفاع اخلاقی از آن باقی نمیگذارد.
خوشبختانه رئیس دولت و وزیر خارجه هر دو از "توسعه رابطه با همۀ کشورها و ایجاد توازن در سیاست خارجی کشور" سخن گفتهاند. این وعده طبعاً از طریق گرمتر شدن رابطه با اروپا و برقراری رابطهای عادی با آمریکا در کنار حفظ رابطۀ معقول و معتدل با چین و روسیه تحققپذیر است. بنابراین منتظر گامهای بعدی دولت در این مورد هستیم.
#جنگ_اوکراین
#وابستگی_به_روسیه
#رابطه_با_آمریکا
#سیاست_متوازن
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴سفیر روسیه و وظایف دیپلماتیک
#احمد_زیدآبادی؛
وظیفۀ یک سفیر دفاع از منافع دولتش در کشور میزبان بر اساس موازین شناختهشدۀ دیپلماسی و حقوق بینالملل است.
طبعاً سفیر روسیه در تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بسیاری از ایرانیان نظر خوشی نسبت به روسیه ندارند و جمعیتی بیشتر از آنها بخصوص مخالف روابطی نامتوازن با مسکو در کنار قهر و دشمنی با دنیای غرب هستند.
من هم به شدت مخالف روابط نامتعادل با روسیه هستم و هرگونه نزدیکی به این کشور را که مانع توسعۀ همکاری با سایر بلوکهای قدرت جهانی شود، به زیان منافع ایران میدانم. در این میان بویژه برخی از نوشتههای رسانههای حکومتی و اظهارات بعضی از افراد صاحب قدرت در دستگاههای رسمی در حمایت بیقید و شرط از سیاستهای کاخ کرملین که یادآور نوعی سرسپردگی به یک قدرت بیگانه و تملق و چاپلوسی افراطی در برابر آن تا حد توجیه وابستگی سیاسی و امنیتی به آن است، از هر جهت خطرناک و تهدیدی واقعاً نگران کننده برای استقلال کشور است.
ظاهراً اینگونه نگرانیهای موجه، سبب حساسیت نسبت به عملکرد و سخنان سفیر روسیه در تهران از سوی فعالان حوزههای مختلف شده است. به نظرم این حساسیت در پارهای موارد از حدود منطقی و متعارف خود فراتر میرود به طوری که برخی افراد گویی اصولاً با یک رابطۀ عادی و طبیعی نیز با روسیه مخالفند و هر حرف و سخن لوان جاگاریان را در دفاع از سیاست خاص کشورش، دخالت در امور داخلی کشور تعبیر کرده و به سختی به آن میتازند.
واقعیت این است که آقای جاگاریان در دفاع از سیاست و منافع کشورش سخنانی بر زبان میآورد که برای ما ناخوشایند است دلیل این مسئله این است که اصل منافع و سیاست روسیه در بسیاری جهات برایمان ناخوشایند است. این ناخوشایندی اما لزوماً به معنای دخالت لوان جاگاریان در امور داخلی ایران نیست. شاید واقعاً در پشتپرده چنین دخالتهایی صورت گیرد، اما هیچکدام از اظهارات رسمی او که تاکنون در رسانهها انتشار یافته است؛ بر اساس موازین دیپلماتیک دخالت در امور داخلی ایران محسوب نمیشود و خارج از چارچوب وظیفۀ یک سفیر نیست.
در واقع جاگاریان سفیر کشوری دیگر است و قرار نیست آنچه را که به مذاق ما خوش میآید، بر زبانش جاری سازد.
متأسفانه برخ از ما ایرانیان وقتی به موضع دوستی یا خصومت با کسی یا چیزی میافتیم اصرار داریم آن را تا نهایتِ مطلقش دنبال کنیم. همین موضوع، حرکات سیاسی و فکری جامعۀ ما را به صورت پاندولی بین عشق و نفرتِ کامل به نوسان در آورده است. عموماً فراموش میکنیم که در هر امری، نقطۀ تعادلی وجود دارد که اگر از هر سوی آن نقض شود، عواقب زیانباری به دنبال میآورد.
#لوان_جاگاریان
#سفیر_روسیه
#وابستگی_سیاسی
#سرسپردگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
وظیفۀ یک سفیر دفاع از منافع دولتش در کشور میزبان بر اساس موازین شناختهشدۀ دیپلماسی و حقوق بینالملل است.
طبعاً سفیر روسیه در تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بسیاری از ایرانیان نظر خوشی نسبت به روسیه ندارند و جمعیتی بیشتر از آنها بخصوص مخالف روابطی نامتوازن با مسکو در کنار قهر و دشمنی با دنیای غرب هستند.
من هم به شدت مخالف روابط نامتعادل با روسیه هستم و هرگونه نزدیکی به این کشور را که مانع توسعۀ همکاری با سایر بلوکهای قدرت جهانی شود، به زیان منافع ایران میدانم. در این میان بویژه برخی از نوشتههای رسانههای حکومتی و اظهارات بعضی از افراد صاحب قدرت در دستگاههای رسمی در حمایت بیقید و شرط از سیاستهای کاخ کرملین که یادآور نوعی سرسپردگی به یک قدرت بیگانه و تملق و چاپلوسی افراطی در برابر آن تا حد توجیه وابستگی سیاسی و امنیتی به آن است، از هر جهت خطرناک و تهدیدی واقعاً نگران کننده برای استقلال کشور است.
ظاهراً اینگونه نگرانیهای موجه، سبب حساسیت نسبت به عملکرد و سخنان سفیر روسیه در تهران از سوی فعالان حوزههای مختلف شده است. به نظرم این حساسیت در پارهای موارد از حدود منطقی و متعارف خود فراتر میرود به طوری که برخی افراد گویی اصولاً با یک رابطۀ عادی و طبیعی نیز با روسیه مخالفند و هر حرف و سخن لوان جاگاریان را در دفاع از سیاست خاص کشورش، دخالت در امور داخلی کشور تعبیر کرده و به سختی به آن میتازند.
واقعیت این است که آقای جاگاریان در دفاع از سیاست و منافع کشورش سخنانی بر زبان میآورد که برای ما ناخوشایند است دلیل این مسئله این است که اصل منافع و سیاست روسیه در بسیاری جهات برایمان ناخوشایند است. این ناخوشایندی اما لزوماً به معنای دخالت لوان جاگاریان در امور داخلی ایران نیست. شاید واقعاً در پشتپرده چنین دخالتهایی صورت گیرد، اما هیچکدام از اظهارات رسمی او که تاکنون در رسانهها انتشار یافته است؛ بر اساس موازین دیپلماتیک دخالت در امور داخلی ایران محسوب نمیشود و خارج از چارچوب وظیفۀ یک سفیر نیست.
در واقع جاگاریان سفیر کشوری دیگر است و قرار نیست آنچه را که به مذاق ما خوش میآید، بر زبانش جاری سازد.
متأسفانه برخ از ما ایرانیان وقتی به موضع دوستی یا خصومت با کسی یا چیزی میافتیم اصرار داریم آن را تا نهایتِ مطلقش دنبال کنیم. همین موضوع، حرکات سیاسی و فکری جامعۀ ما را به صورت پاندولی بین عشق و نفرتِ کامل به نوسان در آورده است. عموماً فراموش میکنیم که در هر امری، نقطۀ تعادلی وجود دارد که اگر از هر سوی آن نقض شود، عواقب زیانباری به دنبال میآورد.
#لوان_جاگاریان
#سفیر_روسیه
#وابستگی_سیاسی
#سرسپردگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat