"صدای ملّت"
8.6K subscribers
147K photos
72.4K videos
162 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
⛔️ تقصیرتان نیست ناف شما را با #سانسور بریده اند!

✍️ #احسان_محمدی

1️⃣ جایی از #بهاالدین_خرمشاهی قرآن پژوه و ادیب محترم می خواندم که گفته بود من دوستانی دارم که اگر آنها را به قرن چهارم هجری ببرید بدون هیچ مشکلی زندگی می کنند!

این نکته را فراموش نکنید که احتمالاً «دوستان» مورد نظر آقای خرمشاهی از تصمیم گیران و تصمیم سازان این کشور هستند.

2️⃣ حکومت در ایران خود را آنقدر در قبال شهروندان مسئول می داند که پستان های گُرگ را سانسور می کند تا یک وقت مردم #تحریک نشوند. اما وقتی قرار است آب و نان و رفاه مردم تامین شود بازی کی بود؟ کی بود؟ من نبودم راه می اندازند و هر کس، دیگری را مسئول می داند و در نهایت ماییم و شکم های گرسنه و ناامیدی و بیکاری و ...

احتمالاً گاهی در خلوت خودشان آرزو می کنند که کاش می توانستند شکم ها و سایر اندام های لذت جوی دنیوی مان را هم سانسور کنند! از اساس.

3️⃣ بنری در میدان ولیعصر تهران در حمایت از تیم ملی نصب کردند که در آن هیچ زنی وجود نداشت. انگار طراحان و اتاق فکر این بنر از این که یک #زن آنها را به دنیا آورده آزرده خاطرند.

جریان اجتماعی پرشوری شکل گرفت، بنر را بدون توضیح و عذرخواهی عوض کردند و حالا مشخص شده که برخلاف عکس اصلی، به جای #مسعود_شجاعی، عکس #مهدی_طارمی را نشانده اند!

یک سانسور جدید. چرا؟ چون از شجاعی و مواضع اجتماعی اش خوششان نمی آید، حتی اگر کاپیتان تیم ملی باشد! سانسور می کنند، چرا؟ چون قدرت دارند و می توانند!

4️⃣ بخش هایی از سریال #پایتخت سانسور می شود، مسابقه فوتبال سانسور می شود، فیلم های سینمایی سانسور می شود، کتاب سانسور می شود، موی زنان از عکس ها سانسور می شود، لغتنامه #دهخدا سانسور می شود، روزنامه سانسور می شود ...

سانسورهای غیرضروری و هزینه زا. انگار عمدی برای خشمگین کردن مردم وجود دارد.

5️⃣ کاری کرده اید که ما هم در رفتارمان دست به خودسانسوری می زنیم. حقیقت را از ترس نمی گوییم، بخش بزرگی از جامعه دست به ریاکاری می زند که خود سانسوری عظیم است و اندک اندک خو گرفته ایم به #زیست_چندگانه.

بچه های ما یاد می گیرند در خانه، در مدرسه، در خیابان و ... برای بقا در این سرزمین، برای نمره انضباط، برای تایید مافوق قدرتمند؛ دست به سانسور اندیشه، باور و اعتقاداتشان بزنند و خودشان نباشند.

6️⃣ می دانم برایتان مهم نیست. اگر اهمیتی داشت که دست به این همه سانسور نمی زدید ولی جامعه ای که در سطح دست به سانسور می زند اندک اندک شهروندان را به سمت #زیست_پنهان در اعماق و پشت دیوارها هل می دهد. در دراز مدت آنچنان آنها را نخواهید شناخت که غافلگیرتان می کنند و قادر به پیش بینی رفتارشان نخواهید بود.

✍️ من هم در این نوشتار دست به #سانسور زده ام. وقتی حرف حق را سانسور کنیم، دروغ جایش را می گیرد. دروغ، سانسور حقیقت است. خداوندا! این کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ در امان بدار!

@sedayeslahat
🅾️ #تجاوز به ما تکذیب شدنی نیست!

✍️ #احسان_محمدی

↙️ به #ایرانشهر که رسیدم هوا هنوز بوی باران می داد. فروردین 96. شهر آرام، خسته و فرسوده به نظر می رسید. مسئول مهمانسرا مرد مهربانی بود. لباس #بلوچی تنش بود. به خصلت آن مردم؛ خونگرم، صمیمی و کمی دستپاچه مقابل غریبه ها.

تلاش می کرد سنگ تمام بگذارد. گرم گرفت. گفت شب باید برود عروسی یکی از فامیل هایش و اگر چیزی نیاز داریم بگوییم تا قبل از رفتن آماده کند. گفتم می خواهم بیایم عروسی تان!

