"صدای ملّت"
7.96K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
فانوس های ده می‌دانند
بیهوده روشن اند.... و
سگان ده نیز می‌دانند
که بیهوده بیدار اند ..
وقتی در روشنی روز ،
دزدها به مهمانی کدخدا میروند!!!

#حسین_پناهی
🥀 @Dr_Shareiaty

سنگ ِ اندیشه به افلاک مزن! دیوانه!
چون که انسانیُ از تیره ی سر طاسانی!
زهره گوید که شعور ِ همه آفاقی تو!
مور داند که تو بر حافظه اش حیرانی!
در ره ِ عشق دهی هم سرُ هم سامان را،
چون به معشوقه رسی بی سرُ بی سامانی!
راز در دیده نهان داریُ باز از پی ِ راز،
کشتی ِ دیده به توفانُ خطر می رانی!
مست از هندسه ی روشن ِ خویشی! مستی!
پُشت در آینه در آینه سرگردانی!
بس کن! اِی دل! که در این بزم ِ خرابات ِ شعور،
هر کس از شعر ِ تو دارد به بغل دیوانی!
لب به اسرار فرو بندُ میندیش به راز!
وَرنه از قافله ی مورُ ملخ درمانی! 

#حسین_پناهی
شعر #ابله
🅾️ #تجاوز به ما تکذیب شدنی نیست!

✍️ #احسان_محمدی

↙️ به #ایرانشهر که رسیدم هوا هنوز بوی باران می داد. فروردین 96. شهر آرام، خسته و فرسوده به نظر می رسید. مسئول مهمانسرا مرد مهربانی بود. لباس #بلوچی تنش بود. به خصلت آن مردم؛ خونگرم، صمیمی و کمی دستپاچه مقابل غریبه ها.

تلاش می کرد سنگ تمام بگذارد. گرم گرفت. گفت شب باید برود عروسی یکی از فامیل هایش و اگر چیزی نیاز داریم بگوییم تا قبل از رفتن آماده کند. گفتم می خواهم بیایم عروسی تان!

↙️ ذوق کرد. رفتیم. دو خانه کنار هم را زنانه-مردانه کرده بودند، بچه های کوچک و پرتعدادشان وول می خوردند. ناباوران به شعار فرزند کمتر-زندگی بهتر اینجا زندگی می کردند. دیدن دختر بچه های خیلی کوچک که پابرهنه بودند و لباس محلی تن شان بود اما گردنبند و گوشواره طلا داشتند برایم جالب بود. پرسیدم. گفتند #طلا اینجا برای زن چیزی بیشتر از طلاست... باقی درددل هایشان بماند!

↙️ تندتند چای می آوردند و مهربانی می کردند. من محو تماشای پیرمردی شده بودم که انگار از وسط یک سریال تاریخی پرت شده بود توی یک خانه فرسوده در حاشیه ایرانشهر. از بقیه فارسی را با لهجه کمتری حرف می زد. با آن قامت استخوانی، شیرین، آرام و شمرده کلمات را می چید کنار هم. آنقدر که دلم خواست مثل #سیمین_دانشور بگویم: ببینم! شما امامی؟ پیغمبری؟ تو حق نداری این‌قدر خوشگل باشی!

گفت: «اینجا دو تا سفره پهنه؛ یکی ناامنی و یکی هم خشکسالی! نون یه عده تو این دوتاست. برای همین #سیستان_و_بلوچستان گرفتاره!» ... توی گوشی ام این جمله را نوشتم که یادم نرود. زیادی قصار بود از آنها که می شود چسباند به #دکتر_شریعتی و #حسین_پناهی و حتی #کورش_کبیر!

↙️ از دیشب که خبر تجاوز به 41 دختر در ایرانشهر را خواندم مدام چهره پیرمرد با آن دستار سفید و تمیز، ریش بلند، چشم های کشیده و لبخند مبهم اش پیش چشمم می آید. انگار می گوید: #گوشت_گربه کم بود، #ترور کم بود، #خشکسالی کم بود، طوفان های 120روزه کم بود، #عبدالمالک_ریگی کم بود که تجاوز دسته جمعی هم رسید! سفره پهن است!

↙️ خبر را امام جمعه ایرانشهر اولین بار رسانه ای کرد. شهری که هنوز بافت سنتی دارد، هنوز مکتب و مدارس مذهبی اش پر رونق اند. هنوز خیلی ها اجازه نمی دهند دختران شان بروند دانشگاه، همین که بالغ شدند بهتر است بروند خانه بخت. شهری که رنجور است، یونجه و کلزا و گندم و جو و برنج می کارند اما بیکاری و قاچاق هم یقه شان را رها نمی کند.

