💢ما بر آن شدهایم تا سر بر میلهها بکوبیم. سرهای بیشماری خواهند شکست. اما روزی میلهها میشکنند!
#نیکوس_کازانتزاکیس
#نیکوس_کازانتزاکیس
■ بشر یک جانور وحشی است. اگر نسبت به آن قساوت نشان بدهی احترامت می گذارد و مطیعت می شود.
ولی اگر مهربان باشی چشم هایت را از کاسه بیرون می کشد.
👤 #نیکوس_کازانتزاکیس
@sedayeslahat
ولی اگر مهربان باشی چشم هایت را از کاسه بیرون می کشد.
👤 #نیکوس_کازانتزاکیس
@sedayeslahat
■ بشر یک جانور وحشی است. اگر نسبت به آن قساوت نشان بدهی احترامت می گذارد و مطیعت می شود.
ولی اگر مهربان باشی چشم هایت را از کاسه بیرون می کشد.
👤 #نیکوس_کازانتزاکیس
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
ولی اگر مهربان باشی چشم هایت را از کاسه بیرون می کشد.
👤 #نیکوس_کازانتزاکیس
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴از آخرین وسوسۀ مسیح تا آیات شیطانی!
#احمد_زیدآبادی:
نیکوس کازانتزاکیس نویسندهای دردمند و ژرفاندیش بود. او آشنایی عمیقی در مورد مسیحیت و بخصوص شرایط فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی شهرهای یهودیه در زمان ظهور عیسای ناصری داشت. این نویسندۀ بزرگ یونانی، عیسی را خارج از رسالت پیامبری و در هیئت بشری عادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در این هیئت، عیسی بسیار باشکوهتر و جذابتر از سیمای پیامبرانهای است که اهل کلیسا از او ترسیم میکنند.
آخرین وسوسۀ مسیح اثری زیبا و سترگ از کازانتراکیس است. در این کتاب علاوه بر شرح دلنشین منازعات سیاسی و اعتقادی در یهودیۀ عصر عیسی، دلهرههای ایمان مسیحی به طرزی صادقانه و دلانگیز مورد واکاوی قرار گرفته است. در این واکاوی، کازانتزاکیس عیسی را بر بالای صلیب در معرض وسوسۀ شیطان قرار میدهد. جوهر وسوسه شیطان این است که چرا عیسی با انتخاب یک زندگی عادی از طریق ازدواج با مجدلیه، خانوادهای برخوردار از عشق زمینی و مواهب دنیوی برای خود تدارک ندیده و در عوض به عزم نجات روح انسان، خود را درگیر فشار و شکنجه و صلیب کرده است؟ بر اساس این وسوسه، مسیح بر روی صلیب یک زندگی عادی از جمله عشقورزی با مجدلیه را در ذهن خود مرور میکند و در این صیرورت فرضی، فرزندانی سر به دنیا میدهد تا اینکه به تدریج پیر میشود و عزرائیل به سراغش می آید. در آن لحظه، مسیح به عینه میبیند که آن زندگی عادی و آرام او چقدر پوچ و خالی از معنا بوده و در عوض تلاشش برای نجات روح انسانها به بهای رنج بردن و مصلوب شدن، تجربهای بینهایت غنی و معنابخش با خود داشته است.
از این رو، مسیح در آخرین لحظۀ حیات، از کارنامۀ خود احساس رضایت و لذت میکند و با لبخندی بر لب، جان به جان آفرین میدهد.
این داستان، عظمت و والایی مسیح به عنوان یک انسان طبیعی را در نگاه کانتزاکیس به روشنی به نمایش میگذارد. اهل کلیسا بویژه در وطن نویسنده اما همین اثر ژرف و سترگ را هم کافرانه و موهن به شمار آوردند و به تکفیر او رأی دادند.
حال عدهای تلاش میکنند تا کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی را اثری مشابه آخرین وسوسۀ مسیح کازانتزاکیس نشان دهند و آن را نه اثری موهن بلکه شاهکاری ادبی به شمار آورند!