↙️ ذوق کرد. رفتیم. دو خانه کنار هم را زنانه-مردانه کرده بودند، بچه های کوچک و پرتعدادشان وول می خوردند. ناباوران به شعار فرزند کمتر-زندگی بهتر اینجا زندگی می کردند. دیدن دختر بچه های خیلی کوچک که پابرهنه بودند و لباس محلی تن شان بود اما گردنبند و گوشواره طلا داشتند برایم جالب بود. پرسیدم. گفتند #طلا اینجا برای زن چیزی بیشتر از طلاست... باقی درددل هایشان بماند!

↙️ تندتند چای می آوردند و مهربانی می کردند. من محو تماشای پیرمردی شده بودم که انگار از وسط یک سریال تاریخی پرت شده بود توی یک خانه فرسوده در حاشیه ایرانشهر. از بقیه فارسی را با لهجه کمتری حرف می زد. با آن قامت استخوانی، شیرین، آرام و شمرده کلمات را می چید کنار هم. آنقدر که دلم خواست مثل #سیمین_دانشور بگویم: ببینم! شما امامی؟ پیغمبری؟ تو حق نداری این‌قدر خوشگل باشی!

گفت: «اینجا دو تا سفره پهنه؛ یکی ناامنی و یکی هم خشکسالی! نون یه عده تو این دوتاست. برای همین #سیستان_و_بلوچستان گرفتاره!» ... توی گوشی ام این جمله را نوشتم که یادم نرود. زیادی قصار بود از آنها که می شود چسباند به #دکتر_شریعتی و #حسین_پناهی و حتی #کورش_کبیر!

↙️ از دیشب که خبر تجاوز به 41 دختر در ایرانشهر را خواندم مدام چهره پیرمرد با آن دستار سفید و تمیز، ریش بلند، چشم های کشیده و لبخند مبهم اش پیش چشمم می آید. انگار می گوید: #گوشت_گربه کم بود، #ترور کم بود، #خشکسالی کم بود، طوفان های 120روزه کم بود، #عبدالمالک_ریگی کم بود که تجاوز دسته جمعی هم رسید! سفره پهن است!

↙️ خبر را امام جمعه ایرانشهر اولین بار رسانه ای کرد. شهری که هنوز بافت سنتی دارد، هنوز مکتب و مدارس مذهبی اش پر رونق اند. هنوز خیلی ها اجازه نمی دهند دختران شان بروند دانشگاه، همین که بالغ شدند بهتر است بروند خانه بخت. شهری که رنجور است، یونجه و کلزا و گندم و جو و برنج می کارند اما بیکاری و قاچاق هم یقه شان را رها نمی کند.

↙️ در شهرهای کوچکی مثل ایرانشهر #آبرو از اکسیژن برای مردم حیاتی تر است. بسیاری از جوان ها که مثل پیرمرد صبور نیستند خشم متراکمی دارند، نان و آب و کارشان را که نمی توانیم جور کنیم دستکم مراقب غرورشان باشیم. گاهی مثل باروت هستند، با آن موتورهای بی پلاک، خدای ناکرده کار دست خودشان و همه می دهند.

↙️ اینکه تجاوز صورت گرفته یا نه یک داستان جداست. خدا کند که حق با #دادستان باشد. این اتفاق از اساس رخ نداده باشد. از آن تکذیب هایی است که آدم دلش می خواهد خلافش ثابت نشود. رنجی که یک دختر جوان قربانی و خانواده اش در شهری مثل ایرانشهر می کشند را فقط خدا می داند و بس. فقط خدا می فهمد و بس!

↙️ اما در این مملکت چه خبر است که هر روز خبر #تجاوز می شنویم؟ واقعاً همه اش کار دشمن است؟ تازه اینها نمونه هایی است که #رسانه ای می شود، قطعاً موارد بسیار دیگری هم رخ می دهد که زیر فرش #آبرو قایمش می کنند یا قربانی از ترس متجاوز لب باز نمی کند و هق هق اش را فرو می ریزد در جان #بالش. وای به روزی که بالش های این سرزمین لب باز کنند...

↙️ این خبرهای همه تلخ، هر روز به ما تجاوز می کنند. پزشکی قانونی هم برویم قابل اثبات نیست، اما روح مان می فهمد، کام مان تلخ که می شود. یک وقت هایی که سرفه می کنیم می ترسیم که خون بپاشد به دیوار، از بس خون دل می خوریم این روزها...

یک نفر خبر خوب برساند. قاصدی، پیامبری، امامی از راه برسد ... #تجاوز به ما تکذیب شدنی نیست!

@sedayeslahat