↙️ در شهرهای کوچکی مثل ایرانشهر #آبرو از اکسیژن برای مردم حیاتی تر است. بسیاری از جوان ها که مثل پیرمرد صبور نیستند خشم متراکمی دارند، نان و آب و کارشان را که نمی توانیم جور کنیم دستکم مراقب غرورشان باشیم. گاهی مثل باروت هستند، با آن موتورهای بی پلاک، خدای ناکرده کار دست خودشان و همه می دهند.

↙️ اینکه تجاوز صورت گرفته یا نه یک داستان جداست. خدا کند که حق با #دادستان باشد. این اتفاق از اساس رخ نداده باشد. از آن تکذیب هایی است که آدم دلش می خواهد خلافش ثابت نشود. رنجی که یک دختر جوان قربانی و خانواده اش در شهری مثل ایرانشهر می کشند را فقط خدا می داند و بس. فقط خدا می فهمد و بس!

↙️ اما در این مملکت چه خبر است که هر روز خبر #تجاوز می شنویم؟ واقعاً همه اش کار دشمن است؟ تازه اینها نمونه هایی است که #رسانه ای می شود، قطعاً موارد بسیار دیگری هم رخ می دهد که زیر فرش #آبرو قایمش می کنند یا قربانی از ترس متجاوز لب باز نمی کند و هق هق اش را فرو می ریزد در جان #بالش. وای به روزی که بالش های این سرزمین لب باز کنند...

↙️ این خبرهای همه تلخ، هر روز به ما تجاوز می کنند. پزشکی قانونی هم برویم قابل اثبات نیست، اما روح مان می فهمد، کام مان تلخ که می شود. یک وقت هایی که سرفه می کنیم می ترسیم که خون بپاشد به دیوار، از بس خون دل می خوریم این روزها...

یک نفر خبر خوب برساند. قاصدی، پیامبری، امامی از راه برسد ... #تجاوز به ما تکذیب شدنی نیست!

@sedayeslahat
یکی تکلیف من را با این مردم
روشن کند این ها تنها در دو
حالت تو را دوست دارند
یا باید کسی باشی که نیستی
یا باید بمیری و زیر خاک بروی

#حسین_پناهی
📝

بیرون بودن زلف زنان ایل جزیی از پوشش زیبایشان است
و هیچ مرد اصیل قشقایی ، بختیاری و بویراحمدی به زلف زنان ایل توجهی نمیکند !
همانگونه که مردان شالیکار به ساق برهنه زنان شالیکار بی اعتنا اند ...
گرگ اگر هوس گوشت کند ، پوست شکار برایش مهم نیست ؛
حجاب باید باطنی باشد نه ظاهری
از نسل آلوده ی من گذشت
به فرزندان خود خوب دیدن را بیاموزید ...!

#حسین_پناهی

@sedayeslahat
من روزه ام!!!!
تمام سال را روزه ام.
ولی بجای دهان و شکم ، اندیشه ام را روزه ام.
فکر من حق ندارد به کسی بی حرمتی کند.
فکر من حق ندارد به کسی ناسزا بگوید.
فکر من حق ندارد به مال کسی دست درازی کند.
فکر من حق ندارد با زندگی کسی بازی کند.
فکر من حق ندارد به کسی بهتان بزند.
فکر من حق ندارد به کسی جفا کند.

فکر من حق ندارد با دل کسی بازی کند.
فکر من حق ندارد به کسی دروغ بگوید.
فکر من حق ندارد به یتیمی بی تفاوت باشد.
فکر من حق ندارد زورگو باشد.
فکر من حق ندارد بینوایی را ببیند
و بی تفاوت از کنارش عبور کند.
فکر من ..................
آری من روزه ام ،
نه روزه نخوردن غذا ،
بلکه روزه انسان بودن،
روزه مردانه زیستن،
روزه جاودانه شدن.
آری من تمام سال را روزه ام.
تمام ساعتها را روزه ام.
تمام دقائق را روزه ام.


#حسین_پناهی

@sedayeslahat
سقف خانه ی ما سوراخ است !
ولی درعوض مناره های مسجد سربه فلک کشیده است ...
همسایه مان هرساله ب مکه میرود میگوید خدا طلبیده است....
خدا... خسته نمیشوی از قیافه تکراریش؟
دوستانت چه قیافه ای دارند؟
ریش... تسبیح ... سجاده؟
بااسمت چه احترام دارند!
اگر دوست بی ریش و تسبیح قبول میکنی
ماهم هستیم...
اینجا میگویند برو دعایت را به فلانی بگو پیش خدا آبرو دارد شاید دعایت پذیرفته شود....
خدایا نگو که پارتی بازی به عرش هم رسیده است
من به این جماعت دیوانه کافرشده ام!
فقط تورامیشناسمو بس....

#حسین_پناهی

@sedayeslahat