واقعیت اما چیز دیگری است. آیات شیطانی هیچ شباهتی به آخرین وسوسۀ مسیح ندارد. سلمان رشدی، پیامبر اسلام را در هیئت یک انسان عادی ترسیم نکرده که اگر کرده بود، کمترین ایراد و اشکالی نداشت. او مانند آدمی کینهجو که در صدد انتقامگیری به هر قیمتی از منادی یک پیام است، پیامبر اسلام را بدون هیچ شبهه و تردیدی، آماج پستترین و زشتترین اتهامهای ضداخلاقی قرار داده است.
من از قضا خود سخت موافق تحلیل و بازآفرینی و بازخوانی تجربۀ زیستۀ پیامبر و اصجابش در هیئت انسانهای کاملاً طبیعی و عادی از سوی اهل هنر و ادب و اندیشهام و به نظرم میرسد که چنین ابتکاراتی، سبب وصف سیمایی از آن آنها میشود که هزاران بار شکوهمندتر و والاتر از سیمای اصطلاحاً لاهوتی ترسیم شده توسط جمعی از دینداران کژفهم و بدسلیقه خواهد بود.
حتی اگر این بازآفرینی و بازخوانی به آنچه من تصور میکنم، ختم نشود، اما تلاش صادقانه و صمیمانه و خالی از بغضهای کینهورزانه در این جهت هم میتواند کاملاً تحسینبرانگیز باشد.
اثر سلمان رشدی اما سرشار از کینهای کور و شتری علیه پیامبر اسلام است. او در این کینهورزی همۀ مرزهای ادب و انصاف و اخلاق را زیر پا گذاشته و از همین جهت نیز کتابش آزاردهنده و موهن و شعاری و منافی هرگونه ارزش انسانی از کار درآمده است.
هر کدام از افرادی که این اوصاف را برای کتاب آیات شیطانی زیادهروی میدانند، اگر اصلِ طلایی "آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند" را به رسمیت میشناسند، پس به من اجازه دهند تا داستانی کوتاه و خیالی با همان ژانر رئالیسم جادویی، در بارۀ خود یا خانوادهشان با آدرسها و مضمونی مشابه کتاب آیات شیطانی به نگارش درآورم! اگر تحمل کردند که من شریک قولشان می شوم اگر به داد و فغان آمدند، پس نسبت به داد و فغان دیگران هم اندکی همدلی نشان دهند!
#نیکوس_کازانتزاکیس
#آخرین_وسوسه_مسیح
#سلمان_رشدی
#آیات_شیطانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
نیکوس کازانتزاکیس نویسندهای دردمند و ژرفاندیش بود. او آشنایی عمیقی در مورد مسیحیت و بخصوص شرایط فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی شهرهای یهودیه در زمان ظهور عیسای ناصری داشت. این نویسندۀ بزرگ یونانی، عیسی را خارج از رسالت پیامبری و در هیئت بشری عادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در این هیئت، عیسی بسیار باشکوهتر و جذابتر از سیمای پیامبرانهای است که اهل کلیسا از او ترسیم میکنند.
آخرین وسوسۀ مسیح اثری زیبا و سترگ از کازانتراکیس است. در این کتاب علاوه بر شرح دلنشین منازعات سیاسی و اعتقادی در یهودیۀ عصر عیسی، دلهرههای ایمان مسیحی به طرزی صادقانه و دلانگیز مورد واکاوی قرار گرفته است. در این واکاوی، کازانتزاکیس عیسی را بر بالای صلیب در معرض وسوسۀ شیطان قرار میدهد. جوهر وسوسه شیطان این است که چرا عیسی با انتخاب یک زندگی عادی از طریق ازدواج با مجدلیه، خانوادهای برخوردار از عشق زمینی و مواهب دنیوی برای خود تدارک ندیده و در عوض به عزم نجات روح انسان، خود را درگیر فشار و شکنجه و صلیب کرده است؟ بر اساس این وسوسه، مسیح بر روی صلیب یک زندگی عادی از جمله عشقورزی با مجدلیه را در ذهن خود مرور میکند و در این صیرورت فرضی، فرزندانی سر به دنیا میدهد تا اینکه به تدریج پیر میشود و عزرائیل به سراغش می آید. در آن لحظه، مسیح به عینه میبیند که آن زندگی عادی و آرام او چقدر پوچ و خالی از معنا بوده و در عوض تلاشش برای نجات روح انسانها به بهای رنج بردن و مصلوب شدن، تجربهای بینهایت غنی و معنابخش با خود داشته است.
از این رو، مسیح در آخرین لحظۀ حیات، از کارنامۀ خود احساس رضایت و لذت میکند و با لبخندی بر لب، جان به جان آفرین میدهد.
این داستان، عظمت و والایی مسیح به عنوان یک انسان طبیعی را در نگاه کانتزاکیس به روشنی به نمایش میگذارد. اهل کلیسا بویژه در وطن نویسنده اما همین اثر ژرف و سترگ را هم کافرانه و موهن به شمار آوردند و به تکفیر او رأی دادند.
حال عدهای تلاش میکنند تا کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی را اثری مشابه آخرین وسوسۀ مسیح کازانتزاکیس نشان دهند و آن را نه اثری موهن بلکه شاهکاری ادبی به شمار آورند!
واقعیت اما چیز دیگری است. آیات شیطانی هیچ شباهتی به آخرین وسوسۀ مسیح ندارد. سلمان رشدی، پیامبر اسلام را در هیئت یک انسان عادی ترسیم نکرده که اگر کرده بود، کمترین ایراد و اشکالی نداشت. او مانند آدمی کینهجو که در صدد انتقامگیری به هر قیمتی از منادی یک پیام است، پیامبر اسلام را بدون هیچ شبهه و تردیدی، آماج پستترین و زشتترین اتهامهای ضداخلاقی قرار داده است.
من از قضا خود سخت موافق تحلیل و بازآفرینی و بازخوانی تجربۀ زیستۀ پیامبر و اصجابش در هیئت انسانهای کاملاً طبیعی و عادی از سوی اهل هنر و ادب و اندیشهام و به نظرم میرسد که چنین ابتکاراتی، سبب وصف سیمایی از آن آنها میشود که هزاران بار شکوهمندتر و والاتر از سیمای اصطلاحاً لاهوتی ترسیم شده توسط جمعی از دینداران کژفهم و بدسلیقه خواهد بود.
حتی اگر این بازآفرینی و بازخوانی به آنچه من تصور میکنم، ختم نشود، اما تلاش صادقانه و صمیمانه و خالی از بغضهای کینهورزانه در این جهت هم میتواند کاملاً تحسینبرانگیز باشد.
اثر سلمان رشدی اما سرشار از کینهای کور و شتری علیه پیامبر اسلام است. او در این کینهورزی همۀ مرزهای ادب و انصاف و اخلاق را زیر پا گذاشته و از همین جهت نیز کتابش آزاردهنده و موهن و شعاری و منافی هرگونه ارزش انسانی از کار درآمده است.
هر کدام از افرادی که این اوصاف را برای کتاب آیات شیطانی زیادهروی میدانند، اگر اصلِ طلایی "آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند" را به رسمیت میشناسند، پس به من اجازه دهند تا داستانی کوتاه و خیالی با همان ژانر رئالیسم جادویی، در بارۀ خود یا خانوادهشان با آدرسها و مضمونی مشابه کتاب آیات شیطانی به نگارش درآورم! اگر تحمل کردند که من شریک قولشان می شوم اگر به داد و فغان آمدند، پس نسبت به داد و فغان دیگران هم اندکی همدلی نشان دهند!
#نیکوس_کازانتزاکیس
#آخرین_وسوسه_مسیح
#سلمان_رشدی
#آیات_شیطانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat